فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۱۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
کشف و شهود همچون بنیان شناخت های عرفانی به شمار می رود. عارفان از رهگذر کشف، رویارویی بی واسطه با حقیقت را تجربه می کنند؛ از همین رو پرداختن به گونه های کشف و اندازه توان معرفتی هر یک، همواره در کانون تأمل های عارفانه بوده است. جلالالدین محمد مولوی به مثابه عارفی اندیشهمند، برپایه آموزه های نظری صوفیانه به تبیین ادبی گونه های کشف در مثنوی پرداخته و به آراستگی به گونه ها، پیامدها و زمینه های هر یک توجه نشان داده است. به طور کلی عارفان از دو گونه کشف (صوری و معنوی) سخن گفته اند. این نوشتار با هدف تبیین «گونه های کشف صوری در مثنوی» و با الهام گرفتن از دسته بندی قیصری در مقدمه شرح فصوصالحکم سامان یافته است. مثنوی افزون بر دربرداشتن همه گونه های کشف صوری (به جز کشف لمسی) با داده ها و آموزه های جزیی بسیاری درباره هریک از این گونه ها همراه است که در مقدمه قیصری و پیگیران دسته بندی او مانند سید حیدر آملی به چشم نمی خورد. به نظر می آید مولوی به کشف سمعی به دلیل گستردگی و چندگانگی آن، بیش از دیگر گونه های کشف صوری پرداخته است.
عقلاءالمجانین و اطوار و کیفیت جنون آنها در فتوحات مکیه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقلاءالمجانین یا فرزانگان دیوانه نما به رغم رفتارهای عجیبشان، دارای شخصیت و نبوغ شگفت انگیزی هستند که بیانگر عمق نگرش آنها به انسان و جهان است. ابن عربی در فتوحات مکیّه عقلاءالمجانین را «بهالیل» نامیده است و منشأ جنون آنها را وارد غیبی ناگهانی می داند که موجب «حیرت ابدی» آنان گردیده است و ارتعاشی درونی در آنان پدید آورده است. از نظر ابن عربی تجلی ناگهانی الهی، عقل این طایفه را با خود برده است و در عالم لاهوت زندانی کرده است. آنان پس از صعود عقلشان به عالم لاهوت، هیچ گونه تدبیر و فکری نسبت به عالم ناسوت و کارهای دنیوی خود ندارند، اما سخنانی بسیار عمیق و حکیمانه بر زبان می رانند که خود هیچ گونه قصدی از بیان آن ندارند، بلکه خداوند آن سخنان را بر زبانشان جاری می سازد. از نظر ابن عربی این طایفه خردمندانِ بدون خردی هستند که در ظاهر دیوانه یا همان مستوران از تدبیر عقل شناخته می شوند و به همین دلیل آنان را «عقلای مجانین» نام نهاده اند.
مرد را ره به حق، عقل نماید یا عشق؟
حوزه های تخصصی:
تقابل و یا همسویی عقل و عشق امری است که پیوسته در اندیشه متفکران، عارفان و فیلسوفان مورد کنکاش قرار گرفته و بازتاب این تفکرات منجر به پیدایش نحله های فکری گوناگونی در این زمینه گردیده است. با بررسی سیر تاریخی این امر، می توان اهمیّت آن را در نزد صاحبان اندیشه جستجو نمود . مروری بر «رساله های عقل و عشق» موجود، بیانگر میزان اهمیّت آن در نزد بزرگان است. نویسنده ضمن بررسی دیدگاه های مختلف پیرامون این امر به تبیین دیدگاه سعدی در این زمینه پرداخته و معتقد است که رویکرد سعدی به عقل در گلستان و بوستان با دیدگاه وی نسبت به عقل در غزلیات و یا رساله عقل و عشق اندکی متفاوت تر می شود و این امر نیز به مقتضای موضوعات و مفاهیمی است که در هر یک از این آثار گنجانده شده است.
