فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۱۱ مورد.
۴۱.

خاموشی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی مثنوی خاموشی در عرفان کتمان سر عرفان و اخلاق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۴۱۴
مولوی در آثار خود بارها از لزوم خاموشی و سکوت سخن به میان آورده است. فراوانی کاربرد این اصطلاح و نیز شهرت تخلص مولانا به خموش انگیزه ای شد در پدید آمدن این جستار، که در آن خاموشی مولانا و دلایل آن در مثنوی به بحث گذاشته شده، در این گذار آثار متعددی اعم از عرفانی و تعلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. در آغاز، دو دیدگاه مورد توجه قرار گرفته است: 1- تربیتی 2- عرفانی و در این بررسی، وجوه اختلاف این دو دیدگاه بیان شده و در مرحله دوم با مد نظر قرار دادن شش دفتر مثنوی توانسته است پانزده دلیل برای سکوت مولوی و جایگاه های آن برشمارد و برای هر یک از آنها مصداقهای متعددی ارایه کند که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد: کتمان سر، نامحرم، ناتوانی ادراک، مراقبه، خاموشی ظاهری، جذب رحمت و ....
۴۲.

مراتب توحید از دیدگاه جنید بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توحید وحدت وجود ابن عربی فنا وحدت شهود جنید بغدادی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۲۳
توحید، رکن اساسی اسلام، در طول قرن های اولیه اسلامی از معنای نخستین خود بیرون آمد و از نظر معنایی به تدریج دچار تحولاتی شد. مبنای عمده ی این تحولات، قدرت اندیشه و تأمل و دقت متفکران مسلمان به خصوص عارفان، در آیات و احادیث است. عارفان مسلمان، با توجه و امعان نظر بیشتر به آیات الهی، به جنبه های دیگری از معنای توحید پی بردند که باعث برداشت های جدیدی شد. در نهایت، در تعالیم جنید بغدادی، چهار مرتبه از توحید دیده می شود که دو مرتبه ی اول آن، بر پایه ی علم و معرفت شکل می گیرد و مورد قبول همه ی مسلمانان است ولی مراتب سوم و چهارم توحید، یعنی فنا و وحدت شهود، خاص عارفان و سالکان طریق الی الله و نتیجه ی عشق و مشاهده است.
۴۳.

درخت در نمادپردازی های عارفانه و ریشه های اسطوره ای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره ادیان عرفان دگردیسی نماد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۸۶
درخت از دورترین ایام، در اساطیر، آیین ها و کیش های عرفانی، دارای اهمیت بوده است. بسیاری از اقوام باستانی، آن را به عنوان نماد جایگاه خدایان یا خود خدا می پرستیدند. در دوره های بعدی نیز وسیله صعود به آسمان و یکی از راه های برقراری ارتباط با خدایان بوده است. در متون عرفانی، از نماد درخت برای تبیین مفاهیم گوناگون استفاده شده است. تکرار مضمون درخت در اساطیر و عرفان، این سؤالات را برای نگارندگان ایجاد کرد: 1. کارکردهای درخت در عرفان چه ارتباطی با کارکردهای اسطوره ای آن دارند؟ 2. نماد درخت از اسطوره تا عرفان، چه مراحلی از دگردیسی را پشت سر نهاده است؟ در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط میان مضامین عرفانی درخت و باورهای اساطیری بررسی می شود. مطابق نتایج، برخی از کارکردهای درخت در عرفان که عبارت اند از: نمادینگی تجلی گاه خدا، معرفت، انسان کامل و آفرینش، صورت تحول یافته کارکردهای درخت در دوران اساطیری است. باورهای اسطوره ای با رشد فکری بشر، تغییر چهره داده اند، صورتی معقول یافته اند و به شکل متعادل تری در ادیان نمود پیدا کرده اند. این باورهای تعدیل شده، بر اثر مجاورت یا تأثیرپذیری عرفان اسلامی از ادیان و نحله های عرفانی قدیمی تر، وارد ادبیات عرفانی شده اند.
۴۴.

