مهمترین ریشه ها یا عوامل تاریخی - جامعه شناختی موثر بر ناکامی و عدم تحزب نهادمند در ایران در یک سده اخیر چه بوده اند؟ فرضیه تحقیق: دلایلی همچون درگیر شدگی شدید احزاب در جنگ قدرت، نخبه گرایانه بودن احزاب و فاصله گیری آنها از توده ها و عدم اهتمام به تربیت سیاسی و اجتماعی توده ها، رقابت غیر قاعده مند، غیر نهادمند و ستیزه جویانه احزاب، وابستگی به حکومت و قدرت های خارجی، عدم تعهد عملکردی احزاب به فرهنگ مشارکتی و حکومت اقتدارگرا مانع از تحزب نهادمند و سالم شده اند. در این تحقیق، ناکامی تحزب و عدم تحزب نهادمند به عنوان متغیر وابسته و دلایل یا عوامل تاریخی و جامعه شناختی یاد شده در فرضیه به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق هستند. از نظریه های جامعه شناختی سیاسی مرتبط با پیش شرایط نهادی، فرهنگی و اجتماعی مرتبط با تحزب نهادمند برای تدوین فرضیه ها و پاسخ گویی به سوالات و اثبات فرضیه استفاده شده است. نتیجه کلی آن است که آن چه که در یک سده پیش دیده شده است عمدتا رقابت سیاسی و حزبی ناسالم و غیر نهادمند قدرت بنیاد بوده است و این امر، منجر به بی اعتمادی عمومی مردم به احزاب شده است.
در شماره پیشین گام به گام با مدرس آمدیم تا به صحن و سرای مجلس رسیدیم و در کنار مدرس که به عنوان عضو فقهای طراز اول ناظر بر مجلس از سوی مراجع انتخاب شده بود نشستیم تا ببینیم این مرد افسانه ای تاریخ ایران که قرار است شفای تاریخ را موجب شود چه می خواهد بگوید و انجام دهد.اما گویی ماجراهای اصلی زندگی او قرار است از مجلس سوم و آن هم درگود سیاست عملی ــ که به اندازه تاریخ عمق داشت و عرصه آن به وسعت تمامی سرزمین ایران ودیگر سرزمینهای اسلامی بود ــ آغاز شود. مدرس در مجلس مشاوره عالی که مرکب از نمایندگان دوره اول و دوم بود و برای به تعویق انداختن انتخابات دوره سوم توسط ناصرالملک نایب السلطنه برگزار شده بود، نطقی به مخالفت ایراد کرد که اساس آن مجلس را به هم ریخت و سروصدای آن در همه جا پیچید. مدرس از اینجا بود که برای عموم مردم ایران نامی آشنا شد و اسم او بر سر زبانها و در صدر جراید افتاد و گویا مردم ایران از همین جا، گم گشته خود را پیدا کردند و محبت خود را به پای این مرد شجاع و دانشمند و ساده زیست ریختند تا مدافع آنها در برابر استعمار و استبداد باشد. باری قضیه مهاجرت و مخالفت با قرارداد ننگین 1907 وثوق الدوله و تقویت جنبشهای انقلابی و مخالفت با طرح جمهوری و ضدیت با قزاق دیکتاتور ایران سرفصل مبارزات درخشان این دوره از زندگانی مدرس شد و او را در شمایل ناخدایی بر کشتی طوفان زده ایران نمایان ساخت که به راستی اگر نمی بود، کشتی سرزمین تاریخی ایران در بازی امواج و صخره ها متلاشی می شد و شاید امروز اثری از ایران باقی نمانده بود.البته که برای دریافتن بزرگی کارهای مدرس در طی چهار دوره وکالت مجلس شورای ملی این مقاله بسنده نخواهد بود و نیاز به تتبع و گردآوری بیشتری است تا آثار و پیامدهای مجاهدات او را به تمامی دریابیم. اما جهت بازگشودن منظری برای این نیاز تاریخ پژوهانه، هرگونه کوششی فایده مند خواهد بود. مقاله حاضر به منظور همین فایده تقدیم حضور شما علاقمندان ارجمند می گردد، امید است وافی به مقصود آن باشد.
آیا میخواهیم انتقام انگلیسیها را از مصدق بکشیم؟
کودتای آمریکایی 28 مرداد، امیدهای یک نسل را به باد داد و به نسلهایی دیگر انگیزه برای قیام 28 مرداد سالگرد کودتای سال 1332 بر علیه دولت محمد مصدق و پایانی بر تلاش مشروطه خواهان برای مهر زدن به استبداد است. هفته نامه همشهری جوان در شماره 273 خود در بخش « روزها » ، گزارشی در این باره دارد که احسان رضایی آن را تدوین کرده است.
در سال های نخست قرن 13هجری/ 19میلادی، با شکست ایران در جنگ با روسیه و ورود ایران به چرخه نظام سرمایه داری غرب، اقتصاد ایران در بخش های کشاورزی، تجارت و صنایع دستی با بحران مواجه شد. با برقراری نظام مشروطه، طرح نوسازی اقتصادی در دستور کار مشروطه خواهان قرار گرفت، لیکن بحران های سیاسی ـ اجتماعی عصر مشروطه و اشغال ایران در سال های جنگ جهانی اول مانع از تداوم نوسازی در ساختار اقتصادی ایران شد. پس از کودتای ۱٢٩٩، لزوم نوسازی اقتصادی و نقش پول در نوسازی کشور مورد توجه روشنفکران تجددخواه قرار گرفت. در این راستا پیشنهاداتی در مطبوعات دوره مورد نظر در زمینه رونق کشاورزی، بهبود تجارت، ارتقا صنعت و واگذاری امتیاز به سرمایه گذاران خارجی مطرح گردید. بر این اساس در مقاله حاضر به بررسی و بازخوانی برخی از پیشنهادات مندرج در مطبوعات سال های 1300 تا 1304هـ.ش در خصوص لزوم نوسازی ارکان اقتصاد ایران پرداخته شده است.
در بر آمدن [یا به تعبیر صحیحتر: برآوردن] رضاخان بر سریر سلطنت، قطعا دولت انگلستان نقش مهم و اساسی را برعهده داشت و میخواست با روی کارآوردن یک نظامی وابسته به خود، شکستهای پیشیناش را جبران نماید. با قدرت یافتن رضاخان مداخله انگلیس در شئون ایران نیز افزایش یافت و بتدریج رو به گستاخی و جسارت نهاد.