فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۶۸۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی یکی از مجموعه مباحث جدید است که در محافل مختلف علمی مورد بحث می باشد. بی شک مجموعهای از عوامل مختلف به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث تغییراتی اساسی در روند طبیعی اقلیم می شوند. با یک دید کلی می توان این عوامل را به عوامل طبیعی و انسانی تقسیم کرد که هر کدام از آنها در مقیاس های زمانی و مکانی متفاوتی عمل می کنند. به نظر می رسد که عوامل انسانی امروزه بیشتر مورد توجه باشند. اکثر دانشمندان علوم جوی معتقدند که چون نمی توان تا حدود زیادی با عوامل طبیعی تغییر اقلیم مقابله کرد، به ناچار باید با عوامل انسانی که باعث تغییر اقلیم و پیامدهای آن می شود تا حد امکان مقابله کرد و در این راه به تقسیم بندی عوامل تغییر اقلیم پرداخته اند تا با آگاهی کامل راههای پیشگیری و مقابله با آنها را دنبال کنند. بنابراین در یک جمع بندی عـواملی را که باعـث تغییر اقـلیم مـی شـوند می توان در سـه دسته تقـسیم بندی کرد: دسـتـه اول عوامل زمینی (پدیده هـای رخ دهنده در درون زمیـن یا سطح زمیـن، تغییرات مقدار نمک آب اقیانوس ها، تغییرات اتـمسفری)، دستـه دوم عوامل کیهانی (تغییر مدار زمیـن، جذب انرژی به وسیله ذرات و غبارهای کیـهانی و سـرانجام تغییرات ابتدایی انرژی تابشی خورشید) و فعالیت های انسانی نیز به عنوان عامل سوم این تغییرات شناخته شدهاند. تغییرات اقـلیمی تحت عوامل زمینی و کیـهانی در مـقیاس های زمانی بلند مدت اتفاق می افـتد، در حالی که تغییرات اقـلیمی ناشی از فعالیت های انسانی در مقایسه با دو عامل قبلی در مقیاس های زمانی کوتاه مدتی رخ می دهند. به طور کلی عامل اول و دوم را می تـوان به عـنوان عـوامـل طبیعی تغییر اقـلیم در نظر گرفت که انسان نمی تواند دخـالتی در آنها داشته باشد و امروزه هـنگامی که بحث تغییر اقـلیم مطرح می شـود، تغییر خود به خودی اقـلیم (تغییرات متاثر از عامل اول و دوم) مد نظر نمی باشد، بلکه نقش انسان و انجام فعالیتهایی کـه موجب این تغییـرات می شود، مد نظر میباشد. شدت تغیـیـرات اقلیمی در چند سال اخیر به خاطر فعالیت های صنعتی و آلوده کـننـده انسانـی روند افزایشی بیشتری یافته، بـه طوری کـه میزان غلظت مواد سمی و دی اکسیدکربن در جو به حد بحرانی رسیده وآلودگیهای حرارتی، تغییرات زیـادی را در آلبدوی سـطوح مختلف و ترکیبات اقیانوسها ودریاها به وجود آورده است. چـنین مسائـلی می توانند یک سری مشـکـلات جدی برای انسان و محیـط زیست او و نیز ذخایر غذاییش به وجود آورند. در مقاله حاضر به بحث پیرامون این مطالب پرداخته شده است.
بهینه سازی جهت گیری بناهای ساختمانی در شهر اهواز بر اساس شرایط اقلیمی
حوزه های تخصصی:
شهر اهواز به دلیل واقع شدن در یک موقعیت خاص جغرافیایی، شرایط توپوگرافی و سامانه های جوی موثر بر منطقه شرایط زیست اقلیمی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به طوری که گرمای شدید مشکلات عدیده ای را برای ساکنین این شهر ایجاد می کند، لذا لزوم بررسی شرایط اقلیمی در رابطه با طراحی جهت استقرار ساختمان تلاشی برای کاستن مشکلات مربوطه است. در این رابطه با استفاده از داده های هواشناسی سینوپتیک وضعیت زیست اقلیمی شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج زیر حاصل شد:
بر اساس شاخص نیاز حرارتی ساختمانی مشخص گردید صفر درصد از مواقع کل سال در اهواز نیاز به گرمایش مکانیکی داریم و تنها 20.3 درصد از سال امکان بهره گیری از تابش آفتاب حاصل می شود. حدود 10.4 از مواقع نیز آسایش در فضاهای بسته وجود دارد و تنها 28.4 درصد از مواقع سال در ساختمان آسایش کامل را دارد و همچنین امکان بهره گیری از مصالح سنگین ساختمانی 40.9 درصد از کل سال است. به منظور بهره گیری بهینه از شرایط اقلیمی در ساختمان، موقعیت انواع مختلف ساختمان بر روی دیاگرام مسیر حرکت خورشید بر اساس عرض جغرافیایی اهواز ترسیم و مشخص شد در اهواز جهت استقرار بهینه ساختمان جهت شمال شرقی با کشیدگی در راستای شمالی-جنوبی می باشد.