رویکرد تطبیقی – تحلیلی ملال و گریز از آن در اندیشه سنایی و شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملال از بن مایه های اصلی فلسفه شوپنهاور است.او برای فائق آمدن بر آن، دو راهکارِ «ژرف اندیشی هنری» و «انکار خواستِ زندگی» (طریق زهد و پارسامنشی) را پیشنهاد کرده است.در نگاه متافیزیکی سنایی به هستی نیز ملال وجود دارد و راه های استحاله وگریز از آن، و مرگ هراسی- که در نظر او پیوند تنگاتنگی با ملال دارد- پناه بردن به ساحت شعر صوفیانه و نیز تجربه مرگ ارادی است. در این جستار با رویکردی تطبیقی- تحلیلی به این نتیجه رسیده ایم که در تجربه سنایی، ساحت عشق و حضور عاشقانه در هستی، راه حل دیگرِ گریز از ملال است؛ چیزی که در اندیشه شوپنهاور به اخلاق مبتنی بر شفقت و عشق شباهت دارد.
ازدواجیّه الأنا والآخر فی التکوینات الرمزیّه لشعر الخمر الصوفیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول البحث مجموعه من نصوص الخمر الصوفیّه فی القرنین السادس والسابع الهجریّین، فیقف على خصائص الخمر وثیماتها وأوصافها، على المستویین الحسّیّ والروحیّ، کما لو أننا بصدد نصّین اثنین: الأوّل منهما ذو دلالات ظاهره مباشره، تکون الخمر فیه حسیّه تقتضی السکر، وتؤدی بمعاقرها إلى الهذیان والجنون، والثانی منهما ذو دلالات محجوبه باطنه، تکون الخمر فیه رمزاً للمعرفه والمحبّه والخلق، ممّا یعنی أنّنا إزاء ازدواجیّه بین المعنى الموجود والمعنى المفقود، بوصف الأوّل منهما یحیل على ما أحال علیه أهل الفقه والشریعه، والثانی منهما یحیل على ما أحال علیه أهل التصوّف، مثلما نحن إزاء جدلیّه تدور رحاها حول علاقه الأنا بالآخر ""الذات الإلهیّه""، صعوداً وقد تمثّل بالاتصال معه، أو هبوطاً وقد تمثّل بالانفصال عنه، فی محاوله جادّه من قبل الشاعر الصوفیّ للحفاظ على دیمومه التجربه وحمایتها من الموت والبوار.
عارف ربانی در ذهن و زبان سعدی
حوزه های تخصصی:
عارف ربّانی روایت دیگری است از انسان مطلوب و در حقیقت کمال طلبی که در ذهن و زبان سعدی وجود دارد که سعدی در قصیده چهارم خود به آن اشاره می کند. از سویی دیگر، بر اساس بررسی تطبیقی بین تصوف و عرفان، عارف در ذهن سعدی صدرنشین و صوفی مقامی نازل دارد. در این مقاله کوشیده شده است تا ضمن بررسی ویژگی عارف ربّانی از دیدگاه سعدی و مطابقت آن با مفاهیم قرآنی و نیز صوفی و جایگاه آن در ذهن و زبان سعدی به تبیین جایگاه هر یک پرداخته شود.
جایگاه لوح و قلم در جهان شناسی عرفانی ابن عربی و عطار نیشابوری
حوزه های تخصصی:
در جهان شناسی عرفانی ابن عربی «قلم اعلی» همان «عقل اول»، «روح کلی» و «حقیقت محمدیه» است که در تدوین و نگارش سطور کتاب آفرینش نقشی اصلی دارد،
اما ایجاد قلم مستلزم وجود قابلیت است که به صورت «لوح محفوظ» یا «نفس کلی» آشکار می گردد. ابن عربی کوشیده
تا از طریق تمثیل، نقش لوح و قلم را در تجلی صفات علم و اراده الهی روشن سازد. او
در این راه، آیات قرآن را بر اساس شهود و مبانی عرفانی تفسیر می کند، اما افزون بر
این، آنها را با اصول و قواعد حکمی و نیز طبیعیات قدیم تطبیق می نماید؛ کوششی که
برخی از حکیمان مسلمان در تبیین نظریه فیض انجام داده اند. عطار نیشابوری در نقطه
اوج تبیین جهان شناسی خود در «مصیبت نامه» لوح و قلم را به ترتیب مظهر صفات علم و قدرتِ «جان» معرفی می کند و اصل «جان» را نور مصطفی یا حقیقت
انسان کامل می بیند. او نیز در توصیف ها و تمثیل های خود درباره لوح و قلم هم به
اصول عقلی حکمت و هم به مبانی هیئت قدیم یا نظریة افلاک نه گانه نظر دارد. توضیح
مبانی و بیان نقاط اشتراک و تفاوت این دو عارف برجستة مسلمان از جمله نتایج این
مقاله است.
