فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۹۸۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و سطح توسعه مناطق شهر ایلام است. جهت تبیین این رابطه، تلفیقی از نظریه آنومی و استعمار زیست جهان و برزخ اجتماعی، مورد استفاده قرار گرفته است.
روش تحقیق مقاله حاضر پیمایش و جامعه آماری شامل تمام سرپرستان خانوار در شهر ایلام است که به دلیل گستردگی جامعه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شده است. نمونه آماری این مطالعه بالغ بر 402 نفر است. متغیر وابسته در این تحقیق سطح توسعه مناطق شهر ایلام است که بر اساس درجه توسعه یافتگی به 3 منطقه توسعه یافته ، کم توسعه و توسعه نیافته تقسیم بندی شده است.
یافته های تحقیق نشان می دهد که، میزان اعتماد بین فردی در بین پاسخگویان بالاتر از اعتماد عمومی و نهادی است، میزان مشارکت غیررسمی در میان آنان بالا و میزان مشارکت رسمی پایین است. بین میزان همیاری ، اعتماد نهادی و میزان مشارکت سیاسی با سطح توسعه مناطق شهر رابطه وجود ندارد. در نتیجه می توان گفت که در جامعه ایلام با وجود این که از نظر کالبدی در حال گسترش است ، اما بواسطه وضعیت آنومی ک جامعه از یکسو و تخریب زیست جهان اجتماعی از سوی دیگر ، که هر دو از پیامدهای تجربه مدرنیزاسیون است، رابطه توسعه مناطق شهری و سطح سرمایه اجتماعی دچار آشفتگی شده است.
بررسی ارتباط میان مشارکت در شبکه های نهادی اجتماعی و تجربه احساس تنهایی (مورد مطالعه: کلان شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط میان مشارکت درشبکه های نهادی اجتماعی و تجربه احساس تنهایی در بین شهروندان کلان شهر تهران بوده است. جامعه آماری مورد مطالعه را کلیه شهروندان بالغ کلانشهر تهران دادند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 524 نفرشان با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی–عاطفی بزرگسالان (SELSA-S)، مقیاس حمایت اجتماعی ِلین و مقیاس سنجش مشارکت در شبکه های نهادی اجتماعی بوده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله نرم افزار SPSS16 نشان داد که میزان مشارکت 58 درصد از حجم نمونه مورد بررسی در شبکه های نهادی اجتماعی در حد متوسط رو به پایین بود. علاوه بر این، میزان حمایت دریافتی 47 درصد از افراد مورد بررسی در حد بالا بوده و 6/50 درصد از آنها نیز در حد متوسط رو به پایین احساس تنهایی را تجربه کردند. یافته های تحلیلی نیز حاکی از آن هستند که فرضیه ارتباط میان میزان مشارکت در شبکه های نهادی اجتماعی با میزان حمایت اجتماعی دریافتی(180/. ) معنادار بوده است. همچنین، رابطه میان میزان مشارکت در شبکه های نهادی اجتماعی (240/.-) و میزان حمایت اجتماعی دریافتی (552/.-) با سطح تجربه احساس تنهایی، رابطه ای معنادار و معکوس می باشد.
طراحی معماهای اجتماعی - شناختی برای سنجش ارزش های فرهنگی و بررسی روایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش های فرهنگی، مجموعه ای از رفتارها، نگرش ها و باورهای افراد در هر فرهنگ است. سنجش ارزش های فرهنگی نیازمند ابزارهای معتبر شناختی است که از سوگیری آزمودنی و آزمون گر متأثر نباشد. هدف از این مطالعه طراحی معماهای اجتماعی- شناختی به عنوان یک سنجه ضمنی برای ارزش های فرهنگی و بررسی اعتبار آن است. این مطالعه مقطعی در 308 نفر با میانگین سنی 68/22 سال اجرا شد. ابزار مورد استفاده معماهای طراحی شده و پرسش نامه ابعاد فرهنگی هافستد بود. آزمون هم بستگی پیرسون برای بررسی روایی و آزمون کای دو برای مقایسه پاسخ های دو جنس استفاده شد. بین معماهای طراحی شده برای هر ارزش فرهنگی با مقیاس های جمع گرایی (P<0.01) مردانگی (P<0.05)، تحمل ابهام (P<0.05) و ساختار قدرت (P<0.01) هم بستگی معنی داری وجود دارد. افراد مورد بررسی جمع گرا، مردگرا، پذیرنده ابهام و طرفدار سطح متوسطی از قدرت توزیع شده بودند. زنان آینده نگری بیشتری نسبت به مردان داشتند (P<0.01). بر اساس یافته های این مطالعه سنجش ارزش های فرهنگی با استفاده از آزمون ضمنی معماهای شناختی- اجتماعی امکان پذیر است و ابزار طراحی شدة مطالعه حاضر ابزاری معتبر برای سنجش ارزش های فرهنگی است.
