رویکرد برنامه ریزی طراحی محور به عنوان رویکردی نوین در تهیه طرح های توسعه شهری در آستانه قرن 21 وارد ادبیات شهرسازی دنیا گردیده است. این رویکرد سعی در برقراری تعامل میان نظام های برنامه ریزی شهری و طراحی شهری دارد و الگوی ارتباط خطی و منفک میان این دو را نقد می کند. مقاله حاضر پس از مرور ادبیات شهرسازی که عمدتا مبتنی بر جستجوی خاستگاه و چرایی پدید آمدن این رویکرد می باشد، به بسط و تبیین اصول و ویژگی های این رویکرد می پردازد. برنامه ریزی طراحی محور به عنوان رویکردی که به شهر به عنوان محیطی یکپارچه می نگرد، می تواند در ارتقا کیفیت محیط شهری از طریق تغییر در روند تهیه طرح های توسعه شهری موثر باشد. از طرفی نظام نوین برنامه ریزی انگلستان به عنوان نظامی که این دیدگاه در تحول آن ایفای نقش کرده است یکی از موضوعات مقاله حاضر می باشد.تاثیر این رویکرد در نظام برنامه ریزی شهری انگلستان تابدانجا انجامید که توجه به پارامترهای کیفیت محیط شهری در طرح های توسعه شهری نهادینه گشت. این تاثیر در تمامی سطوح طرح های توسعه شهری می تواند وجود داشته باشد و تاثیر آن از کلان تا خرد پر رنگ تر شود. در نهایت این مقاله توصیه هایی برای ورورد این رویکرد به نظام برنامه ریزی ایران را شامل می شود.
هدف اصلی این مقاله، ارایه روشی کاربردی جهت مشارکت مردم در برنامه ریزی و طراحی شهری و تولید فضاهای زیستی در مقیاس محله به کمک فناوری اطلاعات و ارتباطات است. چارچوب نظری این مقاله از بعد برنامه ریزی و مدیریت، مبتنی بر برنامه ریزی وکالتی است. پرسش عمده ای که مقاله به آن می پردازد، چگونگی مشارکت اهالی هر محله در یک منطقه و توسعه فضایی و کالبدی در محلات با ایجاد هماهنگی بین اهالی محله و مدیران شهر و مشاوران ایشان می باشد. در این مقاله، پس از آسیب شناسی و تدقیق نقاط ضعف در روابط موجود بین افراد و گروه های ذی نفع در برنامه ریزی و طراحی شهری، عناصر لازم برای برقراری هماهنگی و ساختار مربوط در شرایط موجود تبیین شده است. از نتایج به دست آمده می توان به توانمندسازی نظام مدیریت شهری بر اساس ایجاد و توسعه نهادهای محله ای به روش نوین، توجه و در نظر گرفتن مشکلات و خصوصیات خاص هر محل به عنوان مبانی طراحی آن محل، دامن زدن به مشارکت اجتماعی بیشتر در سطح مناطق و شهر، توجه مناسب به دیدگاه های تخصصی برنامه ریزی و طراحی شهری و پایه ریزی معیار کیفیت زندگی بر اساس نیازهای مردم محل اشاره نمود.
