فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶۴۹ مورد.
انگیزه های استفاده از احادیث نبوی در فضایل قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند جغرافیا و موقعیت مکانی، امتیازی برای کرامت و فضیلت ساکنان نیست، اما ذکر محاسن و فضایل شهرها، سنت رایجی برای تفاخر و برتری جویی بوده است. از میان جنبههای مختلف قابل تفاخر در مورد شهرها، احادیث نبوی ارزش مندترین امتیاز درباره ی آن ها است. در این میان، شهر قزوین از حیث تعداد احادیث وارده، منحصر به فرد است. لذا این پژوهش بی آن که درباره ی میزان صحّت و اعتبار احادیث نظری بدهد، با رویکردی توصیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای (بنیادی)، از طریق کدگذاری و مقوله بندی داده ها و مقایسه ی مداوم مقوله ها و مضامین، به یافتن انگیزه های غالب در استفاده از احادیث نبوی برای ذکر فضایل این شهر پرداخته است و «تولید فرهنگ مرزبانی مردمی» را به عنوان مقوله ی اصلی در این موضوع، پیشنهاد می دهد.
پژوهشی در مورد اصلاحات ارضی سیستان در دوره پهلوی اول (1320- 1300ش / 1941-1921 م)
حوزه های تخصصی:
در سیستان، زمین همواره عامل اصلی بسیاری از حوادث و تحولات تاریخی بوده است؛ به طوری که در طول قرنها موجب پدید آمدن یک نظام زمین داری کهن، منسجم، مستدام و منطبق بر شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی شده است. این روند تا دوره ناصرالدین شاه قاجار ادامه یافت. در اوایل دوره ناصری، اراضی سیستان خالصه اعلام شد و به صورت استیجاری در اختیار سرداران و خوانین (مستأجران خاص) قرار گرفت. با این تحول، سایر انواع مالکیت ها در این منطقه از بین رفت. این شیوه تا سال 1311ش ادامه یافت؛ اما در این سال به دستور دولت تحولاتی در این شیوه به وجود آمد و اراضی سیستان به صورت سهام اجاره ای به عموم اهالی آن واگذار شد (مستأجران عام). این شیوه مستأجری از سال 1311تا 1316ش به مدت پنج سال بر مناسبات ارضی منطقه حاکم بود. در این سال هیئت وزیران قانون فروش اراضی سیستان را به تصویب رساند اما این اقدام نیز مشکلات ارضی و اختلافات ناشی از آن را پایان نداد. این تکاپوها با تلاش های دولت برای کاهش قدرت سرداران زمین دار مصادف بود. تحولات مالکیتی سیستان در دوره پهلوی اول را می توان به سه دوره مستأجری، مدیری و خصوصی تقسیم کرد. در این مقاله به نقش زمین و تحولات آن در دوره پهلوی اول با اتکاء به گزارش و اسناد تاریخی و روش توصیفی- تحلیلی پرداخته شده است.
تفکر خارجی گری در سیستان و بررسی علل ناپایداری آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
خوارج به عنوان یکی از گروه های مؤثر در حوادث قرون اولیة هجری، برای نخستین بار در دورة خلافت امام علی(ع) و در جنگ صفّین به عنوان یک فرقة مستقل پدیدار گشتند و به مخالفت با حکمیت برخاستند. با انتقال خلافت به امویان، خوارج قیام های متعددی بر ضد بنی امیه برپا کردند. به همین سبب، تحت تعقیب حکام اموی قرار گرفتند و به ناچار فعالیت های خود را به مناطق دور از مرکز خلافت ازجمله مناطق جنوب شرقی ایران و سیستان انتقال دادند. خوارج که در سیستان به کمک مردم بومی این منطقه حدود سه قرن فعالیت های نظامی خود را در برابر امویان و عباسیان ادامه دادند؛ اما در نهایت نتوانستند موجودیت خود را در این منطقه تداوم بخشند و در میان بومیان استحاله شدند. پرسش اساسی این است که چرا تفکر خارجی گری در سیستان پایدار نماند؟ به نظر می رسد، عوامل ناکامی ایشان عبارتند از: رویه خشونت و ترور خوارج، سرکوب آنها توسط امویان، تقدم بازوی مبارزاتی خوارج بر بازوی عقیدتی آنها و ناتوانی خوارج در همسویی با فرهنگ بومی سیستان.
علل و عوامل قحطی های فارس در فاصله سال های 1324-1293ش/1945-1914م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای 1293-1324ش/1945-1914م که دنیا دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشت، عواقب وخیم و مخربی، بر بیشتر کشورهای دور از صحنه جنگ علاوه بر کشورهای محور، قابل مشاهده بود. ایران آن موقع صحنه کشمکش و رقابتهای دو کشور روسیه در بخش شمالی و انگلیس در بخش جنوبی بود، هر یک از آن دو به دنبال تأمین منافع خود دم از حمایت ایران میزدند. در این شرایط ایران چیزی جز ضرر و زیان عایدش نشد. قحطی هم یکی از مصائبی بود که نصیب کشور ما شد، فارس و جنوب هم گرفتار این مشکل گردید. مردم ایران گرچه قحطی را بارها تجربه کرده بودند، اما این بار، خشکسالیهای متوالی و حضور نیروهای متفقین این مسئله را تشدید میکرد. فارس در معرض عبور و حمل و نقل متفقین قرار داشت که در پی آن آسیب شدیدتری بر اقتصاد منطقه وارد شد و قحطی این ایالت را از سایر ایالات متمایز ساخت. این پژوهش با رویکردی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا به علل و عوامل قحطیهای فارس در طول سی سال از آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم بپردازد.
رباط های ماوراءالنهر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رباط ها پادگان هایی مرزی بودند که غازیان و مجاهدان اسلام در پناه آنها در برابر حملات دشمنان و کفار ایستادگی می کردند. ماوراءالنهر، یکی از مهم ترین ثغور شرقی جهان اسلام در برابر ترکان محسوب می شد و این امر سبب بنای رباط های فراوانی در این منطقه گردید. از اواسط سده چهارم هجری با گرایش ترکان به دین اسلام، رباط های منطقه ماوراءالنهر، کاربری نظامی خود را از دست دادند و به مکانی برای استراحت قافله های تجاری تبدیل شدند. این نوشتار، پس از توضیحی کوتاه درباره رباط، به بررسی رباط های ماوراءالنهر و چگونگی تغییر کاربری آنها می پردازد و نمونه هایی از این رباط ها را معرفی می کند.
بررسی و تحلیل روند شکل گیری نخست شهری در سطح استان خوزستان طی سال های 1335-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی تاریخ محلی
بر اساس اطلاعات به دست آمده از نتایج سرشماری های اخیر در استان خوزستان، شهر اهواز نسبت به دیگر شهرهای این استان برتری و حاکمیت مطلقی را داراست. هدف کلی این پژوهش ارزیابی وضعیت نخست شهری در کانون های شهری استان خوزستان در طی سال های 1335 تا 1390 است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش مطالعة توصیفی ـ تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات، ضمن مطالعه آثار کتابخانه ای و استفاده از آمارنامه ها (سالنامه آماری و سرشماری نفوس و مسکن در همه دوره های سرشماری)، از بانک های اطلاعاتی واقع در استانداری نیز استفاده شده است. در ادامه، با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه و تحلیل آنها با استفاده از نرم افزار Excel، در تبیین مناسب داده ها تلاش شده است. برای پی بردن به وضعیت نخست شهری در استان خوزستان، از مدل های مرتبه- اندازه و مدل های رایج نخست شهری شامل شاخص های نخست شهر، دو شهر، کینزبرگ، موما و الوصابی و مهتا استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد توزیع فضایی جمعیت در سطح شبکه شهری استان خوزستان در طی این سال ها به سمت تمرکز بیشتر در شهر اهواز و کاهش جمعیت در دیگر شهرهای متوسط و کوچک استان در حرکت بوده است. سرانجام، با توجه به ارزیابی های صورت گرفته از وضعیت نخست شهری در استان خوزستان، برای بهبود وضعیت، نسبت به ارائه راهکارهای مناسب تلاش شده است.
رشد تشیع و افول تصوف خانقاهی در آذربایجان دوره ی شاه طهماسب صفوی (930-984 ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصوف که به عنوان طرز فکر و مجموعه ای از آداب و اعمال مشخص، در بر گیرنده ی نوعی عکس العمل نسبت به اوضاع اجتماعی بود، در طول تاریخ پر فراز و نشیب اسلام و ایران، انعکاسات و الهامات بسیار متفاوتی از فرهنگ معنوی طبقات جامعه ی اسلامی را در خود پذیرفته، حل و جذب کرد. اینکه در آذربایجان قرن دهم ودر دوره ی شاه طهماسب وضعیت تصوف چگونه بوده است موضوعی در خور توجه است. در این دوره از سویی رشد تشیع ومبارزه ی علمای شیعی باتصوف وازسوی دیگرلجام گسیختگی صوفیان قزلباش وقلندران بی اعتنا به شرع باعث افول تصوف شد. صوفیان آذربایجان به بهانه های سیاسی و مذهبی به قتل رسیدند یا در گمنامی به سربرده و یا برای بقای خود با مذهب، سیاست و طریقت صفوی هماهنگ می شدند. پدیده ی مهاجرت صوفیان بر اثر فشارهای داخلی عصر صفوی و به دلیل حمایت حاکمان سرزمین های مقصد (آناتولی، هندوستان ...) شدت گرفت و مهاجران در آن سرزمین ها سهم قابل توجهی در رشد علوم نقلی و ادبیات شرقی به خود اختصاص دادند.
