خیرالکلام اولین روزنامه محلی گیلان وبد که از تاریخ 24 جمادی الثانی 1325 ق، تقریباً به مدت سه سال، به همت افصح المتکلمین چاپ و منتشر شد.این روزنامه ابتدا از انقلابی ها و مشروطه خواهان از نظر قلمی و معنوی حمایت کرد، ولی با فتح تهران و استقرار مشروطیت، به تدریج بین خاندان امشه و انجمن رشت با خیرالکلام فاصله افتاد، و به مرور زمان، اختلاف بین خیرالکلام با خاندان امشه و انجمن رشت بالا گرفت.سیاست خیرالکلام علاوه بر دفاع از قانون و شریعت اسلام، حفظ استقلال و تمامیت ارضی و توجه به اقشار و گروه های فرودست جامعه بود و این روزنامه، همواره، تجلیگاه دیدگاه اجتماعی و سیاسی ای بود که از گروه های فرودست جامعه حمایت می کرد.ضمن اینکه از اقلیت های قومی و دینیِ دیگر نیز به نیکی یاد می کرد و تلاش های آنان در حمایت از نهضت مشروطه را می ستود
تاریخ، این تکاپوی آدمی برای شناخت هویت خویشتن و تفسیر جهان، چگونه نوشته میشود؟ آیا تاریخ تکرار ملالت بار روایت پردازی راویان شیرین سخن است یا دانشی و معرفتی برگرفته از روحیه پرسشگری و پویندگی انسان؟ برای درک عمیق از معنا و مفاد تاریخ باید دید که تاریخ را چگونه مینویسند. این جستار میکوشد تا با نگاهی گذرا به سیر تحول و تطور نگارش تاریخ در اروپا- که ما امروزه آن را کانون مدرنیسم و پیشرفت میدانیم- دگرگونیهای حادث شده در بستر زمانی دیرپا را، به معرض دید درآورد ؛ تا بدرستی مشخص گردد که چگونه تاریخ نگاری از روایت پردازی و شرح حال نویسی به تحلیل مسائل تمدنی و اجتماعی تبدیل شد و از نگرشی دیکتاتور مآبانه به دیدگاهی دموکراتیک متمایل گردید. مقاله در چند پاره تنظیم شده و به مهم ترین ادوار تاریخ نویسی در قاره اروپا و جهان غرب- از سده های آغازین تاریخ نگاری در عهد یونان باستان تا مکاتب نوین سده 20 میلادی- و نظریات و کوشندگان هریک از این مقاطع میپردازد. امید است آشنائی با روند تحولات مذکور و مقایسه آن با سیر تاریخ نگاری در شرق و بویژه ایران، بتواند به روشن شدن پاره ای از کاستیهای موجود در قلمروی تحقیقات تاریخی ایران معاصر کمک نماید.
کتاب تجزیه الامصار و تزجیه الاعصار، مشهور به تاریخ وصاف، تألیف عبدالله شیرازی، مقلب به وصاف الحضره، یکی از مهم ترین متون تاریخنگاری ایرانی است.این اثر، افزون بر اخبار تاریخی، دیدگاه های مؤلف درباره ی اصول و مبانی دانش تاریخ را نیز در بردارد.این نوشتار می کوشد از خلال سبک تاریخنگاری و صاف و همچنین اشارات مستقیم و غیرمستقیم او، به دیدگاه هایش در این زمینه دست یابد.برای تحقق این هدف، پرسشس چنین مطرح شده است:دیدگاه های معرفت شناسانه ی وصاف شیرازی درباره ی مبانی علم تاریخ چیست و چه تأثیری در روش تاریخنگاری وی داشته است؟در پاسخ به این پرسش فرضیه ای نیز ارائه شده است:بینش معرفت شناسانه ی وصاف شیرازی دربارهی مبانی علم تاریخ، سبب اتخاذ روش علی، انتقادی، بر پایه ی بی طرفی تاریخی شده و تاریخنگاری وی را از سطح یک واقعه نگاری به سطحی نزدیک به تاریخنگاری علمی ارتقاء داده است. در این مقاله ضمن مروری بر زندگینامه ی وصاف شیرازی از دیدگاه های او درباره ی چیستی تاریخ، فایده و هدف معرفت تاریخی و ملاحظات روش شناختی در اثر او سخن رفته است.وصاف به علم بودن معرفت تاریخی باور داشته و تاریخ را از اقسام حکمت دانسته است.او در روش تاریخنگاری خود به دو رویکرد انتقادی و علی توجه داشته و کوشیده است با رعایت بی طرفی تاریخی، این دو رویکرد را در تاریخ خود به کار بندد.بدینسان او از واقعه نگاری محض فاصله گرفته و بینش تاریخی را از مرزهای سنتی و رایج آن فراتر بوده است
فقه السیره، نوع خاصی از سیره نویسی است که در آن، سیره نبوی با نگاهی تازه مطرح میشود و در بیشتر به نتایج فقهی، عقیدتی، اجتماعی سیاسی حوادث عصر پیامبرنگریسته شده و جنبه های تاریخیحوادث در درجه دوم اهمیت قرار میگیرد.البته استدلال به برخی از احکام شرعی با عمل پیامبر سابقه ای طولانی دارد، ولی آنچه فقه السیره را متمایز میسازد، شیوه خاصی است که در آن به کار میرود و سیره نبوی از حالت تاریخی صرف، به حالتی فعال و پر از درس های کاربردی در میآید.
در این مقاله، ضمن بررسی سوابق این نوع سیره نگاری، به معرفی اجمالی چند کتاب در این باره پرداخته شده ودر پایان، ملاحظاتی در این باب تحت عنوان «نقد و نظر» ارائه شده است.