از ابتدای تمدن بشری، دنیای پرجاذبه طبیعی منبعی بسیار غنی برای نوآوری و الهام بخشی بزرگ ترین نقاشان، مجسمه سازان، موسیقی دانان، فیلسوفان، شاعران، طراحان و مهندسان بوده است. صدای حرکت آب در رودخانه، رنگهای خیره کننده رنگینکمان، ریتم منظم برخورد امواج دریا با صخرههای اطراف آن، فریبندگی بوی خوش گلهای سرخ، ساختار هوشمند کندوی عسل، غنای رنگ در فصل پاییز، آسمان زیبا به هنگام طوفان و شکسته شدن نور خورشید در یک روز برفی زمستانی تنها تعداد اندکی از عجایب طبیعیاند که باعث الهام بخشی و نوآوری در آثار دست ساخت انسان شدهاند. تعجب برانگیز نخواهد بود اگر بگوییم که دنیای طبیعی پیرامون ما در حال حاضر به سطح بالایی از توسعه در طول میلیونها سال تکامل تدریجی خود رسیده است و دنیای امروز از دوران تغییرات طولانی عبور کرده است تا به سطحی از زیبایی که ما امروزه آن را میبینیم و درک میکنیم، دست یابد. در این فرآیند، فقط کاراترین، قویترین و قابل انعطافترین فرمهای طبیعی در طول میلیونها سال باقی ماندهاند. در تکوین دنیای امروزی، میراثی چند میلیون ساله از پیشرفتهایی که در طول سالیان دراز حاصل شده است، وجود دارد. ارسطو، فیلسوف دوران باستان، از نخستین افرادی بود که در مورد طبیعت به عنوان منبع عظیم الهامبخشی نوشت. او بیان کرد که زیبایی عملکردی حتی در مخلوقات بسیار کوچک نیز وجود دارد. در اکثر موارد ما از طبیعت از طریق احساس زیبایی طبیعی با استنشاق بوی خوش، رنگ، شکل، فرم و صدا الهام میگیریم. غالب اوقات بدون جستجو برای معنای عمیق تر و بدون سوال از فرمهای طبیعی، به طور حسی از ذات طبیعی خود پیروی مینمائیم و اصوات، رنگها و فرمهایی را که ما را احاطه کردهاند، تقلید میکنیم. بدون شک تعدادی از بهترین قطعات موسیقی کلاسیک و بهترین آثار نقاشی از این طریق خلق شدهاند.
آیین های صوفی گری، نمایش واره هایی هستند که درگذر زمان توسعه و تکامل یافته و به اشکال اجرایی امروزینش در آمده اند. صوفی گری در ترکیه همانند بسیاری از مظاهر فرهنگی این کشور، متأثر از تعاملات بینافرهنگی ِزنجیره هنر و ادبیات اسلامی(شامل ادبیات عرب،فارسی و ترک) بوده است.زبان و ادب فارسی ریشه دارترین حلقه پیوند میان جلوه های فرهنگیِ این زنجیره اسلامی محسوب می شود. مثنوی معنوی مولانا در طی شش سده مناسبات بینا فرهنگی، خاستگاه ظهور و بالندگیِ جلوه های مذهبی- آیینیِ مشترک میان ایرانیان و ترکان بوده است. مراسم سماع درویشان، آن گونه که امروزه در ترکیه به اجرا در می آید، بسیار ملهم از آموزه های عرفانی مولاناست.آیین دراویش ترکیه بهره مند از وجوه نمایشی بسیاری است که در هر اجرای مجدد، غنای بیشتری می یابد. فارغ از هر نوع ادعای" نمایش بودگیِ "سماع صوفیان مولویه، دلایل متعددی می توان یافت که حکم بر"نمایش وارگیِ" این آیین دارد . جلوه های نمایشی این آیین مذهبی، متأثر از غنای زبان و ادب فارسی و به ویژه آثار مولاناست؛ تا آنجا که مثنوی معنوی به عنوان حجت طریقت عارفانه او، پایه گذار انتقال مفاهیم و مبنای تأثیرات بینا فرهنگی میان ایران و ترکیه، با محوریت زبان و ادب فارسی بوده است.
بیان، فرایند تحقق یا ظهور یک «بود» درونی است آنگاه که یک واقعیت همچون یک مفهوم، حس یا رابطه در فضای اندیشه ای، احساسی، خیالی، شهودی، آرمانی یا تجربی درون انسان درک، حس، تصور، مشاهده، آرزو یا تجربه می شود. این نوشتار برپایی اثر معماری را عمل تبیین در بروز حقیقت معماری می داند. با طرح چیستی بیان و نسبت میان بیان و زبان در این مقاله، قابلیت های بیانی معماری مورد پژوهش قرارگرفته و با طرح موضوع بازخوانی معماری، روش تحلیل آثار برپاشده برپایه ی ویژگی بیانگری معماری مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال دو مقوله ی همگرایی و واگرایی در بیان به عنوان دو عامل تعیین کننده در تمایز معماری کهن از معماری نو معرفی می شوند. بدین سان معماری از طریق تعریف زندگی ای که اثر را مکان رخداد آن می نماید، ابرازکننده ی حقیقت زندگی وابسته به خود می گردد. از این رو نظام صورت بخش معماری می تواند به مثابه ی دستگاهی زبان گونه، بر وجود ابزارهای بیانی دلالت داشته باشد که تحقق تبیین در اثر را سبب می شوند و به این ترتیب به نظر می آید تحلیل کیفی آثار قدیم معماری را به عنوان متون نگاشته شده با شناخت ماهیت تبیین معمارانه و به واسطه ی ابزارهای بیانی بتوان ممکن ساخت.
