فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر که از نوع مطالعة توصیفی ـ همبستگی است، بررسی و تحلیل سرمایة اجتماعی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن درمیان روستاییان منطقة اورامانات است. جامعة آماری این تحقیق، 22279 خانوار روستایی ساکن در چهار شهرستان واقع در منطقة اورامانات استان کرمانشاه هستند که به روش نمونه گیری طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران، 280 خانوار به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسش نامه بود که روایی و پایایی آن با انجام پیش آزمون و تحلیل داده های پرسش نامة یادشده و محاسبة ضریب KMO و ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. همة محاسبات آماری این پژوهش به وسیلة نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که 9/55% (559/0 =R2) از واریانس تغییرات متغیر وابسته، توسط 6 متغیر مستقل سن، سطح اراضی، رضایت کلی از زندگی، درصد درآمد از شغل اصلی و شغل راننده تبیین می شود.
بررسی عوامل فردی مؤثر بر مشارکت روستاییان در فرایند اجرای طرح های هادی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح های هادی روستایی، در دو دهه اخیر سیمای سکونتگاه های روستایی ایران را دگرگون ساخته است، اما این تحول بدون مشارکت مردم در فرایند تهیه،اجرای طرح ها و نگهداری از آن ها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. در این مقاله مشارکت عوامل فردی مؤثر بر فرایند اجرای طرح های هادی روستایی و میزان موفقیت آن ها مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه براین، پژوهش دارای هدف کاربردی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی انجام شده است که بخش عمده داده های آن براساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری(کوکران)از سطح 233 خانوار منطقه نمونه ی جمع آوری شده است. یافته های پژوهش برپایه نتایج آزمون های همبستگی تیپ پیرسون نشان داد بین عوامل فردی مؤثر بر مشارکت و فرایند اجرای طرح های هادی روستایی ارتباط معنی دار و ضعیفی وجود دارد که بر اساس آن، عوامل فردی مؤثر بر مشارکت فقط 14 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین و توجیه می کند و در بین عوامل فردی، فقط تأهل و تعداد فرزندان به میزان 8 درصد بر روند اجرای طرح هادی تأثیرگذار بوده است. درمورد توزیع فضایی، باتوجه به ارتباط بین عوامل فردی مؤثر بر مشارکت و روند اجرای طرح های هادی فقط در سه روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کاملی مشاهده شد. باتوجه به یافته های پژوهش، راهکارهایی مانند ظرفیت سازی نهادی و قانونی برای تسهیل و افزایش مشارکت عمومی روستاییان، برگزاری کارگاه های آموزشی برای آشنایی با فرایند تهیه، اجرا و نگه داری طرح های هادی، بهره گیری از نهادهای محلی و مواردی ازاین قبیل پیشنهاد شد.
مذهب و مدرنیته در کردستان تحلیل جامعه شناختی اثرگذاری عناصر مدرن بر ارزش های مذهبی در جامعة روستایی موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در بازة زمانی نزدیک به دو سال و با مطالعه و مراجعة مستمر به حدود هشتاد روستای مختلفِ منطقة موسوم به موکریان، واقع در جنوب استان آذربایجان غربی انجام شده است. داده های مربوط به مقالة پیش رو با توجه به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعة روستایی مورد مطالعه، به شیوة کیفی و به روش نظریة زمینه ای و با استفاده از فنون مصاحبه های عمیق، تاریخ شفاهی و مشارکت میدانی جمع آوری شد. پس از انجام مصاحبه های عمقی و برگزاری جلسه های متعدد بحث گروهی با افراد عادی و نیز نخبگان جامعه، اطلاعات اولیه به دست آمد. مراجعه های چندباره به میدان مطالعه به منظور سنجش اعتبار و روایی اطلاعات گردآوری شده و نیز آزمون صحت یافته های نظری، تا آخرین مرحلة تحقیق ادامه داشت. در بعد نظری، مشخصاً نظریة تحول ارزشی اینگلهارت، و نظریه های جدید نوسازی و مدرنیتة بازاندیشی شدة گیدنز، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به تغییرات ارزشی ایجادشده در حوزة باورهای مذهبی، ارزش های فردی و جمعی، و نگرش به نمادها و نهادهای مذهبی، می توان اذعان داشت که در نتیجة ورود عناصر مدرن به جامعة روستایی مطالعه شده، تغییرات ارزشی و هنجاری گسترده ای در زیست جهان افراد جامعة مورد نظر صورت گرفته است. تحلیل داده های میدانی حاکی از بروز و گسترش تمایلات «دنیاگرایانه» و «تمایل به زندگی ناسوتی» در میان مصاحبه شوندگان - البته با شیبی ملایم- است. به نظر می رسد که جامعة مورد بررسی با نوعی پارادوکس مواجه است، که از طرفی عقب نشینی دین در آن به چشم می خورد و از طرف دیگر شاهد سازمان یافته شدن بی سابقة دین در قالب فرقه های غیربومی و وارداتی هستیم؛ که این دومی را با اندک تسامحی می توان اسلام سیاسی نامید. به هرحال، ماهیت تغییرات به وجودآمده بیانگر تأثیرپذیری متقابل مذهب و مدرنیته در جامعة مورد مطالعه است.
