نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی ها یکی از مهم ترین چالش های زیست محیطی ایران به شمار می روند. این پژوهش با هدف شناسایی استان های پرخطر و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی ها به تحلیل الگوهای مکانی و زمانی آتش سوزی ها طی دوره 1382 تا 1402 در ایران، با استفاده از داده های ماهواره ای پرداخته است. هدف نهایی این تحقیق، بهبود مدیریت آتش سوزی ها با ارائه مکان استقرار بهینه ایستگاه های آتش نشانی در استان های پرخطر است. پژوهش از سری زمانی داده های ماهواره ای و پلتفرم Google Earth Engine و GIS، و مدل سازی رگرسیونی چند متغیره و برآورد چگالی کرنل (KDE) جهت شناسایی عوامل محیطی مؤثر و مناطق پرتکرار و دوره های بحرانی وقوع آتش سوزی استفاده کرده است. یافته ها نشان می دهند که در طول دوره 20ساله، مجموعاً 955600 کیلومترمربع از اراضی ایران دچار آتش سوزی شده اند. بیشترین مساحت سوخته شده در سال ۱۳۸۹ به میزان 7722 کیلومترمربع و کمترین آن در سال 1401 به میزان 3031 کیلومترمربع ثبت شده است. همبستگی بین بارش ماهانه و مساحت سوخته شده معادل ۰٫۲۴- محاسبه شد که نشان دهنده رابطه معکوس بین افزایش بارندگی و کاهش آتش سوزی ها است. استان های خوزستان(۲۵۰۰۰ کیلومترمربع)، فارس و ایلام با بیشترین مساحت سوخته شده را طی این دوره تجربه کرده اند و محل بهینه برای استقرار ایستگاه های آتش نشانی هستند. همچنین، فصل تابستان، به ویژه در سال های ۱۳۸۹ و ۱۳۸۶، بیشترین تعداد و مساحت آتش سوزی ها را داشته است. این پژوهش با شناسایی الگوهای مکانی و زمانی، محل بهینه استقرار ایستگاه های آتش نشانی در مناطق استان های مذکور را پیشنهاد می دهد.
تغییرات ژئومورفیک رودخانه چشمه کیله در محدوده جلگه ساحلی غرب مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جلگه های ساحلی، رودخانه ها از عناصر ژئومورفولوژیکی بسیار مهم هستند و تغییرات مورفولوژی آن ها در دوره های زمانی مختلف بر سکونت گاه های انسانی تأثیرگذار است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات مورفولوژی رودخانه چشمه کیله در بازه های زمانی مختلف بوده همچنین به درک جامع تری از پویایی رودخانه ها در مناطق ساحلی کمک می کند. حوضه رودخانه چشمه کیله در بخش غربی استان مازندران در حدفاصل عباس آباد تا رامسر قرار دارد. طول رودخانه 80 کیلومتر است که بعد از عبور از شهر تنکابن به دریای خزر می ریزد. در این مطالعه تغییرات کانال در حدفاصل سال های 2014 تا 2022 موردبررسی قرار گرفت. تحلیل کمی تغییرات کرانه های رودخانه در دوره های زمانی با استفاده از نرم افزار DSAS انجام گرفت. نتایج نشان داده است که با وجود تغییرات در ضریب خمیدگی در طول دوره موردمطالعه در بازه های مختلف، الگوی کلی رودخانه در مدت موردمطالعه تغییر نکرده است. همچنین در تمام بازه ها و در تمام بازه های زمانی در کرانه چپ پس روی و فرسایش کناره رودخانه رخ داده است. میانگین نرخ این تغییرات در طول رودخانه به تقریب 1 متر در سال بوده است. نتایج نشان داده است که میزان تغییرات کرانه در الگوی سینوسی بیشتر از الگوی مستقیم بوده است. بازه های واقع در بخش میانی و بالایی جلگه به دلیل شیب بیشتر شرایط مناسب تری جهت فرسایش کرانه و ناپایداری کانال را داشته اند.
ارزیابی و مقایسه پتاسیل دو الگوریتم RXD و NHI برای شناسایی ناهنجاری های حرارتی مشعل سوزی با استفاده از باندهای مادون قرمز با طول موج کوتاه ماهواره لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
103 - 122
حوزههای تخصصی:
فلرها تأسیسات عمودی فلزی هستند که در صنایع برای دفع گازهای اشتعال زا به کار گرفته می شوند و منبع مهمی در تولید و انتشار گازهای گلخانه ای به حساب می آیند. در نتیجه بررسی و شناسایی آن ها حائز اهمیت است. منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس یکی از مناطق صنعتی جنوب ایران است. هدف از این تحقیق بررسی پتانسیل دو الگوریتم RXD و NHI برای شناسایی ناهنجاری های حرارتی ناشی از شعله های فلر موجود در کلیه صنایع در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس با استفاده از باند مادون قرمز نزدیک و باندهای مادون قرمز با طول موج کوتاه لندست 8 در سال های 2018 و 2019 است. نوآوری این تحقیق استفاده از الگوریتم جدید RXD برای اولین بار در جهت شناسایی فلرها و استفاده از الگوریتم NHI در مقیاس محلی است. نتایج حاکی از این بود که هر دو الگوریتم در تشخیص ناهنجاری های حرارتی فلرها در طی روز از خود قابلیت بالایی را نشان دادند اما الگوریتم NHI به علت اینکه باند مادون قرمز نزدیک را هم در فرآیند تشخیص درنظر گرفته است، نسبت به الگوریتم RXD دقت بالاتری را از خود نشان داد. در بخش اعتبارسنجی الگوریتم RXD نیز درصد تشخیص برای اکثر ماه های این دو سال بالاتر از 70 درصد گزارش شد که این میزان برای شاخص اول NHI برای اکثر ماه ها، بالاتر از 80 درصد و برای شاخص دوم بالاتر از 50 درصد بود. در انتها نتیجه گیری می شود که باندهای مادون قرمز نزدیک و طول موج کوتاه ماهواره لندست 8 در شناسایی ناهنجاری حرارتی ناشی از شعله فلرها مستقر در منطقه موردمطالعه توانایی بسیار خوبی دارند
ارزیابی تغییرات پهنه های آبی حوضه دجله و فرات مبتنی بر تحلیل سری زمانی عوامل محیطی مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوضه دجله و فرات گستره وسیعی را در بر گرفته و با توجه به شرایط جغرافیایی و سیاسی متفاوت در آن، هر یک از عوامل محیطی در شرایط مختلف تأثیرات متفاوتی بر روند تغییرات آب های سطحی آن دارا می باشند. بر همین اساس، در تحقیق حاضر روند تغییرات آب های سطحی این حوضه در بازه زمانی 2021-2001 با استفاده از سری زمانی 16 پارامتر مختلف و بهره گیری از محصولات موجود در بستر گوگل ارث انجین (GEE) مورد ارزیابی قرار گرفته است. مطابق نتایج، روند کلی تغییرات از نوع افزایشی بوده و مساحت آب از 9/8605 کیلومتر مربع در سال 2001 به 8/10021 کیلومتر مربع در سال 2021 رسیده است. با این وجود، روند تغییرات زمانی-مکانی آب در سطح منطقه متغیر بوده است و گستره دریاچه ها و تالاب ها در نواحی جنوبی حوضه شدیداً کاهش یافته و در مقابل، گستره آب در بالادست حوضه به دلیل گسترش سدها و کانال های مختلف افزایش یافته است. بعلاوه، یافته های تحقیق حاکی از همبستگی بالای متغیرهای اقلیمی و به ویژه تبخیر-تعرق و دما با تغییرات زمانی آب در منطقه بوده است. بنابراین، تأثیر تغییرات اقلیم جهانی بر هیدرولوژی و محیط زیست حوضه، اهمیت و حساسیت بسیار بالای دریاچه های منطقه همچون رزازه، ثرثار، حمرین و حبانیه را به تغییرات آب وهوایی برجسته می کند.
