مشارکت زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار موجود در جوامع توسعهیافته و درحال توسعه، نمیتوان نادیده گرفت. بر اساس گزارش F.A.O به کنگرة امنیت غذایی، زنان در دهة اخیر بهطور متوسط 50% از تولیدات بخش کشاورزی را برعهده داشتند؛ زیرا آنها در همة مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و بهطور کلی تمامی امور، دوشادوش مردان فعالیت میکنند. هدف از این تحقیق، شناسایی و تعیین نقش زنان روستایی در فعالیت بخش کشاورزی و شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت زنان و نیز موانع مشارکت زنان در بخش کشاورزی است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بوده است و برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی استفاده شده است. جامعة آماری تحقیق را 4200 نفر از زنان روستایی 15 سال به بالای شهرستان فریدونشهر تشکیل می دهند. حجم نمونه با استفاده فرمول کوکران 250 نفر تعیین شد. برای تعین اعتبار متغیرهای تحقیق از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برابر با 85% بهدست آمد. برای تحلیل داده ها از نرمافزار آماری SPSS، آزمون های آماری t تکنمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که زنان روستایی در امور اجتماعی و اقتصادی مشارکت زیادی دارند؛ بهگونهای که از نظر تعامل اجتماعی تقریباً 25% از زنان در تصمیمگیریهای مجامع و تشکلها دارای نقش مؤثری بودهاند. از بعد اقتصادی بین 250 زن روستایی نمونة تحقیق، 75% در امور زراعی، 63% در بخش دامداری، 48% در بخش صنایع دستی، 32% در بخش تولید گلخانهای، 76% در بخش پرورش ماکیان، 45% بخش در پرورش زنبورعسل و 71% در بخش پرورش ماهی قزلآلا مشارکت داشتهاند. همچنین، میانگین مشارکت زنان با استفاده از روش t تکنمونه ای برابر با 1/3 است که نشاندهندة سطح مشارکت متوسط تا زیاد است. علاوهبراین، بین متغیرهای تعداد دام، میزان مالکیت، شرکت در کلاسهای آموزشی، بُعد خانوار و سن با میزان مشارکت رابطة مثبت و معنیداری وجود دارد. مهمترین موانع مشارکت زنان نیز وضعیت تأهل، ممانعت مردان و تخصصینبودن آموزش ها بوده است.