فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر به پیش نگری اثرهای تغییرات آب و هوایی بر درجه روزهای نیاز سرمایشی و گرمایشی ایستگاه های منتخب ایلام و دهلران از طریق داده مشاهده ای و داده شبیه سازی شده دوره آینده براساس برون داد مدل های CMIP5 پرداخته شد. بررسی داده واقعی دوره پایه نشان داد که روند افزایشی و کاهشی به ترتیب برای نیاز سرمایشی و گرمایشی در ایستگاه های ایلام و دهلران وجود دارد. در دوره آینده نیاز گرمایشی در هر دو سناریوی RCP8.5 و RCP4.5 نسبت به دوره پایه کاهش خواهد یافت؛ به طوری که تا افق 2090 در سناریوی بدبینانه در ایستگاه ایلام به طور متوسط 20 درجه روز و در ایستگاه دهلران 10 درجه روز نسبت به دوره پایه کاهش رخ خواهد داد. همچنین، در دوره آینده نیاز سرمایشی نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در ایستگاه های ایلام و دهلران در دوره آینده میانی و دور به طور متوسط به ترتیب 9، 14، 10، و 20 درجه روز بر مقدار نیاز سرمایشی افزوده خواهد شد. تحت شرایط تغییر اقلیم دوره آینده، تعداد روزهای همراه با نیاز سرمایشی در این ایستگاه ها به جلو خواهد افتاد و، از طرفی دیگر، بازه زمانی همراه با نیاز سرمایشی مورد نیاز در طی سال گسترده تر خواهد شد.
مدلسازی و آنالیز چیدمان فضای ژئو-دموگرافیک در حوضه آبریز خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکرد چیدمان فضا، به پدیدارشناسی و بررسی و آنالیز مجموعه ای از روابط، نسبت ها، الگوها، بافت ها و سازمندی های ساختار فضایی می پردازد تا ازطریق این رهیافت به شناخت متعالی وجامع تر فضا نائل شود. این پژوهش با اتکاء به چندحوزه معرفتی ازجمله تئوری چیدمان فضا، پدیدارشناسی و آلومتری و بسط و توسعه کمی آن ها درمطالعات ژئودموگرافیک به خلق مدل های جدیددست یافته است، ازاینرو ساختار چینش فضایی گستره مطالعاتی تعریف ومؤلفه های فضایی درسه محورکلی روابط فضایی، الگوهای فضایی ونسبت های فضایی طبقه بندی شده است. آنالیز چیدمان فضا با نگاه به فضای ژئو-دموگرافیک حوضه آبریز خلیج فارس در سطوح چینش فضایی، آرایه ودرایه ها مفهوم سازی، فرمولیزه ومدل سازی گردیده است. در تحلیل روابط فضایی بین آرایه های مکانی وجمعیتی مدل سازی، واژه سازی گردیده است؛ بطوریکه مدل سازی ها درسه سطح مفهومی، ریاضی وگرافیکی انجام گرفته وفضانمایی با ساختارهای فراکتالی و غیرفراکتالی در جهت نمایه سازی عمق ودرجه ارتباطی بین مؤلفه های فضایی تدوین وارائه گردیده است. دربخش چینش الگوهای فضایی، آرایه های تراکمی، فاصله ای، پراکندگی وتوزیع، مدنظر قرارگرفته است ومدل های مفهومی درتدوین وتوسعه یافته و با استفاده ازمدل های کمی وریاضی ارائه شده است. نسبت های فضایی نیز با مفاهیم نسبت های آلومتریک ایزومتریک تبیین وباتلفیق فضای تئوریک چیدمان فضا، مدل های مفهومی وکمی تدارک گردیده ونسبت های آلومتریک مثبت و منفی درتعامل بامفاهیم پسخوراندهای منفی ومثبت درتوجیه نسبت های تأثیرگذار در فضای ژئودموگرافیکی تفسیر، تبیین و مدل سازی گردیده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان می دهد: • ادراک چیدمان فضا، تبیین وتدوین الگو وچینش فضای سکونتگاهی درایجاد وتوسعه کانون های سکونتگاهی مؤثر است. • آنالیز چیدمان فضای ژئودموگرافیک بااستفاده ازتحلیل ومدل سازی روابط، الگوها ونسبت های فضایی می تواند درآمایش بنیادین سرزمین، مکان گزینی ومکان یابی مورداستفاده قرارگیرد.
