پژوهش حاضر تغییرات تناسبات حاکم بر تیمچه های دوران قاجار را مورد بررسی قرار می دهد تا به این مسئله پرداخته شود که آیا هماهنگی یا سطوح معناداری در مراتب این رابطه تناسبی دیده می شود و آیا این تفاوت ها نسبت به ساختار اقلیمی و دوره زمانی ساخت بنا تغییراتی به خود دیده است؟ در این راستا، برخی ویژگی هایی کالبدی و ابعاد و تناسبات 12 تیمچه از 6 شهر به تفکیک در دو اقلیم سردوخشک و گرم و خشک و2 دوره زمانی (1270-1193) و (1347-1270) که با توجه به دوران 154 ساله حکومت قاجار در ایران تقسیم شده اند، به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش استفاده از شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار با فاصله اطمینان 95% درصدی (2SD) بوده و خطای مطالعه به صورت (Pvalue<0.05) محاسبه و نهایتاً نمودارها به کمک برنامه Excel استخراج شده است. نتایج آماری با (P<0.05) نشان دهنده اختلاف معنی دار در جهت کاهش قابل ملاحظه ابعاد صحن و همچنین مساحت فضاهای تیمچه در نیمه دوم حکومت قاجار می باشد. در حالی که در خصوص سایر ابعاد با 95% اطمینان اختلاف معنی داری مشاهده نگردید. همچنین براساس نتایج عددی بدست آمده از جداول، متغیر اقلیم به نظر به عنوان عامل اصلی در شکل گیری تناسبات و طراحی فضاهای تیمچه مطرح نبوده است.
امروزه مصرف کنندگان در جوامع صنعتی و پساصنعتی شاهد عرضه محصولات مدولار هستند که ویژگی های منحصر به فردی دارند. محصولاتی که به صورت گروهی عرضه می شوند و دامنه انتخاب را به نحو چشمگیری وسعت می بخشند و برخی نیز به کاربر خود امکان می دهند تا طرح مورد پسند خود را ایجاد کند. محصولاتی از قبیل لوازم صوتی و تصویری، مبلمان، انواع گوشی موبایل، خودرو و ... که مصرف کننده می تواند از بین یک گروه با ویژگی های فرمی و هزینه ای متنوع، محصول مطلوب نظر خود را بدست آورد. بنابراین یک محصول مدولار عبارت است از محصولی که توسط کاربر از تولید خوشه ای همان محصول انتخاب و ایجاد می شود. این روش، برای تولید کننده نیز مزایای زیادی بوجودآورده و در هزینه های تولید صرفه جویی های زیادی به عمل می آورد. در این مقاله با هدف دست یابی به رویکردها و اصول طراحی محصولات مدولار سرچشمه های اصلی این پدیده که ریشه در تحولات دوران پساصنعت دارد مورد بررسی قرار گرفت و براساس روش تولید خوشه ای (منعطف)، اصل کاربر محور بودن و همچنین اصل روانشناختی بهره گیری از منش همنشینی و جانشینی قطعات در تولید به عنوان اصول اصلی طراحی این نوع محصولات حاصل گردید.
