مجاورت دو حکومت ایران و عثمانی و مشابهت های فرهنگی و تاریخی آن ها سبب شد در دوره قاجار تعداد بی شماری از اتباع دو طرف به دلیل مشکلاتی که در وطن خود با آن مواجه بودند به کشور همسایه مهاجرت و تغییر تابعیت دهند. اگرچه شماری از مهاجرین نیز در ابتدا ضمن زندگی و کسب وکار در کشور همسایه، تابعیت خود را حفظ کرده، ولی پس از مدتی تابعیت خود را تغییر می دادند. از اینرو این موضوع مهم است که دلایلی باعث می شد این افراد، تابعیت خود را تغییر دهند و واکنش دولت ایران در قبال تغییر تابعیت اتباعش چگونه بود؟. این مقاله با روش کتابخانه ای اسناد موضوع را مورد بررسی و نتیجه حاصل نشان می دهد دلایلی چون اختلافات مذهبی، بدرفتاری مأمورین و دولت ها، بیرون آمدن اتباع از قید قوانین کشور خود و شرایط اقتصادی موجبات تغییر تابعیت افراد زا فراهم می اورد و این امر اغلب با اعتراضات پی درپی دولت ایران همراه بود.
در دوران معاصر، شلیک توپ رمضان از بهترین روش های اطلاع دادن وقت سحر و افطار، کار سخت و پرهزینه ای بود. در دوره ناصری، هزینه ها توسط حاکمان ولایات و با پیروزی انقلاب مشروطه توسط وزات داخله تأمین می شد. در دوران نابسامان حکومت احمدشاه، این هزینه ها معضل وزارتخانه های داخله، مالیه و جنگ شد و هیچ یک هزینه های شلیک توپ را نمی پذیرفتند. در دوره رضاشاه، شلیک توپ و هزینه هایش ابتدا بر عهده ارکان حرب کل قشون و سپس از دی1310ش. بر عهده وزارت داخله قرار گرفت و سامان یافت. به مرور این شیوه منسوخ و از رمضان 1319ش. عملاً انجام نشد و از 1322ش. پخش اذان از رادیو ایران، جای شلیک توپ را گرفت. این مقاله با روش اسنادی- تحلیلی مبتنی بر داده های اسناد آرشیو ملی ایران، در پی پاسخ دادن به این سؤالات است که اساساً شلیک توپ رمضان چه معنایی داشته، از چه زمانی مرسوم گردیده و دلیل منسوخ شدن بوده است؟ لذا روند اقدامات دولت در خصوص شلیک توپ ایام رمضان و تحولات منجر به تغییر روش آگاه کردن مردم، همچنین آسیب ها و مشکلات مربوط به این موضوع را شناسایی می کند و آنها را مورد تحلیل قرار می دهد. نتیجه اینکه بالا بودن هزینه های شلیک توپ و کمرنگ شدن مناسک دینی در خلال حکومت رضاشاه، موجب نادیده گرفتن این وظیفه از سوی دولت شد و اعلام وقت روزه داری به مؤمنان سپرده شد تا به شیوه سنتی عمل کنند. این روند تا سال 1322 که برای اولین بار اذان از رادیو پخش شد ادامه یافت.