فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۹۳ مورد.
روابط تیموریان با خانات جغتایی
حوزه های تخصصی:
روابط تیموریان با مغولان جغتایی به علت برخورداری از برخی مؤلفه ها یکی از نادرترین نوع روابط در میان دولت های اسلامی حاکم بر ایران است زیرا با سقوط خلافت عباسی این اولین بار بود که یک حکومت اسلامی تا این حد مشروعیت خود را مبتنی بر حقانیتی کرده بود که از یک دولت کافر نشات می گرفت.این نوع رابطه موجب شد که حکومت تیموری حتی در سال های اقتدار که تدارک عملیات چین انجام می شد نتواند یا نخواهد با حمله به سرزمین جغتائیان و براندازی خانات جغتایی پایه مستقلی برای حکومت خود فراهم کند.از طرفی دیگر پذیرش تیموریان در اردوگاه مغول همواره بنا به ضرورتهای خاص ناشی از ضعف نظامی بوده است.لذا هر از چند گاهی که فرصت پیش می آمد مغولان تلاش می کردند سرزمین از دست رفته خود توسط تیموریان را باز ستانند این مساله موجب شد تیموریان به طرق مختلف خاصه از طریق دیپلماسی تلاش نمایند موقعیت خود را در برخورد با مغولان حفظ نمایند.هدف این مقاله بررسی اهداف،استراتژی و چگونگی روابط تیموریان با مغولان جغتایی است.
مهاجرت هنرمندان ایرانی به عثمانی: اواخر دوره تیموریان و اوایل دوره صفویه (932-811ه/1528-1409م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تیمور با کشورگشایی های خود عالمان و هنرمندان را از مناطق ایران، آناتولی، شامات و عراق جمع آوری کرد و به سمرقند انتقال داد. در دوره تیموریان، سمرقند و هرات به مراکز علمی و هنری تبدیل شدند. عالمان و هنرمندان زیادی در این شهرها گرد آمدند. با گسترش مناسبات فرهنگی میان ایران و آناتولی به تدریج برخی از عالمان و هنرمندان به عثمانی مهاجرت کردند. حمایت سلاطین عثمانی از مهاجران و اوضاع نابسامان داخلی ایران پس از الغ بیگ، که موجب کاهش حمایت های مادی و معنوی فرمانروایان تیموری از اهل علم و هنر شده بود، در این مهاجرت نقش موثری داشت. هر چند پیش از این هم، ایرانیان به آناتولی مهاجرت می کردند، این مسئله در دوره تیموریان با سرعت بیشتری ادامه یافت. در این مقاله روند مهاجرت عالمان و هنرمندان ایرانی به عثمانی و نقش آن ها در انتقال فرهنگ و هنر تیموری به عثمانی و در نهایت، تأثیری که این مهاجران در توسعه هنر استانبول و اعتلای آن داشتند، بررسی خواهد شد.
تاریخ فرخی(اثر ناشناخته از روزگار تیموریان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه خوشنویسی و خوشنویسان در جامعه عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول تاریخ ایران پس از اسلام، سده 9 ق را که مقارن با دوران حاکمیت تیموریان بر این سرزمین است می توان عصر رشد و شکوفایی انواع شاخه های هنری نظیر نقاشی، معماری، تذهیب، کتاب آرایی و موسیقی دانست. در زمینه خوشنویسی نیز رواج و تکامل خطوط مانند نستعلیق و تعلیق علاوه بر رونق بازار این هنر باعث شد تا خوشنویسی با فرهنگ ایرانی همگونی پایداری برقرار سازد. کارکردهای متعدد و مفید خوشنویسان و جایگاه قابل احترام آنان در جامعه عصر تیموری، قشرهای فرودست را نیز به سمت فراگیری این هنر در درون نهادهایی که به امر آموزش خوشنویسی می پرداختند، سوق داد. از جمله کارکردهای سیاسی این قشرها می توان به فتحنامه نویسی، نوشتن مناشیر شاهانه و تأثیر هنر آنان در روابط بین المللی تیموریان اشاره نمود که در جایگاه دبیر و منشی به ایفای این وظایف می پرداختند. آموزش خوشنویسی، تربیت فنی و اخلاقی هنرآموزان، ترویج فرهنگ هنردوستی، تولید محصولات فرهنگی، و القای ارزشهای دینی به ویژه در قالب مذهب تشیع ازجمله کارکردهای فرهنگی آنان بودند. علاوه بر این ها خوشنویسان به مثابه یک صنف اجتماعی و در درون کارگاه های هنری، پاسخگوی سفارش های مردمی اعم از نگارش سنگ قبر، نوشتن قباله ها و سجلّات و انشای نامه ها بودند. آموزش این هنر در درون نهادهایی همچون کتابخانه ها، مدارس، هنرستان ها، دبیرستان ها، دارالانشاها و مکتب ها صورت می گرفت.
