فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۹۰ مورد.
گزارش تحقیقی: پا به پای صادق هدایت در هند
حوزه های تخصصی:
صادق هدایت در ماه سپتامبر1937م از هندوستان به تهران برگشت اما برای ما معلوم نیست که در کدام ماه سال 1936م به هند آمد و چند ماه یا چند سال در هند زندگی کرد. صادق هدایت وقتی در هند بود به چند شهر مانند بانگلور، حیدرآباد، میسور و غیره سفر کرد و هر جایی که رفت تاثیری از آن گرفت و در داستانهای خود منعکس کرد. صادق هدایت اگر چه شیوه ای نو در داستان های خود و ادبیات هند و ایران ایجاد کرد ولی متأسفانه کسی به زندگی هدایت در هند نگاهی نکرد و رد پای هدایت در این سرزمین با گذشت زمان گم شد.دکتر سید اختر حسین استاد زبان و ادبیات فارسی و هدایت شناس در هند در مقاله ای به نام هندوستان در آئینه بوف کور اظهار نظر کردند که فارسی دانان هند باید در برابر التفات هدایت به هند، با نوشتن تاریخچه مفصل اقامت او در این کشور، دین خود را به او ادا کنند. به این سبب، نگارنده، که دانشجوی دکتر سید اختر حسین هستم تصمیم گرفتم با سفری پژوهشی و تحقیقی به شهر بمبئی و شهرهای دیگر، به جستجوی رد پای هدایت بپردازم.
در این نوشتار بر اساس یادداشتها، نامه ها و داستانهای هدایت اماکن هند را که هدایت از آنها نام برده در یک جستجوی چند ماهه بازشناسی و معرفی کرده ایم. اماکنی مانند پانسیون سامر کویین در شهر بمبئی که هدایت در آن زندگی می کرده، سفرهایش به بنگلور و حیدرآباد، معابد و اماکن تاریخی، میزبانها و دوستان هدایت در هند همه به کمک تصویر معرفی شده اند.
تاثیر تاریخ نگاری ایرانی بر گونه های تاریخ نویسی تیموریان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تدوین تاریخ در هند دوران باستان بیشتر به صورت شفاهی رواج داشته است. اکثر متون باقی مانده از آن دوران متون ادبی، دینی، فلسفی و اندرزنامه هستند. با ورود اسلام و شکل گیری حکومت های اسلامی و ایرانی در شبه قاره هند، تاریخ نویسی به صورت گسترده و متنوع در این سرزمین آغاز گردید. اوج شکوفایی تاریخ نویسی فارسی در هندوستان، مربوط به اوایل دوره تیموریان هند در قرون دهم و یازدهم هجری خصوصا دوره اکبرشاه است. تاثیر تاریخ نگاری ایرانی در شکل گیری و رونق تاریخ نگاری دوره تیموریان هند، مهم ترین مساله تحقیق مورد نظر است. به عنوان فرضیه، چنین استنباط می شود که تاریخ نگاری ایرانی در ابعادی وسیع بر تاریخ نگاری هند در دوره تیموریان تاثیر داشته است. هدف این نوشتار تبیین تاثیرپذیری تاریخ نویسی تیموریان هند از تاریخ نویسی ایرانی است که به روش تاریخی و توصیف و تحلیل داده ها، با استفاده از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته است.
دیدگاه عرفانی خواجه معین چشتی بر اساس دیوان منسوب به وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواجه معین الدین چشنی سر سلسله ی طریقت چشتیه در شبه قاره ی هند است که زیباترین و مهم ترین مضامین عرفانی در اشعار منسوب به وی انعکاس یافته است. مقاله ی حاضر به بررسی دیدگاه عرفانی خواجه معین الدین چشتی پرداخته است، با این فرض که نظرات عرفانی خواجه معین الدین چشتی بر مدار عشق الهی و اصل وحدت وجود است. بدین منظور نگارندگان پس از بررسی پیشینه ی پیدایش فرقه ی چشتیه در هند به واکاوی دیدگاه های عرفانی خواجه معین الدین چشتی درباره خدا، انسان و جهان بر اساس اشعار منسوب به وی پرداخته اند. به منظور آشنایی هر چه بیشتر خوانندگان با طریقه ی چشتیه و سر سلسله ی آن ؛ خواجه معین الدین چشتی و نیز میزان اشتراک فرهنگ و تمدن مردم مسلمان ایران و مردم مسلمان هند و اهمیت این سلسله و طرفداران آن که در مناطق مختلف هندوستان و پاکستان پراکنده اند،نگارش این تحقیق ضروری است. روش تحقیق نیز کتابخانه ای و تحلیلی است. نتایج حاصل از تحقیق فرضیه ی مقاله را به اثبات رسانده است.
