فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۲٬۵۴۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
از جمله امور مربوط به قیامت که انبیاء الهی از آن خبر داده اند،مسئله معاد و رستاخیر می باشد.بنابه فرمایش ائمه معصومین(ع)قیامت روزی است که خداوند همه انسانهای گذشته و آینده را برای رسیدگی دقیق حساب و رسیدن به پاداش اعمال،گرد هم می آورد. موضوع این تحقیق نیز در همین زمینه بوده،که تحت عنوان»فرهنگ اصطلاحات معاد از دیدگاه قرآن و حدیث«فراهم آمده است و نگارنده کوشیده تا این موضوع را در پرتو آیات قرآنی با استفاده از کتب لغوی و حدیثی و تفسیری معتبر در حد توان و امکان مورد پژوهش قرار دهد.در این تحقیق سعی شده در هر فصل چندین لغت با مفهوم معاد مورد بررسی قرار گیرد.شیوه نگارنده بدین صورت بوده که ابتدا در هر فصل کلمه با حرفِ مورد نظر و مشتقات و معانی آن در قرآن و سپس در غیر آن مورد پژوهش قرار گرفته است.
اخلاق، عشق و جنایت در قصه حضرت یوسف
منبع:
بینات ۱۳۸۳ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن پژوهان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره پیامبران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی الگوها و عبرتهای اخلاقی و رفتاری
قرآن کریم و آئین زندگی: ادب دعا در نیایش پیامبران از دیدگاه قرآن
حوزه های تخصصی:
بازتاب موضوعی قرآن کریم در آثار مصطفی لطفی منفلوطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم این وحی الهی با ادبیات غنی خود، همواره در طول تاریخ، ادیبان و شاعران را مسحور خود کرده و مضامین بلند و عمیق آن همواره الهام بخش شاعران و نویسندگان بزرگ بوده است. این امر در آثار ادبای معاصر عرب نیز بسیار مشهود است. آثار اکثر ادبای این دوره، سرشار از واژه های دینی و قرآنی بوده و تجلی بخش بسیاری از مضامین اعتقادی و اخلاقی قرآن کریم است و بهترین شاهد و مصداق برای اثبات اثرپذیری ادبای عرب از قرآن کریم در همه ادوار به شمار می رود. مصطفی لطفی منفلوطی یکی از نویسندگان بنام و مشهور مصری است که با داستان های زیبا و دل انگیزش بویژه «العبرات و النظرات» خاطری بس نیکو در میان مردم به جای گذاشت. وی در نویسندگی و ادبیات نابغه و در مقالات و کتبش، سبک و روشی منحصر به فرد داشت و از جمله ادیبانی بود که از مفاهیم والای قرآنی معرفت و شناخت جامعی داشت. او به عنوان یک مصلح اجتماعی با تکیه بر معانی و مضامین قرآنی در تلاش بود تا جامعه فاسد و عقب مانده مصر را که زیر یوغ بردگی غربیان بود برهاند و به آرمان های والا و شامخ مصر برساند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی بازتاب موضوعی قرآن کریم بر روی آثار منفلوطی پرداخته و به این نکته دست یافته است که قرآن کریم در تهذیب و تزکیه نفس منفلوطی، پیشبرد اهداف و بالابردن سطح ادبی آثار وی تاثیر بسزایی داشت.
بررسی حجیت ظواهر قرآن (در پرتو آموزه های نهج البلاغه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میزان اتکا و اطمینان به ظواهر قرآن و نقش روایات در این مهم، از مبانی زبان شناختی قرآن کریم است و همواره حجم درخوری از مباحث اصولی و هرمنوتیکی را به خود اختصاص داده و می دهد. در این مقاله در صدد هستیم موضوع مذکور را نه صرفاً با رویکرد اصولی یا هرمنوتیکی، بلکه در پرتو آموزه های نهج البلاغه بررسی کنیم. در آموزه های امیرمومنان علی علیه السلام با دو دسته از بیانات مواجه هستیم. دسته اول شواهدی که ممکن است از آنها حجیت ظواهر قرآن و استقلال آنها در فهم و استنباط برداشت شود و دسته دوم شواهدی که در آنها ذو وجوه بودن قرآن یا نیازمندی به اهل بیت علیهم السلام در فهم مطرح و ممکن است از آنها عدم حجیت ظواهر قرآن و عدم استقلال آیات در فهم و تفسیر برداشت شود. با بررسی هر دو دسته از شواهد و ارائه تقریرات و نقدهای مطروحه، چنین به نظر می رسد نه از شواهد دسته اول که ناظر به استقلال و معیاریت قرآن در فهم و حجیت آنند، می توان به پذیرش حجیت ظواهر قرآن رأی داد و نه از شواهد دسته دوم که ناظر به ذو وجوه بودن قرآن و نیازمندی فهم آن به اهل بیت علیهم السلام و قیومیت آنان است، می توان نفی حجیت ظواهر قرآن را نتیجه گرفت. هر چند دست کم می توان گفت که شواهد دسته اول ناظر به حجیت فهم در نصوص و محکمات و شواهد دسته دوم ناظر به ضرورت رجوع به روایات درباره مجملات و متشابهات هستند. نویسنده بر این باور است که ظواهر قرآن پس از فحص و یاس از قرائن ( نه الزاماً قرائن روایی) حجیت دارند و می توان به آن معنا اتکا کرد که تفصیل آن در این تحقیق خواهد آمد.
