فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
توسعه پایدار و مستمر هر کشوری وابسته به پایداری نظام کشاورزی است . بنابراین دست یابی به یک نظام کشاورزی پایدار، یکی از سیاست های مهم بخش کشاورزی کشورها است . پایداری نظام کشاورزی به عوامل متعددی بستگی دارد. بررسی و شناسایی این عوامل می تواند در تدوین سیاستها و راهبردهای کشاورزی پایدار نقش مهمی ایفاء کند. هدف این پژوهش، شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر پایداری نظام کشاورزی است که به صورت مطالعه موردی در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان مینودشت صورت گرفته است . روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بوده که با استفاده از جمع آوری داده ها از طریق روش های میدانی بدست آمده است. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای تمامی روستاهای بخش مرکزی شهرستان مینودشت می باشد که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 194 نفر از بین آنها به صورت تصادفی انتخاب شده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه آزمون پیش آهنگی انجام گرفت که ضریب اطمینان آلفای کرونباخ آن بیش از 79/0 درصد بدست آمد. نتایج حاصل از طریق تجزیه و تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS نشان می دهد پنج عامل حمایت های خدماتی- زیربنایی، عملیات زراعی پایدار محور، اجتماعی- مشارکتی، اکولوژیکی و اقتصادی قادرند بیش از 58 درصد از واریانس پایداری نظام کشاورزی را تبیین کنند که توجه به این عوامل در برنامه ریزی ها ضروری به نظر می رسد. واژه های کلیدی: عامل ها، پایداری، نظام کشاورزی، مناطق روستایی، بخش مرکزی شهرستان مینودشت .
سنجش سطح توسعه یافتگی اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی روستایی و آگاهی از میزان محرومیت و برخورداری آنها با بهره گیری از روش های کمی و آماری نقش مهمی در برنامه ریزی توسعة روستایی ایفا می کند. در این زمینه، بررسی شاخص های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و تعیین وضعیت روستاها به کمک این شاخص ها می تواند در تدوین راهبردهای توسعه مؤثر باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش سطح توسعة اجتماعی- اقتصادی روستاهای بخش مرکزی شهرستان کوهدشت در استان لرستان صورت گرفته است. بدین منظور مجموعاً 36 شاخص توسعه، شامل 17 شاخص اجتماعی و 19 شاخص اقتصادی در سطح 131 روستای دارای سکنة محدودة بررسی شده، ارزیابی گردید. شاخص های محاسبه شده به روش تقسیم بر میانگین از مقیاس رها شدند و سپس با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، وزن شاخص ها به دست آمد و در آنها اعمال شد. درنهایت، شاخص ترکیبی توسعة اجتماعی- اقتصادی برای روستاها محاسبه شد. نتایج نشان می دهند که سطح توسعة روستاها در سه دهستان کوهدشت شمالی، کوهدشت جنوبی و گُل گُل متوازن نیست و عواملی چون اندازة جمعیت، فاصله از مرکز شهرستان، شرایط طبیعی روستاها و عشایری بودن آنها در میزان توسعه یافتگی روستاها مؤثرند.
زنان و جمعیت
حوزه های تخصصی:
تحلیل اثرات روابط شهر و روستا در مهاجرت های روستا-شهری مطالعه موردی: دهستان پشته زیلایی، شهرستان دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نحوه و دامنه روابط شهر و روستا به صورت های گوناگون بر رشد و توسعه سکونتگاه های روستایی اثر می گذارد، یکی از اثرات روابط شهر و روستا بر مهاجرت های روستایی- شهری هست. موضوع مهاجرت های روستایی- شهری همواره موردتوجه اندیشمندان علوم مختلف بوده است. مهاجرت در کشورهای درحال توسعه در اغلب موارد باعث توسعه نیافتگی مبدأ از یک سو و ایجاد مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مقصد مهاجرت می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی نقش روابط روستایی- شهری بر مهاجرت خانوارهای روستایی است. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای روستایی دهستان پشته زیلایی شهرستان دهدشت بوده است. این دهستان با توجه به سرشماری سال 1390، دارای 7 روستایی دارای سکنه و 3450 نفر جمعیت مشتمل بر 690 خانوار است. تعداد نمونه لازم جهت تکمیل پرسش نامه با استفاده از فرمول کوکران 220 خانوار به دست آمده است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) بوده است. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر، کروسکال والیس و رگرسیون خطی) استفاده شده است. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان می دهد، روستاهای ده بیت الله، دلی سوار و آب لک در منطقه موردنظر بالاترین میزان مهاجرت را در بین روستاهای موردمطالعه داشتند، همچنین بر اساس ضریب همبستگی پیرسون رابطه معناداری بین روابط متقابل شهر و روستا و مهاجرت های روستا- شهری با ضریب (386/0) وجود دارد، همچنین بر اساس مدل تحلیل مسیر بعد اقتصادی روابط شهر و روستا با مقدار (450/0) بیشترین تأثیر را در مهاجرت های روستا- شهری داشته است.
