از دیدگاه بسیاری از مفسران، عبارت «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ» در آیه نودوچهارم سوره حجر، حاکی از فرمان الهی به پیامبر (ص) در سومین سال بعثت بوده و بر علنی کردن دعوت به اسلام پس از مرحله مخفیانه آن دلالت دارد. مفسران غالباً با تکیه بر معنای واژه ها، استناد به سیاق آیات و بر اساس روایات نقل شده، بر این نظر تأکید می ورزند. این در حالی است که با تأمل در دیگر آیات قرآن، توجه به بحث تاریخ گذاری سوره ها و اشکال های وارد بر احادیث مورد استناد، می توان این دیدگاه را نقد کرد. برخی معتقدند که دعوت رسول خدا (ص) از آغاز نبوت، آشکار، اما با رعایت احتیاط در تشکیل اجتماعات اسلامی برای حفظ جان صحابه بوده است. اما با توجه به سیاق سوره، می توان گفت این آیات به جهت دلداری و تثبیت پیامبر (ص) در ادامه مسیر دعوت نازل شده اند؛ امری که در موارد متعدد دیگری در قرآن کریم مسبوق به سابقه است. علاوه بر این، می توان آیات را با توجه به روحیه مدارای رسول اکرم (ص) و موارد مشابهی که در قرآن آمده، تحلیل کرد.
از آنجا که جایگاه پیامبران در تمدن گذشته بشر پیوسته مورد نقد و بررسى موافقان و مخالفان پیامبران بوده و با توجه به اینکه اراده انسان مهمترین عامل تمدن ساز شناخته شده چگونگى تأثیرگذارى پیامبران مورد ارزیابى و سنجش قرار مىگیرد. منابع دینى، تاریخى و علمى و نیز داورى اندیشمندان، مأخذ و مستند سنجش این امر و تعیین نتیجه آن مىباشد.
هدف این پژوهش بررسی مبانی، اصول و روشهای تربیت اخلاقی در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. نوع این پژوهش کیفی است. برای رسیدن به هدف پژوهش از روش تحلیلی ـ اسنادی استفاده شده است. به منظور جمع آوری اطلاعات در مورد عوامل پژوهش یعنی اخلاق، تربیت اخلاقی، سیره پیامبر و اهل بیت، اصول، مبانی و روشهای تربیت اخلاقی از تمام کتابهای روایی، تاریخی و پژوهشها در این زمینه بهره گرفته شده است؛ بدین معنی که ابتدا به شناسایی و گردآوری منابع مورد نیاز همراه با فیش برداری و ثبت موضوعات مورد نظر پرداخته شد؛ .سپس داده ها طبقه بندی و در نهایت مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی است که در سیره پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) سه مبنا استنباط، و از هر مبنا یک اصل و از هر اصل دو روش استخراج شده است که جداگانه به آنها پرداخته شد. مبنای اول هماهنگی عقل و وحی است. اصل ناظر بر این مبنا تعامل تفکر اخلاقی و تعبد اخلاقی است و روشهای ناظر بر این اصل نیز تبیین ارزشهای اخلاقی و مبارزه با هوای نفس است. مبنای دوم هماهنگی دین و اخلاق است. اصل ناظر بر این مبنا درهم تنیدگی تربیت اخلاقی و تربیت دینی است و روشهای ناظر بر این اصل پاک کردن محیط مظاهر فساد و امر به معروف و نهی از منکر (ایجاد فضای اخلاقی) است. سومین مبنا هماهنگی حسن فعلی و حسن فاعلی است. اصل ناظر بر این مبنا تعامل انگیزه و عمل است و روشهای ناظر بر این اصل تحریک ایمان و اعتقادات دینی متربیان و پرورش میل و اشتیاق در به دست آوردن فضیلتها و توانایی مخالفت با رذیلتهاست.