تحقیق حـاضر سعی در تبیین کارکردهـا و جایگـاه خوشنویسی وخوشنویسان و نهادها و مراکز مهم پرورش این هنر نظیر تبریز و شیراز و هرات با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر اسناد خطی و منابع کتابخانه ای دارد.
اوضاع اقتصادی ایران در عصر شاهرخ تیموری
حوزه های تخصصی:
سیاست قضایی سلاطین تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از قدیمی ترین ایام تاکنون، قضاوت و دادرسی همواره از مسائل مهم جوامع بشری به شمار آمده است. در ایران نیز، در ادوار مختلف چه در دوران پیش از اسلام و چه در دوران اسلامی، امر قضاوت از مهم ترین امور حکومتی و از کارکردهای مهم نهاد شاهی محسوب می شد؛ به گونه ای که سلطان در رأس امور قضایی قرار داشت و قدرت قضایی از جانب وی به قاضیان تفویض می شد و قضات، نایبان سلطان در این امر مهم به شمار می آمدند. به علاوه، فرمان سلطان در کنار تعالیم دینی و عرف از مبانی مهم قضاوت بود. در دوران حاکمیت تیموریان بر این سرزمین نیز همین وضعیت حاکم بود. در این دوره نیز قضاوت از کارکردهای مهم سلاطین بود؛ به گونه ای که سلطان، خود به عنوان عالی ترین مرجع قضایی در محکمه مظالم به دادخواهی ها رسیدگی می نمود، عالی ترین مقامات قضایی نظیر قاضی القضات توسط وی منصوب می شدند و حکم و فرمان وی در تعیین، تبدیل و تخفیف مجازات ها در سایر محاکم قضایی تأثیرگذار بود. در این دوره، قضات براساس شریعت اسلامی، عرف و فرمان سلاطین به قضاوت می پرداختند. یاسای چنگیزی نیز تا سال 815 ق. از مبانی مهم قضاوت عرفی در این دولت به شمار می آمد، تا اینکه در این سال توسط شاهرخ لغو گردید و این واقعه مهم ترین تحولی بود که در سیاست قضایی سلاطین این دوره رخ داد.از این رو در پژوهش حاضر، نگارنده به روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر منابع کتابخانه ای و اسناد موجود، ضمن بررسی مبانی قضایی دوره تیموریان، به بررسی سیاست قضایی چند تن از سلاطین این دوره همچون تیمور، شاهرخ، الغ بیگ، ابوسعید و سلطان حسین بایقرا می پردازد
علل تحول خوشنویسی و پیوند آن با هویت ایرانی در دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انواع شاخه های هنری نقاشی، معماری، تذهیب، صحافی، منبت کاری، معرق و کتاب آرایی در طی حکومت تیموریان (771-912 ق) رشد چشمگیری داشت؛ چنان که این دوره را، دوره شکوفایی هنر می نامند.یکی از شاخه های هنری، خط و خوشنویسی است که در تحقیق حاضر سعی شده با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بر مبنای اسناد و منابع باقی مانده از دوره تیموری و منابع امروزی به آن پرداخته شود.هنر خوشنویسی نیز با حمایت و علاقه مندی شاهزادگان تیموری؛ سرمایه گذاری اقشار بهره مند جامعه؛ بهره گیری از تجارب مراکز علمی هنری دوره ایلخانی؛ ضرورت یادگیری آن، که تبدیل به نوعی فرهنگ در جامعه تیموری گردید؛ کارکردهای متعدد سیاسی(اداری)، فرهنگی و اجتماعی خوشنویسان و کاربردهای متنوع خوشنویسی، از لحاظ روش و رویکرد متحول شد.اما دستاورد مهم این هنر در سده 9ق. پیوند با هویت ایرانی و مؤلفه های آن است.گسترش ادبیات منثور و منظوم فارسی طی قرون 7 تا 9 ق.یکی از مواردی بود که ایرانیان را نیازمند خطوط مخصوص به خود و استقلال از خطوط عربی می نمود.ابداع و تکامل خطوط تعلیق، شکسته تعلیق، به ویژه نستعلیق، در فاصله قرن 8 و 9 ق.و پوند آنان با شاخصه های فرهنگی ایرانی و اسلامی نظیر شعر، زبان و ادبیات فارسی، مذهب تشیع(که از قرن دهم از مؤلفه های هویت ایرانی بود) و انواع شاخه های هنری با رویکرد ایرانی باعث شد خط و خوشنویسی از مؤلفه های اصلی هویت ایرانی تلقی شده و در باروری آن نقش مهمی ایفا نماید.چگونگی و علل تحولات این هنر، بررسی نحوه ارتباط این هنر با هویت ایرانی و کارکردها و موقعیت خوشنویسان در نظام سیاسی و اجتماعی عصر تیموریان، از مواردی است که تحقیق حاضر به دنبال دست یابی به آنان است.