نظریه شعور و جاودانگی هستی در اندیشه عرفانی مولوی

نویسنده:

کلید واژه ها: شهود هستی آنتروپی جاودانگی النهایه عرفان مولوی نگانتروپی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۲۲۶
مولوی بر اساس دریافت های شهودی خود و با تاسی از آیات قرآنی و دانش دینی خود، کلیه ذر ات عالم را با شعور، زنده و فع ال می شمارد که در یک هماهنگی کامل و ذاتی، با شعور حاکم بر هستی در ارتباط است. این ارتباط زمانی کامل می شود که اجزاء هستی؛ از جمله انسان، از بعد ماد ی خود دور شده، بر بعد معنوی و روحی خود بیفزاید. این همان قانون آنتروپی (کهولت ماد ی) و نگانتروپی (افزایش حیات معنوی) در فیزیک است. مولوی مانند انیشتین به دو نوع نور حسی و تقدیری معتقد است و مرگ انسان را نیز تبد ل بعد مادی به نور تقدیری و جاودانگی برمی شمارد. در نظر مولوی بهره مندی انسان از نور تقدیری و ازلی و ارتباط با کلیت حاکم بر جهان هستی و دست یابی به جاودانگی نورانی، در سایه کسب قابلیت حسی یا شعور باطنی و شهود میسر است.
۴۵.

جمال الدین محمد عبدالرزاق اصفهانی، شاعری در کشاکش بوده ها و بایدها(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۳۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۳۱۷
قرن ششم، گویی عصر شاعران متلون و متزلزل و بی بهره از پشتوانه های قابل اتکای اجتماعی، اقتصادی و فکری و عقیدتی است. این شاعران نه مثل برخی از اسلاف خود – مانند رودکی و عنصری – از صله ها و حاتم بخشی های بی پایان ممد وحانشان برخوردارند و نه مثل بعضی از اخلاف کریم طبع و بلند نظر خود – همانند عطار و مولانا – به دور از محیط دربار، در پی کشف و تجربه آفاق و قلمروهای ناشناخته انسانی، هنری و سخنوری اند.جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، یکی از نمونه های بارز شاعران این دوره است. او هم دل در گرو معتقدات دینی و ارزشهای اخلاقی دارد و هم در اثر ناگزیری یا فزون طلبی، عملا آنها را نادیده می گیرد. هم مدح و غزل می سراید و هم خود را به سبب سرودن آن ملالت می کند. هم از حکمت و معرفت نشان دارد و هم آثار تزلزل و تلون در وجنات سروده هایش هویداست و این همه، چنان نیست که بتوان آن را به تنوع طلبی و عادت گریزی ذاتی شعر و هنر نسبت داد و دامان شاعر را از اتهام آلودن گوهر هنر به هوسها ونیازهای حقیر، مبرا دانست؛ اما در عین حال نباید فراموش کرد که شعر این دسته از شاعران، بیش از آنکه سند تغیر احوال و بی ثباتی شخصیت آنان باشد، آینه بی غبار روزگارانی است که در آن مسندنشینان ناسزاوار حکم می رانند و جریان شعر و هنر را بر بستر هوسها و امیال خام خود به هر سو می کشانند.
۴۶.

