مقاله حاضر به بررسی نحوه تعامل اهل تفسیر با هفت نمونه از وجوه قرائت عبدالله ابن مسعود در ذیل آیات الاحکام می پردازد و نشان می دهد که اهل تفسیر درباره روایی یا ناروایی احتجاج بدان وجوه مخالف رسم الخطّ مصحف عثمانی، دیدگاهی مشابه و یکسان نداشته اند. در این میان، اتّخاذ موضعی عالمانه و روشمند در گرو آن است که پیش فرض ها و مقدّمات بحث، مشخّص و متمایز از یکدیگر گردند. مقدّماتی نظیر اینکه آیا قرآن به وجوه متعدّد یا به وجه واحد نازل شده است؟ آیا وجوه متعدّد قرائت قرآن، درصدد بیان مطلبی واحد یا درصدد بیان مطالبی متفاوت هستند؟ آیا می توان قرائت عبدالله بن مسعود را تفسیر او از قرآن تلقّی کرد؟ در این فرض، تفسیر عبدالله مسموع از رسول اکرم است یا حاصل اجتهاد خود او؟ و... مقاله حاضر با ترکیب کردن مقدّماتی از این سنخ، به فروضی شش گانه منتهی گشته است. فروضی که بر مبنای هر یک از آن ها، حکم جواز یا عدم جواز احتجاج به قرائت عبدالله، متفاوت از دیگری جلوه کرده است.
معیت قرآن و امام حسن (ع) نیز از دو جنبه بررسی می شود،یکی از جنبه ویژگی های مشترک قرآن و آن بزرگوار و دیگری از جنبه تجلی قرآن در وجود امام حسن(ع) و تطابق آن بزرگوار با آیات این کتاب شریف.امیرمؤمنان علی(ع) در مورد اهل بیت (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:« فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرحمن»4 بنابراین مقاله در پی آن است که به وجوه اشتراک قرآن و امام حسن(ع) بپردازد و برخی از آن ها را بیان کند،ضمن اینکه در بخش پایانی مقاله جلوه هایی از قرآن در سخنان آن امام همام بیان شده است.
قرآن به بخش وسیعی از ویژگی ها و مؤلفه های فرهنگ جاهلی ـ به گونه ای مستقیم و غیر مستقیم ـ پرداخته است.در این مقاله،مواجهە قرآن را با فرهنگ جاهلی در موضوعاتی چون:خدا؛بت؛زن؛حج؛دختر؛وفرزند بررسی کرده ایم و این نتیجه حاصل شد که مواجهە قرآن کریم با فرهنگ جاهلی مواجهه ای اصلاحی بوده وخداوند دربیان احکام ومعارف مصلحت اندیشی کرده است.
این نوشته کوشیده است بر اساس منابع تفسیری اهل سنت،دیدگاه مفسران این طائفه را دربارە شخصیت امام حسن مجتبی(ع) در حوزە مباحث تفسیری، گزارش، بررسی و تحلیل نماید.صلح امام مجتبی(ع)،دیدگاه آن حضرت دربارە قرآن و چگونگی تفسیر آن،و سرانجام نوع تفسیر ایشان از آیات قرآن کریم،سه محور این نوشته است. کلید واژه ها:امام حسن،صلح امام حسن،قرآن،تفسیر قرآن،نکته های تفسیری امام حسن و روش شناسی تفسیر.