چکیده

متن

 

آیات وارده در پیروی از پیامبر
مراحل تأثیر رسالت پیامبر
رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بخشهای گوناگون جهان آفرینش منشأ آثار فراوانی بوده است، چنانکه در جوامع مختلف بشری، تأثیر خاص خود را به همراه داشته است. در این مبحث ابتدا مراحل مختلف تأثیر رسالت آن حضرت و سپس وظیفهی‌ جهانیان در برابر آن تبیین می‌شود:
۱ ـ خدای سبحان،رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در‌میان نانویسان عرب و‌درس نخواندگان حجاز برانگیخت: “هو الذی بعث فی الأُمیین رسولاً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة”[۱] رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آیات الهی را بر آنان تلاوت می کرد و اسرار کتاب آسمانی را به آنها می آموخت و آنها را به تهذیب و تزکیه نفوس دعوت می کرد. آن حضرت خود، امّیی بود که در مکتب خداوند، عالم شد سپس معلم دیگر امیین قرار گرفت. پس اولین مرحله رسالت آن حضرت، تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت برای تأثیرگذاری بر امیین می‌باشد. البته نکتهی‌ تکمیلی در این باره در پایان پنجمین مرحله خواهد آمد.
۲ ـ خداوند بر اساس این که “و ما أرسلنا من رسولٍ إلا بلسان قومه”[۲]، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان پیامبری که در میان عرب زبانها ظهور کرده و آنها را با زبان عربی به معارف بلند الهی دعوت می کند، معرفی کرد: “إنّا جعلناه قرءناً عربیاً لعلّکم تعقلون”[۳]. بنابر این مرحله دوم تأثیر رسالت آن حضرت، تحولی است که در منطقهی‌ تازی زبانها بوجود آورده است.
۳ ـ مرحله سوم، تحولی است که رسالت آن حضرت در همهی‌ جوامع بشری، اعم از عرب یا غیر عرب، به بار آورده است. خداوند در این باره می فرماید: “وما أرسلناک إلا کافة للناس″[۴]، “وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین”[۵] “تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً”[۶]. تا آن جا که بشریت به سر می برد و اندیشه و فکری هست، قلمرو رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهد بود، خواه جوامع عصر نزول وحی، و خواه اعصار دیگر، خواه مردم حجاز و خواه مردم مناطق دیگر.
۴ ـ رسالت آن حضرت از جوامع بشری فراتر رفته و‌تا آن جا که فکر و‌اندیشه در میان موجودات زمین هست، تأثیر می گذارد. در این باره خداوند می فرماید: “قل لئن اجتمعت الإنس والجن علی أن یأتوا بمثل هذا القرءان لا یأتون بمثله ولو کان بعضهم لبعضٍ ظهیراً”[۷] مستفاد از این آیه که نسبت به جن و انس تحدّی دارد، این است که جن هم مانند انس در برابر رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مسئولیت دارد. چنانکه آیه مبارکهی‌ “فبأیّ ءالاء ربّکما تکذبان”[۸] نیز ناظر بر مسئول بودن جن و انس است.
بنابر این تا آن جا که محیط اندیشه است ـ اندیشه بلند انسانی یا اندیشه متوسط پریان ـ همه آنها را رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در برگرفته است. همگان در برابر وحی الهی مسئولند، چنانکه خداوند می فرماید: “قل أُوحی إلیَّ أنه استمع نفر من الجن”[۹]؛ عده ای از جنیان سخنان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را شنیده و به آن ایمان آوردند.
۵ ـ رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مناطقی هم که شهود و عرفان، حضور و ظهور دارد، اثر تازه ای به همراه داشت. ولادت آن حضرت که زمینه بعثت و رسالت آن حضرت بود همان گونه که در زمین آثار فراوانی را به دنبال داشت و در کتابهای تاریخی به طور اجمال نقل شده است، در آسمان هم اثری گذاشت که در قرآن کریم چنین بیان شده است: “و أنّا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرساً شدیداً وشهبا و أنّا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الان یجد له شهاباً رصداً * و أنّا لا ندری أشرٌّ أُرید بمن فی الأرض أم أراد بهم ربهم رشداً”[۱۰] البته آسمانی که قرآن کریم از آن سخن می گوید در بسیاری از موارد، غیر از آسمانی است که در هیئت و نجوم مطرح است، چنانکه مقصود از “اهل آسمان” فرشتگان هستند که شاگردان انسان کاملند.