ارزیابی تاثیر تغییر اقلیم بر دما و بارش ایران در دهه های آینده با کمک مدل MAGICC-SCENGEN(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله شرایط اقلیم ایران در دهه های 2000، 2025، 2050، 2075 و 2100 با استفاده از خروجی دو مدل گردش عمومی جو HadCM2 و ECHAM4 و با در نظر گیری 18 سناریوی انتشار IPCC، مدل سازی شده است. از مدل MAGICC-SCENGEN برای ریزمقیاس نمایی داده های با قدرت تفکیک کم خروجی مدل های گردش عمومی استفاده شد. در این تحقیق به بررسی و مقایسه نتایج دو مدل HadCM2 و ECHAM4 پرداخته شده است. بر این اساس، نتایج مدل HadCM2 حاکی از کاهش بارش های ایران تا دهه 2100 به میزان 5/2 درصد است، در حالی که برای دوره مشابه در مدل ECHAM4 بارش های کشورمان به میزان 8/19 درصد افزایش یافته است. تحلیل منطقه ای نتایج مدل HadCM2 نشان می دهد که در دهه های آینده استان های مازندران، گلستان، خراسان شمالی، شمال خراسان رضوی و سمنان، تهران و بخش هایی از گیلان و قزوین با افزایش بارش مواجه خواهد شد، در حالی که مدل ECHAM4 برای مناطق مذکور کاهش بارش را پیش بینی کرده است. همچنین مدل HadCM2 برای نواحی جنوب شرق کشورمان شامل استان های هرمزگان، کرمان، بوشهر، جنوب فارس و بخش هایی از سیستان و بلوچستان کاهش بارش را پیش بینی کرده است، اما در مدل ECHAM4 مناطق مذکور در دوره مشابه با افزایش بارش مواجه خواهند بود. براساس بررسی های به عمل آمده، نتایج هر دو مدل بیانگر افزایش دمای تمامی استان های کشورمان در دهه های آینده است. این دو مدل تا دهه 2100 به طور میانگین افزایش دمای 3 تا 6/3 درجه سانتیگراد را برای کشورمان پیش بینی می کنند، که در این دو مدل توزیع مکانی افزایش دما با هم مطابقت دارند.
مطالعه شرایط اقلیمی شهر شیراز به منظور توریسم با استفاده از روش TCI
حوزه های تخصصی:
توریسم یک بخش اقتصادی حساس به آب و هوا به شمار می رود و در مواردی وابستگی به ویژگی های اقلیمی در مورد تقاضای توریسم هم منشاء پیدایش و هم عامل محدود کننده آن به شمار می رود.
آب و هوا تاثیرشدیدی بر بخش تفریحات و توریسم دارد و در برخی مناطق بیانگر یک منبع طبیعی است که صنعت توریسم برمبنای آن پیش بینی می شود. همه عناصر اقلیمی در سلامتی، آسایش، تفریح مردم و جلب گردشگر نقش دارند، ولی نقش برخی از عناصر منجمله دما،رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و باد اهمیت بیشتری دارند که در این مقاله مورد توجه قرار گرفته اند. تاثیر جاذبه ها و موانع اقلیمی بر توریسم از اهمیت بالایی برخوردار است. در این مقاله با استفاده از روش شاخص اقلیم گردشگری TCI وضعیت آسایش و راحتی انسان در ماههای مختلف سال، با استفاده از آمار ایستگاه سینوپتیک شهر شیراز در یک دوره آماری 54 ساله مورد محاسبه قرار گرفته است. بگونه ای که بتواند تاثیر آسایش در جذب توریسم شهر شیراز را مشخص نماید. شاخص اقلیم گردشگری TCIکه تاثیر توامان پارامترهای اقلیمی می باشد نشان می دهد که ضریب آسایش خنک و خیلی خنک در اغلب ماههای سال با دمای زیر 20 درجه سانتی گراد می باشد و ماههای اردیبهشت و شهریور دارای درجه آسایش عالی بوده و بقیه ماهها درجه آسایش خوب تا خیلی خوب را دارند که از لحاظ آسایش گردشگران در حالت قابل قبول قرار می گیرد. توزیع آب و هوای توریسم فصلی نشان می دهد که شهر شیراز از توزیع اوج بهاری دارد و تقریبآ به غیر از ماههای سرد سال بهترین توزیع آب و هوایی توریسم را در سراسر سال دارا می باشد. بطورکلی اقلیم یک تاثیر قوی بر روی توریسم دارد بگونه ای که در بسیاری از مناطق نشان می دهد که بدون منابع طبیعی صنعت توریسم بدلیل آب و هوای مناسب در آن مکان رواج خوبی داشته و گاهی می توانددر روابط رقابتی مابین شرکت های مسافرتی، مقصدهای توریسم را تغییر دهد.
