فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۲٬۲۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: تعادل فضایی سلامت، یکی از اصول زمینه ساز تحقق عدالت و پایداری اجتماعی است و در این راستا، شناخت فضایی نسبت به نابرابری سلامت، در سطح استان، کمک شایانی به برنامه ریزان، جهت تصمیم گیری برای کاهش شکاف ، فراهم می کند؛بنابراین در تحقیق حاضر با هدف تبیین نابرابری فضایی سلامت، به سنجش سطح سلامت شهروندان در شهرستان های استان خراسان رضوی پرداخته می شود.
روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و برای تحلیل وضعیت سلامت در استان و رتبه بندی شهرستان ها، از تکنیک الکتره استفاده می شود. ازجمله ورودی مدل الکتره، وزن معیار ها است که در تحقیق با مدل ANP و نرم افزارSuper Decision با تکیه بر نظر ۱۳ نفر از خبرگان به دست آمده است. روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و بر پایه داده های خام سرشماری عمومی و سالنامه های آماری استان، در سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۷ است.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان می دهد نابرابری فضایی سلامت، در سطح استان، بالا بوده است، به طوری که نوزده شهرستان استان در یازده طبقه قرار گرفته اند. دو شهرستان سبزوار و کاشمر با رتبه یک و شهرستان مشهد با رتبه دو، از وضعیت سلامت مطلوبی برخوردارند. دو شهرستان خلیل آباد و مه ولات با رتبه یازدهم، در پایین ترین سطح قرار دارند.
نتیجه گیری: وجود نابرابری فضایی سلامت بین شهرستان های استان، بیانگر آن است که در استان سیاست ها و برنامه های بهداشتی- درمانی، به دور از عدالت اجتماعی بوده است؛ بنابراین لازم است به توزیع عادلانه منابع، خدمات مراقبت های بهداشتی و دیگر عوامل بهداشتی مؤثر، در سطح سلامت، توجه شود.
امکان سنجی احداث شهرک های صنعتی مرزی با استفاده از TOPSIS و AHP مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان اردبیل به دلیل قرار گرفتن در منطقه ای مرزی و همسایگی با کشور جمهوری آذربایجان و وجود گمرکات و صادرات به کشورهای مختلف می تواند از لحاظ ایجاد یک شهرک صنعتی مرزی مورد بررسی قرار گیرد. امکان سنجی احداث شهرک صنعتی مرزی متأثر از عواملی مانند رشد جمعیّت، اشتغال، محدودیت زمین، توسعه ی صنعتی، وجود گمرگات مرزی، حفاظت و توسعه ی محیط زیست، کاربری اراضی، تأمین مواد اولیه و غیره می باشد روش های تصمیم گیری چند معیاره به عنوان علم و فن مدیریت و تجزیه و تحلیل اطلاعات قادر است بسیاری از مشکلات مربوط به مکان یابی شهرک های صنعتی را رفع کند. محققان برای انجام مکان یابی روش ها و الگوریتم های مختلفی را استفاده نموده اند. این تحقیق به منظور انتخاب مناسب ترین مکان برای احداث شهرک صنعتی مرزی دراستان اردبیل انجام گرفت و برای دستیابی به این هدف مشخصه های مختلف زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و روش شباهت به گزینه ایده آل در جهت امکان سنجی شهرک صنعتی مرزی مورد توجه قرار گرفت. معیارهای مختلفی همچون شرایط اقلیمی، شکل زمین،کاربری اراضی، مناطق حفاظت شده، جاده ها و راهها، ساختارهای زیربنایی، روند توسعه ی صنعتی، نیروی فعال بیکار، وجود منابع اولیه تولید و غیره استفاده گردید و بعد از انجام محاسبات و الگوریتم ها نتایج به این صورت مشخص گردید که استفاده از دو روش در مکان یابی شهرک صنعتی مرزی تفاوت معناداری با هم نداشتند. بطوری که در هر دو روش شهرستان نمین به عنوان ایده آل ترین گزینه برای احداث شهرک صنعتی مرزی مشخص گردید.
مدل سازی شبکه های ترافیکی با استفاده از نظریه ی بازی ها و مسیریابی بهینه در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین متغیرها در مدلسازی شبکه های ترافیکی، تراکم موجود در مسیرهای شبکه میباشد. استفاده از مدلی که با در نظر گرفتن تراکم شبکه و برخورداری از حساسیت لازم نسبت به تغییرات آن، بتواند کاربران شبکه را در امر تصمیم گیری انتخاب بهترین مسیر یاری رساند، سبب مدلسازی هر چه بهتر شبکه ی ترافیکی میگردد. در این راستا نظریه ی بازیها در مدلسازی مسائل گوناگون از جمله حمل و نقل و ترافیک دارای قابلیتهای فراوانی میباشد. نظریه ی بازیها با مدل سازی مسئله، در قالب یک بازی، سعی در یافتن راه حلها و تجزیه و تحلیل آن دارد. در این تحقیق، یک مدل بازی بر اساس فرم نرمال مابین رانندگان حاضر در یک شبکه ی ترافیکی، طراحی و ارائه شده و با حل و یافتن تعادل نش (Nash) بازی، مسیرهای بهینه و چگونگی برقراری تعادل در شبکه ی ترافیکی مشخص شده است. در ادامه، با تلفیق نتایج بدست آمده از نظریه ی بازیها و سیستم اطلاعات جغرافیایی، بستری جهت تحلیلهای شبکه، از جمله مسیریابی بهینه، فراهم شده است تا از این طریق تصمیم گیرندگان بتوانند در مدیریت و ساماندهی هر چه بهتر شبکه های ترافیکی، بهترین تصمیمات را اتخاذ نمایند.
