فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر با هدف بررسی فناوری اطلاعات و ارتباطات در بخش مرکزی شهر اصفهان تدوین یافته است. نوع تحقیق کاربردی ـ توسعهای و روش مطالعه اسنادی و پیمایشی (میدانی) است. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شده است. جامعة آماری در این پژوهش جهت سنجش؛ فناوری اطلاعات و نقش آن در مدیریت و برنامهریزی شهری، ساکنان بخش مرکزی شهر اصفهان میباشد که، با استفاده از فـرمول کوکران 322 نفر برآورد گردیـده و نهایتـاَ حدود 400 پرسشنامه از شهروندان و سازمانها تهیه شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که: بین سواد اطلاعاتی و پذیرش مظاهر فناوری اطلاعات و ارتباطات با ضریب همبستگی 47/0 و 000/=0Sig رابطة معناداری وجود دارد؛ بدین معنی که، شهروندان سواد لازم را برای بکارگیری این دانش ندارند. با دسترسی به امکانات فناوری اطلاعات و ارتباطات در محل کار با 000/0=Sig در سطحی مناسب ولی در محل سـکونت با 02/0=Sig چندان مطلوب نیست و شـهروندان کارهایشان را بیشتر با مراجعات حضوری انجام میدهند. بررسی های به عمل آمده نشان میدهد که هر چه میزان رضایت شهروندان از خدمات رسانی مدیران شهری بیشتر باشد میزان مشارکت شهروندان به همان میـزان در مدیریت شهری افزایش مـییابد (ضریب همبستگی 43/0 و 000/0=Sig). و در مورد میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات و سطح مشارکت شهروندان در مدیریت شهری با ضریب همبستگی 46/0 و 000/0=Sig رابطه معناداری وجود دارد. و بالاخره اینکه، هر چه میزان رضایت افراد از خدماترسانی ICT بیشتر باشد گرایش به استفاده از این خدمات نیز بیشتر خواهد بود که، نتایج پژوهش حاضر با همبستگی 31/0 در حد متوسط به پایین است و نیازمند توجه مدیران شهری میباشد که در خاتمه پیشنهاداتی برای توسعة این فناوری در جوامع شهری ارائه شده است.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری در عدم تعادل فضایی میان نواحی شهری ( مطالعه موردی شهر قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر، نابرابری در شرایط سکونت و دسترسی به زیرساخت های فیزیکی و اجتماعی میان نواحی و گروه های شهری را سبب گردیده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نابرابریهای موجود در شهر قائمشهر و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه های برابری مبنا،در تحلیل توزیع خدمات عمومی شهری، نیازمبنا در تحلیل توزیع منابع عمومی شهر مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با شیوه تطبیقی بین نواحی، انجام پذیرفته است. میزان دستیابی به خدمات با استفاده از تحلیل های سیستم اطلاعات جغرافیایی و نحوه تخصیص منابع با روش مقایسه ای، تحلیل گردیده است. نتایج بیانگر نابرابری توزیع در میزان دستیابی ساکنین نواحی به خدمات و نابرابری در میزان تخصیص و تحقق هزینه ها می باشد. به طوریکه نواحی مرکز و غرب شهر از بالاترین سطح دستیابی به خدمات و تخصیص و تحقق هزینه ها درحالیکه نواحی شرقی از پایین ترین سطح دسترسی برخوردار می باشند. نتایج هردو تحلیل بیانگر انطباق نواحی محروم می باشد که نشان دهنده ی تمرکز منابع و خدمات در بعضی نواحی و دوگانگی و بی عدالتی در شهر قائمشهر می باشد که عدم توجه به اصول و معیارهای عدالت فضایی در سیاستگذاریهای مدیریت شهری از مهمترین دلایل این نابرابریها می باشد.
نقش مدیریت شهری در توسعه پایدار گردشگری شهرهای ساحلی در سالهای 1368 1388 ( مطالعه موردی : شهر نوشهر )
حوزه های تخصصی:
امروزه صنعت گردشگری پایدار آنچنان در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور ها نقش دارد که اقتصاد دانان آن را بعنوان موتور توسعه نواحی ساحلی تلقی می نمایند. توسعه این صنعت در دنیا، به کارآمدی نظام مدیریتی، تقویت زیرساختها و بهبود ظرفیت های لازم نیاز دارد. گسترش جریان های گردشگری در این منطقه، با برنامه ریزی نامناسب و ضعف زیرساخت ها و مدیریت گردشگری اثرات نامطلوبی بر زیست محیط و سازمان اجتماعی در پی داشته است. بر این اساس تحقیق حاضر در پی شناخت نقش عوامل مدیریتی در توسعه گردشگری شهر نوشهر و ارائه راهکارهای مناسب جهت توسعه پایدار گردشگری است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و نوع آن پیمایشی است. جامعه آماری، ساکنان شهر نوشهر با 42175 نفر بوده که طبق جدول مورگان از این تعداد 350 نفر انتخاب شده است. در تحقیق حاضر برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیات از روش آماری ضریب همبستگی اسپیرمن در محیط نرم افزار Spss استفاده شده است. نتایج یافته ها بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین ویژگی های مدیران شهری، تغییرات رشد تسهیلات گردشگری و توسعه پایدار گردشگری و نیز عدم وجود رابطه معنی دار بین تغییر کاربری اراضی ساحلی با توسعه پایدار گردشگری است. در ضمن این یافته ها بیانگر رابطه مثبت و معنی دار بین متغیرهای برنامه ریزی های ساحلی، هماهنگی سازمانهای مرتبط با گردشگری، ایجاد فرصت های شغلی و توسعه خدمات خرده فروشی و توسعه زیرساختهای لازم، احداث کمپینگ ها، سازماندهی خانه های اجاره ای، اطلاع رسانی و انجام بازرسی های فصلی و نظارت مستمر با توسعه پایدار گردشگری شهری می باشد.