بررسی ارتباط خرده فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی مطالعه موردی: روستاهای منطقه کهمان، شهرستان سلسله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر پژوهش های «متخصص– برانگیخته»، همچون توسعه عمودی، به شدت مورد تردید قرار گرفته و موضوع نقش مردم محلی در پژوهش تقویت شده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و بررسی ارتباط خرده فرهنگ محلی با توسعه مشارکتی با کمک گرفتن از فنون تحقیق کیفی و انجام نمونه گیری مبتنی بر هدف، و همچنین نظری بر فرایند تحقیق از جامعه آماری 446 سرپرست خانوار انجام شد. در این پژوهش سعی شد که با نگاهی بومی به موضوع پرداخته شود، تا بتوان به دنبال یافتن ظرفیت ها و پتانسیل های افراد بود و از این راه باورهای غلط را اصلاح کرد. آن گاه از دل باورهایی که قابلیت هموار کردن مسیر توسعه را دارند، بتوان ظرفیت های بالقوه را از طریق توانمندسازی به فعلیت رساند و به هدف اصلی یعنی مشارکت دست یافت. در این پژوهش دو گفتمان پیشرفت و بازاندیشی مورد بررسی قرار گرفتند، به طوری که با مطالعه انجام شده در زمینه خرده فرهنگ محلی، و توسعه مشارکتی، مدل توسعه ای ترسیم شد که گفتمان بازاندیشی بر آن غلبه داشت. در آن فرآیندی چرخه ای به چشم می خورد، به صورتی که خانواده گرایی و محلی گرایی به عنوان پایه های مدل در نظر گرفته شده است و اعتماد اجتماعی به عنوان قلب و شاه کلید توسعه مشارکتی. به علاوه، عناصر توسعه مشارکتی (مسئولیت پذیری و اثربخشی) که در نتیجه عناصر خرده فرهنگ محلی به دست آمدند، در مرحله بعد به عنوان عاملی مؤثر در ایجاد حس اعتماد بین افراد و انگیزه پیشرفت مدّنظر قرار گرفتند. با توجه به یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت که از دل فرهنگ و باورهای بومی و سنتی جامعه می توان الگوی توسعه ای مناسب جامعه روستایی ایجاد کرد. در این پژوهش از دل خرده فرهنگی که سال ها مانع توسعه تلقی می شد، این ایده مطرح گردیده است که این خرده فرهنگ ها لزوماً مانع توسعه نیستند و می توان براساس همین خرده فرهنگ ها توسعه ای را ایجاد کرد که حس مسئولیت پذیری و اثربخشی به بار آورد. همچنین با آن می توان مردم را در توسعه دخیل کرد و تعلق افراد را به برنامه های توسعه ای افزایش داد.