زبان فارسی در هند بر اساس ملاحظات ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سفرنامه ابن بطوطه»یکی از آثار ارزشمند عربی است که می تواند در تعریف یا تبیین برخی مجهولات تاریخ ادبی یا تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در هند تأثیری بسزا داشته باشد. ابن بطوطه سیاح معروف عرب (779- 730 هجری) در بخشی از سفرنامه معروف خود شرح مفصل سفرش را به هند بیان و روایت کرده است. حضور و تقرب خاص او در نزد سلطان فارسی زبان دهلی به گزارش های او ارزش تاریخی و ادبی بخشیده است. در این مقاله گزارش های عربی مشتمل بر مندرجات فارسی در دو بخش الفاظ و جملات به شکل تحلیل در متن موردبررسی قرارگرفته است. پس ازآن به سیر نفوذ فارسی در هند ازنظر تاریخ ادبی و تاریخ سیاسی پرداخته شده است تا به استناد منابع تاریخی و تاریخ ادبیات فارسی دلایل پویایی این زبان مشخص گردد.
دستاوردهای این پژوهش نقش حاکمان فارسی زبان هند را در پویایی و رواج فارسی در خارج از مرزهای ایران نشان می دهد. همچنین این سفرنامه، سند و مرجعی مطمئن در تبیین مطالعات تاریخ و ادب فارسی به شمار می رود و باعث می شود ابعاد تعاملات فرهنگی ایران و هند از عمق بیشتری برخوردار گردد و منبعی موثق از فرایند تحقیقاتی منسجم را درباره تاریخ ادبیات و زبان فارسی در هند ایفا نماید.
نقد و بررسی انتقادی احوال و آثار علی بن طیفور بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار حاضر به معرفی انتقادی احوال و آثار علی بن طیفور بسطامی دانشور، مترجم و مؤلف ایرانی مقیم هند در سدة یازدهم هجری قمری می پردازد. این چهرة شاخص فرهنگی خراسان در هند، با وجود تالیف و ترجمة آثار متعدد در حوزه های علوم دینی، ادبی و زبانی در منابع فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته، آنچه در این منابع دربارة معرفی احوال و نوشته های وی آمده، اندک و غالبا پراکنده و مشتّت و گاه متناقض است. در این پژوهش تاریخی کوشش شده است تا با تکیه بر منابع مستند و نسخ خطی موجود از آثار علی بن طیفور بسطامی به شیوة توصیفی به معرفی احوال و آثار وی پرداخته شود و اقوال منابع دیگر در این زمینه مورد نقد و بررسی قرار گیرد. دستاورد پژوهش شناخت بهتر و جامع تر احوال و آثار علی بن طیفور است که این شناخت از طریق دسترسی و کاوش در نسخ خطی آثار او و نقد و بررسی اقوال پیشینیان میسر شده است.
شرح نولکشور بر دیوان حافظ و دریافت های هرمنوتیکی شارحان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تفسیر هایی که در شبه قاره بر دیوان حافظ نوشته شده، شرح چاپ سنگی""نولکشور"" است، که توسط منشی نولکشور درسال (1289ق)فراهم آمده است. این شرح، گزیده ای از تاویل و تفسیر چند تن ازشارحان هندی می باشد که در حاشیه ی صفحات دیوان نوشته شده است. این شارحان مطابق ذوق و افق معرفتی خود، غزل ها را با تعابیر عرفانی تأویل کرده اند و شش غزل را درارتباط با نعت پیامبر اکرم (ص) دانسته اند. در این نوشتار سعی شده است شرح شش غزل مورد نظر با شرح های ایرانی از نظر برون متنی، بینامتنی و درون متنی مقایسه شود. قابل ذکر است که دوغزل از شش غزل شرح نولکشور درشرح های ایرانی وجود ندارد. نتیجه کلی تحقیق نشان می دهد که از میان چهار غزل مشترک درهمه ی شرح ها، تنها غزل اول آن از نظر بعضی از شارحان ایرانی درمدح پیامبر سروده شده است در حالی که شارحان هندی هر شش غزل را در ستایش آن حضرت دانسته اند و این امر نشان دهنده ی اختلاف زبانی، فرهنگی، معرفتی و شرایط متفاوت زیستی شارحان ایرانی و هندی است .
نقد عقلانیت در مثنوی مولانا وکلیات اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقبال لاهوری از خیل ارادتمندان به ساحت پیر رومی است که مستقیم و غیر مستقیم در تمام زمینه ها تحت تأثیر افکار او بوده است. یکی از مهم ترین مضامینی که هم در مثنوی و هم در آثار اقبال بازتاب چشم گیری دارد بحث نقد عقلانیت است که هر دو گاهی بالاترین تمجیدها و ستایش ها را از عقل دارند و گاهی با تازیانه ی انتقاد بر سرش می کوبند. این امر باعث شده است که برخی ناآگاهانه آن ها را به عقل ستیزی متهم کنند، لذا نگارندگان کوشیده اند تا در این مقاله به تبیین عقل و عقلانیت از دیدگاه مولانا و اقبال بپردازند. نتایج این تحقیق که به شیوه ی تحلیل محتوا صورت گرفته حاکی است که هر دو نه تنها عقل ستیز نیستند، بلکه بهترین ستایش ها را از عقل به دست داده اند و مخالفت آنها با عقل فلسفی است امااز آنجا که این نعمت الهی در دست عده ای عامل اختلاف بین مردم شده و به جای راهنمایی و هدایت آنها خود ابزار تباهی جامعه گردیده بود با آن به ستیز برخاستند و در واقع عقل ستیزی آنها نوعی واکنش اجتماعی و حاکی از یک نظام اندیشگی والاست که می خواهند عقل محدود گرفتار نفس را آزاد کنند.
قند پارسی در دیار هند (پژوهشی در سبک غزلیّات غلام احمد احمدی مدراسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
غلام احمد احمدی مدراسی از جمله شاعران ناشناخته ی پارسی گوی هن د است که در اواخر دوره ی تیم وریان م ی زیست ه؛ تن ها اث ر باقی مان ده از این سراینده، منتخبی از غ زلیّ ات او است ک ه نسخه ای خطّی از آن در کتابخانه ی مجلس نگه داری می ش ود. احم دی مدراسی را می توان در ردیف ش اعران درجه ی دوم این دوره به شمار آورد؛ شاعرانی که شاید در قالب ها و مضامین شعر فارسی تحوّلی پدید نیاورده اند؛ امّا شعرشان نمودی از نخستین حرکت ها برای آغاز دوره ای است که بعدها به بازگشت ادبی شهرت یافت و انگیزه ی پرداختن به چنین سراینده ای در این مقاله نیز همین نکته است. غزل های احم دی مدراسی چه از نظر لف ظ و چه از نظر محتوا و مضم ون، به ش عر شاعران سبک عراقی شبیه است. اشعار او ساده، روان و از تکلّف و پیچیدگی به دورند و از تشبیهات و استعارات غریب و مضمون پردازی های دور از ذهن سبک هندی در سروده های او خبری نیست. روش این پژوهش، تحلیل سبکی غزلیّات شاعر است.
فهرست نامه های نسخ خطی فارسی در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسخ خطی از مهم ترین ارکان فرهنگی بشر و نشانگر تاریخ و تمدن یک سرزمین از زوایای مختلف می باشند. از آن جا که زبان فارسی بیش از چهارصد سال زبان رسمی شبه قارّه ی هند بوده، نسخ خطی فارسی بسیار زیادی در کتابخانه ها و مراکز اسناد این کشور یافت می شود که هریک از این آثار، میراث ارزشمندِ فرهنگی و تاریخی شبه قاره و ایران به شمار می آیند. از این رو با در نظر گرفتن گستره ی زبان و ادب فارسی در هند و با هدف صیانت از این میراث فرهنگی، مطالعه در حوزه ی نسخ خطی فارسیِ موجود در مجموعه های این کشور ضروری به نظر می رسد. در این مقاله با استفاده از روش مروری- کتابخانه ای و سندی، ضمن معرفی نسخ خطی، به گردآوری و ارائه ی فهرست نامه های این آثار در کتابخانه ها و مراکز اسناد هندوستان پرداخته می شود. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تاکنون 135 عنوان فهرست نامه از نسخ خطی فارسی در هند تنظیم و تدوین شده که در 39 کتابخانه و مرکز اسناد این کشور نگهداری می شوند. طبیعتاً محتمل است که درصد زیادی از این آثار به دلیل شرایط نامناسب حفاظت و نگهداری، از بین رفته و یا مهجور مانده، به ثبت نرسیده باشند.
کشمیر و زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشمیر ، قسمتی از ایالت جامو وکشمیر هند، همواره یادآور دیاری افسانه ای و سرسبز با
جلوه هایی از زیبایی های شگرف است که مکان های تاریخی و مناظر طبیعی، جاذبه ی خاصی به آن بخشیده است. اشتراکات فراوان آب و هوایی، طبیعی و فرهنگی کشمیر و ایران سبب شده که کشمیر را« ایران صغیر» بنامند.زبان فارسی که زیرشاخه ای از زبان های هند و ایرانی است با زبان های شبه قاره، پیوندی دیرینه دارد؛ اما در واقع توسعه و نفوذ این زبان در هند، مدیون عرفا و مبلغان بزرگ اسلامی است که بیشترین سهم را در ترویج و گسترش اسلام در شبه قاره داشته اند. گروهی از این مبلغان که شاعرانی فارسی زبان بودند، پس از مهاجرت به کشمیر با نشر علوم، ادبیات و فرهنگ ایران، بستری مناسب را برای گسترش زبان و ادب فارسی در این سرزمین مهیا نمودند.
این قلم بر آن است تا ضمن معرفی اجمالی سرزمین کشمیر، به ارتباط کشمیر با زبان فارسی و شاعران فارسی گوی آن بپردازد و زوایای پیدا و پنهان نفوذ زبان فارسی را در این سرزمین جستجو نماید. روش تحقیق کتابخانه ای است.
تحلیل ساختار داستان سیاوش و دو داستان رام چندر و سدنوا در هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرینتسر یکی از نظریه پردازانی است که طرح کلّی قصه های حماسی هند وتمدن های آسیایی را مورد تحلیل قرار داده است.در پژوهش حاضر سعی شده تا با تحلیل سه داستان سیاوش در ایران و رامایانا و سدنوا در هند، ساختار کلی آنها را برپایه ی نظریه ی گرینتسر مورد بررسی قرارداده و ارتباط آنها را با اسطوره ی مرگ و رستاخیز تحلیل کنیم و به این سوال پاسخ دهیم که آیا این گونه قصه ها دارای ساختار اسطوره های تقویمی هستند و آیا قهرمان این حماسه ها هم مانند ایزد باروری اسطوره های نباتی به صورت دوره ای می میرد و زنده می شود؟پس از انجام تحقیق این نتیجه حاصل شده است که هر سه داستان طبق الگوی گرینتسر قابل تحلیل می باشند و طرح تقریباً یکسانی دارند اگر چه در قصه های هندی با تفاوت هایی نیز مواجه هستیم. روش کار، تحلیل کتابخانه ای طرح قصه های حماسی ایران و هند با تطبیق آن بر ساختار اسطوره های تقویمی است.