فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۷۹ مورد.
منبع:
کوثر ۱۳۸۵ شماره ۲۱
حضرت آدم «ع» و گناه در مرتبه عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان حضرت آدم ع در قرآن مورد توجه اکثر متکلمان و فیلسوفان است. اصولاً شیوه قرآن بر آن است که مسائل و مفاهیم ذهنی و معقولات ورای محسوسات و فراتر از درک محدود بشری را به یاری تمثیل و تشبیه معقول به محسوس بیان نماید؛ اما باید توجه داشت که مواد داستان و ساختار درونی دارای واقعیت است. طبق آیه «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى» (طه: 121) حضرت آدم 7 مرتکب عصیان شده است. مفسران با مشرب های مختلف کلامی و عرفانی به گونه ای آیه را تفسیر می کنند که خدشه ای بر عصمت حضرت آدم 7 وارد نشود. با این وجود باز هم شبهاتی مطرح است که پاسخ مفسران به حل آنها نمی انجامد. با بررسی دقیق مفردات آیه و استفاده از روایات می توان گفت این آیه بیانگر نحوه سیر و سلوک آدم ع در دنیاست و با عصمت حضرت آدم ع هیچ گونه منافاتی ندارد. حضرت آدم 7 در اثر خوردن از درخت ممنوعه و توجه به غیر خدا از درگاه الهی رانده شده و نمی تواند مانند پیامبر اکرم ص به مراتب بالای ولایت دست یابد و عاصی خوانده می شود.
معناشناسی اتهام جنون به پیامبر(ص) با تکیه بر پاسخ های قرآن به این اتهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
آیات قرآن به روشنی بیانگر آن هستند که مشرکان صدر اسلام، هنگام نزول قرآن کریم و به تناسب زمان، مکان و شرایط، در برابر قرآن و پیامبر(ص)، عکس العمل های مختلفی از خود نشان می دادند که بخشی مهمی از آن ها اتهامات وارده به به حضرت بود؛ که شایع ترین آن ها، اتهام جنون به پیامبر(ص) است که قرآن بیش از سایر اتهام ها بدان پرداخته است. در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی و مراجعه به تفاسیر متقدم و معاصر، با استقرای تام آیاتی که اتهام جنون نسبت به پیامبر(ص) در آن ها بیان شده، با تأکید بر سیر نزول آیات و تکیه بر دو رویکرد درون متنی و جامعه شناختی(معناشناسی توصیفی و تاریخی)، اتهام مذکور مورد بررسی قرار گرفته و پاسخ های قرآن به آن به صورت تفصیلی بیان شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که بر اساس رویکرد جامعه شناختی، مجنون در باور جاهلی به معنای بی عقل نیست، بلکه به معنای جن زده است و قرآن برای دفاع از پیامبر(ص) در مقابل این اتهام، نخست به تأکید با عناصر لفظی از قبیل قسم، روی آورده و سپس مشرکان را به تفکر در زندگی پیامبر(ص) که هم نشین آنان بوده است و تفکر درباره خالق آسمان و زمین دعوت می کند، باشد که به خالق و مدبر عالم هستی پی ببرند، و به توحید ایمان بیاورند؛ زیرا عامل اصلی این اتهامات، عدم باور به توحید است.