بررسی اقلیمی باد منجیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقرار الگوهای متفاوت فشار در فصول مختلف سال در تلفیق با عوارض سطح زمین باعث ایجاد یکی از شدیدترین بادهای محلی ایران در جنوب دریای خزر شده است. دره سفید رود کانال ارتباطی بین دریای خزر در شمال و خشکی گسترده ایران مرکزی در جنوب میباشد. تفاوت عرض جغرافیایی این دو پهنه سبب شده تا از نظر بیلان انرژی و الگوهای گردشی هوا، شرایط مختلفی در منطقه استقرار یابد. به طوری که این تضادها در نهایت الگوهای متفاوتی از فشار را در فصول مختلف سال در سطح منطقه بوجود میآورند. نتیجه این وضعیت تبادل هوا بین پهنه آبی خزر و خشکی ایران مرکزی است. از آنجایی که دیواره کوهستانی البرز مانع از تبادل هوا در این منطقه شده است بنابراین جریان هوا فقط از طریق دره هایی که عمود بر جهت ناهمواریهاست انجام میشود. در این پژوهش با بررسی آمار ایستگاههای سینوپتیک مستقر در سطح منطقه و نقشه های سینوپتیک در فصول مختلف سال، علل وزش باد، عوامل مؤثر در ایجاد آن و تغییرات ماهانه، فصلی و سالانه در ساعات مختلف روز مورد بررسی قرار گرفته است، نتایج این پژوهش عبارت است از : 1ـ در تمام سال میزان فشار در ایستگاههای واقع در شمال البرز بیشتر از ایستگاههای جنوب آن، در محدوده وزش باد منجیل است. 2ـ جریان باد غالب و نایب غالب در 12 ماه سال در ایستگاه سینوپتیک منجیل به ترتیب، شمالی و سپس شمال غربی است. 3ـ درصد حالات هوای آرام در 12 ماه سال یکسان نبوده، به طوری که بین صفر درصد در ساعات 5/18 عصر در ماه اگوست (مرداد) تا 91/84 درصد در ساعات 5/6 به وقت محلی در دسامبر (آذرماه) در نوسان است. ?- روند تغییرات، تداوم جریان باد و درصد هوای آرام در فصول چهارگانه سال یکسان نبوده و الگوهای گردشی هوا در سطح زمین و سطوح میانی جو ارتباط دارد. بررسی نقشه های سینوپتیک نیز بیانگر الگوهای متفاوت هوا در فصول مختلف سال است، چنان که محدوده مطالعاتی دارای یک دوره هوای آرام با درصد باد کمتر در زمستان و یک دوره دارای باد با نداوم و سرعت بالا در تابستان است.
دورنمایی از وضعیت خشکسالی ایران طی سی سال آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم، به ویژه در اثر افزایش گازهای گلخانه ای، طی سال های اخیر مشکلات زیادی را همراه داشته که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بخش های مختلف جامعه را تحت تاثیر قرار داده است. یکی از مهمترین این پیامدها افزایش وقوع بلایای جوی-اقلیمی نظیر سیل، خشکسالی، چرخندهای حاره ای، بالا آمدن سطح آب دریا، توفان گرد و غبار و ... است، که شایع ترین آنها در ایران وقوع سیل و خشکسالی است. با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و سیستم های سینوپتیکی که این منطقه را تحت تاثیر قرار می دهند، آشکار است که خشکی از جمله ویژگی های این منطقه به حساب می آید و خشکسالی یکی از مهمترین و شایع ترین بلایای جوی-اقلیمی است که این کشور را متاثر می سازد. از آن جا که خشکسالی، بخش های مختلف جامعه مانند منابع آب، کشاورزی، صنعت، اقتصاد، بهداشت و ... را تحت تاثیر قرار می دهد، لذا پایش و ارزشیابی این بلیه در آینده به منظور ارایه ی برنامه ریزی صحیح در بخش های مختلف جامعه، امری لازم و ضروری است. برای دست یابی به این هدف، ابتدا باید داده های اقلیمی برای دوره های آتی شبیه سازی شوند. برای این منظور یکی از مناسب ترین روش ها، استفاده از خروجی الگوهای جفت شده جو–اقیانوس گردش عمومی جو ((AOGCM است. لذا، در این نوشتار ابتدا با استفاده از خروجی های الگوی GCM و ریزگردانی آنها به کمک الگوی LARS–WG، داده های بارش طی دوره 39-2010 شبیه سازی شده است. سپس با استفاده از این داده ها وضعیت خشکسالی کشور به کمک دو شاخص دهک (DI) و استاندارد بارش (SPI) طی این دوره مورد بررسی و ارزشیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق ضمن تایید هم خوانی این دو شاخص جهت بررسی وضعیت خشکسالی در کشور، نشان داده است که طی سی سال آینده شرایط خشکسالی در کشور رو به افزایش خواهد بود که این مساله وقوع تغییر اقلیم در منطقه را تایید می کند، به گونه ای که طی دوره مورد مطالعه، در سال های 2011، 2025، 2032، 2034، 2035 و 2039 بیشتر نقاط کشور با خشکسالی شدید و بسیار شدید روبرو خواهد بود که در این میان، وضعیت خشکسالی در سال 2039 به مراتب بحرانی تر خواهد بود.
بررسی عوامل جغرافیایی در آلودگی هوای تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر تهران یکی از آلوده ترین شهر های جهان بشمار می رود. در سال از هر سه روز یک روز توسط یکی یا چند تا از الاینده های اصلی آلوده است. عوامل متعددی در آلودگی آن نقش دارند. اما اثر عوامل جغرافیایی بیشتر از همه است. در این مقاله ویژگی های جغرافیایی شهر از توپوگرافی تا مسایل انسانی شرح داده شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که ویژگی های طبیعی شهر اثر بسیار زیاد در آلودگی آن دارند. باد غالب آن در غرب باد غربی و در شرق باد شرقی است. وارونگی های دمایی از ویژگی های دوره سرد آن می باشد که به همراه استقرار آنتی سیکلون ها هوای پایدار ایجاد می کنند. شدت و فراوانی بارندگی به اندازه ای نیست که همیشه بتواند هوای تهران را بشوید. به منظور سازگاری با این شرایط جغرافیایی مدیران و برنامه ریزان شهر باید از سنگینی صنایع و فعالیت های آلاینده بکاهند و با برنامه های تشویقی در مردم و متولیان شهر احساس مسولیت ایجاد نمایند.