ارزیابی تأثیر برنامه های ترویجی بر مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی تأثیر برنامه های آموزشی و ترویجی در میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (دهستان استرآباد شمالی) است. برای دست یابی به این هدف از روش تحقیق توصیفی– تحلیلی استفاده شده است. جامعة آماری این تحقیق شامل همة زنان روستایی بالای 20 سال است که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 206 زن روستایی به عنوان نمونه در 6 روستای دهستان استرآباد شمالی به-صورت تصادفی موردپرسشگری قرار گرفتند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن براساس نظر گروهی از کارشناسان تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی مقیاس اصلی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید (76/0). داده ها با استفاده از نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شدند. در این پژوهش، بر روی میانگین میزان مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی و تأثیر فعالیت های آموزشی و ترویجی بر میزان مشارکت زنان روستایی در فعالیت های مختلف کشاورزی بحث شده است. نتایج نشان داد در جامعة موردمطالعه، میانگین کل مشارکت زنان در فعالیت های مختلف معادل 04/2 به دست آمد که براساس آزمون Tمیانگین مشارکت کمتر از حد متوسط است. همچنین، نتایج حاصل حاکی از این هستند که بیشترین مشارکت زنان در امور دامداری با میانگین 29/3، در امور باغداری با میانگین 52/2 و در امور زراعی با میانگین 37/2 که نشان دهندة مشارکت بیشتر زنان روستایی در فعالیت های دامداری است. براساس آزمون Anova عواملی چون سن، سواد، بعد خانوار و وضعیت تأهل با میزان مشارکت زنان رابطة معنا-داری دارند. برنامه های آموزشی و ترویجی نیز با 02/3، نشان دهندة تأثیر بیشتر برنامه های آموزشی و ترویجی در بیشترشدن میزان مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی هستند. 6/63% از زنان روستایی پاسخ گو به پرسش نامه بیان کردند که تأثیر برنامه های آموزشی و ترویجی در مشارکت زنان در فعالیت های مختلف کشاورزی می تواند به طور متوسط تأثیرگذار باشد.
نقش منابع و کانال های ارتباطی و اطلاعاتی در توانمندسازی زنان روستایی شهرستان دیواندره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق بررسی نقش کانال های ارتباطی و اطلاعاتی در توانمندسازی زنان روستایی است. جامعة آماری تحقیق کلیة زنان روستایی بالای پانزده سال شهرستان دیواندره (استان کردستان) بودند (N=17101). با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 131 نفر از آن ها انتخاب شدند. برای اعتبار بیشتر یافته ها 180 پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، با انتساب متناسب، توزیع و در نهایت 166 پرسشنامه تکمیل و تجزیه و تحلیل شد. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن را پانل متخصصان و پایایی آن را ضریب آلفای کرونباخ تأیید کرد (7/0α>). تجزیه و تحلیل داده ها به وسیلة نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد رابطه ای مثبت و معنا دار، در سطح 1 درصد، بین منابع و کانال های ارتباطی و اطلاعاتی (محلی، ملی، بین المللی) با توانمندسازی زنان روستایی وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد منابع و کانال های ارتباطی و اطلاعاتی (محلی، ملی، بین المللی) قادرند 2/53 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابستة تحقیق را تبیین کنند.
تحلیل عوامل موثر بر شکل گیری اعتماد اجتماعی در جوامع روستایی ((مطالعه موردی: دهستان هجدان دشت، شهرستان مهران))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر از نوع تحقیقات پیمایشی- اسنادی می باشد. در این اثر ابعاد اعتماد اجتماعی مشخص شده و در سه دسته اعتماد بین شخصی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی قرار داده شدند. عوامل موثر بر شکل گیری اعتماد اجتماعی نیز در مشارکت اجتماعی، طرد اجتماعی، عوامل و ویژگی های فردی، پایگاه اجتماعی، اقتصادی و احساس امنیت اجتماعی فرض گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. پایایی پرسشنامه توسط گروهی از اساتید و متخصصین و روایی بوسیله آلفای کرونباخ تایید شد. واحد تحلیل فرد و سطح تحلیل خرد می باشد. جامعه آماری شامل کلیه افراد بالای 15 سال در دهستان هجداندشت از توابع شهرستان مهران، استان ایلام می باشد که با استفاده فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 331 نمونه به روش خوشه ای طبقه ای و به صورت تصادفی ساده انتخاب گردیدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آماری اسپیرمن، کی دو و رگرسیون چند متغیره انجام گرفت. نتایج تحقیق حاکی از وجود رابطه معنادار بین تحصیلات، مشارکت، پایگاه اقتصادی، اجتماعی ، سن و طرد اجتماعی با اعتماد اجتماعی می باشد. جهت رابطه در چهار متغیر اول مثبت و در دو متغیر آخر منفی می باشد. بین جنسیت و احساس امنیت اجتماعی با اعتماد اجتماعی رابطه معناداری مشاهده نشد.