ارزیابی تأثیرات اجتماعی سد سلیمان شاه سنقر بر روستاهای تحت پوشش شبکه آبیاری و زهکشی سد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستاها در پیوند مستقیم با طرح های توسعه قرار دارند و این طرح ها تأثیرات کاملاً مشخصی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی روستاییان می گذارند. امروزه تلاش می شود تا در قالب ارزیابی آثار توسعه ای طرح ها، منافع و مضار فعالیت های توسعه ای بر هر منطقه ارزیابی و تحلیل شوند. هدف این مطالعه بررسی آثار اجتماعی سد سلیمان شاه سنقر بر منطقة تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی سد است. برای این منظور از روش تحقیق کمی- کیفی استفاده شد و اطلاعات از طریق پرسشنامه، فن مصاحبه، مشاهده و قدم زدن در روستا (Transect) به دست آمدند. جامعة مطالعه شده در این پژوهش اعضای شورا و دهیاری های روستاهای تحت پوشش شبکة آبیاری و زهکشی (48=N) بودند که به صورت سرشماری مطالعه شدند. جامعة آماری تحقیق را کلیة روستاییان سرپرست خانوار روستاهای پایین دست سد (1273=N) تشکیل دادند، که 300 نفر از آنها براساس جدول مورگان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از مدل موریس در بخش کمی و از فن تدوین نقشه های ذهنی و تحلیل محتوا در بخش کیفی استفاده شد. نتایج تحلیل محتوا نشان دادند که آثار مثبت و منفی اجتماعی سد سلیمان شاه در 10 دستة کلی خلاصه می شود: 1. افزایش امید به زندگی؛ 2. بهبود امنیت منطقه؛ 3. توسعة توریسم؛ 4. افزایش ماندگاری در روستا؛ 5. افزایش اشتغال؛ 6. کاهش فقر؛ 7. وحدت و انسجام اجتماعی؛ 8. تقویت سرمایة اجتماعی؛ 9).توسعة ناموزون؛ و 10. نقض حقوق اساسی مردم. نتایج حاصل از مدل موریس نشان دادند که روستا های جوب کبودعلیا و قروه در برخورداری از شاخص های اجتماعی به ترتیب رتبة اول و آخر را به دست آورده اند.
بررسی وضعیت مشارکت روستاییان در مدیریت منابع طبیعی جنگلی در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی «بالا به پایین»، بخشی نگری و کم توجهی به توسعه جامع و یکپارچه روستایی از موانع اصلی توسعه پایدار روستایی به شمار می رود، که از ویژگی های بارز آن کم توجهی به مردم و مشارکت روستاییان در کارهای مربوط به خود آنهاست. تحقیق حاضر با هدف تبیین عوامل مؤثر بر میزان مشارکت روستاییان منطقه بندپی شرقی در مدیریت منابع طبیعی جنگلی انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرستان خانوارهای روستایی بخش جنگل نشین منطقه بود که از آن میان، بر اساس رابطه کوکران، 328 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه با روستاییان و تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون های آماری توصیفی (فراوانی، میانگین، و درصد فراوانی) و استنباطی (همبستگی) صورت گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت روستاییان در فعالیت های حفاظتی، احیایی و اجرایی کنونی پایین است، در حالی که ساکنان روستاهای مناطق جنگلی تمایل بسیار بالایی برای مشارکت دارند. همچنین، بررسی همبستگی بین متغیرها نشان داد که رابطه میزان مشارکت روستاییان در فعالیت های منابع طبیعی در وضعیت موجود با عوامل اجتماعی، اقتصادی و نهادی- ساختاری معنی دار است.
بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان خرده مالک با تغییرات آب وهوایی در مناطق کوهستانی (مطالعة موردی: دهستان ملاوی شهرستان پلدختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تغییرات آب و هوایی اثرت زیادی بر زندگی خانوارهای کشاورز، به ویژه در مناطق کوهستانی دارد. به دلیل ظرفیت انطباق پذیری پایین کشاورزان خرده مالک، این تغییرات اثرات بیشتری بر بازه محصول آن ها خواهد گذاشت. کشاورزان می توانند با استفاده از روش های سازگاری، خود را با این تغییرات انطباق دهند. استفاده از این روش ها ارتباط زیادی با عوامل اقتصادی و اجتماعی دارد. هدف این پژوهش بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان خرده مالک با تغییرات آب وهوایی در روستاهای کوهستانی است.
روش: تحقیق از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بوده است. جامعه آماری شامل کشاورزان دهستان ملاوی در شهرستان پلدختر است (۱۶۳۶N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده ۳۱۰ خانوار کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. برای بررسی تغییرات اقلیمی از داده های ایستگاه هواشناسی شهرستان پلدختر، برای شناسایی مهم ترین شیوه های سازگاری با تغییرات اقلیمی از تحلیل عاملی اکتشافی (FA)، و برای شناسایی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوایی از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که از میان شیوه های سازگاری، تنظیم زمان کشت، مدیریت خاک و مدیریت کشت محصولات بیشترین کاربرد را از سوی کشاورزان داشته است. درباره عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر سازگاری کشاورزان، یافته ها نشان می دهد از بین عوامل اقتصادی، اندازه مزرعه، سرمایه کشاورز، مالکیت املاک و میزان پس انداز خانوار، از بین عوامل اجتماعی سن سرپرست، تحصیلات سرپرست خانوار، تجربه کشاورز و اندازه خانوار بیشترین اثر را بر سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی داشته اند.
راهکارها: به منظور افزایش ظرفیت انطباقی کشاورزان خرده مالک باید خدمات حمایتی بیشتری از سوی دولت و سازمآن های مربوطه در اختیار آن ها قرار گیرد. همچنین، نهاده هایی که می تواند به بهبود کیفیت خاک کمک کند، راحت تر و به میزان بیشتری در اختیار آن ها قرار گیرد.
ارزیابی هویت محله ای در شهر جهرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر شهر و هر محله ای هویت خود را از ویژگی های محیط طبیعی و محیط اجتماعی- فرهنگی باز می یابد و این ویژگی ها آن را از دیگر شهرها و محله ها متمایز می کند. چنین مؤلفه هایی یک فرصت و یک امتیاز منحصربه فرد برای تشخیص و حس مکان یا فضا است. در همین راستا، این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و به دو صورت اسنادی و پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق را همه ساکنان محلات[1] شهر جهرم شامل 22375 نفر تشکیل می دهند. با فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه 260 نفر به دست آمد. بدین منظور، پرسش نامه سنجش هویت شهری محلات شهر جهرم تهیه و با روش های آماری استاندارد شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل عاملی، T و هم بستگی در نرم افزار آماری Spss تحلیل شد. 43 شاخص اولیه به 6 عامل شامل کیفیت خدمات رسانی، شناخت هویت کالبدی محله، امنیت، میزان مشارکت و هم بستگی های درونی ساکنان محله، مخاطرات زیباشناختی محله و تعهد در حفظ کالبد محله تقلیل یافته است. بنا بر نتایج تحلیل عاملی، اولین عامل مربوط به متغیر کیفیت خدمات رسانی با مقدار ویژه (120/23) است و کوچک ترین عامل مربوط به متغیر تعهد در حفظ کالبد محله با مقدار ویژه (974/.) است. نتایج آزمون تی نشان دهنده پایین بودن تعلق خاطر در بین پاسخ گویان نسبت به محل زندگی شان است. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی نشان می دهد بین دو متغیر میزان تمایل به مشارکت و میزان تعلق مکانی رابطه وجود دارد.