بازکاوی «چلّه نشینی» در ساختار عرفان اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان ادیان چهل چلّه نشینی عرفان اسلامی ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۹۹ تعداد دانلود : ۳۲۶۷
«چلّه نشینی» یکی از آداب ویژه، برای ارتباط خاصّ با حقیقت یگانه است که با جلوه های مشترک و گاه متفاوتی در فرهنگ ها و مکاتب عقیدتی و مسلکی در ایران و بخش هایی از اروپا و شرق آسیا ظهور و بروز یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بازکاوی چلّه و چّله نشینی در عرفان شرقی و به ویژه عرفان اسلامی است؛ در این راستا به بن مایه های اجتماعی و تاریخی و ساختارهای فردی و سازمانی آن توجه شده است. ریشه «چلّه نشینی» را گونه ای اصیل از یکی از رسوم اعتقادی، مذهبی و عرفانی باید به شمار آورد که مقاصدی چون تسخیر عالم ماوراء الطبیعه، به خلوت پناه بردن از قیل و قال روزمره، پیراسته شدن از آلایش ها، آراسته شدن به صفات متعالی، خالص شدن روح به منظور هماهنگی با روح آفرینش و رسیدن به کمال حقیقی و حقیقت ناب را دنبال می کند. بر این اساس چلّه نشینی در دو مفهوم عامّ و خاصّ مطرح می گردد؛ در مفهوم عامّ، گوشه گیری های سالکان در ساختارهای اعتقادی، عرفانی و دینی مورد نظر است تا بتوان با توجه به مرز ظریف بین شیوه های سلوک، محدوده ای مشخص برای چلّه نشینی متصوّر شد. چلّه نشینی در مفهوم خاصّ، چلّه نشستن در زمان مشخص در خانقاه به منظور دست یافتن به کمال حقیقت است. این پژوهش به روش توصیفی و تاریخی بر اساس منابع کتابخانه ای و استناد به منابع کتبی صورت گرفته است.
۴۷.

رویکرد ملک الشعرای بهار به دین و عرفان

کلید واژه ها: خدا قرآن ولایت اخلاق سیاست مذهب بهار تشیع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها شاعران معاصر
تعداد بازدید : ۳۰۷۹ تعداد دانلود : ۱۴۱۳
این مقاله که گوشه ا ی از یک پژوهش دانشگاهی با عنوان «جامعه شناسی ادبیات در دیوان ملک الشعرای بهار» است، از چگونگی بازتاب مسایل دینی و عرفانی در شعر بهار سخن می گوید. بهار در آغاز شاعری، به اقتضای وظیفه ملک الشعرایی آستان قدس رضوی، قصاید دینی بسیاری سروده است. اما بعدها هم که به تهران تبعید و در آن جا ساکن می شود، به رغم غلبه گرایش های سیاسی و کم رنگ شدن عنصر دین در ساختار فکری اش، بر باورهای دینی تاکید می ورزد و هم چنان «دین را اساس تمدن جهانی بشر می داند». او به خدایی که «بیرون ز حد» است و «ارغنون جهان را می نوازد» باور دارد و از ما می خواهد که «یک لحظه در هر کار» از وی غافل نشویم. به قرآن که می تواند ابزار اتحاد و اتفاق مسلمانان باشد ولی اینک فروغی ندارد هم اعتقاد دارد. بهار به مثابه مسلمانی شیعه، غالب حساسیت های شیعه را دارد. او در بلندترین قصیده دیوانش به حاکمیت شیعه در عصر صفوی اشاره کرده، آن را« رسمی همایون» دانسته است. در باور بهار «مسند شرع و سریر حکم» توامان اند و با جدایی «دین که هم کاسه سیاست بود و به قهر از آن جدا شد»، موافقت ندارد. او عامل اصلی این جدایی را سرمایه داری دانسته، معتقد است اینان سبب شدند که دین به دست عوام که «عدوی دین و کتاب پیمبر» و «بدعت آوردند»، بیفتد. او در یک قصیده طنز آمیز، استفاده ابزاری از دین را محکوم می کند و از کسانی که به مخالفان خود به جرم پرداختن به «کار ادارات دولتی» «وکیل شدن و از مشروطه حرف زدن» یا «روزنامه نویس و چیز فهم شدن» حمله می کنند، انتقاد می کند. او در جای جای دیوانش به اختلاف مسلمانان اشاره می کند و از «اخلاق تباه مرد و زن» سخن می گوید. بهار، به رغم مشغله های سیاسی بسیارش که او را به آدمی برون گرا و اجتماعی تبدیل می کند. به مثابه انسانی متامل از لحظه های شهودی و عارفانه غافل نمی ماند و هرگاه فرصتی می یابد، چونان «سلطانی نامور بر تختگاه تجرد» تکیه می زند و خود را «سلطان ملک فنا و منصوردار بقا» می یابد و « از دیده، طریق دل می بندد و از اشک روان به گِل» می نشیند.
۴۸.

