نمادها و آیین های جمعی نظم و قواعد خاصی را بر پیکره بندی شهرهای سنتی اعمال می کنند. بازشناسی این تأثیر به عنوان یک متغیر مستقل در کنار مناسبات معیشتی و عوامل محیطی هدف این مقاله است. بافت تاریخی شهرسمنان به لحاظ امکان بازشناسی پیکره کلی آن (قبل از دوران معاصر) به عنوان نمون? موردی تحقیق انتخاب شده، مجموعه مطالعات انجام شده، تعامل تاریخی پیکره بندی شهر را با مجموعه آیین های سوگواری امام سوم شیعیان نشان می دهد. تطبیق فضا و صحنه های خاص برگزاری آیین با پیکره شهر تا حدی است که بدون توجه به آن نمی توان تحلیل کاملی از شکل و سازمان فضایی شهر به دست داد. تحلیل بیش از30 مورد از تکایا به عنوان نقاط کانونی برگزاری آئین ویژگی های شکلی، مفهومی و کارکردی غیرقابل انکاری را آشکار می کند، مجموعه مراسم و حرکات آئینی سبب شده تا: موقعیت استقرار تکایا نسبت به بافت همجوار و فواصل آنها از هم از نظم نسبتا مشخصی برخوردار باشد. شهر در برگزاری این آیین از حالت معمول خود خارج شده و به صحنه نمایش عظیم و گسترده ای تبدیل می شود نمایشی که توسط ساکنین شهر به اجرا درمی آید و در آن بازیگر و بیننده نمایش موجودیت واحدی را تشکیل می دهند. گذشته از اینکه نقاط اصلی و کانونی شهر در این مراسم نقش بااهمیتی دارند. کالبد شهر ناگزیر از تطبیق با نوع مراسم است.
این مقاله به ویژگی “دور“ در سیستم های قدیم آوانگاری ریتم در موسیقی ایران می پردازد. روش های متنوعی برای آوانگاری نغمات و ایقاعات در آثار علمی موسیقی دانان ایران طرح گردیده است که بخش قابل ملاحظه ای از آنها مشترکاً مورد استفاده موسیقیدانان ایرانی و عرب بوده است. وجه مشترک در اساس ساختار کلیه ی این روش ها آن است که تفکر “دور“ یا “چرخه” را به انحای مختلف تداعی می کنند. در این مقاله چگونگی انطباق آخرین دستاوردهای برخی موسیقی شناسان جهان از جمله آثار Zucker Kandl، Jeff Pressing، Stanley Brain Hoffman، Olivier Lartillot and Mondher Ayari در ارائه دورهای ریتمیک با تفکر “دور“ یا “چرخه” ایقاعی ارائه شده در رسالات کهن دانشمندان ایرانی مقایسه می شود. دورها یا چرخه های ریتمیک در دست نوازنده ی ایرانی به عنوان ماده ی بنیانی ریتم در آفرینش مورد استفاده قرار می گرفته است. برای یافتن راه حلی که پیوند زننده ی حرکت خطی و حرکت چرخه ای باشد، دانشمندان تلاش های فراوانی کرده اند. از جمله ی این تلاش ها نظریه ی جف پرسینگ در نمایش حرکت متریک موسیقی در دو بردار است که در این مقاله با شیوه ی صفی الدین اُرموی در نمایش ادوار ایقاعی در کتاب الادوار تطبیق داده می شود. این تطبیق مبین آن است که شیوه های سنتی ارائه ی دایره های ریتمیک درک بهتری را از چرخه ی ریتم برای نوازنده به ارمغان می آورده است.
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی در دهه های اخیر در ایران و به ویژه درشهر تهران، تأمین مسکن به یکی از مهم ترین مسایل کشور تبدیل شده است. در این راستا، تولید انبوه مسکن، به عنوان الگویی با مزایایی نظیر توجیهات فنی، اقتصادی و زمانی، مورد توجه جدی قرار گرفته و مجتمع های مسکونی را می توان تجلی کالبدی ایده انبوه سازی مسکن در شهرها دانست. نکته ای که در بررسی روند ایجاد مجتمع های مسکونی در ایران و خصوصاً شهر تهران مشاهده می گردد اینست که همواره از توجه به اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی غالب مجتمع های مسکونی کاسته شده و اینگونه مساکن از ایجاد "محیط مطلوب" مسکونی فاصله گرفته اند. تحقیق حاضر پس از تبیین روند ایجاد مجتمع های مسکونی در جهان، ایران و شهر تهران، به ابعاد و معیارهای برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته و برخی از این اصول را در دو نمونه از الگوهای متعارف و بلندمرتبه، بررسی تطبیقی می کند. در فرایند این بررسی، از نظرات ساکنان دو نمونه مورد مطالعه برای ارزیابی کمی و با کمک روش ارزیابی چند معیاری استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در مجتمع مسکونی متعارف مطالعه شده، محیط مسکونی مطلوب تری نسبت به نمونه بلندمرتبه فراهم شده است. در فرایند امتیازدهی با کمک نظریات ساکنان، تراکم پایین و وجود فضای باز و سبز و اثرات آن بر کیفیت های کالبدی فضایی محیط، باعث برتری امتیاز کلی نمونه متعارف نسبت به بلندمرتبه گردیده است. این مسأله، لزوم رعایت اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی را روشن می نماید. در ساخت مجتمع های مسکونی، رعایت اصول شهرسازی و ایجاد فضایی مناسب برای زندگی و تأمین خدمات و تسهیلات برای ساکنان آنها می تواند فضاهای جدید را به محیط های مسکونی مطلوب تبدیل کند.
