فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
در ادیان مختلف همواره اموری به عنوان مقدس وجود داشته که پاسخگوی بنیادی ترین نیازهای انسان که توجه و اشتیاق برای رسیدن به «کمال مطلق» و تقرب و توسل به اوست، می باشد. از اینرو در جوامع امروز که نیاز به آرامش روانی و معنویّات بیش از پیش احساس می شود؛ مناظر مقدس شهری به عنوان بخشی از مناظر فرهنگی، عجین شده با آداب و رسوم و آیین و مذهب جوامع شهری، توانسته است با سوق دادن انسان از مادیات به سوی معنویّات در ارتقاء ارزش ها و اعتقادات سهم به سزایی داشته باشد. بررسی ها نشان می دهد افراد در مواجهه با این مناظر می توانند شاهد فنومن یا پدیدارهایی باشند که به فضا یا منظر مقدس معنا داده و در مواجهه با ذهن، ایجاد مفهوم خاص نمایند. بنابراین، نوع نگرش و باورهای آدمی درباره زندگی و منظر پیرامون خود، در بهره مندی از آرمان های مطلوب او بسیار اثر گذارند. از طرفی فرآیند طراحی با نگاهی پدیدار شناسانه در مناظر مقدس، این امکان را مهیا ساخته تا با دیدن این مناظر، نسبت به ادراک فضا، تقویّت حس مکان و هویّت بخشی به منظر پرداخته و بدین گونه موجبات حفظ و ارتقاء ارزش های فرهنگی و مذهبی را در جوامع بشری به وجود آورد. هر پدیدار با ایجاد معانی و مفاهیم گوناگونی که در ذهن انسان شکل می دهد، با محیط و فضاهای پیرامون خود ایجاد رابطه کرده و همین ارتباط می تواند زمینه ای برای شکل گیری، به تصویر کشیدن و به طور کلی، به عینیت بخشیدن فضاها، فراهم آورد. در ادامه پدیدارهای نشأت گرفته از ذهن و تجربه ناظرین در برخورد با این مناظر مورد بررسی قرار گرفت که برای هر یک شاخصه هایی درنظر گرفته شد. این تحقیق با رویکرد پدیدار شناسانه و روی هم گذاری موارد شناسایی شده منطبق با نیازها و خواسته های استفاده کنندگان و زائرین، نسبت به معرفی و تعیین فضاهای مورد نیاز این پدیدارها، گام برداشتهو نشان می دهد می توان با استفاده از روش مذکور و تعیین شاخص های طراحی، مناظر مقدس را در قالب فضاهایی مشخص نظیر فضاهای معنوی، یادمانی، تعاملات جمعی، نیایشی و فضاهای مکث، معرفی و ارائه نمود.
چیدمان معماری: بازیابی ساختار تاریخی محله ی لَردکیوان یزد بر اساس اسناد تاریخی و منابع شفاهی
حوزه های تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثاری از مجموعه های تاریخی می باشند که امروزه اکثراً در زمره بافت های فرسوده قرارگرفته اند. غالب شهرهای ایرانی شهرهای تاریخی هستند و هرکدام از آن ها در مرتبه ی خاصی از اصالت تاریخی و غنای ساختاری و کالبدی قرارگرفته اند. اهمیت و ضرورت حفظ بافت های تاریخی و مرمت آن ها نه به عنوان پدیده های نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت و اصالت شهرها و تبیین حیات شهری بر اساس شواهد و مدارک علمی همواره موردتوجه بوده است. شهر یزد یکی از شهرهای تاریخی ایران است که بافت تاریخی وسیع و پویایی را در دل خویش دارد. محلات تاریخی شهر یزد در طول تاریخ پرفرازونشیب خود دوره های گوناگونی را پشت سر گذارده و باگذشت زمان دچار یکسری تغییرات شده اند که این تغییرات باعث از بین رفتن بخشی از ساختار تاریخی آن ها شده است. به واسطه بازیابی ساختار تاریخی می توان دریافت که سیر تحول محلات درگذشته چگونه بوده است. از طریق به دست آوردن الگویی از ساختار محلات، درگذشته، می توان آن را در ساخت وسازها، مرمت و اصلاح شبکه معابر و ساختار معماری بافت به کاربرد. این شناخت می تواند عامل مؤثری در جهت دهی به توسعه متوازن و هماهنگ شهر در بخش های جدید باشد. ازاین رو بازیابی ساختار شهری محلات برای بازخوانی درست و مطابق با اصالت تاریخی آن ها واجد اهمیت فوق العاده ای خواهد بود. در پژوهش حاضر، با استفاده از توصیف و تحلیل های تاریخی و فنی و تحکیم داده ها از طریق رجوع به منابع تاریخی و شفاهی و مشاهدات میدانی و تمرکز بر ساختار کالبدی، به بازیابی ساختار تاریخی و دست یابی به خطوط کمرنگ و یا حتی گمشده مرزها و ساختار شهریِ یکی از محلات تاریخی شهر یزد (محله تاریخی لردکیوان) پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مداخلات وسیع صورت گرفته در ساختار کالبدی محله منجر به محو تدریجی هویت قدیمی و تاریخی آن و نابودی بخشی از میراث کهن یعنی جلوه های فرهنگی و تاریخی (مدرسه، کتابخانه، ...) واقع در محله شده است. لازم است در دخالت های پیش رو به منظور مرمت و ساماندهی، به نحو شایسته ای موردتوجه قرار گیرند.
معماری و شهرسازی اسلامی در ""فرم"" یا در ""معنا
حوزه های تخصصی:
همواره در خصوص معماری و شهرسازی اسلامی سخنها رفته و مطالب زیادی نگاشته شده است ولیکن هنوز که هنوز است نمی توان فضایی را به مفهوم و شکل واقعی آمیخته با مبانی اساسی اسلامی به جهانیان ارائه دهیم. گاهی به تفاوت شکللی فضا با مبانی فضای اسلامی بر می خوریم و گاهی به تفاوت مفهومی فضا با مبانی اسلامی. در هر دوصورت اشکال کار در عدم درک صحیح از فضای اسلامی در شهر و معماری اسلامی می باشد. هیچگاه از خود پرسیده ایم اولین مکان ساخته شده با تفک و نفی اسلامی کجاست و کدام است؟ آیا تا بحال از خود پرسیده ایم که شهراسلامی در کالبد تعریف می شود یا در حق.ق شهروندی؟ آیا کالبد شهراسلامی از 1400 سال تا به امروز براساس فرهنگ مردم شهر شکل گرفته است یا براساس اعتقادات اسلامی؟ و اگر جواب اعتقادات اسلامی است پس چرا امروزه هیچکدام از این شهر مورد تائید صد در صد علمای بزرگ اسلام نیستند؟ ایا اینطور نیست که شهراسلامی در تمامی ابعادش مورد نقد و بررسی با ید قرار گیرد؟ در واقع معماری و شهرسازی اسلامی چیزی بجز مفهوم و معنا نیست و شکل و فرم در صورت ایجاد ""مفهوم"" و ""معنا"" در آن فضا ""شکل"" و ""فرم"" اسلامی پیدا کرده و به فضای اسلامی تبدیل میگردند. اگر به تاریخ احداث بناهای مساجد قدیمی مثل اردستان، مسجد جامع اصفهان، مجامع یزد و... وتاریخ ظهور اسلام و اگر به خیلی دور تر برویم ساخت کعبه مکرمه بدست حضرت ابراهیم خلیل الل.... در این پژوهش سعی در باز کردن مفاهیم و انتظارات مورد نظر اسلام از معماری و شهرسازی و همینطور مشخص کردن عناصر شاخص فضاهای اسلامی می باشد.
ضرورت انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری
حوزه های تخصصی:
هر پروژه شهری که به اجرا درمی آید، صرف نظر از موضوع آن، آثار و پی آمدهایی به دنبال خواهد داشت. اِتا، علمِ چگونگی ارزیابی آثار مثبتِ ناشی از پروژه ها و به کارگیری روش هایی علمی جهت گسترش و افزایش این آثارِ مثبت است. البته اهمیت و ارزش اِتا در وظیفه ی دیگر اوست که همانا، علمِ چگونگی ارزیابی آثار منفیِ پروژه ها و به کارگیری روش هایی علمی جهت کاستن و یا محدود کردن آن آثار است. به این روش علمی، پیوست فرهنگی یا ارزیابی تاثیرات اجتماعی می گویند، اما متخصصین این فن در ایران، بیشتر از واژه اِتا استفاده می کنند که از پیوستن حروف ابتدای ارزیابی تاثیرات اجتماعی، پدیدآمده است. در انگلیسی به آن SIA می گویندکه مُخفف Social Impact Assessment یعنی ارزیابی تاثیرات اجتماعی است. درکشورهای پیشرفته صنعتی، اِتا از حدود سال 1369ش/1990م، به صورت جدی مورد استفاده مدیران پروژه های شهری و عمرانی قرارگرفته است. اما اِتا در ایران از سال 1386 توسط شهرداری تهران به کار گرفته شد و اینک شهرهای بزرگی در ایران مانند تهران، اصفهان، مشهد، اهواز، قزوین، شیراز و مانند آن، چند سالی است که پروژه ها و طرح های شهری خود را به همراه پیوست فرهنگی، انجام می دهند. کلان شهر کرج، که از آن با عنوان ایران کوچک یاد می شود، طی سال های اخیر، رشدی همه جانبه داشته است. این رشد، بویژه پس از آن که این شهر، به مرکزیت استان البرز ارتقاء یافت، اهمیتی دوچندان یافت. این مقاله با عنوان ضرورت انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری، به دنبال آن است که ضمن توجه دادن مدیران ارشد شهر کرج و استان کرج، در خصوص اهمیت و لزوم انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری، تجربیات مفید و عملیاتیِ بدست آمده در این مورد را که طی سال های اخیر، در تهران و سایر شهرهای بزرگ، با صرف هزینه های قابل توجه ریالی، علمی و زمانی، فراهم شده است، برای منطقه ایران کوچک، با عنوان، تاکیدات موکد، پیشنهاد نماید. این مقاله دارای یک پیش گفتار و 5 بخش است.
تزیینات معماری مسکونی دوره آل مظفر در منطقه یزد و جایگاه آن ها در خانه های این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره آل مظفر یکی از دوره های شکوه و رونق در منطقه یزد است که به مدت نیم قرن، آرامش نسبی را برای این منطقه فراهم کرد؛ در سایه این آرامش، ساخت وساز بناها با کاربری های مختلف ازجمله مسکونی رونق گرفت. خانه های ساخته شده با استفاده از آرایه ها و تکنیک های مختلفی تزیین شده اند که با توجه به گستردگی و عدم شناخت آن ها تاکنون در هیچ پژوهشی، به اهمیت و جایگاهشان در معماری دوره آل مظفر پرداخته نشده است. با توجه به ضرورت یادشده، پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی توصیفی تحلیلی، به تبیین جایگاه گونه های تزیینی پرداخته است. این پژوهش در دو شیوه انجام گرفته است: در شیوه اول به گردآوری اطلاعات تاریخی لازم از متون و در شیوه دوم، به جمع آوری داده ها و مستندسازی آن ها از طریق بررسی های میدانی پرداخته شده و براساس داده های گردآوری شده، تجزیه و تحلیل نهایی صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد در خانه های این دوره از گونه ها و تکنیک های مختلفی ازجمله تکنیک گِل بُری، تُنگ بری، آرایه های گچی، استفاده از چفد کلیل تزیینی، نقاشی دیواری و غیره استفاده شده است. همچنین متون به تزیین به وسیله جام های آبگینه الوان و کتیبه نگاری اشاره کرده اند که آثاری از آن ها برجای نمانده است. اجرای برخی از این گونه ها بسیار ساده و ابتدایی بوده و با ابزارآلات معمولی قابل اجرا بودند که در اکثر مناطق مورد بررسی مشاهده می شوند؛ اما برخی از گونه ها از ظرافت خاصی برخوردارند و همین امر سبب شده در نمونه های انگشت شمار از این گونه ها استفاده شود به طوری که می توانند به نوعی بیا ن کننده اهمیت این شهرها و روستاها باشند. همچنین تزیینات گل بری جایگاه ویژه ای در خانه های این دوره دارند. این تزیینات از لحاظ تکنیک های اجرا منحصربه فرد بوده و توانسته اند شیوه ای شاخص در این دوره ثبت کنند و به عنوان معیاری برای سنجش میزان اهمیت فضاها در نظر گرفته شوند. همچنین استفاده از گونه های تزیینی مختلف، می توانند به عنوان شاخصه ای برای بازشناسی خانه های این دوره قلمداد شوند.