تأثیر وجود مبارک رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آسمانها به این نحو است که از سویی دست ناپاکان از معارف بلند آسمانی کوتاه شد و از سوی دیگر شاگردان آسمانی از علوم لدنّی آن حضرت به خوبی استفاده خواهند کرد.وقتی حوزه علمی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به چهره آسمانیان باز گردد و راهزنانی نباشند تا مانع بهره یابی صحیح باشند قهراً اهل آسمان از علوم لدنّی آن حضرت بهتر استفاده می کنند.
حاصل این که سراسر عالم در‌‌پیشگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، امّی،ناخوانا و نانویسا هستند، گرچه فرشتگان آسمان یا عالمان و حکیمان و فرزانگان زمینی و یا جنیان باشند، زیرا همهی‌ فضیلت مدارانِ علمی نسبت به آن مقامی که فاقدند، امی هستند.
با توجّه به اشارات قرآنی مذکور در بارهی‌ مراحل مزبور، این گونه استفادهی‌ از قرآن نشان می دهد هرچه با شرح صدر بیشتری در قرآن تدبّر کرده و دید وسیعتری پیدا کنیم، هنگامی که دوباره به برداشت اولیه خود توجه می کنیم آن را حقّ، ولی محدود می یابیم. پس با تدبر تام در آیه “هوالذی بعث فی الأُمیین رسولاً”[۱۱] می فهمیم که خدا در میان همه امیین جهان، از انسانها و غیر انسانها، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برگزید تا معلم آنها باشد، چون حوزه رسالت و خلیفة اللهی آن حضرت همهی‌ جهان است؛ گرچه وجود عنصری این خلیفه در زمین زندگی می کند ولی حوزه خلافتش همهی‌ ما سوی الله است، و‌کلمه “فی الأرض” در آیه “إنی جاعل فی الأرض خلیفةً”[۱۲]، ظرفِ مجعول است نه حوزه رسالت و خلافت. یعنی خلیفه خدا در زمین به سر می‌برد، نه آن که حوزهی‌ خلافت وی تنها محدودهی‌ زمین باشد.
پیامبر، محور اطاعت الهی
وظیفه موجودات در پیشگاه رسول اکرم
براساس آنچه در فصل یکم بیان شد، همهی‌ موجودات آسمان و زمین در پیشگاه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وظیفه دار و خاضع و خاشعند. از این رو خدای سبحان در قرآن کریم آن وظایف را تبیین کرده است. وظیفه ای که بر عهده فرشتگان نهاده، این است که به همراه خداوند بر پیامبر درود بفرستند: “إن الله و ملائکته یصلون علی النبی یا أیها الذین امنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً”[۱۳] خداوند به انسانها نیز می‌فرماید: همان گونه که فرشتگان در ساحت قدس آن حضرت تصلیه‌ای دارند شما هم به پیشگاه او صلوات و سلامی اهدا کنید و در پیشگاه مقدس او سِلْم و منقاد باشید.
خداوند قبل از تأدیب دیگران ـ اعم از فرشته و بشر ـ خود از باب تفضّل، تحیت خاصی به رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) اهدا می کند و آنگاه دیگران را مأمور به ادای احترام می‌کند.
گرچه قرآن کریم نحوهی‌ عرض ادب به ساحت قدس رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) را به صورت “و سلموا تسلیماً” بیان می کند اما کیفیت آن را در آیات فراوانی که مسئله اطاعت از اوامر و نواهی پیامبر را مطرح کرده است شرح می دهد، زیرا خداوند او را بر محور محبت خود پرورانده و تربیت کرد، او را به خُلُق عظیم رساند، احکام الهی را به او آموخت و به دیگران دستور داد تا از او اطاعت کنند.
