مقالات
حوزه های تخصصی:
از جمله موضوعات مورد بحث انسان شناسان و باستان شناسان، توجه به فرآیند تطوری در زمینه روی آوری انسان به سکونت بوده است. تاکنون، کاوش های باستان شناختی که در محوطه های نوسنگی زاگرس مرکزی به انجام رسیده؛ توالی لایه نگاری شده ای را با تاریخی از حدود اواسط هزاره هشتم تا اواسط هزاره ششم پ.م آشکار کرده است. توالی و ترتیبی از سازه ها با پلان های مشخص بیانگر مراحل آغازین تمایل به یکجانشینی و استفاده از مواد مختلف و نحوه بهره برداری از آن ها است. در این پژوهش دو موضوع مورد بررسی قرار گرفته است؛ 1. بررسی روند و الگوی سکونت در دوره نوسنگی و مراحل استقراری طی شده از سکونت فصلی به دایم در منطقه. و 2. بررسی ارتباط سازه ها و عناصر موجود با نوع روش معیشتی. در این خصوص بر اساس مطالعات اخیر میدانی باستان مردم شناختی که در منطقه مذکور به انجام رسیده؛ رفتارهای سکونتی دامداران کوچنده بختیاری، بررسی، و سه نوع الگوی استقراری، از کوچندگی تا روستانشینی شناسایی شده است؛ که در این مقاله به آن پرداخته می شود، به نظر می رسد چنین حرکاتی خود به عنوان تبیین کننده اولین تلاش ها به سوی ساخت و استفاده از خانه در مراحل مختلف دوره نوسنگی نیز مطرح می باشد.
بازتاب آیین راه و رسم آموزی جوامع باستانی در فرهنگ کهن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این مقاله به بررسی آیین راه و رسم آموزی در جامعه کهن هندو ایرانی می پردازد. در این جامعه با گذشت زمان، زمانه نیز می گذرد و ساختار این آیین را دگرگون می سازد. بدین گونه که پس از گذشت زمانی دراز و جای گیری روایات نوین در داستان های کهن که به روشنی نمایانگر آیین رازآموزی جامعه هندو ایرانی بوده اند. دیگر اکنون دستیابی به عناصر، اجزای ساختار و درون مایه رویداد و نیز بررسی تاریخی این رخداد آیینی دشوار و پیچیده است و به سادگی نمی توان به چگونگی برگزاری این آیین در جامعه کهن هندو ایرانی پرداخت.
از این رو نگارنده، نخست با پژوهش پیرامون آیین در جوامع معاصری که همچنان پای بندی ساختار ساده و نخستین خود هستند به بازآفرینی اسلوب و چگونگی برپایی این آیین در جامعه هندو ایرانی روی می آورد. سپس با بررسی روایات اژدهاکشی رستم و کی گشتاسب در چهار گوشه گیتی از یکسو، و کاخ رودابه و جشنگاه منیژه از دیگر سو، بازتاب آیین راه و رسم آموزی پسران و دختران نوبالغ جامعه هندو ایرانی را به نمایش می گذارد.
هدف این مقاله، بررسی بازتاب آیین راه و رسم آموزی جوامع باستانی در روایات اساطیری، داستان های حماسی و فرهنگ عامیانه ایران است. بخش نخست گزارش آیین رازآموزی پسران نوبالغ و بخش دوم مناسک پاگشایی دوشیزگان نابرنای جامعه را بر دارد."
بررسی تحولات واژگان ممنوعه در گویش لارستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ممنوعیت های زبانی، قدرت نهفته در واژه ها است و این ممنوعیت ها در زبان روزمره سبب پدیدار شدن حسن تعبیر برای واژه های تابو گونه می گردد. هدف این مقاله بررسی و یافتن این گونه واژه ها در گروه گویش های لارستانی است؛ رویکرد مردم شناسانه به زبان، به ما کمک می کند تا واژه هایی که برای حسن تعبیر به جای واژه های تابوگونه در گروه گویش های لارستانی به کار می روند را مورد بررسی قرار دهیم
به سوی ترسیم مرزهای ناپیدای انسان شناسی و ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار با انگیزه پاسخگویی به یک پرسش بنیادین درباره نسبت انسان شناسی و ادبیات فراهم آمده است. بنابراین در فراز نخست ریشه های فلسفی این رابطه در قالب دو نظام فلسفی اثبات گرایی و تاویل گرایی واکاوی و به تغییرات آن توجه شده است. در فراز بعدی بعدی سرنوشت تاریخی این رابطه در ژانر رمان تعقیب گردیده و با تمرکز بر نویسندگان آمریکای لاتین توسعه یافته است. ماربو بارگاس یوسا در میان این نویسندگان از جایگاه ویژه ای برخوردار است به خصوص به خاطر شمار قابل توجه رمان هایی که او با توسل به پژوهش هایش نوشته به گونه ای که این رمان ها وی را به یکی از بزرگ ترین نویسندگان ژانر رمان پژوهشی تبدیل کرده اند. مردی که حرف می زند نمونه درخشان این ژانر است که به لحاظ انسان شناختی مورد تجزیه و تحلیل واقع می شود و در قالب عینی آن رابطه انسان شناسی و ادبیات بار دیگر نشان داده می شود. به هر تقدیر نتیجه این نوشتار تاکید بر مرزهای چند ناپیدای انسان شناسی و ادبیات است تا حدی که رمان های پژوهشی نویسندگانی همچون یوسا را در بهترین حالت می توان رمان انسان شناسانه نامید.