تحلیل جامعه شناختی از وضعیت فرهنگ شهروندی و عوامل تبیین کننده آن (مورد مطالعه: شهر ایوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهروندی یکی از شاخص های مهم پیشرفت و توسعه یافتگی کشورهاست. یکی از ابعاد مهم شهروندی، فرهنگ شهروندی است. اصولاً شهروندی بدون عنایت به مقوله فرهنگ قابل تصور نیست. ایجاد، گسترش و تعمیق فرهنگ و اخلاقیات شهروندی می تواند گره گشای بسیاری از مسائل شهری و اجتماعی باشد که کشورهای در حال توسعه با آن مواجه اند. در این راستا هدف این پژوهش به عنوان یک گام اولیه، بررسی مؤلفه های فرهنگ شهروندی و برخی از متغیرهای اجتماعی تبیین کننده آن می باشد. با توجه به فقدان پژوهش های تجربی در زمینه فرهنگ شهروندی، هشت مؤلفه مدارای اجتماعی، مشارکت جویی، انجام رفتارهای مدنی، اعتماد بین شخصی، عام گرایی، مسئولیت پذیری، نوع دوستی و گرایش به پیروی از قانون برای سنجش این مفهوم در نظر گرفته شد. به منظور آزمون تجربی مدل مفهومی، پژوهش میدانی به شیوه پیمایشی طراحی گردید که در آن 376 نفر از شهروندان بالای 20 سال شهر ایوان مشارکت داشتند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در مجموع پاسخگویان نمره متوسط به بالایی از شاخص فرهنگ شهروندی کسب کرده اند. همچنین نتایج حاکی از رابطه مثبت باورهای مذهبی و رابطه منفی احساس آنومی با شاخص ترکیبی فرهنگ شهروندی می باشد.
سرمایه فرهنگی و اقتصادِ فرهنگ (با تأکید بر نظریه های پییِر بوردیو و دیوید تراسبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دو مفهوم سرمایه فرهنگی و اقتصاد فرهنگ و رابطه میان آن دو در حوزه علوم اجتماعی می پردازد. در تشریح این دو مفهوم، از نظریه های پی یر بوردیو و دیوید تراسبی استفاده شده است. در بخش نظریات بوردیو، مفاهیمی چون منش، میدان، سرمایه (در قالب نظریه های عمل اجتماعی و سرمایه فرهنگی)، و در بخش نظریات تراسبی سه مفهوم ارزش ها، کالاها و صنایع فرهنگی (در قالب نظریه اقتصاد فرهنگ) مطرح شده اند. همچنین این مقاله ضمن بررسی مقولات مذکور، به رابطه دیالکتیکی میان آنها نیز می پردازد؛ به طوری که مفهوم ذائقه در نظریات بوردیو به عنوان نقطه عطفی می باشد که در مناسبات اقتصادی (تولید و مصرف) محصولات فرهنگی و هنری نیز اثرگذار می باشد و سرانجام می تواند در ارتقا سرمایه فرهنگی کنش گران اجتماعی و کسب سرمایه اقتصادی آنان در میدان تولیدات فرهنگی نقشی فعال داشته باشد
گابریل تارد، تغییرات اجتماعی و ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم ایدئولوژی در اندیشه گابریل تارد می پردازد. تارد، در قرن 19، تفکر خود را در سنت فلسفی لایب نیتس و در رقابت با نظریه جامعه شناسی دورکیم دنبال می کرد. برونو لاتور جامعه شناسی تارد را «جامعه شناسی ترجمه» نام گذاری می کند که بر اصل پویایی و تغییرات اجتماعی دلالت دارد. این مفهوم مشخص می سازد که جامعه شناسی تارد تا چه مقدار می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار تنش شود. رویکردهای نوین به اندیشه گابریل تارد، در جریان های متاخر جامعه شناسی، ضرورت شناخت او را با اهمیت تر می کنند. تارد با بررسی تغییرات قدرت در اجتماع بر اساس سه فرایند تقلید، تناقض و تطبیق به فهمی از کنشگر اجتماعی دست پیدا می کند که با کمک خلاقیت می تواند باعث شکل گیری جریان های نوین اجتماعی شود. از نظر او این نوآوری ها از طریق تقلید گسترده شده و به یک پدیده اجتماعی تبدیل می شوند. این پدیده نوین اجتماعی می تواند با ایدئولوژی مسلط دچار رویارویی شود. در نتیجه جریانی در حال تغییر از زندگی روزمره وجود دارد که از کوچک ترین ذرات اجتماع برخواسته می شود و بواسطه فرایند تقلید در برابر ایدئولوژی مسلط قرار می گیرد.