تأثیر تاریخ نگاری ایرانی دوره ی ایلخانان و تیموریان بر تاریخ نگاری عثمانی
حوزه های تخصصی:
مبادلات فرهنگی ایران و آناتولی از دوره ی سلاجقه ی روم، نه تنها موجب رواج زبان و ادبیات فارسی و سایر پدیده های فرهنگی در آن سرزمین شد، بلکه در زمینه ی تاریخ نگاری نیز مورخان عثمانی در قرن نهم و دهم هجری، دنباله رو روش تاریخ نگاری ایرانی بوده اند.مورخان عثمانی در آغاز کار برای تدوین تواریخ آل عثمان، اخبار و روایات مربوط به اقوام ترک، به ویژه «قبایل قایی» را بیشتر، از منابع ایرانی به دست آوردند؛ در نتیجه، در شیوه ی تاریخ نگاری از منابع ایرانی تأثیر پذیرفتند.آنان به تقلید از سبک آثار تاریخی دوره ی ایلخانان و تیموریان، نظیر جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله همدانی، جهانگشای جوینی و ظفرنامه ی یزدی که بیشتر در شرح تاریخ اقوام ترک و مغول نوشته شده است، به تألیف آثار تاریخی به زبان فارسی و ترکیب پرداخته اند. شیوه ی نقل روایات، کاربرد اشعار و مضامین ادبی، نگاه مذهبی و مشیت گرایانه به وقایع تاریخی، آوردن زمان وقوع اخبار و ذکر اطلاعات جغرافیایی و اجتماعی در کنار اخبار سیاسی، از جمله روش های الگوبرداری در تاریخ نویسی از سوی مورخان عثمانی است.در این مقاله، چگونگی تأثیرپذیری مورخان عثمانی در روش، بینش و سبک تاریخ نگاری، از جریان تاریخ نویسی ایرانی را در دوره ی مذکور با تأکید بر محتوای برخی منابع مهم، مورد بررسی قرار می دهیم تا نشان دهیم که مورخان عثمانی مانند سایر علما، تحت تاثیر تفکرات علمای ایران قرار داشتند.
خواندمیر
جایگاه غیاث الدین جمشید کاشانی (824-790 ﻫ.ق/ 1421- 1388 م) در مکتب علمی سمرقند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب علمی سمرقند حاصلِ تکامل مکاتب علمی بغداد، مراغه و تبریز بود که در روزگار الغ بیگ گورکانی(854- 812 ه.ق) شکوفا گشت. یکی از دانشمندان فعال در این محفل غیاث الدین جمشید بن مسعود کاشانی بود که برای تاسیس رصدخانه سمرقند و فعالیت در آن، به سمرقند دعوت شد. برخی تحقیقات، نقش و تأثیر وی را در مکتب علمی س مرقند تا این حد ارزیابی کرده اند؛ اما چنان که از آثار غیاث الدین بر می آید، وی بیش از این نیز در مکتب علمی سمرقند فعال بوده (832- 816 ه.ق) و دست آوردهایی داشته است. نوشته حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که غیاث الدین جمشید کاشانی چه جایگاه و تأثیری در مکتب علمی سمرقند، به ویژه در علم نجوم و حساب، داشته است؟ فرضیه ی تحقیق آن است که وی هم به کمک ابداعات وسیع خود در علومی چون حساب(اعشارکسری)، علم الحیل(مکانیک) و هندسه، طراح اصلیِ رصدخانه ی سمرقند و استخراج کننده ی زیج الغ بیگی بود؛ و حتی بیش از آن، نوعی سیاست گذاری و مدیریت علمی را در رصدخانه و مکتب علمی سمرقند اعمال کرد.