سیل و مناطق سیل خیز در ایران
حوزه های تخصصی:
بررسی نقش ناهمواری ها در شکل گیری نواحی و خرده نواحی آب و هوایی استان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرایط اقلیمی هر محل در پراکندگی انسان، حیوان و گیاه نقش مهمی را ایفا می کند. لذا هرگونه فعالیت یا برنامه ریزی در زمینه های مختلف اقتصادی، کشاورزی و صنعتی در سطح زمین بدون شناخت اقلیم امکان پذیر نمی باشد، به همین دلیل پهنه بندی اقلیمی و شناخت مهمترین عوامل و عناصر تأثیرگذار بر هر ناحیه، یکی از راه های شناخت شناسنامه ی اقلیمی نواحی است. فقدان اطلاع از خرده اقلیم های نواحی، برنامه ریزی های اقتصادی و کشاورزی انسان را با شکست مواجه می سازد. به طور کلی اقلیم یک منطقه، متوسط وضعیت هوا در آن منطقه است و دسترسی به متوسط وضعیت هوا در یک مکان خاص، نیازمند آمار و اطلاعات درازمدت هواشناسی است. برای دریافت شناخت صحیح و جامع از اقلیم استان همدان، پهنه بندی اقلیمی با روش های نوین آماری مانند تحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای طی دوره 20 ساله (1372- 1392) انجام شد. برای این منظور تعداد 23 متغیر اقلیمی از 8 ایستگاه هواشناسی انتخاب گردید. سپس با استفاده از مدل رقومی ارتفاع، بین پارامترهای هواشناسی و لایه مزبور یک رابطه رگرسیونی چند متغیره اعمال گردید که در نهایت یک ماتریس پهنه ای به ابعاد 23 ×88 به دست آمد و مبنای ناحیه بندی قرارگرفت. بررسی اقلیم استان با روش تحلیل عاملی نشان می دهد که اقلیم استان ساخته ی 5 عامل است، این عوامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: دما و تغییرپذیری آن، دیدافقی، بارش، تندر و تابش. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای بر روی 5 عامل اقلیمی، وجود 6 ناحیه را در استان همدان نشان می دهد. یافته ها حاکی از آن است که عوامل اول و دوم به تنهایی 63 درصد رفتار اقلیمی را در استان تبیین می نمایند.
بررسی تاثیر دما و رطوبت نسبی برروی بارش طی دهه های اخیر (مطالعه موردی: ایستگاه زنجان)
حوزه های تخصصی:
دما و بارش دو مهم متغیر اقلیمی می باشند که در زندگی و فعالیت های افراد تاثیر به سزایی دارند. این دو عنصر، در حالت کلی دارای تغییرات وابسته به هم می باشند. در این تحقیق، میزان همبستگی میان دما و بارش، به وسیله ضریب همبستگی خطی پیرسون تعیین می شود. وجود یا عدم وجود رابطه خطی بین دما و بارش نیز آزمون گردید. همچنین تاثیر همزمان دما و رطوبت نسبی بر روی بارش محاسبه شده و معناداری رگرسیون بررسی شد. در این تحقیق جهت ترسیم نمودارها و تحلیل رگرسیون چند متغیره، از نرم افزار SPSS استفاده شده است. با استفاده از یافته های این تحقیق، مشخص شد که رابطه ای ضعیف و معکوس بین دما و بارش وجود دارد. سهم واقعی تغییرات دما در بارش 3.61درصد بوده و بسیار کم می باشد و بین دما و بارش رابطه خطی برقرار نیست. در رگرسیون دو متغیری نیز دما تاثیر معنی داری در بارش نشان نداد؛ ولی رطوبت نسبی متغیر مؤثری در بارش این ایستگاه بود. در این مطالعه، میانگین سالانه دما و بارش ایستگاه زنجان در طول دوره آماری 2005-1956 که از سایت هواشناسی استخراج شده؛ مورد استفاده قرار گرفته است. زنجان در َ41 ْ36 شمالی و َ 29ْ48 شرقی در شمال غرب ایران واقع شده است. ارتفاع این شهر نسبت به دریا، در محل ایستگاه، 1620 متر می باشد.
