فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۷٬۲۲۱ مورد.
ساختگرایی و نظریه «حق معتقد» ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ساختگرایان شکل گیری تمام تجارب عرفانی را تحت تأثیر زمینههای پیشین ذهنی عارف، از جمله زمینههای اعتقادی می دانند. بررسی نظریة «حق معتقد» ابنعربی نشان می دهد که از نظر وی شهود حق در مراتب ابتدایی و متوسط تجارب عرفانی میتواند متأثر از زمینههای اعتقادی بوده و در قالب آنها شکل گیرد. در چنین مواردی الگوی معرفتشناختی ساختگرایی برای تبیین این تجارب مفید و کارساز خواهد افتاد. اما بنا بر همین نظریه، تجارب نهایی عرفانی، فناء و بقاء بعد الفناء، از دایرة شمول این قاعده خارجند و عارف کامل میتواند حق را فارغ از قالبهای ذهنی- اعتقادیِ جزیی شهود کند؛ علاوه بر این در نظریة «حق معتقد»، امکان شهود حق در هر مرحلهای برخلاف توقعات اعتقادی وجود دارد. در حالی که در نظریة، ساختگرایی هیچ گونه تجربة عرفانی نمیتواند از قالبهای اعتقادی پیشین فاصله گرفته و از آنها فراتر رود. بنابراین الگوی معرفتی ساختگرایی از نظر ابنعربی عاجز از تبیین تجارب نهایی عرفانی است.
کتاب شناسی: فلسفه عرفان: ذات گرایی و ساخت گرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های دانشگاهی اخیر درباره عرفان در تقارنی ایدئولوژیک بین دو مکتبِ تفسیریِ عرفان پایه ریزی شده اند: جاودان گرایی (ذات گرایی یا بی زمینه مندی)، ضدجاودان گرایی (ساخت گرایی، التفات گرایی، زمینه مندی). نگرش نخست، به کلیت تجربه عرفانی می پردازد؛ درحالی که عرفان در نگرش دوم، همانند دیگر تجربه های انسانی کاملاً مشروط تلقی می شود. من با تبیین معنای «عرفان» آغاز می کنم. سپس به تعریف و تصویر دو مکتب جاودان گرایی و ضدجاودان گرایی توسط استدلال های شاگردان برجسته آن می پردازم. نکته اینکه دو مکتب تفسیری، مغالطه فصل امر یا مغالطه جایگزین های منحصربه فردرا مرتکب می شوند؛ ازاین رو نمی توانند از مدعای خود عبور کنند؛ بنابراین در میان بحث، راهِ حل سومی را برای حلّ معارضات این دو مکتب و تکیه بر ویژگی ها و نکات مثبت آنان مطرح می کنم و به برخی مشکلات و معضلات تفسیرهای شاگردان و طرفداران این دو مکتب میپردازم.
دفاع مبتنی بر اختیار
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۷۹ شماره ۹
حوزه های تخصصی:
کلیات نزد لاک و بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیات در طول تاریخ فلسفه یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مسایل بوده است. برخی تا اندازه ای به آن اهمیت داده و که آن را وجه تمایز انسان از حیوان دانسته اند و برخی دیگر آن را در حد یک نام تنزل داده اند. اهمیت این موضوع در ادوار مختلف تاریخ فلسفه متفاوت بوده، اما در دوره قرون وسطی بسیار بیش از سایر دوره ها به این موضوع اهمیت داده می شده است. لاک و پس از او، بارکلی که هر دو میراث دار فلسفه قرون وسطی نیز بودند، ناگزیر به این موضوع پرداخته و نظریات بدیعی را در این باب ارائه کرده اند. این مقاله به بحث درباره نظریات این دو فیلسوف اختصاص دارد. در ابتدا نظریه لاک و مشکلات آن و سپس آن نظریه بارکلی و نقاط قوت و ضعف آن بیان می شود و در ادامه، یک طریق میانه برای توصیف کلیات ارائه خواهد شد که جامع نظر هر دو فیلسوف و دربرگیرنده نقاط قوت هر دو خواهد بود.
معضلات مردن - انتظار کشیدن در «حدهای حقیقت»
حوزه های تخصصی:
کانت و تألیفی پیشینی
رستاخیز در عهد عتیق و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به حیات اخروی در آیین یهود، از امور مسلم و قطعی است. مفاهیمی مانند رستاخیز، رجعت و ظهور منجی، روز داوری، تجدید حیات، باغ عدن و جهنم در عهد عتیق آمده است و دانستنی های فراوانی در متون مقدس یهود درباره ی مرگ و زندگی بازپسین دیده می شود. در مسیحیت نیز، مانند هر دین الاهی دیگر، اعتقاد به معاد و نجات انسان ها و سعادت جاویدان مورد اهتمام جدی است. این آیین بر پایه ی انتظار موعود یهودیت شکل گرفت و با باور به مصلوب شدن عیسی(ع) و دوباره زنده شدن و قیام او از گور استوار گردید و با آرمان رجعت او در آخر الزمان و برپا شدن رستاخیز کامل تداوم یافت و بدین ترتیب، این دین با اعتقاد به حیات مجدد و رستاخیز آمیخته شد. مقاله ی حاضر نگاهی است به چند موضوع اصلی در بحث رستاخیز کل و جهان آخرت در آیین های یهود و مسیحیت، که در جهت تصدیق و تکمیل مبانی آخرت شناسی ادیان توحیدی، معارفی را به پیروان خود عرضه نمودند.
در این نوشتار، به مسایلی نظیر باور یا عدم باور به جهانی دیگر، برزخ یا مرحله ی میان مرگ و قیامت، رستاخیز مردگان، ویژگی های جهان آینده و جسمانی بودن معاد پرداخته می شود و تلاش بر این است که آنچه استفاده می شود از متون مقدس اصلی این دو دین باشد.
رئالیسم،سنت و سنت گرایی
دیالکتیک افلاتون در جهان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطق، یکی از مهم ترین دلبستگی های مترجمان در نهضت ترجمة آثار یونانی سریانی به زبان عربی بود. اما آن چه ایشان محور کار خود قرار داده بودند مجموعه رساله های ارگانون ارسطو بود. در این دوره، «دیالکتیک» افلاتون، نه به طور مستقیم، بلکه با واسطة ارسطو به دست اعراب رسید. این واسطه، سبب شد که فهم دقیق این روش استنتاجی امکان پذیر نشود. درواقع، از همان روزهای آغازین ورود منطق به جهان عربی، منطق دانان عرب «دیالکتیک» را با نام بسیار گمراه کنندة «جدل»، صرفاً به عنوان رقیبی برای منطق راستین، یعنی منطق قیاسی ارسطو شناختند. پژوهش حاضر می کوشد ابتدا طرحی از دیالکتیک افلاتون به عنوان روشی استنتاجی فراهم آورد، آن گاه شناخت منطق دانان عرب را از «دیالکتیک» افلاتون ارزیابی کرده و مورد انتقاد قرار دهد. ضمن این پژوهش، تلاش خواهد شد که برگردان واژة «دیالکتیک» به «جدل»، به بوتة نقد گذارده شود. پیشنهاد پژوهش حاضر این است که این برگردان، به جز صورت بندی ارسطو، با تأثیرپذیری مترجمان از زبان سریانی صورت گرفته است
فلسفه: گسترش آغازین مسیحیت
حوزه های تخصصی: