فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۶۵۴ مورد.
بررسی تشبیهات هنجارگریخته در سروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهم ترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی است، بهره برده اند.\nدر این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی می کنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سروده های این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی می شود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سروده های آنان، آنچنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شده اند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابن فارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی می کند و تشبیهات حسی به حسی در سروده های مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سروده های ابن فارض است.
بررسی تطبیقی عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای (مطالعة موردی: «بعد از ظهر سبز» و «دُومَه وَد حَامِد»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی و به ویژه مقوله زمان در روایت از دانش های جدید نقد ادبی و روایی در چند دهة اخیر است. ژرار ژنت فرانسوی موفّق ترین نظریه پرداز زمان روایی است که نظریه خویش را در سه قالب «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. هم چنین ژولیوا کریستوا نیز بر این عقیده است که می توان زمان داستان های روایی را با تحلیل زمان روایی و زمان متن مورد بحث به دو گونه زمانمندی یادواره ای و خطی تقسیم کرد. در واقع زمانمندی خطی خصلتی دراماتیک و زمانمندی یادواره ای خصلتی روایی به متن می دهد. این پژوهش دو داستان کوتاه «بعد از ظهر سبز» از مصطفی مستور، داستان پرداز ایرانی و «دُومَه ود حَامِد» از طیب صالح، رمان نویس نامدار سودانی را با هدف تبیین عنصر زمان و زمانمندی خطی و یادواره ای به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد ادبیات تطبیقی بررسی کرده و نشان داده است که این دو اثر به دلیل به کارگیری استرجاعات و پرش های زمانی فراوان در چارچوب نظریه ژنت و زمانمندی خطی و یادواره ای قابل بررسی هستند، شاکله های روایی زمان و نیز نزدیکی این دو نظریه در باب زمان روایی (زمانمندی یادواره ای) و دراماتیک (خطی) در دو اثر تقریباً یکی است که این جستار تقرب و همگرایی این دو داستان را به نظریه زمانمندی ژنت و زمانمندی یادواره ای کریستوا تبیین کرده است، با این تفاوت که متن داستان «دُومه ود حَامِد» خصلت روایی بیشتری با این دو نظریه و به ویژه زمانمندی یادواره ای کریستوا دارد.
بررسی تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ثمار القلوب کتابی در لغت عربی و شامل مضاف و مضاف الیه ها و اسم های منسوبی است که تا عهد ثعالبی نیشابوری، یعنی اوایل قرن پنجم هجری، در زبان عربی رواج داشته است. با توجه به پیشینة دادوستدهای فرهنگی و زبانی که بین زبان فارسی و عربی وجود داشته، جلوه هایی از فرهنگ، عناصری از زبان و برخی اشارات تاریخی مربوط به ایران و زبان فارسی در این اثر بازتاب یافته است. در پژوهش حاضر، به بررسی انعکاس زبان فارسی و جلوه های فرهنگ ایرانی در ثمار القلوب پرداخته شده است که آن ها را تحت چهار عنوانِ مسائل اجتماعی- فرهنگی، خصوصیات مناطق و نواحی، اشارات تاریخی و مسائل زبانی دسته بندی نموده ایم. شیوة بررسی ما در این مقاله، توصیفی- تحلیلی است. پرسش اصلی تحقیق این است که واژگان فارسی دخیل و ساختارهای فرهنگی اثرگذار در زبان عربی که در ثمار القلوب موجود است، به کدام یک از ابعاد زبان فارسی و زندگی اجتماعی ایرانیان مربوط است؟ فرضیه ما این است که تأثیرات زبان فارسی، بیشتر مربوط به حوزه زندگی شهرنشینی و آیین پادشاهی و کشورداری باشد که شیوة زندگی قبیله ای و بادیه نشینی عرب، فاقد آن ها بوده است. ذکر اسامی مکان ها، خوراکی ها، پوشیدنی ها، محصولات و خصوصیاتی که ویژه یک شهر یا منطقه است نیز در مرتبة بعدی قرار می گیرد.
