فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۲٬۲۷۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
اگرچه بارندگی های مناطق خشک از لحاظ میزان و پراکنش دارای میزان کم و پراکنش نامناسبی هستند ولی با توجه به اهمیت آب در این مناطق ، ذخیره نزولات و تغذیه سفره های زیرزمینی با همین میزان از بارندگی نیز دارای اهمیت و توجیه اقتصادی و اجتماعی است. روشهای ذخیره نزولات شامل همه روشهای جمع آوری و ذخیره نزولات می باشد.هدف اصلی از انجام این مطالعه شناسایی مناطق دارای استعداد و اولویت برای اجرای طرحهای مختلف ذخیره نزولات با استفاده از تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد بطوری که بتوان با استفاده از اطلاعات به دست آمده از تصاویر ماهواره ای و اندازه گیری ها و کنترل های زمینی بتوان مناطق مستعد برای ایجاد هر یک از روشهای ذخیره نزولات را تعیین کرد.برای انجام این تحقیق ابتدا زیر حوضه های حوضه آبخیز مورد مطالعه واقع در دشت کاشان مشخص گردید و در قسمت های مختلف هر زیر حوضه پارامترهای موثر در تعیین نوع سازه های ذخیره نزولات شامل عامل رواناب با دوره بازگشت 50 ساله، بافت خاک، شیب، پوشش زمین و درجه آبراهه ها در شبکه زهکشی محاسبه شد. سپس به هر یک از عوامل ذکر شده امتیاز داده شد و بر اساس اینکه بهترین منطقه برای انجام هر یک از روشهای ذخیره نزولات دارای چه مشخصاتی است روش مناسب برای هر منطقه تعیین شده و بر این اساس نقشه اولویت بندی منطقه از نظر روش ذخیره نزولات تهیه شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که با استفاده از این روش می توان برای حوضه های آبخیز بزرگ بطور یکپارچه برنامه ریزی نموده و نتایج حاصل از دقت بالاتری نسبت به سایر روشها برخوردار است.
تلفیق AHP و سیستم استنتاج فازی به منظور مسیریابی خطوط انتقال برق مطالعه موردی شهرستان کهک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احداث خطوط انتقال نیرو یکی از مهم تریندغدغه های صنعت برق کشور محسوب می گردد که هزینه احداث این خطوط از یک طرف و تأثیرات متقابل عوامل محیطی بر روی این خطوط از طرف دیگر باعث شده است که در مسیریابی این خطوط پارامترهای مختلفی در نظر گرفته شود. کلیه این پارامترها در ارتباط مستقیم با موقعیت مکانی دکل ها و تجهیزات خطوط انتقال نیرو است. سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای قابلیت های مختلفی از جمله امکان اخذ، بازیابی، به هنگام رسانی، نمایش، پردازش و تجزیه و تحلیل اطلاعات مکان مرجع است؛ بنابراین بستر مناسبی را مهیا می سازد که در آن بتوان شرایط و پارامترهای مختلف را به صورت لایه های اطلاعاتی تعریف نموده و الگوهای تعریف شده توسط کارشناسان مختلف را با هم تلفیق و به نتایج مورد نظر رسید. درهمین رابطه ابتدا این پارامترها شناسایی شدند، که شامل شیب، راه اصلی، راه فرعی، راه آهن، مناطق ممنوعه، گسل و رودخانه هستند سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به هرکدام از آنها تهیه گردید. به منظور یافتن مسیر بهینه بین دو نقطه مورد نظر، ابتدا با برنامه نویسی در محیط MATLAB و با استفاده از مدل استنتاج فازی نقاط مناسب جهت نصب دکل و نقشه هزینه تولیدگردید. سپس کوتاه ترین مسیر بین دو نقطه استخراج شد. در این مطالعه عملگرهای مختلف استنتاج فازی، مورد بررسی قرار گرفت؛ و به منظور تلفیق سیستم استنتاج فازی وAHP در سیستم استنتاج فازی به هر کداماز قوانینFIS وزن خاصی اختصاص داده شد؛ و در نهایت، مدل فازی گاما با استفاده از قوانین وزن دار با درصد انطباق ۷۰% با رعایت مسائل زیست محیطی به عنوان مدل بهینه جهت مسیریابی بین دو پست قم و کهک مشخص گردید.
تعیین قابلیت آسیب پذیری کیفی آب زیرزمینی دشت بیرجند با استفاده از الگوی دراستیک و واسنجی آن به روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های شناسایی مناطق آسیب پذیر از آلودگی، استفاده از شاخص های کیفی است. در میان شاخص های کیفی موجود، شاخص دراستیک برای آسیب پذیری آب زیرزمینی از آلودگی، کاربرد فراوانی دارد. این شاخص از ترکیب هفت مؤلفة مختلف به دست می آید که هریک وزن منحصر به فردی دارد. تاکنون بیشتر پژوهش هایی که با این شاخص صورت پذیرفته، تنها به تهیة نقشة آسیب پذیری آبخوان منجر شده و کمتر به مبحث واسنجی و بهینه سازی ضرایب ورودی این الگو پرداخته است. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی وضعیت آسیب پذیری آبخوان دشت بیرجند و افزایش دقت الگوی دراستیک صورت پذیرفت. برای این منظور، نقشة آسیب پذیری دشت بررسی شده در این پژوهش، با استفاده از شاخص دراستیک به دست آمد. سپس با توجه به مقدار غلظت نیترات آزمایش شده در چاه های مشاهده ای موجود در منطقه، واسنجی الگو با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام گرفت. برای این کار، مؤلفه های الگوی دراستیک با توجه به مقدار ناسازگاری به مثابة قید، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی، الگوسازی شد. نتایج این پژوهش، از افزایش دقت الگوی دراستیک اصلاح شده نسبت به حالت کلی و رابطة همبستگی زیاد بین وزن های اصلاح شده با روش تحلیل سلسله مراتبی و غلظت نیترات مشاهده ای حکایت دارد.
بررسی خشکسالی سواحل جنوبی دریای خزر طی دوره پایه و آینده با استفاده از مدل های ریز مقیاس ساز LARS-WGو SDSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی، رخدادی طبیعی است که در همه نوع اقلیم مشاهده می شود. این پدیده قادر است خسارات شدیدی به مناطق مستعد وارد سازد. از آنجایی که خشکسالی، کشاورزی سواحل خزر را به دلیل ویژگی خاص خود دستخوش تغییر می کند، این پدیده در سواحل خزر مورد بررسی قرار گرفته شد. هدف این پژوهش، بررسی خشکسالی طی دوره پایه 2010-1961 و آینده 2030-2011 در سواحل جنوبی خزر با استفاده از نمایه SPI(نمره (Zاست. داده های روزانه بارش 5 ایستگاه برای محاسبه مجموع بارش ماهانه و داده های مدلHADCM3 تحت سناریویB1 وA2دریافت شد. برای ریز مقیاس کردن داده هایHADCM3 از دو مدل ریزمقیاس ساز LARS-WGوSDSMاستفاده شد. نتایج نشان داد، مدل LARS_WG قابلیت بالاتری نسبت به مدلSDSMبرای ریزمقیاس کردن داده های بارش دارد. نتایج شبیه سازی مدل LARS-WG، افزایش بارش برای ماه های ژانویه -فوریه- نوامبر – و دسامبر و کاهش آن برای ماه های آگوست و سپتامبر را در هر پنج ایستگاه تخمین زد. نتایج شبیه سازی با مدل LARS-WGبا ضریب تبیین 96 تا 99 درصد، خطای مطلق میانگین 3.6 تا 12.6 میلیمتر و نتایج آزمون های T وF که به ترتیب برای معنی داری میانگین و واریانس داده ها می باشد، معنی دار است. معنی داری 2 میانگین مشاهداتی و شبیه سازی 2 مدل و هم توزیع بودن با دو تست به ترتیب ویلکاکسون و کلموگروف اسمیرنوف ثابت شد. شدت خشکسالی با استفاده ازGISبه نقشه تبدیل شد. نتایج نمره Zسه ماهه با ریزمقیاس سازی مدل LARS-WGنشان داد، بیشترین فراوانی و شدت خشکسالی طی دوره مشاهداتی مربوط به ایستگاه انزلی و رشت است. طی دورهآینده ایستگاه رشت، گرگان و رامسر بالاترین شدت خشکسالی را خواهند داشت. نمره Z6 ماهه مشخص کرد، از نظر فراوانی؛ ایستگاه بابلسر،گرگان و رامسر و از نظر شدت؛ ایستگاه انزلی، رشت و رامسر بالاترین خشکسالی را تجربه کرده اند. درآینده رامسر و سپس رشت و گرگان درجات بالاتر خشکسالی را خواهند داشت. نمره Z12 ماهه نیز بیشترین شدت را برای ایستگاه رامسر و سپس انزلی و برای آینده در رشت، رامسر، بابلسر و انزلی نشان داد. نتایج مشخص کرد، دوره های نرمال بر اساس نمایه نمره Z، دوره های با فراوانی بیشتری نسبت به بقیه دوره ها در هر 5 ایستگاه بوده است.
