مسئله این مقاله، نقد و بررسى مبانى نظرى و عملى عرفان کیهانى و ریشه یابى معرفتى مباحث آن است. روش بحث نیز به شکل توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى است. ازاین رو، ابتدا به طرح مبانى نظرى و عملى پرداخته، سپس به ارزیابى و واکاوى تأثرات و اقتباس هاى معرفتى این فرقه از ادیان و مکاتب نظر شده است. در پایان نیز یافته ها حاکى از آن است که در ریشه یابى مبانى نظرى، تفکر رواقیان متقدم در باب طبیعت و دیدگاه هاى ایدئال گرایانه در فیزیک نوین مورد بازخوانى قرار گرفته است و در مباحث عرفان عملى این فرقه نیز، سر خط مباحث به ریکى ژاپن و مطالب کتاب مقدس مى رسد. همچنین، این مباحث کوششى در واکنش به مبانى تجربه گرایانه و پزشکى مدرن است. بدین سان، خلط مباحث فیزیک و عرفان، تغذیه ناقص و سطحى از منابع دینى و مکاتب فلسفى از مهم ترین اشکالات مباحث این فرقه است.
رنج دریافتی درونی - عاطفی (در مقابل درونی - معرفتی / ارادی و جسمانی) است که همه ابنای بشر به نوعی با آن آشنا هستند و آن را در زیست درونی خود تجربه می کنند. ازاین جهت، رهایی از آن یکی از مهم ترین مسائلی است که هر انسانی به آن نظر دارد. ابوسعید ابوالخیر به عنوانِ عارف مسلمان و بودا در کسوت بنیان گذار یک سنت دینی - معرفتی، در باب علت رنج و راه رهایی از این وضعیت نامطلوب سخنانی گفته اند. این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی، درصدد تبیین نگاه این دو متفکر برآمده است. به نظر می رسد که در مقایسه بین این آرا، هم بودا و هم ابوسعید، به نحوی مسئله رنج را با «ناآگاهی»، «خود» و «خواست» پیوند داده اند و «معرفت» و «اخلاق» را راهی برای رهایی از آن معرفی کرده اند. البته تفاوت های مهمی در تحلیل همین دو نکته به چشم می خورد که ناظر به فهم متفاوت آن ها از هستی، انسان و غایت اوست.
مقالهٴ حاضر، نخست به تبیین اجمالی برخی مبانی نظری عرفانی در پیدایش عالم، همچون وحدت شخصی وجود و اعتباری بودن کثرت، تعینات وجود قبل از پیدایش کثرت و پس از آن می پردازد. سپس نحوهٴ پیدایی عالم را از منظر عرفان برمی رسد و در هر دو بحث، تفاوت این دیدگاه را با دیدگاه فلسفی به نحوی اجمالی بیان می کند. در این مقاله چگونگی ظهور اسما و صفات الهی و تعینات و نسبت های متکثر آن و نیز اینکه این امور با ترتیبی خاص از او ناشی می شوند، مورد بررسی قرار گرفته، نقش قاعدهٴ الواحد در این بحث، ویژگی های صادر اول و تفاوت دیدگاه عرفانی و فلسفی و نیز تحلیل و نقد برخی گفته های ابن عربی در این خصوص بیان می گردد.
از آنجا که در برخی از دیدگاه های عارفان اختلاف نظرهایی وجود دارد و انعکاس این اختلافات موجب دور شدن مقاله از هدف اصلی می گردید، آنچه در این مقاله به عرفان و عارفان نسبت داده شده است، عمدتا بر اساس تبیین و تشریح حضرت استاد آیت الله جوادی آملی از عرفان نظری می باشد و موارد معدودی هم که به دیدگاه عرفانی بزرگان دیگر اشاره شده، مواردی است که با این تبیین همخوانی دارد. ضمن اینکه در ارائه نظریات حکمت مشاء، صرفا بر آرای ابن سینا تأکید شده است.