این مقاله تحلیلی نشانهشناختی است بر یک اثر نگارگری از شاهنامه طهماسبی شاهکار نگارگری ایران در مکتب تبریز صفوی که بهدست خواجه عبدالعزیزنقش گردیده است. ابتدا روش ساختگرایانهی فرهنگی (مکتب مسکو-تارتوکه واضع آن یوری لوتمان میباشد) و شیوهی ساختگرایانه در تحلیل و بررسی نظام تصویری را، که بر بنیاد تقابل انسان و طبیعت و دو محور جانشینی و همنشینی و دلالتهای صریح و ضمنی قرار دارد، شرح میدهد. آنگاه میکوشد با برخورداری از این روش، مطالعهای تحلیلی بر نگارهِی «زال و سیمرغ» را ارائه دهد. نتیجه این بررسی، در قالب نظام طبیعت و فرهنگ، تقابلی فضایی و کلی را میان بیان واقع گرا و اسطورهای نشان می دهد. در انطباق نشانههای تصویری درنگارهی عبدالعزیز و نشانههای کلامی شعر فردوسی، نیز آشکار میگردد که بنابر ماهیت ساختار تصویر نحو زمانی روایت به نحو مکانی تبدیل مییابد و نشانههای زبانی و صنایع بدیعی شعر به نشانههای تصویری سادهِی حالتی ترجمه میشود و نگارگر در حرکت از اثر ادبی به متن تصویری به شیوهای تقلیل گرا دست مییازد. در آخر چنین عیان میگردد که گویا قهرمان صحنهی نگاره و کنشگر اصلی روایت، یعنی زال، حلقهی اتصال وجوه متضاد طبیعت و فرهنگ قرار گرفته و دو فضا را به هم پیوسته است.
این مقاله در پی آن است که با استناد به کیفیت رابطه امروز انسان و طبیعت، ضرورت طرح ‘سرشت فضای معماری’ را بیان نماید. بنابراین به ضرورت ها و رویکردهای اصلی اشاره خواهد شد که در درک این مفهوم مؤثر هستند. در سه بخش اصلی، نخست ضرورت های اصلی تفکر در این موضوع بیان می شوند و به طور چکیده به تحول معنایی طبیعت در دورههای تاریخی اشاره خواهد شد. در ادامه این بحث نسبت واژه سرشت با طبیعت بیان می شود و در بخش دوم به رویکردهای معماری که در درک این مفهوم مؤثر هستند اشاره می گردد. در بخش سوم، چگونگی جهت گیری مهم ترین رویکردهای معماری مبتنی بر طبیعت بازگو می شود. در این زمینه به برخی از ارجاع های مفهومی اشاره خواهد شد که هر یک به نحوی در ایجاد کیفیتی طبیعی و حقیقی در فضای معماری تاثیرگذار بوده اند. نتایج بدست آمده نشان می دهند که چگونه جستجوی کیفیتی حقیقی و خالص در فضا که برخاسته از هماهنگی فضای معماری با خواست های سرشتی انسان است، در برخی از رویکردهای معاصر به برداشت های ظاهری و در برخی دیگر به ارجاع های مفهومی عمیق نسبت به طبیعت تغییر یافته است. ادراک سرشت فضای معماری و شناسایی معیارهای تعریف کننده آن زمینه ای را به جهت ارزیابی کیفی این رویکردها فراهم می کند.
در دنیای امروز سیل تولید کالاهای صنعتی و طراحی محصولات جدید در ارتباط مستقیم با بازاریابی است. موفقیت کالا در بازار به کاربردی و مفید بودن، ظاهر مقبول وفرم بامعنای محصولات بستگی دارد. شناخت زبان اشیاء و بکارگیری آن در طراحی برای موفقیت در تجارت بین المللی و ایجاد هویت محصول ضروری است. هدف ازاین تحقیق مطالعه عوامل موثر بر شناسایی چیستی محصول و ارتباط فرم و معنای آن است. مطالعات کتابخانه ای درعلوم زبان شناسی، نشانه شناسی و معناشناسی محصول همراه با مطالعات میدانی در این پژوهش منجر به شناخت عوامل موثر درادراک شیء – تاثیر طبقه بندی اشیاء درمعنی شناسی محصول و تدوین جدول نشانه شناسی انواع روش های ارتباطی گردید. به طور خلاصه مهم ترین مؤلفه در شناسایی شیء شکل آن است. معنای صریح محصول همان کاربرد یا عملکرد آن است؛ و هر شیئی که فرم آن به کاربردش اشاره کند برای بیننده بامعنا خواهد بود. شناخت عناصر و ساخت پیام در زبان اشیا موجب تاثیر آنها در ایجاد ارتباط بین فرم و عملکرد و معنی آنها می گردد. ظروف چای ساز به عنوان نمونه موردی این تحقیق ارائه شده است. با استفاده ازنتایج این تحقیق طراح می تواند باآگاهی بیشتری انواع نشانه های فرمی، نوری، صوتی، گرافیکی و غیره را درطراحی تجسمی محصولات انتخاب نماید.