نقش عناصر آموزش و پرورش در توانمندسازی جوانان روستایی(مطالعة موردی: دانش آموزان روستایی مقطع دبیرستان بخش سربند شهرستان شازند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و آگاهی به عنوان یکی از ارکان اصلی فرایند توانمندسازی و همچنین دستیابی به توسعة پایدار، اهمیت زیادی دارد. آموزش رسمی و عمومی که بخش مهمی از زندگی را دربرمی گیرد، به عنوان نهاد اجتماعی اثرگذار نقش بسزایی در فرایند توانمندسازی انسان ها دارد. شناسایی استعدادها و ایجاد شرایط لازم برای شکوفایی آنها در زمینه های مختلف و رشد موزون و متعادل انسان در جنبه های عقلانی، عاطفی، اجتماعی و جسمانی از مسئولیت های سنگینی است که آموزش و پرورش باید به انجام برساند. پژوهش حاضر با رویکرد تبیینی-تحلیلی در پی تبیین جایگاه و نقش آموزش و پرورش در فرایند توانمندسازی جوانان روستایی است. حجم نمونه مشتمل بر 90 تن از دانش آموزان روستایی در مقطع متوسطة بخش سربند شهرستان شازند استان مرکزی است که از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، به همراه تعدادی از دانش آموزان دختر و پسر دبیرستانی در قالب دو گروه متمرکز. داده ها با روش میدانی و تلفیقی از روش های کمی و کیفی، به کمک پرسشنامه و مصاحبة عمیق گردآوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاضر، نقش کلی آموزش و پرورش را در ابعاد مختلف توانمندی تأیید می کنند و نشان می دهند که دانش آموزان روستایی آموزش های فراگرفته از طریق محتوای کتاب ها و برنامه های آموزشی را ضعیف تلقی می کنند. آنها معتقدند این آموزش ها با نوع نیاز آنان برای شغل یابی هماهنگ نیست و فرد دانش آموخته برای پذیرش مسئولیت های مهم در جامعه آمادگی ندارد. از نظر آنان شکل گیری هرگونه زمینة توانمندی و ایجاد شخصیت و هویت و باورهایشان اغلب تحت تأثیر نهاد خانواده است.
شناسایی موانع توسعه کارآفرینیِ زنان روستایی (مطالعه موردی: دهستان شلیل- شهرستان اردل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی بوده، شناسایی موانع توسعه کارآفرینی در بین زنان روستایی است که به صورت موردی در دهستان شلیل از توابع شهرستان اردل انجام گرفته است. گردآوری اطلاعات به دو شیوه اسنادی و میدانی بوده که داده های میدانی از طریق سرشماری زنان روستایی که در کلاس های کارآفرینی شرکت داشته اند (195 نفر)، جمع آوری شده است. روایی ابزار تحقیق به صورت صوری با کسب نظرات کارشناسان مربوطه و اساتید دانشگاهی تأییدشده و پایایی ابزار تحقیق با توزیع 30 پرسشنامه در خارج از محدوده مورد مطالعه، با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (895/0)، تأیید گردید. جهت دستیابی به هدف اصلی پژوهش از تکنیک TOPSIS، و برای وزندهی به متغیرهای مورد مطالعه، از با استفاده از نظرات کارشناسان متخصص کارآفرینی و تکنیک AHP، استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد سه عامل نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی، نداشتن وثیقه و ضامن برای استفاده از اعتبارات دولتی و عدم توانایی در رقابت با مردان در عرصه تجارت و اقتصاد، به ترتیب با ضریب اولویت 624/0، 613/0 و 590/0، مهم ترین توسعه کارآفرینی زنان روستایی محدوده مورد مطالعه می باشند.
بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی – اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی در شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر مؤلفه های اجتماعی- اقتصادی بر توانمندی روان شناختی زنان روستایی پرداخته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی به روش پیمایشی و جامعة آماری شامل زنان روستایی شهرستان اسلام آباد غرب است که 161 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بود و روایی آن را استادان و متخصصان رشته های توسعة روستایی، روان شناسی اجتماعی و ترویج کشاورزی تأیید کردند. پایایی پرسشنامه با انجام یک پیش آزمون و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (90/0=α درصد) محاسبه شد، که نشان دهندة قابلیت بالای ابزار تحقیق برای جمع آوری داده هاست. نتایج تحقیق نشان دادند که 5/56 درصد زنان مطالعه شده، توانمندی روان شناختی بالایی دارند. مدل نهایی تحقیق با استفاده از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که قوی ترین متغیرهای اقتصادی - اجتماعی تبیین کنندة توانمندسازی روان شناختی زنان، به ترتیب میزان داشتن مالکیت و اعتمادبه نفس آنهاست. با توجه به یافته های پژوهش، به منظور افزایش و بهبود وضعیت توانمندی روان شناختی و زندگی زنان روستایی و تحول در پایگاه اقتصادی - اجتماعی آنها تحولات ساختاری و آموزشی ضروری است.