محاسبه شدت جزیره حرارتی بر اساس هندسه شهری موردمطالعه: محله کوچه باغ شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق باهدف جهت شبیه سازی و محاسبه حداکثر شدت جزیره حرارتی(UHI max) با توجه به شرایط هندسه شهری در منطقه کوچه باغ شهر تبریز با استفاده از معادله عددی- نظری Oke به رشته تحریر درآمد. جهت انجام این کار، ابتدا هندسه محله مورد نظر با توجه به شعاع 15 متری از محور معابر به بلوک های مجزایی تقسیم بندی شد. سپس نسبت عرض معابر(W) و ارتفاع بناها(H) در نرم افزارGIS محاسبه و در پایان بر اساس معادله Oke، شدتUHImax محاسبه و شبیه سازی گردید. نتایج حاصل از این شبیه سازی نشان داد، که در محله کوچه باغ تبریز هر چه بناها بلندمرتبه تر و عرض معابر کمتر باشد میزان شدت جزیره حرارتی بیش تر، و هرقدرعکس این شرایط حاکم باشد، مقدار UHI max نیزکم تر خواهد بود. همچنین زمانی که نسبت H/Wدر منطقه شهری موردمطالعه بین 54/0تا 81/0 است، UHI maxبین 5 تا 6/6 درجه سانتی گراد باقی می ماند؛ اما وقتی که نسبتH/W در محدوده 01/1 تا 98/1 قرار داشته باشد، ارزش UHI maxبین 5/7 تا 2/10 درجه خواهد بود. نتایج دیگر این مدل نشان داد که، در این محله بلوک A با 5 درجه و بلوک H با 2/10 درجه سانتی گراد دارای کمترین و بیشترین مقدار شدت UHIمی باشند. بنابراین می توان گفت که بلوک A استانداردترین و بلوک Hغیراستانداردترین پیکربندی را در این محله دارا بودند. برآورد حاصل از مدل رگرسیون نیز نشان داد که عرض معابر( با 6/91 درصد)نسبت به ارتفاع ساختمان (با 6/6 درصد)اثر بیش تری در تغییرات UHI maxدارد.
تحلیل استراتژی های مؤثر بر نوسازی و بهسازی بافت تاریخی شهر یزد با استفاده از تکنیک SWOT
حوزه های تخصصی:
شهرها مهمترین دستاوردهای تمدنی ملّت ها به شمار می آیند، از این رو هرچه بر قدمت شهرها و این گونه سکونتگاه های انسانی افزوده شود، به لحاظ تاریخی و هویتِ سرزمینی ارزشمندتر می گردند و مردم، قدمت یک مکان و یا عرصه شهری را نمادی از هویت خویش می دانند. در این میان بافت تاریخی شهرها به عنوان گهواره و حافظه هویتی شهرها از اهمیت خاصی برخوردارند و به توجه و مراقبت ویژه ای نیاز دارند. از آن جهت که این میراث مشترک شهروندان و یک کشور اگر آسیب ببینند، قابل جبران نیست؛ لازم است در کانون توجه و اقدام مسئولین و برنامه ریزان قرار گیرد. در این مقاله که از نوع توصیفی-تحلیلی و با رویکردی کاربردی می باشد؛ تلاش است با استفاده از تکنیک تحلیلی SWOT به تحلیل استراتژی و راهبردهای مؤثر بر بهبود و نوسازی بافت فرسوده و تاریخی شهر یزد پرداخته شود. مؤلفه های مورد بررسی به صورت بازدیدهای میدانی و مطالعات اسنادی - کتابخانه ای می باشد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که با توجه به امتیاز نهایی مطالعات صورت گرفته نقاط قوت با امتیازبندی (۲۱/۳۰۴)، نقاط ضعف (۳۵/۲۹۹)، فرصت ها (۰۵/۲۷۶) و تهدیدها دارای (۱۹/۳۱۸) امتیاز می باشد. بدین منظور بهترین راهبرد در بررسی مشکلات و برای به حداقل رساندن آنها، افزایش نقاط قوت و کاهش تهدیدها با عنوان (استراتژی ST یا راهبرد محافظه کارانه) شناسایی شد.