روند رو به رشد شهر تهران، امروزه چهره اولیه شهر قاجاری را دگرگون ساخته است. گسترش شهر و خیابان کشی های بی ضابطه در محلاتی با سابقه چند صد ساله نخستین گام ها جهت غلبه بر مشکلات ناشی از ورود مدرنیته بود، که خود مشکل آفرین شد. چون که عوارض جانبی آن کالبد سنتی را به یکباره دگرکون ساخت و موجب از هم گسیختگی بافت تاریخی محلات گردید. محله عودلاجان در تقسیم بندی محلات تهران در دوره صفوی وجود داشته است. با آغاز سلطنت ناصرالدین شاه شمار ساکنان آن که از اعیان بودند افزوده و خانه هایی به جای باغ های بزرگ ساخته شد. طی گذشت زمان از دوره قاجار تا به امروز، بافت این محله دستخوش تحولات در بخش های مختلف از جمله بخش کالبدی شده است تا جایی که امروزه از آن بافت ارزشمند تنها بقایایی نه چندان زیاد در سطح محله باقی مانده که البته در صورت عدم توجه و حمایت دولت امیدی به حفظ آنها نیز نمی باشد. در این پژوهش، علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی نقشه ها و عکس های قدیمی، به برداشت های میدانی پرداخته ایم که ماحصل آن همراه با نتایج حاصله از تطبیق و تحلیل نقشه ها در این مقاله ارائه شده است .
برخوردگاه شهر و روستا یا در هم آمیختن سیستم هاى شهرى، روستایى و طبیعى، با پیشروى سکونتگاه هاى انسانى، پیوستارى است که از اثر گذارى شهر و شهر- نشینى بر روستا و محیط طبیعى شکل مى گیرد. یکى از جلوه هاى مهم این رویارویى، نابرابرى فضایى – نه فقط در درون شهر ها بلکه در محیط پیرامون یا محیط پیرا- شهرى نیز هست: نابرابرى که بازتاب نابرابرى هاى اجتماعى- اقتصادى جوامع است. شهر تهران با دو پدیده ى جابجایى جمعیت از درون به محیط پیرا-شهری و مهاجرت به مقصد شهرتهران که به دلیل عدم تطابق شرایط اجتماعى-اقتصادى جمعیت مهاجر با ویژگى هاى سکونتى دردرون شهر تهران، به محیط پیرا-شهرى تهران رانده مى شوند، رو به رو بوده و هست. تداوم نابرابرى ها، کیفیت نازل شرایط زیست و تداوم صدمات وارد بر طبیعت در محیط پیرا-شهرى تهران، نارسایى شیوه هاى موجود، ضرورت تمهید و اختیار شیوه هایى متفاوت اما امکان پذیر در برنامه ریزى و مدیریت – نه فقط در محیط پیرا-شهرى بلکه در کل منطقه ى شهرى تهران – را مطرح مى کند. بنابراین، هدف این مقاله تاًکید برضرورت توجه به محیط پیرا- شهرى همچون یک سیستم یکپارچه که خود، همچون شهرها، داراى نابرابرى فضایى بوده ونیازمند تحلیل، تفسیر و تبیین ساختار ویژه ى خود، علل پدیدار شدن ساختار نابرابر، بروز تهدیدها و مشکلات، حضور فرصت ها و مهم تر از همه، دورى جستن از رویکردى سنتى در برنامه ریزى و مدیریت محیطى می باشد، است.