ارزیابی و تحلیل مدیریّت شهری با تاکید بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری (مطالعه موردی: شهر خرم آباد)
حوزه های تخصصی:
چالش های موجود دنیای به شدت شهری شده امروز لزوم بازنگری مدیریت شهری را ضروری ساخته و مدیریت شهری نوین به دنبال طرح هایی در انطباق با ویژگی های بومی و محلی می باشد.از مؤثرترین شیوه های برخورد با مسائل شهری، ظرفیت سازی نهادها، مدیریت کارآمدتر و انتخاب الگوی بهینه برای مدیریت این مسائل می باشد.یکی از الگوهای مطرح شده در مدیریت شهری، حکمروایی مطلوب شهری می باشد که به عنوان مدیریت شفاف و پاسخ گو با هدف نیل به توسعه اقتصادی،اجتماعی عادلانه و پایدار تعریف شده است. هدف این تحقیق بررسی و ارزیابی از جایگاه نظام حکمروایی مطلوب شهری در ساختار مدیریتی شهرخرم آباد می باشد. شیوه جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده وتجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss ومدل swot صورت گرفته است. حجم نمونه تحقیق با استفاده از فرمول کوکران ۳۸۴ نفر از شهروندان و ۳۴ نفر از کارشناسان و متخصصان مدیریت شهری انتخاب شده است. نتایج بدست آمده از مدل سوات نشان می دهد که موقعیت شهر خرم آباد از میان چهار حالت تهاجمی، محافظه کارانه، تدافعی و رقابتی در بدترین وضعیت ممکن یعنی موقعیت تدافعی قرار دارد.نتایج بدست آمده از آزمون T نشان می دهد که نظر شهروندان در مورد شاخص های حکمروایی مطلوب مثبت نمی باشد و فاصله اطمینان تفاوت میانگین نیز منفی می باشد که نشان می دهد شاخص های اندازه گیری شده میانگینی پایین تر از مقدار آزمون که در اینجا عدد۳ می باشد، دارند. همچنین از دیدگاه کارشناسان غیر از دو شاخص پاسخگویی و قانون مداری بقیه شاخص ها نامطلوب ارزیابی شد.
رویکرد فازی و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
راهبردپژوهی مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار در بافت های تاریخی (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اوایل دهة ٩٠ میلادی، به کارگیری شاخص های مربوط به اندازه گیری و ارزیابی عملکرد در برنامه ها و پروژه های آژانس های دولتی مجدداً رونق یافته و مدیریت شهری نیز از این موج بی نصیب نمانده است. از آنجا که مدیریت شهری با شکل دهی به فضای زیستی در همه زمینه ها، در پی افزایش رفاه شهروندان و دستیابی به توسعه پایدار محل های شهری است، ارزیابی عملکرد در حقیقت یکی از ابزار های اصلی و اساسی مدیریت برای تحقق اهداف، استراتژی ها و برنامه ها و یکی از راه های ارزیابی عملکرد میزان رضایت مردم است. در همین راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه و در ارتباط با ابعاد پایداری محله ای و عملکرد مدیریت شهری در پایداری محله ای، به دنبال سنجش وضعیت عملکرد مدیریت شهری و تعیین استراتژی بهینه در بافت تاریخی شهر یزد است. نتایج میزان رضایتمندی شهروندان از عملکرد مدیریت شهری، در ابعاد چهارگانه اجتماعی- فرهنگی، زیست- محیطی، اقتصادی و کالبدی- فیزیکی بیانگر این است که در همه محلات بافت تاریخی شهر یزد، عملکرد مدیریت شهری از منظر شهروندان قابل قبول نیست و لازم است، مدیریت شهری با در دستور کار قرار دادن استراتژی ارتقا در همه محلات، بر تأمین هر چه بهتر شاخص های عملکردی و به طور ویژه، شاخص های مرتبط با پایداری محله ای همت گمارد و با تمرکز بر برنامه ها، منابع و فعالیت ها، به تأمین هر چه مطلوب تر خدمات مورد نیاز شهروندان اقدام کند.