ظرفیت سنجی توسعه شهری در بسترهای طبیعی با استفاده از عملگرهای فازی و مدل FAHP در حوضه آبریز غفار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش جمعیت در شهرها و گسترش روزافزون شهرنشینی و شهر گرایی، چالش اصلی در فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهرها مکان یابی و انتخاب بسترهای بایسته در جهت گسترش های آتی شهری است که یکی از این عرصه ها دشت ها و بسترهای طبیعی همچون حوضه های آبریز است. دراین بین توجه به مسائل و شاخصه های طبیعی و انسانی موجود در این بسترها در جهت آگاهی از نوع انتخاب بسترها برای توسعه های آتی شهری بسیار ضروری است. در این راستا در پژوهش حاضر به شیوه «توصیفی – تحلیلی»باهدف گذاری ظرفیت سنجی توان توسعه شهری در حوضه آبریز غفار در استان خوزستان،سعی شده است با به کارگیری 11 شاخص مؤثر در فرایند توسعه شهری در این حوضه که در دو بخش انسانی و طبیعی دسته بندی شده اند نقاط مستعد و نامساعد برای توسعه های آتی شهری در این حوضه مورد شناسایی قرار گیرد. جهت شناسایی توان و ظرفیت توسعه شهری در حوضه آبریز غفار و مقایسه نتایج تحلیلیآن از عملگرهای ANDFuzzy، OR Fuzzy، Product و Gama Fuzzy و همچنین مدل تحلیل سلسله مراتبی فازیFAHPاستفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مطابق عملگرها و مدل بکار رفته در پژوهش، قسمت های شمالی و مرکزی حوزه آبریز غفار تا منتهی الیه جنوبی حوزه دارای توان توسعه شهری بسیار پایینی است و قسمت های محدودی از جنوب شرقی حوضه و نوار مرزی شرق حوضهمناسب برای توسعه شهری بوده است. البته این امر در عملگر گامای فازی با میزان آستانه 7/0 و به جهت تلفیق سازگار گرایش های کاهشی و افزایشی موجود در آن با دقت و جزییات بهتر و بیشتری نسبت به دیگر عملگرها و مدل FAHP نشان داده شده است.در این بیننتایج عملگرهای OR و مدل FAHP ضعیف تر و با جزییات کمتری این مسئله را نشان داده است که به علت اتخاذ گرایش افزایشی آن بوده است.
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی در نقش پذیری نهادهای محلی جهت مدیریت بحران زلزله مناطق روستایی (شهرستان قیر و کارزین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله، سالانه خسارت های زیادی در کشورهای مختلف به بار می آورد و گروه های انسانی را از جنبه های مختلف مادی و معنوی در معرض آسیب قرار می دهد. ایران از نظر میانگین سالانه بیشترین تعداد مطلق جمعیت در معرض خطر زلزله، در جایگاه هفتم آسیا و سیزدهم جهان قرار دارد. در میان نواحی سکونتگاهی کشور، شهرستان قیروکارزین در طول تاریخ، همواره با زلزله های ویرانگری رو به رو بوده است. این شرایط، زمینه ساز وقوع قوی ترین زمین لرزه ها در قیروکارزین شده که تلفات و خسارات بسیار زیادی را بر عرصه های شهری و روستایی وارد کرده است. در این ارتباط سیستم اطلاعات مکانی می تواند نقش بسزایی در زمینه تعیین مناطق در معرض مخاطره، نحوه توزیع و کیفیت ساختارهای فیزیکی در معرض خطر و تحلیل مشخصات اقتصادی، اجتماعی و جمعیت مواجه با خطر ایفا نمایند. هدف از این مطالعه، شناسایی پهنه های امن و ناامن و مکانیابی مناسب برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین می باشد. برای رسیدن به این هدف، اطلاعات مربوط به معیارهای مختلف، مطالعه و به سه دسته متغیرهای طبیعی، متغیرهای کالبدی و متغیرهای نهادی - مدیریتی تقسیم بندی شدند. سپس لایه های اطلاعاتی مربوط به معیارهای مختلف به سامانه GIS وارد و بعد از آماده سازی با استفاده از معادله ی خطی فازی استاندارد سازی شده، سپس تلفیق نقشه ها با استفاده از جمع فازی صورت گرفت. در نهایت پهنه های مناسب و نامناسب از جهت خطر پذیری و ایجاد پایگاه های مدیریت بحران مشخص و بر پایه یافته های این تحقیق، سه روستا با توجه به قابلیت آنها برای ایجاد پایگاه های مدیریت بحران در سه سطح متفاوت تعیین شدند تا دهیاری ها را در فرایند مدیریت بحران در شهرستان قیروکارزین یاری نمایند و از توانایی سیستم اطلاعات جغرافیایی در جهت پیشبرد اهداف پایگاه های مدیریت بحران بهره گرفته شود.