تحلیل نگرش زنان روستایی شهرستان دیواندره نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نگرش زنان روستایی شهرستان دیواندره نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی انجام شده است. جامعة آماری تحقیق شامل همة زنان روستایی بالای سن 15 سال شهرستان دیواندره (استان کردستان) بودند (17101N=). با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران،120 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب توزیع شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن به تأیید پانل متخصصان رسید و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (7/0α>). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیلة نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که بیشتر زنان موردمطالعه نگرش مساعدی نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی ندارند. همچنین، نتایج مقایسة میانگین ها نشان داد بین نگرش آنان براساس متغیرهای تعداد اعضای خانوار، استفاده از رسانه های ارتباطی، آگاهی درزمینة اشتغال مربوط به صنایع دستی، علاقه به صنایع دستی، دریافت آموزش، درآمد خانوار، سطح تحصیلات و شرکت در دوره های آموزشی- ترویجی اختلاف معناداری وجود دارد. علاوه براین، نتایج تحلیل عاملی، عوامل مؤثر بر بهبود نگرش زنان موردمطالعه را نسبت به اشتغال در بخش صنایع دستی را در سه عامل راهکارهای حمایتی، آموزشی- تشویقی و ایجاد تشکل های صنایع دستی طبقه بندی کرد.
نقش فعالیت های اقتصادی خاص بر ساختارهای اجتماعی فرهنگی نواحی روستایی (مطالعه ی موردی: روستاهای کمباین دار استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد فن آوری های نوین و تنوّع بخشی به فعّالیّت های اقتصادی روستاها، علاوه بر آثار مثبت و منفی در ابعاد دیگر اقتصادی، کالبدی و فضایی، همواره دگرگونی هایی را بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن جامعه خواهد داشت. ورود کمباین به عرصه ی فعّالیّت کشاورزی، یکی از بارزترین این فن آوری هاست که منجر به شکل گیری و گسترش نوع خاصّی از مشاغل، ازجمله کمباین داری و فعّالیّت های مربوط به آن در برخی روستاهای کشور شده است. مقاله ی پیش رو که برگرفته از پژوهشی میدانی در روستاهای کمباین دار استان فارس است، در پی شناخت و تشریح آثار اجتماعی نهادی ایجاد شده، منتج از گسترش فعّالیّت کمباین داری و بازتاب آن در توسعه ی سکونتگاه های روستایی است. پژوهش پیش رو، از نوع توصیفی پیمایشی است که در آن برای گردآوری داده ها، از دو شیوه ی مطالعه ی اسنادی و بررسی های میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 928 خانوار است که از میان آنها 101 خانوار به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج پژوهش، نشان دهنده ی آن است که هرچند این فعّالیّت از نظر اقتصادی و درآمدزایی برای روستاییان فعّالیّتی به نسبت پُردرآمد محسوب می شود؛ اما، این امر مشروط به پذیرفتن بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی در درون و بیرون روستا، هم برای شاغلان و هم برای خانواده های آنهاست. با این همه می توان گفت، باوجود موانع و مشکلات پیش روی کمباین داران، این فعّالیّت در ارتقای شاخص های اجتماعی نهادی روستاهای مورد مطالعه، آثار مثبتی در پی داشته است.
شناسایی عوامل و موانع مشارکت زنان روستایی در فعالیت های کشاورزی (مطالعة موردی: شهرستان فریدون شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.
بررسی آثار اجتماعی طرح های یکپارچه سازی اراضی در نواحی روستایی (نمونه روستاهای شهرستان اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای طرحهای یکپارچهسازی اراضی در نواحی روستایی دارای منافع و آثار متعددی است. از مهمترین آثار این قبیل طرحها را میتوان به آثار اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی اشاره کرد. این تحقیق به مطالعه اثرات اجتماعی طرح یکپارچهسازی اراضی در نواحی روستایی شهرستان اراک میپردازد. دادههای مورد استفاده در این مطالعه از طریق پرکردن پرسشنامه از کل خانوارهای مشمول طرح در منطقه مورد مطالعه و مصاحبه با کارشناسان محلی وابسته به وزارت کشاورزی و مرکز خدمات یکپارچهسازی در شهرستان اراک جمعآوری شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد در روستاهایی که طرح در آنجا انجام گرفته، یکپارچهسازی اراضی در زمینه اجتماعی، باعث کاهش اختلافات بر سر تقسیم آب و اختلافات در مرزبندی قطعات، صرفهجویی در وقت و ایجاد مشارکت اجتماعی، افزایش رضایتمندی از کار کشاورزی و افزایش اوقات فراغت و در نهایت افزایش ظرفیتهای اجتماعی را به دنبال داشته است.
بررسی عوامل مؤثر بر استفاده روستاییان از خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات (مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان نجف آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه موضوع فناوری اطلاعات و ارتباطات به ضرورتی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان و کارگزاران توسعه روستایی بدل شده است و انتظار می رود که به کارگیری صحیح این فناوری ، دستاوردهای مهمی برای پیشبرد توسعه جوامع روستایی به همراه داشته باشد. براین اساس پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی عوامل مؤثر بر استفاده روستاییان از خدمات فناوری اطلاعات و ارتباطات بپردازد. این پژوهش بر مبنای پیمایش پرسشنامه ای به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی روستاییان باسواد دارای شغل کشاورزی یا دامداری بخش مرکزی شهرستان نجف آباد است، که از طریق نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب به تعداد 172 نفر رسید. برای توصیف و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد تفاوت معنی داری بین ""سطوح مختلف سواد"" و ""گروه های مختلف نگرشی (مطلوب، بینابین، نامطلوب)"" در خصوص میزان استفاده از خدمات ICT وجود دارد. نتایج اولویت بندی میزان استفاده روستاییان از خدمات ICT نشان دهنده این است که تلویزیون، پراستفاده ترین ابزار ICT نزد روستاییان است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر آن است که متغیرهای میزان مهارت اینترنتی و میزان نگرش به کاربری خدماتICT مهم ترین متغیرهای اثرگذار بر میزان استفاده از خدمات ICT هستند.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری حوزه آبخیز خمارک (مطالعه موردی: روستای ده جلال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تأثیرگذار بر مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در روستای ده جلال صورت گرفت. از نظر روش پژوهش، این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری این تحقیق را تمامی سرپرستان خانوار روستای ده جلال تشکیل می دادند (178N=) تعداد 120 نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده برای انجام تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. روایی پرسشنامه با نظر پانلی از کارشناسان و پژوهشگران امور مشارکت و توسعه روستایی مورد تأیید قرار گرفت. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق پیش آزمون انجام گرفت که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 75/0) بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSSWin18 استفاده شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد که در مجموع میزان مشارکت پاسخگویان مورد مطالعه در مراحل مختلف تدوین و طراحی، اجرا و ارزشیابی طرح های آبخیزداری در سطح خیلی کم و کم قرار دارد. همچنین براساس نتایج حاصله، مهم ترین موانع مشارکت روستاییان در طرح های آبخیزداری در منطقه مورد مطالعه شامل«پایین بودن سطح آگاهی روستاییان از طرح های آبخیزداری»، «فقدان نظام اطلاع رسانی مناسب به منظور آگاهی رسانی به افراد محلی در خصوص فعالیت های آبخیزداری» و «عدم بهره مندی کافی از تسهیلات اعتباری و حمایت های دولتی»، بودند. نتایج به دست آمده از تحلیل رگرسیون نشان داد که چهار متغیر میزان آشنایی افراد با طرح های آبخیزداری، نگرش افراد نسبت به طرح های آبخیزداری، سطح تحصیلات افراد و سابقه فعالیت کشاورزی، در حدود 63 درصد از تغییرات متغیر وابسته میزان مشارکت در طرح های آبخیزداری را تبیین می کنند.
تعارض روستاگریزی جوانان با روند توسعه روستایی (مطالعه موردی: دهستان دیزمار غربی شهرستان جلفا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای رفتاری و فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی توسعه جامعه شناسی توسعه
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی توسعه پایدار روستایی
جریان مهاجرت از روستا به شهر همواره وجود داشته است و این امر حکایت از پویایی جامعه دارد. اما مهاجرت بی رویه و تخلیه روستاها از نیروی کارآمد، امروزه به یکی از نارسایی های اجتماعی- اقتصادی جامعه روستایی بدل شده است. امروزه جوان گزین بودن اغلب مهاجرت ها و تشدید مهاجرت جوانان روستا به شهر و حتی هنجار شدن روستاگریزی در بین آنان نگران کننده شده است. پرداختن به موضوع روستاگریزی جوانان با هر هدفی که باشد به نحوی اجتناب ناپذیر با مسائل کشاورزی و ناگزیر با توسعه روستایی پیوند می یابد. بنابراین هدف از مقاله حاضر، پاسخ به این سؤال است که چه عواملی بر روستاگریزی جوانان با روند توسعه روستایی مؤثر هستند. جامعه آماری این پژوهش 6 روستا واقع در دهستان دیزمارغربی در شهرستان جلفای استان آذربایجان شرقی بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع اسنادی و پیمایشی است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مهاجرت نوعی جریان انتخاب کنندة روستاییان جوان تر و مولد است. جوانان به دلایل مختلف اجتماعی- اقتصادی انگیزه ای قوی برای ترک روستا دارند، و البته عوامل اجتماعی- فرهنگی نیز نقش مهمی در روستاگریزی جوانان داشته است. روستاگریزی جوانان، روستا را در معرض ناپایداری جمعیتی، عدم تعادل سنی و جنسی جمعیت، کاهش شاخص های توسعه در روستا- نظیر سواد- و مهم تر از همه سالخورده شدن روستاییان و کاهش نیروی کار فعال و کاهش بهره وری قرار داده و به تعمیق توسعه نیافتگی روستاها انجامیده است.
بررسی عوامل انسانی و تکنیکی مؤثر بر سطح عمقی شدن کشت در نظام بهره برداری خانوادگی (مطالعه موردی: بهره برداران خانوادگی صیفی کار شهرستان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام بهره برداری خانوادگی پس از اصلاحات ارضی شایع ترین نوع نظام بهره برداری زراعی در ایران شده است. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر استفاده از تکنولو ژی، گرایش به نوگرایی و برخورداری از نیروی کار زراعی و متغیر زمینه ای سطح تحصیلات کشاورزان با سطح عمقی شدن کشت در بین بهره برداران خانوادگی می پردازد. مسئله اساسی این است که به علت روند رو به رشد جمعیت، تقاضا برای افزایش سطح زیر کشت و فشار بر اراضی زراعی نیز با وجود محدودیت اندازه زمین های زراعی در حال افزایش است. تحقیق حاضر از نوع پیمایشی است و داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه گردآوری شده اند. پس از تأیید اعتبار صوری و نیز روایی پرسش ها و گویه های آن با آلفای کرونباخ 63/0، داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که بهره مندی از نیروی کار مضاعف خانوادة بهره بردار، گرایش به نوگرایی و نوپذیری کشاورزان، استفاده از تکنولوژی های جدید کشاورزی و سطح تحصیلات بهره برداران صیفی کار با سطح عمقی شدن کشت در منطقه مورد مطالعه رابطه مستقیم دارند. نتیجة تحقیق نشان می دهد که فشار نیروی کار بر واحد سطح و کاربرد فناوری های جدید کشاورزی به عنوان دو عامل مهم عمقی شدن کشت مطرح اند. پیامد دو عامل مذکور، گسترش نیروی کار کشاورزی و معیشت تکنولوژی است که می تواند دال بر عمقی شدن کشت باشد.
مناسبات جنسیتی درفضاهای روستایی و تأثیر آن بر مشارکت زنان؛ (مطالعه مقایسه ای دهستان مریدان شهرستان لنگرود و دهستان هولی شهرستان پاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان های روستایی همانند دیگر مکان های جغرافیایی فضاهایی به شدت جنسیتی هستند و تمامی رفتارها و عملکردها بازتابی از نگرش ها، عقاید و دیدگاه های در خصوص جایگاه و نقش ها و وظایف دو جنس است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل جنسیتی به دنبال شناخت تأثیر فضاهای جغرافیایی حاکم بر روستاها بر نوع نگرش به کار زنان و مشارکت آنان است. روش به کار رفته در تحقیق، پیمایشی توصیفی است و داده ها از طریق پرسشنامة محقق ساخته گردآوری شده است. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد و با رقم 88/0 برای گویه های مربوط به مشارکت زنان، با رقم 93/0 برای نگرش مردان به کار زنان و با رقم 90/0 برای نگرش زنان به کار خود، مورد تأیید قرار گرفت. جامعة آماری تحقیق، زنان و مردان ساکن در روستای دهستان مریدان از توابع شهرستان لنگرود و دهستان هولی از توابع شهرستان پاوه بوده اند. از مجموع جامعه آماری، 124 نفر از شهرستان لنگرود و 106 نفر از شهرستان پاوه از طریق فرمول کوکران به طور تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج و تحلیل آزمون ها در SPSS نشان داد که تفاوت معنی داری بین زنان شهرستان های لنگرود و پاوه در خصوص نگرش شان به حقوق اجتماعی و وظایف شان وجود دارد. هعلاوه بر این، در سطح 99 درصد تفاوت معنی داری بین نگرش مثبت مردان به فعالیت زنان در بین دو شهرستان دیده شد. باتوجه به متفاوت بودن محیط جغرافیایی دو منطقة مورد مطالعه که منجر به دو نوع معیشت متفاوت می شود فرضیه پژوهش مبنی بر تفاوت در نگرش های موجود در مورد کار و مشارکت زنان، تأیید می شود.
تحلیلی بر نقش پروژه ترسیب کربن در توانمند سازی زنان روستایی (مطالعه موردی: حسین آباد غیناب - شهرستان سربیشه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار در تمام جوامع انسانی بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست. در کشورهای جهان سوم، راهبرد هایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه اتخاذ شده است. یکی از راهبرد ها در امر توسعه، راهبرد توانمند سازی زنان می باشد. در کشور ایران نیز گام هایی در این زمینه برداشته شده است. پروژه ی ترسیب کربن، در حسین آباد غیناب شهرستان سربیشه از جمله برنامه های توسعه است که با اتخاذ استراتژی مشارکت مردم محلی و بکارگیری توام زن و مرد، سعی در توانمند سازی زنان داشته است. هدف مقاله حاضر بررسی نقش این پروژه بر توانمند سازی زنان روستایی می باشد. روش تحقیق از نوع مطالعات بنیادی- کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی و میدانی می باشد، که ضمن جمع آوری اطلاعات توصیفی، نتایج حاصل نیز از طریق آزمون هایt تک نمونه ای، توکی و تحلیل واریانس مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پروژه در افزایش توانمندی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موفق بوده است. به گونه ای که نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای با اطمینان 95 درصد و در سطح خطای 05/0 و مقدار p برابر با 0001/0، مؤثر بودن پروژه ترسیب کربن در افزایش توانمند سازی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زنان روستایی را تأیید کرده است. بر این اساس سطح آگاهی زنان، درآمد، افزایش و تنوع فعالیت های شغلی، استقلال مالی، مشارکت بیشتر در تصمیم گیری ها و تغییر نگرش زنان، با فعالیت پروژه، مطلوب تر و سیر صعودی داشته است.