Design principles of residential space to enhance children’s (3-7 years old) creativity in iran (Case study:Tehran district 4) (اصول طراحی فضای مسکونی، با رویکرد ارتقاء خلاقیت ؛کودکان 7-3 ساله در ایران (نمونه موردی : شهر تهران- منطقه 4))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرورش، ارتقا و جهت دهی خلاقیت، در کودکان به دلیل قرارگیری در سن رشد، اهمیت دارد. تحقیقات روان شناسی در مورد خلاقیت1 بر تأثیر محیط فیزیکی بر خلاقیت متمرکز بوده است. یکی از روش های ارتقاء خلاقیت، بهره گیری از تأثیر مثبت محیط طبیعی یا مصنوع، در بروز و افزایش خلاقیت در کودکان است. ادبیات موضوع نشان می دهد که فضا و محیط دربروزخلاقیت و کیفیت رشد آن مؤثر است. فضا ممکن است فضای طبیعی یا مصنوع و انسان ساز باشد. اما ساخت و سازهای معماری در جهت تأثیر بر پرورش خلاقیت، بسیار کمرنگ است. سؤال اصلی این پژوهش این است که کدام ویژگی های فضای مسکونی بر ارتقاء خلاقیت تأثیر دارند. پژوهش حاضر، به دنبال دستیابی به اصول طراحی فضای مسکونی است که باعث افزایش خلاقیت کودکان شود. تحقیق حاضر توسعه ای بوده و روش تحقیق انتخابی تحقیق توصیفی-پیمایشی است که در 5 مرحله اصلی انجام شده است. جامعه تحقیق مرحله دوم متخصصین روان شناسی، سوم متخصصین معماری و چهارم کودکان 3-7 ساله از منطقه 4 شهر تهران است. نمونه های مورد مطالعه در مرحله دوم به وسیله تکنیک دلفی شامل 108 متخصص روان شناسی و درمرحله سوم، متخصصین معماری در دو زیر مرحله ابتدایی 50 متخصص معماری، مرحله تکمیلی 120 متخصص معماری و در مرحله چهارم 50 کودک زیر دبستانی 3-7 ساله ساکن منطقه 4 تهران است. جمع آوری داده ها به وسیله مصاحبه و پرسشنامه باز پاسخ و بسته پاسخ و پرسشنامه تصویری برای کودکان، انجام شده و برای بررسی فرضیه ها از آمار توصیفی شامل محاسبه شاخص های آماری و تنظیم جدول توزیع فراوانی و از آمار استنباطی شامل آزمون ناپارامتریک ضریب همبستگی اسپیرمن، آزمون آماری رگرسیون خطی چند متغیره و آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شده و با استفاده از آزمون های کروسکال و الیس و من ویتنی اصول معماری رتبه بندی و انتخاب شده اند. مطابق یافته های این تحقیق، محیط کالبدی فضای مسکونی بر روی رشد خلاقیت کودک اثر گذاشته و در فضای مسکونی، با به کارگیری عناصر طبیعی، ایجاد فضای ایمن، فضای پیچیده و فضای انعطاف پذیر از طریق تأثیر مثبت بر انگیزش کودک برای بازی، آرامش روانی، ابتکاروکنجکاوی در کودک می توان خلاقیت کودک را ارتقا بخشید. اصول طراحی منتج از پژوهش به این قرار است : 1. طراحی و ایجاد فضاهای کالبدی مسکونی با استفاده از بدنه های تحریک کننده و بازی ساز. 2. ایجاد آرامش و امنیت روانی با طراحی و ایجاد فضای مسکونی امن (ایمنی کالبدی). 3. طراحی و ایجاد فضاهایی پیچیده و چالش برانگیز. 4. طراحی و ایجاد فضاهای مسکونی تغیر پذیر و منعطف (انعطاف پذیری فضایی و فرمی).
شهر معاصر، از هندسه تا متن؛ بازخوانی منظر شهر در دو رمان خروجی کارخانه و دکور سیمان از فرانسوا بن
حوزه های تخصصی:
شهر، به عنوان اساسی ترین جلوه تجلیات روح خلاق انسان، همواره در ارتباط با آفرینش های بشری، از جمله صنعت و هنر، معنا یافته و در نتیجه خوانش های مختلف از نو زاده می شود. حضور شهرها در ادبیات، نه تنها فضاهای مورد نیاز عناصر روایی را تأمین می کند، بلکه با خلق خاطره ها در بطن فضاهای شهری، این فضاها را به اسطوره هایی بیانگر روح حاکم بر جامعه بدل می کند. ادبیات که بسیار زودتر از سینما، هنرهای تجسمی، و سایر هنرها، شهر را به تصویر کشیده و خاطرات و کهن الگوهایی را در آن ایجاد کرده است، در دوران معاصر، و با افزایش فضاهای شهری، بیش از پیش به شهر و فضای بیرونی توجه می کند، تا آنجا که شخصیت های داستان و روایت، هویّت خود را در متن شهر جستجو می کنند، شهری که خود به عنوان شخصیت و قهرمان (یا ضد قهرمان) اصلی روایت مطرح می شود. در این بین نویسندگانی چون فرانسوا بن(François Bon)، با نزدیک شدن به فضاهای فراموش شده شهری، چهره ای دیگر از شهر ارائه می دهند. بن با به صحنه آوردن فضاهایی طرد شده، چون زاغه ها، تصویری نو از زندگی در فضای شهری معاصر ارائه می دهد، فضایی که گاه به عنوان عاملی برای تخریب هویّت فرد و خاطرات او عمل می کند. مطالعه پیش رو، با هدف مطالعه این نوع خاطره پردازی ها در سطح منظر شهری، و با تکیه بر آراء متفکرانی چون رن وژل و میشل کولو در حوزه روابط فضایی و انعکاس منظر، به مثابه فضای زیسته، در آثار هنری و به خصوص ادبیات، در صدد پاسخگویی به این پرسش است که تصاویر و خاطرات شهر معاصر چگونه در دو رمان فرانسوا بن، یعنی خروجی کارخانه و دکورسیمان، شکل گرفته و چه منظری از فضای شهری معاصر ارائه می دهند؟ پرسشی که درنهایت با ارائه تصاویر و خاطرات برآمده از فضاهایی گم شده در این رمان ها، فضای شهری حاضر در آنها را چون نامکانی درمی یابد.
ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی منظر پل های عابر پیاده در فضاهای شهری تهران با رویکرد «طراحی همخوان با زمینه»
حوزه های تخصصی:
شهر تهران به دنبال توسعه سریع و بی رویه فضاهای شهری، از فقدان ضوابط و دستورالعمل های مناسب برای طراحی و برنامه ریزی فیزیکی شهر رنج می برد که منجر به ناکارایی فضاهای شهری و برآورده نشدن نیازهای فیزیکی و روحی شهروندان گردیده است. از سوی دیگر شکل گیری مبلمان شهری و در پی آن شکل گیری پل های عابر پیاده به عنوان پاسخی به تغییرات صورت گرفته و تأمین امنیّت شهروندان در فضاهای شهری، یکی از شاخص ترین عناصر شهری بوده که علاوه بر جنبه های عملکردی، نقش بسزائی در شکل گیری کیفیات بصری آن خواهند داشت. علیرغم وجود مطالعات متعددی که بر ضرورت ملاحظات زیباشناسانه از یک سو و لزوم تلفیق و هماهنگی بصری ساختار پل با محیط اطراف آن (طراحی همخوان با زمینه) به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کیفیات زیباشناسانه انجام گرفته، متأسفانه امروزه خصوصاً در شهر تهران به دلیل نادیده انگاشتن پتانسیل های زیبا شناسانه پل های هوایی در فضاهای شهری، مورد بی مهری شهروندان قرار گرفته است و آنها صرفاً عناصری عملکردی در ترافیک شهری تلقی گردیده و قابلیّت آنها در بهبود کیفیات بصری شهر نادیده انگاشته می شود. در مطالعه حاضر، با تأکید بر ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و منظر شهری اطراف آن، با روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، با نظرسنجی ترجیحی از 384 نفر شهروند تهرانی در ارتباط با کیفیات زیباشناسانه پل های عابر پیاده با فرم های مشابه در مناظر شهری مختلف، تأثیر و نقش رویکرد طراحی همخوان با زمینه بر ادراک زیبایی عناصر شهری خصوصاً در مناظر شهری تهران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعات نشان داده است که در شهر تهران به دلیل عدم در نظر گیری اصول طراحی همخوان با زمینه و هماهنگی بصری میان پل و منظر شهری اطراف آن، اولاً شهروندان ادراک زیباشناسانه بالایی نسبت به این پل ها نداشته و دوماً شرکت کنندگان نسبت به پل های عابر پیاده با فرم یکسان در فضاهای شهری مختلف ترجیحات متفاوتی نشان داده اند که این امر نشان دهنده اهمیّت و نقش ارتباط بصری میان پل های عابر پیاده و زمینه اطراف آنها، بر کیفیات زیبایی شناختی پل های عابر پیاده در فضاهای شهری خواهد بود که در نهایت می تواند موجب ارتقاء کیفیات عملکردی در این گروه از پل ها نیز باشد.
اولویت بندی پیاده راه سازی مسیرهای اطراف حرم حضرت معصومه(س) شهر قم
حوزه های تخصصی:
پیاده راه سازی به عنوان نیرومندترین و اثرگذارترین جنبش طراحی مجدد خیابان، از راهکارهایی است که در دهه های اخیر به منظور کاهش تبعات منفی حضور گسترده خودرو در شهرها و رونق اجتماعی-اقتصادی و محیطی مراکز شهری به کار بسته می شود؛ به گونه ای که بسیاری از مدیران و سیاستگذاران شهرهای کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه با امکانسنجی و اولویّت بندی دقیق و سنجیده فضاها و خیابان های مساعد و سپس کاربست پروژه های پیاده راه سازی و آرام سازی آمد و شد، ضمن کاهش اثرات زیانبار محیط زیستی ناشی از خودرو- محوری، موجبات بازآفرینی اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مراکز شهری را نیز فراهم آورده اند. در این راستا، پژوهش حاضر با روش ترکیبی (ارزیابی ویژگی های کالبدی و ادراکات زائران و مردم) و با هدف ارتقاء پیاده مداریدر بافت مرکزی شهر قم، ابتدا به تشریح ادبیات جهانی در مورد پیاده راه سازی، اولویّت بندی پروژه های پیاده و همچنین قابلیّت پیاده روی خیابان پرداخته و سپس از طریق، کسب نظرات مردمی و زائران بر اساس پیمایش میدانی، تحلیل داده های ثانویه و همچنین نظرات متخصصان به اولویّت بندی پیاده راه سازی مسیرهای اطراف حرم مطهر پرداخته است. انتخاب معیارها بر مبنای روش دلفی بوده و نظرات متخصصان بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره (AHP) اعمال شده است. نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که خیابان ارم به دلیل نقش مهم در پیوند دو عنصر اصلی مذهبی (حرم مطهر) و تجاری (بازار) و وجودفعالیت ها و کاربری های مختلف و متنوع، دسترسی به پارکینگ، طول و عرض مناسب، سرزندگی و حضور گسترده افراد پیاده و زائران، شیب مناسب، بهترین فضا جهت ایجاد پیاده راه می باشد.