کاربرد آزمون ناپارامتری من-کندال در برآورد تغییرات دمایی
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه داده های مربوط به حداقلها و حداکثرهای مطلق سالانه دمای روزانه ایستگاه سینوپتیک اصفهان طی دوره آماری 1951 تا 2005 میلادی به مدت 55 سال مورد استفاده قرار گرفته است. برای بررسی ارتباط بین دماهای حداقل و حداکثر مطلق با گرمایش جهانی، از داده های متوسط جهانی ناهنجاری های دما در بازه 1991 تا 2005 میلادی استفاده شده است. از روش های رگرسیون خطی (خطی ساده، منحنی اس شکل و پلی نومیال) و آماره من-کندال برای آزمون معنی داری روند تغییرات سری های دمایی استفاده شده است. نتایج کلی این تحقیق نشانگر عدم تغییرات معنی دار در روند بلند مدت دماهای کرانگین اصفهان بوده است با این وجود دماهای کرانگین این ایستگاه از سال 1990 به بعد تحت تاثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته و دچار تحول شده و روند رو به تغییری را طی کرده است. نتایج آشکار سازی روند تغییرات دماهای کرانگین حداکثر اصفهان مثبت و دماهای کرانگین حداقل بویژه برای سال های بعد از سال 1990 که عمدتاً تحت تاثیر پدیده آغاز سرد قرار گرفته، منفی بوده که این امر به معنی کاهش شدت سرمای زمستان و معتدل تر شدن آن و برعکس روند معنی دار و مثبت تغییرات دماهای کرانگین حداکثر اصفهان نشانگر افزایش تدریجی دماهای بیشینه و شدت گرفتن گرمای تابستانه می باشد.
روشهای طبقه بندی اقلیمی
حوزه های تخصصی:
ارتباط شاخص اقلیمی NAO با مقادیر میانگین، حداکثر و حداقل دمای ماهانه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش ارتباط نوسانات شاخص فشار سطح دریا در اطلس شمالی، با میانگین، حداقل و حداکثر دماهای ماهانه شمال غرب ایران در دوره آماری از سال های 1987 تا سال 2005 مورد بررسی قرار گرفته است. روش مورد استفاده این پژوهش، استفاده از آمار تحلیلی (ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مؤلفه های روند چند جمله ای مرتبه ی 6) می باشد. همچنین با استفاده از نقشه پهنه بندی میزان همبستگی شاخص NAO با دماها به صورت فضایی مشخص گردید. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که پدیده NAO در همه ایستگاه ها با دمای هوا همبستگی منفی دارد. ضرایب همبستگی به دست آمده تاثیر ضعیف تا نسبتاً متوسط NAO در دماهای منطقه را نشان می دهند. بیشترین میزان همبستگی شاخص NAO با دماهای میانگین ماهانه، و کمترین همبستگی با حداقل دماهای ماهانه دیده می شود. بیشترین ضریب همبستگی به دست آمده در هر سه دمای میانگین، حداقل و حداکثر با شاخص NAO، مربوط به ایستگاه شهرستان اردبیل می باشد. مدل نوسانی روند چندجمله ای طی دو موج مشخص، وجود همبستگی منفی بین NAO را با دماهای شمال غرب ایران تایید می کند.
بررسی تغییرات مکانی پرفشار جنب حاره در بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به منظور شناسایی ارتباط مکانی سیستم پرارتفاع جنب حاره با بارش های تابستانه نیمه جنوبی ایران، داده های بارش روزانه ایستگاه های سینوپتیک نیمه جنوبی ایران در دوره 1987 تا 2005 مورد بررسی قرار گرفت و شش دوره بارش فراگیر انتخاب گردید. بعد از بررسی نقشه فشار سطح زمین و ارتفاع ژئوپتانسیل در ترازهای 700، 500 و 300 هکتوپاسکال در روزهای بارش انتخاب شده، دو الگوی متفاوت شناسایی گردید. در الگوی نوع اول، در نتیجه حرکت چرخندی سیستم موسمی، رطوبت اقیانوس هند و دریاهای مجاور به سطوح پایین تروپوسفر انتقال می یابد. در سطوح میانی، ناوه غربی به سمت نیمه جنوبی ایران گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به عرض های پایین می شود. همچنین محور زبانه پرفشار جنب حاره تقریبا به حالت غربی - شرقی قرار می گیرد. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل به ترتیب در ترازهای 300 و 500 هکتوپاسکال اتفاق می افتد و به علت تضعیف سیستم جنب حاره در سطوح میانی تروپوسفر ضخامت لایه همرفت تا تراز 500 هکتوپاسکال ادامه می یابد. در الگوی نوع دوم، سیستم موسمی به سمت ناحیه مطالعه ما گسترش یافته و همراه با نزدیک شدن کم فشارهای موسمی بارش های شدیدی رخ داده است.
در این نوع الگو ناوه جریانات غربی به سمت حوضه دریای مدیترانه گسترش یافته و سبب عقب نشینی زبانه پرارتفاع جنب حاره به سمت شمال آفریقا می شود و هسته پرارتفاعی از آن جدا شده و بر روی ایران باقی می ماند. در چنین شرایطی سیستم پرارتفاع به لایه های بالاتر انتقال می یابد و شرایط برای صعود هوای مرطوب موسمی و ایجاد بارش های همرفتی ایجاد می شود. در بارش های این الگو حداکثر کاهش ارتفاع ژئوپتانسیل در تراز 700 هکتوپاسکال رخ داده و ضخامت لایه همرفت نسبت به الگوی اول کمتر بوده و تا بالاتر از تراز 700 هکتوپاسکال می رسد"
تاثیر آب و هوا در پراکندگی نواحی جمعیتی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا ارتباط بین نواحی جمعیتی استان فارس با شرایط آب و هوایی مناطق مختلف استان شناسایی گردد. بنابراین در ابتدا توده های هوایی مختلف تاثیرگذار بر اقلیم استان شناسایی شدند که این توده ها شامل بادهای شمالی بادهای غربی توده هوای جنوب و بادهای محلی می باشند. سپس بعد از شناسایی نوع اقلیم مناطق مختلف و تجزیه و تحلیل آمار پراکندگی جمعیت استان ارتباط بین پراکندگی جمعیت با شرایط آب و هوایی شناسایی گردید. در نهایت مشخص شد که مناطق مرکزی استان فارس به دلیل شرایط اقلیمی مناسب با سهم تراکم ...