از آن جا که خدا مؤدِّب بود، رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به آداب الهی مؤدَّب کرد. ادب همان ظرافت در کردار یا گفتار است و انسان ظریف گوی و لطیف پرداز، ادیب می باشد، و انسانی که همهی‌ شئون زندگی سیره او با ظرافت همراه است، مؤدَّب خواهد بود. بنابر این سیرهی‌ ظریفانه، نشانهی‌ ادیب بودن صاحب سیره، و سنّت لطیفانه، آیت مؤدَّب بودن صاحب سنّت است.
آیات وارده در پیروی از پیامبر
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) گذشته از مزایای خاص علمی و عملی، دارای دو امتیاز مخصوص به خود بود؛ اول: داشتن هدف مشخص، دوم: آشنایی با راه درستِ رسیدن به آن هدف و نیز پیمودن آن.
سرّ این که خداوند به جوامع بشری دستور اطاعت از پیغمبر داد، آن است که انسانْ مسافر است و مسافر دارای مقصدی خاص و راهی معیّن است و پیغمبر اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم)، هم مقصد قافله انسانیت را می‌داند و هم راه رسیدن به آن مقصد را به خوبی می‌شناسد. خدای سبحان در این باره فرمود: “والنجم إذا هوی * ما ضلّ صاحبکم وما غوی”[۱۴]؛ سوگند به ستارهی‌ آسمان وقتی که برای افول به افق نزدیک شود، پیامبری که صحابت و رهبری شما را دارد، نه گرفتار ضلالت است و نه مبتلا به غوایت. انسان بی‌هدف را غاوی و انسان راه گم کرده را ضالّ می‌گویند. پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) که منزّه از ضلالت و غوایت است، هم هدف کاروان انسانیت را می‌داند و هم راه رسیدن به آن را.
تبهکاران در هر عصری پیامبر خویش را به سفاهت و ضلالت متهم می‌کردند ولی پیامبران به دستور خدای سبحان، از خود دفاع کرده، می‌گفتند: “یا قوم لیس بی سفاهة”[۱۵]. قرآن کریم، این جریان را که برای بسیاری از پیام‌آوران الهی اتفاق افتاده است، با ذکر آنچه آنها در دفاع از خود گفته‌اند، نقل می‌کند ولی وقتی این اتهام متوجه رسول اکرم شد، خدای سبحان خود از رسولش دفاع کرد و فرمود: “ما‌ضلّ صاحبکم وما غوی”[۱۶]
بر این اساس رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) که منزّه از ضلالت و غوایت، و واجد همهی‌ علوم و معارف بوده و از جهت ظرافت گفتار و لطافت رفتار، الگوی ادیبان و اسوه مؤدّبان جهان است، مدار اطاعت الهی قرار گرفت و خداوند فرمان پیروی از او را در چند آیه بیان فرمود. بررسی این آیات معلوم می کند که محور اطاعت کجاست و بهره هایی که انسان مطیع از اطاعت می برد چیست:
۱ ـ “أطیعوا الله و الرسول فإن تـولوا فإن الله لایحب الکافرین”[۱۷] در این آیه، اعراض و روگرداندن از اطاعت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کفر تلقی شده است. یعنی اگر کسی از جهت اعتقادی رو برگرداند، کفر عقیدتی دارد و اگر کسی معتقد باشد ولی در مقام عمل اعراض کند، کفر عملی دارد و در هر دو حال از کافران (به معنای جامع) بشمار می رود.
۲ ـ “وأطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون”[۱۸] این رحمت خاصه است که در پرتو اطاعت از خدا و پیامبر نصیب مردم می شود. رحمت خاص در قبال رحمت عام و مخصوص مؤمنان و سالکان صراط مستقیم است.
۳ ـ “ومن یطع الله و رسوله یدخله جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها و ذلک الفوز العظیم”[۱۹] در این آیه جنبهی‌ تشویق ملحوظ شد، به این بیان که فوز عظیم که بهشت جاودان نموداری از آن است و در پرتو پیروی از خدا و رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) حاصل می‌شود، به پیروان خدا و رسول بشارت داده شد.
۴ ـ “ومن یعص الله ورسوله ویتعدّ حدوده یدخله ناراً خالداً فیها وله عذاب مهین”[۲۰] سرپیچی و نافرمانی در برابر خدا و پیامبر، مآیه عذاب دردناک و ذلت و خواری است. عزّت بی جا، ذلت بجا را به همراه دارد، چنانکه فروتنی در برابر فرمان خدا و پیامبر، زمینه فوز بزرگ و عزت راستین را فراهم می کند. هون و خواری در اطاعتِ از هوی نهفته است و انسان هوس مدار، از نهفتگی خواری و زبونی غافل است.
۵ ـ “یا أیها الذین امنوا أطیعوا الله وأطیعوا الرسول وأُولی الأمر منکم فإن تنازعتم فی شیء فردّوه إلی الله والرسول إن کنتم تؤمنون بالله والیوم الاخر ذلک خیر وأحسن تأویلاً”[۲۱]. خداوند بعد از دستور پیروی از خود و رسول گرامی و أئمه اطهار (علیهم السلام) چنین فرمود: برای فصل خصومت و حل نزاعهای علمی و عملی به خدا و رسول او رجوع کنید. ارجاع مورد نزاع به خدا و رسول، بازگشت خوبی برای شما دارد.
اسرار این عالم، حقیقتهای عینی و پشتوانه دستورهای اعتباری است و تأویل این احکام در قیامت ظهور می کند. قرآن کریم می فرماید: “یوم یأتی تأویله”[۲۲] روز قیامت تأویل این احکام و تأویل قرآن فرا می رسد. آن روز کسانی که مطیع رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند به تأویل حَسَن بار می یابند و “احسن تأویل” نصیب کسی می شود که دارای “احسن تقویم” باشد و “احسن تقویم” نصیب کسی است که “احسن الأقوال” را شناخته و‌از آن اطاعت کند و”احسن الأقوال” قول رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. یعنی جمع میان آیات “و أحسن تأویلاً” [۲۳] و “لقد خلقنا الإنسان فی أحسن تقویم”[۲۴] و “فبشر عبادِ * الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه”[۲۵] و “ومن أحسن قولاً ممن دعا إلی الله وعمل صالحاً وقال إننی من المسلمین” [۲۶] و “أدعوا إلی الله علی بصیرة أنا ومن اتبعنی”[۲۷] این است که به بندگانی بشارت دهید که سخنان گوناگون و مکاتیب متنوع را بررسی می کنند و بهترین آنها را می گیرند و‌احسن قولها، مکتب کسی است که خود و‌مردم را به الله دعوت کند و‌در متن صراط مستقیم باشد.
آنگاه مصداق خاص احسن الأقوال را که سخن رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است مشخص کرد. قهراً چنین انسانی به احسن تقویم متقوم شده و در قیامت از احسن تأویل برخوردار است. یعنی بازگشت او نیکوترین بازگشتها و بهترین مرجع خواهد بود. البته حسن و زیبائی نشئهی‌ حقیقت، یعنی معاد، غیر از حسن اعتباری محدودهی‌ قانون و تشریع‌است.
۶ ـ “و من یطع الله و الرسول فأولئک مع الذین أنعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن أولئک رفیقاً”[۲۸] اگر کسی مطیع خدا و پیامبر باشد، همراهان خوبی دارد، زیرا انبیا و صدیقان و شاهدان اعمال و صالحان رفقای او و همراه مرافقی برای او هستند. همراه مرافق به کسی گفته می شود که رفیق خود را هدایت و حمایت می کند. به عبارت دیگر قافله بشری به سوی لقای حق در حرکت است و طی این مرحله طولانی بدون همرهی خضرِ ولایت، میسور نیست، و همراهان ضعیف نواز، مآیه شادابی و امید اعضای قافله اند.
احساس گرایش به فضیلت، یا بی‌میلی نسبت به گناه در سالکان جنّة‌اللقاء، نشانهی‌ حسن رفاقت انبیا و اولیای الهی است. یعنی آثار نبوت و صداقت و شهادت و صلاح همراهان، بطور نامرئی در دل مصاحبان ظهور می کند.
نکتهی‌ شایان ذکر این که معنای ظاهری آیه مزبور این است که افرادی که مطیع شریعت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند، در قیامت با انبیا و اولیا محشور می‌شوند، امّا در بیان معنای عمیق آن باید گفت: معیّت گاهی جسمانی و حسّی است، یعنی سالکان کوی طاعت و انقیاد، با انبیا در یک مکان و‌در یک بوستان زندگی می‌کنند، و گاه معیّت عقلی است، یعنی ارواحشان در کنار رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است و به لقای رسالت آن حضرت بار مییابند و بسیاری از معارف و حقایق نادیدنی را مشاهده می‌کنند، اگرچه به مقام پیامبران نمی‌رسند. چنانچه به جنة اللقاء هم بار نیابند، شاهد کسانی که اهل آن هستند، خواهند بود و این معیت روحی است، نه جسمی و حسی. پس سالکان کوی رسالت در نشئه ملکوت و بالاتر از آن با انبیا خواهند بود لیکن قافله سالارشان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
۷ ـ “و أطیعوا الله و أطیعوا الرسول واحذروا فإن تولیتم فاعلموا أنما علی رسولنا البلاغ المبین”[۲۹].
۸ ـ “وأطیعوا الله و رسوله إن کنتم مؤمنین”[۳۰]
۹‌ـ‌”ویطیعون الله ورسوله أولئک سیرحمهم الله”[۳۱]. این رحمت ـ چنانکه پیش از این بیان شد ـ رحمت خاص است که در پرتو پیروی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) ظهور می کند و بهره پیروان خدا و پیامبر می گردد.
۱۰‌ـ “ومن یطع الله ورسوله ویخش الله ویتقه فأولئک هم الفائزون”[۳۲]، “أطیعوا الله وأطیعوا الرسول فإن تولّوا فإنما علیه ما حمل وعلیکم ما حملتم وإن تطیعوه تهتدوا وما علی الرسول إلا البلاغ المبین”[۳۳]. فائز و رستگار کسی است که پیرو خدا و رسول اکرم بوده و تقوای الهی را فراهم کند. هر‌کدام از رسول و‌امت مسئولیتی دارند؛ رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) مسئول تبلیغ آیات و احکام الهی است، و امت اسلامی مسئول فهم و پذیرش دعوت الهی است. پیامبر پیام خود را رساند و شما بکوشید که به هدف والای او برسید.
خلاصهی‌ پیام آن که شما نابالغانی هستید که به وسیله پیروی دستورات رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) از دوران کودکی بیرون می آیید. انسان تا خاک باز است نابالغ است. وقتی از خاک بازی و زمین بازی و زمان و زمانه بازی و مانند آن رهید، بالغ می شود و آنان که در رهن طبیعتند و از گرو ماده رهایی نیافته اند، مبلغ دانش آنها بسیار اندک است و با سرمایه کم، تجارت کلان ممکن نیست. در این باره خداوند به رسول گرامی فرمود: از چنین گروهی اعراض کن: “فأعرض عن من تولی عن ذکرنا ولم یرد إلا الحیوة الدنیا * ذلک مبلغهم من العلم”[۳۴]. از‌این رو‌مدار فرمانروایی و فرمانبرداری فقط وحی الهی است که علم بالغ و فراگیر باشد.
۱۱ ـ “و ما کان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضی الله و رسوله أمراً أن یکون لهم الخیرة من أمرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضلّ ضلالاً مبیناً”[۳۵]. یعنی گرچه شما خردمند و‌عالمید، اما جهان بینِ کامل نیستید.بسیاری از اسرار چون در‌دسترس علوم انسانی یا تجربی نیست جامعه بشری نسبت به آنها امّی است و خداوند از میان امیین، پیامبری عالم و آگاه را مبعوث کرده است. بنابر این مؤمنان در برابر وحی آسمانی حق ندارند بگویند: ما نظرمان در باره ره آورد پیغمبر، چنین است، زیرا امّی نباید در برابر معلم اظهار نظر کند.
البته این که می گویند: “جاهل را با عالم بحث نیست”، بدین معنا نیست که جاهل نباید از عالم استفتا و سؤال و استفسار و تعلم کند. این گونه امور نه تنها برای جاهلان رواست، بلکه بر آنها واجب است، اما کنکاش و تلاش بی جا کردن، ندانسته ها را دانسته تلقی کردن و استدلالهای عالمانه را با مغالطه های جاهلانه آمیختن روا نیست. انسان در حوزه علم و اندیشه اش مختار است ولی آنچه را نمی داند و علم به جهل خود دارد باید به محقق فرزانه رجوع کند و آن فقط وحی خداست.
کیفر تلخ کسانی که جاهلانه در قبال وحی الهی سر سختی می کنند این است که نه ولیّ خواهند داشت و نه نصیر: “لا یجدون ولیاً ولا نصیراً”[۳۶]. “ولیّ” کسی است که همه کارهای مولّی علیه را بر عهده می گیرد، مانند پدر که همه کارهای فرزند خردسال خود را بر عهده دارد. “نصیر” کسی است که کمبودِ کار انسان را ترمیم می کند؛ کسی که بتواند بعضی از کارها را بر عهده بگیرد و در انجام بعضی دیگر ناتوان باشد دیگری به یاری او می شتابد و آن کمبود را جبران می کند. جهنمیان در قیامت نه ولیّ دارند تا عهده دار همه کارهای آنها باشد و نه ناصر دارند تا کمبود کارهای آنها را جبران کند. از این رو چهره آنان در آتش به هر سمت گردانده می شود و می گویند: ای کاش ما از خدا و پیامبر پیروی می کردیم: “یوم تقلب وجوههم فی النار یقولون یا لیتنا أطعنا الله و أطعنا الرسولا”[۳۷]. این گردش چهره در قیامت، نشانهی‌ حیرتی است که در دنیا داشتند؛ زیرا محصول تمرد از وحی و سرگردانی در تیه جهالت و ضلالت، در قیامت ظهور می کند. انسان متحیر به راست و چپ و بالا و پایین می نگرد تا راه چاره بیابد. این حالت که عذاب معنوی است در کنار عذابهای جسمانی برای جهنمیان ظهور می کند.
انسانها از لحاظ بهره برداری از رفتارشان یکسان نیستند، زیرا بعضی انسانها از اعمال خود طرفی نمی بندند، چون “أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمان ماء”[۳۸] یا “حبطت أعمالهم فی الدنیا”[۳۹] یا “ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا وهُمْ یحسبون أنهم یحسنون صنعاً”[۴۰]، ولی بعضی همهی‌ اعمالشان ـ اعم از محسوس و‌مشهود،یا معقول و مستور ـ را می یابند، از این رو از اعمال مؤمنان چیزی کاسته نمی‌شود: “وإن تطیعوا الله و رسوله لا یلتکم من أعمالکم شیئاً”[۴۱].
۱۲ ـ “إن الذین یحادون الله ورسوله أولئک فی الأذلین * کتب الله لأغلبن أنا ورسلی إن الله قوی عزیز″[۴۲]. از آن جا که عزت از آن خدا و رسول و مؤمنان است: “و لله العزّة ولرسوله و للمؤمنین”[۴۳]، کسانی که از پذیرش رسالت رسول اکرم‌(صلی الله علیه و آله و سلم) سرباز زده،منحرف شدند،ذلت دامنگیر آنها می شود.پس آن حضرت محور محبت و عداوت الهی و نیز مدار عزت و ذلت است، بنابر این دوست داران و پیروان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عزیز و محبوبند: “إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله”[۴۴]، چنانکه منحرفان از رسالت آن حضرت، هم دشمنان خدایند و هم خوار و فرومایه: “ضربت علیهم الذلة و المسکنة”[۴۵]، و اگر کسی مطیع رسول اکرم نبود و راهش را جدا کرد و در شق و مرز دیگری حرکت کرد عقاب خداوند سخت است: “ذلک بأنهم شاقوا الله و رسوله و من یشاق الله فإن الله شدید العقاب”[۴۶].
حاصل این که چون محور ارزش و کمال انسانی، فضایل نفسانی است: “إن أکرمکم عند الله أتقیکم”[۴۷]، و رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) که مؤدب به آداب الهی است و از خُلق عظیم بهره مند است: “إنّک لعلی خلق عظیم”[۴۸]،
از برجسته‌ترین مراحل تقوا متنعم است، پس کریمترین انسانها نزد خداوند می باشد، از این رو نمونهی‌ همهی‌ انسانهای کامل خواهد بود.
خلاصه ‌ آنچه در این مبحث بیان شد این که خداوند پس از تأدیب پیامبر به اخلاق الهی و تخلق آن حضرت به صفات کمال، به مردم دستور داد: هرچه پیامبر آورد و به آن امر کرد اطاعت کنید و از آنچه شما را از آن نهی کرد بپرهیزید: “ما‌اتاکم الرسول فخذوه وما نهاکم عنه فانتهوا”[۴۹].
پاورقی:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*: سیره رسول اکرم در قرآن، تالیف حضرت آیت الله جوادی آملی، ج۲، ص ۸۹-۱۰۳
۱/ سوره ‌ جمعه، آیه ۲/
۲/ سوره ‌ ابراهیم، آیه ۴/
۳/سوره ‌ زخرف، آیه ۳/
۴/ سوره ‌ سبأ، آیه ۲۸/
۵/ سوره ‌ انبیاء، آیه ۱۰۷/
۶/ سوره ‌ فرقان، آیه ۱/
۷/ سوره ‌ إسراء، آیه ۸۸/
۸/ سوره ‌ الرحمن، آیه ۱۳/
۹/ سوره ‌ جنّ، آیه ۱/
۱۰/سوره ‌ جنّ آیات ۸ ـ ۱۰/
۱۱/سوره ‌ جمعه، آیه ۲/
۱۲/ سوره ‌ بقره، آیه
۱۳/ سوره ‌ احزاب، آیه ۵۶/
۱۴/سوره ‌ نجم، آیات ۱ ـ ۲/
۱۵/سوره ‌ اعراف، آیه ۶۷/
۱۶/ سوره ‌ نجم، آیه ۲/
۱۷/ سوره ‌ آل عمران، آیه ۳۲/
۱۸/ سوره ‌ آل عمران، آیه ۱۳۲/
۱۹/سوره ‌ نساء، آیه ۱۳/
۲۰/ سوره ‌ نساء، آیه ۱۴/
۲۱/ سوره ‌ نساء، آیه ۵۹/
۲۲/ سوره ‌ اعراف، آیه ۵۳/
۲۳/سوره ‌ نساء، آیه ۵۹/
۲۴/ سوره ‌ تین، آیه ۴/
۲۵/ سوره ‌ زمر، آیات ۱۷ ـ ۱۸/
۲۶/ سوره ‌ فصلت، آیه ۳۳/
۲۷/ سوره ‌ یوسف، آیه ۱۰۸/
۲۸/ سوره ‌ نساء، آیه ۶۹/
۲۹/سوره ‌ مائده، آیه ۹۲/
۳۰/ سوره ‌ انفال، آیه ۱/
۳۱/ سوره ‌ توبه، آیه ۷۱/
۳۲/سوره ‌ نور، آیه ۵۲/
۳۳/ سوره ‌ نور، آیه ۵۴/
۳۴/ سوره ‌ نجم، آیات ۲۹ ـ ۳۰/
۳۵/ سوره ‌ احزاب، آیه ۳۶/
۳۶/ سوره ‌ احزاب، آیه ۶۵/
۳۷/ سوره ‌ احزاب، آیه ۶۶/
۳۸/ـ سوره ‌ نور، آیه ۳۹/
۳۹ ـ سوره ‌ آل عمران، آیه ۲۲/
۴۰/ ـ سوره ‌ کهف، آیه ۱۰۴/
۴۱/ ـ سوره ‌ حجرات، آیه ۱۴/
۴۲/ ـ سوره ‌ مجادله، آیات ۲۰ ـ ۲۱/
۴۳/ ـ سوره ‌ منافقون، آیه ۸/
۴۴/ ـ سوره ‌ آل عمران، آیه
۴۵/سوره ‌ بقره، آیه ۶۱/
۴۶/ سوره ‌ حشر، آیه ۴/
۴۷/ سوره ‌ حجرات، آیه ۱۳/
۴۸/ سوره ‌ قلم، آیه ۴/
۴۹/ سوره ‌ حشر، آیه ۷/

تبلیغات