علی حسین خانی

علی حسین خانی

مدرک تحصیلی: پزوهشگر پژوهشگاه دانش های بنیادین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

نقدی بر خوانش غالب از ویتگنشتاینِ کریپکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سول کریپکی لودویگ ویتگنشتاین کریپکنشتاین جورج ویلسون جان مک داول واقع گرایی کلاسیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰ تعداد دانلود : ۸۶
در این مقاله، درباره تفسیر گروهی از فلاسفه، همچون هکر، بِیکر، مک داول و مک گین از استدلال و پاسخ شک گرایانة ویتگنشتاینِ کریپکی یا کریپکنشتاین بحث خواهیم کرد و نشان داده خواهد شد که بخشی از تفسیر این فلاسفه و بنابراین انتقاداتی که آنها بر اساس این تفسیر ارائه می کنند، نادرست است. بر اساس استدلال کریپکنشتاین، هیچ فکت یا امر واقع ای در مورد اینکه اظهارات یک شخص چه معنایی دارند وجود ندارد. کریپکی مدعی است که این نتیجة شک گرایانه به پارادوکس معروفی ختم می شود که ویتگنشتاین در بند 201 تحقیقات فلسفی خود به آن اشاره می کند. بر اساس خوانش کریپکی، ویتگنشتاین با شکاک در مورد نتیجة شک گرایانة استدلال شک گرا همراهی دارد. گروهی از فلاسفه این مدعا را در تعارض با دیدگاه ویتگنشتاین دانسته و مدعی اند کریپکی بحث اصلیِ ویتگنشتاین در این بند را متوجه نشده است. به نظر آنها، هدف ویتگنشتاین نشان دادن این است که پارادوکس مذکور برآمده از یک بدفهمی فلسفی است؛ پس برخلاف مدعای کریپکی، پارادوکس را نمی پذیرد. در این مقاله، با بهره گیری از خوانش جورج ویلسون از استدلال کریپکنشتاین، تمایزی میان دو نتیجة استدلال شک گرایانه پررنگ و بر اساس آن، درستی انتقادات فوق از کریپکنشتاین ارزیابی می شود. بیان خواهد شد که فلاسفة مذکور در این مدعا که کریپکنشتاین، پارادوکس را می پذیرد در اشتباه اند.
۲.

معنا و پیروی ار قاعده: نزاع مک داول با کریپکی در تفسیر ویتگنشتاین(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلید واژه ها: ویتگنشتاینِ کریپکی جان مک داول هنجارین بودن معنا واقع گرایی لودویگ ویتگنشتاین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
در این مقاله ابتدا به واکنش مک داول به تفسیر کریپکی از ویتگنشتاین در باب پیروی از قاعده می پردازیم. پس از معرفی نقدهای مک داول به کریپکی، به شرح خوانش بدیل وی از ویتگنشتاین خواهیم پرداخت. در نگاه مک داول، کریپکی نتوانسته است اصل مدعای ویتگنشتاین درباب مفهوم معنا و پیروی از قاعده را منعکس کند و بنابراین، عملاً به بیراهه رفته است: بنظر مک داول، ویتگنشتاین هیچ استدلال شک گرایانه ای را علیه واقع گرایی و نیز هیچ دیدگاه ضد-واقع گرایانه ای را، به عنوان دیدگاهی بدیل از معنا، طرح نکرده است. مک داول پس از نقدِ تفسیرِ کریپکی، خوانش خود را از ویتگنشتاین ارائه می دهد که در کلیت خود، خوانشی است واقع گرایانه. این تفسیر همواره مورد مناقشه و بدفهمی در مجادلاتِ پیرامون ویتگنشتاین و ویتگنشتاینِ کریپکی بوده است. در این مقاله قصد نگارنده ابتدائاً توضیح روشن دیدگاه مک داول، شرحِ وی از ویتگنشتاین و نیز نقد وی بر تفسیر کریپکی است. در ادامه، استدلال خواهد شد که تفسیرِ مک داول، بر خلاف مدعای وی، اتفاقاً اختلاف چشم گیری با تفسیر کریپکی ندارد و خوانشِ کریپکی بخوبی می تواند انتقادات و نکات تفسیری مک داول را پاسخ دهد. به این معنا، تفسیر و انتقادات مک داول از خوانش کریپکی دارای مبانی محکمی نخواهد بود.
۳.