در مقاله ی حاضر نگارنده قصد دارد، با بررسی احوال تعدادی از مشایخ و آثار علمی و عملی آنها، میزان نفوذ تشیع را در تغییر مسیر وتحول صوفیان، بازکاوی نماید.
بررسی تحولات سیاسی خاندان های حکومت گر بر سیستان؛ با تکیه بر خاندان کیانی
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال بررسی خاندان های حکومت گر بر سیستان در دوره اسلامی با تکیه بر خاندان کیانیان می باشد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا جابجایی حکومت ها در ایران تأثیری در روند سیاست گذاری بر خاندان های محلی حاکم از جمله کیانیان بر سیستان داشت؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است اکثر فاتحانی که بر ایران و به تبع آن بر سیستان سیطره یافتند، حکومت کیانیان را بر سیستان تأیید کردند. علیرغم تداوم سلطه کیانیان بر سیستان تا پاسی از حکومت قاجار، روند اضمحلال و فروپاشی حکومت آنها با استقرار حکومت صفوی بر ایران و ورود طوایف جدید به سیستان آغاز گردید و خاندان های دیگر در سیستان قوت گرفتند. از طوایفی که با ورود به سیستان در تحولات سیاسی آن نقش اساسی در حیات حکومت افشار و بعد از آن ایفا نمودند، سربندی ها و پس از آن بلوچ ها بودند. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی می باشد که از منابع تاریخی دست اول بهره برده شده است.
تحلیلی بر شورش های گیلان بعد از فتح آن در زمان شاه عباس اوّل صفوی (1037 -1000ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گیلان بعد از فتح آن توسط شاه عباس اول، به سبب شورشهای متعددی که در آن برپا شده بود، بسیار متمایز از مناطق دیگر ایران گردید. در این پژوهش با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی جامعه گیلان و عملکرد نمایندگان حکومت صفوی در آن، زمینهها و علل برپایی شورشهای گیلان بعد از شکست خان احمد دوم گیلانی و تسخیر آن توسط شاه عباس اول تا اواخر حکومت آن بررسی و تحلیل شده است. سپس، علل ناکامی شورشها و پیامدهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی آن برای جامعه گیلان و حکومت صفوی بررسی و تحلیل گردیده است. هدف اصلی پژوهش، تبیین و تحلیل ساختاری شورشهای فراموش شده و پراکنده گیلان بعد از سرکوبی خان احمد دوم گیلانی در زمان سلطنت شاه عباس اول میباشد. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و با استناد به متون تاریخی است.
یافتههای عمده تحقیق نشان میدهد که شاه عباس اول در اداره گیلان موفق نبوده و فقط با اتکا به تهدید و زور بر آنجا سلطه داشته و علت بسیاری از شورشها، به خاطر عملکرد نامناسب نمایندگان شاه صفوی در گیلان بوده است.
بازتاب مذهب گیلان عصر صفوی در اسناد خان احمد گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسناد و مکتوبات پیوسته در ردیف منابع اصیل و مستند در پژوهش های تاریخی به شمار می روند و اطلاعات قابل توجهی در عرصة تاریخ و فرهنگ در اختیار پژوهشگران قرار می دهند. در پژوهش هایی که به عصر صفویه اختصاص یافته است، تاریخ نگاری مبتنی بر مکتوبات از پشتوانه های مهم اطلاعات این دوره به شمار می روند؛ اسناد و منشاتی که از حاکمان محلی این مناطق باقی مانده است در شمار گنجینه های مهم تاریخی و فکری این دوره است. در بین این مجموعه ها؛ نامه های خان احمد خان گیلانی به عنوان مدارکی اصیل و مستند از حوادث گیلانِ عصر صفویه محسوب شده و حاوی اطلاعات سودمندی درباره ی تاریخ صفویه و گیلان، بویژه در نیمه ی دوم قرن دهم ﻫ.ق به شمار می رود. خان احمد خان گیلانی از حاکمان حکومت محلی آل کیا در گیلان مقارن با پادشاهی شاه عباس اول صفوی بود.