تحلیل مقایسه ای نظام بهره برداری از زمین در کردستان و نظام بهره برداری گروهی (بنه) در دورة قبل از اصلاحات ارضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با نشان دادن اختلاف نظرها و مناقشه های موجود دربارة محدودة جغرافیایی نظام بهره برداری گروهی (بنه) در ایران به طرح مسئله در باب ناشناخته ماندن نظام بهره برداری از زمین در کردستان می پردازد. هدف پژوهش این است که با استفاده از این رویکرد انتقادی، محدودة جغرافیایی بنه ها در ایران را با تأکید بر نظام بهره برداری ارضی در کردستان به حوزه شناخت درآورد و با نظام بهره برداری گروهی و ویژگی های آن مقایسه کند. برای ارائة این شناخت و مطالعه نظام بهره برداری ارضی در کردستان در دوره قبل از اصلاحات ارضی سال 1342 و تطبیق آن با نظام بهره برداری گروهی (بنه)، از روش های ترکیبی تحقیق کیفی یعنی روش تاریخی تطبیقی استفاده شده است. علاوه بر این، برای گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و مصاحبه های نیمه سازمان یافته از جمله داده های مربوط به روایت ها استفاده شده است. روایت های جمع آوری شده دسته بندی گردیده و سپس دو نوع نظام بهره برداری ارضی مذکور با هم مقایسه شده است. نتایج به دست آمده از مطالعات تطبیقی در پژوهش حاضر ضمن ایجاد شناخت از نظام بهره برداری ارضی در کردستان در دوره قبل از اصلاحات ارضی، نشان می دهد که بهره برداری مبتنی بر مزارعه در ایران، مصادیق مختلفی دارد که تحلیل های ارائه شده از آن بر همة مصادیق آن صادق نیست.
تحلیل ادراکات روستاییان از پیشرفت زندگی، و ابعاد و موانع آن (مطالعه موردی: روستای دوساری دشت جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پیشرفت زندگی روستایی ابعاد، محرکات و موانع چندگانه ای دارد. از آنجا که ادراکات و انگیزه های پیشرفت مردم متنوع اند پیشرفت زندگی نیز در نظر روستاییان مفهومی نسبی دارد. بنابراین در بررسی چنین موضوعاتی، برای اینکه هر دو جنبه جغرافیای ذهنی و عینی رعایت شود بایستی به ادراکات روستاییان رجوع کرد، زیرا ادراکات منعکس کنندة واقعیت ها ی عینی و ذهنی به همراه یکدیگرند. با توجه به چنین مبنای نظری، نمی توان با یکی از روش ها ی کمی یا کیفی به شناسایی ابعاد و مؤلفه های واقعی ادراکات مردم دست یافت. از اینرو مقاله حاضر، ترکیبی از مصاحبه اکتشافی (روش کیفی)، و تکنیک آماری تحلیل عاملی را به کار گرفته، منتها در این نوع تحلیل عاملی به جای تأکید بر متغیرها بر افراد و دسته بندی خود جامعه نمونه تأکید ورزیده است، به گونه ای که افراد در ارتباط با یکدیگر قرار داده می شوند و نه متغیرها. جامعه نمونه شامل 25 نفر از افراد باسواد روستا در مرحله نخست تحقیق و 70 نفر در مرحله دوم است. نتایج به دست آمده از تحقیق در پایان به دست کارشناسان و مسئولان روستا کارشناسی شد. روش شناسی تحقیق به گونه ای انتخاب شده است که بتواند ذهن مردم و کارشناسان را درگیر کند و به ویژه به مردم عادی نقش فعال دهد. نتایج تحقیق نشان داد که ادراکات مردم روستای دوساری در مورد پیشرفت زندگی در 4 دسته اصلی جای می گیرند: دید شاعرانه و رمانتیک، دید پیشرفت گرایانه همراه با توجه به ساختارها (دید اصلاح گرایانه)، دید پیشرفت گرایانه بدون توجه به وجود ساختارها، و دید محافظه کارانه.