نقش تغییر روش های درون یابی برای تولید عامل R در برآورد فرسایش خاک حوضه های آبریز به روش RUSLE (مطالعه موردی: حوضه آبریز بالارود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری فن های نو برای شناخت عوامل مؤثر در فرسایش به ویژه فرسایش آبی و اندازه گیری مقدار آن در حوضه های آبریز جهت بهره گیری از آن در توسعه پایدار امری ضروری است. در این پژوهش از مدل تجربی RUSLE برای برآورد فرسایش استفاده شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش روش های درون یابی های جبری (رگرسیون خطی) و زمین آمار (کریجینگ معمولی) برای تولید عامل R و نتایج آن در برآورد فرسایش و رسوب حوضه آبریز رودخانه بالارود واقع در استان خوزستان به روش RUSLE است. یکی از عوامل تأثیرگذار در این مدل، عامل فرسایندگی باران (R) است که از داده های 12 ایستگاه هواشناسی تهیه شده است. با استفاده از روش های درون یابی مختلفی می توان این عامل را برای منطقه موردمطالعه محاسبه نمود. روش شناسی این پژوهش بر مبنای استفاده از روش درون یابی رگرسیون خطی (جبری) و کریجینگ معمولی برای تعیین عامل R است. نتایج این پژوهش نشان داد که عامل R درون یابی شده از هر دو روش درون یابی جبری و کریجینگ معمولی دارای ضریب تعیین خودهمبستگی به ترتیب R2=0.985 و R2=0.964 هستند و گرچه اختلاف کمی در ضریب تعیین خودهمبستگی مکانی دارند اما استفاده از عامل R درون یابی شده توسط روش جبری منجر به بیش برآورد فرسایش (19315/135 t.ha-1.yr-1) می شود. همچنین نتایج نشان داد که هر دو نقشه فرسایش برآورد شده کم ترین و بیش ترین رابطه همبستگی را به ترتیب با عامل های R و LS خود دارند.
بررسی اثرات جهت جغرافیایی دامنه ها بر حجم مخروط افکنه (مطالعه موردی: شیرکوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشخصات مخروط افکنه از جمله حجم آنها در ارتباط با عوامل و پارامترهای مختلف و متعددی است که می توان آنها را در شش گروه عمده شامل عوامل اقلیمی و تغییرات آن، ویژگیهای هندسی حوضه های بالادست مخروط افکنه، لیتولوژی حوضه ها، تغییرات تکتونیکی بویژه تغییرات سطح اساس حوضه ها، تغییرات کاربری زمین و جهت جغرافیایی دامنه ها دسته بندی نمود. هدف این پژوهش بررسی نقش جهات جغرافیایی بر حجم مخروط افکنه ها در کوه بزرگ شیرکوه از کوههای پراکنده ایران مرکزی است. برای انجام این کار از تصاویر ماهواره ای، نقشه رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک 5 متر و همچنین نقشه های توپوگرافی برای مشخص نمودن محدوده مخروط افکنه ها و همچنین حوضه های آبریز بالادست استفاده گردید. بدین ترتیب، 24 مخروط افکنه بزرگ و قابل ملاحظه با محدوده حوضه های آبریز بالادست مشخص گردیدند. با استفاده از مدل کمی در سیستم اطلاعات جغرافیایی حجم مخروط افکنه ها محاسبه و میزان همبستگی آنها در SPSS با 8 پارامتر هندسی اندازه گیری شده حوضه های آبریز بالادست تعیین گردید. سپس، در مدل رگرسیون ضریب تعیین و سطح معناداری آنها نیز مشخص گردید. نتایج حاکی از آن است که در دامنه های جنوبی ضلع شرقی شیرکوه همبستگی بالایی بین حجم مخروط افکنه ها با عوامل هندسی بویژه مساحت(0.99)، محیط(0.98)، طول حوضه(0.95) و شیب متوسط حوضه(0.55) با سطح معنی داری صفر و نزدیک به صفر وجود دارد. این امر برای دامنه های غربی شیرکوه نیز صدق نموده و عوامل هندسی به ترتیب شامل مساحت، محیط و ضریب شکل(با همبستگی 0.99) طول حوضه(0.94)، شیب و ارتفاع متوسط(0.85) مهمترین عوامل تعیین کننده حجم مخروط های افکنه بوده اند. اما برای دامنه های شرقی با ضلع شمالی تنها شیب(0.64) و ضریب شکل(0.59) و برای دامنه های شمالی شیرکوه، ضریب گراویلیوس(0.43) و طول حوضه(0.37) همبستگی متوسطی را نشان می دهند که آن هم از سطح معنی داری قابل قبولی برخوردار نمی باشند. بنابراین در این دامنه ها عوامل هندسی حوضه ها کمترین نقش را در حجم مخروط افکنه ها ایفا کرده اند.
پهنه بندی مخاطره سیلاب در حوضه رودخانه کلات (زیرحوضه منتهی به شهر کلات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پهنه بندی بندی مناطق در معرض خطر سیلاب در محدوده مطالعاتی شهر کلات نادری در استان خراسان رضوی با استفاده از روش شعبان و همکاران و مدل (GIS Model Builder)، جهت مدل سازی داده های مکانی می باشد . برای ارزیابی مناطق تحت اثر سیلاب با استفاده از ویژگی های طبیعی و مورفولوژیکی از هفت فاکتور موثر در وقوع سیلاب شامل : عامل هیدرولوژی ، زمین شناسی، شیب ،ارتفاع ،تراکم زهکشی ،فاصله از آبراهه و کاربری اراضی استفاده گردیده است. همچنین به منظور استخراج مناطق در معرض خطرسیلاب، لایه های فوق در محیط GIS فراخوانی شد. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال کارشناسی و بازدیدهای میدانی به صورت نقشه های معیار طبقه بندی شدند. درنهایت با توجه به وزن به دست آمده نقشه پهنه بندی مناطق مستعد خطر سیلاب در محدوده مطالعاتی تهیه شد. با توجه به نتایج تحقیق از کل مساحت محدوده مطالعاتی 10/14درصد در طبقه خطر بسیار کم ، 30/15 درصد در طبقه خطر کم ، 20/35 درصد در طبقه خطر متوسط ، 26/42 درصد در طبقه خطر زیاد و 12/66 در طبقه خطر بسیار زیاد قرار گرفته است . عامل هیدرولوژی (رواناب، تراکم زهکشی، فاصله از آبراهه ) منطقه با ارزش 49/69 درصد بیشترین وزن و مهمترین عامل وقوع مخاطره سیلاب در منطقه مورد مطالعه بوده است و عامل کاربری اراضی باارزش 7/67 درصد کمترین وزن و تاثیر را به خود اختصاص داده است.