استفاده از دانش مدیریت ریسک پروژه برای تدوین راهبردهای بهبود مشارکت در پروژه های عمومی-خصوصی شهری (نمونه موردی: پروژه های مشارکتی شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرداری ها به عنوان مهم ترین نهاد متولی مدیریت شهری، وظیفه تأمین زیرساخت ها و بهبود شرایط زندگی شهروندان را به عهده دارند. دستیابی به این اهداف با منابع و درآمدهای محدود و ناپایدار شهرداری ها امکان پذیر نیست. یکی از راهکارهای این مسئله توجه به مشارکت عمومی-خصوصی در طرح ها و پروژه های توسعه شهری است. در همین راستا شهرداری مشهد از سال 1380 به تعریف پروژه های مشارکتی اقدام کرده اما علی رغم حضور بخش خصوصی در این پروژه ها، پایین بودن مشارکت در هر دو بعد حجم سرمایه گذاری و تعداد پروژه های مشارکتی، مشهود است.در این پژوهش به منظور ارائه راهبردهای افزایش مشارکت بخش خصوصی در پروژه های مشارکتی شهر مشهد از طریق شناسایی ریسک های این پروژه ها اقدام شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و جامعه آماری شامل کلیه سرمایه گذاران پروژه های مشارکتی شهرداری مشهد تا بهار 1392 که شامل 23 شخص حقیقی یا شرکت سرمایه گذاری هستند است. گردآوری اطلاعات پروژه ها از طریق اسناد معاونت اقتصادی شهرداری مشهد و مشاهده میدانی و شناسایی ریسک ها به وسیله پرسشنامه از سرمایه گذاران صورت گرفته است. مدل مورد استفاده برای شناسایی ریسک های پروژه ها مدل مدیریت ریسک پروژه در کشورهای درحال توسعه بوده و ارائه راهبردها نیز با استفاده از تکنیک سوات صورت گرفته است. از 9 گروه ریسک مورد بررسی، 2 گروه ریسک های قانونی و اجتماعی به علت معنادار نبودن توسط آزمون کای اسکوئر، کنار گذاشته شده و شاخص های سایر گروه های ریسک نیز با توجه به سطح ریسکی که ایجاد کرده اند در قالب عوامل چهارگانه ماتریس سوات قرار داده شده و راهبردهای موردنظر در هر 4 حالت ماتریس سوات، بر اساس همین عوامل ارائه گردیده اند.
الگوی فضایی حوادث ترافیک درون شهری در شهرشیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش شهرنشینی ، استفاده روز افزون از اتومبیل شخصی و محدودیت توسعه شکبه های ارتباطی برمشکل ازدحام ترافیکی بویژه در شهرهای بزرگ کشور افزوده است. از تبعات چنین وضعیتی، حوادث زیاد رانندگی و خسارت های ناشی از آن می باشد . در این مقاله، کوشش شده است که الگوی توزیع فضایی حوادث ترافیکی و دلایل احتمالی آن را در شهر شیراز موردبررسی قرارگیرد. روش تحقیق ترکیبی (روشهای توصیفی- تحلیلی و پیمایش ) می باشد و اطلاعات مورد نیاز از روشهای کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است . از مهمترین نتایج این تحقیق آن است که تقاطع های خیابان و بولوار در سال 1388 در شهرشیراز با داشتن 15261 فقره حادثه ترافیکی در بین معابر شهر شیراز، رتبه اول داشته است. بعد از خیابانها و بولوار، تقاطع چهار راه با داشتن 1340 فقره حادثه ترافیکی رتبه دوم داشته است. بنابراین انتقال بخشی از خدمات اداری و تجاری از خیابانهای مرکزی به مناطق پیرامون ، استفاده از سیستمهای هوشمند حمل و نقل، فرهنگ سازی و تعریض معابر در سطح شهر شیراز می تواند به بهبود وضعیت ترافیک و کاهش حوادث ترافیکی کمک کند .
شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی سبز کارکنان با استفاده از فرایند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت منابع انسانی با تمرکز بر سرمایه انسانی و برنامه های مدیریت محیط زیست و ادغام آنها در فعالیت های خود، اثرات قابل توجهی را در ارتقای توجه به محیط زیست خواهد داشت. از آنجا که آموزش و توسعه تسهیل گر مدیریت منابع انسانی سبز است، لذا این تحقیق در راستای ارتقای رفتار سبز کارکنان به دنبال شناسایی و اولویت بندی نیازهای (دوره های) آموزشی سبز سازمان ها مبتنی بر رویکرد مدیریت منابع انسانی سبز می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش در گروه پیمایشی است. در این پژوهش 14نیاز (دوره) آموزشی بر اساس ادبیات تحقیق شناسایی شدند. جامعه آماری این پژوهش10 نفر از کارشناسان صنعت آموزشی کشور بوده که به روش گلوله برفی انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس پنج نقطه ای لیکرت نظرات آنها برای تعیین اهمیت این نیازهای (دوره های) آموزشی گردآوری شد. در واقع، با بهره گیری از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره در ابتدا به کمک تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی 8 نیاز (دوره) آموزشی به عنوان مهم ترین نیاز مشخص شد. علاوه بر این با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه ای ((ANP نیازهای (دوره های) آموزشی مؤثر در ارتقای رفتار سبز کارکنان به لحاظ عملکرد رتبه بندی شدند که بر اساس آن به ترتیب توسعه پایدار، 14001ISO و خرید سبز به عنوان مهم ترین و مؤثرترین نیاز ها یا دوره های آموزشی شناسایی شدند. بر این اساس مدیران مؤسسات آموزشی می توانند در جهت پیاده سازی مدیریت منابع انسانی سبز، طبق نتایج این پژوهش به آموزش سبز کارکنان اقدام نمایند.