تحلیل نسبت میان جهان درون و جهان برون از دیدگاه مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی معنوی عشق در مثنوی مولانا جهان درون در مثنوی جهان برون در مثنوی برزخیت جلال الدین مولوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات نعابیر و اصطلاحات
تعداد بازدید : ۳۰۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۴۷
از آنجا که عشق، شیرازه اندیشه و نظام معرفتی مولوی را شکل می دهد و ظهور و بروز هر خطاب و اظهاری در آثار مولوی بر پایه عشق بنا نهاده شده است در این جستار، تحلیل ارتباط جهان درون و جهان برون در مثنوی نیز بر مدار نگاه خالق آن درباره عشق صورت می گیرد. این نگاه بر این فرض استوار است که عشق در نظر مولوی، برزخ میان جهان درون و جهان برون است و آنچه آن را در قالب تعبیرات و اصطلاحاتی مانند تناظر آفاق و انفس، شهود و غیب، ظهور و بطون، عین و ذهن، ملک و ملکوت، خاک و افلاک، جسم و روح و ... می خوانند از دیدگاه آفریدگار مثنوی به عشق و جلوه و مظهری از آن وابسته است. بر اساس این نگاه، دوست داشتن و عشق خداوند به شناخته شدن، انگیزه حرکتی ایجادی شده است که به موجب آن، صورت از بی صورتی، متناهی از نامتناهی و ابد از ازل بیرون آمده و شاید بتوان گفت کل آفرینش خلق محقق شده است. این پژوهش، می کوشد تا جلوه هایی از این باور را در مثنوی مولوی بکاود و آن را تبیین کند. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با توجه به عنوان و اقتضائات تحقیق با رهیافت هرمنوتیک بخشهایی از متن مثنوی تاویل و تحلیل شده است. اجمالا نتیجه پژوهش نشان می دهد ذیل باور عمومی عارفان مبنی بر اینکه انسان آیینه حق و خلیفه خداست در نظر مولوی، عشق در وجود آدمی، بسان برزخی می ماند که اندیشه را به عرصه ظهور و بیان می کشاند. بدین ترتیب می توان عشق را از دیدگاه هستی شناسی همچون آیینه ای دانست که بودهای آن جهانی را در نمودهای این جهانی منعکس می سازد.
۴۹.

مراتب شناخت در عرفان مولوی و آیین بودا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهود عقل معرفت حس رنج

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات جریانها و مکتبهای عرفان و تصوف
تعداد بازدید : ۳۰۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۴۳
مسئله معرفت و توجه به سلسله مراتب و شناخت آفت های هر مرتبه جزء اصول بنیادین در نظامهای عرفانی است. هر مکتب عرفانی بدنبال نشان دادن نوعی معرفت متعالی است تا بتواند عمق بیشتری از حقیقت را به پیروان خود نشان دهد. بنابراین پرسش اساسی در این مکاتب این است که مراتب این معرفت کدام است و چگونه می توان به این معرفت متعالی رسید؟ در این مقاله، برای پاسخ به این پرسش ها دیدگاه مولوی در عرفان اسلامی ودیدگاه بودا در عرفان هندو را مورد بررسی قرار داده ایم. مولوی در آثار منظوم و منثور خود معرفت را ابتدا در سطح ابزارهای حسی، سپس در مرتبه ی بالاتر با کمک ابزارهای عقلی انسانی دنبال کرده و با بیان تقسیم بندی مراتب عقل، ویژگیهای هر کدام را برشمرده و سرانجام اوج معرفت را در معرفت شهودی تبیین می کند. اما در آموزه های بودائی پس از بیان زنجیره ی علّی که باعث رنج و درد انسان در دنیا می شود، علت اصلی رنج انسان در جهل و نادانی او جستجو شده و رسیدن به دانایی حقیقی نقش بسیار اساسی در رهایی از این رنج دارد. بنابراین معرفت برتر، شناخت چهار حقیقت شریف و استفاده صحیح از راههای هشتگانه برای نجات از رنج و رسیدن به آزادی مطلق و حقیقت غایی است. فنای فی الله مولانا ورسیدن به رهایی و نیروانا در اندیشه بودا نهایت این سلوک معرفتی معنوی است که در این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
۵۰.