ارزیابی کارایی چهار روش شبکه ی عصبی مصنوعی در تهیه ی نقشه ی پوشش/کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای ETM+ مطالعه موردی: سه منطقه دویرج، مهران و سرابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه هایپوشش/کاربریاراضیحاصلازتصاویرماهواره اینقشمهمیدرارزیابی هایمنطقه ایوملیپوشش/کاربریاراضیایفامی کنند.طیّ سال های گذشته، کاربردهای زیادی از روش های طبقه بندی شبکه عصبی مصنوعی برای طبقه بندی پوشش/کاربری اراضی در منابع گزارش شده است، اما مطالعات معدودی، مقایسه ی آنها با هم را ارزیابی نموده اند. در این مطالعه، ابتدا تصحیحات هندسی بر روی داده های+ ETM صورت گرفت. سپس با بازدیدهای میدانی، طبقات مختلف پوشش/کاربری اراضی تعریف و نمونه های آموزشی انتخاب گردید. در این مطالعه، هدف اصلی مقایسه ی چهار روش شبکه ی عصبی مصنوعی برای طبقه بندی پوشش سطح زمین در سه منطقه ی مهران (مرکز استان ایلام)، دویرج (جنوب استان ایلام) و سرابله (شمال استان ایلام) با شرایط اقلیمی متفاوت می باشد. در این مطالعه، از روش های شبکه ی عصبی مصنوعی آرتمپ فازی، تابع پایه شعاعی، کوهونن و پرسپترون چند لایه استفاده شده است. نتایج ارزیابی دقت تصاویر طبقه بندی شده نشان داد که روش طبقه بندی آرتمپ فازی با دقت کل متوسط 84/9۴ و ضریب کاپای متوسط 93/0 درصد دارای بیشترین دقت نسبت به سایر روش های بررسی شده می باشد. اختلاف دقت کل متوسط در این روش نسبت به روش تابع پرسپترون 44/11 و اختلاف ضریب کاپا متوسط 18/0 درصد، نسبت به روش کوهونن به ترتیب 3/17 و 23/0 درصد و نسبت به روش پایه شعاعی 01/31 و 36/0 درصد می باشد. در این تحقیق، بالاترین دقت طبقه بندی مربوط به طبقه بندی شبکه ی عصبی مصنوعی آرتمپ فازی بود. بنابراین این مطالعه کارایی و قابلیت روش شبکه ی عصبی مصنوعی آرتمپ فازی را در طبقه بندی بهتر تصاویر سنجش از دور اثبات می نماید.
سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات و تعیین محلات نابسامان شهری با استفاده از تکنیک های کمی (مطالعه موردی: شهر بناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات نظری و چارچوب شناختیِ متحول در علوم اجتماعی، مفهوم توسعه ابتدا در واکنشی انتقادی به مفهوم رشد اقتصادی و مفهوم توسعه پایدار در برابر مفهوم توسعه بوجود آمد. این مقاله ی به بررسی، شناخت و تحلیل ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی- فضایی و زیربنایی محلات شهر بناب و سنجش میزان برخورداری آنها با استفاده از تکنیکهای کمی مختلف مانند تکنیکهای توسعه یافتگی موریس، تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، تاپسیس می پردازد. طوری که هر تکنیک نتایج تکنیک متفاوت دیگر را کنترل می نماید. اهداف تحقیق؛ تحلیل عوامل موثر در توسعه شهر بناب، سنجش سطوح توسعه یافتگی محلات با استفاده از تکنیکهای کمی و تعیین اولویتهای اقدام و برنامه ریزی محلاتاست. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش تحلیلی- توصیفی است. نوع تحقیق کاربردی بوده و جامعه آماری تحقیق محدوده ی مکانی محلات شهر بناب است. با استفاده از فرمول عمومی کوکران حجم نمونه 400 نفر انتخاب شده است. جهت نمایش فضایی محلات و یافته های پژوهش از نرم افزار Arc GIS بهره مند شده ایم. یافته های تحقیق نشان می دهد که گسستی آشکار بین محلات مختلف شهر بناب به لحاظ برخورداری درانواع شاخصهای مورد بررسی وجود دارد.