برآورد رطوبت خاک با استفاده از مدل جدید ذوزنقه ای مرئی برای حوضه ی سیمینه با استفاده از تصاویر ماهواره لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
181 - 205
حوزه های تخصصی:
به دلیل ناپیوستگی در برداشت نمونه ها و نداشتن دسترسی به اطلاعات کافی در ارتباط با شناخت ویژگی های مناطق و نیز، صرف هزینه و زمان زیاد جهت برآورد آب قابل دسترس خاک و تغییرات مکانی آن، استفاده از تصاویر ماهواره ای به صرفه است. "مدل ذوزنقه ای حرارتی- مرئی" بر اساس تفسیر توزیع پیکسل در فضای LST-VI، است که فضای LST-VI برای تخمین رطوبت سطحی خاک یا تبخیر-تعرق واقعی استفاده می شود. هدف از این مطالعه برآورد رطوبت خاک با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 در سال های ک 2015، 2016 و 2017 و با استفاده از توزیع پیکسل در فضای LST-VI(TOTRAM) و STR-VI (OPTRAM) می باشد. بر اساس رابطه ی رگرسیونی برازش شده برای دو مدل، بیشترین ضریب تعیین به دست آمده برای مدل TOTRAM در سال 2015 و 2017 برابر با 99/0 می باشد و برای مدل OPTRAM در سال 2017 برابر با 97/0 می باشد که نشان دهنده ی برازش و پراکنش دقیق داده ها در فضای LST-VI و STR-VI توسط مدل های مورد نظر می باشد. در حالت کلی می توان نتیجه گرفت که مدل OPTRAM بهتر و دقیق تر از مدل TOTRAM توانسته است رطوبت خاک را پیش بینی کند. چون ضرایب رگرسیونی به دست آمده برای OPTRAM مثبت و برای TOTRAM منفی است؛ یعنی STR-VI در محدوده ی طول موج مرئی نسبت به LST-VI در محدوه ی طول موج حرارتی، دقیق ترین برآورد از رطوبت خاک را در نواحی فاقد داده های کنترل زمینی می تواند داشته باشد.
بررسی ارتباط بین ویژگی های هیدروژئومورفیک و میزان تولید رسوب (مطالعه موردی: حوضه قرنقو در استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل منطقه ای بار رسوب رودخانه ها بخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک و ارتباط آن به خصوصیات حوضه های آبخیز در برآورد میزان فرسایش و رسوب از اهمیت بسزایی برخوردار است. لذا هدف از مطالعه حاضر مدل سازی رابطه ی بین میزان بار رسوب معلق با ویژگی های ژئومورفیکی حوضه رودخانه قرنقو است. این تحقیق با هدف استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای استخراج خصوصیات ژئومورفیک حوضه و ارتباط آن با رسوبدهی در 19 زیرحوضه رودخانه قرنقو انجام گرفت. به منظور تعیین ارتباط بین خصوصیات ژئومورفیک با رسوب هر زیرحوضه از تحلیل رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. نتیجه بررسی ارتباط بین خصوصیات ژئومورفیک با رسوب زیرحوضه ها نشان داد که مقدار رسوب تولیدی با حجم جریان و ضریب فرم حوضه، همبستگی مثبت داشته و در سطح 5 درصد معنی دار بوده است. همچنین جهت شناسایی عوامل تاثیرگذار بر میزان رسوب حوضه از بین متغیرهای موجود از روش تحلیل مولفه های اصلی(PCA) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که چهار عامل مساحت، محیط، طول و ضریب فرم حوضه به ترتیب 50، 9/20، 6/13 و 5/7 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پزوهش را تبیین کند. در مجموع چهار عامل استخراج شده نهایی توانسته اند 2/92 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند.