بررسی شرایط آب و هوایی شمال استان آذربایجان غربی به منظور کشت زیتون و پهنه بندی زراعی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"این تحقیق به منظور تطبیق شرایط آب و هوایی ایستگاه های منتخب در استان آذربایجان غربی (ارومیه، خوی، سلماس، کهریز، ماکو) با نیازهای بیوکلیماتیک درخت زیتون و بررسی کمی و کیفی عناصر اقلیمی موجود در منطقه، جهت کشت این گیاه صورت گرفته است. عناصر اقلیمی ایستگاه ها به صورت اطلاعات روزانه در طی دوره 15 ساله (1989-2003) برسی گردیده است. پس از بررسی داده های اقلیمی و مقایسه آنها با شرایط مورد نیاز گیاه زیتون، ابتدا ایستگاههایی که امکان کشت این گیاه در آنها فراهم است، مشخص گردیده و سپس با استفاده از نرم افزار AutoCad و روش های پهنه بندی اراضی روی نقشه های منطقه نمایش داده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلی عناصر اقلیمی و مطابقت آن با نیازهای زیست اقلیمی درخت زیتون نشان میدهد که این گیاه به کاهش دما (مخصوصا به صورت ناگهانی) حساس بوده و بر اساس مطالعات انجام شده عنصر دما به عنوان یک عامل محدود کننده در منطقه مورد مطالعه ارزیابی می شود بطوری که کشت درخت زیتون را فقط به ایستگاه های کهریز و ارومیه محدود می سازد.
همچنین در این مطالعه زمان دقیق کاشت و برداشت محصول زیتون برای منطقه مورد مطالعه مشخص گردید. با توجه به آب و هوای سرد و کوهستانی منطقه، زمان گل دهی و برداشت محصول دیرتر از سایر نواحی می باشد. زمان گل دهی این گیاه در منطقه، خردادماه و زمان برداشت محصول اواخر شهریورماه و اوایل مهرماه بوده و برای برداشت به منظور روغن کشی، آذرماه، مناسب می باشد."
اثر پوشش گیاهی بر کاهش رواناب و هدر رفت خاک با استفاده از شبیه سازی باران در مراتع نشو استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده مبسوط 1- مقدمه فرسایش خاک یک مسئله محیطی جهانی می باشد که از حاصلخیزی خاک و کیفیت آب کاسته، رسوب زایی و احتمال ایجاد سیل را افزایش می دهد. فرسایش خاک جدا شدن و انتقال ذرات خاک به وسیله عوامل فرساینده آب یا باد است.مطالعات مختلفی نیز به اثر مثبت پوشش گیاهی در تنظیم فرآیند های هیدرولوژیکی سطح زمین و کاهش رواناب و فرسایش خاک اشاره کردند (Zheng, 2006؛ Zhou et al., 2008 ؛ Vásquez-Méndez et al., 2010؛ Ouyang et al., 2010؛ Zhang, G.H., Liu and Wang, 2010؛ Nunes, de Almeida and Coelho, 2011 و Wildhaber et al., 2011). به منظور نشان دادن نقش پوشش گیاهی می توان گفت، کاهش پوشش گیاهی در نتیجه فعالیت های انسانی مثل چرای شدید یا جنگل زایی منجر به جدا شدن چسبندگی ذرات خاک می شود که خطر هرزآب و فرسایش خاک را افزایش می دهد.این تحقیق به منظور شناخت بهتر نقش مقادیر مختلف پوشش گیاهی مرتعی درکنترل جریان سطحی وهدررفت خاک با استفاده ازشبیه-ساز باران در مرتع نشو رویان در استان مازندران انجام شده است. 2- روش شناسی برای اینتحقیق یک منطقه تقریبا شش هکتاری با دارا بودن درصدهای مختلف پوشش حداقل، متوسط و حداکثر گیاهی انتخاب شد. در یک شبکه نموداری متشکل از 110 نقطه در قالب شبکه سلولی منظم 30×30 مترمربعی در منطقه، اقدام به شبیه سازی باران با شدت ثابت 2 میلی متر بر دقیقه، مدت زمان 11 دقیقه در پلات 09/0 متر مربعی شد و نمونه های رواناب و رسوب برداشت و به آزمایشگاه منتقل شدند. درمحل نمونه ها پلات مستقر و پوشش گیاهی نیز اندازه گیری شد. 3- بحث نتایج تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از آنالیز واریانس و مقایسه میانگین دانکن نشان داد مقادیر مختلف پوشش گیاهی تأثیر معنی داری بر مؤلفه های رواناب و رسوب در منطقه مورد مطالعه داشتند. آستانه شروع رواناب در پوشش گیاهی حداکثر بطور معنی داری بیشتر از پوشش های حداقل و متوسط گیاهی می باشد. به طوریکه پوشش گیاهی زیاد با به تأخیر انداختن شکل گیری رواناب، باعث افزایش نفوذپذیری آب در خاک شده، از هدررفت خاک می کاهد و موجب کاهش فرسایش خاک می