An analysis of the physical space of Ahvaz city (تحلیلی بر فضای کالبدی شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که شهر را از سایر سکونتگاه های بشری متمایز می کند ویژگی های کالبدی آن است که همواره توجه زیادی از سوی مدیران، برنامه ریزان شهری، ساکنان و بازدیدکنندگان به آن معطوف شده و کیفیت آن بر زیست ساکنان تأثیر به سزایی دارد. بی برنامگی و توسعه بی رویه به ویژه در شهرهای بزرگ موجب شده کیفیت کالبدی موجود نیازهای ساکنان را برآورده نکند و انتقادات مختلفی به آن وارد باشد که نمونه آن شهر اهواز است. این مقاله با هدف بررسی و تحلیل فضای کالبدی شهر اهواز و نقاط ضعف و قوت آن در برآوردن نیاز ساکنان نوشته شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با رویکرد کیفی است. مقاله در مقیاس کل نگر و با تکیه بر نظریه ساخت اصلی شهر نوشته شده است. در راستای دستیابی به اهداف تحقیق در بررسی اولیه سه فرضیه مبتنی بر پذیرش تنوع به عنوان مهم ترین توانمندی و فقدان انسجام به عنوان مهم ترین ناکارآمدی فضای کالبدی و نیز انطباق این فضا با مکتب مدرنیسم تدوین شد. سپس اطلاعات مورد نیاز در مورد ادبیات موضوع از طریق مطالعات کتابخانه ای، گردآوری، با گزینش مجموعه ای از شاخص ها از بین شاخص های تشریح شده، با استفاده از شناخت حاصل از مشاهدات میدانی و داده های اسنادی به بررسی نمونه هایی از توانمندی ها و کاستی های فضای کالبدی شهر اهواز پرداخته شد. نتایج نشان می دهد تنوع مهم ترین توانمندی در کالبد شهر اهواز بوده و مؤلفه های زیست محیطی و نیز فقدان انسجام و کلیت در شهر مهم ترین ناکارآمدی آن است. در مجموع شهر در معیار هویت قوی بوده و در نظم به ویژه محیط زیست ضعف نشان می دهد، مؤلفه های کالبدی شهر با مکتب مدرنیسم مشابهت بیشتری نشان می دهد.
چیدمان معماری: بررسی ساختار و نقش مایه های تکیه ی حصیرفروشان بابل
حوزه های تخصصی:
تکیه به عنوان گونه ای از معماری آیینی- مذهبی ، یکی ازعناصر اصلی کالبد فیزیکی اغلب شهرها و روستاهای ایران به شمار می آید. این بنا به منظور برگزاری مراسم سوگواری امام حسین (ع) و یارانش و نیز حفظ ارزش های معنوی واقعه عاشورا احداث شده است. ساخت تکایا در ایران از دوره صفویه آغاز گردید و در دوره قاجار به اوج خود رسید. تکیه حصیر فروشان یکی از تکایای باقیمانده از دوره ی قاجار است که در بافت قدیمی و تاریخی شهر بابل در محله ای به نام حصیر فروشان واقع گردیده است. این بنای ارزشمند مهمترین عنصر کالبدی در محله ی حصیر فروشان بوده و نیز عاملی جهت هویت بخشی به محله مزبور محسوب می شود.
هدف از پژوهش حاضر، تبیین ویژگی های معماری تکیه حصیرفروشان، شناسایی، تحلیل و طبقه بندی نقوش تزیینی به کار رفته در آن می باشد. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است و داده ها به صورت مطالعات میدانی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. نتایج حاکی از آن است که اصول معماری و مصالح به کار رفته در بنا، تابع ویژگی های بومی و شرایط اقلیمی منطقه می باشد و نقش مایه های آن مشتمل بر نقوش هندسی، گیاهی و خوشنویسی است که بر مفاهیم و معانی متعددی دلالت کرده، ریشه در باورهای بومی و اعتقادات دینی و مذهبی مردم منطقه دارند.
Relating to pedestrian Route and Expressway ;(Case study: Resalat expressway; The part joining Bayhaghi and Seyedkhandan terminal) (پیاده راه در ارتباط با بزرگراه شهری؛(نمونه موردی : بزرگراه رسالت حدفاصل پایانه بیهقی و سیدخندان))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل توسعه شهرها و به ویژه تراکم بافت های مسکونی و شبکه های دسترسی، حرکت افراد پیاده در امتداد بزرگراه های شهری برای انجام سفرهای روزانه و استفاده از مراکز حمل ونقل عمومی چشم گیرتر از گذشته است. در این مورد، منظر بزرگراهی برای مسافران پیاده، به نوعی طبیعتِ روزانه است که شهروندان همه روزه به واسطة رفتن به محل کار ، منزل یا انجام فعالیت خاص با آن مواجهند. البته، مفهوم طبیعت روزانه و آنچه در منظر روزانه درک می شود، از مفهوم یک پارک یا فضایی تفریحی، سرگرمی، ورزشی و هواخوری زمانبندی شده متفاوت است.
در این مقاله، مسئلة چگونگی بهسازی مسیرهای پیاده در امتداد محورهای بزرگراه درون شهری و جنبه های کیفی برنامه ریزی و طراحی آنها بررسی شده است. این موضوع با تکیه بر نمونه موردی قطعه ای از بزرگراه رسالت حدفاصل پایانه های بیهقی و سیدخندان به عنوان یکی از مهم ترین مناطق اسکان جمعیت و حمل و نقل شهر تهران که مسایل زیادی درزمینة تردد پیاده حاشیه بزرگراه دارد، بررسی و آسیب شناسی شده است. چارچوب نظری با ابتناء بر مفهوم اکولوژی منظر فرمن و منظر روزانه کاپلان تدوین شده است. روش کار نیز، نوعِ تلفیقیِ راهبرد نمونه موردی-ترکیبی (synthesizing case) است. در این روش بررسی از طریق طراحی و موردپژوهی است که به شناخت موضوع، برنامه ریزی و جستجوی راه حل می پردازد. در این مورد، جمعبندی کلی حاصل تلفیق مفروضات به کمک متون تخصصی و بررسی های میدانی و به ویژه مطالعه موردی است که متکی بر فهم تجربه های پیشین به روش های کمی و کیفی است.
