فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۵۴۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
پارادوکس اخبار از مجهول مطلق: تحلیل مفهوم «خبر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست از این بحث می کنیم که پارادوکس اخبار از مجهول مطلق چه فرقی با پارادوکس هایی چون مجهول یا معدوم مطلق دارد و این پارادوکس چگونه با پارادوکس اخبار از معدوم مطلق هم ساختار است، سپس نشان خواهیم داد که هرچند راه حل تمایز حملین برای دفع شبهة معدوم یا مجهول مطلق کفایت می کند، اما نمی تواند شبهة اخبار را حل کند. درادامه راه حل دیگری را ارائه خواهیم کرد؛ با تحلیل مفهوم خبر و تمییز «خبردادن از مجهول مطلق» و «سخن گفتن دربارة آن» نشان خواهیم داد که «قابل اخبار نبودن مجهول مطلق» نه خبر ی از مجهول مطلق بلکه خبری از وضعیت معرفتی انسان می دهد؛ بنابراین پارادوکس اخبار از مجهول مطلق تناقضی را نتیجه نخواهد داد.
نقضِ «نقض موضوع»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کتاب های منطق اسلامیِ دوره معاصر، «نقض موضوع» را قاعده ای برشمرده اند که بر پایه آن می توان از یک گزاره کلّیِ صادق، گزاره صادق دیگری را به دست آورد که موضوع اش نقیض موضوع گزاره نخستین باشد و کمّ و کیف اش نیز دگرگون شده باشد. بنابراین، با کاربست این قاعده بر موجَبی کلّی مانند «هر الف ب است» سالبی جزئی همچون «برخی از نه ـ الف ب نیست» به دست می آید. در این جستار، امّا، نمایان خواهد شد که همواره چنین نیست، بل که گاه نتیجه نیز مانند مقدّمه، موجبی کلّی مثل «هر نه ـ الف ب است» از آب درمی آید؛ و آن هنگامی است کهموضوع گزاره اصلی اخصّ مطلق از محمول، و محمول برابر با عام ترین مفهوم کلّی باشد. بدین سان آشکار خواهد شد که قاعده نقض موضوع کلّیت ندارد و تخصیص بَردار است.
مطالعه تطبیقی در مورد کلی و جایگاه آن در منطق ارسطو ، فرفوریوس و ابن سینا
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر نگاهی اجمالی و کلی به ریشه های هستی شناسانه و ابداعات منطقی ارسطو، فرفوریوس و ابن سینا در حوزه کلیات است. ارسطو با نگاهی هستی شناسانه در رساله مقولات بررسی کلیات را بعنوان مقدمه ای بر منطق خود آورده است و این بدان جهت است که منطق و متافیزیک ارسطو غیرقابل تفکیک اند. به زعم وی مقولات اقسام وجود هستند و کلیات مراتب وجود در هر مقوله اند. فرفوریوس با تفسیری مختصر بر مقولات ب ه نام ایساغوجی و مطرح کردن کلیات خمس مقولات ارسطو را منطقی صرف می کند و در نهایت نشان می دهد که دیدگاه های هستی شناسانه افلاطون و ارسطو با هم سازگارند. به عبارتی هستی شناسی غیر افلاطونی ارسطو را در مقولات تغییر می دهد و مقولات را به منطق محدود می داند. از سوی دیگر بینش ابداعی ابن سینا دیدگاه های افلاطونی فرفوریوس، دیدگاه ارسطو و برخی آراء رواقی را در خود جمع می کند. یافته های این پژوهش حاصل بررسی تطبیقی دیدگاه های این سه فیلسوف است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که اختلاف دیدگاه این سه تن و نوآوری های آن ها در مسئله کلیات در اصل به جهت در نظر گرفتن مقسمی متفاوت برای مقولات می باشد. بطوریکه در نظر گرفتن وجود بعنوان مقسم مقولات در ارسطو موجب تفکیک ناپذیری منطق و هستی شناسی وی می شود. در فرفوریوس با در نظر گرفتن لفظ بعنوان مقسم مقولات این رساله، رساله ای منطقی می شود. سازگاری که ابن سینا بین دیدگاه های فرفوریوس، ارسطو و رواقیون برقرار می کند هم به جهت در نظر گفتن مفهوم بعنوان مقسم کلیات می باشد.