این مقاله به بررسی تناسبات انسانی در نقوش برجسته پلکان آپادانا به عنوان یکی از مهم ترین آثار هنری دوره هخامنشی می پردازد. بررسی بر روی سه پیکره منتخب از مجموعه نقش برجسته های موسوم به سربازان جاویدان و اشراف دارای جامه پارسی و مادی، موسوم به بزرگان ایرانشهر انجام گرفته است. فرآیند بررسی شامل استفاده از روش های هندسی انتقال اندازه ها و استفاده از مراجع خارجی برای تعیین ابعاد بخش های سر و چهره و ترسیم نمای روبروی این افراد با هدف تعیین نسبت اعضای گوناگون بدن بوده است. سپس، یافته های حاضر با تناسبات انسان آرمانی ارایه شده از سوی لئوناردو داوینچی، به عنوان مرجعی برای ابعاد انسان واقعی، مقایسه شده است. در نهایت، با هدف تعیین منشاء این سیستم تناسبات، نتایج بررسی حاضر با تناسبات انسانی موجود در هنر تمدن های مصر، بین النهرین و یونان، که بر اساس نظریات محققان گوناگون ، مراجع هنر التقاطی هخامنشی محسوب می شوند، مقایسه شده است. نتیجه بررسی حاضر نشان می دهد که در آثار اولیه هخامنشیان، مانند کتیبه داریوش در بیستون، طراحان از تناسبات انسانی مأخوذ از هنر بین النهرین برای طراحی پیکره ها استفاده نموده؛ اما در طراحی نقوش برجسته پلکان آپادانا در تخت جمشید، از نوعی تناسبات انسانی متمایز، دارای نسبت های مشخص بین اعضا و تعیین ابعاد اجزای بدن بر مبنای نسبت 14/1 ارتفاع پیکره بهره گرفته اند.
در بررسی مجموع آثاری که تحت عنوان سفالگری مطرح می شوند. عنایت به دو مقوله بنیادین که همواره این هنر- صنعت را تحت الشعاع قرار داده امری بایسته است. الف) جنبه های کاربردی ب) جلوه های نمادین و ارزش های زیبایی شناسانه در پژوهش اخیر با احتراز از مقوله «کاربردی» محصولات هنر صنعت سفالگری که باعث اطلاق وجه دوم آن یعنی صنعت می گردد؛ «سفالینه های جانوری» که مصداق بارز جلوه های هنری و نمادین هنر- صنعت سفالگری است، مورد کنکاش قرار می گیرد. لذا ارائه تعریفی آغازین برای معرفی این آثار ضروری ست. سفالینه های جانوری به قسمی از هنرـ صنعت سفالگری اطلاق می گردد که فرم و شکل ظاهری آن در حالتی انتزاعی منبعث از جانوران مختلف، ساختاری جدید و پویا در قالب سفالگری پدید آورده است. این گونه دست ساخته های بشری به لحاظ مالامال بودن از پیام های بصری، اعتبار و شانی هم طراز با آثار ارزشمند هنری یافته و شاخص های عمد? آثار هنری از جمله: «محتوای1»؛ «بیان2» و «تزیین3» را یکجا در خود دارد. لذا در این مقاله به بهانه نقد مایه های ذهنی خالقین این آثار و نیز تحلیل ارزش های زیبایی شناسانه آن ضمن بررسی آثاری از قدیمی ترین سفالینه های جانوری به سه فراز از موارد در خور توجه در این مقوله پرداخته خواهد شد. الف) ارزش های زیبایی شناسانه ب) تفوق جنبه های نمادین و هنری بر جنبه های کاربردی ج) ظرفیت بالای سفال به عنوان محملی مناسب جهت ظهور و بروز ارزش های هنری
در جستجوی زمانی از دست رفته ودر سخن گفتن با زبان گذشته به آن گونه که به زبان مردمان همه روزگاران شنیدنی آید دشوار است. توس محوطه ای باستانی در شمال مشهد است که امروز بیشتر بقایای باستانشناسی است. این محوطه دوره ها و حوادث زیادی را پشت سر گذاشته است. این تاریخ و بزرگان فرهنگی آن و ارزش های باستانی اش منظری فرهنگی است. حفظ این منظر در طراحی امروزی می بایست لحاظ گردد. مطالعات تطبیقی با دیگر شهرهای تاریخی ورجوع به مستندات و مدارک رفته رفته به آشکار سازی خطوط گم شده می انجامد. این موضوع به همراه سابقه تاریخی فرصت طراحی امروز را فراهم می کند به شکلی که بتواند پیوستگی تاریخی خود را حفظ کند. این نوشتار به این موضوع می پردازد که چگونه در حالیکه شناخت ما از ویژگی های معماری یک سایت تاریخی کم است می توان رئوس تصمیم گیری هایی را مشخص کرد که به هدف سنجش و حفظ مستمراصالت ویکپارچگی آن تدوین شده است. این کار با تعریف دو سطح کلان وخرد مطالعه وشناسایی حوزه و سطح مداخله با توجه به منشورهای جهانی مقدور می گردد.همچنین به انعطاف پذیری کاربری ها تاکید شده است. اگر چه مطالعه موردی است اما این شیوه می تواند در دیگر سایت های تاریخی نیز استفاده گردد. در این تحقیق به بازشناسی شهر تاریخی تابران توس پرداخته وسطوح مداخله تدقیق شده است.