هفت اقلیم خاور
حوزه های تخصصی:
تعامل فرهنگ های ایرانی، اسلامی و ترکی در شیراز (سده هشتم و نهم قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و تمدن ایرانی، با ظهور اسلام در خدمت پویایی و بالندگی فرهنگ و تمدن اسلامی قرار گرفت؛ و متعاقب ورود ترکان و مغولان به حوزه تمدنی و فرهنگی ایران، مدیریت مجموعه فرهنگی نوپدید را بر عهده گرفت. هدف این مقاله، با تکیه بر روش تاریخی، شناخت نحوه تعامل فرهنگ های سه گانه در تختگاه فارس- شیراز- طی سده های هشتم و نهم قمری است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فرهیختگان ایرانی اعم از دیوانسالار و غیر آن، در میان فرهنگ های گوناگون پیوند و تعامل برقرار کردند و با مدیریت مجموعه فرهنگی نوپدید، در شاخه های مختلف هنری از جمله تذهیب، نگارگری، و کتاب آرایی آثار بدیعی خلق نمودند. بدین ترتیب فرهنگ و تمدن ایرانی باز هم اثرگذاری خود را تداوم بخشید. آل اینجو، آل مظفر، و تیموریان در بسترسازی این حرکت نقش چشمگیری داشتند.
ابن عربشاه
حوزه های تخصصی:
سید حیدر آملی و تشکیک در انتصاب یک اثر به نام او
حوزه های تخصصی:
دستور نامه کسروی
حوزه های تخصصی:
طریقت و تجارت؛کارکردهای تجاری نقشبندیه در دوره تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی رابطه ی میان طریقت نقشبندیه و فعالیتهای تجاری در عصر تیموریان (771-913ه.) می پردازد. توجه به اصول عقاید این طریقت، عوامل فکری زمینه ساز در فعالیتهای اقتصادی پیروان آن را روشن می کند. این عوامل را می توان در چهار مفهوم خلوت در انجمن (صحبت)، ذکر خفی، خدمت، و کار دسته بندی کرد. وجود تعالیم معطوف به فعالیت های اقتصادی در طریقت نقشبندیه سه پیامد مهم داشت؛ نخست رواج و نفوذ گسترده ی آن در میان کشاورزان و پیشه وران به عنوان مهمترین نیروهای تولیدی، دوم حمایت تیمور و فرزندانش از آن، و سوم تدوین نگرشی مثبت به ثروت و قدرت. این پیامدها هم نیروهای تولیدی و هم حمایت های سیاسی را در اختیار نقشبندیان گذاشت. رهبران طریقت بدینوسیله توانستند نفوذ معنوی و مادی خود را در ماوراءالنّهر و خراسان گسترش دهند. سرزمین ماوراءالنّهر خاستگاه دولت تیموری، خاستگاه و مرکز قدرت خواجگان نقشبندی، نقطه ی تلاقی راههای مختلف تجاری و از مراکز محوری جاده ی ابریشم بود. این موقعیت، به علاوه ی عوامل پیشین، نقشبندیان را در تجارت این دوره بسیار فعال نمود. فعالیتهای پردامنه ی تجاری نقشبندیان در این دوره، سه تأثیر مهم بر این طریقت گذاشت. اولاً طریقت نقشبندی در طول جاده ی ابریشم، در آسیای مرکزی و ترکستان شرقی تا مرزهای چین گسترش یافت، ثانیاً رهبران نقشبندی را به ثروت، مکنت و نفوذی رساند که تا آن زمان دنیاگرایی در میان طریقت های تصوف بی سابقه بود، این مسأله در اواخر قرن نهم، مباحث و مجادلاتی را، پیرامون رابطه ی طریقت با فعالیت های اقتصادی، موجب گردید. سومین پیامد، تأثیر مصیبت باری بود که بر رهبران طریقت نقشبندی در نیمه ی دوم قرن نهم و اوایل قرن دهم یعنی خاندان احرار، گذاشت. آنان در نتیجه ی بالا گرفتن نفوذ اقتصادی و پیوندهای وثیق با دولت تیموری، ناگزیر در سرنوشت نهایی این دولت نیز سهیم شدند، برخی از آنها از دم شمشیر ازبکان گذشتند و بازماندگانشان نیز آواره ی سرزمین های دیگر شدند. بررسی آغاز و پایان پیوند میان طریقت نقشبندی و تجارت در دوره ی تیموری، روایتی موردی از مسأله ی مهم چگونگی رابطه ی اقتصاد و طریقت در تاریخ ایران است