مقام تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شامل سه بخش است. در بخش اول ضمن بیان مقدمه ای کوتاه به این بحث پرداخته ایم که در مثنوی معنوی و گیتا بهاشیه مباحث و مفاهیم بسیاری مطرح شده اند که یکی از آنها مقام تسلیم است. در این بخش نویسنده بر این باور است که شأن حقیقی انسان در این جهان آن است که در برابر حق تسلیم باشد. در بخش دوم مقاله، ضمن بیان سخنانی درباره چیستی تسلیم، مراتب مختلف تسلیم در مثنوی و گیتا بهاشیه بیان شده اند. آن مرتبه ای از تسلیم که نتیجه زهد و مجاهدت است، مرتبه فروتر تسلیم است، در حالی که مرتبة برتر تسلیم، نتیجه فیض و رحمت حق است. در بخش سوم به تفسیر مقام تسلیم پرداخته شده است. در این بخش آمده است که مقصود اصلی مثنوی و گیتا بهاشیه از طرح مقام تسلیم، بیان فراموشی تدبیر و اراده و پناه جستن به حق است؛ یعنی انسان به جای تکیه بر پیچیدگی اندیشه های فلسفی و مقولات ذهنی باید عاشقانه خود را تسلیم حق کند تا زودتر و آسان تر به نجات دست یابد.
جایگاه سماع در امهات متون عرفانی تا قرن پنجم(هـ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سماع، اصطلاحی است که از زمان رشد عرفان در ایران در آثار صوفیانه درباره آن سخن گفته شده است.بسیاری از عارفان متشرع یا علاقه چندانی به سماع نشان نداده اند و یا برای آن شرایط سختی قایل شده اند.در مقابل، بسیاری از عارفان نیز سماع را وسیله ای برای جذب واردات قلبی از جانب محبوب دانسته و شرایط آن را ذکر کرده اند.از آغاز تا قرن پنجم(هـ ق) تفکر و رفتار صوفیانه در ذهنیت جامعه ایرانی در حال شکل گیری و نمو بود؛ از این رو دیدگاه نویسندگان کتاب های تئوریک صوفیانه در این دوره بر عرفان دوره های بعد تأثیر فراوان گذاشت.در این مقاله نظر نویسندگان مهم این دوره درباره سماع و شرایط آن در تصوف بررسی شد تا روشن شود انجام سماع در آن دوره چگونه و با چه شرایط و اعتقاداتی در تصوف رواج داشت.به این منظور پس از ذکر مقدماتی در زمینه سماع، بررسی و تحلیل بحث سماع تا قرن پنجم(هـ ق) انجام شد.اساسِ این پژوهش بر نظر نویسندگانی است که چارچوب متصوفه به کتابهای نظریِ آن ها وابسته بوده است.در پایان روشن شد تا قرن پنجم هنوز پایکوبی در مجالس سماع چندان جایگاهی نداشته و تا آن زمان منظور متصوفه از سماع تنها گوش دادن به آواز و شعر و خرقه کردن جامه و بیخود شدن و فریاد زدن و نوعی حرکت بوده است نه بیش تر از آن.