نقش دانش و نگرش ریسک در تبیین تفاوت های آسیب پذیری اجتماعی شهر تهران در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آسیب پذیری بالای شهر تهران نسبت به زلزله بخصوص «محله ها و خانوارهای جنوبی شهر» مسأله ای است که نیازمند راه حل های مبتنی بر مطالعات کل نگر می باشد، امّا تمرکز بر راه حل هایی چون ارتقای دانش و نگرش ریسک این سوال را مطرح می کند که «نقش دانش و نگرش ریسک در تبیین تفاوتهای آسیب پذیری در برابر زلزله چقدر است؟» سوالی که پاسخ صحیح به آن جهت هدایت سیاستهای کاهش آسیب پذیری ضروری است. بنابراین جهت تبیین تئوریک، پیشبنة آسیب پذیری بررسی، مفاهیم تبیین کنندة مسأله انتخاب و مدل نظری و مطابق آن فرضیه های پژوهش ارائه گردید. برای داوری فرضیه ها، واحد تحلیل خانوار در محله تعیین، حجم نمونه با روش کوکران محاسبه و با روشهای خوشه ای و سیستماتیک نمونه گیری شد. داده های مورد نیاز نیز از طریق پرسشنامه گردآوری و از طریق روشهای همبستگی، واریانس یکطرفه، رگرسیون و تحلیل مسیر تحلیل گردیدند.
نتایج نشان داد که نه تنها دانش و نگرش ریسک رابطة معکوس و نسبتا ضعیفی با میزان آسیب پذیری دارند و در تبیین تفاوتهای آن، نسبت به متغیرهای پایگاه اقتصادی اجتماعی و محله از نقش بسیار پایین تری برخوردارند، بلکه خود عمدتا متأثر از پایگاه و شرایط اجتماعی اقتصادی خانوارها هستند. بنابراین ارتقای دانش و نگرش ریسک به تنهایی و بدون توجه به سیاستهای کاهش فقر و افزایش دسترسی به منابع بخصوص برای طبقه های متوسط و پایین تر نتیجه بخش نخواهد بود.
اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهرهای میانی (مطالعه موردی: شهر بوکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مرکزی شهر پهنه ای چندکارکردی است که عمده عملکردهای مهم و برتر شهری را در خود جای داده است و از این نظر نسبت به سایر قسمتهای شهر نقش مهم تر و بیشتری را در عرصه کارکردی شهر ایفا می کند. مقاله حاضر با هدف اولویت بندی الگو و شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی در شهر بوکان تدوین شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی میباشد. برای جمع آوری داده ها از مطالعات میدانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک TOPSISاستفاده شده است. جامعه آماری دو گروه یعنی مسئولین شهری و خانوارها و صاحبان واحدهای تجاری داخل بخش مرکزی شهر بوکان می باشد. یافته ها نشان می دهد که برآیند مجموعه عوامل(تاریخی، اقتصادی، جمعیتی- اجتماعی، اداری، ترافیکی، کالبدی- فضایی و فعالیتهای شاخص بخش مرکزی)، شکلگیری محدودهای مشخص در سطح شهر میباشد که میتوان از آن به بخش مرکزی شهر یاد کرد. هر کدام از عوامل ذکر شده به نوعی در شکلگیری بخش مرکزی شهر بوکان نقش داشتهاند. نتایج نهایی حاصل از تجزیه و تحلیل دادها با استفاده از تکنیک TOPSIS در ارزیابی شاخص های مدیریت و توسعه بخش مرکزی شهر بوکان نشان می دهد که در محاسبه اندازه انفکاک مشخص شد که تنوع فعالیت های اقتصادی دارای کمترین فاصله از ایده آل مثبت و فعالیت موسسات مالی دارای بیشترین فاصله از ایده آل مثبت می باشد. همچنین فاصله از حد ضد ایده آل معیار الگو و ترکیب کاربری اراضی دارای بیشترین فاصله و تراکم جمعیت در ساعات خاصی از روز دارای کمترین فاصله تا ضد ایده آل می باشد. در رتبه بندی نهایی بدست آمده شاخص الگو و ترکیب کاربری اراضی در رتبه و اولویت اول قرار گرفته است. همچنین معیار عناصر شاخص و نمادین شهری در رتبه بندی اولویت 25 را کسب کرده اند که کم اهمیت ترین شاخص در بین سایر شاخصها می باشد
ارزیابی میزان انطباق مکانی در فرایند اجرای طرح های جامع شهری (مطالعه موردی؛ طرح جامع شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های جامع شهری مهم ترین ابزار هدایت و ساماندهی نظام مند شهرها، آشکارترین نمود شهرسازی نوین در ایران محسوب می شوند که از اواسط دهه1340 شمسی در مواجهه با نارسایی های کالبدی- فضایی شهرهای کشور به کار گرفته شدند و علی رغم نزدیک به نیم قرن سابقه طرح های توسعه شهری و فراز و نشیب هایی که در تهیه و اجرای این طرح ها وجود داشته، فرایند ارزیابی به مثابه ابزاری مدیریتی در راستای تحقق اهداف و موفقیت طرح های جامع تاکنون جایگاه مناسب و لازم را در نظام برنامه ریزی نیافته است.