دستاوردها و نتیجه نهایی نشان می دهد که در برخی نقاط خاص از شهر، امتداد بزرگراه فرصت مناسبی برای سفرهای کوتاه روزانه به صورت ایمن و سریع است. همچنین در محدوده مورد مطالعه، برای ارتقاء ایمنی، آرامش جسمی - روانی و کیفیت پیاده روی در امتداد نمونه موردی و حدفاصل پایانه ها، ایستگاه مترو و مراکز فعالیت، می تواند مسیر پیاده ای با توجه به مفاهیم منظر روزانه به صورت ترکیب پل، پیاده روهای موجود و اتصال لکه های سبز ایجاد شود. در پایان، تدوین شاخص هایِ چگونگی شناساییِ نیاز به بهسازی و همچنین معیارهای چگونگی بهسازیِ قابل تعمیم به مسئله های مشابه در موقعیت های دیگر نیز ارایه شده است.
The analysis of effective Wayfinding and Pathfinding process in the old cities in Iran (واکاوی فرایندهای راه یابی و مسیریابی کارآمد در شهرهای گذشته ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه یابی1، به معنای توانایی فرد برای رسیدن به مقاصد فضایی خود در محیط های جدید و پیچیده، به سهولت و سرعت انجام این فرایند در محیط های آشناست. خوانایی فضا و راه یابی خصوصاً در مکان های عمومی مثل مراکز خرید، فرودگاه ها، ایستگاه های راه آهن، دانشگاه ها و بیمارستان ها و ... از اهمیت فراوان برخوردار است تا آنجا که امروزه وقتی از مسئله گم کردن جهت حرکت در مکان های مختلف یاد می کنند، از احساس ناامیدی و وحشتی که همراه آن است سخن می رانند. دستیابی به این قابلیت و تقویت آن، از دهه 70م. تاکنون، موضوع پژوهش های بسیاری در حوزه های مختلف شهرسازی، معماری، روانشناسی محیطی و ... بوده است. هدف این تحقیق یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند راه یابی در شهرهای گذشته ایران است و یافتن پاسخی برای این پرسش که آیا مؤلفه های خوانایی فضایی - که امروزه در مباحث طراحی شهری مطرح اند- در ساختار شهر های گذشته ایران یافت می شوند؟ پژوهش حاضر که از نوع بنیادی بوده و نتایج آن می تواند جنبه کاربردی پیدا کند، در سه مرحله کلی انجام شده است : نخست مطالعه اسنادی یا کتابخانه ای شامل بررسی مفهوم راه یابی و مسیریابی، دسته بندی یافته های محققین حوزه شهر و طراحی شهری در مورد عناصر شکل دهنده شهر و نیز مطالعه عناصر کالبدی تشکیل دهنده ساختار شهرهای گذشته ایران. مرحله دوم : مطالعات موردی، شامل بررسی ساختار سه نمونه از شهرهای قدیمی ایران (زواره، تبریز و شیراز) و مرحله سوم تجزیه و تحلیل یافته های دو مرحله قبل و جمع بندی مطالب. نتایج نشان می دهد که خوانایی، پیوستگی فضایی و تباین و توالی فضایی مهم ترین عواملی هستند که به تسهیل فرایند راه یابی و مسیریابی در شهرهای گذشته ایران کمک کرده و در طراحی شهرهای معاصر نیز به عنوان عواملی راهبردی مورد توجه طراحان قرار می گیرند.
Analysis of the Substantive Distinction between Medina (City) and Gharieh (Village) in the Quranic Literature (واکاوی تمایز ماهوی مدینه (شهر) و قریه (روستا) در ادبیات قرآنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان مهم ترین متن دینی مسلمانان در حوزه های مختلف دانش بشری دارای ظرفیت های قابل توجهی است که اغلب مورد غفلت قرار گرفته است. از جمله موضوعات طرح شده در این کتاب آسمانی، شهر و مؤلفه های آن است که بر این اساس، تاکنون پژوهش های مختلفی پیرامون شهر اسلامی انجام شده است. در همین راستا، طی این مقاله به بررسی این مسئله پرداخته شده است که آیا قرآن کریم، تمایزات عرفیِ میان شهر و روستا را به رسمیت می شناسد یا خیر؟ به بیان دیگر، در ادبیات قرآنی، شهر چه مؤلفه یا مؤلفه هایی دارد که آن را از قریه (آبادی یا روستا) متمایز می سازد؟ برای این منظور در این مقاله، دو کلیدواژه مدینه (شهر) و قریه (روستا) در قرآن کریم با استفاده از روشی ترکیبی (مرکّب از تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی) مورد ژرفکاوی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که قرآن کریم برخلاف نظریات رایج در حوزه شهرسازی، مؤلفه اصلی در تمایز ماهوی شهر و روستا را ناشی از تفاوت های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و حتی جمعیتی نمی داند بلکه در ادبیات قرآنی، مؤلفه اصلی در تمایز ماهوی شهر و روستا عبارت است از ایمان به خدای متعال و الزامات حاصل از آن و لذا یک زیستگاه انسانی، هر چقدر هم که به لحاظ جمعیتی و کالبدی بزرگ باشد، چنانچه فاقد این مؤلفه باشد از منظر قرآن فاقد استحقاق لازم برای اطلاق واژه مدینه (شهر) است. این ادّعا در بدنه پژوهش، با تطبیق آیات مختلفِ حاوی واژه های مدینه و قریه پیگیری و اثبات شده است.
بررسی پروژه طراحی فضای شهری حاشیه رودخانه بابلرود و موانع تحقق پذیری آن
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ابتدا به معرفی پروژه طراحی فضای شهری بابلرود و بررسی آن در اسناد فرادست موجود، بیان اهداف کلان و اهداف عملیاتی پروژه پرداخته، سپس با عنایت به اینکه یکی از مهمترین اهداف کلان هر پروژه از جمله پروژه مذکور‹‹تحقق پذیری›› می باشد، پس از ارائه مقدماتی مختصر در خصوص عوامل تاثیرگذار در تحقق پذیری پروژه های شهری، به بررسی موانع تحقق پذیری این پروژه پرداخته می شود. تحقییق حاضر بر این فرض استوار است که ضعف مدیریت شهری، عدم مشارکت پذیری مردم و همچنین موانع و مشکلات حقوقی موجود، از مهمترین موانع تحقق پذیری این پروژه می باشد. روش گردآوری اطلاعات جهت بررسی فرضیه این پژوهش، روش میدانی(با استفاده از مصاحبه و تهیه پرسشنامه های متعدد) و همچنین روش کتابخانه ای (با استفاده از منابع مکتوب و الکترونیک)می باشد.