مذهب عشق الهی در غزلیات سعدی

نویسنده:

کلید واژه ها: عشق الهی غزلیات سعدی عقل و عشق

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه سعدی پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تعداد بازدید : ۲۹۸۴ تعداد دانلود : ۱۹۸۶
سعدی اهل عرفان است و این عرفان عشق است، یعنی امری که در غزلیات او موج می زند و خاستگاه اندیشه و بیان او می شود. او با عشق تمام اسرار وجود را رصد می کند و برایش راه وصول به حقیقت است. سعدی عشق این سری و عشق آن سری را توأمان دارد و به جایگاهی می رسد که این دو به وحدت می رسند. اگرچه برخی مضامین این عشق را زمینی دانسته اند، اما او عارفی است که در سرتاسر غزل هایش به تبیین عشق الهی پرداخته و بر همین اساس است که به نزاع همیشگی میان عقل و عشق با توجهی خاص نگریسته است. در این مقاله کوشیده شده تا ضمن بررسی ویژگی های عشق الهی در غزلیات سعدی، به عرفان شناختی سعدی در این عرصه پرداخته شود.
۵۳.

مفهوم «عدم» در آثار بیدل دهلوی و مقایسة آن با اندیشه های ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عدم ابن عربی بررسی تطبیقی فتوحات مکیه بیدل دهلوی فصوص الحکم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۹۶۰ تعداد دانلود : ۱۳۴۱
یکی از موضوع های اصلی و به سخنی دیگر و بهتر، اساسی ترین موضوع در تصوّف و عرفان اسلامی بحثِ «وجود» است که با ظهور عارف اندلسی، «محیی الدّین ابن عربی» در قرن هفتم و پس از آن تاکنون در ادب فارسی جلوة آشکار و نمودی پُررنگ دارد. به تَبَعِ آن، برایِ روشن کردنِ حقیقتِ «وجود» و «موجود» و نیز منشأ موجودات، در مرتبة پس از آن، مقولة دیگری که در عرصة علم عرفان نظری از آبشخورِ مقولة «وجود» آب خورده است و مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مقولة «عدم» است. این جُستار به بررسی مقولة «عدم» در زبان و آثار «بیدل دهلوی» می پردازد و در پیِ آن است تا با جستجوی مفاهیم «عدم» در کلّیّات آثار وی به این نتیجه برسد که آیا در این باره، شباهت اندیشگانی میانِ بیدل دهلوی و ابن عربی وجود دارد یا نه؟ در این راستا، نخست به مقولة «عدم» در آثار ابن عربی پرداخته شده، سپس دیدگاه بیدل دهلوی واکاوی شده، با نظر ابن عربی مورد مقایسه قرار گرفته، در نهایت نیز نتیجة تأثیرات ابن عربی بر بیدل بیان شده است.
۵۴.

جایگاه لوح و قلم در جهان شناسی عرفانی ابن عربی و عطار نیشابوری

نویسنده:

کلید واژه ها: قلم عطار نیشابوری محیی الدین ابن عربی جهان شناسی عرفانی لوح

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۸۶۷ تعداد دانلود : ۸۵۰
در جهان شناسی عرفانی ابن عربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد، اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار می گردد. ابن عربی کوشیده تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر می کند، اما افزون بر این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق می نماید؛ کوششی که برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام داده اند. عطار نیشابوری در نقطه اوج تبیین جهان شناسی خود در «مصیبت نامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرتِ «جان» معرفی می کند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت انسان کامل می بیند. او نیز در توصیف ها و تمثیل های خود درباره لوح و قلم هم به اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریة افلاک نه گانه نظر دارد. توضیح مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجستة مسلمان از جمله نتایج این مقاله است.
۵۵.

