فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۰۱ تا ۶٬۸۲۰ مورد از کل ۷٬۲۳۱ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
1 - 22
حوزه های تخصصی:
امروزه در جهان غرب، تقریرهای متنوع ویلیام رو از استدلال شواهدی شر، کانون اصلی مباحث فعلی در زمینه مسئله شر را به خود اختصاص داده است. رو در یکی از این صورتبندی ها تلاش کرده است که با ارجاع به مصادیق خاصی از رنج های شدید احتمال وجود شر گزاف را نشان دهد و از این طریق، باور خداناباوران به نبود خدا را موجه جلوه دهد. در این میان، گروهی از فیلسوفان خداباور که به «خداباوران شکاک» معروفند، تلاش کرده اند که نشان دهند اگر خدایی وجود داشته باشد، کاملاً معقول است که بپذیریم انسان ها در موقعیتی معرفتی قرار ندارند که همیشه بتوانند در خصوص تمام افعال و مقاصد الهی داوری کنند. همین امر سبب می شود که ما نتوانیم دلیل یا دلایل توجیه گرِ خداوند در تجویزش به آنچه در نظر ما مصداقی از شر گزاف جلوه می نکند را دریابیم. در این نوشتار در پی آن هستیم تا با تمسک به نگرش خاص این گروه، توجیه ناپذیریِ روایت رو از استدلال شواهدی شر را نشان دهیم.
سقراط: اصلاح گرِ اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقراط در جست وجوی معرفتی است که ما را از فضیلت های اخلاقی آگاهی بخشد و در عمل نیز بدان فضیلت ها آراسته سازد. او با مبتنی ساختنِ اخلاق بر معرفت، فلسفه و راه زندگیِ خود را یگانه می سازد و به سنجه ای برای ارزیابیِ راه ورسمِ رایج در اخلاق و دین و سیاست و سخنوری دست می یابد تا به یاری آن کاستی های اخلاقی را در حوزه های مذکور بازشناسد. کژی ها و کاستی هایِ شایعی که او بر آنها خرده می گیرد و در بازاندیشی و اصلاحِ آنها می کوشد، عبارت اند از ترجیحِ ستم کردن بر ستم کشیدن؛ مقابله به مثل و انتقام جویی؛ ستیزه جویی و نیرنگ بازی در میان ایزدان؛ فریب کاری و سنگ دلیِ ایزدان درحق آدمیان؛ دادوستدِ ایزدان با آدمیان (بدین معنی که ایزدان در ازاءِ دریافتِ پیشکش از آدمیان، نیازهای آنان را برآورند)؛ روا شمردنِ بهره کشیِ زبردستان از فرودستان؛ و سرانجام، سخنوریِ اقناعی یا جلوه فروشانه و فریبنده.
نقد نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» از دیدگاه قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
631 - 653
حوزه های تخصصی:
رفعت حسن از مهم ترین روشنفکران اسلامی مقیم آمریکا و رهبر فمینیست های مسلمان است. او تحت تأثیر الهیات فمینیستی در مسیحیت، نظریه «الهیات فمینیستی در قرآن» را مطرح می کند. از نظر رفعت حسن، سه عامل الهیاتی در عالم اسلام و قرآن، سبب پیدایش و گسترش نگرش برتری مردان بر زنان شده است: تابعیت زن نسبت به مرد در آفرینش، فریفته شدن آدم توسط حوا در هبوط از بهشت عدن و آفریده شدن زن به جهت مرد. این گونه عوامل و نگرش، اصولاً در فضای تفسیری و حدیثی اهل سنت ارائه شده اند و مضامین احادیث مورد استناد او در روایات شیعی نفی می شود. با وجود این، حتی در فرض پذیرش مدعیات رفعت حسن، نتیجه این استدلال ها چنین می شود که زن و مرد در خلقت و آفرینش تفاوتی ندارند، هر دو توسط شیطان فریفته و از بهشت اخراج شده اند و هبوط کرده اند، بدون اینکه تفاوتی از این جهات میان آنها باشد. ولی مسئله این است که این نظریه، تساوی حقوقی - فقهی میان زن و مرد را اثبات نمی کند و قرآن احکام متفاوتی در این مورد و از جمله در ارث و قصاص بیان می کند.
