از دیر باز حتی از زمان حیات پیامبر گرامی(ص) توسل براولیاء الهی وتبرک به آثار آنان همواره بین مسلمانان مرسوم بوده و کسی اشکال نکرده است و فقها آن را از مستحبات مهم دانسته اند. با وجود این، اخیراً برخی با نگرش سطحی به متون دینی و جمود بر ظاهر برخی عبارت ها این اعمال را نادرست دانسته و شرک نامیده اند.مقاله حاضر با بررسی موضوع و توضیح مفهوم دقیق و کاربرد درست واژه های توسل، توحید، شرک و عبادت و با ملاحظه دقیق تر آیات مربوط و روایات نقل شده، درستی عمل مستمر مسلمانان در توسل به اولیاء الهی و زیارت قبور آنان را مورد تاکید قرار داده و نشان داده است که چنین کارهایی نه تنها با توحید منافی نیست، بلکه امری مجاز و مستحبی است و اشکال فوق در نگاه خوشبینانه ناشی از فهم غیر دقیق متون دینی ظاهر بینان است.
علاوه براین، تاکید شده است که ارتباط با اولیاء و توسل به آنان، به عنوان اینکه آنان الگوی مورد توصیه دین در مسیر توحید و نشانه های راه اند، بلکه خودشان راه مستقیم در یگانه پرستی اند، به عنوان ضمانت سلامت ایمان توحیدی قرار داده شده است تا نسلهای متوالی مسلمانان در اعصار مختلف به وسیله این ارتباط و قرار گرفتن در راه مستقیم و با اختیار داشتن علائم راه، مسیر درست توحید گرایی را گم نکنند.
راهیافت خطا در آموزه های قرآن که پندار شماری از خاورشناسان مغرض است، نخستین بار بر زبان یکی از روشنفکران معاصر به عنوان صاحب نظر مسلمان جاری شد! ازجمله آیاتی که به زعم وی خطا در آن راه یافته، آیه «مس شیطان» است که شیطان در آن مجنون شمرده می شود. وی معتقد است پیامبر(ص) متاثر از فرهنگ عصر رسالت، قرآن را آفریده و از آنجا که اعراب معاصر نزول، چنین عقیده ای داشتند، او این آموزه را در قرآن نهاده است؛ درحالی که این آموزه با دستاوردهای علمی امروز تعارض دارد و از دیدگاه تفسیری زمخشری و آیت الله طالقانی نیز بهره می جوید. ما در این مقاله، ضمن تبیین دیدگاه این دو مفسر و رد این انتساب به آنان و بررسی ایده عموم مفسران درباره این آیه اثبات کرده ایم که چنین تعارضی وجود ندارد؛ زیرا روش علم تجربی، حسی است و علم در حوزه ای فراتر از حس و ماده، قادر به نفی و اثبات نیست و استناد جنون به امور مادی به عنوان علت قریب، منافاتی با استناد آن به امور فرامادی به عنوان علت بعید ندارد.