دراسة مقارنة بین شعر ""قاصدک"" لمهدی أخوان ثالث و""ساعى البرید"" لبلند الحیدرى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یشترک الشعر الفارسی والعربی فی العدید من المجالات کما یشترک الشعراء الإیرانیون والعرب فی أسلوب الشعر وموضوعه، وتراکیبه وموسیقاه. ویعتبر الشاعر الإیرانی الشهیر، مهدی أخوان ثالث، والشاعر العراقی البارز، بلند الحیدرى من بین الشعراء الذین نری الکثیر من أوجه التشابه فی أشعارهم، وهی قواسم مشترکة تُبحث فی دراسات الأدب المقارن. فقصیدة قاصدک لأخوان ثالث تشترک مع قصیدة ساعى البرید لبلند الحیدری فی الکثیر من الموضوعات والمفاهیم المختلفة. من هنا فإن هذه الدراسة ومن خلال تبنیها منهجاً وصفیاً تحلیلیاً تحاول دراسة هاتین القصیدتین من حیث المضامین المشترکة، والمحسنات اللفظیة والمعنویة، وظاهرة التکرار وأغراضه، ومن ثم الموسیقی والجرس الشعری. ولاشک أنّ تحدید مصدر إلهام هاتین القصیدتین یساعد کثیراً فی فهم العلاقة الشعریة العمیقة بین الإیرانیین والعرب. وقد توصل البحث الی نتائج عدة أهمها أن القصیدتین اشترکتا فی التعبیر عن هموم الناس وآلامهم من خلال استخدام التعابیر البسیطة المعبرة عن الحالة الاجتماعیة التی عاشها کل من الشاعرین، وهی ظروف کادت تکون فی الغالب متشابهة ومماثلة.
أنسی الحاج، احمد شاملو، الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع، آیدا در آینه، نقد فمنیستی، ادبیّات تطبیقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آثار نویسندگان مرد و به چالش کشیدن بیان و ذهنیّت مردان از زنان، یکی از مهم ترین رویکردها در مطالعات فمنیستی به شمارمی رود. در شعر أنسی الحاج و احمد شاملو، با چهره ویژه ای از زنان روبه رو می شویم؛ چهره ایی که گاه با معیارهای دنیای مدرن همساز است و زن را در جایگاه برابر با مرد نشان می دهد و گاه تحت تأثیر ذهنیّت تاریخی دو نویسنده، زن از موضع امروزی خود به جایگاه سنّتی اش سقوط می کند. در این جستار اشعار «الرّسولة بشَعرها الطّویل حتّی الینابیع» و «آیدا در آینه»، از دریچه نقد فمنیستی و در حوزه مطالعات ادبیّات تطبیقی مکتب فرانسه مقایسه شده است. مه م ترین نتایجی که از این پژوهش به دست آمده است عبارتند از: - دو اثر مورد بحث، دارای کلّیّتی مشابه هستند و بیان شعری در این دو اثر، بیانی مردانه است که در مواردی با معیارهای مربوط به مکتب اصالت زنان مغایرت دارد. - ترسیم چهره زن در دو اثر، از تأثیر بن مایه های اساطیری و مسائل تاریخی و فرهنگی بر ذهنیّت دو شاعر، برکنار نبوده است. - در بخش هایی از دو متن، أنسی الحاج و شاملو تحت تأثیر اندیشه های اجتماعی مدرن بوده اند. تأثیرپذیری از یافته های فمنیستی و نیز مفهوم انسان گرایی در غرب، نمونه هایی از آن است.
بررسی تطبیقی مفهوم «منجی» در شعر فروغ فرّخزاد و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزار قبانی و فروغ فرّخزاد از شاعران برجسته و معاصر ادبیّات عربی و فارسی هستند که تحوّلات فکری و شرایط سیاسی - اجتماعی جامعه باعث شده تا از مکتب رمانتیسم، روی گردان و به مکتب سمبلیسم اجتماعی نزدیک شوند. قبانی در شعر «بانتظار غودو» و فرّخزاد در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» تحت تأثیر نمایشنامة معروف ساموئل بکت، نویسنده ایرلندی، به مفهوم منجی پرداخته اند. در این جستار، بر آنیم تا با توجّه به اهمّیّت این دو شاعر در ادبیّات معاصر عربی و فارسی و ارزش و اعتبار ادبیّات تطبیقی در نقد نوین، با نگاهی مقایسه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی، به شباهت های این دو اثر بپردازیم. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ نزار و فروغ با دیدی مشابه به این موضوع پرداخته اند. شیوه بیان، نمادپردازی ها و تصاویر شعری در شعر دو شاعر به یکدیگر نزدیک است، همچنین امید به زندگی و ظهور منجی حیات بخش در شعر فروغ تجلّی بیشتری یافته است. طولانی بودن دورة انتظار منجر به توسّل به واسطه گردیده و واقعیّت وجودی منجی، فوق العادّه و ماورایی بودن او را در نگرش هر دو شاعر تثبیت کرده است. می توان گفت میزان تأثیر نزار قبانی از ساموئل بکت فقط در حیطة اخذ و اقتباس لفظ است. این میزان، در فروغ فرّخزاد از آن هم کمتر است. مشابهت های محتوایی، بیش از آنکه متأثّر از ساموئل بکت باشد، با نگرش های عقیدتی و فکری خودشان هم خوانی دارد.
