در سال 1323ق. در کرمان حوادثی روی داد که منجر به کشته شدن عده ای از اهالی کرمان شد. چوب خوردن حاج میرزا محمد رضا تاثیرگذارترین حادثه از این وقایع بود و متاثر از آن دو تن از حکام کرمان برکنار شدند. با رسیدن اخبار به تهران، علما، انجمن ها و آزادی خواهان از این حوادث برای پیشبرد اهداف آزادی خواهانه ی خویش استفاده بسیار بردند و طی مهاجرت پناهندگان به حرم عبدالعظیم حوادث کرمان در خواسته های علما از حکومت متبلور شد. علیرغم تاثیر این وقایع در انقلاب مشروطه، یافته های پژوهش حاکی از آن است که وقایع کرمان ناشی از مشروطه خواهی کرمانیان نیست بلکه ناشی از رقابت شدیدی بود که در میان خاندان های حکومت گر کرمان درگرفته بود و نقش اصلی را در پدید آمدن این وقایع داشت. در مجموع 7 نفر از خاندان های ابراهیمی، وکیل الملکی و فرمانفرما، 65 سال از 115 سال تاریخ کرمان، از آغاز قاجاران تا مشروطیت را در کرمان حکومت کردند. از نظر تعداد، این حکام تنها 19 درصد از کل حکام را در این دوره تشکیل می دادند اما بیش از 57 درصد این دوره را حکومت کردند. از جمله عوامل موثر دیگر در پدید آمدن این وقایع شرکت فعالانه اقشار بافنده بود که 78 درصد جمعیت کرمان را تشکیل می دادند و به شرایط نامناسب زیستی و معیشتی خود واکنش نشان دادند.
پرسش اصلی این مقاله آن است که جریان های سیاسی اصلی جنبش جنگل کدام اند و مؤلفه ها و دیدگاه های کلی آنها چیست؟ بر این اساس با شاخص قرار دادن عنصر ایدئولوژی، سه جریان مذهبی ملی گرا، راست سازشکار و چپ تشخیص داده و مواضع ایدئولوژیک و حامیان و مخالفان هر یک بررسی شد. روش تحقیق این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل تاریخی و اسنادی است. یافته های تحقیق آن است که جریان مذهبی ملی گرا که دیدگاهی اسلامی ـ ایرانی داشت با چهرهٔ کاریزماتیک کوچک خان شناخته می شد. در جبههٔ داخلی، دولت مرکزی به طور عمده با آن مخالف بود و مشروطه خواهان نقاط مختلف ایران به آن گرایش داشتند. در عرصهٔ بین المللی نیز انگلستان و روس های تزاری در برابر آن موضع گیری می کردند. جریان راست سازشکار که از موقعیت های فرصت طلبانه بهره می برد سازماندهی منظم و روبنایی نداشت، به طوری که موافقان و مخالفانش بر اساس مواضع بی ثبات این جریان تغییر می کردند. جریان چپ با مواضع لنینیستی شاخص می شد و کسانی همچون احسان الله خان و حیدرخان با آن همراه بودند. آنها که در برابر دولت تهران قرار داشتند انگلستان را مخالف خارجی یافتند و البته موضع روسیهٔ شوروی نیز در برابر آنها دوگانه بود. ویژگی این نوشتار بررسی جامعه شناختی و به طور خاص جریان شناسانه است که تاکنون دربارهٔ جنبش جنگل انجام نشده است.
بویراحمد، از اقوام قدیمی ایران و بزرگ ترین قبیله لر است که از بهبهان تا کوهپایه های دنا سکونت دارند. درعصر قاجار، حوادث و اتفاقات زیادی در حیات سیاسی-اجتماعی این قوم رخ داده ،که تنها اندکی از آنها در سروده های محلی ضبط شده است. از اواخر زندیه تا پایان پادشاهی ناصرالدین شاه چند تن از اشخاص مشهور بویراحمد، مانند هادی خان و شاهین خان، حاکمیت منطقه را برعهده داشتند که بخشی از حوادث سیاسی آنان در مرثیه هایی که در سوگ شان سروده شده و بر سنگ مزار آنان حک گردیده، انعکاس یافته است. خداکرم خان بویراحمدی که با حاکمان معروف فارس، چون فرهاد میرزا معتمد الدوله و فرزندش سلطان اویس میرزا احتشام الدوله، دوستی نزدیک داشت، خود شاعر شهیر محلی بود که بخشی از رخدادهای بویراحمد را در اشعارخویش انعکاس داد ه است . شاعران گمنام دیگر نیز در توصیف وقایع آن روزگار - خاصه جنگ های خداکرم خان و فرزندانش - اشعار بسیار سروده اند ، که معدودی از آنها ضبط و سینه به سینه انتقال یافته است. از آنچه که تا امروز در مکتوبات و منقولات محلی بر جای مانده برمی آید که وقایع مهم و شخصیت های مؤثر در ذهن و زبان عامه و شاعران این قوم محفوظ و بازتاب داشته است.اشعار و سروده های موجود، هم به زبان فارسی است و هم به گویش محلی (= لری بویراحمدی). این مقاله، بر مبنای روش تحقیق تاریخی و شیوه توصیفی - تحلیلی، به بازتاب حوادث تاریخی بویراحمد در فاصله زمانی مورد نظر پرداخته است. بخشی از سروده هایی که در این مقاله بررسی شده، پیش تر در برخی منابع محلی آمده و بخشی دیگر در نتیجه تحقیقات میدانی نگارنده گان کشف و تدوین شده است. مفروض مقاله این است که بویراحمدی ها در باب رخدادهای مهم سیاسی، اجتماعی، نظامی و نیز شخصت های بزرگ و مشهور خود به سرایش اشعار پرداخته و حماسه سرایی کرده اند. در نتیجه، باید دانست که بویراحمدی ها ادب عامیانه ویژ ای را درباب حوادث تاریخی و سرنوشت ساز و افراد موثر و بارز به ظهور رسانیده اند، که خود جزئی از فرهنگ و سنن عامیانه محسوب می شود.
مبارزه با برده فروشی در ایران از اواسط قرن سیزدهم ق شروع شد. در سال 1264ق محمدشاه قاجار حمل بردگان سیاهپوست را از طریق دریا به ایران ممنوع کرد. در 1268ق ایران و انگلیس پیمانی امضا کردند که به موجب آن کشتی های انگلیسی مجاز بودند کشتی های ایرانی را برای یافتن برده بازرسی کنند. به موجب مادة سیزدهم پیمان صلح مورخ 1274ق میان انگلیس و ایران، حق بازرسی کشتی ها تا 1290ق تمدید شد. اما این پیمانها بر میزان تجارت برده تأثیر عمده ای نداشت و این تجارت تنها بر اثر بازرسی دریاییِ شدیدتر پس از 1287ق تا حدی کاهش یافت. به موجب پیمان جدیدی که در 1300ق به امضا رسید، اختیارات انگلستان گسترش یافت. ایران همچنین در کنفرانس بروکسل در مورد الغای بردگی شرکت کرد. در نتیجه در 1308ق ایران تجارت و واردات برده را، چه از طریق آبی چه از طریق خاکی، ممنوع کرد. در این نوشتار جریان منع برده فروشی در عصر قاجار با تکیه بر اسناد موجود، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.