در پژوهش حاضر این پرسش مطرح است، با توجه به شواهد و قراین موجود، اندیشة مذهبی حاکم بر ایران دوران صفویه چه تأثیری در رویکرد مذهبی خان احمد خان گیلانی و مذهب رایج در گیلان داشت؟ با توجه به شواهد موجود که در پژوهش حاضر اساس قرار گرفته است، می توان گفت رویکرد مذهبی خان احمد خان نیز در راستای سیاست مذهبی صفویه بوده و حاکم مورد نظر در زدودن آثار زیدی گری و جایگزین ساختن شیعة امامی در گیلان تلاش زیادی نمود. روش پژوهش در تحقیق حاضر توصیفی، تحلیلی و با تکیه بر اسناد خان احمد گیلانی در منشات وی صورت می پذیرد. نگارنده قصد دارد تا با رویکردی تحلیلی دگرگونی های مذهبی حاکمان و مردم گیلان را در این دوره مورد پژوهش قرار دهد.
جنبش ضد استعماری در کردستان در اواخر دوره قاجار
حوزه های تخصصی:
کردستان از دیرباز کانون جنبش های ضد استعماری و اشغالگری بوده است. بر همین اساس تعداد حرکت های اصلاح خواهانه علیه رژیم های قاجار و پهلوی و جنبش های استعمار ستیزی علیه کشورهای اشغالگر خارجی در یکصد سال اخیر (از مشروطه تا دوره ی انقلاب اسلامی) در این دیار قابل توّجه است. یکی از جنبش های مهمی که در این منطقه در اواخر حکومت قاجار، علیه حضور بیگانگان به ویژه روس ها روی داد، قیام سنجرخان وزیری بود. در این مقاله کوتاه سعی بر آنست تا این جنبش که نه تنها به لحاظ محلی اهمیت دارد بلکه از نظر ملّی نیز، شایان مداقه بیشتر است را با نام قیام سنجرخان وزیری علیه نفوذ روس ها در ایران خاصه کردستان، بر اساس منابع قابل دسترس و موثق و بر اسلوب تحقیق تلفیقی (کتابخانه ای و میدانی) بررسی نماید. یافته های تحقیق حاکی از آنست که شورش سنجرخان نه به خاطر منافع شخصی، بلکه از روی احساسات میهن پرستانه و رهایی مردم کردستان و شهر های همجوار از یوغ اشغالگرها بوده است.
ساسانیان و سیاست زردشتی کردن ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواسط دوره اشکانی که روابط ایران و روم آغاز شد تا اواخر دوره ساسانی، ارمنستان همواره به عنوان کانون اصلی مناقشات این دو قدرت بزرگ باستان مطرح بوده است. این سرزمین که در دوره هخامنشی و تحت عنوان «ارمنیا» جزو یکی از ساتراپی های هخامنشیان محسوب می شد، از نیمه دوم سده اول میلادی شاخه ای از خاندان پادشاهان اشکانی با توافق دولت روم به حکومت آنجا گماشته شدند. با روی کار آمدن ساسانیان، ارمنیها، که آنان را غاصب حکومت اشکانیان می دانستند، به مخالفت با آنها پرداختند. به دنبال پذیرش مسیحیت در ارمنستان در زمان تیرداد کبیر (سال 301 م) و سپس رسمیت یافتن مسیحیت در امپراتوری روم، مسئله مذهب نیز بر تشدید تنش ها میان ساسانیان و روم افزود؛ در واکنش به این شرایط برخی از پادشاهان ساسانی چاره را بر این دیدند تا به سیاست زردشتی کردن کانون این بحران ها یعنی ارمنستان دست زنند.
در واقع، این پژوهش در پی آن است تا به روند سیاست زردشتی کردن ارمنستان توسط ساسانیان و میزان موفقیت آن بپردازد. برای نیل به این هدف تلاش شده است از شیوه پژوهش های تاریخی (توصیفی ـ تحلیلی) و بر اساس شواهد موجود و نظریات پژوهشگران، استفاده شود. در این پژوهش نشان داده خواهدشد که روی هم رفته ساسانیان نتوانستند در سیاست زردشتی کردن ارمنستان کامیاب شوند و این سرزمین مسیحی باقی ماند، هرچند که علقه های آن با ایران هرگز نگسست.