ویتگنشتاینِ کریپکی و قابلیت گراییِ تقلیل گرایانه هانا گینزبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کریپکی ویتگنشتاین پیروی از قاعده قابلیت گرایی هنجارین بودن معنا دیویدسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰ تعداد دانلود : ۴۲
کریپکی در تفسیر مشهور خود از ویتگنشتاین، استدلال می کند که هیچ فکت یا امر واقع ای درباره یک گوینده وجود ندارد که بتواند دو شرط مهم را برآورده سازد: شرط برساخت متافیزیکی معنا و شرط هنجارین بودن آن. وی به خصوص دیدگاه قابلیت گرایی را مورد حمله قرار می دهد و استدلال می کند که فکت ها درمورد قابلیت های گوینده نمی توانند هیچ یک از این دو شرط را برآورده سازند. یکی از واکنش ها به استدلال های کریپکی ازسوی گینزبِرگ، فیلسوف زبان معاصر بوده است که تلاش می کند دیدگاه قابلیت گرایانه تقلیل گرایانه ای را ارائه کند که شرط هنجارین بودن معنا را هم زمان با شرط برساخت برآورده سازد. در این مقاله نشان داده می شود که تلاش وی موفق نخواهد بود.
۴.

نقد استدلال مک تاگارت در باب غیرواقعی بودن زمان: استدلال بقوسیان علیه نظریه خطا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: مک تاگارات نظریه های ای و بی ای. جی. لوو اچ. دایک نظریه خطا بقوسیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۱ تعداد دانلود : ۲۸۹
  مک تاگارت در مقاله «غیر واقعی بودن زمان»، در باب عدم وجود زمان استدلال می کند. استدلال اصلی او مبتنی بر این استدلالی است که توصیف ما از زمان به تناقض منجر می شود. به اعتقاد او، ما زمان و رویدادهایی را که در زمان رخ می دهند، به دو صورت مختلف صورت بندی می کنیم: بر اساس صورت بندی نخست، یک رویداد یا در گذشته رخ داده است یا در زمان حال در حال رخ دادن است و یا در آینده رخ خواهد داد. بر اساس صورت بندی دوم می گوییم رویداد الف همزمان، زودتر و یا دیرتر از رویداد ب رخ داده است. مک تاگارت ابتدا استدلال می کند که توصیف دوم از زمان برای تبیین «تغییر» در زمان ضروری نیست و اساساً نمی تواند تغییر را تبیین کند؛ بنابراین تنها توصیف نخست است که برای تبیین مفهوم «تغییر» ضروری است. وی سپس استدلال می کند که پیش فرض گرفتن توصیف نخست، منجر به تناقض خواهد شد. به این معنا چون پیش فرض گرفتن نحوه نخست از توصیف زمان برای واقعی بودن زمان ضروری است و ازآنجایی که این پیش فرض به تناقض می انجامد، نتیجه می گیریم که زمان غیر واقعی است. در این نوشتار ابتدا صورت بندی کاملی از استدلال مک تاگارت ارائه شود و سپس به برخی از اصلی ترین واکنش ها به این استدلال اشاره می شود. در انتها انتقادی متفاوت را درباره استدلال مک تاگارت معرفی می کنیم که بر اساس آن، استدلال مک تاگارت به تأیید نظریه غیر- واقع گرایی و به طورخاص نظریه خطا خواهد انجامید .با استفاده از استدلال بقوسیان علیه این نظریه، استدلال خواهد شد که چنین دیدگاهی در مورد تبیین محتوای اظهارات ما در باب زمان به تناقض منتهی خواهد شد.  
۵.

The Manifestation Challenge: The Debate between McDowell and Wright(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Dummett Wright McDowell Manifestation Challenge Semantic Realism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۳۳۲
In this paper, we will discuss what is called “Manifestation Challenge” to semantic realism, which was originally developed by Michael Dummett and has been further refined by Crispin Wright. According to this challenge, semantic realism has to meet the requirement that knowledge of meaning must be publically manifested in linguistic behaviour. In this regard, we will introduce and evaluate John McDowell’s response to this anti-realistic challenge, which was put forward to show that the challenge cannot undermine realism. According to McDowell, knowledge of undecidable sentences’ truth-conditions can be properly manifested in our ordinary practice of asserting such sentences under certain circumstances, and any further requirement will be redundant. Wright’s further objection to McDowell’s response will be also discussed and it will be argued that this objection fails to raise any serious problem for McDowell’s response and that it is an implausible objection in general.
۹.

