مقاله حاضر تلاش دارد با روش تحلیل عقلى و استنباط منطقى، دیدگاه اسلام در مسئله دوستى را از طریق بررسى روایات معصومان علیهم السلام تبیین نماید. در خصوص فلسفه دوستى، متناسب و همسو با روایات، دو الگوى «مدنى» و «هستى شناختى» مطرح گردیده است که بر اساس آن رابطه دوستى، یک ضرورت براى تحقق حیات مطلوب اجتماعى و حرکت انسان به سوى کمال و سعادت نهایى، بر مدار توحید تلقى شده است. این دو الگو، به کارکرد حمایتگر دوستى در تأمین نیازهاى جسمى، مادى، روانى و اجتماعى، و کارکرد هدایتگر آن در مسیر توحید و بندگى اشاره دارند. روایات با تأکید بر اهمیت تحقیق و آزمون در انتخاب دوست، روش ها و معیارهایى را براى این اقدام برشمرده اند و راه کارهایى براى تداوم و تقویت پیوند دوستى ذکر کرده اند. همچنین در روایات، سلسله مراتبى از روابط دوستى ترسیم شده است که در بالاترین مراتب آن، دوستى با انبیا و معصومان علیهم السلام و اولیاى الهى قرار دارد.
بروز و ظهور بسیارى از اختلالات روانى ناشى از نابسامانى هاى فکرى و رفتارى در عملکرد شخص در روابط چهارسویه است. از طرفى، با مراجعه به حدیث مشهور جنود عقل و جهل، درمى یابیم ویژگى هایى که این حدیث براى عقل و عقلانى زیستن از یک سو و براى جهل و جاهلانه زیستن از سوى دیگر، بیان داشته است نقطه عطفى در سامان دهى روابط چهارسویه و مبارزه با عوامل و عناصر نابسامانى در روابط مزبور به شمار مى رود. این مقاله بر آن است تا با روش اسنادى و با روشى توصیفى تحلیلى، ضمن مراجعه به منابع دینى و متون روان شناختى و نگرشى به حدیث «جنود عقل و جهل»، نقش صفات و ویژگى هاى عقلانیت در تنظیم و سامان دهى روابط چهارسویه، همچنین نقش صفات و ویژگى هاى جهالت در نابهنجارسازى روابط چهارسویه و راه هاى برون رفت و فروکاستن از این نابهنجارى ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. نتایج حاکى از آن است که هر شخصى براى سامان دهى زندگى خود، نیازمند برقرارى ارتباط مناسب و سالم با خدا، دیگران، محیط و خویشتن است. همچنین روشن شد اختلالات روانى در اکثر موارد ناشى از ناکارآمدى و نارسایى در روابط چهارگانه انسان است. بنابراین، هرقدر روابط انسان نظام مندتر و سامان یافته تر باشد، مسیر رهایى و برون رفت وى از اختلال هاى روانى روشن تر و هموارتر خواهد بود.