در شماره قبل، اصل قیام مصلح جهانی را در نگاه عقل و ادیان مختلف تا حدودی تحلیل و بررسی کردیم و اعترافات مذاهب پیشین را درباره موعود از نظر گذراندیم. اکنون برآنیم که برخی از قواعد علمی و گفته های نظریه سازانِ حکومت واحد جهانی را نیز مطرح کنیم. سپس به آیات قرآن در زمینه حکومت آینده جهان بپردازیم.
رسالت حقیقی انبیای عظام بر این اصل استوار بود که عبودیت در برابر حق تعالی در وجود انسان با عقل نهادینه گردد.با بعثت آنان طرق سعادت و شقاوت بیان گردید و انسان به غیب و ماورای تجرد عقلی راه یافت.با ابلاغ تکالیف الهی راههای عبودیت تعلیم داده شد و عقل در آشکار ساختن استعدادها و تعدیل نیروهااز تعالیم انبیاء بهره جست.پیامبر اعظم(ص)نیز در دعوت مردم به اسلام، اصالت را به پایه عقل داد و در جهت شکفتن استعدادهای عقلانی و بالندگی فکری آن ها کوشید.آئین اسلام بر عقل و علم و تفقه و بصیرت پایه ریزی شده و قرآن کریم با فرمان»ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتی هی احسن«.قابلیت هدایت آدمیان را بر اساس استعدادها و ظرفیت های متفاوت آنان بیان می دارد.اسلام باب آزادی،اندیشه،تفکر،اعتقاد و ایمان مبتنی بر عقلانیت را باز کرد و پیامبر اکرم(ص)و جانشینان آن حضرت با عوام زدگی،بدعت های دینی،قشری گری،جمود و جهالت دینی مبارزه کردند و روایت »قطع ظهری اثنان؛عالم متهتک و جاهل متنسک«بر اهتمام آن حضرت بر تعمیق معارف اسلامی اشاره دارد و طرح شعار»حسبنا کتاب الله«براساس رویکرد تعبد و سطحی نگری و قشری گرائی در دین طرح گردید و در نتیجه باورهای دینی اصالت عقلی خویش را از دست داد و با ظهور انواع تعدی ها در عرصه دین مصائب بزرگی را در نیم قرن اول هجری بر اسلام وارد ساخت.قواعدی چون عرضه حدیث به قرآن از سوی امامان شیعه وقاعده»کلما حکم به العقل حکم به الشرع«با رویکرد اصالت عقل و تفکر بر تعبد صورت گرفته است
مخالفت با فکر فلسفی و در معنائی عام تر عقل گرائی در فرهنگ اسلامی پیشینه ای دیرین دارد این مخالفت در ادوار مختلف تاریخی شدت و ضعف داشته اما همیشه وجود داشته است یکی از تجلیات این نگرش دیدگاهی است که امروزه به مکتب تفکیک معروف شده است مقاله حاضر نگاهی است مختصر وتحلیلی به مبانی این مکتب درجهت روشن تر شدن دعاوی آن
این مقاله در آغاز، چشم اندازی کلی از زمینه های تاریخی شکل گیری کلام ارائه می دهد، سپس پرسش های بنیادین و پاسخ های درخور و متناسب را مطرح می سازد تا وجوه اشتراک و افتراق و ریشه های تقابل و چالش های کلام دینی و فلسفی را از دیدگاه شیعه بررسی نماید و در این راستا، تعاریف و تقسیم بندی های مختلف عقل و اصالت آن و نگرش درون دینی و برون دینی به علم کلام و شکل گیری کلام فلسفی با گرایش به عقل فلسفی و چالش های جدید را مورد توجه قرار میدهد و با ارائه پیشنهادها و چشم انداز آینده، مقاله را پایان میدهد.