بن ابراین، ن قاط قوت و ضعف آن ها به طور ع لمی شناسایی نشده و بازخورد آن در نظام برنامه ریزی انعکاس نیافته و علی رغم تداوم تهیه طرح های مختلف شهری، کمبودهای مزبور که ناشی از حلقه مفقوده ارزیابی در فرایند برنامه ریزی کشور است، همچنان پابرجا مانده است. بنابراین، برای نیل به یک برنامه ریزی پویا، مستمر، منعطف و مبتنی بر واقعیات، ارزیابی طرح های توسعه شهری گامی است ضروری که نمی توان اهمیت آن را نادیده گرفت.
مقاله حاضر به منظور بررسی نارسایی طرح های جامع شهری در رسیدن به اهداف و ارزیابی تحقق پذیری آن ها به رشته تحریر درآمده است. در این تحقیق، سعی شده از شیوه ای جدید در ارزیابی طرح های جامع استفاده شود. در این شیوه با استفاده از روش ارزیابی تحلیل دستیابی به اهداف (Goal-Achievement analysis) و با بهره گیری از دانش و ابزار سیستم های اطلاعات جغرافیایی (GIS)، علاوه بر استفاده از روش انطباق سرانه ای، به تطبیق مکانی و مغایرت های صورت گرفته در تحقق اهداف کالبدی نیز پرداخته شده است.
نتایج تحقیق بیانگر آنست که گسترش شهر در طول دوره طرح در ابعاد مختلف اعم از محدوده، جهات توسعه، استقرار مکانی کاربری ها، تراکم های شهری از پیشنهادات طرح تخطی نموده و سازمان اجرایی ناظر برآن نتوانسته است گسترش شهر را با پیشنهادات طرح منطبق سازد.
بررسی تأثیر ساختار درآمدی شهرداری بر روند توسعه شهری با استفاده از تکنیک ضریب همبستگی و تحلیل عاملی؛ مطالعه موردی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار شهری در قالب نگرش فرایند محور، برنامه های متعدد اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را در فضاهای شهری دربر گرفته و بمنظور اجرای آن، شناس ایی و طراحی درآمدهای پایدار به عنوان پشتوانه ای جهت تحقق برنامه های توسعه شهری، امری ضروری قلمداد می شود. با این نگرش در پژوهش حاضر، سنجش الگوی تأمین مالی شهر به لحاظ پایداری و ناپایداری و آثار آن بر روند پایداری توسعه شهر (برای کلانشهر مشهد) مورد نظر بوده است. بدین جهت با استفاده از روش تحلیلی – مقایسه ای و نیز انجام مطالعات کتابخانه ای، ابتدا با بهره گیری از ضریب همبستگی اسپیرمن، درجه همبستگی میان متغیر درآمد و متغیرهای مربوط به توسعه پایدار شهری محاسبه شد. سپ س بمنظور سنجش سطح توسعه پایدار در مناطق شهری مشهد، 43 متغیر در حوزه ه ای اقتص ادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی به تفکیک مناطق 13گانه شناسایی و برای انجام تحلیل عاملی و تلفیق آن با تاکسونومی عددی با استفاده از نرم افزار Spss18 مورد نظر قرار گرفتند. نتایج محاسبات حاکی از آن است که رابطه و همبستگی بالایی (86.3درصد) میان متغیر درآمد و شاخص های توسعه پایدار شهری (هزینه های مرتبط با توسعه پایدار شهری) وجود دارد. بدین معنی که پایداری یا ناپایداری درآمدهای شهری مشهد اثر مستقیم بر وضعیت توسعه پایدار شهری دارد. طبق محاسبات انجام شده، سهم درآمدهای ناپایدار شهر مشهد طی سالهای 1372 – 91، 75.07 درصد و سهم درآمدهای پایدار 24.93 درصد می باشد. یعنی درآمدهای ناپایدار بیش از 3 برابر درآمدهای پایدار در این 20 سال بوده است. از سوی دیگر نتایج تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی مؤید آن ادعاست که 61.5 درصد از مناطق شهری مشهد، به لحاظ شاخص های توسعه پایدار شهری، در وضعیت مطلوبی بسر نمی برند. حال با توجه به همبستگی بالا میان ساختار درآمدی و شاخص های توسعه پایدار شهر می توان گفت: ساختار ناپایدار درآمدهای شهرداری بر تعمیق و شدت ناپایداری در توسعه شهری مشهد اثرگذار بوده است.