آسیب شناسی وضعیت خانوادگی دختران فراری در شهر تهران (با رویکردی به نظریة تعارض فرهنگی و خرده فرهنگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرار دختران از خانه و مسائل و مشکلات همراه آن از جملة مهم ترین مسائل اجتماعی است که بسیاری از کشورها با آن دست به گریبان هستند. آمارها عموماً از بحرانی شدن این مسئله، به ویژه در ایران، حکایت دارد. این مقاله، که برگرفته از طرحی پژوهشی است، به بررسی وضعیت خانوادگی دختران فراری، به مثابه گروهی آسیب پذیر در جامعه، می پردازد. روش تحقیق در این بررسی توصیفی تبیینی است و در گردآوری اطلاعات از شیوه هایی چون مراجعه به اسناد و مدارک، پرسش نامه، و همچنین مصاحبه در زندان اوین و مراکز بهزیستی استفاده شده است. هدف از این بررسی آن است که، با تکیه بر نظریه های موجود جامعه شناسی، به بررسی شرایط خانوادگی و عوامل تأثیرگذار در وقوع فرار و به تَبَعِ آن ایجاد بزه کاری در میان دختران نوجوان و جوان شهر تهران بپردازد.
بررسی تطبیقی گرایش های فرهنگی دانشجویان خوابگاهی و غیرخوابگاهی کشورروستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به اهمیت جوانان دانشجو و وضعیت احتمالاً متفاوت دانشجویان خوابگاهی، به بررسی تفاوت میان چگونگی گذران اوقات فراغت و برخی گرایش های فرهنگی میان دانشجویان خوابگاهی و غیرخوابگاهی می پردازد. روش پژوهش پیمایش بوده و از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعة آماری، دانشجویان زیرمجموعة وزارت علوم تحقیقات و فناوری بوده اند و برای نمونه گیری از روش خوشه ای سه مرحله ای استفاده شده است. بدین منظور در مرحلة اول از بین 31 استان کشور شش استان انتخاب شدند و سپس در مرحلة دوم از بین دانشگاه های دولتی، پیام نور، علمی کاربردی و غیرانتفاعی تعدادی از واحدهای دانشگاهی و در مرحلة سوم تعدادی از دانشجویان ساکن در خوابگاه ها یا داخل دانشکده ها بر حسب تصادف انتخاب شدند. حجم نمونه 2500 نفر بوده و برای تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که در زمینة اوقات فراغت تفاوت های قابل ملاحظه ای در خصوص همراهان، اولویت ها، موانع و امکانات در میان این دو گروه وجود دارد. همچنین تفاوت معناداری نیز میان دانشجویان خوابگاهی و غیرخوابگاهی در زمینة تلقی ایشان از مهم ترین مسائل دانشگاه، عوامل مهم در موفقیت فردی، دغدغه ها در مورد خود و جامعه وجود دارد. اگر دانشجویان خوابگاهی محدودیت های مالی را مهم ترین مانع اوقات فراغت می دانند، دانشجویان غیرخوابگاهی نظارت اجتماعی را سبب محدودیت می دانند. همچنین دسترسی دانشجویان خوابگاهی به امکانات فراغتی فاصلة زیادی با دیگر دانشجویان دارد. همچنین دغدغه ها و نگرانی های این دو دسته از دانشجویان نیز تفاوت های مهمی دارد. برای نمونه دانشجویان خوابگاهی تا دو برابر بیشتر دغدغة ازدواج دارند، یا برعکس دانشجویان غیرخوابگاهی تا دو برابر بیشتر در پی مهاجرت به خارج هستند.