سنخ روانی «آپولونی» و «دیونوسوسی» در اسطوره و عرفان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: عقل آپولونی دیونوسوسی جنون عرفان ایرانی اسلامی فردیت یگانه فردیت کُل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴۰ تعداد دانلود : ۱۱۱۲
نیچه برای تمدن تأثیرگذار یونان باستان دو اصل محوری تمدن ساز را معرفی می کند: اصل «آپولونی» و اصل «دیونوسوسی». اصل اول با بهره گیری از منطق خِرَد، ساختاربخش و قوام دهندة تمام امور و انتظامات دنیای یونیانیان بوده است و به شکل گیری فردیت یگانه و انحصاری انسان یونانی مدد رسانده است. اصل دوم با تکیه بر شور، جنون و سرمستی تلاش کرده است خود را از چهارچوب های نظام یافته و فردیت های محصور اصل نخست بیرون کشد و با وجد و هیجانات بی پایان، موجب فردیتی بزرگتر و فراگیرتر گردد. رشد و تعالی فرد یونانی در کشاکش و دیالکتیک مداوم این دو عنصر متضاد، با حرکتی جهشی به پیش رفته است. موسیقی و مجسمه سازی به عنوان ظرف این دو اصل عمل، و خِرَد و جنون یونانی را نمایندگی کرده است. این در حالی است که بنا بر شواهد و ادلة اسطوره ای، تاریخی و فرهنگی باید گفت که خاستگاه دو اصل متضاد یادشده، نه در یونان باستان، بلکه در ایران باستان بوده است. این نوشته سعی دارد ابتدا با تشریح ویژگی ها و اوصاف دو اصل آپولونی و دیونوسوسی، به خاستگاه ایرانی آن ها توجه کند و پس از بررسی پیشینه های حضور آن ها در تمدن کهن ایرانی، به نحوة تداوم آن ها در جریان های فرهنگی، به ویژه در جریان عظیم عرفان و تصوف ایرانی اسلامی توجه دهد. هنجارهای دوگانه در عرفان و تصوف که سوق دهندة سلوک صوفی است، ماهیت دیونوسوسی و آپولونی آشکاری را با ریشة ایرانی نشان می دهد.
۵۶.

انواع، مراتب و کاربردهای نور در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی مثنوی انواع و مراتب نور کارکردهای نور انگیزههای مولوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۸۳۸ تعداد دانلود : ۱۵۱۳
نور، یکی از مباحث مهم و کلیدی در عرفان اسلامی و از پرطرفدارترین، مباحث نظری- کلامی در میان متکلّمان و فلاسفه است. در میان عارفان مسلمان، مولوی در شمار کسانی است که بسیار به مبحث نور پرداخته و از آن برای بیان مقاصد مختلف معرفتی و توحیدی بهره برده است. او با تأثّر از فرهنگ اسلامی و منابع اصلی آن (قرآن و حدیث)، به بررسی انواع و مراتب نور (انوار پایدار، و انوار ناپایدار) پرداخته است. نگارندگان دراین مقاله، ضمن تبیین این موضوعات، به بررسی فواید و کارکردهای دنیایی و آخرتی نور در مثنوی و تطبیق اندیشه نوری مولانا با سایر عارفان، و نیز تبیین برخی مشترکات و اختلافات آنها پرداخته اند. نویسندگان نشان دادهاند که مولانا چگونه با بهرهگیری از این عنصر مهم و محوری عرفانی و به کمک تجارب شخصی، توانسته است مباحث سنگین و دشوار معرفتی را بصورتی آسان و قابل فهم برای مخاطبان خود تبیین و تشریح کند و آنان را به کسب نور و خویشتنشناسی و معرفتآموزی، برای پیمودن مسیر دشوار طریقت ترغیب نماید.
۵۷.

