فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
عشق از دیدگاه ابن عربی، عارف بزرگ اسلامی، از اسرار الاهی است و همچنان که قلم تاب نوشتن از عشق را ندارد، حد و تعریف منطقی هم قادر به تحلیل چیستی عشق نیستند. هرکس عشق را تعریف کند در واقع آن را نشناخته است. کسی می تواند عشق را بیابد که جرعه ای از این جام نوشیده باشد. نزد ابن عربی مقام عشق بس شریف است، چرا که اصل و اساس هستی و انگیزه ی تجلیات جمال مطلق و گوهر هستی انسان، کامل ترین آینه دار جمال ربوبی، جز عشق نیست. پرده ی مستوری پری روی عالم را عشق کنار زد و او خود را در قالب تجلیات به نمایش گذاشت و از آن جا که از جمیل جز جمال نخیزد، کل هستی معشوق ذات حق است. اول عاشق خود اوست و از سویی معشوق حقیقی نیز جز او نیست و همگان به جذبه ی عشق به سوی او روان اند. در این مقاله، برآنیم که به تفصیل این مطالب بپردازیم.
مرزهای میان عرفان نظری و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آدمی برای شناخت واقعیت ها از چهار روش حسی تجربی، نقلی وحیانی، عقلی برهانی و شهودی عرفانی بهره می برد و از همین رهگذر، علوم گوناگونی را محقق کرده است که در بین آنها فلسفه و عرفان نظری، از روش عقلی برهانی استفاده می کنند. روش عقلی، حقایق کلی را که با تفسیر و انتزاع از محسوسات خارجی به دست می آید و نیز محصول شهود عرفانی را، با برهان و استدلال تعلیل می کند. عرفان نظری صرف تبیین و گزارش مشهودات عارف نیست؛ زیرا عرفان نظری از سنخ علم مصطلح و در حوزهٴ علم حصولی است و چون از سنخ علم حصولی است، نیاز به تعلیل دارد. برای بیان این مطلب لازم است عناوینی چون عرفان عملی و عرفان نظری و عرفان نقلی و عرفان شهودی از هم تفکیک شود؛ زیرا عرفان عملی، برنامهٴ سلوک و راهی است برای شهود حقایق، و عرفان شهودی چیزی جز آنچه عارف در مقام شهود حقایق دریافت می کند، نیست و عرفان نقلی گزارشی از یافته های شهودی عارف است؛ اما عرفان نظری تعلیل و اقامهٴ برهان و استدلال برای امکان یا ضرورت یافته ها است تا برای غیر شاهد قابل پذیرش و دلپذیر باشد. این دانش مانند فلسفه که آن نیز از سنخ علوم حصولی و نیازمند به برهان و استدلال است، در یک حوزهٴ علمی قرار دارند. در این صورت باید تمایز فلسفه و عرفان نظری را تبیین کرد که این تمایز در روش و ظرافت مفاهیم و ظرفیت ذهن ما و مانند آن است. مقالهٴ حاضر در حد میسور به این مسئله می پردازد.
تأملی بر «صراط مستقیم» از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریه های عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صراط مستقیم یکی از موضوعات چالش برانگیزی است که پیوسته در حوزه های مختلف، مورد توجه محققان، صاحب نظران و مفسران بوده است. در این میان، محیی الدین عربی و عارفان پس از او عنایت ویژه ای به این موضوع، نشان داده اند. هدف این مقاله، تحلیل دیدگاه عرفانی ابن عربی و برخی از شارحان نظریه های عرفانی او دربارة صراط مستقیم است که با توجه به رویکرد عرفانی به آیه 56 سوره هود مطرح شده است. این تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. محورهای مورد بحث در آن، انقطاع عذاب از جهنمیان بدون خروج از جهنم و نیز تقسیم صراط مستقیم به سلوکی و وجودی، و تفاوت قایل شدن میان ""الصراط المستقیم"" (صراط الله) و ""صراط مستقیم"" (صراط های رب ها) است. یافته های این جستار، گویای این است که براساس نظر عارفان صراط مستقیم وجودی که در قوس نزولی خلقت قرار دارد، بدون هیچ گونه تمایز و تفاوتی مربوط به همه موجودات است، در حالی که ""صراط مستقیم سلوکی"" به قوس صعودی خلقت مربوط می شود و تنها به انسان ها اختصاص دارد. درواقع، نه تنها وجه تمایز انسان ها از سایر موجودات است، بلکه تعیین کننده مقام و مرتبه هر انسانی در راه رسیدن به کمال انسانی است. همچنین، به دلیل سابق بودن رحمت خدا بر غضب او سرانجام، عذاب از اهل نار برداشته خواهد شد، و با وجود بودن در جهنم، از آلام و عذاب آن، رهایی می یابند.
بررسی ترابط وجودی بدن با نفس پس از مرگ (تناسخ ملکوتی) از منظر مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة چگونگی ارتباط بدن با نفس پس از مرگ از مسائل مهم عرفان نظری است. ابن عربی و پیروان مکتب عرفانی وی در تبیین چگونگی این ارتباط مرتبه مثالی نفس ناطقه انسانی و روح بخاری را که وظیفة وساطت میان نفس و بدن را بر عهده دارند، مطرح می کنند. اثبات مرتبه مثالی برای انسان و تبیین نقش آن در ایجاد ارتباط میان نفس ناطقه و بدن مادی از ابتکارات ابن عربی است. ابن عربی و شارحان مکتب وی با تبیین مبانی خاص هستی شناسی عرفانی، نظیر وحدت وجود، مبحث تجلی و ظهور، و مبانی انسان شناختی، نظیر جداناپذیری روح از بدن، تناسب بدن با نشئه موجود در آن و بقای هویت انسانی در نشأت دیگر، در بررسی مسئله ارتباط بدن با نفس پس از مرگ به تبیین بدن مثالی که معلول افکار و اعمال انسان است پرداخته و تناسخ ملکوتی به معنای تحول باطن و تصور ظاهر به صورت باطن را معقول و مقبول می دانند، ازاین رو گفتاربرخی طرفداران تناسخ را بر تناسخ ملکوتی حمل می کنند. هدف این نوشتار که با روش تحلیلی- توصیفی و از نوع کتابخانه ای به کند و کاو مسأله می پردازد آن است که رابطه بدن با نفس را پس از مرگ تحت عنوان تناسخ ملکوتی از منظر مکتب ابن عربی و شارحان وی تبیین کند.
قضا و قدر و ارتباط آن با اعیان ثابته از منظر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی در آثار مختلف خود، به ویژه در فصوص الحکم که دربردارندة آخرین دیدگاه های اوست، به تحلیل قضا و قدر و اعیان ثابته و ارتباط آنها با وحدت شخصی وجود پرداخته است. دفاع وی از وحدت شخصی وجود و تشکیک در مظاهر آن، این پندار را پدید آورده که قبول وحدت شخصیِ وجود، به سرایت «جبر» در ساحت رفتاری انسان می انجامد؛ زیرا در نظریة وحدت شخصی وجود، همه کاره در دار وجود، حضرت حق است. بنابراین صدور هر فعلی از انسان، یک صدور مجازی است. ابن عربی که این دیدگاه جبرگرایی را در افعال انسان قبول ندارد و چنین برداشتی را ساده لوحی می داند، به تحلیل وحدت شخصی وجود، و قضا و قدر و رابطه آنها با اعیان ثابته پرداخته است و با تبیین سرّ قدر و قبول و دفاع شدید از وحدت شخصی وجود، به تعامل حق و عبد در تحقق افعال حکم کرده و اختیار انسان را به رسمیت شناخته است. این مقاله، با کاوش در تبیین و تحلیل دیدگاه ابن عربی، از زاویه ای نو به آن پرداخته است.
غایت آفرینش در حدیث «کنت کنزاً مخفیاً»
حوزه های تخصصی:
محور بحث در فلسفه و غایت آفرینش در عرفان اسلامی، حرکت حبی است که در تبیین آن، به حدیث کنت کنزاً مخفیاً استناد می شود. در این حدیث، به نوعی تبیین هستی شناسی عرفانی صورت گرفته است. حب و عشق منشأ بروز و ظهور کمالات حق تعالی گردید، به گونه ای که این اظهار و تجلی در موطن علم، از تعینات علمی شروع شده، تا عوالم عینی و خارجی کشیده می شود و در انسان کامل جمع می گردد. در این مقاله، از بررسی سند حدیث مزبور و تأیید محتوایی آن با آیات قرآن، به اجمال شرح و تفسیر می شود و در پایان، بر همین اساس، به بیان غایت آفرینش اشاره می گردد.
مراتب قرب در عرفان اسلامی
حوزه های تخصصی:
نگاه هستی شناختی و سلوکی به مسئله قرب حق و خلق با یکدیگر و بیان مراتب آن در عرفان اسلامی اهمیت زیادی دارد. از منظر هستی شناسی عرفانی، که مبتنی بر وحدت شخصیه وجود و نظریه تجلی است، دو وجه ارتباطی عام و خاص میان خلق و حق وجود دارد؛ قربی را که انسان در سایة پیمودن دو راه ارتباطی باواسطه و بی واسطه بین خود و حق، به دست می آورد، «قرب سلوکی» می نامند. در مقابل، «قرب وجودی»، همان جلوه حق بودن انسان است. قرب سلوکی در سایة بهره مندی از نوافل و فرائض، خود مراتبی دارد که با تحصیل نوافل یا جمع میان نوافل و فرائض و... مراتبی از دایرة کمال و ولایت و دوایر نظیر آن ترسیم می شود. همچنین نیز با تقدّم و تأخّر یکی از آن دو، که «سیر محبّی» یا «سیر محبوبی» نامیده می شود، به اعتباری دیگر چهار مرتبه محبّت، توحید، معرفت و تحقیق با عنوان مراتب قرب شکل می گیرد.
تحلیل فرآیند تجربه عرفانی شیوه ای در کشف بن مایه تجربه های عارفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین دقیق بن مایه تجربه های عرفانی همواره از اهداف پژوهشگران متون عرفانی بوده است. گاه این تجربه ها چنان با باورهای عموم متناقض است که آن را بدون کمترین تحلیل صحیح طرد می کنند و گویندگانش را بر مرکب چوبین تکفیر می نشانند. تحلیل صحیح این تجربه ها میسر نخواهد بود، مگر با شناخت زبان عرفانی متون و آشنایی با شیوه های بیان تجربه های بیان ناپذیر عرفانی.
آنچه در تحلیل تجربه عرفانی بسیار مؤثر است، تبیین سیر این تجربه است از آغاز شکل گیری در وجود عارف، تا افزوده شدن تحلیل های ذهنی و زیورهای ادبی بر قامت آن و درنهایت، بیان آشکارای آن. اگر این سیر از پایان به آغاز بررسی شود، بن مایه تجربه عرفانی عارف آشکار خواهد شد. از این حیث، بررسی تجربیات عرفانی نیازمند روشی است که، در این نوشتار، «مهندسی تجربه عرفانی» نامیده می شود.
در جستار حاضر، ارتباط تجربیات عرفانی با حقیقت را تبیین کرده و شیوه دست یابی عارف به حقیقت و بیان آن را بررسی می کنیم. سپس، به تحلیل زبان عرفانیِ عباراتی از مقالات شمس تبریزی، با بهره گیری از رویکرد «مهندسی تجربه عرفانی»، خواهیم پرداخت.
معرفت شناسی تطبیقی عشق الهی از دیدگاه مولوی و هربرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأملی در عالم خیال از دیدگاه برخی از فلاسفه و عرفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قوهٔ خیال و عالم صور خیالی، حلقهٔ واسط میان عالم عقلی و عالم جسمانی است. در تاریخ فلسفه اسلامی، از زمان فارابی تا عصر حاضر، بحث از خیال از مباحث بسیار مهم بوده و در حل بسیاری از مسائل، مانند مسئله شناخت، ربط حادث به قدیم و حیات اخروی مدد برساند. بعضی از صاحب نظران، این توجه را از ممیزات فلسفهٔ اسلامی دانسته اند.
در این تحقیق ما به طور اجمالی در صدد بیان آرای فارابی، ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و ابن عربی دربارهٔ عالم خیال هستیم؛ تا ضمن بررسی دیدگاه ها، به بیان نکات اختلافی و اشتراکی آنها در این مسئله بپردازیم.
جغرافیای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جغرافیای عرفانی با سه نوع اصطلاح جغرافیایی روبرو هستیم. یکسری مقولاتی که در جغرافیای طبیعی ما بإزای خارجی دارند مثل جهات چهارگانه، نام شهرها، اقالیم و ممالک که البته در جغرافیای عرفانی تأویل پذیرند و نقش نمادین و رمزگونه به خود گرفته اند. دسته دوم مقولاتی جغرافیایی که منشأ قرآنی دارند همانند قاف، عرش، کعبه، طور و مجمع البحرین که آن ها نیز بر مشرب عرفا تفسیر و تأویل می شوند. دسته سوم که فقط در جغرافیای انتزاعی سخن از آن ها رفته، نه در طبیعت و نه در قرآن یافت می شود، بلکه سخن از مکان هایی است که ساخته ذهن خلّاق عارفان است. برخی از این مکان ها ریشه در آموزه های اسلامی دارد و برخی از حکمت خسروانی ایرانی سرچشمه گرفته است. در این جغرافیا عالم بالا، جهانی سراسر نور و لطیف تر از جهان ماده است. عالم مثال فضایی است میانه عالم روح و عالم ماده بین ملکوت و ناسوت که روح و جسم پدیده ها و موجودات در این برزخ به هم متصل می شود. از این رو عالم مثال مظهر تمامیت، کلیت و جمع اضداد است. در این مقاله با تکیه بر تحقیقات عرفان پژوهان، جغرافیای عرفانی در سه محور جغرافیای عرفانی طبیعی، جغرافیای عرفانی قرآنی و جغرافیای عرفانی انتزاعی در آثار و اندیشه عرفای بزرگ ایرانی و اسلامی بررسی گردیده است.
نقد تصوف در آثار صوفیان قبل و بعد از حمله مغول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری جریان تصوف در قرن دوم هجری، از یک سو منشأ تحولات فراوانی در حوزه های مختلف اجتماعی شده و از سوی دیگر این جریان فکری، پذیرای اندیشه ها، سلیقه ها و برداشت های گوناگون دینی شده است. این تأثیر و تأثرات سبب بروز درگیری و نزاع درونی جریان فکری تصوف شده است. در مراحل رشد و رونق تصوف، جوامع اسلامی درگیر حمله های بنیان کن مغول شدند که در همه سطوح فرهنگی و اقتصادی جامعه تأثیر نهاد و بی شک جریان فکری و اجتماعی تصوف نیز از این تأثیرات
نمی توانست برکنار بماند. در این پژوهش سعی شده نقدهایی که صوفیان سده های پنجم و ششم – به عنوان سده های قبل از حمله مغول - و صوفیان سده های هشتم و نهم -که پس از ویرانی مغول قرار دارد - در آثار خود بر دیگر صوفیان روا داشته اند، استخراج و هر دوره با هم دیگر مقایسه شود تا بتوان از این میان به شناخت بهتر و بیشتری از جریان های نابه هنجار تصوف قبل و بعد از حمله مغول دست یافت. در پایان نتیجه گرفته می شود، حمله مغول به شکل مستقیم بر دگرگونی های صوفیانه و نقدهای درون مشربی آنان تأثیر نگذاشته است.
ذات گرایی در عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیوند بین وحدت (وجودی) و کثرت (اعیانی)، از مهم ترین مشکلاتی است که فراروی عارفان قرار دارد. طرح وجود یگانه و نفی وجود از دیگر موجودات، این پندار را به وجود می آورد که در عرفان، وجودات خارجی، چیزی جز هیچ و پوچ بودن، به دست نمی دهند.
با توجه به مبانی مسلم عارفان در هستی شناسی عارفانه و با تکیه بر منابع اصیل عرفانی، به دست می آید که پندار یادشده، با واقعیت همگونی ندارد. در اثبات این مدعا، پس از نگاه اجمالی به دیدگاه های ذات گرایانه برخی مکاتب دیگر، در آغاز، تبیین وجود محض (حق تعالی) مطابق دیدگاه هستی شناسی عرفانی، ضروری می نماید. سپس در مرتبه نازل تر، حیثیات و شؤون آن وجود، یعنی اسماء الاهی، حلقه واسطه میان وجود صرف و ذوات و ماهیات (اعیان ثابته) معرفی می شوند؛ و در نهایت، پیوند و رابطه ذوات و ماهیات با وجود مطلق، تبیین می گردد.
در نتیجه، به دست می آید که عارفان مسلمان با مبانی خاص خود، ذات گرایی را در تفسیر منحصربه فرد می پذیرند؛ که این ذات گرایی، هم با وجود محض بودن حق تعالی (وحدت شخصی وجود) سازگار و هم با لوازم دیدگاه عرفانی، همسو است. عارفان با تبیین دقیق هستی، برای ذوات، نفس الأمر قائل می شوند و آن ها را هیچ و پوچ نمی دانند.
اختلافات شمس با مولوی در آراء، اندیشه ها و داوری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شمس تبریزی با جلال الدین مولوی علیرغم شباهت ها و اشتراکات فکری و عقیدتی مشهور و مورد انتظاری که دارند و علیرغم تأثیر و تأثر فراوان از یکدیگر، در موارد و مباحث متعددی نیز با یکدیگر اختلاف نظر و یا اختلاف عقیده دارند که گاه آشکار و گاه کمی پوشیده اما قابل کشف و استنباط و بیان است.
در مقاله حاضر کوشش شده تا با روش مقایسه ای، برخی از این نوع اختلاف نظرها از آثار و اقوالشان استخراج و معرفی گردد و موارد لازم آن، جهت شناخت بیشتر از این دو شخصیت بزرگ عرفان عاشقانه، مورد بحث و تحلیل قرار گیرد. برای روشمندی بیشتر، مباحث تحت سه عنوان دسته بندی شده تا تفاوت یا اختلاف فکری آن دو، در جنبه های مختلف آرا و اندیشه ها و تأویلات و داوری ها تشریح یا تبیین شود.
دستاورد مشخص مقاله آن است که شمس با مولوی، دستِ کم از حیث اندیشه ها(در سه موضوع)، تأویل و تفسیر آیات و روایات(در پنج مورد)، و نیز داوری هایشان درباره پیامبران و عارفان(درباره سه پیامبر و هفت عارف) اختلاف و یا تفاوت نظر دارند که این موارد و موارد مشابه، همواره باید در مطالعات تطبیقی در دو حوزه مولوی پژوهی و شمس پژوهی، مورد توجه و بررسی محققان قرار گیرد.
نظریه ی تفسیری ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
ابن عربی، معروف به شیخ اکبر، چهره ی برجسته ی عرفان اسلامی در زمینه های تفسیری و تأویلی دارای آرای ویژه ای است که بررسی و شناخت این آرای منوط به درک صحیح نظریّه ی تفسیر او است. نظریه ی تفسیر او در صدد بیان مبانی، اصول و روش تفسیری او است. این نظریّه در دو محور تفسیر و تأویل، دارای مبانی و اصولی ویژه است. این تحقیق در صدد بیان و بررسی هریک از مبانی و اصول حاکم بر تفسیر و تأویل از دیدگاه ابن عربی است. دیدگاه های او در دو محور تفسیر و تأویل، دارای ضوابط خاص خویش است، نظریّه ی تفسیر او در راستای تبیین ضابطه مند بودن تفسیر و تأویل از دیدگاه ابن عربی است.
اندر حکایت عقل گریزی صوفیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در بخشی از ادبیات عرفانی و سخنان برخی از منسوبان به عرفان، عقل و عرفان در برابر هم قرار گرفته، دو راه ناسازگار و مخالف یکدیگر تلقی شده اند. این گروه، عقل را یک منبع یا راه تحصیل معرفت نمی دانند و برای دستاوردهای عقل و در نتیجه علوم بشری، اعتباری قائل نیستند. از نظر ایشان، عقل نه تنها منبع معتبری برای معرفت نیست، بلکه مانع معرفت و موجب گمراهی نیز می باشد. جالب آن که برخی از اینان برای اثبات بی اعتباری عقل، به استدلال های عقلی متوسل شده اند. در این نوشتار، پاره ای از ادله ایشان طرح و بررسی خواهد شد. باید تأکید کرد که مقابله بعضی از عارفان یا مدعیان عرفان با عقل، به معنای مخالفت همه عرفا با عقل یا ناسازگاری عرفان و عقل نیست؛ چراکه این مخالفت می تواند از سوء فهم نسبت عرفان و عقل ناشی باشد. به نظر ما عرفان و عقل نه تنها ناسازگار نیستند، بلکه مؤید و معاضد یکدیگرند. اوج این تعامل و تعاضد را می توان در حکمت متعالیه صدرایی شاهد بود.
ریشه یابی انسان کامل در روایات شیعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در انسان شناسی عرفان اسلامی بحث انسان کامل است. چنین انسانی با سیر و سلوک معنوی به غایت قصوای خلقت آفرینش راه یافته و مظهر تام اسم جامع حق در عالم ملک شده است. او انسانی یگانه است که در عصر خود بی نظیر و آیینه تمام نمای حق، واسطه ملک و ملکوت، و خلیفه الله بر روی زمین است و در جمیع کمالات خداگونه شده است؛ او که عالم هستی به محوریتش می چرخد و با نبودنش جهان هستی دچار اضطراب و اضمحلال می شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد: برای شناخت انسان کامل از روایات از چه کلیدواژه هایی می توان استفاده کرد؟ نگارنده در دستیابی به پاسخ احتمالی این پرسش، واژگان امام، حجت خدا، خلیفه الله، یگانه روزگار، قطب عالم، واسطه فیض و مانند آنها را کلیدواژه های قابل جستجو می داند و مصداق کامل این نوع انسان را پیامبر خاتم(ص)، امامان معصوم(ع) و در عصر حاضر امام عصر(عج) می یابد.
تساهل و مدارا در تصوف اسلامی (براساس متون نثر از آغاز تا پایان سده چهارم قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تساهل و مدارا در عرصه های گوناگون و به دلایل مختلفی پدید می آید. گاه، منفعت طلبی موجب مدارا با گروه های متنازع می گردد و گاه، پشتوانة فکری دیگری دارد. در میان برخی عارفان، روحیه تساهل و مدارا به سبب آمیختن قواعد عالم وحدت و کثرت پدید می آید؛ بدین معنی که آنان در عالم وحدت باقی مانده، و خواسته اند که با نگاه وحدت گرایانه به عالم کثرت بنگرند؛ پس، به خلط مراتب و آمیختن قواعد روی آورده اند. درحقیقت، این گروه وارد اجتماع می شوند، اما می خواهند با قواعد عالم وحدت بازی کنند. جبر اندیشی و در عمل° «صلح کل بودن» از جلوه های مهم این نگاه به شمار می رود. در میان تساهل گرایان، گروه دیگری نیز هست که رفتارشان منشأ اعتقادی و فقهی دارد؛ این گروه تحت تأثیر رواج برخی اندیشه های مداراگر در فقه اهل سنت قرار دارند و علت تساهل پیشگی آنان پیروی از فقها در این زمینه است.
گذشته از انگیزه هایی که برای روی آوردن به تساهل بیان شد، دسته دیگری نیز از این شیوه به عنوان حربه ای اخلاقی و اجتماعی بهره می برند. این رفتار ناشی از عطوفت وجودی این عارفان است و از این راه مردم را مجذوب خود می سازند؛ پیروان این نگرش با ستمگران نیز تقیه پیش می گیرند تا از آسیب های بزرگ جلوگیری کنند. در این پژوهش، برآنیم که این نگاه های متفاوت را با تشریح بیشتر مبانی نظری، و بررسی شواهد و نمونه های تاریخی تبیین نماییم.
تبیین علم الأسماء تاریخی در شکل گیری معرفت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
«علم الاسماء تاریخی» نقطه تلاقی دو اندیشه متفاوت در دو دوران مختلف است؛ علم الاسما دیدگاه کانونی ابن عربی در تدبیر عالم و تاریخیت برگرفته از نگاه هایدگر به هستی است؛ هرچند ابن عربی در فصوص الحکم درباره سیر تطور تاریخی اسماء الهی در بستر انبیا سخن می گوید و به نوعی، علم الاسماء را در بستر تاریخ انسان کامل بازگو می کند؛ این نقطه تلاقی خود را در فردید بروز می دهد که دلبسته عرفان اسلامی است، هرچند رسالت هایدگری دارد. در این پژوهش، می خواهیم با منظم کردن افکار فردید، به ویژه باتوجه به نوشته های سیدعباس معارف، و فربه تر کردن آن با میراث عرفانی ابن عربی، نقش این آموزه را در شکل گیری علم دینی بررسی کنیم. در آخر، با تبیین علم دینی به مثابه بنیاد علوم انسانی امیدواریم گامی در هموار کردن مسیر علوم انسانی-اسلامی برداریم.
شطحیات عرفانی از منظر منطق و تفکر فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قبیل سخنان و گشودن رازهای نهفته در آن ها، چشم اندازی جدید از مواجهة تاریخی و سپس علمی با این پدیده است. تقریباً در همة آثاری که له و علیه شطحیات به نگارش درآمده اند، آن جایی که به انکار یا دفاع عقلانی از شطحیات پرداخته شده و نشانی از اثبات و رد توجیه منطقی این قبیل سخنان و تعابیر دیده می شود، منظور از عقل، عقل ارسطویی و مراد از منطق، منطق دوارزشی ارسطویی بوده است. با آن که منشأ اشکالات و مشکلات در شطحیات در ذات نامتعارض بل متناقض یا متناقض نمای آن هاست اما راه حل منطقی برای حل این مشکلات نه در منطق ارسطویی بلکه در منطقی به نام منطق فازی است که در گفته های مدافعان از شطحیّات نیز به طور ضمنی و ناخودآگاه به آن اشاره شده است اما عادت تبعیت تاریخی از قوانین عقلی مشائی و قواعد منطقی ارسطویی، مجال رهایی از چهارچوب تنگ و تاریک این منطق را به ذهن حتی برجسته ترین محققان در این عرصه از جمله استیس نداده است