شود. میانگین حجم رواناب در پوشش های مختلف گیاهی اختلاف معنی داری با یکدیگر دارند. پوشش گیاهی حداقل و حداکثر به ترتیب بیشترین و کمترین مقدار حجم رواناب (لیتر در متر مربع) را دارند. علت اینکه پوشش گیاهی حداکثر کمترین حجم رواناب را دارد این است که پوشش گیاهی به عنوان یک سپر حفاظتی از خاک عمل می کند، با جذب بارش باران، بخش قابل توجهی از انرژی قطرات باران را توسط برگ، ساقه و ریشه خود گرفته و انرژی قطرات باران را کاهش داده، باعث استحکام تراکم خاک شده و از اثر پاشمانی جلوگیری کرده، حجم رواناب را کاهش داده و از تخریب خاک تا حد زیادی می کاهد.ضریب رواناب در پوشش گیاهی حداقل بیشترین و در پوشش حداکثر کمترین مقدار خود را دارد. بین پوشش های مختلف گیاهی اختلاف معنی داری از نظر میزان ضریب رواناب در منطقه مورد مطالعه وجود داشت. نتایج نشان داد مقدار بار رسوب در پوشش گیاهی حداقل، 8/6 برابر پوشش گیاهی حداکثر و 99/1 برابر پوشش گیاهی متوسط می باشد و مقدار فرسایش در پوشش گیاهی حداکثر به طور معنی داری کمتر از دو مقدار دیگر پوشش گیاهی می باشد و بین پوشش های مختلف گیاهی از نظر مقدار بار رسوب اختلاف معنی داری وجود داشت. پوشش گیاهی حداکثر با جذب بارش، کاهش جریان سطحی و رواناب از هدررفت خاک می کاهد. بین پوشش گیاهی حداقل و حداکثر اختلاف معنی دار آماری از نظر غلظت رسوب وجود داشت. بیشترین مقدار غلظت رسوب در پوشش گیاهی حداقل و کمترین مقدار آن در پوشش گیاهی حداکثر وجود داشت. غلظت رسوب رابطه منفی با درصد پوشش گیاهی دارد و هر چه درصد پوشش گیاهی بیشتر باشد مقدار غلظت رسوب کمتر است. 4- نتیجه گیری نتایج مدل های رگرسیون خطی ساده نشان داد پوشش گیاهی اثر کاهشی بر مقادیر حجم رواناب، ضریب رواناب، بار رسوب (فرسایش خاک) و غلظت رسوب داشته است. اما اثر افزایشی بر مولفه آستانه شروع رواناب داشته است تا رواناب در زمان بیشتری بعد از رگبار ایجاد شود. بر این مدل ها میتوان با دقت بالایی میزان رواناب و فرسایش خاک را برآورد نمود. نتایج این تحقیق نشان داد پوشش های مختلف گیاهی (حداقل، متوسط و حداکثر)، تأثیر معنی داری بر مؤلفه های رواناب و رسوب در منطقه مورد مطالعه داشتند و پوشش گیاهی حداکثر بیشترین سهم را در کاهش رواناب و رسوب در منطقه داشته است. لذا با توجه به اثرات مثبت پوشش گیاهی، لزوم توجه ویژه به پوشش گیاهی مرتعی به منظور کاهش رواناب، فرسایش خاک احساس میشود و پیشنهاد میشود برنامه های بیولوژیکی و حفاظت خاک به منظور کاهش خسارات فرسایش خاک در قسمت های با حساسیت فرسایش بالا در منطقه صورت گیرد.
اقلیم و معماری مدارس نوساز شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"توجه به اهداف عمده طراحی اقلیمی در هر منطقه آب و هوایی و پیش بینی مواردی در جهت تحقق بخشیدن به این اهداف موجب سازگاری و هماهنگی ساختمان ها با شرایط اقلیمی و موجب صرفه جویی در مصرف انرژی و هویت یافتن معماری در هر اقلیم خواهد شد.
این پژوهش به منظور بررسی میزان تطابق معماری مدارس نوساز شهر اصفهان با شاخص های اقلیم معماری این شهر انجام شده است. در این پژوهش ابتدا با بررسی عناصر اقلیمی مانند دما، باد، رطوبت و ... و ترسیم دیاگرام های مربوطه رژیم دما و بارش شهر اصفهان را مشخص نموده و سپس با ترسیم نمودار «کلیماگرام» این شهر و بر اساس شاخص های اقلیمی به دست آمده نوع اقلیم منطقه پژوهش تعیین شده است. سپس با استفاده از جداول ماهونی و نمودار منطقه آسایش اصفهان و با توجه به دیاگرام های اقلیمی شاخص های معماری متناسب با اقلیم اصفهان مانند جهت مناسب ساختمان در ارتباط با عوامل اقلیمی (مانند تابش خورشید و بردار باد)، ابعاد پنجره ها، بررسی وضعیت سایبان ها و تعیین عمق و اندازه مناسب آن و ... مشخص گردیده است. در مرحله بعد با استفاده از اطلاعات به دست آمده توسط کارنامه ساختمانی و پلان مدارس جامعه آماری به بررسی هماهنگی معماری مدارس نوساز شهر اصفهان با استانداردهای به دست آمده پرداخته شده است.