تعریف(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بحث «تعریف»، در غرب، با سقراط آغاز شد و همچنان با فراز و فرودهای بسیار ادامه دارد. نویسندة مقاله کوشیده است دیدگاه های پیش رو در این باره را در سه گروه عمده جای دهد: ذات گرایی، دیدگاه تجویزی (دستوری) و دیدگاه های زبانی. فیلسوفانی مانند افلاطون، ارسطو، کانت و هوسرل در گروه نخست و کسانی مانند پاسکال، هابز، راسل، کواین، نیلسون گودمن و بیشتر منطق دانان معاصر در گروه دوم و اندیشمندانی همچون جان استوارت میل، مور و بیشتر اعضای مکتب تحلیل زبانی در گروه سوم جای می گیرند. نگارنده، پس از بیان دیدگاه های هریک، به نقد و بررسی آنها پرداخته و در پایان نتیجه می گیرد که تعیین نوع تعریف، در هر مورد، برحسب همان مورد است.
از دیدگاه مترجم، مقالة پیش رو دسته بندی و تحلیل های شایسته ای از کلیت بحث تعریف ارائه می دهد و از این رو، بیشتر مورد استناد پژوهشگران قرار می گیرد، اما با این همه، کاستی هایی در آن هست که از آن میان، تفکیک نکردن انواع و اقسام تعریف در نظر ارسطوئیان است و بر این اساس، پرسش هایی را دربارة ذات گرایی مطرح می کند که به نظر می رسد بیشتر برآمده از عدم تبیین کافی آن است و همین امر، بر تمام مقاله سایه ابهام افکنده است، کاستی ای که مترجم در جبران آن کوشیده و دیدگاه منطق دانان مسلمان را که به نحوی متأثر از ارسطو هستند، در این باره توضیح داده است.
بررسی نسبت میان سه تز از مقاله «دوجزم»کواین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مباحث این مقاله متمرکز بر مقاله «دو جزم تجربه گرایی» کواین است. ما «کل گرایی» کواین را مورد بررسی قرار می دهیم. کل گرایی او دو بعد دارد: کل گرایی معرفت شناختی و کل گرایی معنایی. تز سومی که مورد بررسی ما قرار می گیرد، عدم تمایز تحلیلی ترکیبی است. فودور و لپور با دو تز «کل گرایی معرفت شناختی» و «عدم تمایز تحلیلی ترکیبی» مخالفتی ندارند اما مدعی هستند: الف) عدم تمایز تحلیلی ترکیبی، مقدمه کل گرایی معرفت شناختی کواین است. ب) هرچند کل گرایی معرفت شناختی کواین مقدمه کل گرایی معنایی او دانسته می شود، ولی این استنتاج قابل دفاع نیست.
از سوی دیگر اوکاشا و بکر نشان می دهند: الف) کل گرایی معرفت شناختی کواین مقدمه عدم تمایز تحلیلی ترکیبی او است. ب) استنتاج کل گرایی معنایی از کل گرایی معرفت شناختی، قابل دفاع است.
ما در این مقاله اولاً، هر دو دعوی فودور و لپور را رد و از دعاوی اوکاشا و بکر حمایت می کنیم و ثانیاً، یک ادعا را بر دعاوی اوکاشا و بکر می افزاییم، مبنی بر اینکه «عدم تمایز تحلیلی ترکیبی و کل گرایی معنایی (که هر دو مبتنی بر کل گرایی معرفت شناختی هستند)، درواقع یک تز هستند».