اشتباه مصطلح در باره همسانی تراژدی و تعزیه، درخصوص شخصیت و شبیه نیز تکرار می شود. بدین سبب اشخاص حاضر در نمایش تعزیه به عنوان شخصیت های نمایش مذکور قلمداد می شوند. مثلا گفته می شود: شخصیت امام حسین (ع)، شخصیت حر، شخصیت حضرت زینب (س) و.... در حالی که اطلاق کلمه ی شبیه به اسوه های تاریخی به ویژه در نمایش تعزیه درپی مقصودی فلسفی و مبتنی بر استدلالی عقلی صورت گرفته است، که تشکیل دهنده ساختاری ویژه و قواعدی معین در عناصر گوناگون اجرای نمایش تعزیه به شمار می رود. پرداختن به ویژگی های این واژه، مستلزم مقایسه علمی شبیه و شخصیت( عنصر محوری نمایش غربی ) می باشد. تعریف علمی شخصیت، از نظر روانشناسانی چون فروید ویونگ وکیفیت پردازش شخصیت درنمایشنامه های غربی، اعم از نمایشنامه های: دوران باستان، نمایشنامه های کلاسیک، نمایشنامه های رئالیستی و نیز نمایشنامه های غیررئالیستی، نشان می دهد که این واژه بار مفهومی ویژه ای دارد، که مبتنی بر جزءنگری است. «شبیه» اما واژه ای است که از نظر معنی و نوع به کارگیری در تعزیه، کل نگر است. در ارائه این تفاوت ریشه ای نکات افتراق دیگری را از جمله: رابطه آنها با مقوله زمان و مکان، نقش تضاد در هر یک از این دو واژه، آگاهی و عدم آگاهی از آینده، تکثرگرایی و وحدت گرایی، خاص بودن و عام نمایی می توان پیگیری نمود.
ظفرنامه تیموری، کتابی است مدیحه سرایانه راجع به زندگی، جنگ ها و پیروزی های تیمور گورکانی. اولین ظفرنامه به دستور شخص تیمور و به قلم نظام الدین شامی تألیف گردید و دومین آن به فرمان ابراهیم سلطان، نوه تیمور و به دست شرف الدین علی یزدی، از تاریخ نگاران بنام دوره شاهرخ نوشته شد که از مطالب ظفرنامه شامی کمک گرفته بود. ظفرنامه 935 هجری که محور بحث در مقاله پیش روست، یکی از استنساخ های تألیف وی به شمار می رود. این نسخه که در اوایل حکومت شاه تهماسب صفوی تهیه و اجرا گردید، با داشتن 24 نگاره منتسب به کمال الدین بهزاد، نسخه ای نفیس شمار می آید. نگاره ها بر اساس اطلاعات انجامه کتاب به بهزاد منسوب است. فرضیه نگارنده در این مقاله مبتنی بر این مطلب است که ذکر نام کمال الدین بهزاد در صفحه پایانی نسخه ظفرنامه 935 هجری، دلیلی بر انتساب قطعی تمامی 24 نگاره این نسخه به وی نیست. برای اثبات این فرضیه، در ابتدا موقعیت بهزاد را در دربار شاه تهماسب صفوی و در مقام ریاست کتابخانه-کارگاه سلطنتی مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد. سپس به نسخه ظفرنامه 935 هجری، ویژگی های آن و نگاره هایش پرداخته خواهد شد. در نهایت از سه جنبه به وجود نام بهزاد در انجامه این نسخه، پرداخته می شود و صحت آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد .
گذر مروی با دارا بودن پیشینه تاریخی و اهمیت فراوان به لحاظ کالبدی و عملکردی از دوره قاجار تا به امروز مورد توجه بوده است، این گذر از طرفی نقش مفصل ارتباطی بین مجموعه کاخ های ارگ سلطنتی و محله عودلاجان را داشته و از طرفی دیگر حلقه ارتباطی بازار با محله عودلاجان به شمار می آمده است. در مقاله حاضر ضمن شناسایی کلی گذر مروی، به بررسی سیر تحولات کالبدی آن نیز پرداخته شده است و در ادامه با بررسی مشکلات و امکانات موجود در محدوده مورد مطالعه به ارائه راه حل های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و سپس بیان اهداف اصلی بر اساس آنها و ارائه راهبردهای عملیاتی در قالب جداول سوات( Swot ) پرداخته شده است و در انتها نیز با توجه به بررسی های شهری انجام گرفته در محدوده، به چگونگی مرمت شهری و انواع مداخلات مربوط به آن پرداخته شده است. در این پژوهش، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی نقشه ها و عکس های قدیمی، برداشت های میدانی نیز انجام گرفته است که ماحصل آن همراه با نتایج حاصله از تطبیق و تحلیل نقشه ها در این مقاله ارائه شده است .
شناخت سلیقه ها و ترجیحات افراد جامعه در مصرف کالاها و به خصوص کالاهای فرهنگی می تواند مشخص کننده نوع و ساختار روابط اجتماعی و میزان تعامل افراد حاضر در قشرهای مختلف اجتماعی باشد. این تحقیق با تمرکز بر مصرف موسیقایی به عنوان یکی از گونه های مصرف فرهنگی، سعی در شناخت و تبیین ارتباط میان پایگاه اجتماعی و انحصارطلبی و تساهل موسیقایی به عنوان گونه هایی از مصرف موسیقایی دارد. روش غالب در تحقیق حاضر پیمایش است و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. تحقیق در میان 360 نفر از ساکنان دو محله اختیاریه و جوادیه از محلات شهر تهران، به عنوان نماد دو پایگاه اجتماعی بالا و پایین انجام پذیرفته است. نتایج نشان می دهد میان پایگاه اجتماعی و تساهل موسیقایی رابطه مثبت و معنادار و میان پایگاه اجتماعی و انحصارطلبی موسیقایی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. به بیان دیگر هرچه پایگاه اجتماعی بالاتر باشد میزان تساهل موسیقایی بیشتر و هرچه پایگاه اجتماعی پایین تر باشد میزان انحصارطلبی موسیقایی بیشتر است. مقایسه میانگین نمرات انحصارطلبی و تساهل موسیقایی در بین سه پایگاه پایین، متوسط و بالا نشان می دهد، میانگینِ نمره انحصارطلبی موسیقاییِ پایگاهِ پایین از بقیه پایگاه ها بیشتر است. همچنین میانگین نمره تساهل موسیقاییِ پایگاهِ بالا از بقیه پایگاه ها بیشتر می باشد.
چالش میان حفاظت و توسعه، از موضوعات بحثبرانگیز مرمت شهر و معماری معاصر ایران است. اهمیت بناها، یادمانها و بافتهای باارزش شهری ایجاب مینماید که مورد حفاظت قرار گیرند؛ در مقابل رشد و پیشرفت مستلزم برخورداری از برنامههای مدون توسعه برای آینده شهرهاست. چالش اصلی از آنجا آغاز میشود که برخی از رویکردهای مبتنی بر توسعه، ثروتهای فرهنگی و میراث ملی را تضعیف مینمایند و بعضی دیگر از رویکردهای مبتنی بر حفاظت، توسعهی بافتهای باارزش شهری را محدود میسازند. پرسش اصلی مقاله آن است که آیا اساساً حفاظت و توسعه دو رویکرد مقابلاند یا مکمل؟ برای پاسخگویی به این پرسش سیر تجارب مرمت شهری در بافتهای باارزش شهرهای تاریخی ایران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. با مروری به ادبیات موضوع و تجربههای مرمت شهری در ایران میتوان دریافت که حفاظت بدون توسعه، و توسعه بدون حفاظت، نمیتواند پاسخگویی شرایط بافتهای باارزش شهری در ایران باشد. نمونههای تحلیل شده در پژوهش از تجارب مرمت شهری معاصر ایران بیانگر آن است که هر یک از این دو رویکرد بدون همراه داشتن دیگری، باعث آسیبرسیدن به ثروتهای فرهنگی شهرهای تاریخی ایران بوده است.