آموزش طراحیِ معماری امری چالش بر انگیز است که وابسته به متغیرهای متعددی می باشد. از آنجا که شکل گیری شخصیت یک طراح و فراگیری مهارت های طراحی وابسته به این مقوله است، از حساسیت زیادی برخوردار بوده و لازم است روند آموزش معماری در مدارس معماری مورد توجه و مطالعه قرار گیرند. در این راستا گام های آغازین آموزش در فراگیری طراحی معمارانه در تربیت طراح اهمیتی بسزا دارد. این پژوهش در جهت کاوش چگونگی طرح مسئله طراحی و متغیرهای موثر بر فهم کافی از مسئله و درونی شدن آن به جهت تسهیل آغاز مسئله گشایی به توسط طراحان مبتدی انجام گرفته است. در این پژوهش مؤلفه ها ومتغیرهای ویژه ای همچون توضیح برنامه توسط معلم، مشاهده و جستار نمونه ها، کرکسیون های دیگر دانشجویان، تعامل های دانشجویی، درگیری مستقیم وآغشته شدن با دغدغه مسئله طراحی و... در امر فهم مسئله معماری شناسایی شده و وزن هر یک سنجش می گردد. نتایج این پژوهش چگونگی مواجهه طراح مبتدی با مسئله طراحی و مؤلفه های موثر بر فهم کافی از آن را مشخص نموده و نتایج می تواند راهبردهایی موثر به جهت تشخیص و سوگیری معلمین طراحی در امر آموزش طراحی و تسهیل درونی شدن مسئله طراحی نزد طراح مبتدی ارائه نماید.
این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و روش تحلیل محتوای بصری به بررسی ابعاد گرافیکی نشانه ها پرداخته، کیفیت و کمیت پرکاربردترین نمادهای گیاهی در 30 ساله اخیر را نشان داده است. جامعه آماری مورد بررسی به صورت انتخابی، تعداد 236 نشانه معاصر ایرانی را در بر می گیرد. ویژگی مشترک آنها استفاده از نماد گیاهی در طراحی نشانه است. یافتن پرکاربردترین نمادهای گیاهی در طی سه دهه گذشته هدف این بررسی است. نتایج نشان می دهد که نمادهای گیاهی در بین نشانه های مورد بررسی، بیشتر به سبک طراحی تجریدی گرایش یافته اند. علاوه بر نقش گل ها، طراحان، دراستفاده از نقش اسلیمی، توان بالقوه آن را در انواع کاربردهای فرهنگی، اجتماعی، تولیدی، سیاسی، تجاری، به صورت حد اکثر و بالفعل ارائه کرده اند. همچنین بیشترین کاربرد این نمادها در زمینه های فرهنگی بوده و اکثراً به صورت تلفیقی با تصاویر یا نوشتار همراه شده اند. این نتیجه علاوه بر رصد جایکاه طراحی نشانه، برای بررسی سمت و سوی حرکت جریانات هنری گرافیک معاصر ایران هم می تواند شاخص باشد و احتمالآ به حوزه های دیگر هنر و علوم اجتمایی نیز تعمیم پذیر خواهد بود.