دانش ارزشمدار و مسئله عینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشِ فارغ از ارزش، از آرمان های دوران مدرن بود که در چند دهه اخیر امکان تحقق آن نفی شده است و اکنون بیشتر فیلسوفان علم، دانش را به عنوان هویتی ارزشمدار تعریف می کنند. پرسش مطرح در این خصوص آن است که آیا تأثیر ارزش ها بر دانش، عینیت آن را به چالش می کشد و دلیلی بر نسبیت است؟ در این مقاله با توجه به تعدد شاخه های دانش و تنوع ارزش ها استدلال خواهد شد که ارزش ها در دانش های مختلف نقش یکسانی ندارند. ضمن آنکه حضور ارزش ها در مسیر تولید دانش در صورتی مستلزم نسبی گرایی است که همه ارزش ها نسبی باشند و حضور آنها محتوای دانش را تغییر دهد؛ اما نه نسبیت همه ارزش ها قابل دفاع است و نه نسبیت ارزش ها لزوماً به معنای نسبیت محتوای دانش است
نقد و بررسی رویکرد معرفت شناسانه آلستون درباب تجربه ی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مخدوش شناخته شدن براهین اثبات وجود خداوند در عصر روشنگری، برخی از الهی دانان مسیحی بر آن شدند تا برهانی از طریق تجربه ی دینی بر وجود خداوند اقامه کنند. ویلیام. پی. آلستون طرحی درباب اعتبار معرفت شناختی تجربه ی دینی پیشنهاد کرد که می توان دو رکن اساسی آن را چنین بیان کرد: اصل توجیه در بادی نظر و مشابهت ادراکات حسی و ادراکات عرفانی در کاستی ها و قوت ها. هدف این نوشتار بررسی و نقد این رویکرد، ازطریق مطالعه ی مقالات و کتب آلستون و نیز مقالاتی است که درباره ی اندیشه های وی نوشته شده است. ادعای اصلی نگارنده این است که هرچند باور به محتوای تجربیات دینی برای صاحبان این تجارب توجیه پذیر است، به سختی می توان توجیهی بین الأذهانی برای این قبیل باورها تصور کرد. در پایان خواهم گفت رویکرد معرفت شناسانه به تجربه ی دینی تاکنون رویکرد موفقی نبوده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام کریگ در باب مسئلة «تقدیرگرایی الاهیاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در برابر «تقدیرگرایان کلامی»، که معتقدند علم پیشین الاهی با ارادة آزاد انسان در تعارض است، «سازگارگرایان» بر این باورند که علم پیشین خداوند با ارادة آزاد انسان سازگار است. «علامه طباطبایی» و «ویلیام کریگ» به گروه اخیر تعلق دارند و برای حل این مسئله راه حل ارائه می دهند. در این مقاله به بررسی تطبیقی «نظریة علم میانه»، به منزلة راه حل نهایی کریگ و دیدگاه علامه طباطبایی در باب این مسئله، می پردازیم. نتیجة نهایی آن است که با وجود تفاوت دیدگاه دو متفکر در برخی موارد، هر دو اندیشمند ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به این نوع افعال با تمام شرایط و خصوصیات آن هاست.
بررسی هم سنج عقلانیت در آرای سیدحسین نصر و ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ریچارد رورتی فیلسوفی نوپراگماتیسم و ضدذات گرا و سیدحسین نصر فیلسوفی سنت گرا، هر دو از برجسته ترین رهبران فکری در فلسفه معاصر هستند. آن ها با به چالش کشیدن بنیادها و معیارهای عقلانیت در فلسفه مدرن، به ویژه آن دسته از معیارهایی که موجب گسترش روزافزون عقلانیت علمی می گردد، خواهان بسط عقلانیت در حوزه های دیگری از تلاش های بشری، حوزه هایی چون ادبیات، هنر و علوم انسانی بر اساس دغدغه ها و نگرش های فلسفی خویش هستند. با بررسی دقیق وجوه ناهمسان و همسان آرای فلسفی نصر و رورتی درباره عقلانیت و نقد هر یک، محدودیت ها و کاستی های فلسفه مدرن پیرامون مفهوم عقلانیت درک می گردد؛ محدودیت ها و کاستی هایی که نیازمند ایجاد دگرگونی های جدی و بسط و تعدیل هستند. این دگرگونی و تعدیل آرا در فلسفه نصر با تمرکز بر جنبه های بی زمان و سرمدی انسان، با راهیابی حقیقت مطلق به سایر علوم صورت می پذیرد و در فلسفه رورتی با تمرکز بر جنبه های تاریخی و زمانی با خلق همبستگی و روابط دموکراتیک میان همه انسان ها. دیدگاه های نصر و رورتی، با وجود تفاوت های بنیادینی که دارند، با آشکار ساختن آسیب های عقلانیت مدرن، رهگشای حل بسیاری از مسائل در فلسفه معاصر گشته اند.