برآورد شوری خاک با استفاده از داده های دورسنجی و آمار مکانی در منطقه سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوری خاک یکی از عوامل محدودکننده رشد گیاهان و تخریب اراضی است. شناخت تغییرات مکانی و زمانی آن تأثیر به سزایی در مطالعات خاک شناسی، ژئومورفولوژی و هیدرولوژی دارد. برآورد شوری خاک با استفاده از داده های دورسنجی و آمار مکانی امکان تفکیک پارامترها را با دقت بالاتر فراهم نموده و شاخص ها با ضریب اطمینان بیشتری خود را نشان می دهند. هدف از این پژوهش، کاربردی ساختن و دسترسی به پایگاه های دور یا بیرون از دسترس شوری خاک در مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور است. منطقه سبزوار در غرب استان خراسان رضوی از لحاظ شرایط اقلیمی، خشک و نیمه خشک است و مسئله شور شدن خاک ها و تسریع روند آن در سال های اخیر یکی از چالش های اساسی این منطقه است؛ لذا شناخت شوری در این شرایط از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، 48 نمونه خاک منطبق با نقشه واحد کاری (ژئومورفولوژی) از منطقه برداشت شد، سپس به بررسی رابطه همبستگی بین مقادیر هدایت الکتریکی(EC) با متغیرهای بدست آمده از تصاویر ماهواره ای لندست شامل شاخص های شوری، شاخص های پوشش گیاه، شاخص روشنایی، باندهای تصویرسازهای TM,ETM+,OLI، شاخص مؤلفه های اصلی و شاخص انتقال طیفی، اقدام گردید. در محیط spss روش رگرسیون چند متغیره در قالب 5 روش رگرسیونی، رگرسیون چندگانه گام به گام، رگرسیون چندگانه پس حذف رو، رگرسیون چندگانه پیشرو، رگرسیون چندگانه وارد شونده، رگرسیون چندگانه عزل انجام گرفت. در محیط GIS10.2.2 ARC با استفاده از مدل های آمارمکانی، شاخص موران و خوشه بندی حداقل – حداکثر به بررسی رابطه همبستگی آن ها پرداخته شد. همبسته ترین متغیرها با محاسبه عامل تورم واریانس و ضریب پیرسون مشخص شدند. نتایج نشان می دهد الگوی همبستگی فضایی مثبت و مدل ها از ضریب همبستگی مناسبی برخوردارند. در این پژوهش روش های دورسنجی و مدل های پیش بینی کننده، توانایی مناسبی برای تخمین شوری سطحی خاک نشان دادند.
مورفوژنز توده های ماسه ای ساحلی و ارتباط آن با مؤلفه های رویشی گونه Sphaerocoma aucheri ، مطالعه موردی: جلگه ساحلی استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه Sphaerocoma aucheri در عرصه های ماسه ای سواحل استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان استقرار دارد. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط ژنز توده های ماسه ای جلگه با پارامترهای رویشی Sphaerocoma aucheri است. به این منظور، 7 رویشگاه این گونه در نوار ساحلی هرمزگان انتخاب شد. پارامترهای رویشی هر پایه گیاهی اندازه گیری شد؛ با حفر 9 پروفیل در هر رویشگاه و مناطق شاهد، از 3 عمق، نمونه تهیه و 16 ویژگی فیزیکی و شیمیایی خاک آزمایش شد. بر طبق نتایج، بین تراکم گونه با درصد رطوبت اشباع و آهک در هر سه عمق خاک به ترتیب با اثر منفی و مثبت همبستگی وجود دارد. تراکم گونه با درصد لای و میزان پتاسیم عمق اول، درصد رس در عمق دوم و سوم با اثر منفی و درصد ماسه در عمق اول و دوم با اثر مثبت، همبستگی معنی داری دارد. همچنین سطح پوشش تاجی با درصد رطوبت اشباع و درصد رس در هر سه عمق با اثر منفی و درصد ماسه در عمق اول با اثر مثبت همبستگی معنی داری دارد. قطر متوسط و ارتفاع گونه با درصد رطوبت اشباع عمق سوم با اثر منفی همبستگی معنی داری دارد. این نتایج نشان دهنده تأثیر ذرات تشکیل دهنده خاک بر ویژگی های رویشی گونه ساحلی است. به نظر می رسد این گونه صرفاً بر ماسه زارهای ساحلی که ضمن فرآیندهای دریایی رس و سیلت خود را از دست داده و از ماسه تشکیل شده اند استقرار داشته و بر توده های ماسه ای داخلی دارای رس و سیلت، استقرار پیدا نمی کند؛ از این رو می توان از آن به عنوان شاخصی برای تمایز این توده های ماسه ای استفاده کرد.
تغییرات مؤلفه های مؤثر در بارش های اوج ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش متغیرترین عنصر اقلیمی است که تغییرات آن پیامدهای زیست محیطی دارد. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های ایجاد بارش ایران در سطح میان تروپوسفری است. نخست داده های بارش 53 ایستگاه همدیدی (1984– 2013) از سازمان هواشناسی دریافت شد. برای ناحیه بندی از نظر دوره تداوم بارشی از تحلیل خوشه ای استفاده شد. براساس معیار روز بارشی، ایران به سه ناحیه طبقه بندی شد. به منظور مقایسه تغییرات مؤلفه های ایجاد روزهای اوج بارش در دو بازه پانزده ساله، داده های ارتفاع ژئوپتانسیل، باد مداری و نصف النهاری، امگا، تاوایی نسبی، و رطوبت ویژه از مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت جو دریافت شد. نتایج نشان داد اگرچه میانگین ارتفاع هسته مرکزی کم ارتفاع مؤثر بر بارش اوج در بازه دوم مطالعاتی از شمال به جنوب ایران کاسته و بر عمق ناوه ها افزوده شده است، قسمت جلوی ناوه اغلب در شرق ایران قرار گرفته و تأثیرگذاری آن ها بر بارش اوج نسبت به بازه اول کمتر شده است. موقعیت هسته مرکزی پُرارتفاع عربستان، نسبت به محل قرارگیری آن در بازه اول، شرقی تر شده و فرارفت رطوبت کمتری داشته است. همچنین، شیب ارتفاع (اختلاف ارتفاع هسته مرکزی با کنتور بیرونی) از شمال به جنوب کشور افزایش داشته است؛ این امر نشان می دهد بر شدت بارش ها افزوده شده است.