ارزیابی روش های استخراج اطلاعات فیزیکی ساختمان های تخریب شده ناشی از زلزله و ارائه ی الگوریتمی بر پایه لایه های GIS و سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه ها از بلایای ویرانگر طبیعی تهدید کننده بشر می باشند. از جمله مشکلات بعد از وقوع یک زمین لرزه می توان به موضوع ارزیابی خسارت اشاره کرد. ناحیه، میزان، نرخ و نوع آسیب، اطلاعات ارزشمندی را به منظور فعالیت های بشردوستانه، امداد و بازسازی در منطقه آسیب دیده در اختیار قرار می دهد. عوامل اصلی تعیین کننده هزینه کلی یک بحران، هم به لحاظ آسیب های اقتصادی و هم به لحاظ تلفات جانی، روشن شدن این مسئله است که با چه سرعتی رویداد مورد پاسخ قرار گرفته و با چه کیفیتی اقدامات واکنشی سازماندهی می گردد. تکنیک های سنجش از دور بدلیل دارا بودن قابلیت هایی از جمله واکنش سریع، عدم تماس فیزیکی، هزینه پایین و دید وسیع، نقش ارزشمندی را در استخراج اطلاعات فیزیکی ساختمان ها دارا می باشند. امروزه بدلیل دسترسی به انواع داده های سنجش از دور، روش های متعددی برای ارزیابی خسارت ساختمان ها طراحی و گزارش شده است. هدف از این تحقیق، مروری بر این روش ها بر مبنای بکارگیری تصاویر نوری در سه دسته: رویکرد تصاویر تک زمانه، چند زمانه و تلفیق داده های بُرداری و تصاویر و همچنین ارائه و پیاده سازی یک روش خودکار به منظور تعیین ساختمان های تخریب شده ناشی از زلزله با استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک بالا و لایه های GIS می باشد. در روش پیشنهادی، پس از استخراج توصیفگرهای بافتی از تصاویر قبل و بعد از زلزله برای هر ساختمان و تعیین توصیفگرهای بهینه، یک سیستم استنتاج فازی عصبی برای تعیین وضعیت ساختمان ها در چهار کلاس «سالم تا تخریب ناچیز»، «تخریب متوسط»، «تخریب سنگین» و «ویران» طراحی شد. نتایج نشان می دهد که این سیستم، صحت کلی 89%در دسته بندی ساختمان ها به 4 کلاس تخریب را دارا می باشد.
ارائه یک روش نوین برای ارزیابی ریسک خشکسالی استان فارس با تلفیق داده های ماهانه بارندگی ماهواره TRMM و داده های شاخص پوشش گیاهی NDVI سنجنده Terra/MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تهیه نقشه خطر خشکسالی استان فارس با ترکیب روش شاخص خشکسالی هواشناسی SPI و روش آنومالی NDVI انجام گرفته است. ابتدا به کمک داده های ماهانه بارندگی از 44 ایستگاه استان فارس طی دوره آماری 2008-2000، شاخص خشکسالی SPI فصل رشد گیاهان محاسبه شد. سپس نقشه های SPI را با استفاده از روش کریجینگ معمولی تهیه شده و در پنج کلاس از نظر شدت خشکسالی (در هر سال) قرار گرفتند. پس از اعتبارسنجی داده های ماهواره TRMM، نقشه SPI فصل رشد گیاهان در هر سال به دست آمد. نتایج پژوهش بیانگر انطباق قابل قبول نقشه های SPI داده های زمینی و SPI مبتنی بر داده های TRMM است. در مرحله بعد، نقشه های آنومالی شاخص NDVI فصل رشد گیاهان با استفاده از لایه های NDVI سنجنده MODIS در دوره نُه ساله تهیه شد و در پنج کلاس شدت خشکسالی (در هرسال) طبقه بندی شدند. نقشه فراوانی خشکسالی از روی نقشه های باینری سالانه (بودن یا نبودن خشکسالی) استخراج شده است. از ترکیب وزنی خطی نقشه های احتمال وقوع خشکسالی دو روش شاخص SPI و آنومالی NDVI، نقشه ریسک خشکسالی به دست آمد. براساس این نقشه، تقریباً بیشتر استان فارس مستعد خشکسالی بوده و خشکسالی با شدت های مختلف را در دوره آماری مذکور تجربه کرده است.
مسیریابی خطوط انتقال برق با استفاده از الگوریتم NSGA-II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های نوین بهینه سازی فرایند مسیریابی خطوط انتقال برق می توانند بسیاری از مسائل پیچیده ای را که تصمیم گیران مسیریابی خطوط انتقال برق با آن مواجه اند، حل کنند. با توجه به گستردگی عوامل درگیر در مسیریابی خطوط انتقال برق می توان الگوریتم های تکاملی چندهدفه را به عنوان ابزاری مناسب در این زمینه در نظر گرفت. در پژوهش حاضر با بهره گیری از الگوریتم تکاملی چندهدفه NSGA-II و با ارائة عملگرهای ژنتیکی مناسب، به مسیریابی بهینة خط انتقال برق پرداخته شد. با نظر متخصصان صنعت برق در وزارت نیرو و برق منطقه ای مازندران، سه تابع هدف به منظور تولید مسیر هایی با ویژگی های F1- کمترین هزینة اقتصادی، F2- کمترین تأثیرات سوء زیست محیطی و اجتماعی و F3- دسترسی و نگهداری راحت از خط انتقال، طراحی شده است. اجرا و ارزیابی مدل ارائه شده در بستر سامانة اطلاعات مکانی (GIS) نشان داد که این مدل توانایی بالایی در بهینه سازی توابع هدف دارد. مدل مذکور برای مسیریابی بین دو پست برق 400 کیلوولت ناریوران (شهر آمل) و حسن کیف (شهر کلاردشت) در برق منطقه ای مازندران اجرا شد. نتایج تحقیق، بهبود میانگین 15درصدی مقادیر توابع هدف را در مقایسه با مسیر موجود نشان می دهند. کلید واژه ها : مسیریابی، انتقال برق، NSGA-II،GIS.
پهنه بندی حساسیت خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز خلخال چای با استفاده از مدل های چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، توأم با پیامدهای خاص است که متأسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توا
تحلیل فضایی رابطه نوع کاربری زمین با ارتکاب بزهکاری با استفاده از مدل آنتروپی محلی (مطالعه موردی: رابطه کاربری های مسکونی، تجاری و بانک با وقوع بزه شرارت در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوع و میزان کاربری اراضی و نحوه استفاده از زمین در سطح شهرها تأثیر غیرقابل انکاری در شکل گیری الگوهای رفتاری هنجار و نابهنجار دارد. در بسیاری از موارد کمبود یا نبود یک کاربری خاص تسهیل کننده یا مانع بروز بزهکاری است. بنابراین، شناسایی ارتباط نوع و میزان کاربری با وقوع جرایم نقش تعیین کننده ای در فرایند برنامه ریزی پیشگیری از جرم دارد. در پژوهش حاضر با هدف تحلیل نوع کاربری اراضی در فضاهای شهری و وقوع بزهکاری ارتباط بین نوع و میزان وجود کاربری های مسکونی، تجاری و بانک ها با ارتکاب بزه شرارت مورد سنجش قرارگرفتهاست. این پژوهش از نوع کاربردی است که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شدهاست. داده های پژوهش به دو روش اسنادی و میدانی گردآوری و به منظور تحلیل مکانی ارتباط بین متغیرهای مورد بررسی از مدل آنتروپی محلی استفاده شده است. نتایج حاصل از خودهمبستگی مکانی متغیرهای پژوهش نشان دهنده الگوهای خوشه ای معنادار درزمینه وقوع بزه شرارت در شهر تهران است. با توجه به تراکم بزهکاری در مناطق خاصی از شهر تهران انطباق و ارتباط معنادار جرایم و کاربری های مورد پژوهش در برخی از محدوده ها بسیار قوی است و بیانگر معناداری بسیار بالایی(در سطح بونفرونی) است. هرچند تمامی کاربری ها تأثیر یکسانی بر وقوع بزه -شرارت- ندارد. یافته های پژوهش بر ضرورت انجام پژوهش های بیشتر به منظور تشخیص عوامل بروز بزهکاری تحتتأثیر نوع کاربری های خاص تنها در محدوده لکه های شناسایی شده و سعی در کاهش تأثیر این عوامل به منظور پیشگیری و کنترل بزهکاری در این محدوده های خاص را نشانمی دهد.
راهبردهای برنامه ریزی، جهت دستیابی به توسعه پایدار گردشگری با استفاده از تکنیک SWOT (مطالعه موردی: روستای ابیانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری روستایی از جمله انواع گردشگری است که هر روز مشتاقان بیشتری می یابد و انتظار می رود نقاط روستایی در آینده به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری تبدیل شوند.موضوعی که بسیاری از کشورها از این طریق توانسته اند وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود را بهبود بخشند. از این رو در مطالعه حاضر با استفاده از تکنیک SWOT شاخص های مؤثر در توسعه گردشگری پایدار براساس مشاهدات میدانی، نظرسنجی از کارشناسان، متخصصین در امر توسعه روستایی و گردشگری،مورد مطالعه، ارزیابی و سنجش قرار گرفته است.نتایج حاصل نشان می دهد از بین شاخص های مورد مطالعه وجود جاذبه منحصر به فرد گردشگری از نظر نوع مسکن و معماری در روستای هدف به عنوان مهمترین نقطه قوت، شاخص کمبود و نامناسب بودن اقامتگاه ها و مکان های سکونتی برای گردشگران به عنوان مهمترین نقطه ضعف و شاخص تخریب محیط به عنوان یک تهدید در امر توسعه گردشگری پایدارروستای مورد مطالعه(ابیانه)است.
استفاده از الگوریتم سه باندی برای تخمین میزان کلروفیل a و فسفر کل در تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب طیفی آب های داخل خشکی ها ازجمله تالاب ها در هر طول موج می تواند ناشی از مقادیر مختلف کلروفیل a باشد. عمل ریاضی سادة نسبت گیری بازتاب های طیفی پدیده ها در طول موج های مختلف که در سنجش از دور به شاخص طیفی معروف است می تواند موجب تشدید اختلاف هایی نظیر بازتاب پدیده ها و کاهش اثر عوامل منفی به ویژه عوامل محیطی شود. ازجمله شاخص های طیفی که در مطالعات آب ها به خصوص تخمین میزان کلروفیل a به کار گرفته می شود، می توان به نتیجة حاصل از شاخص سه باندی اشاره کرد. در این پژوهش از نمونه های آب تالاب انزلی با میزان کلروفیل a بین 07/2 تا 9/23 میلی گرم در لیتر استفاده شده است. بررسی رابطة مقدار کلروفیل a با شاخص سه باندی، رابطه ای قوی را بین مقدار این شاخص با مقدار کلروفیل a در دو عمق 15 و 30 سانتی متری نشان داد. البته این رابطه در عمق 15 سانتی متری آشکارا قوی تر است. در این تحقیق حداکثر حساسیت به جذب ذرات کلروفیل a در طول موج 680 نانومتر و حداقل حساسیت به انعکاس کلروفیل a در طول 700 نانومتر است. برای محاسبة شاخص سه باندی از باند جذبی آب در محدودة طول موج مادون قرمز نزدیک به منظور نرمال کردن استفاده شد در اینجا برابر با 757 نانومتر در نظر گرفته شده است. در این مطالعه رابطة بین فسفر کل با میزان شاخص سه باندی نیز به دلیل رابطة مستقیم میزان کلروفیل a با فسفر کل بررسی شد، که همانند میزان کلروفیل a در عمق 15 سانتی متری رابطة قوی تری را در مقایسه با عمق 30 سانتی متری نشان می دهد.
تعیین شایستگی منابع آب شرب دام با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در منطقة طالقان، استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفادة اصلی از مراتع ایران به صورت چرای دام و دام غالب در مراتع، گوسفند است. چرای گوسفند در شیب های بالای 60 درصد به علت صرف انرژی زیاد برای عمل چرا، ضمن آنکه عملکرد دام را کاهش می دهد، خطر ایجاد فرسایش را نیز بالا می برد. چرای گوسفند در نقاطی که بیش از پنج کیلومتر از منابع آب فاصله دارند، به علت طولانی شدن مسیر راهپیمایی باعث کاهش عملکرد می شود. پراکنش منابع آبی در مرتع، از عوامل مؤثر در تعیین شایستگی مرتع به شمار می رود که بر پراکنش دام نیز تأثیر می گذارد. ازاین رو لازم است در هر منطقه شایستگی منابع آب مرتع برای دام مشخص شود. در پژوهش حاضر، تجزیه و تحلیل داده ها در ساختار رستری و به وسیلة نرم افزار ILWIS انجام شد. منطقة مورد مطالعه در تحقیق با وسعت 37977 هکتار در طالقان (استان البرز) واقع شده است. مدل منابع آب از سه زیرمدل فاصله از منابع آب، کمیت منابع آب و کیفیت منابع آب تشکیل شده است. نتایج نشان دادند که براساس مدل شایستگی منابع آب، 19989 هکتار از مراتع منطقه در طبقة شایستگی خوب (S1) ، 1229 هکتار در طبقة شایستگی متوسط (S2) و 4338 هکتار در طبقة شایستگی غیرقابل استفاده (N) قرار گرفتند و هیچ قسمتی از مرتع در طبقة شایستگی کم (S3) واقع نشد. شیب، مهم ترین عامل محدودکنندة شایستگی مرتع برای چرای گوسفند در منطقة مطالعه شده شناخته شد. پیشنهاد می شود در ارائة راه حل های مدیریتی برای احیا و اصلاح مراتع، به عوامل محدودکننده و کاهش دهندة شایستگی منابع آب مرتع توجه شود و عملیات اصلاحی برای رفع عوامل کاهش دهندة شایستگی مرتع صورت گیرد. کلید واژه ها : مرتع، منابع آب، گوسفند، سامانه های اطلاعات جغرافیایی
تعیین فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی خاک در تفکیک رخساره های کویری براساس روش میانگین هندسی و تجمیع لایه های اطلاعاتی سنجندة ASTER (مطالعة موردی: پلایای طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهیة نقشة دقیق از ساختارهای زمین شناسی، در مدیریت سرزمین اهمیت بسزایی دارد. بسیاری از این ساختارها در مناطق خشک و بیابانی منشأ رسوبات بادی، غبار و ذرات معلق در هوا به شمار می آیند. افزایش روزافزون توان تفکیک سنجنده ها و دسترسی آسان به آنها، کمک شایانی به مطالعة مناطق بیابانی کرده است. هدف پژوهش حاضر، تعیین مهم ترین عوامل مؤثر در تفکیک رخساره های کویری براساس روش میانگین هندسی و تجمیع لایه های اطلاعاتی سنجندة ASTERاست. به منظور انجام پژوهش حاضر از تصویر ماهواره ای استر مربوط به تاریخ 23 ژوئن سال 2010 استفاده شد.ابتدا 40 نمونه از خاک سطحی منطقة مطالعاتی برداشت شد ومؤلفه های مختلف خاک شناسی (آنیون ها، کاتیون ها، بافت، رطوبت و pH) در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل شدند.به منظور بررسی اثر توپوگرافی بر شکل رخساره ها از مدل رقومی ارتفاع بهره گرفته شد. ارزش پیکسل ها در باندهای مختلف در محل نمونه های آموزشی (26 نمونه) استخراج شد و سپس با استفاده از روش رگرسیون چندگانة خطی اقدام به برپایی مدل های همبستگی شد. با استفاده از مدل های رگرسیونی در محل نقاط شاهد (14 نمونه)، مقادیر تخمینی در این نقاط محاسبه و صحت مدل ها ارزیابی گردید. با اعمال مدل ها روی باندهای مرتبط، نقشة مربوط به هر مؤلفه تهیه و پس از استانداردسازی با استفاده از روش تفکیک تراکمی طبقه بندی شدند. صحت طبقه بندی نقشه های تولیدشده براساس نقشة واقعیت زمینی برآورد گردید. سپس با استفاده از روش میانگین هندسی و تجمیع، لایه های اطلاعاتی تلفیق شدند. درنهایت، ارزیابی صحت نقشه های خروجی نیز صورت گرفت. نتایج تحقیق حاضر حاکی از نبود رابطة معنادار بین مؤلفه های سدیم، کربنات، هدایت الکتریکی خاک و توپوگرافی با داده های ماهواره ای در منطقة مطالعاتی است. همچنین نتایج نشان دادند که گرچه براساس مدل های تخمینی رس، سیلت، قلیایی بودن، رطوبت و استفاده از رویکرد ادغام رخساره هایی که بازتاب طیفی مشابه دارند می توان حداکثر تا 4 رخساره را در منطقة مطالعاتی تفکیک کرد، اما براساس روش میانگین هندسی و با استفاده از اثر جداگانة مؤلفة آهک و اثر متقابل مؤلفه های بیکربنات آهک، پتاسیم آهک، و بیکربنات آهک پتاسیم با صحت کلی بیش از 53 درصد می توان 5 رخساره را تفکیک کرد. کلید واژه ها : رخساره، میانگین هندسی، تجمیع،ژئوموفولوژی، پلایا، طبس.
ارزیابی تناسب مکانی کاربری آموزشی با استفاده از تلفیق مدل FDAHP در محیط GIS مطالعه موردی: دبیرستان های منطقه 2 و 4 شهر اهواز
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از شهرهای بزرگ و متراکم، الگوی مکانی کاربری های آموزشی به دلایل مختلف مانند قرارگیری کاربری های مزاحمی چون کاربری های صنعتی، نظامی، مراکز پمپ بنزین، کاربری درمانی و .... از وضعیت چندان مطلوبی برخوردار نمی باشد که همین باعث افت کیفیت خدمات مدارس و تاثیر نامطلوب روحی و جسمی بر روی دانش آموزان دارد. بنابراین در تحقیق حاضر دبیرستان های منطقه 2 و 4 شهر اهواز به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفته است. متغیرهای مورد مطالعه تحقیق؛ کاربری اداری، مسکونی، تجاری، فرهنگی، ورزشی، فضای سبز، نظامی، مذهبی، ایستگاه های آتش نشانی، جایگاه های سوخت رسانی، بهداشتی – درمانی ، صنعتی، خیابان های اصلی و پایانه های مسافربری می باشد. به منظور وزن دهی و تعیین اندازه اثر متغیرهای مورد مطالعه در هدف نهایی تحقیق از مدل FDAHP استفاده شده است. به منظور تهیه لایه نهایی با استفاده از گزینه Raster Calculator و استفاده از عملگر جمع ، لایه ها به روش همپوشانی با یکدیگر تلفیق شده است. نتیجه نهایی تلفیق لایه نشان می دهد که بیشتر مدارس منطقه 2 در وضعیت نامناسب از نظر الگوی همجواری و سازگاری با سایر کاربری های همجوار می باشد. بنابراین الگوی توزیع فضایی دبیرستان های منطقه 2 مطلوب نمی باشد. الگوی توزیع فضایی دبیرستان ها در منطقه 4 نشان می دهد که بیشتر مدارس منطقه 4 در وضعیت مناسبی از لحاظ قرار گیری و همجواری با کاربری های ناسازگار و سازگار قرار دارد. بنابراین الگوی توزیع فضایی کاربری دبیرستان در منطقه 4 مطلوب می باشد.
پیش بینی متغیرهای اقلیمی به کمک تحلیل سری های زمانی حوضه آبخیز زهره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داده های اقلیمی دارای خود همبستگی، اثر فصل، روند و ویژگی تصادفی می باشند، در نتیجه از مفاهیم سری های زمانی در پیش بینی متغیرهای اقلیمی استفاده می شود. هدف این مقاله پیش بینی متغیرهای اقلیمی به کمک تحلیل سری های زمانی حوضه آبخیز زهره می باشد. درگام اول اقدام به بررسی آزمون های کلموگراف-اسمیرنوف و من-کندال برای تعیین نرمالیته و تعیین روند گردید. نتایج آنالیز روند من-کندال نشان دهنده روند معنی دار متغیر دبی بوده است (05/0>P)، درحالی که متغیرهای دیگر فاقد روند معنی دار بوده است (05/0P>). همچنین متغیرهای بارش، دبی و تبخیر دارای روند نزولی (0>Z) و دما دارای روند صعودی بوده است (0Z>). در گام بعد اقدام به ایستا نمودن داده ها گردید که با استفاده از عملگر تفاضل؛ داده های ناایستا بعد از انجام یک مرحله تفاضل گیری ایستا گردیدند (1d=). به کمک شکل های خود همبستگی و خود همبستگی جزئی یک مدل سری زمانی مناسب شناسایی گردید. حدود تغییرات مرتبه های اتورگرسیو و میانگین متحرک مدل ها تا حداقل صفر و حداکثر 2 تعیین و به وسیله معیار آکائیک مناسب ترین مدل ها استخراج گردید و معنی داری پارامترها به وسیله روش حداکثر درست نمایی تأیید شد (05/0>P). اعتبارسنجی مدل ها، توسط معیارهای مختلف حاکی از دقت و صحت مدل آریمای فصلی (ساریما) برای متغیر دما و تبخیر (98/0R=) است. نتایج مدل ها در مقیاس ماهانه بهتر از مقیاس فصلی بوده است.
پایش و پیش بینی خشکسالی در استان کرمان با استفاده از شاخص DI و پهنه بندی آن با روشهای زمین آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یک پدیده آب و هوایی است که احتمال وقوع این پدیده در همه ی نقاط کره زمین و با هر شرایط اقلیمی وجود دارد. پدیده خشکسالی یکی از مهم ترین بلایای طبیعی است که بسیاری از کشورها را تحت تأثیر خود قرار داده و باعث بروز بسیاری مشکلات از جمله اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است. بر این اساس سیستم های پایش در تدوین طرح های مقابله با خشکسالی و مدیریت آن از اهمیت زیادی برخوردار است. آگاهی از وضعیت خشکسالی، با پیش بینی و پهنه بندی شدت خشکسالی می تواند خطر زیان های ناشی از این پدیده را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. در این تحقیق استان کرمان به عنوان منطقه مطالعاتی انتخاب شد. هدف از این پژوهش ارزیابی دقت روش های کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله در تهیه ی نقشه های شدت خشکسالی رخ داده در استان کرمان با استفاده از شاخص دهک ها می باشد. بدین منظور 44 ایستگاه هواشناسی که دارای آمار بلندمدت و پایه زمانی مشترک 20 ساله بودند، انتخاب گردیدند. سپس شاخص خشکسالی دهک ها برای دوره آماری محاسبه گردید. نقشه های پهنه بندی خشکسالی برای سال های 1367، 1372، 1378، 1379، 1381 و 1384 با استفاده از سه روش کریجینگ، کوکریجینگ و معکوس فاصله تولید شد. جهت تعیین کارآیی هر یک از این روشها از RMSE استفاده شد. از بین سه روش پهنه بندی، روش کریجینگ و کوکریجینگ به دلیل داشتن خطای RMSE پایین تر به عنوان مناسب ترین روش ها انتخاب گردیدند. نتایج این پژوهش نشان داد که شدیدترین خشکسالی ها در سال های 1378 و 1379 به وقوع پیوسته است.
پیش بینی بارش روزانه استان کرمان با شبکه های عصبی مصنوعی (مطالعة موردی: کرمان، بافت و میانده جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، پیش بینی بارش روزانه با استفاده از آمار روزانه هواشناسی ایستگاه های کرمان، بافت و میانده جیرفت، طی دوره مشترک آماری 23 ساله (2012-1989) می باشد.
روش: برای دست یافتن به هدف تحقیق، به آموزش شبکه های عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چند لایه و شبکة عصبی تابع پایة شعاعی پرداخته شد. ترکیب های مختلف پارامترهای کمینه دما، بیشینه دما، میانگین دما، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار، به عنوان ورودی های شبکه های عصبی مصنوعی و بارش روزانه به عنوان خروجی شبکه درنظر گرفته شدند.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان داد شبکه های عصبی مصنوعی پایه تابع شعاعی از دقت بسیار بیشتر و خطای کمتری نسبت به شبکة عصبی پرسپترون، برای تخمین بارش روزانه در هر سه ایستگاه برخوردار هستند.
نتیجه گیری: در بهترین ترکیب با پارامتر های کمینه و بیشینه و حداقل دما و رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار در ایستگاه کرمان با ضریب همبستگی 907/0 و جذر میانگین مربعات خطای 014/0، بهترین مدل پیش بینی بارش در این تحقیق شناخته شدند.