کلیساى ارتدوکس قبطى و قرائت اولیه از مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسیحیان مصر از دیرباز در این کشور حضور داشته و در مقاطع مختلف تاریخى نقش آفرینى نموده اند. کلیساى ارتدوکس مصر که امروز به کلیساى ارتدوکس قبطى مشهور است، بعد از شوراى جهانى کالسدون از بقیه کلیساهاى شرقى و غربى کناره گیرى کرد و مستقلاً به حیات خود ادامه داد. در این مقاله با روش توصیفى تحلیلى، با اشاره به بزنگاه هاى مهم تاریخى این کلیسا، به مهم ترین ویژگى هاى اعتقادى و عملى آن اشاره شده است. نگارنده معتقد است کلیساى قبطى امتداد اختلافات خاص مسیح شناسى در دوره آباء مسیحى است که به طور مشخص میان دو کلیساى اسکندریه و انطاکیه در جریان بود. ازاین رو، مهم ترین ویژگى این کلیسا مسیح شناسى تک ذات انگارانه آن است که متأثر از الهیات یونانى مآب مدرسه اسکندریه است. از سوى دیگر، پیوند این کلیسا با رهبانیت، سبب تداوم آن در طول تاریخ و عبور از تنگناهاى مختلف شده است. همچنین این کلیسا در دهه هاى اخیر کوشیده است اختلافات اعتقادى خود با کلیساى کاتولیک رم را به حداقل برساند.
فلسفه سیاسی در عصر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نیک می دانیم اندیشه ها و نظریه ها همواره تحت تأثیر شرایط سیاسی و اجتماعی و رخدادهای عصر خود بوده و چه بسا در واکنش به آنها تدوین شده اند. برای مثال مکتب زمینه گرایی در این مورد اعتقاد دارد شناخت اندیشه های متفکران ممکن نیست، مگر آگاهی از موقعیت و شرایط زمانی که متفکران در آن زیسته اند. بر این اساس به نظر می رسد فلسفه سیاسی معاصر نیز در مواجهه با واقعیت عینی چون «عصر جهانی» و آثار گوناگون آن قرار گرفته باشد. بر این اساس در مقاله حاضر، نویسنده این پرسش اصلی را مطرح کرده است که با توجه به اجتناب ناپذیری ناشی از به هم پیوستگی رو به تزاید جهانی از یکسو و در مقابل تداوم مشکلات جهانی، کدام فلسفه سیاسی قابلیت عملی و کاربردی مناسب تری دارد؟ به عبارت دیگر چگونه می توانیم به عملی شدن فلسفه سیاسی در موقعیت کنونی کمک کنیم؟ در پاسخ به سؤال اصلی، نویسنده طبق یافته های پژوهش نشان داده است که در میان سه نظریه رقیب، وجهی از لیبرالیسم اخلاقی که عموماً در اندیشه های هابرماس و جان راولز آمده، بهترین پاسخ به چالش مذکور است. به این منظور با ترسیم سه وضعیت یا سه گونه تلقی از جهانی شدن مشخص می شود که چرا نگره سوم (لیبرالیسم اخلاقی) از بعد تحلیلی و کارآمدی اهمیت پیدا کرده است. برای اثبات فرضیه اصلی، ضمن بهره گیری از آرای هابرماس و روالز، از نظریه هنجاری انتقادی به عنوان چارچوب تحقیق استفاده شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به نگارش درآمده است
چگونگى اعتقاد ذهن به جهان خارجنقدى بر رویکرد تجربه گرایانه استیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه هر ذهنى در درجه اول و به طور مستقیم فقط با دنیاى فردى خود روبه روست، ذهن بشر چگونه به این باور رسیده است که جهان خارجِ مستقل از آگاهى ما وجود دارد؟ والتر ترنس استیس براى پاسخ به این پرسش مراحل رشد منطقى ذهن را با شروع از داده هاى تجربى بررسى مى کند و به این نتیجه مى رسد که باور به وجود جهان خارجِ مستقل از آگاهى اذهان، باید ساختى ذهنى و تعبیرى از تمثلات حسى باشد که اذهان مختلف براى رسیدن به دنیایى مشترک و ساده تر، با همکارى یکدیگر دست به ابداع آن زده اند. در این مقاله روشن خواهد شد که وى اولاً مواردى از معرفت هاى مستقیم ذهن را (که جزو نقاط شروع در رشد منطقى ذهن هستند) به وضوح نادیده مى گیرد؛ ثانیا در کل مسیر به اصولى که خود تعیین مى کند پایبند نیست؛ ثالثا به برخى از روش هاى استدلالى، مانند استدلال از راه بهترین تبیین، التفات نداشته است.