عصمت در قرآن
موعود در قرآن
قاعده افزایی تکرار فعل «قال» در راستای تبدیل آن به الگوی گفت وگو در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن هرچند که یک کتاب دینی و ایدئولوژیک است، اما تنها کارکرد ارجاعی ندارد. در رساندن محتوا به مخاطبانش از قدرت زبان نهایت بهره را برده و موجب نزدیک شدن آن به زبان شعری و ادبی شده است. حال این سؤال پیش می آید که این زبان ادبی به چه شکل در قرآن آمده است؟ قرآن برای رسیدن به هدفش که تأثیر و جلب نظر مخاطب می باشد، سبک ادبی منحصر به فردی دارد که تابع نظم شعر نیست، ولی از قواعد زبان شعری و نظام آن برخوردار است. با توجه به آرای صورتگرایان که برای بررسی زبان ادبی به تمایز دو فرایند خودکاری و برجسته سازی زبان معتقدند، زبان قرآن نیز صرفاً به بیان موضوع نمی پردازد، بلکه برای رساندن محتوای معین سعی دارد که در شیوه بیان خود، با بهره گیری از زبان ادبی، دریافت مدلول را به تأخیر بیندازد که این امر، ذهن خواننده را درگیر نموده و موجب گسترش معنا می شود. این فرایند به وسیله تکرار، موجب قاعده افزایی و برجسته سازی در کلام می گردد. در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی، سعی بر آن است که برجسته سازی فعل «قال» و مشتقات آن از طریق تکرار بررسی شود. این فرایند همگام با متن پویای جامعه ای که طالب تفکر و تأمل است، راه را برای دیالوگ، چندصدایی و تفاهم هموار می کند. در واقع بسامد بالای فعل «قال» و مشتقاتش (1717 بار) در ساختار قرآن و برجسته شدن این کلمه در برونه زبان، چنان قدرتی به درونه زبان بخشیده است که قادر به تحلیل ساختار است.
غم و شادى در قرآن
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر فرهنگ اصلاحات و واژه ها در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه دیگر موارد بازی ها و تفریحات، غنا و موسیقی
معناشناسی واژة «علم» در معلقات سبع و قرآن کریم از منظر روابط معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه علم در دوره های گوناگون تاریخی متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر هر دوره تطور معنایی پیدا کرده و در معانی مختلفی به کار رفته است. بررسی معناشناختی این واژه، در تاریخ قبل و بعد از اسلام، نشان دهنده کاربرد آن در معانی متفاوت و حتی متضاد است. بدین معنا که در دوره جاهلیت، متناسب با فضای فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، معنایی که از علم دریافت می شد با معنای آن در دوره اسلامی متفاوت بوده است. از بین متون جاهلی، «معلقات سبع» بنابر درجه اهمیت و قدمت تاریخی آن می تواند به معناشناسی این واژه متناسب با فضای فکری جاهلیت کمک کند. در دوره اسلامی نیز تطور معنایی علم را می توان در «آیات قرآن»، به عنوان منبع مهمی که اصول و اندیشه های اسلامی از آن نشئت گرفته، پی گرفت.
در این پژوهش، با استفاده از روابط معنایی در دو بُعد «تقابل معنایی» و «هم معنایی» سعی شده واژه علم در دوره جاهلیت و اسلام معناشناسی شود. در روش تقابل با استفاده از کلمات و واژه هایی که در تقابل با علم در بافت متن به کار رفته معنای علم استخراج شده است و در روش هم معنایی نیز با استفاده از واژه هایی که در بافت متن به عنوان واژه جایگزین علم به کار رفته معنای علم به دست آمده است.
در دوره جاهلیت، بیشترین معنای علم را می توان در تجربیات فردی و سطحی از آگاهی نسبت به محیط پیرامون مشاهده کرد، در حالی که در آیات قرآن معنای علم ابعاد معرفتی و شناختی پیدا کرده است.