تعریف گزاره در «دربارة عبارت» ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تفسیر مشهور، ارسطو در فصل چهارم «دربارة عبارت»، گزاره را بر اساس صدق و کذب تعریف می کند. با این حال وی در پایان فصل پنجم، «بیان» دیگری را از گزارة «ساده» مطرح می کند. در این مقاله با توجه به فصل های چهارم و پنجم استدلال می شود که آن بیان دیگر، درواقع تعریفِ گزاره به صورت مطلق بر اساس تعلق گرفتن و تعلق نگرفتن، به عنوان مؤلفه هایی در حوزة واقعیت، است. برای این منظور ابتدا تفسیرِ برخی از مفسران از بخش پایانی فصل چهارم و فصل پنجم تقریر می شود. سپس نادرستیِ تعریف گزاره بر اساس صدق و کذب و ناسازگاری های این تفسیر با متن ارسطو مورد بررسی قرار می گیرد. آن گاه تفسیر پیش نهادی از متن ارسطو تقریر می شود و پس از اشاره به نحوة متفاوت تعریف مفاهیمِ تقسیم کنندة نشان گرها، تعریف پیش نهادی از گزاره شرح داده می شود و به شباهت های این تفسیر با تفسیرِ فرفریوس اشاره می شود.
نقد و بررسی کتاب ابن سینا و تمثیل عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله کتاب ابن سینا و تمثیل عرفانی و گفتمان پدیدارشناسانه کربن به حکمت سینوی تحلیل و ارزیابی شده است. رویکرد پدیدارشناسانه کربن در این کتاب، برخلاف رویکردهای سوبژکتیو اکثر شرق شناسان غربی، می تواند باب گفت وگویی منصفانه را میان فرهنگ های گوناگون باز کند که این تعامل فکری فرهنگی به بارور شدن اندیشه و فرهنگ طرفین گفت وگو منجر خواهد شد. برای مثال، در این کتاب زمینة گفت وگو میان عقلانیت اشراقی شیعی و عقلانیت انتزاعی غربی فراهم و هم چنین مقایسة سنت شرقیِ سینوی با سنت غربیِ هرمسی امکان پذیر و در نتیجه تأثیر و تأثر اندیشمندان شرق و غرب بر یک دیگر از گذشته تا حال بررسی می شود. نکات دیگری که به عقیدة نویسندة این مقاله از کتاب کربن برداشت می شود توجه به زمینه های گفت وگو میان اسطوره های غربی و اسطوره های شرقی است که موجب مفاهمه بیش تری میان فرهنگ های غرب و شرق می شود. یکی از نکات برجستة کتاب نگاه برون دینی هانری کربن به مسئلة امامت در شیعه امامیه است که می تواند زمینه های مناسبی برای پژوهشگران شیعه فراهم کند تا در گفت وگوی میان فرهنگی دربارة اعتقاداتشان به فاهمة جهانی نیز توجهی درخور داشته باشند تا معرفی صحیح آموزه های معرفتی شان امکان برداشت های غالیانه و ناصحیح را منتفی کند.
تاملی دیگر در هنر استدلال
حوزه های تخصصی:
گفت و گو با دکتر لطفی زاده
حوزه های تخصصی:
مفاهیم کلی
حوزه های تخصصی:
تحلیل عموم های سه گانة اصول فقه در منطق جدید
حوزه های تخصصی:
عموم مجموعی و عموم استغراقی و عموم بدلی سه نوع از انواع عموم اند که اصولیان در مبحث عام و خاص و مبحث مطلق و مقید به آن می پردازند و برای آن، چه در فقه و چه در اصول، کاربردهای فراوانی یافته اند و مثال های گوناگونی ذکر کرده اند. در این مقاله، برخی از این کاربردها و مثال ها را به زبان منطق جدید صورت بندی کرده ایم و پیچیدگی های بعضی از آن ها را نشان داده ایم. برای این کار، ترکیب سور با ادات سلب و ترکیب سور با ادات شرطی و ترکیب سور با سور را برای تحلیل انواع عموم به خدمت گرفته ایم. در ادامه، نشان داده ایم که این روش برای تحلیل انواع عموم، به رغم همه توانمندی ها و ظرافت هایی که دارد، وقتی با قواعد منطق جدید درمی آمیزد، نتایج شگفت و گاه ناپذیرفتنی به دست می دهد و به فروکاهی عموم مجموعی و عموم بدلی به عموم استغراقی می انجامد. بنابراین، این مقاله در صدد است تا نشان دهد که مبحث انواع عموم ظرافت ها و پیچیدگی هایی دارد که به پژوهش بیشتری پیرامون زوایای تاریک و ناشناختة آن نیاز است.