سرمایه اجتماعی و بیگانگی از کار (مطالعه موردی معلمان آموزش و پرورش مقطع ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف شناخت رابطه بین میزان سرمایه اجتماعی معلمان با بیگانگی از کار آن ها انجام شده است. این مطالعه به روش پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران است که تعداد آنها 10442نفر می باشد که از این تعداد 374 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایی دو مرحله ایی انتخاب شده اند. برای سنجش متغیر سرمایه اجتماعی از پرسشنامه بولن و اونیکس و برای سنجش متغیر بیگانگی از کار از پرسشنامه گانستر و واگنر استفاده شده است که داده های مربوط، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه را تأیید کرد. متغیر مستقل این تحقیق سرمایه اجتماعی و متغیر وابسته بیگانگی از کار می باشد که در کنار این ها، متغیرهای زمینه ای مانند: جنس، سن، وضعیت تاهل، سابقه شغلی، گذراندن دوره آموزشی ضمن خدمت، تحصیلات و درآمد نیز مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج بدست آمده رابطه معناداری را بین متغیر سرمایه اجتماعی و بیگانگی از کار نشان می دهد و در بین متغیرهای زمینه ای هم نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که تمام متغیرهای این تحقیق به جز متغیر سن افراد مورد مطالعه، رابطه معناداری با بیگانگی از کار داشته است.
تأویل کارکردشناختی فضاهای عمومی محله ای از منظر هویت نمونة موردی: محلة نازی آباد و مهران تهرانروستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مطالعة شهر ایرانی، محلات همواره یکی از قدیمی ترین و پایه ای ترین عوامل ساختاری شهرها به شمار می رفتند که در مقام ابژه ای قابل تأمل و به دور از نگاهی نوستالژیک، از ویژگی های تکامل یافته ای برخوردار بودند. از مصادیق این تکامل یافتگی که خود نیازمند مداقة مفصل است، می توان به وجود طیفی از فضاهای عمومی از مشترک میان چند خانوار تا مشترک میان تمامی ساکنان محله اشاره کرد که زمینة بسط و رونق تعاملات اجتماعی در سطوح مختلف محله را فراهم می کردند.
با آغاز دورة شهرنشینی فزاینده از اوایل دهة 1340، شهر ایرانی با تغییرات معناداری در کمیت و کیفیت فضاهای عمومی خود مواجه شد. از این رو و در مقایسه با کارکرد و اهمیت این فضاها، نوشتار تلاش دارد تا روشنگری را در خصوص کارکرد فضاهای عمومی در پشتیبانی از هویت محلات شهری ایجاد کند. به این منظور دو محلة «نازی آباد» و «مهران» که وجوه مشترکی از منظر سال های شکل گیری و طبقة اجتماعی ساکن، و وجوه افتراقی در سازمان فضایی و کمیت و کیفیت فضاهای عمومی خود دارند، مورد مطالعة تطبیقی قرار گرفتند.
در تبیین چارچوب نظری پژوهش از نظرات و آرای صاحب نظرانی چون راپاپورت[1]، رالف[2]، کارمونا[3]، لینچ[4] و گِل[5] بهره گرفته شد. همچنین در انتخاب روش تحقیق، با توجه به ماهیت پژوهش که معنای خود را وام دار مجموعه عوامل چندبعدی است، از تلفیق دو روش کمّی و کیفی بهره گرفته شد.
نتایج پژوهش برآمده از خلال پرسشگری ها و مصاحبه های عمیق، نشان از نقش بسزای فضاهای عمومی در تولید و پشتیبانی از معیارهای برسازندة هویت در محلات شهری دارد.
انگلیسیسم در فرانسه از دیدگاه جامعه شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو زبان فرانسوی و انگلیسی همواره و در طول تاریخ خود روابط بسیار نزدیکی داشته اند. هنگامی که کشور فرانسه از تفوق فرهنگی، سیاسی، و نظامی برخوردار بود، عناصر بسیاری از زبان فرانسوی وارد زبان انگلیسی شد، اما پس از افول قدرت فرانسه و برآمدن هژمونی همه جانبه امریکا این رابطه بالعکس شد و اکنون این زبان انگلیسی ست که نقش فرادست و قرض دهنده را ایفا می کند. هدف این مطالعه بررسی پدیده انگلیسیسم در فرانسه امروز است. این مقاله ضمن معرفی، توصیف و تبیین پدیده انگلیسیسم، علل و عوامل گسترش روزافزون این پدیده را در زبان فرانسوی مورد توجه قرار داده است. سپس به واکنش ها و اقدامات انجام شده در خصوص جلوگیری از رواج آن در فرانسه پرداخته و در پایان نتایج حاصل از مطالعه بیان شده است. این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی استفاده کرده است. نخست داده های لازم با استفاده از منابع مکتوب، مجازی، رسانه های جمعی، و سایت های معتبر استخراج شده و سپس مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان می دهدکه در قرض گیری زبان فرانسوی از انگلیسی، علاوه بر دلایل درون زبانی مانند ورود واژگان جدید علمی، عوامل برون زبانی مانند جذابیت، وجهه، و اعتبار زبان انگلیسی از یک سو، و نفوذ فرهنگی و اجتماعی از سوی دیگر، در استفاده روزافزون فرانسوی ها از واژگان و اصطلاحات زبان انگلیسی نقش پررنگ تری دارد. در واقع نگرانی های موجود در جامعه امروز فرانسه،که به انجام اقداماتی برای جلوگیری از شیوع و گسترش پدیده انگلیسیسم منجر شده است، نه به دلیل مخالفت با پدیده معمول قرض گیری زبانی، بلکه به دلیل ترس از نفوذ فرهنگ امریکایی و گسترش هژمونی فرهنگی این کشور بر جامعه فرانسه است.