ابراهیم سلطان فرزند شاهرخ تیموری از سال بر افتادن اسکندر سلطان پسر عم خود در شیراز یعنی سال 817 هجری تا سال 838 هجری که درگذشت، حاکم فارس و اصفهان بود. در زمان او مکتب نگارگری شیراز دوره دیگری از شکوفایی و کمال هنری را تجربه کرد و این شکوفایی بر اثر هنرپروری او بود. خود ابراهیم سلطان در هنر خطاطی مهارت ویژه ای داشت و آثاری از خوشنویسی او تا به امروز در شیراز و مجموعه ها و موزه ها باقی مانده است. در این مقاله تجربه های هنرپروری و هنرورزی وی از لابلای متون مکتوب و مصور فحص و ارزیابی می شود و کیفیت هنری مکتب شیراز مورد بررسی قرار می گیرد. نخست احوال وی در مقام هنرپرور و هنرمند روشن می گردد و سپس تشکیلات کارگاه هنری او با توجه به فرمان کلانتری کتابخانه خواجه نصیرالدین محمد مذهب بازسازی و بازنگری می شود و در نهایت آثار بازمانده از دوره هنرپروری او شناسایی و معیارها و موازین هنری آنها محل بررسی و ارزیابی قرار می گیرد. حضور ابراهیم سلطان در شیراز سده نهم هجری این شهر را در مکتب نگارگری و هنرورزی آن جاودان کرد. در حقیقت بخش مهمی از مکتب نگارگری شیراز باز بسته به هنرپروری ابراهیم سلطان است که گاه از نظر مفاهیم و میدان فعالیت وی در این قلمرو به پای هنرپروری برادرش بایسنقر میرزا در هرات می رسد و در واقع بازتاب سر راست از نظام احساسی و هنری او در چارچوب نظام سیاسی اش در شیراز است.
تراکم شهری نامطلوب یکی از معضلات و مشکلات اساسی شهرهای امروز است و می تواند منشا بسیاری از نابسامانی های دیگر نظیر توزیع نامتعادل خدمات شهری، ترافیک شدید، اشراف و غیره باشد. هدف این مقاله ارائه مدلی است که با استفاده از قابلیت ها و امکانات سیستم های اطلاعات زمینی و با فرض امکان شناسایی عناصر اصلی تراکم و بهره گیری از امکانات متعدد هندسی و توصیفی سیستم های مزبور در شفاف سازی عوامل تراکم شهری، تاثیر آنها را بسرعت و به دقت برای همه دست اندرکاران و مسئولین مربوطه آشکار و هویدا سازد. هرچند در پژوهش های قبلی در زمینه تراکم و رابطه ترافیک و فضای سبز با آن در محیط سیستم های اطلاعات زمینی موارد متعددی مورد بررسی قرار گرفته ولی در ارتباط با مدلسازی سیستم های فوق در رابطه با تراکم شهری به طور خاص اقدامی چشمگیر به عمل نیامده است. مدلی که تهیه شد به روش تحلیلی با کمی ساختن عوامل اصلی کالبدی، اقتصادی و اجتماعی مؤثر در تراکم شهری و نرمالیزه نمودن آنها نتایج مفیدی را در تشکیل مدل تراکم ارائه داد به صورتی که از مقایسه دو ساختار تراکم شهری در این مدل (در وضعیت موجود و مدل پیشنهادی) مزایای آن آشکار به نظر می رسد. علاوه بر این مدل مزبور در شهری از استان اصفهان (خمینی شهر) به صورت موفقیت آمیز مورد آزمایش قرار گرفت.
