مقالات
حوزه های تخصصی:
شهاب الدین سهروردی (587-549 ه.ق) در کتاب مهم خود، حکمه الاشراق، ادعا می کند که نظریه قیاسات ارسطو را با کاهش تعداد قواعد آن ساده کرده است، به گونه ای که با همین تعداد اندک قواعد، اعتبار تمام ضرب ها قابل اثبات است. این کار (ساده سازی نظریه قیاسات ارسطو) با تحویل تمام قضایای سالب حملی و جزئی به قضایای موجب کلی و ارائه دو قاعده فرازبانی، یکی برای شکل دوم و دیگری برای شکل سوم قیاس صورت گرفته است. این مقاله به شرح بخش غیرموجه نظریه قیاس سهروردی پرداخته است و ادعای او را در مورد ساده کردن نظریه قیاس ارسطو بررسی می کند.
امکان و ضرورت نقد قوه حکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله امکان نقد قوه حکم به مثابه یک کل را بر اساس نظریه قوای ذهن و متناظر با آن قوای شناختی و تقسیم بندی فلسفه توضیح خواهیم داد و ضرورت آن را بر اساس نظریه گذار و ماهیت ذهنی آن، بدون در نظر گرفتن اقتضائات و نتایج اخلاقی آن، بررسی خواهیم نمود و ملاحظه خواهیم کرد که تحقق گذار فقط از رهگذر کارکرد تاملی قوه حکم امکان پذیر است. بنابراین مبنای ضرورت نقد قوه حکم، کارکرد تاملی قوه حکم خواهد بود. اما در خصوص مبنای امکان نقد قوه حکم، تامل صرف را که کارکرد خاصی از قوه حکم تاملی است به عنوان مبنای امکان احکام زیباشناختی یا نقد قوه حکم در نظر خواهیم گرفت و کارکرد تاملی قوه حکم را به عنوان مبنای امکان احکام غایت شناختی، تا تصویر کاملی از مبنای امکان و ضرورت نقد قوه حکم به مثابه یک کل، ارائه دهیم.
جهت متافیزیکی، جهت محمول و نظریه «ضرورت بتاته»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو در کتاب ارغنون (Aristotle،1949:9،30a،15-19 ) به صراحت بیان میکند که در یک قیاس حملی، اگر صغری مطلقه (عاری از جهت) و کبری ضروری باشد، نتیجه قیاس نیز ضروری است. این نظر ارسطو که در واقع تخطی از قاعده منطقی مشهور تئوفراستس(تبعیت نتیجه از اخس مقدمتین) محسوب میشود، منشا منازعات و مشاجرات فراوانی در طول تاریخ منطق گردیده است. منطقدانان و مورخان مشهور منطق در قرن بیستم همانند «نیکولاس رشر» و «بکر» بر این نظرند که این دیدگاه ارسطو تنها در صورتی قابل توجیه و قابل دفاع است (لااقل در شکل اول قیاس) که جهت ضرورت در کبری، جهت محمول تلقی شود که خود نوعی جهت شیء (modality de re) است. امروزه به خوبی میدانیم که جهت محمول (عقدالحمل) پیوند و ارتباط استوار و تنگاتنگی با جهت فلسفی و متافیزیکی دارد بنابراین دیدگاه ارسطو دایر بر اعتبار چنین قیاساتی، تفسیر وجودی و فلسفی جهات را در دستگاه منطقی وی آشکار میسازد.
شیخ شهابالدین سهروردی (شیخ اشراق) در نظریه «ضرورت بتاته» با پایه قرار دادن همین جهت فلسفی و متافیزیکی، جهت ضرورت، امکان و امتناع را در بدو امر وصف محمول تلقی میکند و در مرحله بعد جهت حمل (جهت نسبت) را تنها در جهت ضرورت منحصر میداند. انحصار وصف ضرورت برای جهت حمل و نسبت (با شرط وجود جهتی در محمول) همان است که به آن «ضرورت بتاته» میگویند. نظریه وی را در باب جهت امکان محمولی که مهمترین بخش این نظریه است به صورت زیر میتوان در منطق موجهات جدید صورتبندی کرد.
(«x) (àAx É à Bx) º (»x) □ (àAx É à Bx)
در مقاله حاضر پس از مروری بر سیر تاریخی بحث، ضمن تاکید بر نقش جهت محمول در محاسبات منطق ارسطویی- سینوی نشان داده میشود که نظریه ضرورت بتاته سهروردی اولاً: به لحاظ نحوی در نظام QS5 قابل اثبات و ثانیاً: به لحاظ معنایی در مدل متناظر این نظام (مدل تعادلی-تجانسی جهانهای ممکن) قابل توجیه و تبیین است.