رویکرد مردم شناختی در تحلیل انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های کلاسیک انقلاب به طور معمول با تکیه بر مبانی نظری برآمده از تئوری های جامعه شناختی، انقلاب های اجتماعی را تبیین می کنند. آن چه در این میان مورد غفلت قرار می گرفت زندگی روزمره مردمانی بود که انقلاب به مثابه یک رخداد کلان، محصول عملکرد جمعی آن ها محسوب می شد. برداشت مکانیستی معمول از مقوله انقلاب مانع از درکی دقیق از این تحولات اجتماعی بود. تحولی که در بطن خود در بردارنده بسیاری از عناصر آشکار و پنهان فرهنگی است که فهم و درک آن ها چندان در توان تئوری های معمول جامعه شناختی نبود. از این رو مکاتب نظری مطرح در این حوزه علاقه چندانی به مطالعه این متغیرهای عموما فرهنگی نداشتند. با گذشت زمان و اهمیت یافتن نقش عناصر معمول زندگی اجتماعی در تحولات سیاسی، مطالعه انقلاب های اجتماعی، روش هایی را می طلبید که قادر به درک عمیق و ژرف در این حوزه باشد. در این میان رهیافت های مردم شناختی در کنار سایر رویکردهای فرهنگی اقبال فراگیری در میان پژوهشگران این حوزه یافت، هدف این نوشتار به اختصار معرفی برخی از مواردی است که مبیین تاملات ژرف مردم شناختی به منظور فهم (و نه تبیین) انقلاب اسلامی است.
مطالعه انسان شناختی بازارچه های مشترک مرزی با رویکرد انسان شناسی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سراسر مرزهای کشور ایران مرزنشینانی سکونت دارند که در زندگی خود دارای مشکلات بسیار و متعددی هستند. عمده ترین آنها عبارتند از: بیکاری، فقر، کمبود درآمد و سرمایه، مشکلات امنیتی - سیاسی، کمبود زمین های کشاورزی، آب، مراکز بهداشتی، درمانی و آموزشی، کمبود راه های ارتباطی، شرایط بد آب و هوایی و بسیاری دیگر از این مسایل در این مناطق قابل مشاهده است. وجود این مشکلات باعث دگرگونی و تحول بسیاری در زندگی این مردمان شده است که آن ها را اجبارا به سوی معضلات و نابسامانی هایی چون مهاجرت قاچاق کالا، شورش و ناامنی در این مناطق، عدم همنوایی با دولت مرکزی و ضد سیستمی عمل کردن سوق داده است. در جهت مقابله با مشکلات مذکور، دولت در سال 1367 به طور غیررسمی و در 1372 به صورت رسمی اقدام به تاسیس بازارچه های مشترک مرزی نمود که در حال حاضر تعداد این بازارچه ها به 52 بازارچه در سطح کشور رسیده است. از این لحاظ برای بررسی عملکرد این بازارچه ها و نقش و جایگاه آن ها در رفاه اقتصادی و وضعیت معیشتی مرزنشینان، مقاله حاضر سعی بر آن دارد که به مجموعه سوالات زیر پاسخ دهد: بازارچه های مشترک مرزی چه نقشی در وضعیت رفاهی مردم مرزنشین ایفا نموده اند؟ آیا تاسیس این بازارچه ها تاثیر مثبت بر متغیرهای رفاهی (اشتغال، درآمد، تاسیسات زیربنایی و رفاهی و ...) داشته اند ؟ آیا بازارچه های مرزی در امر صادرات و واردات مرزی تاثیر مثبتی بر اقتصاد مناطق مرزنشین و کشور داشته اند؟ آیا بازارچه های مشترک مرزی در تحقق اهدافی که بر مبنای آن ایجاد شده اند موافق بوده اند یا خیر؟ و به دنبال آن تاثیر بازارچه ها بر حجم اقتصاد غیررسمی و پدیده مهاجرت روستاییان در این مناطق مورد بررسی قرار می گیرد. این نوشتار حاصل پژوهشی میدانی از بازارچه مرزی سردشت است که با استفاده از روش تحقیق قوم نگاری و تکنیک های مصاحبه (مصاحبه با افراد مطلع کلیدی) و مشاهده (مستقیم و غیرمستقیم) انجام شده است. در این بررسی 5 روستای مرزی به عنوان نمونه انتخاب شده اند تا بررسی دقیق روی آن ها انجام بگیرد.