نظرهای آزاد: گیاهخواری: علم یا جهان بینی
منبع:
چیستا دی ۱۳۶۴ شماره ۲۴
حوزه های تخصصی:
Dose the Conceptual Interdependency of Belief and Desire Undermine the Normativity of Content?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The normativity of mental content thesis appears to have been the most influential in contemporary philosophy of mind. Paul Boghossian (2003, 2005) has developed an argument for the normativity of mental content on the basis of two premises, i.e. firstly, the normativity of the notion of belief and secondly, the priority of the notion of belief to the notion of desire. In his recent article Alexander Miller (2008) has criticised Boghossian’s argument for the normativity of mental content. To make the objection against the normativity of content, Miller has argued that the second premise of Boghossian’s argument is since belief and desire are conceptually interdependent. My purpose in this paper is to show that content normativity thesis prevails Miller's attack. In order to establish the claim I will argue that content is normative even if belief and desire are conceptually interdependent.
وجوه اشتراک و افتراق فکری هوس رل و دک ارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فلسفه هوسرل با همه پیچیدگی ها و جهت گیری های خاص خود، متأثر از آموزه های دکارت است؛ به طوری که روح کلی اندیشه های او را باید دکارتی دانست. برای فهم بهتر و دقیق تر فلسفه هوسرل می توان به میراث وی از دکارت توجه و وجوه اشتراک و افتراق فکری آن دو را ذیل هدف، روش و پیشرفتشان بررسی کرد. شباهت و تفاوت اصلی هردو در استفاده از شک، ظرفیت و امکانات آن است.
چیستی معنویت و سیر معناپذیری آن در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
527 - 548
حوزه های تخصصی:
«معنویت» در روزگار نخست، به سنت های دینی منحصر بود. اما امروزه نه تنها در همه سنت های دینی و غیردینی به کار رفته، بلکه در برخی آیین ها، جوهره اصلی خود را در تقابل با دین تحصیل کرده است. بحث از معنویت در غرب، از دوران کهن به طور پراکنده در آثار فکری و هنری مطرح شد و در همه اَشکال آن یک فرآیند ارتباطی با عالم معنی و موجود متعالی مشاهده می شود که به تدریج قطب انسانی را متحول و او را به عالم غیرمادی نزدیک می کند. در این مقاله درصددیم تا به روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین سیر معناپذیری معنویت در غرب، به این سؤال پاسخ دهیم که چه تفاوت هایی بین معنویت مدرن غربی با معنویت دینی وجود دارد؟ و در جهت پاسخگویی به این سؤال به مفهوم شناسی اصطلاح معنویت از نگاه دانشمندان اسلامی و محققان غربی اشاره می کنیم و با ذکر سیر معناپذیری آن در غرب به تبیین فلسفی مفهوم معنویت می پردازیم و ابعاد و حیثیات هریک را شرح می دهیم و به این نتیجه رسیده ایم که معنویت با همه مقوّمات و پیش فرض هایش جدا از زندگی در این دنیا نیست و میان معنویت مدرن با معنویت دینی دو اختلاف اساسی هست: یکی در روش، و دیگری در منشأو بیشتر اشکال معنویت مدرن از مفاهیم ماهوی شهودی هستند.