علم ناآموخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم در دیدگاه فیلسوفان و عارفان به انواع مختلف تقسیم بندی می شود. یکی از این تقسیم ها، تقسیم علم به حصولی (آموخته) و حضوری (ناآموخته) است: علم حصولی، علمی است که با واسطة صورت هایی از معلوم خارجی به دست می آید و شامل آن دسته از یافته ها و دستاوردهای بشری است که تحقیقات و ادراکات حسی آن را تأیید کند و از طریق منابع بیرونی به دست میآید. اما علم حضوری، به عکس علم حصولی، علمی است بیواسطه و غیرمکتسب. طالبان هر یک از این دو علم به منظور رسیدن به مطلوب خود ناگزیرند که طریق یا طرق خاصی را در پیش گیرند.
در این نوشتار تلاش شده است تا ضمن نگاهی به پیشینه معرفت شهودی یا علم ناآموخته و تبیین تفاوت های علم حصولی و حضوری، با تکیه بر آموزه ها و تجربه های برخاسته از سیر و سلوک عارفان، به ویژه آموزه های مثنوی معنوی، به این پرسش ها پاسخ داده شود که منابع، جلوه ها و خاستگاه های علم لدنی و ناآموخته چیست و چگونه میتوان به آن نایل شد؟
مفهوم «عدم» در آثار بیدل دهلوی و مقایسة آن با اندیشه های ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اصلی و به سخنی دیگر و بهتر، اساسی ترین موضوع در تصوّف و عرفان اسلامی بحثِ «وجود» است که با ظهور عارف اندلسی، «محیی الدّین ابن عربی» در قرن هفتم و پس از آن تاکنون در ادب فارسی جلوة آشکار و نمودی پُررنگ دارد. به تَبَعِ آن، برایِ روشن کردنِ حقیقتِ «وجود» و «موجود» و نیز منشأ موجودات، در مرتبة پس از آن، مقولة دیگری که در عرصة علم عرفان نظری از آبشخورِ مقولة «وجود» آب خورده است و مورد بحث و بررسی قرار گرفته، مقولة «عدم» است. این جُستار به بررسی مقولة «عدم» در زبان و آثار «بیدل دهلوی» می پردازد و در پیِ آن است تا با جستجوی مفاهیم «عدم» در کلّیّات آثار وی به این نتیجه برسد که آیا در این باره، شباهت اندیشگانی میانِ بیدل دهلوی و ابن عربی وجود دارد یا نه؟ در این راستا، نخست به مقولة «عدم» در آثار ابن عربی پرداخته شده، سپس دیدگاه بیدل دهلوی واکاوی شده، با نظر ابن عربی مورد مقایسه قرار گرفته، در نهایت نیز نتیجة تأثیرات ابن عربی بر بیدل بیان شده است.
اندیشه های عرفانی سنایی در بابِ دعا (با تکیه بر حدیقه الحقیقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبادت، فطری و ذاتیِ انسان است. یکی از این عبادتها، دعا و نیایش است که هرکس ممکن است، نسبت بدان تلقّی و برداشتی متفاوت از دیگران داشته باشد؛ به همین جهت، دعا ممکن است عابدانه، زاهدانه یا عارفانه باشد. دعای عابدانه معمولاً با معامله گری و دعای زاهدانه با ترس و بیم همراه است؛ اما دعای عارفانه از آنجا که عاشقانه است، فی نفسه مطلوبیّت دارد و داعی با چنین نگرشی، دیگر منتظر برآورده شدنِ حاجت های خود؛ بخصوص، نیازهای مادّیِ خویش نیست، همین که معشوق به عاشق اذنِ گفتگو داده، لذّتبخش است.
در این مقاله سعی برآن است که ابتدا مباحثی چون: سرّ وجوبِ عبادتها، ذکر و یادِ حق تعالی و درجه عبادتها مطرح شود، سپس اندیشه های عرفانی سنایی شامل: خواسته های سنایی به دعا، رابطه دعا و رضا، ردّ درخواست هایِ مادّی، شرایطِ برآورده شدنِ دعا و رازهای عدم اجابتِ آن ذکر گردد. بنابراین، اوج لذّت و سرمستی سنایی را در مراحل مختلفِ دعاهای عرفانیِ وی (مرحله تجلّیِ افعالی، مرحله تجلّیِ صفاتی و مرحله تجلّیِ ذاتیِ پروردگار) ملاحظه می نماییم.