بررسی تأثیر پارامترهای محیطی و جمعیتی بر توزیع مکانی دمای سطح کلان شهر تهران با تلفیق مدل های آماری و مدل تک پنجره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین معضلات زیست محیطی در کلان شهرها افزایش دمای سطح و در نتیجه افزایش شدت جزیره حرارتی شهری است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر پارامترهای محیطی و جمعیتی در توزیع مکانی دمای سطح کلان شهر تهران است. بدین منظور، از ده تصویر ماهواره ای لندست مربوط به سال های 2010 و 2011 برای استخراج نقشه های پارامترهای محیطی، کاربری پوشش سطح زمین، و دمای سطح زمین استفاده شد. برای طبقه بندی کاربری پوشش سطح زمین از روش بیشترین شباهت و برای محاسبه دمای سطح از مدل تک پنجره استفاده شد. همچنین، برای مدل سازی پارامترهای محیطی از شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI استفاده شد. سرانجام، برای بررسی تأثیرگذاری پارامترهای جمعیتی و محیطی بر توزیع دمای سطح از تحلیل های آماری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که ضریب همبستگی بین میانگین شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI با دمای سطح به ترتیب 89/0-، 8/0-، و 82/0 است. میانگین دمای سطح برای کاربری های ساخته شده، فضای سبز، بایر، و آب به ترتیب 16/312، 36/309، 36/317، و 86/303 است. نتایج نشان داد که با افزایش مقادیر شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI دمای سطح به ترتیب کاهش، کاهش، و افزایش می یابد. همچنین، ارتباط مستقیم با ضریب همبستگی 65/0 بین تراکم جمعیت و میانگین دمای سطح هر منطقه وجود دارد.
ارتباط فعالیت های تکتونیکی و تأثیر آن در فرونشست زمین در حوضه ی آبریز دشت جوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
165 - 185
حوزه های تخصصی:
فرونشست پدیده ای مورفولوژیکی است که تحت تأثیر حرکت فرو رو زمین پدید می آید. علت رخداد این پدیده ممکن است متأثر از عوامل طبیعی و انسانی باشد. در این پژوهش سعی شده است، فعالیت های تکتونیکی و تأثیر آن در فرونشست زمین در حوضه ی آبریز دشت جوین بررسی شود. جهت دستیابی به این امر از روش های کمی از جمله شاخص شکل حوضه (BS)، شاخص عدم تقارن حوضه ی زهکشی (F) شاخص تقارن توپوگرافی معکوس (T)، شاخص سینوسی جبهه کوهستان (J)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص پهنای کف دره به ارتفاع آن (VF)، شاخص سینوسیته رودخانه (S) شاخص گرادیان طولی رودخانه (SL) استفاده گردید. همچنین با بهره از روش تداخل سنج راداری، سعی شد، ژئودوالیتی را در دشت جوین بیان کنیم. نتایج بدست آمده بر اساس شاخص ها AF,T,H,SMF,S,VF از لحاظ زمین ساختی فعال و شاخص SL در حالت نیمه فعال قرار دارد. فعالیت های تکتونیکی باعث کشیدگی دشت و نامتقارن شدن حوضه و عمیق شدن دره ها در محدوه ی مطالعاتی شده است. نتایج مربوط به تداخل سنج راداری نشان می دهد در بخش های که میزان بالاآمدگی بیشتر است؛ به موازات آن در دشت با فرونشست (با متوسط نرخ4/6 سانتی متر در سال) همراه است. همچنین دامنه ی فرونشست در راستای ارتفاعات به صورت شرقی-غربی می باشد و این دو را در ارتباط معناداری قرار داده است که تأییدی بر توسعه ی نظریه ی ژئودوالیتی در سطح حوضه می باشد. با توجه به مخاطرات ژئومورفیکی حوضه، لازم است در فعالیت های عمرانی و آمایش سرزمین، نقشه ی پهنه بندی خطر منطقه تهیه گردیده و بر مبنای آن اقدامات کنترلی، حفاظتی، پیشگیری و یا هشداردهندگی صورت پذیرد.