Prioritize of Intervention Zones in Central Deteriorated Fabrics of Arak City According to Functional, socio-Economic and Environmental Indicators (اولویت بندی پهنه های مداخله در بافت فرسوده مرکزی شهر اراک بر اساس شاخص های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده بخش قابل توجهی از پهنه بسیاری از شهرهای کشورمان را تشکیل می دهند که به دلیل معضلات خاص خود از گستره حیات شهری خارج شده و به بخش های مسئله دار شهرها تبدیل شده اند. این بافت ها علاوه بر مسایل و مشکلات کالبدی، ابعاد و کیفیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فضاهای شهری را نیز دچار تنزل کرده، حضور انسان در فضاهای شهری را با معضل روبرو و یا مختل می سازند. شناسایی این مناطق شهری و اولویت بندی پهنه های مداخله به منظور اعمال راهکارهای منطقی و متناسب که به ارتقای کیفیت فضاهای شهری در این بافت ها می پردازد، جهت بازگرداندن هویت و حیات شهری بدان ها ضروری به نظر می رسد. پیشینه اکثر تحقیقات مرتبط و همچنین بررسی اسناد فرادست از جمله تفصیلی و جامع مرتبط با بافت فرسوده مرکزی شهر اراک که به عنوان منطقه مطالعاتی این تحقیق انتخاب شد، حکایت از به کارگیری مطالعات کالبدی در شناسایی این مناطق دارد. لذا در این تحقیق به منظور افزایش جامعیت و کارایی در بازشناسی و اولویت بندی حوزه های مداخله بافت مورد بررسی، علاوه بر شاخص های کالبدی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی نیز استفاده شد.
به منظور اولویت بندی بلوک های بافت فرسوده مطالعاتی بر اساس هر سه دسته معیار فوق و تشکیل لایه های اولویت بندی مربوط به هر کدام و سپس برهم نهی شاخص ها از تلفیق دو روش تصمیم گیری AHP و Delphi استفاده شد. به این منظور ابتدا با استفاده از شاخص ها و متغیرهای موجود، لایه مربوطه تعیین و اولویت بندی حوزه های مداخله برای هریک از مؤلفه های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی تهیه شد، در نهایت با برهم نهی (روی هم اندازی) لایه های مذکور مبتنی بر روش تلفیقی، حوزه های نیازمند مداخله در بافت فرسوده تعیین و با توجه به مسایل و مشکلات موجود در هریک از حوزه ها اولویت بندی های لازم صورت گرفت. نتایج بیانگر تطابق نسبی مناطق اولویت بندی شده بر اساس معیارهای اجتماعی- اقتصادی و محیطی با معیارهای کالبدی است. بر این مبنا می توان استنباط کرد که اگر بخشی از اطلاعات لازم در ارزیابی کالبدی بافت مورد نظر به هر دلیلی قابل حصول نباشد، اطلاعات و تحلیل های اجتماعی- اقتصادی و محیطی می تواند به عنوان جایگزینی مطمئن در شناسایی و اولویت بندی مناطق فرسوده مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر تلفیق اولویت بندی پهنه ها بر اساس سه شاخص مورد بررسی ضمن آنکه منجر به شناسایی بهتر و دقیق تر پهنه های مداخله شد، در مواردی هم سبب تغییرات جزیی اولویت بندی پهنه های مداخله به ویژه در اولویت های سوم تا پنجم شد.
بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و معلولان و ارائه راهکارهای بهینه سازی
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه جوامع، ایجاد بسترهای فضایی کالبدی مناسب جهت استفاده همه اقشار جامعه از خدمات و امکانات عمومی به منظور تحرک و جابجایی بهتر انسان و دسترسی آسانتر در سطح شهر است. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان، بخشی از افراد جامعه اند که همچون سایرین، نیازمند دسترسی و استفاده از امکانات و خدمات عمومی هستند. اما، وجود برخی موانع به خصوص در نحوه طراحی، معماری و شهرسازی، بسیاری از فضاهای شهری، به ویژه معابر عمومی، پارکها و فضاهای سبز را فاقد شرایط لازم برای برآورده ساختن نیازهای دسترسی افراد معلول نموده است پژوهش حاضر با بررسی مناسب سازی فضاهای عمومی شهر کوهدشت جهت استفاده جانبازان و ارائه راهکارهای بهینه سازی تدوین شده است روش به کار گرفته توصیفی-تحلیلی مبتنی بر منابع اسنادی-پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه در قالب مدل تاپسیس بوده است. نتایج حاصل از روش تاپسیس نشان می دهد که در برخی فضاهای مورد مطالعه در شهر کوهدشت، با توجه به مولفه های مناسب سازی که بیان شد، برخی مولفه های مناسب سازی رعایت شده است و در این مدل به نوعی ارزیابی تطبیقی بین فضاهای مورد مطالعه به لحاظ مناسب سازی جهت استفاده جانبازان و معلولان صورت گرفته است. به لحاظ شاخص مناسب سازی آموزش و پرورش کوهدشت در رتبه1، شرکت برق در رتبه2 و دانشگاه آزاد-ملی در رتبه سوم قرار دارند و جایگاهی مطلوبتری نسبت به سایر فضاهای عمومی دارند و در همین راستا نتایج حاصل از مدل ویکور نشان می دهد که آموزش و پرورش در جایگاه نخست در بین فضاهای مورد مطالعه قرار دارد و شاخص دانشگاه آزاد- ملی در رتبه دوم و در نهایت اینکه شهرداری کوهدشت در جایگاه سوم قرار دارد
مراحل تشخیص و تصویب بافتهای فرسوده و روش های مداخله درآن
حوزه های تخصصی:
به دنبال رشد فزاینده شهرنشینی در دهه های اخیر در ایران ، تامین مسکن به یکی از مهم ترین مسایل کشور تبدیل شده است. در این راستا، تولید انبوه مسکن، به عنوان الگویی با مزایایی نظیر توجیهات فنی، اقتصادی و زمانی، مورد توجه جدی قرار گرفته و مجتمع های مسکونی را می توان تجلی کالبدی ایده انبوه سازی مسکن در شهرها دانست. نکته ای که در بررسی روند ایجاد مجتمع های مسکونی در ایران مشاهده می گردد اینست که همواره از توجه به اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی غالب مجتمع های مسکونی کاسته شده تحقیق حاضر پس از تبیین روند ایجاد مجتمع های مسکونی در جهان و ایران ، به ابعاد و معیارهای برنامه ریزی و طراحی مجتمع های مسکونی پرداخته است و همچنین در شرایطی که نیاز به مسکن روز به روز بیشتر می شود استفاده از زمین جهت ساخت و ساز محدودتر می شود، ایجاد مجتمع های مسکونی ضروری تر به نظر می رسد. در فرایند این بررسی، از نظرات ساکنان دو نمونه مورد مطالعه برای ارزیابی کمی و با کمک روش ارزیابی چند معیاری استفاده گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در مجتمع مسکونی متعارف مطالعه شده، محیط مسکونی مطلوب تری نسبت به نمونه بلندمرتبه فراهم شده است. در فرایند امتیازدهی با کمک نظریات ساکنان، تراکم پایین و وجود فضای باز و سبز و اثرات آن بر کیفیت های کالبدی- فضایی محیط، باعث برتری امتیاز کلی نمونه متعارف نسبت به بلند مرتبه گردیده است. . لذا، شناخت و مطالعه ی اهمیت مناطق قدیمی و فرسوده ی شهری به عنوان نیرویی عظیم برای توسعه ی خانه سازی در بخش درونی شهر و بازیافتن اصالت و هویت از دست رفته ی شهر، کمک شایانی به این امر مهم خواهد نمود. این مساله، لزوم رعایت اصول و معیارهای شهرسازی در برنامه ریزی و طراحی و ساخت مجتمع مسکونی با شناخت قاعده و قانون مندیهای حاکم بر فضای فرسوده و قدیمی شهر ارومیه را روشن می نماید.
برنامه ریزی راهبردی در راستای بهبود کیفیات فضایی منظر پیاده راه ها در شهر تهران (مطالعه موردی: پیاده راه 17 شهریور)
حوزه های تخصصی:
پیاده راه ها، به عنوان فضایی برای افزایش ارتباطات و تعاملات اجتماعی شهروندان، باعث تقویت زندگی جمعی، افزایش حس تعلق به مکان و دستیابی به اعتدال بین مفهوم سواره و پیاده می شود. همچنین پیاده راه ها، هم ابزار و هم مکان هایی برای تبلور و احقاق حق عابران و شهروندان می باشند. هدف پژوهش حاضر برنامه ریزی راهبردی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور تهران می باشد.برای این امر از مدل های SWOT و AHP استفاده شده است. نوع پژوهش حاضر، کاربردی– راهبردی و روش انجام آن توصیفی–تحلیلی است. در انجام پژوهش حاضر علاوه بر مطالعات کتابخانه ای از روش پیمایشی نیز استفاده شده است. برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات پیمایشی پژوهش حاضر، تکنیک دلفی و مصاحبه با کارشناسان و مسئولین امر به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که راهبرد تدافعی برای بهبود کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور دارای اولویّت می باشد. بدین نحو که نقاط تهدید و ضعف باید کاهش پیدا کند و برای این امر نیز از نقاط قوت و فرصت در جهت افزایش اثرات مثبت کیفیات فضایی پیاده راه 17 شهریور در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی استفاده شود. برخی از راهبردهای تدافعی شامل برنامه ریزی در جهت هدایت راهبردی اقدامات لازم الاجرا در پیاده راه 17 شهریور و چشم اندازی سازی این اقدامات جهت جلوگیری از خرده اقداماتی که منجر به اغتشاش فضایی در محدوده می شود، شناسایی و حفاظت از بناهای ارزشمند در فضای پیرامون پیاده راه و نوسازی آنها به خصوص جداره های بلافصل محدوده، افزایش فعالیت های فرهنگی و آئینی و همچنین برگزاری مسابقات و جشنواره های فرهنگی، تدوین طرح زیست محیطی برای محدوده در جهت جلوگیری از آلودگی آب های زیرزمینی، دفع و جمع آوری مناسب پسماندهای بیمارستانی و سایر مسائل مربوط به کیفیّت و بهداشت محیط محدوده.
تأملی بر مسایل و مشکلات شهرهای جدید با تأکید بر شهر جدید رامشار (زابل)
حوزه های تخصصی:
گسترش شهر نشینی، توسعه شهر های موجود، ظهور شهرهای جدید و وقوع تحولات عمیق در سیما و کالبد شهرها از جمله مهمترین رویدادهای دو قرن اخیر محسوب می شوند. نتیجه آشکار انقلاب صنعتی و رشد اقتصادی مبتنی بر سرمایه در کشور های غربی، وقوع چنین رویدادی بوده و این رخداد پس از رواج صنعت و توسعه شیوه سرمایه داری به سایر سرزمین ها از جمله کشورهای توسعه نیافته نیز راه یافت. بدون تردید پدید آمدن تراکم جمیعتی ناشی از شیوه جدید زندگی، بر کلیه جنبه های حیات فردی و اجتماعی مردمان تأثیرات شگرفی داشته و دست اندرکاران امر را در حوزه های عمل و تئوری مشغول خویش ساخته است.همایش ها و سمینار های مختلفی که در این زمینه برگزار شده و می شوند، شاهدی بر اهمیت مسأله و تلاشی در جهت ارائه راهکارهای جدید و حتی اصلاحاتی کلی در امر شهرسازی و شهرهای جدید است. این مقاله با مطالعه و آنالیز مسایل و مشکلات شهرهای جدید و بویژه بررسی موردی شهر جدید رامشار در مجاورت شهر زابل به کنکاش در زمینه تنگناهای شهرهای جدید و وضیعت این شهر و ارایه راهکارهای لازم پرداخته است