طبق یافته های این پژوهش مدارس مورد بررسی از نظر جهت استقرار و نحوه قرارگیری (کشیدگی شرقی - غربی) با استانداردهای اقلیمی این شهر تطابق داشته و با توجه به جهت استقرار پنجره ها (شمالی - جنوبی) تهویه طبیعی اکثر مدارس مناسب بوده است. غالب مدارس مورد بررسی در زمینه وجود سایبان با عمق و زاویه مناسب فاقد تناسب با شرایط اقلیمی شهر اصفهان بوده اند. میزان و نحوه به کارگیری پوشش گیاهی مناسب و موثر در تنظیم شرایط آسایش فضاهای داخلی و محوطه ساختمان مدارس نوساز نیز تناسبی با شرایط اقلیمی شهر اصفهان نداشته است."
بررسی وجود تغییر دما در دشت مشهد به عنوان نمایه تغییر اقلیم در منطقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر اقلیم و افزایش درجه حرارت یکی از مسایل مهم زیست محیطی بشر به حساب می آید که در سالهای اخیر مطالعات زیادی را به خود اختصاص داده است. افزایش میانگین دمای کره زمین و تغییرات آن نمایه ای از تغییرات اقلیمی است که در تمامی نظریه های تغییر اقلیم به آن توجه شده است. با بررسی روند تغییرات میانگین دمای هوا می توان تغییرات اقلیمی در منطقه را ردیابی نمود. بر آورد ها نشان می دهد که میزان میانگین دمای کره زمین تا سال 2030 میلادی 0.7 تا 2 درجه سانتی گراد بیشتر از امروز خواهد بود. بر حسب سناریو های مختلف مدل های تغییر اقلیم افزایش درجه حرارت ناشی از تغییرات اقلیمی در اغلب نقاط جهان پیش بینی و نتایج مختلفی ارایه گردیده است. بر اساس این پیش بینی ها میانگین درجه حرارت در مقیاس جهانی برای سال 2050 میلادی در سناریوهای مختلف تغییر اقلیم بین 3.5 تا 5 درجه سانتی گراد متغیر می باشد. همچنین شدت تغییر درجه حرارت در مناطق مختلف تفاوت زیادی خواهد داشت.مقاله حاضر برگرفته از بخشی از پژوهش بررسی تغییر اقلیم در دشت مشهد است. محدوده مورد مطالعه در طول جغرافیایی´20-°58 و´8 -°60 درجه شرقی و عرض جغرافیایی ´0-°36 و ´5-°37 شمالی در استان خراسان رضوی قرار گرفته است که بر اساس آمار موجود دارای متوسط دمای سالانه 12.4 و متوسط بارش 278.6 میلی متر است. برای داده های هوا شناسی مورد نیاز از ایستگاه سینوپتیک مشهد و گلمکان و 8 ایستگاه تبخیر سنجی و 25 ایستگاه باران سنجی واقع در دشت استفاده شده است. تغییرات زمانی درجه حرارت امری کاملا مشخص در هر اقلیم است. مطالعه تغییر اقلیم و گرم شدن کره زمین به تغییرات درجه حرارت در طول دوره های آماری دراز مدت می پردازد. ساده ترین روش های مطالعه روند تغییرات درجه حرارت استفاده از روش های رگرسیون بین دمای هوا و زمان وقوع است. روش من کندال و لتن مایر دو روش آماری است که با استفاده از آنها روند تغییرات درجه حرارت در دشت مشهد مورد بررسی قرار گرفت. روند تغییرات درجه حرارت در دو سطح احتمالی 1 و 5 درصد بررسی گردید. در روش لتن مایر و من کندال در سطح 1 و 5 درصد برای تمام ماه ها روند تغییرات درجه حرارت بررسی گردید نتایج نشان داد که در بیشتر ماه ها روند افزایشی بوده است.برای روش رگرسیون خطی و نمایی و درجه دو در تمام ایستگاهها برای هر سه پارامتر درجه حرارت (حداقل، حداکثر، متوسط)، روند صعودی به دست آمد. این روند افزایشی درجه حرارت به خصوص برای دمای حد اقل، بارزتر است. درجه حرارت در دوره های مختلف آماری با یکدیگر مقایسه گردید میانگین سه گانه درجه حرارت در سطح 1 و 5 درصد در 25 ساله اخیر با 25 ساله قبل به طور معنی داری اختلاف دارد. این تفاوت بین دوره های ده ساله اخیر با میانگین دراز مدت مشهود است. در روش لتن مایر و من کندال در سطح 1 و 5 درصد برای تمام ماه ها روند تغییرات درجه حرارت بررسی و نتایج نشان می دهد که در بیشتر ماه ها روند افزایشی است. اختلاف درجه حرارت هر سال با میانگین دراز مدت نیز محاسبه گردید نتایج نشان می دهد که روند تغییرات در اغلب ماه ها مثبت و افزایشی است. تغییرات تفاوت دمای متوسط سالانه دشت مشهد در طول دوره آماری با میانگین دراز مدت 50 ساله بررسی گردید در این حالت نیز داده های درجه حرارت نشان دهنده روند مثبت در منطقه است و به طور کلی تغییرات دما در دشت مشهد مشهود بوده و می توان از این تغییرات به عنوان نمایه ای از تغییر اقلیم نام برد.