مسئله نفت شمال ایران که بعد از جدا کردن پنج استان شمالی از امتیاز دارسی (تبعه بریتانیا) در عصر قاجار به سال 1319ق./ 1901م. مطرح شد، در تاریخ معاصر این کشور، جایگاه ویژه ای را از آن خود کرده است. ناصرالدین شاه قاجار در 1313ق. طی فرمانی، اجازه استخراج نفت در تنکابن، کجور، کلارستاق (مازنداران) را به محمد ولیخان خلعتبری داده است. خلعتبری بعداً این امتیاز را به خوشتاریا واگذار نمود. خوشتاریا نیز این امتیاز را به انگلیسی ها فروخت. بدین صورت بخشی از تاریخ نفت شمال آغاز شد. در این مقاله، این مسئله از آخرین روزهای سلطنت ناصرالدین شاه قاجار تا پایان سلطنت رضاشاه مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از نگارش این نوشتار، پاسخ دادن به این پرسش است که موضوع نفت شمال و رقابت روس و انگلیس بر سر تحصیل آن، چه تأثیری بر سیاست خارجی ایران در دوره ی رضاشاه داشت؟ در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با شیوه کتابخانه ای اسنادی به این مسئله پرداخته می شود. یکی از شاخصه های مهم سیاست خارجی ایران در آن زمان، رقابت انگلیس و روس بر سر احراز این امتیاز است و پس از انقلاب اکتبر روسیه، رقابت انگلیس بر سر این قضیه با اتحاد جماهیر شوروی ادامه پیدا کرد. آمریکا هم که با اعتراض به امتیاز خریداری شده انگلیس از خوشتاریا وارد این میدان شد، با استفاده از سیاست خارجی دولت ایران و از آن جمله رضاخان که سعی در ایجاد نیروی سوم به منظور کاهش نفوذ انگلیس و شوروی داشتند، موازنه این رقابت را به نفع خود تغییر داد و امتیاز نفت شمال توسط دولت ایران به شرکت های آمریکایی داده شد. این قدرت سوم که کشور آمریکا بود، همانند روس و انگلیس به منابع نفتی ایران چشم داشت. در نهایت این سیاست رضاخان به نتیجه ای نرسید.
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژه ی ملّت سازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژه ای به توسعه ی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّی گرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قوم نشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاست های آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروه های مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشته اند.