روش شناسی دیویدسون در باب معنا و تعبیر رادیکال و انتقادات دامت به آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کل گرایی دیویدسون دامت تعبیر رادیکال نظریه های معنای معتدل و نیرومند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۴ تعداد دانلود : ۹۲۹
دیویدسون با تأثیرپذیری از فیلسوفانی چون فرگه، تارسکی و کواین، به طرح نظریة معنایی می پردازد که حاوی نظریة صدقی به شکل نظریة صدق تارسکی است. نظریة دیویدسونی، از یک سو، صوری و شرط صدقی و از سوی دیگر تجربی است؛ از این رو، کاربرد آن برای ارائة تعبیری از زبان و سخنان گویندگان، منوط به برآورده شدن محدودیت هایی صوری و تجربی است. محدودیت های صوری را دیویدسون، از کارهای تارسکی در باب کفایت صوری تعریف صدق می گیرد و برای آزمودن تجربی، آن را به معبر رادیکال می سپارد. دیویدسون عناصر دیگری نیز در کارهای خود وارد می کند؛ همچون پایبندی به کل گرایی و نیز، لحاظ الگوهایی عقلانی که تحت اصولی مانند اصل حسن ظن مطرح می شود. دامت دربارة بخش های گوناگون نظریة معنای دیویدسونی انتقادات صریح و گوناگونی مطرح می کند. وی کاربرد مفهوم صدق را در قلب یک نظریة معنا نمی پذیرد و معرفت صریح به شروط صدق در این نظریه ها را مشکل ساز می داند. در این نوشته، پس از بیان نظریة معنای دیویدسون، چارچوب پروژة تعبیر رادیکال را معرفی و در ادامه، مهم ترین انتقادات دامت را بر آن بیان می کنم. در نهایت بررسی خواهد شد که آیا انتقادات دامت، با توجه به نوع و حد ادعاهای دیویدسون، پذیرفتنی است یا خیر؟
۱۰.

واکاوی ضد واقع گرایی و رهیافت تحقیق گرایانه مایکل دامت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شهودگرایی واقع گرایی مایکل دامت ضد واقع گرایی نظریه معنای تحقیق گرایانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۱ تعداد دانلود : ۶۰۸
اصطلاح «ضد واقع گرایی» نخستین بار توسط مایکل دامت، فیلسوف معاصر تحلیلی، معرفی شد. اما بحث وی نه در باب وجود یا عدم وجود طبقه ای خاص از اشیاء، بلکه پیرامون احکام و تصدیقات زبانی است. در نگاه او، برای حل منازعات متافیزیکی، به ویژه مناقشه میان واقع گرایی و ضد واقع گرایی، ابتدا باید نظریه معنایی باکفایت در باب معانی احکام، و نیز مفهوم مناسبی از صدق را انتخاب کرد. در این صورت، می توان نزاع میان این دو رهیافت را به منازعه ای در باب معنای احکام مذکور تبدیل کرد. دامت با انتقاد از موضع واقع گرایان معتقد است که نمی توان در باب معنا و نیز صدق و کذب احکام زبانی قضاوتی داشت مگر آنکه پیشاپیش، شواهد مناسبی برای این کار در دست داشته باشیم. فهم یک جمله، در نظر دامت، عبارت است از ظرفیت و توانایی تشخیص اینکه چه چیزی شاهدی له یا علیه آن جمله محسوب می شود. به همین دلیل، در رهیافت ضد واقع گرایانه، هیچ تضمینی وجود ندارد که هر جمله ای، به طور متعین، صادق یا کاذب باشد. به عبارتی، نمی توان تایید کرد که هر حکمی، مستقل از معرفت و توانایی های انسانی در وارسی شواهد، لزوماً یا صادق است یا کاذب، ادعایی که مدافعان واقع گرایی بر آن تاکید می کنند. در نگاه واقع گرایان، جهان یا به گونه ای است که حکمی مفروض بر آن اساس صادق است و یا نه، که در این صورت حکم مذکور کاذب خواهد بود، و این صادق یا کاذب بودن مستقل از معارف ما در این باره است. در این نوشته، پس از معرفی دو رهیافت واقع گرایی و نا-واقع گرایی، و نیز طرح موضع ضد واقع گرایانه دامت، رابطه آن را با نظریه معنای مورد نظر وی بررسی و تبیین خواهیم کرد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان