مسأله شناسی بومی و ربط آن به شکل گیری جامعه شناسی بومی به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی و اقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی جوامع می تواند جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . در مقاله قبل گفته ایم که تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان می دهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی ‘ متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد . همین امر سبب شده است که مقاله حاضر بحث جدی ‘ جذاب و مطرح بومی گرایی علمی در حوزه علوم انسانی و جامعه شناسی را با استفاده از روش های اسنادی ‘ مصاحبه ‘ مشاهده مشارکتی و مشاهده مستقیم دنبال کند و نشان دهد که تلاش در جهت بومی گرایی علمی به رشد بینش های خاص در جامعه شناسی کانادایی منجر شده است .
جامعه شناسی بومی و مسئله شناسی در آن به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی در این مقاله مورد سؤال و بررسی واقع شده تا از آن طریق و با ذکر نمونه جامعه شناسی کانادایی نشان دهیم که مسائل و مشکلات درونی کانادا توانسته جهت گیری علمی جامعه شناسی را با مقتضیات بومی هماهنگ سازد . با این وجود و به لحاظ مفهومی ونیز با در نظر گرفتن اصول معرفت شناسانه حاکم بر شکل گیری علم جامعه شناسی هنوز نمی توان بومی گرایی علمی را منطقأ معتبر دانست ‘چراکه تعدد جهت گیری موضوعی (نظیرعلاقه مندی نظریه پردازان کانادایی به مسائل اقتصاد سیاسی ‘مطالعات فرهنگی و فمینیسم ) تنها نقطه تمرکز پژوهش علمی را تعیین می کند و نه اصول موضوعه و قضایای علمی که قرار است با بکارگیری آنها فضای معرفتی نظریه پردازی ونهایتأ قوانین عام حاکم بر کنشهای اجتماعی ‘جهان اجتماعی و واقعیت اجتماعی تبیین و یا کشف شوند . البته تجربه اقتصاد سیاسی در کانادا نشان میدهد که شکل گیری پارادایمهای جامعه شناسی متأثر از تجربه های بومی است و به همین دلیل نمی توان جامعه شناسی بومی را تمامأ تجربه نامعتبری تلقی کرد .