مقالات
حوزه های تخصصی:
قرآن حکیم مصداق بارز جامع الکلم است. تکلیم این جامع از خدای سبحان و استماع و دریافت آن از حضرت ختمی نبوت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم) است، هوش و گوش پیروان آن حضرت از استماع و دریافت سروش آن جامع الکلم طرفی می بندد. معارف فراوان این جامع وحیانی به علوم قرآنی و معانی آن منقسم اند. گسترش این دو فنّ مایه تدوین جداگانه رشته قرآن شناسی و علم تفسیر قرآن است هرچند بخش مهم ادله قرآن شناسی را خود قرآن در مطاوی آیات خویش بیان نموده و فن تفسیر ضمن تبیین مفاهیم قرآنی آن ها را شکوفا می کند. جریان انزال و تنزیل و تفاوت نزول دفعی و تدریجی آن از مباحث روشن قرآن شناسی است و در بسیاری از کتاب های عهده دار فن علوم قرآنی مطرح شده است. آنچه در این نوشتار کوتاه ارائه می شود دو عنصر محوری قرآن شناسی است یکی تمایز بین انزال یا تنزیل به معنای به پایین انداختن و بین انزال یا تنزیل به معنای به پایین آویختن است و دیگری تبیین مسیر نزول و فرود و صراط تنزّل آن جامع الکلم است. با روشن شدن این دو عنصر محوری از عناصر علوم قرآنی فرق اساسی تجلّی و تجافی معلوم شده و قلمرو فراز و فرود معارف وحیانی روشن می شود. البته این دو عنصر محوری در ضمن چند عنوان ارائه می شود.
رویکردی نوین در ترجمه بسمله با تحلیل ساختارهای زبانی آن از دیدگاه آیت الله جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم دیدگاه های نوینی را در تفسیر آیه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» بیان کرده اند. براساس این دیدگاه ها می توان فهم دقیق تری از معنای این آیه شریفه به دست آورد و ترجمه نوینی از آن عرضه کرد. بدین منظور باید با تکیه بر ساختارهای زبانی، «بسمله» را تحلیل کرد. منظور از ساختارهای زبانی، ساختار لغوی، صرفی و نحوی است. در این نوشتار، براساس دیدگاه های تفسیری آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم، تلاش می کنیم ساختارهای زبانی بسمله را تحلیل و ترجمه دقیق و جدیدی از این عبارت شریف عرضه کنیم.
موطن اخذ میثاق ربوبیت از دیدگاه علامه جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
در قرآن کریم از پیمان های گوناگونی یاد شده که خدای سبحان از انسان ها گرفته است. یکی از این پیمان ها، میثاقی است که در آیه 172 سوره اعراف آمده است؛ براین اساس، خدای سبحان تمام فرزندان بنی آدم را از پشت آنان گرفته، تک تک ایشان را بر خودشان شاهد قرار داده، از آن ها بر ربوبیت خویش اقرار گرفته است و همه آنان اعتراف کرده اند. این آیه از پیچیده ترین آیات میثاق است که بیشتر مفسران نتوانسته اند آن را به درستی تبیین کنند. در این مقاله، ابتدا به مهم ترین دیدگاه های مفسران پیشین و اشکالات آن ها اشاره می کنیم. سپس درباره دیدگاه علامه طباطبائی و قوت ها و ضعف های آن از نگاه علامه جوادی آملی سخن می گوییم. در پایان، دیدگاه علامه جوادی آملی را تبیین و به برخی از مهم ترین مباحث درباره آن اشاره می کنیم.
قرآن کریم به مثابه منبع تفسیر
حوزه های تخصصی:
قرآن پژوهان از گذشته های دور، به بحث درباره منابع تفسیر قرآن کریم توجه کرده اند. قرآن کریم، روایات، تاریخ، عقل و دستاوردهای قطعی علوم از جمله این منابع اند. در این مقاله، ابتدا به برخی مفاهیم بنیادین، همچون تفسیر، منبع و منابع تفسیری، اشاره گذرا می کنیم. به دنبالِ آن، درباره دلایل منبع بودن قرآن کریم بحث می کنیم. این دلایل عبارت اند از تصریح آیات قرآن کریم، سیره عقلا در محاوره و سنت و سیره عملی معصومان(علیهم السلام) که در موارد بسیاری، بر لزوم رجوع به قرآن کریم برای تفسیر آیات تأکید و در برخی موارد نیز خود آن بزرگواران بر همین اساس، آیات را تفسیر کرده اند. در ادامه مقاله، گونه های مختلف منبعیت قرآن را برای تفسیر، با نمونه های متعدد تبیین می کنیم.
نسبت مفهوم عقل در قرآن و روایات با عقل در فرهنگ و تاریخ اسلام
حوزه های تخصصی:
مقاله رویکردی تاریخی و فرهنگی به معانی عقل در جهان اسلام دارد و با روش توصیفی – تحلیلی نقش قرآن و متون دینی را نسبت به معانی و اصطلاحات عقل در فرهنگ اسلامی دنبال می کند. در بخش نخست مفاهیم و معانی ای که عقل در تاریخ اسلام با آنها مواجه شده است شناسایی می شود و این معانی براساس ملاک های مختلف دسته بندی می شود. در بخش دوّم با رعایت دسته بندی های معانی و اصطلاحات تاریخی و فرهنگی عقل نسبت آنها با متون و دیگر نصوص دینی شناسایی می شود، این روش نشان می دهد که کدام یک از اصطلاحات و معانی عقل می تواند تحت تأثیر حضور و نفوذ فرهنگی متون اسلامی شکل گرفته و یا فرصت بسط و گسترش یافته باشد و کدام یک از آنها تحت تأثیر عوامل خارجی و یا داخلی دیگر پدید آمده و با مقاومت متون و نصوص دینی مواجه شده و یا می شوند.
اعجاز علمی قرآن در اندیشه آیت الله جوادی آملی
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان و مفسران، در بررسی قرآن کریم، به ویژه آیاتی که با علوم تجربی نسبتی دارند، رویکردشان متفاوت است. برخی بر این باورند که هر علمی از علوم بشری را می توان در قرآن جست وجو کرد. برخی معتقدند قرآن هیچ رسالتی در علوم تجربی ندارد. عده ای هم راه میانه را درپیش گرفته و با تخطئه دو دیدگاه قبلی، یافته های قطعی علوم جدید را در قرآن کریم پذیرفته اند و آن را نشانه اعجاز علمی این کتاب جامع بشری دانسته اند. ازجمله معتقدان به این نظریه، آیت الله جوادی آملی است که با تصریح به این مطلب، بر وثاقت این اندیشه افزوده اند. ایشان ضمن اشاره تلویحی به چنین اعجازی در قرآن کریم، با بهره گیری از دلایل عقلی، همچون دینی بودن همه علوم، جامع و جاودان بودن قرآن و دلایل نقلی نظیر نوآوری قرآن در برخی مطالب علمی و تصریح ائمه اطهار(علیهم السلام)، نظریه خویش را اثبات کرده و آن را از پیرایه های عصر علم زده امروز مبرا دانسته اند؛ چنان که درباره نسبت دادن هر دستاورد ظنّی علمی به قرآن هشدار می دهند. در این پژوهش، تلاش می کنیم با روش توصیفی تحلیلی، اندیشه های آیت الله جوادی آملی را درباره اعجاز علمی قرآن کریم بررسی کنیم.
نظریه مطابقت کتاب تکوین و تدوین در دیدگاه علامه جوادی آملی (مبتنی بر تحلیل فلسفی تفسیری اوصاف قرآن در قرآن)
حوزه های تخصصی:
نظریه تطابق کتاب تکوین و تدوین، نظریه ریشه داری در تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی است. این نظریه بنیادین، نتایج کاربردی مهمی ازجمله تعیین قلمرو معارف قرآن در فلسفه دین دارد. در این مقاله، پس از بررسی مفاهیم بنیادین این نظریه، ارکان تحقق کتاب، نظیر علت فاعلی (کاتب) ، علت غایی (هدف کتابت) ، ابزار کتابت (قلم) و جایگاه ظهور مکتوبات (لوح) را در تطابق کتاب تکوین با تدوین، واکاوی خواهیم کرد. سپس با تحلیل معنای وجوه مطابقت و نظریه علامه، نشان می دهیم منظور از مطابقت، مطابقت ازجمیعِ جهات (مساوقت و عینیت) یا مطابقت از برخی وجوه، نظیر مماثلت، مجانست، مشابهت و ...) نیست. همچنین مطابقت مصادیق آیات کلمات تکوینی و تدوینی را نمی توان با رویکرد تساوی، عام و خاص مطلق و عام و خاص من وجه بازخوانی کرد. علامه جوادی آملی وجوه مطابقت این دو کتاب را به نحو اتحاد حقیقت و رقیقت، اتحاد ظلی بر مبنای تشکیک و همچنین به صورت اجمال و تفصیل تبیین می کنند. ایشان برخی از شاخص های مشترک این دو کتاب را هماهنگی آن ها در احسن بودن نظام، اشتمال بر ظهر و بطن، بی انتهایی کلمات، وصف جمال و جلال و ... می دانند.