همزمان باکاهش سهم جابجایی عابر پیاده در نظام حمل و نقل درشهرهای بزرگ. تلاش زیادی در چند دهه اخیر از سوی مسئولین مدیریت این شهرها در جهت مناسب سازی فضاهای عمومی پایدار آغاز گشته است. هدف از ارایه این مقاله، ارزیابی رفتار عابر پیاده به منظور ارتقای کیفیت سازمان فضایی/ عملکردی در مراکز شهری از طریق بررسی شاخص های موثر در افزایش پیاده روی، اندازه گیری پتانسیل پیاده روی، در ارتباط با مکان های پیاده روی در محیط های مسکونی و تجاری می باشد. در این پژوهش نخست عوامل موثر بر روی حرکت عابر پیاده، شناسایی و سپس از طریق مطالعه موردی، اثرات این عوامل بر روی حرکت عابر پیاده مورد بررسی و حاصل این مطالعه در قالب نقشه های پهنه بندی پیاده روی برای دو کاربری مسکونی و تجاری با استفاده از قابلیت GIS از مکانی نمودن حرکت عابر پیاده نمایش داده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شناسایی شاخص های موثر جهت ارزیابی پتانسیل پیاده روی، مناسب صورت پذیرفته است و همچنین نقشه های پتانسیل پیاده روی در دو کاربری مورد مطالعه نشان می دهد که در محیط های مسکونی، شاخص های فیزیکی و در محیط های تجاری، شاخص های فرهنگی/ اجتماعی از عوامل تاثیرگذار بر روی حرکت عابر پیاده می باشند. از سوی دیگر میزان همبستگی بین مقادیر پتانسیل و زمان پیاده روی در چهار معبر مهم تجاری در منطقه بیانگر عملکرد و توجیه مدل انتخابی می باشد.
تحلیل الگوی محله در طراحی شهرهای جدید، بویژه "واحد همسایگی" به عنوان الگویی عام و تاثیر آن بر رویکردهای اخیر طراحی محله ومجموعه های مسکونی، موضوع این مقاله است. اهمیت تحلیل الگوهای عام طراحی و مبانی نظری شکل گیری آنها به دلیل تاثیراتی است که بر طراحی مناطق مسکونی شهرها در سراسر دنیا گذاشته اند. پرسش اصلی این است که آیا راه حل های اخیر طراحی که با نام های گوناگون در نقاط مختلف جهان ابداع شده اند، در معیارهای اصلی، تفاوت عمده ای با الگوهای اولیه دارند؟ اگر چنین تفاوت معناداری وجود ندارد، چه تفاوت هایی این الگوها را از یکدیگر متمایز و آنها را با شرایط زندگی امروز قابل تطبیق می سازد؟ تحلیل مقایسه ای الگوهای نیم? اول قرن بیستم و معادل های آنها در نیم? دوم این قرن، نشان می دهد که مبانی اصلی و معیارهای تعریف کنند? الگوهای عام که در مقیاس گسترده ای در سراسر جهان استفاده شده اند، مشترکات فراوانی دارند. ضمن اینکه بسیاری از اصول الگوهای عام اولیه هنوز در طراحی مجموعه های مسکونی معتبر و قابل استفاده اند، ویژگی های فرهنگی و مکانی، پیشین? تاریخی و شرایط اجتماعی از عوامل مهم تشخیص و تمایز مجموعه ها در شهرها و کشورهای مختلف اند. مجموع? این ویژگی ها به همراه عوامل موثر در ارتقاء کیفیت زندگی، تعیین کنند? معیارهای طراحی و ساخت مجموعه های مسکونی امروزند.
ارزش ها و ضدارزش های جاری در هر فرهنگ، از مؤلفه هایی هستند که می توان در اسطوره ها و برخی آثار هنری بازجست. در پژوهش حاضر، که به روش اسنادی انجام شده، محتوا و دیدگاه های مختلفِ موجود درباره ی منظومه ی درخت آسوری که به زبان پهلوی است و به احتمال زیاد به پیش از اشکانیان هم برمی گردد، معرفی شده است. عناصری را که در متن منظومه دلایل برتری یک طرف بر طرف دیگر و به عبارت دیگر ارزش تلقی شده اند، استخراج و در ارتباط با یکدیگر بررسی نموده ایم. بخش اعظم این عناصر که در مجادله ای نمادین میان درخت خرما و بز مطرح شده، مربوط به مقولات فرهنگی و عمدتاً اسطوره های ایران و آیین زردشت است که بز نماینده ی آن هاست؛ در مقایسه با اشاره های مبهمی که به فرهنگ و آیین های انواع پرستی بین النهرین با نماد درخت خرما از منظومه برداشت شده است. در پایان مجادله، بز به صراحت پیروز میدان اعلام می شود. عناصر اسطوره ای و آیینی که در پیروزی بز بر درخت نقش مؤثر دارند، حاکی از اهمیت و ارزش این مقوله ها در فرهنگ جامعه ی ایران آن دوره است.