ارائه ی مدل مفهومی برای مدیریت زیرساخت داده های مکانی بخشی شهرداری مطالعه ی موردی: شهرداری بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیرساخت داده های مکانی، به اشتراک گذاشتن داده های مکانی در سطح سازمان یابین سازمان ها است. زیرساخت داده های مکانی، مجموعه ی موافقت نامه ها در زمینه ی استانداردهای فنّاوری، ساختارو گردش سازمانی، سیاست ها و خطّ مشی ها هستند که امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعات مکانی را فراهممی کنند و براساس مقیاس و سطح کاربرد دسته بندی می شوند که از سطح سازمان گرفته تا سطح ملّی و بین المللی، پیش می روند. مجموعه هایی مانند شهرداری برای انجام امور جاری سازمان به اطلاعات و داده ها نیاز دارند، این اطلاعات باید به شکل مؤثّری تولید و مورد استفاده بخش های مختلف قرار گیرند. دراین پژوهش شهرداری بابل،به عنوان مطالعه ی موردی انتخاب شده است. برای طرّاحی مدل مفهومی مناسب شهرداری بابل اجزای مختلف زیرساخت اطلاعات مکانی بخشی، گردش اطلاعات مکانی و نیازهای اطلاعاتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین مدل مفهومی و رابطه ی مدل داده مکانی نیز پیاده سازی شده است. جریان جاری گردش داده در شهرداری بابل سنّتی است و با کمبود داده های مکانی آماده و مناسب روبه رو است. با توجّه به مشکل داده در شهرداری بابل، برای توسعه ی مدل SDI شهرداری بابل، مدل محصول مبنا پیشنهاد می شود.
ارزیابی و سنجش عوامل موثر بر اعتماد به شهر الکترونیک (نمونه موردی: شهر الکترونیک در یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گردهمایی جهانی سران در سال 1382 که در راستای جامعه اطلاعاتی جهانی تحقق یافت، شهرهای الکترونیک به عنوان بخشی از جامعه اطلاعاتی مورد توجه ویژه قرار گرفته است. شهرهای الکترونیک نرم افزار، سخت افزار و بستر مورد نیاز را برای دسترسی شهروندان در تمامی اوقات شبانه روز به پایگاه های داده خدمات دولتی و بخش خصوصی بر روی شبکه وب فراهم می آورند. در دهه گذشته در ایران نیز تلاش هایی در راستای ایجاد شهر الکترونیک شده که تلاش برای ایجاد شهرهای الکترونیک کیش، مشهد و شیراز از ان جمله اند. اما متأسفانه به دلایل زیادی این شهرها به شکل صحیح شکل نگرفته اند. موفقیت این تلاش ها تا حد زیادی وابسته به میزان استفاده کاربران هدف (شهروندان) دارد. با وجود اینکه دولت ها به صورت نسبی سطح خوبی از شفافیت و گستره ی مناسبی از روش های نوآورانه خدمت رسانی را ارائه می کنند اما برخی از مردم نسبت به استفاده از فناوری اطلاعات در ارتباط با دولت، شهرداری و یا بخش خصوصی بد گمان باقی می مانند، به طوری که بهره مندی از خدمات شهر الکترونیک به خصوص در ایران به شدت وابسته به میزان اعتماد کاربران است. به همین دلیل هدف از این پژوهش تعیین عواملی است که می توانند اعتماد شهروندان را نسبت به خدمات شهر الکترونیک افزایش دهد. روش تحقیق، پیمایشی و از نوع پژوهش های کاربردی است که از تکنیک های پرسشنامه و اسناد و منابع کتابخانه ای و رگرسیون چندگانه به منظور تدوین و آزمون فرضیه ها استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از ان است که مؤلفه هایی نظیر ادراک بالاتر شهروندان از تکنولوژی و قابلیت اعتماد سازمان، کیفیت ارتباطات صوتی و تصویری و سهولت استفاده و سودمندی خدمات الکترونیک، سنوات تجربه ی اینترنتی، تمایل عمومی به اعتماد، اعتماد به دولت، اینترنت و خرید اینترنتی، به طور مستقیم اعتماد به شهر الکترونیک را افزایش می دهند. در مقابل عواملی نظیر سن و نگرانی از ورود به حریم خصوصی تأثیر منفی بر روی اعتماد دارند.