تاثیرپذیری فردوسی در باره ی ماهیت دنیا از نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه بخاطر داشتن بار معنایی عمیق و برخورداری از زیبایی های لفظی و معنوی غیر قابل وصف، همواره الگوی مناسبی برای بسیاری از شاعران و ادیبان بوده و هست. یکی از نام آوران عل م و ادب که در سروده های خویش از این کتاب ارزشمند در موضوعات گوناگون، فراوان استفاده نموده، حکیم طوس است. در نهج البلاغه مباحث زیادی پیرامون ماهیت دنیا مطرح شده که مورد استناد شاعر قرار گرفته است. برخی اوصاف دنیا در سخنان امام علی (ع) عبارتست از : ناپایداری، سرشار از رنج و گرفتاری، محل آزمون و امتحان، سرای پند و عبرت، مکانی برای توشه برداشتن، و... که بیان آنها در دیوان شاعر متجلی است. تلاش مقاله بر این است تا تنیدگی و اثرپذیری شاهنامه را در بحث دنیا از نهج البلاغه تبیین نماید.
بررسی و ارزیابی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی شکلی و محتوایی کتاب مرایا للالتقاء والارتقاء بین الأدبین العربی والفارسی به قلم حسین جمعه است. پیش از ورود به موضوع، شرح حال مختصری از نویسندة کتاب بیان شده و مشخّصات و مسألة پژوهش، ذکر گردیده است. سپس نقد مؤلّفه های شکلی و دیداری اثر، همچون میزان رعایت قواعد عمومی ویرایش و نگارش، کیفیت حروف نگاری، صفحه آرایی و جامعیت صوری کتاب، مورد توجّه قرار گرفته است. عناصر محتوایی، همچون انطباق عنوان با مطالب کتاب، اعتبار علمی منابع، دقّت پژوهشگر در ارجاعات، بهره گیری از ابزارهای علمی لازم برای تفهیم و تبیین موضوع، کیفیت و میزان کاربرد اصطلاحات تخصّصی و... در متن مقاله، بیان شده است. همچنین نظم منطقی و انسجام داده ها در کلّ کتاب یا در هر فصل، نوآوری و روزآمدی اطّلاعات، رعایت اصول منبع دهی علمی، شخصیّت و بی طرفی علمی پژوهشگر، میزان هم خوانی داده های علمی با مبانی و پیش فرض های مورد قبول، رویکرد اثر نسبت به فرهنگ و ارزش های دینی و... بررسی گردیده است؛ به عبارت دیگر، در این پژوهش توصیقی - تحلیلی، امتیازات و کاستی های هر یک از عناصر درون ساختاری و برون ساختاری در کتاب مذکور، اشاره و در حدّ توان ارزیابی گردیده است.
بازتاب فرهنگ ایران در قصیدة ""مقتل بزرجمهر"" از شاعر لبنانی خلیل مطران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوندهای فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی بین ایران وکشورهای عربی از جمله لبنان از زمان هخامنشیان تاکنون پیوسته ادامه داشته، ودستاورد این تعامل، مشترکاتِ فرهنگی-علمی ، بین دو ملت بوده است. اما آنچه در این میان چشمگیرتر است ،تاثیر زبان فارسی بر زبان عربی است که دارای تاریخچه طولانی بوده ودارای سهم ونقش بسزایی است. از دوره جاهلی که واژگان فارسی برشعر شعرای جاهلی تاثیر گذاشت، این روند تا دوره های بعد حتی تا دوره معاصر ادامه پیدا کرد، اما آنچه کمتر مورد توجه واقع شده، تاثیر فرهنگ وزبان فارسی بر ادبای کشور لبنان است. یکی از بزرگان وشعرای لبنانی که بر سنت های قدیمی انقلاب نمود، وافقِ جدیدی در شعر جهانِ عرب گشود،""خلیل مطران ""بود. از دستاورد های خلیل مطران سرودن قصیده مقتل بزرجمهر است.این قصیده حماسه ای بی نظیر در به تصویر کشیدن زوایایی از تاریخ سرزمین ایران است. هدف مطران از سرودن قصیده مقتل بزرجمهر قیام اعراب بر علیه رژیم عثمانی به منظور رهایی از استبداد عثمانی ها بود. خسرو انوشیروان در این قصیده رمز توریه بر سلطان عثمانی است. وداستان بزرجمهر جنبه عبرت آموز داشته وهدف آن بیدار کردن نسل جدید در جهان عرب است. در این مقاله تلاش شده است، برای آشنایی بیشتربا قصیده ""مَقْتَل بُزَرجمِهر"" از شاعر بزرگ عرب؛ ""خلیل مطران""، معروف"" به"" شاعر قُطْرَین ""(سرزمین لبنان ومصر) که تاثیر فرهنگ فارسی در آن به خوبی مشهود است، به روش تحلیل محتوا مورد نقد وبررسی قرار گیرد.
جلوه های تأثیرپذیری میرال الطّحاوی از فروغ فرّخزاد در رمان بروکلین هایتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرال الطّحاوی یکی از چهره های مطرح داستان نویسی معاصر مصری است که به خاطر نگارش رمان هایی در حوزة مشکلات زنان و اوضاع جامعه، توانسته است در مدّت کوتاهی، میان رمان نویسان، آوازه و شهرتی کسب کند. رمان بروکلین هایتس یکی از مهم ترین و برجسته ترین آثار این نویسنده می باشد که محتوا و درون مایة آن را بر پایة مفاهیم اشعار و زندگی شاعر ایرانی، «فروغ فرّخزاد» نگاشته است. الطّحاوی در این رمان، از دو جهان متضاد سخن می گوید؛ از یک سو، به درد و رنج های زنان در جامعه می پردازد و از سوی دیگر، مشکلات مهاجران، به ویژه زنان مهاجر در غرب، را تبیین می کند. محتوا و ترتیب نگارش رمان به گونه ای طرّاحی شده است که احوال قهرمان داستان در رمان مذکور، گویای زندگی فرّخزاد می باشد. پژوهش حاضر که با روش توصیفی - تحلیلی و با هدف بررسی و بیان تأثیرپذیری الطّحاوی در تألیف رمان بروکلین هایتس از شعر و زندگی فروغ فرّخزاد نوشته شده است، ره آورد آن، بیانگر این حقیقت است که الطّحاوی، گذشته از اینکه با فرّخزاد در بسیاری از گرایش های فکری موافق است، بسان او، مسائل و مشکلات زنان را در جامعة مردسالار بازتاب می دهد و قهرمان داستانش در غالب ابعاد مختلف زندگی، همچون زندگی سراسر درد، رنج و مصیبت، از فرّخزاد تأثیر پذیرفته است.
بررسی تطبیقی اسطوره های دینی در اشعار خلیل حاوی و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشر، اساطیر و مفاهیم اسطوره ای است که به دلیل ترکیب شدن بن مایه های آن با ناخودآگاه جمعی، در نزد شاعرانی که دارای نگرش های فلسفی، اجتماعی یا فکری و فرهنگی خاصّی هستند، نمود بیشتری دارد. در واقع اسطوره در نزد این شاعران، پدیده ای اجتماعی با زبان سمبولیک است که به شکل یک نظام فرهنگی جهان شمول درآمده است. خلیل حاوی و احمد شاملو از جمله این شاعران هستند که حجم وسیعی از اسطوره ها مخصوصاً اسطوره های دینی را در اشعار خود به کار برده اند. مفاهیم اساطیر ی به ویژه انبیا و نمادهایی را که می توان در ارتباط با دین دانست مانند مرگ و خیزش، لعازر، عنقا و...، رگه ها ی اصلی اسطوره های این دو شاعر را تشکیل می دهند. دو شاعر در به کارگیری اسطوره ها به شکل چشمگیری از کتاب مقدّس متأثّر بوده و در عین حال، در برخی موارد، با استفاده از اسطورة دینی برای رسیدن به مقصود خود، در شکل اسطوره ها تغییراتی اساسی داده اند، مانند لعازر و حضرت ایّوب. این شاعران با به کارگیری اساطیر دینی و پیوند آن با جریان های اجتماعی و سیاسی و مسائل زندگی، آثار زیبایی را خلق کردند. این پژوهش تطبیقی، بر آن است تا با تکیه بر مکتب آمریکایی به بررسی نقاط اشتراک برخی از اسطوره های دینی موجود در اشعار خلیل حاوی و شاملو بپردازد.
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.