مسئله وجود مجموع و فیلسوفان مسلمان (با تکیه بر آرای ابن سینا و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم مجموع، به عنوان گروهی از اشیایی که هیچ گونه ترکیب حقیقی میان آنها محقق نیست و از اجتماع آنان نیز هیئت و وضعی جدید حاصل نمی شود، یکی از عناصر بنیادین بخشی از مسائل فلسفی را تشکیل می دهد. به همین سبب نحوه وجود مجموع می تواند تاثیر مستقیمی بر مباحث مختلف فلسفی بگذارد. در این میان، گروهی از فیلسوفان مسلمان برای مجموع، وجودی حقیقی در نظر می گیرند و در مقابل عده ای نیز وجود مجموع را امری اعتباری محسوب می کنند. اکثر حکمای مسلمان عدد را موجودی حقیقی می پندارند که بر اشیای خارجی عارض می گردد. پذیرش این نظریه از مجرای باور به وجود حقیقی مجموع می گذرد. از طرفی دیگر بخشی از برهان های ابطال تسلسل همچون برهان مبتنی بر مجموع و برهان وسط و طرف نیز وجود حقیقی مجموع را به عنوان یکی از مقدمات مستور خود پذیرفته اند. در این مقاله پس از ایضاح صورت مسئله دیدگاه مخالفان وجود حقیقی مجموع با نظر به استدلال های آنان بررسی می گردد. در مرحله بعد با معرفی پارادوکس راسل ارتباط آن را با بحث نحوه وجود مجموع روشن ساخته، نشان می دهیم که پذیرش وجود حقیقی برای مجموع نتایج مسئله برانگیزی دارد که سبب می شود به کارگیری اصطلاحاتی همچون «مجموع موجودات عالم» نادرست گردد.
واکاوی ضد واقع گرایی و رهیافت تحقیق گرایانه مایکل دامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «ضد واقع گرایی» نخستین بار توسط مایکل دامت، فیلسوف معاصر تحلیلی، معرفی شد. اما بحث وی نه در باب وجود یا عدم وجود طبقه ای خاص از اشیاء، بلکه پیرامون احکام و تصدیقات زبانی است. در نگاه او، برای حل منازعات متافیزیکی، به ویژه مناقشه میان واقع گرایی و ضد واقع گرایی، ابتدا باید نظریه معنایی باکفایت در باب معانی احکام، و نیز مفهوم مناسبی از صدق را انتخاب کرد. در این صورت، می توان نزاع میان این دو رهیافت را به منازعه ای در باب معنای احکام مذکور تبدیل کرد. دامت با انتقاد از موضع واقع گرایان معتقد است که نمی توان در باب معنا و نیز صدق و کذب احکام زبانی قضاوتی داشت مگر آنکه پیشاپیش، شواهد مناسبی برای این کار در دست داشته باشیم. فهم یک جمله، در نظر دامت، عبارت است از ظرفیت و توانایی تشخیص اینکه چه چیزی شاهدی له یا علیه آن جمله محسوب می شود. به همین دلیل، در رهیافت ضد واقع گرایانه، هیچ تضمینی وجود ندارد که هر جمله ای، به طور متعین، صادق یا کاذب باشد. به عبارتی، نمی توان تایید کرد که هر حکمی، مستقل از معرفت و توانایی های انسانی در وارسی شواهد، لزوماً یا صادق است یا کاذب، ادعایی که مدافعان واقع گرایی بر آن تاکید می کنند. در نگاه واقع گرایان، جهان یا به گونه ای است که حکمی مفروض بر آن اساس صادق است و یا نه، که در این صورت حکم مذکور کاذب خواهد بود، و این صادق یا کاذب بودن مستقل از معارف ما در این باره است. در این نوشته، پس از معرفی دو رهیافت واقع گرایی و نا-واقع گرایی، و نیز طرح موضع ضد واقع گرایانه دامت، رابطه آن را با نظریه معنای مورد نظر وی بررسی و تبیین خواهیم کرد.
نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آزادی یک مفهوم اساسی در فلسفه کانت است که در هر دو بخش نظری و عملی فلسفه او نقش دارد هر چند نقش آن در فلسفه عملی بسیار مهم تر است. کانت در فلسفه اخلاق خود آزادی را مبنای استدلال بر اخلاق قرار داده است و برای رفع این نگرانی که شاید اخلاق چیزی جز توهم نباشد چنین استدلال می کند که اگر ما دارای اراده ای آزاد باشیم در آن صورت اخلاق واقعی است و قانون اخلاق برای همه ما معتبر است. در این مقاله به بررسی نقش آزادی در فلسفه اخلاق کانت مخصوصا با توجه به دو کتاب مهم وی در زمینه فلسفه اخلاق، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق و نقد عقل عملی پرداخته ایم
مقایسه دیدگاه توماس آکوئینی و ملاصدرا در باب حدوث یا قدم عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نحوه نگرش دو متفکر اسلام و مسیحیت یعنی توماس آکوئینی و ملاصدرای شیرازی را نسبت به مسئله حدوث و قدم عالم بررسی می کند. توماس آکوئینی با دو اندیشه متفاوت روبروست: یکی قدم عالم که مبتنی بر نظریه ارسطو و پیروان اوست؛ و دیگری حدوث زمانی عالم که برگرفته از متون مقدس مسیحی است. وی دلایل مطرح شده بر اثبات قدم زمانی عالم را قانع کننده نمی داند و مورد نقد قرار می دهد. آکوئینی اگرچه حدوث زمانی عالم را می پذیرد ولی تنها نگاه تعبدی به آن دارد و در پایان، مسئله حدوث و قدم عالم را جدلی الطرفین می داند. در مقابل، صدرالدین شیرازی ضمن پذیرش حدوث زمانی عالم، نقطه آغازی برای آن قائل نمی شود و آن را از دریچه بدیع حرکت جوهری اثبات می کند؛ بنابراین با رویکردی عقلانی جدای از تعبد در جایگاهی رفیع نسبت به توماس آکوئینی قرار می گیرد.