مبانی معرفت شناختی دیدگاه ولترستورف دربارة معقولیت باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهیافت هایی که در معرفت شناسی دینی به دفاع از معقولیت باورهای دینی پرداخته است، «معرفت شناسی اصلاح شده» است. در بین معرفت شناسانِ اصلاح شده دیدگاهِ «ولترستورف» با انتقادات کمتری مواجه است. این نوشتار سعی دارد با بهره مندی از روش توصیف و تحلیل، مبانی معرفت شناختی دیدگاه ولترستورف را دربارة معقولیت باورهای دینی نشان دهد. مبانی معرفت شناختی ولترستورف از طریق بررسی چالش دلیل گرایی قابل تبیین است. وی برای رهایی از تلقی جزمی و ناقص معرفت شناسی در عصر روشنگری، مفهوم معقولیت را بسط داده و معرفت شناسی وظیفه گرایانه و معقولیت موقعیتی را اتخاذ کرده است. به همین جهت از قلمرو معرفت شناسی خارج و به حوزة روانشناسی وارد شده است. ولترستورف در باب توجیه، مبناگراییِ توأم با انسجام را پذیرفته است؛ اما به دلیل پذیرش انسجام گرایی منفی، مبناگرایی تأثیر چندانی در دیدگاه ایجابی او نداشته است. او برای دفاع از معقولیت باورهای دینی جنبه های گوناگونی را مورد نظر قرار داده، اما به نوعی کثرت گرایی دچار گشته است.
بررسی استدلال «درون گرایی انگیزشی» راجع به معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کریپکی (1982) از زبانِ یک شکاکِ فرضی تزِ ""شناخت گراییِ معنایی"" را نقد و رد می نماید؛ بر اساسِ تزِ مذکور احکامی که حاویِ اسناد معنا هستند (مثل این حکم که ""مریم از عبارت 'میز' میز را مراد می کند"") بیانگر حالت ذهنیِ باور که یک حالتِ ذهنیِ صدق پذیر است، می باشند. برایِ استدلال علیه این تز، کریپکی از تزِ دیگری که در ادبیاتِ فلسفی به تزِ ""هنجارمندیِ معنا"" مشهور است استفاده می نماید. بر اساسِ تزِ اخیر معنایِ یک عبارت، کاربرد آن عبارت را به نحو هنجارین مقید می نماید؛ به عنوانِ مثال بر اساسِ این تز اگر من از عبارتِ 'میز'، میز را مراد کنم آنگاه بایستی عبارتِ مذکور را فقط به چیزهایی که واقعاً میز هستند اطلاق کنم. از سوی دیگر در فرا اخلاق استدلالِ مشهوری به نام ""استدلالِ درون گراییِ انگیزشی"" توسط مایکل اسمیت (1994) مطرح شده که هدف آن ردِ تزِ ""شناخت گراییِ اخلاقی"" می باشد. بر اساسِ تزِ ""شناخت گراییِ اخلاقی"" جملاتی که حاویِ اسنادِ مفاهیم اخلاقی به یک عمل هستند (مثل این حکم که ""قتل بد است"") بیانگر حالت ذهنیِ باور که یک حالتِ ذهنیِ صدق پذیر است، می باشند. در این مقاله در باره امکانِ توسعه استدلالِ درون گراییِ انگیزشیِ مایکل اسمیت به حوزه معنا بحث خواهیم نمود. به بیان دیگر در این مقاله کاری تطبیقی میانِ دو حوزه مربوط به فرا اخلاق و فلسفه زبان انجام خواهیم داد با این شرح که بررسی می کنیم آیا میتوان استدلالی مشابه با استدلالِ مایکل اسمیت را در حوزه معنا مطرح نموده تا از این طریق بر اساسِ تزِ هنجارمندیِ معنا، کذبِ شناخت گرایی معنایی را نتیجه بگیریم یا خیر.
الهیات هنری یا الهیات هنر؟ (تحلیل انتقادی دیدگاه جورج پاتیسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
571 - 587
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با روش تحلیلی - انتقادی به بررسی دیدگاه جورج پاتیسون در باب رابطه دین و هنر می پردازیم. پاتیسون تأملات خود را در مسیر آنچه مندرج می کند که خود الهیات هنر نامیده است. او به این نتیجه رسیده که هنر نه ابراز زیردست الهیات، بلکه نوعی نگرش زیبایی شناختی به جهان هستی است، نگرشی که ضمن پاسداشت گوهر زندگی، به رهاوردی معنوی منتهی خواهد شد. او نگاه مطلوب خود را بیش از کلیسا و الهیات رسمی مسیحی، در طریقت بودایی ذن جست وجو می کند و البته همزمان از رمانتیسم و اندیشه پست مدرن فاصله می گیرد. اما به نظر می رسد حاصل نظریات او نه الهیات هنر، بلکه رویکردی هنری به دین و تفسیری زیبایی شناختی از زندگی است که می توان آن را با تعبیر الهیات هنری متمایز کرد و اشکال های وارد بر آن را برشمرد.