ارزیابی نحوه استقرار فضاهای آموزشی با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فضاهای آموزشی، از مهم ترین کاربری های شهری محسوب می شود و تعیین بهینة مکان استقرار مدارس، از جملة وظایف برنامه ریزان شهری است. در سال های اخیر، افزایش ضریب شهرنشینی، زمینة استقرار نامناسب فضاهای آموزشی را فراهم کرده است. برای استقرار مناسب و منطقی این گونه مکان ها، به کارگیری روش های علمی، امری ضروری است. ارزیابی نحوة استقرار مدارس متوسطة دخترانه در ناحیة 2 شهر زنجان، با استفاده از مدل تلفیقی تاپسیس و آنتروپی شانون و با معیارهای سرانة فضای باز و کلاس درس، دسترسی، قدمت و امنیت ترافیکی انجام می گیرد. این پژوهش، کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است. هدف مقاله، تحلیل و ارزیابی نحوة استقرار فضاهای آموزشی مقطع متوسطة ناحیة 2 شهر زنجان و به دنبال آن، دستیابی به الگویی بهینه به منظور استقرار مطلوب فضاهای آموزشی، افزایش کارایی و تسهیل در بهره برداری آن ها در سطوح مختلف است. نتایج نشان می دهد که مکان فعلی اکثر مدارس مورد مطالعه، با استانداردهای لازم برای فضاهای آموزشی مطابقت ندارد. مدارس مستقر در مرکز ناحیه، دارای ظرفیت پایین فضای باز و کلاس درس هستند و بعضی مدارس نیز سازگاری نسبتاً اندکی با کاربری های همجوار دارند. بیشترین ناسازگاری، مربوط به استقرار مدارس در جوار خیابان های پرتردد و ایجاد مشکل های متعدد از جمله آلودگی صوتی، آلودگی هوا و تصادف دانش آموزان با خودروهای عبوری است. یافته های پژوهش، بیانگر غلبة ضعف ها بر قابلیت های این مدارس است. در ماتریس نهایی وزن دهی ملاحظه شد که شش مدرسه از مجموع دوازده مدرسه، کمترین میزان برخورداری را دارند.
تفسیر مورفوتکتونیکی حوضة سولوکلو (خراسان شمالی) با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شناسایی اثر فعالیت های تکتونیکی بر روی سیستم های رودخانه ای، به ارزش رودخانه ها در مطالعة فعالیت های تکتونیکی پی برده شده است. مطالعة کانال های رودخانه ای و نهشته های جا به جا شدة آن ها بوسیلة گسلش زمان زمین لرزه، مقدار جابجایی توسط گسل، به همراه اطلاعات ویژه که در ارزیابی خطرات، زلزلة آینده را آشکار می کند. منطقة مورد مطالعه در کپه داغ مرکزی (خراسان شمالی) و شمال غربی بجنورد قرار دارد. گسل های کپه داغ، عامل رویداد زمین لرزه های بزرگ تاریخی بوده اند و نشان دهنده خطر لرزه خیزی در منطقه پرجمعیت شمال شرق ایران می باشند. در این پژوهش برای بررسی مورفوتکتونیکی حوضه سولوکلو، برخی از شاخص های ژئومورفیک شامل فاکتور عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، فاکتور تقارن توپوگرافی معکوس (T)، طول- شیب رودخانه (SL)، منحنی هیپسومتری (Hc) و انتگرال هیپسومتری (Hi) محاسبه گردید. شکستگی های منطقه مورد مطالعه با استفاده از باندهای سبز، قرمز و مادون قرمز نزدیک مربوط به تصویر Aster استخراج گردید. هدف از این پژوهش شناسایی مناطق فعال تکتونیکی و پرخطر لرزه ای با استفاده از شاخص های ژئومورفولوژیکی می باشد. محاسبه شاخص های مختلف نشان دهنده فعالیت تکتونیکی در منطقه مورد مطالعه می باشد، کمترین فعالیت مربوط به قسمت شمالی و بیشترین فعالیت مربوط به قسمت جنوبی حوضه سولوکلو است. محاسبه شاخص های مختلف، نشان می دهد که مناسب ترین مکان برای ساختمان سازی و توسعه شهری، قسمت بالایی حوضه و نامناسب ترین منطقه برای شهر سازی قسمت انتهایی حوضه می باشد
راهبردهای مدیریت مخاطره سیل در مناطق روستایی با مدل SWOC-TOPSIS (مطالعه موردی حوضه آبریز قره چای رامیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیل یکی از انواع مخاطرات طبیعی است که بسیاری از اجتماعات ازجمله روستاییان حاشیه رودخانه ها هرساله تلفات جبران ناپذیری از وقوع آن متحمل می شوند؛ لذا امروزه برای کاهش آسیب های ناشی از وقوع سیلاب، مدیریت و برنامه ریزی بلندمدت به همراه آینده نگری و مشارکت همزمان گروه های تصمیم گیر و مردم به عنوان ذینفعان اصلی اجتناب ناپذیر است. بر این اساس در این مطالعه با ترکیب برنامه ریزی راهبردی و شیوه مدیریت مشارکتی ازدیدگاه دو گروه روستاییان و مسئولین در حوضه آبریز قره چای رامیان گرگان رود، تلاش شده تا به ارائه راهبرد کانونی مناسب در جهت مدیریت سیل و کاهش اثرات منفی آن در مناطق روستایی پرداخته شود. برای این منظور روش شناسی توصیفی- تحلیلی در چارچوب مدل SWOC(SWOT) و تکنیک چند معیاره TOPSIS به کار گرفته شد و نتایج به دست آمده از محاسبات مدل راهبردی نشان داد که در هر دو سطح مسئولین و مردم روستایی، جهت گیری عمده در وضع موجود به سوی راهبرد محافظه کارانه یا بازنگر می باشد که دارای 10 استراتژی است. همچنین اولویت بندی استراتژی ها بر اساس مدل تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس نشان داد که راهبرد «بازنگری در نحوه نظارت بر ساخت وسازها و فعالیت های اقتصادی حاشیه رودخانه ها و استفاده از بدنه کارشناسی و خبرگان محلی در ارائه مجوز برای فعالیت در حاشیه رودخانه ها در مناطق روستایی» با امتیاز 843/0 از اولویت اجرایی بالاتری نسبت به سایر گزینه ها در روستاهای منطقه مورد مطالعه برخوردار است.
امکان سنجی نواحی مستعد توسعة اکوتوریسم در شهرستان تالش با بهره گیری از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور اجتناب از پیامدهای نامطلوب گردشگری، توسعة آن باید اندیشیده شده باشد. یکی از اولین اقدام ها جهت حصول به این مهم، شناسایی مکان های مناسب برای توسعة گردشگری و برنامه ریزی زمین است که در نهایت به الگوی بهینة توسعة مقصد گردشگری منجر می شود. شهرستان تالش به دلیل برخورداری از جاذبه های کم نظیر طبیعی، از منظر اکوتوریسم دارای پتانسیل های بسیار مناسبی است؛ اما، متأسفانه عدم مدیریت صحیح گردشگری و توسعة ناپایدار آن، با روندی فزاینده منجر به نابودی این منابع منحصر به فرد شده است. لذا، در این پژوهش با هدف شناسایی پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم بر آن شدیم تا ضمن شناسایی بهترین مکان ها، راهکارهایی جهت توسعة پایدار اکوتوریسم در شهرستان تالش ارائه دهیم. بدین منظور با بهره گیری از ابزار GIS و با استفاده از مدل اکولوژیکی اکوتوریسم برای ایران، پهنه های مستعد توسعة اکوتوریسم شناسایی شد. یافته ها حاکی از آن است که 406 کیلومترمربع از پهنه های شهرستان مناسب برای اکوتوریسم متمرکز و 1541 کیلومترمربع، مناسب برای توسعة اکوتوریسم گسترده است. همچنین، بخش مرکزی از بیشترین توان برای توسعة اکوتوریسم متمرکز و گسترده برخوردار است.
نگرشی اجمالی بر مدارها و ماهواه ها
حوزه های تخصصی:
ارائه سرویس های مکانی تعامل پذیر در نمایش و پردازش مشاهدات سنجنده ها (مورد مطالعاتی: سنجنده های آلودگی هوای تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حل مشکلات روزافزون زیست محیطی به یکی از حساس ترین اولویت ها در برنامه ریزی و مدیریت شهری تبدیل شده است. امروزه، آلودگی هوا در واقع اصلی ترین چالش محیطی در کلان شهرها به شمار می رود. به منظور اندازه گیری میزان آلودگی و افزایش آگاهی عمومی از خطرهای احتمالی و نیز تصمیم گیری بهتر و برنامه ریزی شهری متناسب با نیازهای جامعه، طراحی و توسعه سامانه های پایش بی درنگ ضروری به نظر می رسد. مقدار روزافزون مشاهدات سنجنده ها و داده های سامانه های سنجنده، و فقدان قابلیت های پردازش این حجم داده در کاربردهای مدل سازی و آنالیز محیطی از مهم ترین چالش های پیشِ رو در ایجاد توسعه این سامانه ها به شمار می رود. از لحاظ تکنیکی، فراهم ساختن دسترسی استاندارد به مشاهدات سنجنده ها و ایجاد امکانات پردازشی تعامل پذیر بر روی آنها، راه حلی مؤثر در مدیریت داده های ناهمگون سنجنده ها به شمار می آید. در این تحقیق، سازوکاری برای ارائه مشاهدات سنجنده و نیز یک موتور پردازش مکانی در قالب معماری ای سرویس گرا به منظور رفع این مشکلات ارائه می گردد. این تحقیق نشان می دهد که چگونه معماری پیشنهادی می تواند مشکل تعامل ناپذیری در سامانه های اطلاعات مکانی را برطرف سازد. در این زمینه، یک برنامه کاربردی سرویس گرای استاندارد به نام گزارشگر کیفیت هوای تهران به منظور ارائه بی درنگ اطلاعات کیفیت هوا و تولید و انتشار نقشه های آلودگی هوا طراحی شده و شکل گرفته است. از تکنولوژی وب سرویس و استانداردهای SWE و WPS در محیط توسعه NET Framework 3.5، به منظور پیاده سازی مؤلفه های مورد نیاز در سمت سرویس دهنده استفاده شده است. در سمت سرویس گیرنده نیز فناوری های جدید وب 2 به منظور ایجاد محیطی متعامل و کاربرپسند به کار رفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که استفاده توأم از وب سرویس و چارچوب OGC، سرویس های تعامل پذیر و استانداردی را فراهم می سازد که موجب تسهیل دسترسی به مشاهدات سنجنده ها و پردازش و نمایش آنها می گرد. به علاوه، تحقیق حاضر نقش مؤثر و برجسته فناوری های جدید و امروزین وب 2 را در تکامل فناوری های مکانی و نسل جدید سامانه های اطلاعات مکانی در قالب Mashup ها نشان می دهد.
مکان یابی اسکان موقت با استفاده از فازی سازی متغیرها و فرایند تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS مورد شناسی: شهر میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت بسیار بالای مقوله سرپناه برای بشر، پیش بینی مکان هایی برای اسکان موقت آسیب دیدگان حوادث، امری اجتناب ناپذیر است. شهر میبد با پیشینه تاریخی و دارای شبکه معابر باریک، در پهنه با درجه خطر نسبتاً زیاد قرار گرفته است. یکی از مهمترین وظایف برنامه ریزان بخش مدیریت بحران، پیش بینی های جدی برای اسکان اضطراری است؛ چرا که انسان آسیب دیده بدون سرپناه متعارف در آستانه آسیب های جدی جسمی، روحی و روانی است. با توجه به ماهیت مکانی این موضوع و ماهیت فازی پارامترها و رویارویی با فاکتورهای زیاد در جهت تصمیم گیری، می توان از تلفیقی از GIS و منطق فازی به همراه روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور اخذ تصمیم بهینه که منجر به تعیین نواحی امید بخش اسکان موقت می شود، استفاده کرد. آمار و اطلاعات لازم، به صورت کتابخانه ای و میدانی جمع آوری و تصاویر ماهواره ای منطقه مورد مطالعه در نقشه شهر میبد بهنگام سازی شد. هدف از این پژوهش، بیان روشی کارآمد، منعطف، منطقی و قوی برای مکان یابی اسکان موقت با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی4 در شهر میبد است. در این پژوهش، ابتدا مؤثرترین پارامترها انتخاب و به وسیله فرایند سلسله مراتبی5 و با استفاده از منطق فازی، مکان های اسکان موقت استخراج گردید، سپس به مقایسه و اولویت بندی مناطق پیشنهادی پرداخته شد و سایت های مورد نظر رتبه بندی و بهترین سایت از بین گزینه های انتخابی مشخص گردید. در روش AHP شش مکان با اهمیت نسبی «بسیارمناسب» و با مجموع مساحت 347071 متر مربع و شش مکان با اهمیت نسبی «مناسب» و با مجموع مساحت 384369 متر مربع به عنوان بهترین مکان ها برای مکان یابی اسکان موقت، مشخص شد. پارک بهاران و اراضی بایر جنوب شرقی ورزشگاه فرمانداری برای اسکان موقت با اهمیت نسبی «بسیارمناسب» در روش فازی، تعیین گردید.
پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه ی آبخیز آق لاقان چای با استفاده از مدل ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیلاب، از خطرات اصلی در مناطق کوهستانی می باشد. حوضه آبخیز آق لاقان چای با داشتن چهره کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، لیتولوژی و اقلیمی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری خطر سیلاب را دارد. این پدیده همه ساله موجب خسارت به مناطق مسکونی، تخریب راه ارتباطی و رسوب زایی گسترده و پر شدن مخزن سد یامچی و بستر رودخانه از رسوب می شود. هدف این تحقیق پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه آق لاقان چای می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ابتدا 9 عامل مؤثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، جهت شیب، لیتولوژی، ارتفاع، فاصله از آبراهه، بارش، دما، کاربری اراضی و خاک شناسایی شدند. سپس لایه ها اطلاعاتی توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید. ارزش گذاری و استانداردسازی نقشه های معیار،در نرم افزار IDRISIبه صورت توأم با استفاده از روش فازی انجام گرفت. در مرحله بعد عوامل موردبررسی به صورت زوجی مقایسه و وزن هر یک از عوامل که مبین میزان تأثیر آن ها است، در نرم افزار Expert Choice ارائه شد. تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور به عنوان یکی از روش های تحلیل تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد.طبق نتایج به دست آمده، عوامل شیب، ارتفاع و فاصله از شبکه آبراهه، بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در حوضه ی آق لاقان چای دارند. به طور عمده مناطق بسیار پرخطر در قسمت پرشیب شمال و جنوب غربی حوضه مطالعاتی قرار دارند. به طورکلی نتایج مطالعه نشان می دهد که حوضه آق لاقان چای دارای توان بسیار بالا ازلحاظ رخداد سیلاب می باشد، لذا انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی در حوضه ی مطالعات ضروری می باشد.
نقش GIS در مدیریت شهرها
الگوی مرحله محور مدیریت لجستیک پلیس در مدیریت بحران های طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین نقش و جایگاه مدیریت لجستیک در مدیریت بحران مستلزم طراحی الگویی منسجم و کاربردی است. لذا، طراحی الگویی برای ترسیم اقدامات لجستیکی پلیس در مراحل چهارگانه زمانی بحران (قبل، شروع، حین و بعد) بهمنظور مدیریت بحران گام مهمی برای اعمال اثربخش مدیریت پلیس در لجستیک بحران و استانداردسازی اقدامات لجستیکی پلیس ضروری است به نحویکه در آن تمامی الزامات و فرایندهای حاکم بر مدیریت لجستیک را در شرایط بحرانی، با لحاظ اصول فرماندهی و کنترل و با تفکری سیستمی و ساختارمند بدون اعمال سلیقه شخصی مبتنی بر اسناد بالادستی، یکپارچه و منسجممی سازد. هدف اصلی مطالعه حاضر، ارایه الگویی مرحله محور برای استانداردسازی اقدامات لجستیک پلیس در مدیریت بحران های طبیعی و اعمال مدیریت اثربخش آن مبتنیبر زمان است بهنحویکه بتوان با بهره گیری از مدیریت لجستیک به سطح مطلوبی از هوشیاری موقعیتی بهمنظور کیفی سازی سطح خدمات لجستیکی و ایجاد هماهنگی و هدایت عملیاتی در فرماندهی و کنترل اثربخش بحران به منظور استقرار امنیت پایدار، ابلاغشده از سوی سلسلهمراتب فرماندهی دستیافت. روش تحقیق در این مطالعه کتابخانه ای و اسنادی و بهره جستن از منابع معتبر علمی و تجربیات مؤفق خبرگان است. نتایج این مطالعه منجربه تصحیح فرایندهای لجستیک پلیس در بحران های طبیعی می شود که درنهایت براساس آن، نظام مدیریت لجستیک پلیس (چهار میم) مشتمل بر چهار اصل بنیادین موجودی ها و انبارداری، مکان یابی نیروها و تجهیزات، مسیریابی و حمل و نقل، و مدیریت اطلاعات در راستای مراحل چهار گانه بحران (شناسایی یا ردگیری علایم، آمادگی و پیشگیری، مقابله و مهار ویرانی و بهبود و یادگیری) با اعمال فرماندهی و کنترل مناسب در هریک از مراحل آن ارایه می شود.
بررسی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله با استفاده از مدل MIHWP (مطالعه موردی منطقه 10 تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی، سازه های کم دوام، عرض کم معابر و درجه محصوریت بالا در شهرها، انجام مطالعات و برنامه ریزی های دقیق در راستای به حداقل رساندن آسیب های ناشی از این رویداد طبیعی ضروری است. برای این منظور یکی از مهم ترین اقدامات می تواند شناسایی عوامل مؤثر در کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله باشد. شناخت و بررسی آسیب پذیری شهرها به ویژه محدوده هایی که به صورت اسکان غیررسمی و بافت فرسوده می باشد، اهمیت زیادی دارد. می توان با مشخص کردن پهنه های آسیب پذیر در برابر زلزله و با آگاهی از خسارت های ناشی از آن ها، شهرها را به گونه ای طراحی و برنامه ریزی کرد که به هنگام وقوع زلزله کم ترین آسیب به آن ها وارد شود. دراین پژوهش شاخص های کاربری زمین، عرض خیابان، تعداد طبقات، درجه محصوریت، تراکم جمعیتی، دانه بندی قطعات، سطح اشغال، تراکم ساختمانی، کیفیت ابنیه، نوع سازه، قدمت ابنیه، دسترسی به فضاهای باز و دوری و نزدیکی به گسل های اصلی انتخاب و با استفاده از مدل MIHWP و به کارگیری قابلیت های نرم افزار Arc GIS در محاسبه، تجمیع و روی هم گذاری داده ها و لایه نقشه های شاخص های منتخب، آسیب پذیری منطقه 10 شهر تبریز در مقابل زلزله مشخص شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که قطعاتی که دارای خیابان های کم عرض، تعداد طبقات و درجه محصوریت بالا، مساحت کم تر، سطح اشغال، تراکم های ساختمانی و جمعیتی بالا، کیفیت ابنیه پایین، نوع سازه کم دوام، قدمت ابنیه قدیمی، فاصله زیاد تا فضای های باز و فاصله نزدیکی به گسل های اصلی بوده اند، دارای امتیاز آسیب پذیری بالایی بوده و در نتیجه آسیب پذیر نشان داده شده اند. هم چنین در محدوده منطقه، با حرکت از سمت شمال غرب به طرف مرکز و شمال شرق به میزان آسیب پذیری شهر افزوده می شود.
ضرورت ایجاد گرایش سیستمهای اطلاعات جغرافیایی در گروههای جغرافیایی کشور
حوزه های تخصصی:
مدل سازی تغییرات پوشش سرزمین شهرستان تبریز با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و زنجیره مارکف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش پیش رو، مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان تبریز برای سال های 1395 و 1400 با استفاده از مدل ساز تغییر سرزمین (LCM) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی است. برای این کار، تجزیه وتحلیل و بارزسازی تغییرات کاربری ها، به کمک سه دوره از تصاویر ماهواره لندست مربوط به سال های 1367، 1380 و 1390 انجام گرفت و نقشه های پوشش اراضی جداگانه ای برای هر سال تهیه شد. مدل سازی پتانسیل انتقال، به کمک الگوریتم پرسپترون چندلایه شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از شش متغیر مستقل صورت پذیرفت و میزان تخصیص تغییرات کاربری ها به همدیگر، به روش زنجیره مارکف مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که در کل دوره مورد بررسی، یعنی بین سال های 1367 تا 1390، حدود 5195 هکتار به وسعت مناطق شهری و مسکونی افزوده شده است که اراضی مرتعی به ویژه مراتع درجه یک، اراضی کشاورزی و درنهایت اراضی بایر و شوره زار، به ترتیب با مساحت 3488، 1007 و 484 هکتار تبدیل اراضی، بیشترین سهم را در افزایش وسعت اراضی شهری و مسکونی داشته اند. نتایج پیش بینی پوشش اراضی نیز نشان داد که میزان توسعه و رشد شهری تبریز تا سال 1395 مساحتی برابر با 1037 هکتار و تا سال 1400 حدود 2033 هکتار خواهد بود.
مدل سازی روابط بین شاخص های شناسایی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در اطراف حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روش های مدرن مدیریت شهری، همواره شاخص های توسعه پایدار شهری را تحت تأثیر قرار داده که با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هر چه بیشتر در برنامه ریزی توسعه شهرها مورد توجه است. در این مطالعه، محدودة اطراف حرم مطهر رضوی با وجود اهمیتی که در رابطه با ورود سالانه بیش از 15 میلیون زائر به شهر داشته است، دارای حجم زیادی بافت فرسوده و قدیمی است که پاسخگوی نیاز زائران و حتی ساکنان شهر مشهد نبوده است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی جهت تعیین تغییرات واریانسی موجود در شاخص های توسعه پایدار شهری و تعیین روابط بین نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در منطقه ثامن مشهد است که با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، جمع آوری داده های تحقیق در بین ساکنان بافت فرسوده اطراف حرم رضوی به تعداد 170 نفر مطابق با روش نمونه گیری مطبق متناسب انجام و از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که، شاخص های شناسایی بافت فرسوده در تبیین واریانس های پایداری شهری از نظر آماری معنی دار هستند؛ شاخص شناسایی نفوذناپذیری بافت فرسوده به اندازة 31/0-، ناپایداری به اندازة 24/0- و ریزدانگی به اندازه 09/0- از واریانس های موجود در شاخص های توسعه پایدار را تبیین کرده اند. نتایج تفسیری از مدل سازی ساختارهای کوواریانسی دال بر وجود اثرگذاری معنادار شاخص های شناسایی بافت فرسوده در منطقه ثامن مشهد روی شاخص های توسعه پایدار شهری دارد. مطابق با نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نهایی پذیرفته شده به اندازة 51/0- از تغییرات پایداری شهری را تبیین کرده است. بنابراین، نتایج به دست آمده نشان می دهد: اولاً با بالا رفتن سطح شاخص های شناسایی بافت فرسوده به ترتیب از نظر نفوذناپذیری، ناپایداری و ریزدانگی، روند توسعه پایدار در بافت فرسوده اطراف حرم با مشکلات جدی مواجه شده است؛ ثانیاً مدیریت شهری با برطرف کردن شاخص های شناسایی بافت فرسوده بدون توجه به ماهیت درونی بافت از نظر اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی، مسیر ناپایداری در شاخص های توسعه پایدار شهری را تداوم بخشیده است.