بکارگیری نگرش سیستمی در تحلیل نقش عوامل اقتصادی- مالی در شکل گیری دولت محلی در ایران
حوزه های تخصصی:
اهداف: اتخاذ سیاست تمرکز زدایی و ایجاد و توسعه سازمانها و نهاد های محلی، از جمله ویژگی های سازماندهی سیاسی فضا در قرن حاضر است که گرایش فزاینده ای نسبت به آن در سراسر دنیا مشاهده میشود. یکی از دلایل این امر، آن است که بسیاری از کشورها سیاست تمرکز زدایی را به عنوان روشی برای بهبود عملکرد بخش عمومی و رشد اقتصادی به کار می برند. با توجه به نقش مطلوب و کاربرد موثر روش تفکر سیستمی در مطالعه و تحلیل حوزه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی، در این مقاله به بررسی سیستمی نقش عوامل اقتصادی در شکل گیری دولت محلی با تأکید بر ایران پرداخته شده است.
روش : روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و استنباطی است. گردآوری اطلاعات به دو صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. در بخش مطالعات میدانی از دو روش کمی و کیفی استفاده شده است. در بخش کمی جامعه آماری صاحب نظران بحث دولت محلی می باشند که بر اساس برآورد محقق تعداد ۴۰ نفر می باشند. در قسمت کیفی ۷ نفر از صاحب نظران بحث دولت محلی به روش گلوله برفی برای مصاحبه انتخاب شدند. برای میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی در شکل گیری دولت محلی در ایران از آزمون t تک نمونه و برای اولویت بندی میزان تأثیر هر یک از عوامل مربوط به بعد اقتصادی- مالی از آزمون فریدمن استفاده شده است. به منظور ترسیم دیاگرام های علی و معلولی بر اساس تفکر سیستمی از نرم افزار Vensim استفاده شده است
یافته ها و نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان تأثیر عوامل اقتصادی- مالی برای شکل گیری دولت محلی در ایران متوسط به پایین است و وضعیت موجود این بُعد برای شکل گیری دولت محلی در ایران ضعیف است.
بررسی الگوی مدیریت تعارض ذی نفعان و ذی نفوذان در ابرپروژه های شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابرپروژه های شهری، کنشگران و ذی نفعان متعددی شامل مسؤولین امور شهری، سرمایه گذاران، طراحان، پیمانکاران، مالکین و شهروندان را بطور مستقیم و غیر مستقیم درگیر خود می سازند. لذا شناخت درست ذی نفعان و پذیرش اجتماعی از عوامل مهم موفقیت ابرپروژه های شهری است. شهر مشهد، پروژه های بزرگ مقیاس متعددی را طیّ دو دهه ی اخیر تجربه کرده است و با وجود طرح انتقادات نسبت به تفکر حاکم بر فرایند تعریف و تصویب الگوی نوسازی و توسعه در این پروژه ها، قلمرو و تعداد این پروژه ها در حال گسترش است. در این مقاله، با هدف بررسی وضعیت مدیریت تعارض در ابرپروژه های مشهد، از طریق نظریه زمینه ای به بررسی سه پروژه نوسازی شهدا، نوسازی مجد و پروژه منطقه ی گردشگری سپاد پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش که شامل چگونگی حضور و چگونگی الگوی مدیریت تعارض کنشگران مختلف در هر پروژه است، از طریق مصاحبه نیمه سازماندهی شده با کنشگران مختلف در این پروژه ها گردآوری شد. طبق نتایج پژوهش، الگوی مدیریت تعارض در ابرپروژه های مشهد بیش از همه مبتنی بر اجتناب از بروز تعارض یا رقابت با تعارض بوده و الگوی توافق عمدتاً در تعارضات با سازمان ها، سرمایه گذاران، سازندگان و مالکان عمده به کار گرفته شده است.
تحلیلی بر رفتار مدیریتی سرمازدگی گردوکاران دهستان کمهر شهرستان سپیدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت از گونه های درختی باغی حساس به سرمازدگی یکی از چالش های سالانه بسیاری از گردوکاران در مناطق سردسیر بشمار می رود. هدف از این مطالعه تحلیل رفتار مدیریت سرمازدگی گردوکاران و راهکارهای بکار گرفته شده توسط گردوکاران دهستان کمهر شهرستان سپیدان، از توابع استان فارس بود. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیّه گردوکاران شهرستان سپیدان بودند. با استفاده از جدول مورگان 90 گردوکار دهستان کمهر این شهرستان به عنوان تعداد اعضای نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده های این مطالعه پرسشنامه ای ساختارمند بود که برای تکمیل آن از روش مصاحبه ی رو در رو استفاده گردید. روایی ابزار سنجش توسط پانل متخصصان تأیید شد. برای سنجش پایایی ابزار پژوهش مطالعه ی پیش آهنگ در خارج از جامعه آماری انجام گرفت. نتایج آزمون اعتبار سنجی نشان داد که مقیاس ها دارای نمره آلفای کرونباخ در بازه 82/0-53/0 بودند، که نشان از اعتبار ابزار سنجش داشت. تحلیل یافته ها از طریق نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS در محیط ویندوز صورت گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که در بین گردوکاران، بکارگیری روش های فعال مبارزه با سرمازدگی (آتش زدن و سوزاندن لاستیک) دارای بیشترین و بکارگیری بخاری ها و مه سازها دارای کمترین میزان اقبال بودند. هرچند گردوکاران بر مفید بودن راهکارهای مدیریت سرمازدگی اذعان داشتند، لکن بکارگیری این راهکارها را دشوار انگاشته اند. گردوکاران همگرا با رفتار مدیریت سرمازدگی، از ادراک مساعدتری در خصوص اثربخشی، فایده مندی و سهولت رفتار مدیریت سرمازدگی برخوردار بوده اند. از ویژگی های عمد نظام هم گرا، هزینه کرد فعالیت های سطح مزرعه با نگاه اقتصاد مقیاس است
بررسی و رتبه بندی علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی مطالعه ی موردی: دیدگاه معارضان ملکی بزرگراه های شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
اگرچه موضوع تأخیر در پروژه های عمرانی در مطالعات متعددی مورد بررسی قرار گرفته و عوامل مؤثر و نیز اولویت آن ها شناسایی شده، اما در کمتر مطالعه ای در این حوزه تملک اراضی به عنوان عاملی اساسی در تأخیر انجام پروژه های عمرانی معرفی شده است. با این وجود و در ایران تأخیر در تملک اراضی واقع شده در مسیر این پروژه ها و به ویژه پروژه های بخش راه را می توان یکی از اساسی ترین علل تأخیر در کل پروژه قلمداد نمود. بر این اساس، شناسایی علل تأخیر در تملک اراضی بخش عمده ای از علل تأخیر در کل پروژه را تبیین نموده و از این رو، این مطالعه کوشیده است تا علل تأخیر در تملک اراضی پروژه های عمرانی راه های درون شهری و با تأکید بر دو پروژه ی بزرگراه شهید بروجردی و آیت الله سعیدی شهرداری منطقه ی 18 تهران را از نگاه مالکان آن ها مورد بررسی قرار دهد. داده های این پژوهش از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته جمع آوری گردیده و نمونه ی آماری آن را نیز مالکان اراضی این دو مسیر تشکیل می دهد. با استفاده از تکنیک AHP، نتایج این مطالعه نشان دهنده ی آن است که مهم ترین علل تأخیر معرفی شده از نظر مالکان و به ترتیب اولویت شامل: عدم پاسخگویی مسئولین مرتبط، عدم جایگزینی مناسب برای ملک، ضعف پیگیری دستگاه اجرایی برای خرید ملک، عدم اعتماد مالکان به مسئولین و عدم توانایی کارفرما در جلب اعتماد مالکان، عدم توانایی ارتباط مناسب بین کارفرما و مالکان، وجود نارسایی در قوانین و مقررات موجود و عدم اطلاع رسانی درباره ی مزایای اجرای پروژه به مالکان است. از نگاه سیاست گذاری و با توجه به آنکه کلیه این عوامل را می توان در گروه عوامل مدیریتی جای داد لزوم بازنگری در تیم مدیریتی برای کاهش زمان تأخیر در تملک امری ضروری است. ایجاد گروه کارشناسی که بتواند عوامل موثر بر تأخیر را مورد بازنگری قرار داده و با بهبود آن زمینه را برای کاهش آن فراهم نمایند پیشنهاد سیاستی این مطالعه است.
ارزیابی تحقق پذیری مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی طرح جامع شهر بیجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح جامع شهر بیجار در مؤلفه های توسعه فضایی- کالبدی به ویژه جمعیت، اشتغال، کاربری زمین و چگونگی و جهت گسترش شهر است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و مقایسه ای است. برای جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی و برای پردازش داده ها و اطلاعات از مدل های AHP و مدل ELECTRE و نرم افزار Expert Choice بهره گیری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تحقق پذیری طرح جامع در مؤلفه جمعیت 17/46 درصد، در مؤلفه اشتغال 60/58 درصد و در مؤلفه مساحت پیشنهادی شهر 44 درصد بوده است. درباره جهت گسترش شهر، پیش بینی طرح جامع در کوتاه مدت هم گام با طرح بوده است، اما به دلیل تکمیل ظرفیت محدوده پیشنهادی، گسترش شهر بر خلاف جهت پیشنهادی طرح جامع که در سمت شمال شرقی بوده، در جهت شمال غرب و روی زمین های کشاورزی گسترش یافته است. از مهم ترین دلایل محقق نشدن پیش بینی های طرح می توان به پیش بینی های غیرکارشناسانه در زمینه تحولات جمعیتی و اقتصادی در درازمدت، ضعف در هماهنگی و مشارکت مؤثر مردم و نخبگان محلی و ضعف در بهره گیری از الگوهای مطلوب و مناسب رشد و توسعه شهری و عدم انسجام مطالعات جغرافیایی به ویژه اجتماعی- اقتصادی با الگوی پیشنهادی توسعه کالبدی- فضایی شهر اشاره کرد. بنابراین می توان گفت مشارکت نکردن نخبگان و جمعیت بومی در فرایند تهیه و تدوین و نظارت مستمر و ضعف در انعطاف پذیری طرح از دلایل عدم موفقیت طرح جامع شهر بیجار بوده است.