ارزیابی کارایی مدل های سری زمانی و فازی در مدل سازی دبی ماهانه (مطالعه ی موردی: حوضهی آبخیز کوه سوخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
65 - 86
حوزه های تخصصی:
تحلیل پدیده های هیدرولوژیکی با استفاده از سری زمانی ازجمله موضوعات مهم در هیدرولوژی است. در تحقیق حاضر از مدل رگرسیون کمترین مربعات فازی و مدل ARIMA برای شبیه سازی دبی ماهانه در حوضه ی آبخیز کوه سوخته استفاده گردید. طول دوره ی آماری 25 سال در نظر گرفته شد. در مدل خود همبسته تجمعی میانگین متحرک، ابتدا شناسایی مدل و مرتبه ی آن و در مرحله ی بعد تخمین پارامترها و کفایت مدل مورد بررسی قرار گرفت. در مدل رگرسیون کمترین مربعات فازی با در نظر گرفتن عدم قطعیت حاکم بر سیستم های طبیعی، از تابع عضویت مثلثی متقارن استفاده شد. جهت مقایسه ی کارایی دو مدل در پیش بینی دبی ماهانه، آمار هواشناسی و هیدرومتری مورداستفاده قرار گرفت. دبی ماهانه مدل سازی شده توسط مدل های ARIMA و رگرسیون کمترین مربعات فازی با استفاده از شاخص های مختلف ازجمله شاخص نش- ساتکلیف با هم مقایسه شدند که مقدار آن به ترتیب 84/0 و 88/0 برای کارایی مدل ها به دست آمد که نشان دهنده ی کارایی بهتر رویکرد رگرسیون کمترین مربعات فازی در برآورد دبی با مقادیر زیاد، نسبت به مدل سری زمانی است. ولی مدل ARIMA در برآورد دبی با مقادیر کم، دقت بیشتری دارد.
- برآورد تبخیر از سطح مخزن با استفاده از مدل شبکه ی عصبی مصنوعی (مطالعه ی موردی سد میناب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
39 - 56
حوزه های تخصصی:
تبخیر به عنوان یکی از پارامترهای طبیعی به علت نقش مهمی که در خروج آب از دسترس بشر دارد، همواره مورد توجه کارشناسان و محققان بوده است. در این پژوهش سعی شده است تا با بکارگیری مدل شبکه ی عصبی مصنوعی در برآورد تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب، میزان دقت مدل مورد ارزیابی قرار گیرد. برای بررسی روند تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر برای اطلاعات 19 ساله موجود، با استفاده از رگرسیون غیرخطی بهترین برازش از بین نقاط موجود برای داده ها ترسیم و روند کلی تغییرات پارامترهای مؤثر بر تبخیر مشخص شده است. همچنین برای مدلسازی تبخیر با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی از آمار 19 ساله، از سال 1374 تا 1392 استفاده و بهترین ساختار برای محاسبه ی میزان تبخیر از سطح دریاچه ی سد میناب انتخاب شده است. در این ساختار لایه ی اول و دوم دارای 5 نورون می باشند که با 1000 تکرار برای محاسبه ی آن، بهترین نتیجه به دست آمد. ضرایب آماری به دست آمده از تحلیل با استفاده از شبکه ی عصبی مصنوعی در انتخاب بهترین ساختارمورد توجه قرار گرفت که در این ساختار ضریب همبستگی با مقدار 8941/0 دارای بیشترین مقدار در بین آزمون های دیگر است و مقادیر خطا برای داده های آموزش و آزمایش نیز به ترتیب برابر با 0011/0 و 0082/0 است که پس از این ساختار، ساختارهای ANN(3,7,1)، ANN (4,10,1)، ANN(4,11,1)، ANN(5,3,1) دارای مقادیر ضریب همبستگی و خطای قابل قبولی در تعیین مقدار تبخیر از دریاچه ی سد میناب می باشند.
مقایسه روش پیکسل پایه ( بیشترین شباهت ) و شی گراء ( ماشین بردار پشتیبان ) در طبقه بندی کاربری اراضی ( منطقه اهر – ورزقان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالهای اخیر تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طبقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به عنوان جایگزینی مناسب برای تهیه این نوع نقشه ها مورد توجه قرار گرفته است، تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طیقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به روش های مورد استفاده در طبقه بندی، وضعیت پوشش زمین و شرایط محیطی منطقه مورد مطالعه بستگی دارد. نتایج حاصله در این زمینه بر حسب روش های طبقه بندی مورد استفاده، شرایط منطقه مورد مطالعه و داده های بکار گرفته شده متفاوت بوده است. در نتیجه در سال های اخیر با پیشرفت تکنولوژی پردازش کامپیوتری روش های جدیدی پیشنهاد شده است. بر اساس ویژگیهای پردازش تصویر، جهت استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای در این روش ها، آنها را می توان در دو گروه عمده تقسیم بندی نمود که عبارتند از: روش طبقه بندی مبتنی بر ارزش های عددی عناصر تصویری یا پیکسل ( پیکسل پایه ) و روش طبقه بندی مبتنی بر شی های تصویری (شی گرا ). هدف از این تحقیق، مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه ( الگوریتم بیشترین شباهت ) و شی پایه ( ماشین بردار پشتیبان ) برای تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده ازتصویرسنجنده HDR ماهواره ای SPOT5 و تصویر سنجنده OLI ماهواره Landsat8 در محدوده ی حوضه آبریز اهر چای از منطقه اهر تا ورزقان است. بدین منظور نقشه کاربری اراضی منطقه اهر – ورزقان با هر دو روش در نرم افزار ENVI 5.3 طبقه بندی شده است. مقایسه نتایج مربوط به صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی ها نشان می دهد که روش طبقه بندی شی گرا با افزایش دقت معادل 6/5 درصد صحّت کلی و 04/0 درصد ضریب کاپا، در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از دقت بالاتری برخوردار است .