عروس قزاق، نگاهی به پوشاک عروس و نمادهای گذار در میان قزاقان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"قزاق ها گروه قومی هستند که تا سالیانی بعد از انقلاب 1917 روسیه به زندگی کوچ روی خود ادامه می دادند. موقعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن ها بعد از انقلاب روسیه تغییر یافت. تعدادی از آن ها تحت فشار مصایب فرهنگی، دینی، طبیعی مانند گرسنگی، مشکلات اقتصادی به کشورهای همسایه مانند ایران مهاجرت کردند. اکثر قزاقان ایران در گنبد کاووس، گرگان و بندر ترکمن زندگی می کنند. آن ها درون گروه هستند و در اکثر موارد در میان خود ازدواج می کنند.
در این بررسی به مطالعه پوشاک زنان و مردان در مرحله ازدواج پرداخته می شود. ازدواج به عنوان مناسک گذار راهی است که از طریق آن شخصی از یک مرحله زندگی به مرحله دیگر حرکت کرده و در این مسیر به هدف خاصی در زندگی مشترک می رسد که در چهارچوب زبانی با قدرت های سازمانی و بر پایه اعتقاد به قدرت های مقدس قرار می گیرد.
در این موقعیت استفاده از البسه و زیورها به عنوان نمادهای مناسک گذار، نقش ویژه ای ایفا می کنند. در این جا بخش های مختلف پوشاک مردان و زنان معرفی می گردند نقش آن ها در سه مرحله پیش گذار، مرحله گذار، پس گذار بررسی می گردند. علاوه بر این به مطالعه تغییراتی که بعد از انقلاب در پوشاک قزاقان و در طی اقامت در ایران و عوامل موثر بر این امر می پردازیم."
نقش فرهنگی «بیت» در شکل گیری فعالیت های توسعه ای مبتنی بر اجتماع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پس از مروری مختصر بر تاریخچه شکل گیری مطالعات توسعه محلی به دیدگاه های مربوط به انواع مشارکت های جمعی در زمینه های مختلف کشاورزی، دامداری، آب و سایر ابعاد اقتصادی و اجتماعی در روستاها و عشایر ایران پرداخته است. سپس نقش این گونه همیاری ها در توسعه مبتنی بر اجتماع محلی، به عنوان یک دیدگاه نظری غالب در مطالعات توسعه بررسی شده است. تاریخچه و ویژگی های فرهنگی و اجتماعی عشایر عرب در حوزه مطالعاتی قسمت بعدی مقاله را تشکیل می دهد: در ادامه عمده ترین عناصر فرهنگی موثر بر انواع همیاری ها و مشارکت های محلی، به منظور شناخت پتانسیل ها و استعدادهای بالقوه منطقه، در بستر تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است و سیر این نوع تعاملات و همیاری ها در زمان حال مطالعه و شعاع و دامنه اعتماد به عنوان بعد ذهنی و شناختی و مشارکت به عنوان بعد عینی، در سطوح مختلف ساختار ایلی و عشایری بررسی شده است و کارآمدترین نوع و سطح از مشارکت و توان بالقوه آن، که هم اکنون نیز موجود است، بر اساس داده های پژوهش مشخص گردیده است. عمده ترین دستاورد این پژوهش این است که در سطح واحد اجتماعی و عشایری، «بیت» در حال حاضر کارکردی موثر بر انواع تشکل های اقتصادی در منطقه برعهده دارد و پتانسیل فرهنگی بیت، علاوه بر به کارگیری در زمینه مدل توسعه مبتنی بر اجتماع محلی، باید در جهت افزایش دامنه شعاع فرابیتی، نیز مورد بررسی و توجه قرار گیرد.