معراجنامه کتابی است که به روایت داستان معراج جسمانی و روحانی پیامبر اکرم(ص) می پردازد؛ که هنرمندان مسلمان ایرانی به نسخه برداری و نگارگری مضامین تصویری آن پرداختند. هنر نقاشی ایران در حدود سده های هفتم هجری قمری تا سده ی یازدهم از اوج و فراز خاصی در رنگ و فرم برخوردار بوده است. رقعه های معراجنامه ی ایلخانی که در این مقاله مورد بحث و بررسی زیباشناسانه قرار گرفته، در این دوران تصویر شده است.معراجنامه ایلخانی در دوران حکومت ابوسعید ایلخان در تبریز تصویرسازی شده است. در دوران بعد، معراجنامه های دیگری همچون معراجنامه ی میرحیدر در دور ی اول مکتب هرات تصویر شده است. ساختار نقاشی های این معراجنامه دارای استحکام فرم، رنگ و ترکیب بندی است و تفاوت اساسی با سایر نگارگری های آن دوران دارد. در این معراجنامه ما با شیوه ای خاص در نگرش به فرم و رنگ مواجهیم که مایه های طبیعت پردازانه آن چشمگیر است که شیوه درشت پیکره از خصوصیات بارز آن می باشد. تاثیرات هنر نقاشی چین و بیزانس درترسیم پیکره ها به وضوح قابل مشاهده است. در ضمن باید گفت که زیبایی بصری نگاره های این معراجنامه چنان است که نگارنده رابر آن داشته که درخشش زیبایی بصری آنها را مورد بررسی قرارداده وتحلیل بعد محتوایی آن رابه فرصتی دیگر موکول کند.
در شرایط ایران شهرسازی مشارکتی با سوء تعبیرها و کژفهمی های گسترده ای روبه روست و عمدتاً طرح هایی که تنها پیش فروش واحدهای ساختمانی هستند، مشارکتی تلقّی می گردند. در این مقاله سعی شده ابعاد اصلی شهرسازی مشارکتی هماهنگ با شرایط ایران، شناسایی گردیده و به نحوی قابل اجرا در یک طرح شهری ارائه گردد. سپس به عنوان نمونه، برای بافت قلعه آبکوه مشهد که نوعی از اسکان غیررسمی محسوب می شود، نوع مداخله و راهبردهای اصلی ساماندهی با روش مشارکتی تعیین گردیده و ساختار تهیه طرح با توجه به محورهای شهرسازی مشارکتی پیشنهاد گردد. این مقاله می کوشد گام های نخست برای تدارک طرحی مشارکتی را - که شامل تشکیلات اجرایی طرح، شناسایی بهره وران، حقوق و تکالیف آن ها و نیز راهبردهای ساماندهی بوده- بردارد. فرایند طی شده برای تدوین طرحی مشارکتی در قلعه آبکوه با توجه به این که هماهنگ با شرایط ایران می باشد، برای بسیاری از بافت های شهری ایران قابل الگوبرداری است.