در تفکر اسلامی اصل، رسیدن به کمال مطلوب الهی است که در نهاد انسان فطرتاً وجود دارد. مسکن سنتی به علت جوابگویی به این نهاد فطری با انسان انس دارد. لذا مسکن سنتی را نمی توان تنها به لحاظ کالبدی، هندسی و فرمی توصیف کرد، بلکه معانی ورای آنها از اهمیت بیشتری برخوردارند. معانی پنهان ناشی از حقایق مکتوم در مشیت الهی و غیرقابل رؤیت است و تنها از طریق جلوه های جهان کون و مکان به وسیله خدا بر ما آشکار و قابل رؤیت می گردد. اجزای مختلف مسکن سنتی نه به کمک عملکرد فضاها و نه به دلیل اقلیم، اطراف حیاط قرار گرفته اند؛ بلکه براساس معانی حاصل از فراآگاهی معماران، شکل گرفته اند. معماران سنتی با در نظر آوردن معانی بی شکل و تجسم بخشیدن به آن ها در قالب اشکال معماری، تصورات خود را از عالم و در نتیجه مشیت الهی در بناها و دست ساخته های خود، به منصه ظهور رسانده اند. این معانی و ویژگی های درونی و فطری انسان که در مسکن سنتی تاثیر گذار است، عبارتند از گرایش به حقیقت جویی، خلاقیت و ابداع، خیر و فضیلت، جمال و زیبایی و عشق روحانی و پرستش. تحلیل گرایش های فوق می تواند نقشه ی پنهان را به مثابه دست آورد باورهای دینی در مسکن سنتی تبیین نماید و از طریق آن امکان دستیابی به لایه های پنهان تفکر را فراهم آورد.
قرن نهم هجری، مصادف با قرن پانزدهم میلادی، دوران حکومت تیمور و جانشینان اوست که به رغم فراز و نشیب های فراوان در عرصه سیاسی و اجتماعی و وقوع جنگ ها و نزاع های بسیار، نزد صاحب نظران و محققان، دوره رشد و اعتلای هنرهای گوناگون ، به ویژه هنرهای نسخه پردازی و کتاب آرایی به شمار می رود. مرکز ثقل این حرکت هنری، سرزمین پهناور خراسان و کارگاه های هنری موجود درکتابخانه هاست. در این پژوهش، به صحافی و جلدسازی به عنوان یکی از هنرهای کتاب آرایی پرداخته شده و ویژگی های مکتب هنری خراسان مورد بحث واقع شده است. ابتکارات صحافان و مجلدان در آفرینش جلدهای معرق و کاربرد تکنیک های جدید در تزئینات داخل و روی جلد و همچنین استفاده از نقوش تزئینی جانوران و گیاهان از جمله ویژگی های بارز این مکتب است. بررسی متون تاریخی موجود نیز نشان از اهمیت کار و جایگاه والای این گروه از هنرمندان نزد دربار شاهان و شاهزادگان تیموری دارد. با وجود محدودبودن اطلاعات راجع به صحافان و جلدسازان و همچنین عدم ذکر نام ایشان روی آثار برجای مانده، به نام برخی از صحافان بنام خراسان در این مقطع زمانی و آثار برجای مانده از ایشان نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
هدف از پژوهش حاضر، یافتن معیار های کالبدی و اجتماعی تاثیرگذار در شکل گیری خاطرات جمعی در شهر، و تدقیق آنها با مطالعه موردی شهر تهران است. نتایج مبانی نظری نشان می دهد که معیارهای مذکور به دو دسته اصلی «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» و «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» تفکیک می شوند. هریک از این دو گروه به دو بخش «ساختار اجتماعی و سیاسی» و «ساختار فضایی و کالبدی» تقسیم می شوند. معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان شکل گیری رویدادها و تعاملات اجتماعی» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل امنیت اجتماعی و محیطی، تنوع قومی، طبقات اجتماعی، وقوع رویدادهای تاریخی، برگزاری مراسم؛ و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل وجود انواع فضاهای عمومی و پاتوق ها در مقیاس شهر و محله های آن هستند. همچنین، معیارهای فرعی تاثیرگذار در «امکان ثبت و انتقال خاطره و تاریخ شهر» مربوط به ساختار اجتماعی و سیاسی شهر، شامل ثبات و تداوم سکونت، تعلق به مکان و جایگاه شهر در ادبیات و سینما بوده و معیارهای فرعی مربوط به ساختار فضایی و کالبدی شهر، شامل حفظ بناهای تاریخی و محلات شهر، احداث یادمان های شهری و حفظ نام ها و اسامی هستند. رابطه متقابل معیارهای فوق، در جدولی معرفی شده که می تواند مبنایی برای امتیازدهی و سنجش روابط میان معیارها باشد.