موازنة أدبیة بین سعدی الشیرازی وشمس الدین الکوفی فی ضوء قصیدتیهما حول الغزو المغولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعتبر الهجمة المغولیة من أهمّ الحوادث السیاسیة فی تاریخ الشعبین الإیرانی والعربی لما أثارت فی نفوس الجماهیر من مشاعر الشجی والأسی والسخط علی المحتلین والنقمة علیهم. ومن الطبیعی أن یتأثر منها الأدباء أضعاف ما تأثر عامة الناس لکونهم أرهف أبناء الشعب وأقربهم للانفعال والتأثر من هذه الاعتداءات الإنسانیة العدیدة، أو التعامل والتفاعل معها. ومن هذا المنطلق لقد کان من بوادر الشعراء الذین تغنّوا أصداء هذه الکارثة شمس الدین الکوفی وسعدی الشیرازی من مثیلاتهما حیث صوّرا تصویرا أعمق من غیرهما تأثیرا؛ علی الرغم من البون الشاسع بینهما من الموهبة والذکاء. ولکن من حیث تعاصر الشاعرین واتحادهما فی الإطار التأریخی ذاته تمکّن لنا تناول ما أنشداه فی موضوع المغول من خلال المتابعة والمقارنة الموضوعیة والفنیة وفق رؤیة تحلیلیة ووصفیة لدیهما، وبحثنا هذا یهدف إلی المقارنة بین الدلالات المختلفة للمضامین التی استعرضها الشاعران، والکشف عن وجوه الاشتراک والافتراق بینهما علی ضوء المدرسة الامریکیة. من خلال المتابعة لوجوه الاشتراک والافتراق وما قدّمه هذان الشاعران وجدت الغموض البارزة فی شعر سعدی لایمس شعر الکوفی؛ لأن صیاغة الجمل والعبارات عند الکوفی ذاتیة وطبیعیة ولیست متکلّفة واصطناعیة؛ فتناول الموضوع تناولا أقرب إلی المباشرة؛ غیر أنّ أسلوبهما اتّسم بالمباشرة والتقریریة والاستمداد من الواقع المتمثّل فی مواجهة الغزو.
بررسی تطبیقی نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی در پرتو کتاب آسمانی قرآن، روایات و احادیث معصومان(علیهم السّلام)، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقّت و تأمّل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. برخی از این مفاهیم، در نتیجة جذبه و الهام است و برخی جنبة استدلالی و توصیفی دارد که در ساحت آموزه های قرآنی و دینی حاصل می شود.عرفان، در مباحث هستی شناسی و توحید، سرشار از غنای فکری و ژرف اندیشی است که هر بار با دقّت و تأمّل در این معارف، افق های جدید و فضاهای گسترده تری، مکشوف و مفتوح می گردد. این مقاله به منظور تطبیق نور در دیدگاه ابن عربی و مولانا، نوشته شده و در این خصوص، به توصیف و تحلیل پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی کارکردهای «واو» در فارسی و عربی با محوریّت اشعار سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی و عربی از دیرباز با هم در ارتباط بوده اند و این ارتباط اغلب موجب تداخل زبانی شده است. علاوه بر بخش واژگان زبان، در بخش صرف، آواشناسی و حتی نحو هم این دو زبان روی هم تأثیر گذشته اند. این مقاله که هدفش بررسی یکی از این تداخل های زبانی است، نشان می دهد که بسیاری از کارکردهای حرف « واو » در عربی، به فارسی نیز منتقل شده است؛ چنان که این حرف آنجا که میان دو اسم، دو فعل یا دو جمله قرار می گیرد، علاوه بر کارکرد نحوی اصیل خود، عطف برخی آثار معنایی و بلاغی دیگر را نیز بر جمله مترتب می سازد. «واو» در معانی متعددی نظیر حال، قَسم، معیّت، استدراک و از جمله در معنای سببیّت به کار گرفته می شود. نتیجة پژوهش همچنین نشان می دهد عباراتی شبیه « وگر » و «وَر» در زبان فارسی که در عین ربط دادن کلام، معنای شرطی نیز دارند، به نوعی حاصل ترجمة «وَإن» یا «وَلو» در عربی هستند.
بررسی تطبیقی و سبک شناسانه جلوه های پایداری در شعر نزار قبانی و نصرالله مردانی (مطالعه موردپژوهانه: دو سرودة «طریق واحد» و «سمند صاعقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبک شناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّت های بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبه رو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامی خوانند. این مقاله درصدد بررسی سبک شناسانة همسانی ها و ناهمسانی های موضوعی و فنّی جلوه های پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوب های ادبیّات تطبیقی است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهام بخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفه های ادبیّات پایداری تأکید می ورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.