امکان نقض پذیری قاعده نقیض های اعم و اخص مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر فرد آشنا به منطق می داند که اگر میان دو مفهوم کلی، نسبت عموم و خصوص مطلق برقرار باشد، همان نسبت - ولی با انقلاب - میان نقیض های آنها نیز برقرار است. اما باوجود دلایل مستدل در اثبات این قاعده، منطق دان بزرگ دبیران کاتبی قزوینی(600- 675 ق) شبهه ای در این زمینه طرح کرده و با ذکر مثال نقضی از منطق موجهات (در خصوص امکان عام و خاص)، کلیت قاعده را مورد تردید قرار داده است. دو نامه طرح شبهه توسط کاتبی و دو پاسخ خواجه نصیرالدین طوسی، همگی به نحو مختصر و با بیانی موجز ارائه شده اند. تحقیق حاضر به تبیین، تنقیح و بازسازی این مسأله می پردازد
تکثرگرایی در منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۳
حوزه های تخصصی:
منطق از نظرگاه هگل
منطق سینوی و استلزام مادی
حوزه های تخصصی:
مفهوم بازنمایی در نظریه ""زیست معنایی"" میلیکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میلیکان در پاسخ به مساله پاتنم در مورد عدم تعین مصداقی واژه های زبانی این موضوع را مطرح می کند که آیا اگر تعریف جدیدی از بازنمایی مبتنی بر شواهد زیستی و به ویژه اصل انتخاب طبیعی ارایه نماییم، مساله پاتنم همچنان موضوعیت خواهد داشت؟ پاسخ میلیکان به این سئوال منفی است و وی معتقد است که سئوال باید این گونه مطرح شود که آن چه چیزی است که رابطه ای خاص را از میان بی شمار رابطه ممکن بین واژگان و اشیا، مبدل به آن رابطه ای می کند که به عنوان رابطه بازنمایی- بازنما می شناسیم؟ پاسخ وی به این سئوال مبتنی بر فرضیه ای است که در زیست شناسی نیز محل اختلاف و مباحثات بسیار بوده است و طرفداران و مخالفان خود را دارد. میلیکان در زمره گروهی است که نگاهی تاریخی به کارکرد (function) دارند و معتقدند که کارکرد هر شئ باید براساس آنچه قرار بوده در سیر تاریخی پیدایش اش انجام دهد، تعریف شود و به چنین کارکردی صفت ""مطلوب"" (proper) را اطلاق می کند. فرضیه بدیل معتقد است که کارکرد باید براساس آن کاری که شئ در حال حاضر و در تعادل با وضعیت موجود انجام می دهد، تعریف شود. نکته کلیدی در ارایه مفهوم کارکرد مطلوب توسط میلیکان، ارایه تعریفی جدید از بازنمایی است. در این مقاله قصد داریم تا با معرفی تعریف میلیکان از بازنمایی نشان دهم که این تعریف مبتنی بر مفهوم ""ساختکار"" (functure) است و برخلاف دیدگاه رایج در فلسفه که بازنمایی را امری ذهنی می داند، کاملاً عینی است.