پهنه بندی عرصه های آسیب پذیر در برابر مخاطرات طبیعی با تأکید بر زمین لغزش (مطالعه موردی: زیرحوضه گرگانرود شهرستان گرگان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرکات توده ای، ازجمله پدیده های مورفودینامیک هستند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه های مناطق کوهستانی به وقوع می پیوندد پهنه بندی لغزش ها یکی از روش هایی است که می توان به کمک آن مناطق بحرانی را تعیین کرده و از نقشه های پهنه بندی به دست آمده در برنامه ریزی ها استفاده کرد در این راستا با توجه به موضوع هدف پژوهش حاضر بررسی عرصه های آسیب پذیر در برابر مخاطرات طبیعی با تأکید بر زمین لغزش است. تحقیق حاضر، با توجه به ماهیت مسئله و موضوع موردبررسی، از نوع توصیفی - تحلیلی و از حیث مطالعات کاربردی با تأکید بر روش های کمی است. جهت شناسایی مکان های دارای پتانسیل لغزش بالا معیارهایی از قبیل: (شیب، جهت شیب، کاربری اراضی، فاصله از مراکز سکونتی، انحنای زمین، بارش، ارتفاع، تراکم پوشش گیاهی، زمین شناسی، خاک، تراکم آبراهه، فاصله از جاده مورد ملاحظه قرارگرفته اند به منظور محاسبه تراکم و میزان سبزی پوشش گیاهی از باندهای مادون قرمز نزدیک و باند قرمز(4-5) ماهواره لندست8 استفاده گردید و خروجی نهایی با روش هم پوشانی حسابی در محیط GISمحاسبه شد تمامی فرایندها و تجزیه تحلیل داده ها در محیط GIS و نرم افزار Super decision استفاده گردید همچنین نتایج بدست آمده در نقشه نهایی نشان دهنده آن است که طبقه 5 با ضریب رانش بالا 15 درصد از کل مساحت منطقه، طبقه4 با ضریب لغزش زیاد 19 درصد، طبقه3 با ضریب متوسط35 درصد، طبقه 2 با ضریب کم22 درصد، طبقه1 با ضریب خیلی کم8 درصد را به خود اختصاص داده اند درنتیجه بالغ بر 34 درصد از کل منطقه در معرض لغزش شدید قرار دارد.
بررسی تغییرات ژئومورفولوژیکی مئاندرهای رودخانه ای با استفاده از تصاویر ماهواره ای در بازه زمانی 1990 تا 2018 (مطالعه موردی: رودخانه بشار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودخانه ها به عنوان مهم ترین عامل موثر در تنوع ژئومورفولوژیکی عوارض سطح زمین به شمار آمده و تحت تاثیر عوامل و متغیرهای مختلف پیوسته در حال تغییر می باشند. در این پژوهش تغییرات هیدروژئومورفولوژی رودخانه بشار از منظر مئاندرشدگی آن مورد بررسی واقع شده که برای این منظور ابتدا با استفاده از فاکتورهای هندسی و زاویه مرکزی، مئاندرهای رودخانه مشخص و مورد بررسی قرار گرفته. در شناسایی تنوع سیستم مئاندری مسیر رودخانه بشار، انواع مئاندرها تقسیم بندی شد که 20 درصد از مئاندرهای این رودخانه از نوع مرکب، 15 درصد از نوع شریانی، 15 درصد مستقیم و 50 درصد از نوع ساده تشکیل شده اند. در این تحقیق از روش سنجش از دور برای نمایش تغییرات 28 ساله رودخانه استفاده شده است در ادامه با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست مرز حوضه آبخیز بشار جدا و طی سال های 1990 و 2018 در نرم افزار ENVI به صورت طبقه بندی نظارت شده به روش Maximum likelihood یا حداکثر احتمال طبقه بندی صورت گرفت. سپس مسیر رودخانه رقومی گردید و تغییرات در هر دو دوره به تفصیل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان می دهد که 62 درصد مسیر رودخانه از سال 1990 تا 2018 جابجایی داشته است و 38 درصد دیگر بدون تغییر باقی مانده است. بنا به نتایج بدست آمده میزان تغییرات در سال 1990 حاکی از فعال بودن عوامل تغییرات هیدرولیکی رودخانه مانند حجم دبی، سرعت جریان و... در این بازه زمانی بوده است ولی با این وجود فعالیت های انسانی عامل اصلی تغییرات تا سال 2018 به حساب می آیند.