بررسی تطبیقی«فنا» و «نیروانا» در آموزه های بودا، کارلوس کاستاندا و مولانا

کلید واژه ها: فنا نیروانا بودا کارلوس کاستاندا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۸۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۸۶
بر مبنایمعرفت شناسیسنتی، آدمیقادر بود از راه حواس و به مدد روش هایتجربی، اشیا را چنان که هست، بشناسد و به واقعیت پیببرد. پس از نظریه کانت در معرفت شناسیکه بعد از او پذیرش عام یافته است، معلوم شد که معرفت، دستاورد تعامل عین و ذهن است و عامل شناسا (سوژه)، در موضوع شناسایی(ابژه) تصرف هاییدارد و ما با «نمود» اشیا سروکار داریم، نه با «بود» اشیا. ما نمیتوانیم به واقعیت، آن گونه که هست برسیم، بلکه تنها میتوانیم واقعیت را آن گونه که مینماید، بشناسیم. به عبارت دیگر ما با «فنومن ها» سروکار داریم نه با ""نومن ها"". بنظر میرسد که در روزگار پست مدرن، بر اثر ظهور معرفت شناسیجدید و درهم شکسته شدن اقتدار علم (Science) و متدهایتجربیو کم رنگ شدن جزمیت و اثبات گراییدر علوم و اکتفا به ابطال گرایی، راه برایمکتب هایعرفانیو معنوی، که انسان را به درک شهودیو یقینیفرا میخواند، گشوده شده است. شبه دین ها، معنویت هایمدرن و سیستم هایعرفانیدر کنار ادیان توحیدیو غیرتوحیدی، متاع خویش را به بازار آورده و بساط تبلیغ و تبیین را گسترده است. برخیاز این مکاتب عرفانیمتاثر از سنت هایعرفانیدینیاست که در تداوم تاریخیخود با گسست از بنیان هایمعرفتیخود، راهیدیگر برگزیده و برخیدیگر ریشه در نیازهایانسان مدرن به فضا/ تفکر معنویفارغ از پیش فرض هایدینیو غیردینیدارد. در این مقاله میکوشیم با بررسیتطبیقیسه سیستم عرفانی(بودیسم، عرفان سرخ پوستیو عرفان مولانا)، فرجام و غایت سلوک را بر مبنایدریافت ها و آموزه هایاین سه مکتب مورد بررسیو ارزیابیقرار دهیم.
۵۸.

بررسی و تحلیل کهن الگوی پیر فرزانه در رساله های سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان کهن الگو سهروردی داستان های رمزی پیر فرزانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۸۱۱ تعداد دانلود : ۱۲۱۷
نقد کهن الگویی که مبتنی بر نقد روان شناختی است، به مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر می پردازد و نشان می دهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آن ها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهن الگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهن الگو در سیمای پیر طریقت جلوه گر می شود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش می برد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود می رساند . آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزه های شیخ اشراق را تشکیل می دهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهم ترین ویژگی کهن الگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود می کند و او را وا می دارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.
۶۰.

امامت در آثار سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امامت عصمت سنایی لعنت ظهور حضرت مهدی (عج)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی فقه و کلام
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۷۹۴ تعداد دانلود : ۱۲۷۹
بحث «امامت» از مهمترین بحث های فرقه های کلامی به خصوص فرقه شیعه امامیه است. اهمیت فراوان این موضوع و نیز اشارات گسترده سنایی در این زمینه، موجبات تهیه نوشته حاضر را فراهم کردند. برای این منظور در قسمت اول با استفاده از منابع کلامی به خصوص منابع شیعی به بررسی خیلی مختصر مباحثی مانند ضرورت امام، عصمت امام و ... و در قسمت دوم، که مهمترین، قسمت این مقاله است، به اشارات مختلف و همه جانبه حکیم سنایی در خصوص «امامت» توجه شده است. وی به جزییاتی از قبیل پذیرش امامت علی (ع) با وجود رعایت جوانب احتیاط، اعتقاد به لعن و نفرین، ظهور حضرت مهدی (عج) و عصمت غیر پیامبر اشارت کرده است که نشانگر گرایش شیعی اوست. همچنین توجه به بحث هایی مانند رعایت ترتیب خلفای راشدین (در بعضی موارد) و اولوالامر دانستن پادشاه، نماینده تمایل سنی وی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان