مسئله حجاب، یکی از مسائل مهم حوزه زنان است. حجاب یعنی پوششی که وقار و شخصیت و کرامت و عفت زن را تضمین می کند و به زندگی او آرامش می بخشد و این وجود ارزش مند را از دستبرد نااهلان مصون می دارد. حفظ حجاب در عین این که جسم و ظاهر زن را محدود و محصور می کند به روح و عقل او آزادی و حریت می بخشد و فکر او را از بسیاری از دغدغه های مزاحم و وقت گیر رها می سازد و در عوض، بی حجابی و بدحجابی، حقیقت گوهر وجودی زن را در پوشش جاذبه های جنسی، پنهان می دارد.
آن چه یک زن بی حجاب یا بدحجاب به نمایش می گذارد زیبایی های انحصاری اوست که به محارم او تعلق دارد، اما آن را در معرض دید همگان قرار می دهد. به قول چارلی چاپلین: برهنگی و بدحجابی، بیماری قرن معاصر است که در «روح و افکار» افراد «جامعه هدف» رسوخ نموده و آنان را بیمار می کند.
زنان در عرصه بهداشت روانیِ جامعه نقش بزرگی را ایفا می کنند. حجاب آنان پرده ای سیاه بر چشم هوس بازان می کشد و خود و جامعه را از آفت و آلودگی نجات می دهند و آنان فرصت می یابند که سرمایه وجودی و زینت های خدادادی خویش را در کانون مقدس خانواده متمرکز کرده و خانواده را که اولین هسته اجتماعی است، با پاکی و طهارت، پایه گذاری کنند.
سنگر حجاب، پاسدار گوهر حیا و عفت و حرمت زن است. زن در حجاب به مانند گوهر در صدف می باشد؛ همان گونه که گوهر و مروارید تا هنگامی که در صدف قرار دارند آسیب نمی بیند، زن نیز با پوشش و حجاب خود، از آزار و اذیت ناپاکان و چشم چرانی هوس رانان در امان می ماند
این مقاله به شرح و تفسیر خطبه 102 نهجالبلاغه میپردازد. در شماره پیشین، استاد به بیان و شرح اوصاف بندگان شایسته خدا از منظر نهجالبلاغه پرداختند. در این شماره به شرح اوصاف بدترین بندگان خدای متعال از منظر امیرمؤمنان میپردازد. انسانهای محروم از الطاف، توجه، عنایت و کمک الهی، گرفتار گمراهی و انحراف از حق هستند.
کسانی که خدای متعال آنان را به خود وانهد، راهنمای مطمئنی نخواهند داشت، شیطان نیز با وسوسههای خویش آنان را از طریق سعادت دور میسازد و با عمل به فکر و رأی خویش، گمراه میشوند. از اینرو، هر انسان مؤمنی برای طی طریق حق باید معارف ناب دینی و اسلامی را از منابع اصیل دینی و عالمان دینی برگیرد.