این پژوهش به یکی از موضوعات اجتماعی-اقتصادی در تاریخ معاصر ایران یعنی کارکرد اقتصادی نهاد خانواده در نقاط شهری کشور طی دو دهة پایانی حکومت پهلوی، می پردازد. چنان که سعی شده است تا با تمرکز بر روی برنامه نوسازی حکومت پهلوی دوّم طی دوره زمانی موردنظر، ارتباط و همبستگی این برنامه با تغییر میزان کارکرد اقتصادی خانواده ایرانی را تبیین نماید. واکاوی این مسئله، با کاربرد یک نظریه جامعه شناسی یعنی تئوری مدرنیزاسیون، و از طریق روش پژوهش کمّی یعنی مبتنی بر داده های عمدتاً آماری و عددی انجام گردید، ضمن این که شیوه و ابزار گردآوری اطلاعات نیز مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بوده، که با فیش برداری و محاسبة ارقام و داده های خام صورت پذیرفت. یافته های این تحقیق بیانگر این است، که رابطه منفی و معکوسی میان برنامة نوسازی حکومت پهلوی با کارکرد اقتصادی خانواده طی آن زمان وجود داشت، چنان که، هرچه دگرگونی اجتماعی-اقتصادی در ایران روند روبه رشد و افزایشی را طی می نمود، کارکرد اقتصادی خانواده سِیر افولی را سپری می کرد.
سرریز مجموعهای از آشوبهای ایلی و عشایری، ویژگی اصلی تحولات کردستان در تحولات حاصل از فروپاشی نظام اداری ایران در پی واقعه شهریور 1320 بود. در حالی که تلاش مقامات دولتی برای اعاده نظم و آرامش در آن سامان بنا به دلایلی چند ـ از جمله مداخلات و ممانعت نیروهای خارجی ـ با دشواریهای فراوانی روبرو شد، گروهی از نخبگان شهری کرد نیز ـ به گونهای که در این بررسی ملاحظه خواهد شد ـ تلاش کردند با ایجاد یک حرکت سیاسی محلی، از ابعاد این آشوب و اغتشاش کاسته، تحولات آن حوزه را جهتی خاص بدهند.
آنگاه که آیتالله کاشانی در زمستان سال 1299 به ایران بازگشت، آیتاللهالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی با ارسال نامهای به اطلاع مومنین رساند که کاشانی از هر جهت شایسته و به صفات حمیده آراسته و در دیانت و درستکاری کمنظیر است و «متدینین، وجود محترم آن جناب را مغتنم» بدانند (سند شماره 1)