بررسی میزان اثرگذاری فعالیت های غیرکشاورزی در توسعة ابعاد اقتصادی و اجتماعی سکونت گاه های روستایی (مطالعة موردی: معادن فیروزه خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تک بخشی بودن اقتصاد روستایی و تأکید بر فعالیت های بخش کشاورزی در نواحی روستایی یکی از مشکلات پیش روی پایداری اقتصاد روستایی است؛ زیرا در نواحی روستایی کشور بخش کشاورزی با بحران های زیست محیطی، محدودیت فرصت های اشتغال و افزایش نرخ مهاجرت روستا به شهر مواجه است. با این حال، امروزه در بین محققان این موضوع مطرح است که نواحی روستایی مجدداً به عنوان کلید پیش برندة توسعه اقتصادی و اجتماعی مطرح شوند و چنین امری عمدتاً از طریق تمرکز بر رونق بخشیدن اقتصاد غیرکشاورزی امکان پذیر است. به این منظور، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش معادن فیروزه به عنوان یک فعالیت غیرکشاورزی در پایداری شاخص های اقتصادی و اجتماعی در دهستان فیروزه، شهرستان فیروزه می پردازد. جامعة آماری شامل روستاهای دهستان فیروزه است. شهرستان فیروزه دارای 3205 نفر جمعیت و 948 خانوار می باشد. حجم جامعة نمونه 250 نفر از شاغلان فعالیت های معدنی و غیر معدنی در دهستان فیروزه است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی و تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها؛ میدانی و با استفاده از ابزار پرسش نامه است.
روش: تحلیل داده ها با استفاده از آزمون T تک نمونه ای، آزمون تحلیل واریانس فیشر (Anova) و آزمون Tukey می باشد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تی تک نمونه ای بیان گر تأثیر مثبت معادن بر رشد شاخص های اقتصادی و اجتماعی در دهستان فیروزه می باشد، اگرچه بر اساس نتایج حاصل از آزمون (Anova) در رابطه با میزان بهره مندی از شاخص های اقتصادی و اجتماعی درخانوارهایی که صرفاً در فعالیّت های کشاورزی فعالیّت می کنند با خانوارهایی که در معادن فعال هستند و یا خانوارهایی که به صورت هم زمان درهر دو بخش فعالیّت می کنند، تفاوت معناداری وجود دارد.
راهکارهای عملی: یکی از راهکارهای عمده در این زمینه، توجه به خوشه سازی فعالیت های معدنی و تجمیع آن ها در قالب خوشه است. با تجمیع فعالیت های معدن فیروزه امکان استفاده از تجربیات و امکانات یک دیگر، امکان ایجاد امکانات مشترک و انجام امور به صورت اشتراکی به وجود می آید. از این رو، می توان گفت که ایجاد خوشه های معدنی در حوزه های مختلف، باعث توسعة این منطقه می شود.
نقش دانش حقوقی در رفاه اجتماعی روستاییان، مطالعه موردی: دهستان میان کوه غربی- شهرستان پلدختر- استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای معاصر، یکی از ابعاد برنامهریزی، تلاش در راستای ارتقای زندگی انسان و بهبود شرایط زیست وی است. به گونهای که بسیاری از موفقترین دولتها، دلیل توفیق برنامههای خود را، بهبود زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنها میدانند. در مقابل، زمانی برنامههای رفاه اجتماعی بهتر به اهداف پیشبینی شده میرسند که جامعه مورد نظر، از سطح آموزش لازم برخوردار باشد. بنابراین، دانش و آگاهی، سنگ بنای توسعه و رفاه جامعه است. در جامعه ایران، سطح دانش و آگاهی مردم نسبتاً پایین است. این میزان در جامعه روستایی نسبت به جامعه شهری بسیار پایینتر است، که عمق چالش آگاهی را در میان این بخش از جامعه نشان میدهد. بنابراین، با داشتن سطوح آموزشی پایین، و به دنبال آن، کماطلاعی از حقوق شخصی، شهروندی و اجتماعی، جامعه روستایی دچار سرگردانی شدیدی در تهیه خواستههای خود شده است. این امر، بهنوبه خود تأثیری معکوس در موفقیت برنامهریـزی نهادهای مرتبط با جامـعه روستایی دارد. حال، این سوال مطرح میشود که؛ آیا بین دانش حقوقی روستاییان و رفاه اجتماعی آنان رابطه معناداری وجود دارد؟ تحقیق حاضر با کمک روش پیمایشی و با استفاده از تحلیل- توصیفی انجام شده است. بر این مبنا با تکمیل 230 پرسشنامه در سطح ساکنان روستایی دهستان میان کوه غربی استان لرستان - شهرستان پلدختر، مشخص گردید که رابطه معناداری بین دانش حقوقی و میزان رفاه اجتماعی وجود دارد. در این راستا حقوق فردی و شهروندی بیشترین سهم را بر رفاه اجتماعی به ویژه در میزان رضایت از خدمات و میزان مشارکت روستائیان داشتهاند.
بررسی تمایلات رفتاری باغداران شهرستان دشتستان نسبت به حفاظت از آب با استفاده از تئوری ارزش- باور- هنجار استرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی تمایلات رفتاری باغداران نسبت به حفاظت از آب با استفاده از تئوری ارزش- باور- هنجار استرن است.
روش: جامعه آماری این پژوهش را باغداران شهرستان دشتستان تشکیل می دهند که از ۳۰۰ نفر آن ها به شیوه نمونه گیری چندمرحله ای تصادفی، اطلاعات گردآوری شد. این پژوهش به شیوه پیمایش و با ابزار پرسش نامه صورت گرفته است. روایی پرسش نامه توسط اعضای هیأت علمی بخش ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رامین خوزستان و پایایی آن از طریق مطالعه راهنما (۹۲/۰- ۶۰/۰) تأیید شد.
یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، ارزش های بوم گرایانه به طور مستقیم و معنی داری بر روی باورهای زیست محیطی باغداران (یعنی یک جهان بینی اکولوژیکی، آگاهی از پیامدها، انتساب مسؤولیت) تأثیر می گذارند. باورهای زیست محیطی، هنجارهای اخلاقی را به طور مستقیم تحت تأثیر قرار می دهند و هنجارهای اخلاقی نیز به طور مستقیم و معنی داری بر روی تمایلات رفتاری باغداران تأثیر می گذارند (۴۶/۰ R۲=).
محدودیت ها: از محدودیت ها و مشکلات این پژوهش می توان به مشکلات تردد به باغ های مورد مطالعه، زمان بربودن جهت توزیع و جمع آوری پرسش نامه و دشواربودن تکمیل پرسش نامه با توجه به مشغله کاری اکثر باغداران اشاره کرد.
راه کارهای عملی: شناسایی و معرفی الگوهای باغداران موفق در زمینه فعالیت های حفاظت از محیط زیست و فرآهم آوردن فرصت ملاقات آن ها با سایر باغداران که می تواند نقش مهمی در افزایش آگاهی عمومی باغداران از این گونه فعالیت ها، تقویت حس مسؤولیت پذیری و در نهایت، افزایش تمایلات رفتاری آن ها در راستای حفاظت از محیط زیست، به خصوص منابع طبیعی هم چون آب داشته باشد، از مهم ترین پیشنهادهای این مطالعه می باشد.
اصالت و ارزش: نوآوری این مقاله در بررسی و شناسایی عواملی است که می تواند تمایلات رفتاری کشاورزان را نسبت به حفاظت از آب افزایش دهد. از آن جا که تا کنون تحقیقات بسیار کمی در این زمینه در ایران انجام شده است، نتایج حاصل می تواند راه گشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات سیاست گذاران در سازمان دهی و حل مسائل مربوط به بحران کم آبی به وجود آمده در کشورمان شود.
نقش سرمایه اجتماعی در تقویت کارآفرینی در مناطق روستایی، مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یک فرآیند، پدیده، نظام و راهبرد نه تنها برای جامعه گسترده روستا در پهنه سرزمین تولید شغل می کند، بلکه با تقویت مهارت ها و ظرفیت اجتماع محلی، چرخش درآمد در روستاها را تغییر شکل جدید می دهد و حتی می تواند به تولید کالاها و ارائه خدمات ضروری بپردازد که بازار، تمایل چندانی به تولید و خدمات رسانی آن ندارد. در این ارتباط، سازوکار سرمایه اجتماعی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش تحلیلی-تبیینی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تایید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 75/0 الی 86/0 بدست آمد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه روستاییان کارآفرین استان اردبیل بود که 90 نفر می باشد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که به جز متغیرهای تعارضات و اختلافات و عضویت در نهادهای محلی بین تمامی متغیرهای تحقیق با تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم چنین، در آزمون رگرسیون چند گانه خطی متغیرهای اعتماد اجتماعی، ارتباطات اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، میزان آگاهی، عضویت در نهادهای محلی و مبادله اطلاعات و دانش توانایی تبیین 78/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاردبردی ارائه شده است.
تحلیلی بر نقش پروژه ترسیب کربن در توانمند سازی زنان روستایی (مطالعه موردی: حسین آباد غیناب - شهرستان سربیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در تمام جوامع انسانی بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. در کشورهای جهان سوم، راهبرد هایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه اتخاذ شده است. یکی از راهبرد ها در امر توسعه، راهبرد توانمند سازی زنان می باشد. در کشور ایران نیز گام هایی در این زمینه برداشته شده است. پروژه ی ترسیب کربن، در حسین آباد غیناب شهرستان سربیشه از جمله برنامه های توسعه است که با اتخاذ استراتژی مشارکت مردم محلی و بکارگیری توام زن و مرد، سعی در توانمند سازی زنان داشته است. هدف مقاله حاضر بررسی نقش این پروژه بر توانمند سازی زنان روستایی می باشد. روش تحقیق از نوع مطالعات بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی و میدانی می باشد، که ضمن جمع آوری اطلاعات توصیفی، نتایج حاصل نیز از طریق آزمون هایt تک نمونه ای، توکی و تحلیل واریانس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پروژه در افزایش توانمندی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موفق بوده است. به گونه ای که نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای با اطمینان 95 درصد و در سطح خطای 05/0 و مقدار p برابر با 0001/0، مؤثر بودن پروژه ترسیب کربن در افزایش توانمند سازی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی را تأیید کرده است. بر این اساس سطح آگاهی زنان، درآمد، افزایش و تنوع فعالیت های شغلی، استقلال مالی، مشارکت بیشتر در تصمیم گیری ها و تغییر نگرش زنان، با فعالیت پروژه، مطلوب تر و سیر صعودی داشته است.
بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک در استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف کلی این تحقیق، بررسی عوامل اقتصادی و اجتماعی مؤثر بر تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک در استان همدان می باشد.
روش: تحقیق حاضر از لحاظ هدف، جزو تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری تحقیق را کشاورزان تولید کننده سیر در استان همدان تشکیل می دهند. در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 163 کشاورز برآورد شده است. برای گردآوری داده-های مربوطه از پرسش نامه استفاده شده است. روایی محتوایی آن به کمک گروهی از اعضای هیأت علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه محقق اردبیلی مورد تأیید قرار گرفت. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 72/0 الی 83/0 محاسبه شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای میزان تقاضا برای سیر ارگانیک، میزان در دسترس بودن بذر برای تولید سیر ارگانیک، هزینه های تولید سیر ارگانیک و وجود بازار مناسب برای فروش سیر ارگانیک با تمایل کشاورزان به پذیرش کشت سیر ارگانیک، رابطه معنی داری وجود دارد و وجود روحیه محافظه کاری در بین کشاورزان بر تمایل به پذیرش کشت سیر ارگانیک تأثیر منفی می گذارد.
محدودیت ها: دسترسی به کشاورزان و کسب اطلاعات در راستای اهداف تحقیق، عمده ترین چالش تحقیق حاضر است.
راهکارهای عملی: با توجه به یافته ها ی تحقیق، فراهم کردن تسهیلات برای کشاورزان جهت تولید محصولات ارگانیک، برگزاری نمایشگاه ها و تیزرهای تلویزیونی و رادیویی و پخش بروشور در بین کشاورزان تا حد زیادی تمایل کشاورزان را برای پذیرش کشت سیر ارگانیک افزایش می دهد.
اصالت و ارزش: نو آوری این مقاله در شناسایی عواملی که می تواند پذیرش کشاورزی ارگانیک را در منطقه تسریع بخشد، می باشد. تا کنون چنین تحقیقی در این منطقه انجام نشده و نتایج حاصل می تواند راهگشای اتخاذ تصمیمات و اقدامات مسؤولان نهادها از جمله جهاد کشاورزی در سازمان دهی و حلّ مسائل مربوط به کشت سیر ارگانیک شود؛ به طوری که پیامدهای نهایی آن نصیب کشاورزان شود.
درک رفتار سازگاری کشاورزان در برابر تغییرات اقلیمی: مطالعه موردی مناطق روستایی شهرستان چرداول، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر درک رفتار سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوا با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در شهرستان چرداول از توابع استان ایلام است. جامعه آماری مطالعه را تمامی خانوارهای مناطق روستایی این شهرستان که در بخش کشاورزی مشغول به فعالیت بوده و در معرض تغییرات آب وهوایی (به ویژه خشکسالی) در ده سال گذشته قرار گرفته اند، تشکیل می دادند (9169=N). 192 خانوار از جامعه آماری، با استفاده از جدول بارتلت و به روش نمونه گیری طبقه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، هنگامی که کشاورزان درک بالاتری از خطرات تغییر آب وهوا و اثربخشی اقدامات سازگاری داشته باشند، احتمال قصد سازگاری آنها نیز بالاتر خواهد بود؛ در مقابل، احتمال قصد سازگاری کشاورزان دارای افکار واهی و پوچ که با انکار خطر تغییرات آب وهوا، به سرنوشت در این زمینه اعتقاد دارند، کمتر خواهد بود.
ارزیابی پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گردشگری خانه های دوم (مطالعه موردی: روستاهای ییلاقی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بین انواع گونه های گردشگری روستایی موجود در کشور، گردشگری خانه های دوم مهم ترین شکل آن است. در این نوشتار تلاش شده عوامل مؤثر اقتصادی و اجتماعی حاصل از گردشگری خانه دوم با توجه به نظرات پرسش شوندگان از گسترش این نوع گردشگری در روستاهای مورد مطالعه، شناسایی شود. مطالعه مورد نظر در روستاهای ییلاقی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل انجام گرفته است. پژوهش پیش رو از دید هدف کاربردی و از نوع پژوهش های پس رویدادی است. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه ای گردآوری شده است که روایی آن با استفاده از فرمول کرونباخ با 80 درصد به تأیید رسیده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان دائمی روستا، ساکنان خانه های دوم در روستا و مسئولان امر گردشگری هستند. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی با حجم نمونه 60 نفر (روش کوکران) استفاده شده و برای تحلیل متغیرهای آن، متناسب با نوع داده ها، از نرم افزار اس.پی.اس.اس. استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گردشگری آثار مثبت و منفی مختلفی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی منطقه برجای گذاشته است، مهم ترین آنها با توجه به دیدگاه کلی پرسش شوندگان درخصوص گسترش این نوع گردشگری در منطقه، به ترتیب در بُعد اقتصادی، افزایش شغل های فصلی مرتبط با گردشگری و در بُعد اجتماعی، افزایش امکانات محلی و افزایش رفتارهای ضد اجتماعی و متضاد با فرهنگ بومی است. بیشترین واگرایی در دیدگاه پرسش شوندگان در زمینه تأثیرگذاری عوامل اجتماعی و بیشترین همگرایی در زمینه تأثیرگذاری عوامل اقتصادی گردشگری خانه های دوم مشاهده شد. مسئولان بیشترین موافقت را با گسترش خانه های دوم داشتند و در رتبه بعدی، ساکنان خانه های دوم و مردم محلی، مخالف ترین گروه با گسترش این نوع گردشگری بوده اند. ساکنان دائم در روستا با وجود آگاهی از آثار مثبت اقتصادی حاصل از گردشگری، به دلیل آثار منفی آن بر ابعاد اجتماعی منطقه، با تداوم روند کنونی گسترش گردشگری مخالف هستند.