بررسی پیچان رودهای قزل اوزن در محدوده ی شهرستان ماه نشان-زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات الگوی رودخانه، یکی از مهم ترین مسائل مهندسی رودخانه است که فعالیت ها و سازه های عمرانی را در حاشیه رودخانه ها تحت تأثیر قرار می دهد. مطالعه تغییرات مورفولوژیکی کانال های رودخانه ای به منظور راهکارهای کنترلی مناسب جهت حل مشکلات دینامیکی این نواحی، اهمیت دارد. در این پژوهش 91 کیلومتر از مسیر رودخانه قزل اوزن در شهرستان ماه نشان موردبررسی قرارگرفته است. هدف اصلی این مقاله بررسی پیچان رودهای قزل اوزن در محدوده ی ماه نشان، از طریق به کارگیری شاخص های هندسی و تصاویر ماهواره ای است. جهت دست یابی به این هدف با استفاده از تصاویر ماهواره ای IRS باقدرت تفکیک 5/2 متر و تصاویر گوگل ارث در محیط، GIS، Auto CAD و Global Mapper اقدام به محاسبه و اندازه گیری پارامترهای هندسی رودخانه شده است. با رقومی سازی مسیر رودخانه، شاخص های هندسی رود (زاویه مرکزی، شعاع نسبی، شکل پلان، ضریب پیچشی)، محاسبه شد و سپس علل تغییرات با استفاده از نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی، داده های هیدرولوژیکی و روش میدانی موردبررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد:1 رودخانه به طور میانگین در هر چهار دوره از انحنای قوس های خود کاسته است. همچنین تعداد قوس ها در سال 1373 نسبت به سال 1394 افزایش چشمگیری داشته است.
مطالعه پراکندگی و منشا یابی رسوبات لسی شمال شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسوبات لسی در شمال شرقی ایران به شکل پراکنده و با ضخامت کم بر روی دامنه های رو به شمال، شمال شرقی و شرقی نهشته شده اند. مطالعه و بررسی این رسوبات می تواند ما را در بازسازی فرایندهای ژئومورفولوژی گذشته یاری رساند. هدف از این مطالعه شناسایی و تعیین پراکنش رسوبات لسی، بررسی ویژگی های بافت رسوب ها، ویژگی های مورفوسکپی(SEM) و در نهایت منشأیابی این رسوبات در محدوده مورد مطالعه می باشد. در مجموع تعداد 119 نمونه سطحی به صورت پراکنده در کل منطقه برداشت و میزان گچ وآهک آنها مشخص گردید. از این تعداد24 نمونه پراکنده از منطقه جهت آزمایش توزیع اندازه ذرات وتعداد 4 نمونه جهت بررسی موفوسکپی(SEM) انتخاب شد. ماسه خیلی ریز ذره غالب در نمونه ها بوده و مجموع سیلت درشت و سیلت خیلی درشت و ماسه خیلی ریز به بیش از 60 درصد می رسند. در بررسی مورفوسکپی دانه های کوارتز مشخص شد که این دانه ها دارای گرد شدگی زیادی نمی باشند و غالب بودن شن خیلی ریز و گرد شدگی کم دانه های کوارتز و هاله مانند بودن اکثر ذرات کوارتز را می توان بعنوان شاهدی از محلی بودن و نزدیکی محل برداشت به محل نهشتگی در نظر گرفت. بین ارتفاع و میانگین اندازه ذرات نمونه های برداشت شده همبستگی منفی قوی وجود دارد(نمودار1) و هرچه به ارتفاع برداشت نمونه افزوده می شود میانگین اندازه ذرات آن کوچکتر می شود و ضریب همبستگی آن 7/- می باشد.
تحلیل شواهد ژئومورفیک و قابلیت آن در شناسایی گسل های پنهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر مواقع برای شناسایی گسل های پنهان از روش های ژئوفیزیکی استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر قابلیت ژئومورفولوژی جهت شناسایی گسل های پنهان مورد بررسی قرار گرفت. ازجمله مناطقی که رسوبات رودخانه ای آثار گسل ها را مدفون ساخته است شرق استان کرمانشاه است. با بررسی ژئومورفولوژی منطقه و براساس فرضیه جدایی طاقدیس شیرز از سفره رورانده و دیگر شواهد مورفوتکتونیکی حدود کلی گسل های پنهان شناسایی و بر روی نقشه زمین شناسی ترسیم شد. در مرحله بعد با پردازش داده های مغناطیس هوایی، موقعیت دقیق تر گسل ها ترسیم شد. سپس بر روی 4گسل، 5 مقطع برداشت VLF و مغناطیس زمینی صورت گرفت و نتایج مربوط به مراحل پیشین با استفاده از روش های ژئوفیزیکی نیز صحت سنجی شد. اولین گسل از غرب ارتفاعات پرآو و از شمال دشت کرمانشاه به سمت شرق بر روی ارتفاعات پرآو و بیستون امتداد می یابد و با گذشتن از ارتفاعات برناج به سمت غرب وارد دشت شده و پس از عبور از دشت صحنه مجددا با تغییر روند به سمت شمال شرق امتداد می یابد. در فاصله بین ارتفاعات بیستون تا دشت صحنه 5 گسل با جهت شمال- جنوب و منشعب از گسل اول تا حدود طاقدیس شیرز امتداد دارند. گسل دیگر از غرب شهر کرمانشاه آغاز شده و در جنوب ارتفاعات پرآو با تغییر مسیر به سمت جنوب شرق ادامه می یابد و وارد دشت هرسین می-شود. مقایسه نتایج ژئومورفولوژی، ژئوفیزیک و مغناطیس هوایی نشان می دهد که ژئومورفولوژی قادر است گسل های بزرگ و پی سنگی عمیق آشکار و حتی پنهان، که اثرات خود را در مورفولوژی منطقه برجای گذاشته اند، را شناسایی کند.