فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۵ مورد.
از شرق گرایی تا شرق شناسی: پژوهشی در تحول مفهوم و مصداق «شرق شناسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تعریف های بیان شده درباره «شرق شناسی»، دربردارنده مفهوم غربی آنها است؛ ابهام این واژه با بارمعنایی منفی، به ویژه در ارتباط با استعمارِ اروپا، تصدیق شدنی است. تلاش های ادوارد سعید برای ابهام زدایی از آن، چیزی از این پیچیدگی نکاست بلکه در گفتمانی ضد غربی، به محور و مبنای نقد تبدیل گردید. تاکید بر تقابل دو جهان شرقی(شرقی شده) و جهان غربی(غربی شده)، فاصله ای در ذهن پژوهشگر میان موضوع و حقیقت آن ایجاد می کند؛ فاصله ای که سبب ساخت تصویری ناروا از موضوع می شود. تغییر این اصطلاح در مواجه با موضوع، نشان از تغییر رویکرد غربیان درباره آن است و متاسفانه این تغییرات از طرف منتقدان، به ویژه مسلمانان، نادیده گرفته می شود. بی توجهی به نقش زمان در ارایه تعریف ها، به ویژه در حوزه مطالعات اسلامی درغرب، بر این تقابل تاثیر گذاشته و مفهومی منجمد را به نقد کشیدن عمق اختلاف نظرها را بیشتر کرده است. در این مقاله تلاش شده است با بررسی زمینه های ساخت اصطلاح«شرق شناسی» در فرهنگ اروپایی، قلمروشناسی یا کاربردهای آن، فهم ما ازشرق شناسی، نقش شرقیان درتحول فکرغربیان با حضور و همکاری مسلمانان درمطالعات اسلامی، به چالش امروزین و تغییرپارادایم شرقشناسی پرداخته شود. همچنین درپایان بحث شرق شناسی همدلانه را، با برشمردن مهمترین عوامل آن، پیش کشیده ایم.
اسطوره، نماد گرایی و حقیقت
منبع:
ارغنون ۱۳۷۳ شماره ۴
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و فرایند فرهنگ پذیری (در آثار بابا افضل کاشانی)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۳ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
سکولاریسم و فرهنگ (میزگرد)
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۵ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی:
اهداف گفت و گوی تمدنی
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
میزگرد: پیوستگی و گسستگی فرهنگ
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۳ شماره ۵۲
حوزه های تخصصی:
نقدی بر معرفت شناسی مطالعات مربوط به آینده، با تأکید بر عقلانیت آینده نگاری راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرعت بالای تغییرات و افزایش عدم اطمینان و پیچیدگی در شرایط محیطی هزاره جدید، موجب پرهیز از برنامه ریزی و تصمیم گیری با پیش فرض خطی بودن تغییر در پارامترهای مختلف و روی آوردن هرچه بیشتر به آینده پژوهی در سطوح و حوزه های گوناگون شده است. اما مطالعات مربوط به آینده، همواره با چالش های معرفت شناسی مواجه بوده اند. در این پژوهش، ابتدا به نقد نظریه وندل بِل در معرفت شناسی آینده پژوهی، به عنوان یکی از شهیرترین نظریه پردازان در این عرصه، پرداخته شده و سپس عقلانیت آینده نگاری راهبردی به عنوان رویکردی عملگرا در آینده پژوهی، مورد واکاوی قرار گرفته است؛ بدین معنا که گزاره هایی که با رویکرد آینده نگاری راهبردی از مطالعات مربوط به آینده مستخرج می شوند، چقدر عقلانی هستند. یافته های پژوهش، ضمن احصاء مهم ترین ایرادات وارد بر نظریه بِل، نشان می دهند که «حلّ مسئله نمودن»، «دقت در پیش بینی»، «توازن بین موضوعات»، «سادگی»، «گستردگی» و «سازگاری» در کنار «ارزش گرایی» معیارهایی هستند که آینده نگاری راهبردی را به عنوان رویکردی موجّه و معقول معرفی می نمایند که می تواند به موفقیت دراز مدت مطالعات مربوط به آینده کمک شایانی نماید. بر این اساس، پیشنهاداتی در راستای توسعه و بکارگیری آینده نگاری راهبردی به متصدیان امر در دانشگاه ها و صنایع و متولیان دولتی ارائه شده است.
اندیشه ی انتقادی
میز گرد: جهانیشدن، خزیدن زیر سایه غرب
حوزه های تخصصی:
مفهوم واهمیت فلسفه فرهنگ
حوزه های تخصصی:
فلسفه فرهنگ از گرایشهای جدید فلسفه است که درسالهای اخیراهمیتی بیش از گذشته پیدا کرده است.فلسفه فرهنگ عناصر و مواد اندیشه و پژوهش خودرااز سویی با رجوع به فیلسوفان بزرگ و از سوی دیگر از حوزه مطالعات و پژوهشهای علوم انسانی و حتی علوم طبیعی فراهم کرده است.فلسفه تاریخ،انسان شناسی فلسفی،جامعه شناسی،روان شناسی،زیست شناسی و انسان شناسی فرهنگی هرکدام به نحوی بسترتاملات فلسفه فرهنگ را فراهم ساخته اند.به همین جهت در فلسفه فرهنگ بیش از هر گرایش دیگر فلسفه،زمینه داد و ستد بین فلسفه و علوم انسانی فراهم شده است.تحولات جهانی در سه دهه اخیر و اهمیت یافتن هرچه بیشتر تلاقی های فرهنگی و تکثر فرهنگ ها باعث توجه بیشتر به موضوع فرهنگ درفلسفه و اخیرا موجب پیدایش فلسفه جدیدی با عنوان"میان فرهنگی"شده است.در این مقاله ضمن معرفی این رشته از اهمیت آن درجهان معاصر سخن خواهیم گفت.
جهانى شدن تضاد یا توازى هویتهاى جمعى خرد و کلان؟
حوزه های تخصصی:
چکیده
در این مقاله به تحلیل یکى از مباحث مربوط به گفتمان هویتهاى جمعى خرد و کلان و رابطه آن با جهانى شدن مىپردازیم و با بررسى برخى دیدگاههاى کلاسیک جامعهشناسى، و گفتمان پست مدرنیسم و نیز نظریه اندیشمندان متأخّر، به نقایص نظرى و روش شناختى کار آنها اشاره مىکنیم. هدف آن است که بدانیم چگونه، در تحلیل این مسئله با اجتناب از یک سو نگرى و مطلق انگارى پست مدرنیستها و محققانى چون مانوئل کاستلز به یک دیدگاه تلفیقى که به نظر ما، با واقعیات جهانى معاصر انطباق بیشترى دارد، نایل آییم. در این بررسى بر خلاف رویکردهاى مذکور، بر این باوریم که از یک سو، جهانى شدن، فرآیندى واقعى و غیر قابل اجتناب است و جامعه بشرى به سوى برخى الگوهاى فرهنگى و سیاسى جهان شمول به مثابه یک هویت عام حرکت مىکند و از سوى دیگر، در کنار آن هویتهاى خرد و محلى نیز در حال احیا و بازسازى هستند و یافته اصلى مقاله حاضر در راستاى تأیید مدعاى فوق است.