تبیین رابطة انگیزش و خلاقیت با توجه به تفاوت های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعاریف و رویکردهای مختلف به خلاقیت، انگیزش، جایگاه و اهمیت به سزایی دارد. این مقاله بر مبنای دیدگاه روان شناسان اجتماعی خلاقیت، نقش تفاوت های فرهنگی را در تفکر خلاق بر اساس انگیزش بررسی کرده است. بدین منظور پژوهش به بررسی نقش انگیزش بر خلاقیت و نقش فرهنگ بر خلاقیت با توجه به تفاوت های فرهنگی می پردازد. پژوهش حاضر در پارادایم کیفی با رویکرد توصیفی– تفسیری و توصیفی- استتناجی انجام شده است. تأکید نظری پژوهش حاضر بر نظریة آمابلی است که معتقد است خلاقیت از سه بعد مهارت های اطلاعاتی، مهارت های خلاقانه و انگیزش تشکیل شده است که در بین این سه بعد، انگیزش اهمیت به سزایی دارد. تحلیل ها و بررسی ها نشان داده است که مطابق اصل افزایشی انگیزش درونی و بیرونی سطح انگیزش اولیه، نوع انگیزش بیرونی و زمان ارائه انگیزش بیرونی، بر آغاز، ادامه و پایان چرخة خلاقیت نقش دارند. با توجه به آنکه انگیزش بیرونی در جوامع جمع گرا از جمله ایران اهمیت به سزایی دارد و نمی توان نقش آن را در فعالیت های تحصیلی و خلاقانه افراد نادیده گرفت، شناخت شرایطی که استفاده از برانگیزاننده های بیرونی در آن منجر به پرورش خلاقیت گردد، ضروری است. تحلیل های انجام شده حاکی از آن است که اگر انگیزش بیرونی به جای کنترل و بازدارندگی، جنبه اطلاع دهی داشته باشد، اگر سطح انگیزش درونی اولیه فرد برای شروع چرخة خلاقیت بالا باشد و اگر این مشوق ها و برانگیزاننده ها در انتهای فعالیت خلاقانه ارائه شوند نه تنها جنبة بازدارنده ندارند بلکه موجب تسهیل فرآیند خلاقیت می گردند. در آخر آنکه می توان گفت خلاقیت گرچه نمی تواند فرمولی جهانی و همگانی داشته باشد اما برای رشد و پرورش آن برای همگان در هر فرهنگی که باشند امکان پذیر است.
نیم قرن نبرد دیدگاه ها (بررسی علل مغایرت دیدگاه ها درباره همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از نیم قرن است که پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان با ادعاهای به شدت مغایری مواجه ایم که هیچ یک قصد کرنش در برابر دیگری را ندارد. مسأله اصلی این پژوهش، بررسی دیدگاه های مغایر موجود پیرامون همکاری و ناهمکاری ایرانیان از منظر روش شناختی و توضیح علل مغایرت دیدگاه ها از روزن روش شناختی است.
روش انجام این پژوهش، از نوع کیفی و اسنادی و به طور خاص به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی بوده است. جمعیت آماری این پژوهش شامل همه پژوهش هایی است که در آن پیرامون وضعیت همکاری در جامعه ایران اظهارنظر شده است. اگرچه اختلاف دیدگاه ها براساس آرای مارکس، مانهایم، تریگ و... می تواند ناشی از جایگاه اجتماعی اقتصادی و منافع صاحب نظران باشد، در این پژوهش به دلیل تمرکز بر متون موجود، به بازتاب آن ها در شیوه انجام پژوهش و نحوه دستیابی به دیدگاه در چارچوب متون خود صاحب نظران بسنده شده است.
برمبنای یافته های پژوهش دو گزاره نظری، به عنوان عوامل اساسی برای توضیح این مغایرت ها، از منظر روش شناختی، آشکار می شود: «ضعف در روش انجام پژوهش» و «نبود جامعه علمی نقاد».