تبیین واحد ارتباط و حیاتی در قران کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم و با ارزش فلسفه زبان تبیین ارتباط کلامی است بر این اساس پیرامون ارتباط و حیانی خدا و پیامبر دو سوال طرح می شود اولا واحد ارتباط و حیانی خدا و پیامبر چیست ؟ ثانیا چگونه ارتباط وحیانی بر پایه واحد مذکور تبیین می شود؟ دیدگاه های پاسخگو دو گروه اند یک گروه را می توان نظریه های زبانی نامگذاری کرد و گروه دیگر را نظریه های غیر زبانی نظریه های غیر زبانی واحد ارتباط و حیاتی را نوعی زبان خاص که جنبه واژه ای ندارد تلقی کرده اند و آن را با نظریه های متعدد که نقطه مشترک آنها در غیر زبانی بودن است تبیین کرده اند اینان سخن گفتن خدا را با واژه ها مجاز دانسته اند نظریه های زبانی واحد ارتباط وحیانی را با تکیه بر زبان طبیعی و عرفی تبیین می نمایند و واحد ارتباط وحیانی را به حقیقت واژه ها می دانند و آن را با نظریه های مختلف که نقطه مشترک آنها در زبانی بودن است تبیین می کنند این مقاله در صدد بررسی پاسخ به دو پرسش یاد شده بر اساس آیات قران و کشف نظریه قرانی وحی پیرامون موضوع پژوهش است و این مهم ترین یافته این پژوهش خواهد بود
مسئله شناسی روایت ذبح فرزند ابراهیم علیه السلام در ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم به عنوان نیای مشترک ادیان ابراهیمی، از جایگاهی ویژه در سنت دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام برخوردار است. درحالیکه به باور برخی اندیشمندان معاصر، اختلاف این سه دین در مورد ابراهیم، از نقاط اشتراک آنها بیشتر است. مروری بر ادبیات تفسیری و مجادله ای پیرامون روایت ابراهیم در قرآن و کتاب مقدس، به ویژه تا پیش از شورای دوم واتیکان و عطف نظر کلیسای کاتولیک به اصل گفت وگو و تعامل ادیان، شاهدی بر این مسئله است. در این میان، ماجرای ذبح پسر ابراهیم علیه السلام ، از محوری ترین مسائل اختلافی است که در ادیان ابراهیمی تفاسیر متفاوتی از آن ارائه شده و در هر سنت دینی نقطه ثقل متمایزی یافته است. این مقاله درصدد است تا با بازخوانی برداشت های مختلفی که با تکیه بر روایت قرآن و عهدین از این واقعه صورت گرفته است، جان مایه اصلی روایت ذبح فرزند ابراهیم در ادیان ابراهیمی را مورد واکاوی قرار داده و این موضوع را در سه سنت دینی اسلام، مسیحیت و یهودیت در روایت ماجرایی واحد (ذبح پسر ابراهیم) بازنمایی کند.
اهداف بعثت پیامبر (ص)
منبع:
مبلغان ۱۳۸۴ شماره ۶۹
نزول وحی
حوزه های تخصصی:
قرآن حکیم مصداق بارز جامع الکلم است. تکلیم این جامع از خدای سبحان و استماع و دریافت آن از حضرت ختمی نبوت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم) است، هوش و گوش پیروان آن حضرت از استماع و دریافت سروش آن جامع الکلم طرفی می بندد. معارف فراوان این جامع وحیانی به علوم قرآنی و معانی آن منقسم اند. گسترش این دو فنّ مایه تدوین جداگانه رشته قرآن شناسی و علم تفسیر قرآن است هرچند بخش مهم ادله قرآن شناسی را خود قرآن در مطاوی آیات خویش بیان نموده و فن تفسیر ضمن تبیین مفاهیم قرآنی آن ها را شکوفا می کند. جریان انزال و تنزیل و تفاوت نزول دفعی و تدریجی آن از مباحث روشن قرآن شناسی است و در بسیاری از کتاب های عهده دار فن علوم قرآنی مطرح شده است. آنچه در این نوشتار کوتاه ارائه می شود دو عنصر محوری قرآن شناسی است یکی تمایز بین انزال یا تنزیل به معنای به پایین انداختن و بین انزال یا تنزیل به معنای به پایین آویختن است و دیگری تبیین مسیر نزول و فرود و صراط تنزّل آن جامع الکلم است. با روشن شدن این دو عنصر محوری از عناصر علوم قرآنی فرق اساسی تجلّی و تجافی معلوم شده و قلمرو فراز و فرود معارف وحیانی روشن می شود. البته این دو عنصر محوری در ضمن چند عنوان ارائه می شود.
کارکرد روائی فراراوی در داستان «حضرت آدم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی کنش گفته پردازی در روایت «حضرت آدم» از کتاب «قصه های قرآن» است. تلاش این است تا نشان دهیم نقش فراراوی در بازگویی این داستان به چه شکل است و معنا در این گفتمان ها چگونه تولید می شود. برای تحلیل این قصه، از طرفی با مدد گرفتن از روش روایت شناسی «لینت ولت» سطوح مختلف داستان را که هم وجوه انتزاعی و هم وجوه ملموس آن را دربر می گیرد، تجزیه کرده، فراراوی، راوی، کنشگران و مخاطب را نشان می دهیم و از سوی دیگر، با سود جستن از روش نشانه ـ معناشناسی «گرمس» به بررسی تولید معنا از طریق کشف پیرنگ، موقعیت های روایی و طرح واره کنشگران یا نحو روایت می پردازیم.
این الگوها علاوه بر مشخص کردن سطوح مختلف روایت، فراتر از یک تحلیل ساده عمل کرده و جایگاه کنشگران و نقش آن ها را به صورت ویژه نمایان می سازند. در ضمن استفاده از لایه لایه کردن متن یکی از فنون روایی است که باعث می شود نویسنده بتواند نوعی سیالیت و پویایی در متن پدید آورد. در یکی از این لایه ها، فراراوی قرار گرفته است که نقش قابل توجهی در القاء ایدئولوژی و نزدیک یا دور کردن فرامخاطب به باوری اجتماعی، فرهنگی و مذهبی ایفا می کند. این الگوها علاوه بر در نظر گرفتن تمام وجوه یک متنِ روائیِ ادبی، می توانند فراتر از یک تحلیل روائی ساده رفته و ایدئولوژی اثر، بافت اجتماعی ـ فرهنگی آن و همچنین میزان دریافت این متن بوسیلة خواننده را دربر گیرند.
حقیقت وحی
آراء تفسیری مفسران معاصر پیرامون آیه مباهله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفسران معاصر از شیعه و سنی در نگرش تفسیری خود از جنبه های مختلف تاریخی، ادبی، کلامی و حقوقی آیه مباهله را مورد توجه قرار داده اند که هر کدام با هدف اثباتی و انکاری آن را در رهیافت و نتایج متنوعی، معناشناسی نموده اند. در این مقاله کوشش شده با یک رویکرد کاملاً تطبیقی آراء مفسران معاصر در بحث های مختلف به ویژه اعتقادی جمع آوری شود و نوع نگرش و تحلیل آنها مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهد که مفسران از شیعه و اهل سنت طیفی از دیدگاه های گوناگون را مطرح کرده اند که بخشی از آنها قابل جمع است و بخش دیگری از آن در طول یکدیگرند و اختلاف های کلامی نتوانسته همگرایی در برخی زمینه های دیگر را منتفی کند. همچنین برداشت از آیه منحصر به ابعاد کلامی نیست بلکه زمینه رهیافت های اجتماعی و حقوقی نوینی هم وجود دارد که می تواند مورد وفاق قرار گیرد و در یک نگرش انتقادی، میزان استواری و سستی آنها بر پایه معیارهای سه گانه تاریخ، ادب و کلام سنجیده شود.
بررسی و تحلیل داستان حضرت یوسف در قرآن کریم در چارچوب الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان یوسف علیه السلام در قرآن کریم، دارای چنان جوهری است که هربار به شکل جدیدی می توان آن را شرح و تفسیر نمود. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبان شناختی دیدگاه داستان حضرت یوسف علیه السلام با روش توصیفی-تحلیلی و براساس مدل پیشنهادی سیمپسون است. نتایج نشان از آن دارد که راوی از نوع مقوله ب حالت روایی است که افکار، عقاید و احساسات شخصیت اول داستان را بیان می کند. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیت ها استفاده شده است. براساس محور دوم تقسیم بندی سیمپسون، وجهیت غالب در متن، مثبت است که نشان دهنده دیدگاه قاطع راوی، بر حقانیت خداوند و امدادهای غیبی او برای مؤمنان حقیقی است. ابزار زبانی به کار رفته در این وجه، عبارتند از: فعل های امری، فعل های وجهی واژگانی، جملات تعمیم دهنده، جملات بیان کننده عقاید، قیود و صفات ارزیابانه، کلمات احساسی و افعال گزارشی که گزارشگر افکار، ادراکات و واکنش ها هستند و یا کلمات حزن، خوف، شکوی و بث، که در این داستان برای تحقق ترس و اندوه و حزن به کار برده شده است و بر وجهیت مثبت داستان یوسف علیه السلام صحه می گذارد. تفکر غالب در زبان متن روایتی: عدم رستگاری ستمگران، عدم غفلت خداوند در امداد به مؤمنان حقیقی، ناامید نشدن از رحمت الهی و... است. با این حال در پاره ای از موارد از وجهیت منفی برای نشان دادن شک و تردید شخصیت ها نسبت به یکدیگر و مهم تر از آن برای ترسیم نحوه رخ دادن سوء تفاهم ها و ارزیابی طرفین از یکدیگر، استفاده کرده است.
مؤلفه های کاربردشناختی انذار در داستان حضرت شعیب علیه السّلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کاربردشناسی علاوه بر ساختار زبانی،بافت پیرامونی و عناصر و اطلاعات غیر ملفوظ (غیر مکتوب)را نیز باید در نظر گرفت. بافت پیرامونی انذار در یک مخاطبه نیز دارای مؤلفه هایی است که باعث تمایز این کار گفت از دیگر کارگفت ها می شود. خداوند در آیات زیادی در قرآن به انسان ها وعید به عذاب می دهد و از طرف دیگر به منظور پیشگیری از دچار شدن به عذاب وعده داده شده، فعل انذار و هشدار را کاربری می کند. به دنبال انذار، گروهی از انسان ها خائف گشته و با انجام اوامر و دوری از نواهی خداوند خود را از ابتلا به عذاب دور می کنند. بر مبنای تحلیل کاربردشناختی، انذار الهی بیان شده توسط شعیب (علیه السّلام) دارای ساختار دقیق و منظمی است که با دقت و ظرافت خاصی از جانب منذِر کاربری می شود. براین اساس حضرت شعیب در ابلاغ و اعلان انذار با اشاره به امری مخوف و ترسناک همراه با دلسوزی و محبت قوم خود را به روشنی و وضوح، بیم می دهد و با تکیه بر عقلانیت و دانایی و بدور از هرگونه اجبار و تحمیل عقیده و با بهره گیری از مکانیزم بازدارندگی انذار و بدون ایجاد رعب و وحشت و رعایت مرز انزجار و نفرت مخاطبان خود را آگاهی می دهد.
هدف شناسی اقناع در تربیت با تأکید بر داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
خداوند متعال حضرت ابراهیم(ع) را علاوه بر مقام رسالت، به مقام امامت نیز مفتخر ساخت؛ زیرا آن حضرت از پیامبرانی است که برای تبیین اصول دین الهی نه تنها راه را می نمود، بلکه مردم را در مسیر درست راه می بُرد و این همان کاری است که امام و رهبر انجام می دهد. در معناشناسی اقناع، آن رابه «راضی و همراه کردن افراد برای گرایش به موضوع، فعّالیّت یا هدفی خاص» تعریف کرده اند. آنچه این مقاله که با شیوة توصیفی تحلیلی سامان یافته، بدان پاسخ داده این است که اقناع حضرت ابراهیم(ع) برای هدایت مردم به سوی شریعت الهی چه ویژگی هایی دارد، از چه روش هایی بهره برده است و چه هدف یا هدف هایی را دنبال کرده است؟ با بررسی داستان حضرت ابراهیم(ع) در قرآن کریم و با بهره گیری از تفاسیر و کتب مربوط، این نتیجه حاصل شد که اقناع آن حضرت ویژگی هایی چون تناوب و تکرار پیام، حُسن خُلق اقناع کننده و از روش هایی چون قرار گرفتن در جایگاه پرسشگر، گفتگو، پاسخ طلبی، رشدیافتگی و بُت شکنی، واژه آفرینی، خلاّقیّت در عمل و... استفاده نموده است و اهدافی چون جذب مخاطبین، تحریک فکر و اندیشه، ایجاد شک، کاهش مقاومت، تغییر موضع، تقویت موضع، ایجاد رفتار و ... را به صورتی دست یافتنی دنبال می کرد.
نقد دیدگاه فخررازی در تفسیر آیة ۵۴ مائده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی از مفسران اهل سنت از جمله فخررازی، در برداشت های تفسیری خود کوشیده اند تا از آیه ۵۴ سوره مائده برای اثبات خلافت خلیفه نخست استفاده نمایند. فخررازی در تفسیر این آیه چنین ادعا می کند که آیه شریفه مبارزه کنندگان با مرتدان پس از رحلت پیامبراکرم| را ستایش می کند و ابوبکر رهبر مبارزان و مصداق روشن ویژگی های مطرح شده در آیه شریفه است. بنابراین او محبوب خدا بوده و در نتیجه در ادعای خلافت خود صداقت دارد. در این مقاله تفسیر و برداشت فخررازی و دیگر عالمان اهل سنت در بوته نقد نهاده می شود و ناکارآمدی استدلال به این آیه شریفه بر مدعای آنان تبیین می گردد.