ناصرالدین شاه تقریباً در سنین نوجوانی به سلطنت رسید، این زمینه به علاوه عوامل دیگری نظیر محرومیت های عاطفی و تربیتی از جانب پدر، و کمرویی و گوشه گیری در کودکی و نوجوانی، در وی زمینه ای سرشتی و اکتسابی در استعداد وابستگی به مرجعی مقتدر و پدرگونه آفریده بود. میرزاتقی خان این چنین فردی بود، او در جای پدر همه کمبودها را برای شاه جوان پر کرد و به وی همه آموزش های لازم را برای تمرین و ممارست در استقلال رای و رفتار، آموخت و تلقین کرد. امیر در این راه، پیشرفت در القائات ملی و اصلاحی خود را دنبال می کرد، اما خواسته یا ناخواسته خود و ایران را در دام دست پرورده آموزش های خویش انداخت، برکنار شد و سپس به قتل رسید؛ و ده ها سال بعد خود، شاهی مستقل از عواملِ قدرت درباری داخلی، و البته مستبد و ترسنده و ملاحظه کار نسبت به سیاست خارجی بر جای گذارد. تحلیل روان شناختی فراشد تکوینی ارتباط شاه و امیر که حاکی از نیاز متقابل در پیشبرد خواسته ها نیز هست، و جدای از روابط سلطنت و صدارت، روابط عاطفی و تربیتی فرزند ـ پدری و روابط آموزشی شاگرد ـ معلمی را هم در برمی گیرد، مدار بررسی اجمالی این مقاله است.
بررسی بهائیت در چارچوب تحلیل رشد جریانات انحرافی قرار می گیرد که عوامل متنوع داخلی و خارجی زمینه ساز و مؤید آن هستند. فقر فرهنگی، بی ثباتی سیاسی و فشار شدید اقتصادی از جمله عوامل مؤثر داخلی بودند که رسوخ نیروهای استعماری را باعث شدند. حمایت استعمارگران از بهائیت نیز در همین چارچوب توجیه و تبیین می شود. پشتیبانی از بهائیت با هدف مقابله با نیروی مولد و مؤید مقاومت دینی در برابر سلطه استعمارگران انجام می شد. سوءاستفاده از عوامل و منابع داخلی نیز این حمایت را کم هزینه تر و نامحسوس تر می نمود؛ امری که استعمارگران بدان نیاز مبرم داشتند. در این گفت وگو جناب آقای دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز و دارای دکترای جامعه شناسی از انگلستان، زمینه های شکل گیری بهائیت، اهداف و ابعاد آن را با تاکید بر آسیب پذیری داخلی توضیح داده اند.
در بحث از فرقه بابیت و بهائیت، و بررسی مسائل گوناگونی راجع به آن ها، جای جای با حوادث و رویدادهایی روبه رو می شویم که شناخت جایگاه و جغرافیای تاریخی آن ها به آشنایی کلی و جامع با پیشینه این فرقه در طی تاریخ نیاز دارد. با این آشنایی کلی، خواننده می تواند بفهمد هر رویداد یا تحول خاص در چه مرحله ای از تاریخ فرقه روی داده است و زمینه و بستر تاریخی آن چیست؟نوشتار پیش رو، با مروری بر پیشینه فرقه بابیت و بهائیت (از آغاز تا عصر حاضر)، تصویری کلی از این امر به دست می دهد.
بی بهرگی از مبانی استوار فرهنگی به عنوان ویژگی بارز بهائیت موجب گردیده که نظریات آن ها به صورت عکس العمل هایی که برای مواجهه با نیازهای کوتاه مدت ساخته و پرداخته شده اند، مطرح گردند. بررسی انتقادی بعضی از شعارهای این فرقه توسط محمدعلی خنجی که در این مقاله آورده شده است، به خوبی، ضعف یادشده را آشکار می سازد.
انقلاب مشروطه در ایران مجموعه ای است مرکب از تعاملات عوامل داخلی و خارجی که بنا به دلایل مختلفی هنوز به صورت اقناع کننده ای شناسایی و الگوپردازی نشده است. تحلیل انقلاب مشروطیت در زمان کنونی به مثابه یک نیاز، واقعیتی است اغماض ناپذیر که مقاله پیش رو، تلاش نموده است به آن پاسخ دهد.
گرایش کشورها به همکاری با یکدیگر از زوایای مختلفی در خور بررسی است که یکی از آن ها تشابه در ساختار قدرت سیاسی می باشد. ماهیت نظام سیاسی و هستی شناسی و معرفت شناسی حاکم بر آن، منافع و امنیت ملی را تحدید و تعریف می نمایند. ازاین رو، تشابه نظام های سیاسی عاملی مؤثر در گرایش به همکاری میان کشورهاست. اگرچه انطباق مطلقی وجود ندارد، می توان نشانه های تشابه را به عنوان یکی از عوامل در خور مطالعه بررسی نمود. در مقاله حاضر، بررسی همین نشانه ها در تحلیل روابط ایران و آلمان مدنظر قرار گرفته است.