ارزیابی خطر سیل و عوامل مؤثر بر آن در حوضه آبخیز زهر-جراحی در جنوب غرب ایران با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وقوع سیلاب های خسارت زا در اکثر حوضه های آبخیز کشور، ضرورت ایجاد سامانه های پیش بینی و پهنه بندی در این حوضه ها بیش از پیش موردتوجه قرارگرفته است. در این پژوهش، خطر سیل خیزی در حوضه آبریز زهره جراحی با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی (FAHP) و در بازه زمانی ۱۳۸۶-۱۳۹۸ موردبررسی قرارگرفته است. در پهنه بندی سیلاب در این حوضه از شاخص های کاربری اراضی، شاخص اختلاف نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، زمین شناسی، بارندگی، منحنی رواناب، شاخص قدرت جریان، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، نوع شکل زمین، انحنای طولی شیب، ارتفاع و شیب استفاده شده است. پس از مراحل مختلف اجرای روش فازی هر یک از لایه ها با توجه به نوع روابط آن ها با پدیده سیل خیزی و بر اساس توابع تعیین شده مقدار عضویت آن ها مشخص گردید. پهنه بندی پتانسیل خطر سیلاب در حوضه موردمطالعه بر اساس وزن ها و ارزش های نهایی هر یک از متغیرها انجام گرفت. نتایج این پژوهش، نشان داد، که گامای ۹/۰ نسبت به سایر عملگرهای همپوشانی فازی (گامای 5/، 7/0، AND و OR) در منطقه شباهت بیشتری را با واقعیت دارد. نتایج این تحقیق نشان داد، که متغیرهای شاخص قدرت جریان، NDVI، بارندگی و زمین شناسی بیشترین تأثیر را بر پتانسیل سیل خیزی در زیر حوضه های منطقه موردمطالعه دارند. با توجه به نتایج به دست آمده، حدود ۸۶/۶ درصد از مساحت منطقه در کلاس بسیار پرخطر قرار دارند که، عمدتاً در ارتفاعات بلند کوهستانی شرق و جنوب حوضه قرار دارند.
کاربرد الگوریتم های طبقه بندی در پهنه بندی خطر فرسایش بادی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک ممکن است به از بین رفتن کیفیت خاک و در نتیجه، کاهش بهره وری خاک منجر شود. یکی از راه کارهای اساسی برای مهار و کاهش اثرات مخرب فرسایش، شناسایی مناطق مستعد فرسایش در مناطق است. به همین دلیل تعیین مناطق مستعد به فرسایش نقش مهمی در مدیریت فرسایش در منابع طبیعی دارد. تحقیق حاضر درصدد است تا با استفاده از دو روش یادگیری ماشینی جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان و 3327 نقطه وقوع فرسایش، مناطق مستعد به فرسایش را در استان اصفهان را تعیین نماید. عوامل محیطی در چهار گروه اصلی شامل عوامل توپوگرافی، عوامل اقلیمی، عوامل زیستی و عوامل انسان ساخت تهیه شدند. بررسی شاخص AUC نشان داد که هر دو مدل دارای دقت مناسبی بوده هرچند مدل جنگل تصادفی (AUC = 0.97) دارای دقت بالاتری نسبت به مدل ماشین بردار پشتیبان (AUC = 0.86) بود. بر اساس نتایج مدل ماشین بردار پشتیبان، حدود 6/11 درصد در کلاس پرخطر و حدود 6/68 درصد در کلاس خطر کم فرسایش قرار دارد. همچنین در مدل جنگل تصادفی حدود 1/20 درصد در کلاس پرخطر و حدود 2/49 درصد در کلاس خطر کم قرار دارد. در این زمینه، نتایج به دست آمده می تواند با ارائه گستره ای از مناطق استان اصفهان و بهره گیری از این دو مدل، به تصمیم گیران و برنامه ریزان در تدوین برنامه ای مدیریتی و نیز اتخاذ اقداماتی راهبردی در جهت کنترل فرسایش کمک کند.
ارزیابی تغییرات کاربری اراضی بر مبنای تلفیق روش یادگیری ماشین و الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی با استفاده از نمونه های آموزشی متغیر، مطالعه موردی: حوضه آبریز تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت تغییرات کاربری اراضی در آمایش سرزمین و حفاظت اکوسیستم های حیاتی نظیر تالاب ها، هدف از این مطالعه بررسی تغییر کاربری اراضی حوضه آبریز تالاب انزلی مبتنی بر تلفیق الگوریتم نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) و جنگل تصادفی (RF) با به کارگیری نمونه های آموزشی متغیر در پلتفرم گوگل ارث انجین (GEE) است. لذا، از تصاویر سنتینل-2 هارمونایز شده در طی سال های 2019-2023 و شش شاخص طیفی به منظور افزایش دقت الگوریتم در طبقه بندی کاربری اراضی استفاده شد. با جمع آوری 500 نقطه زمینی در سال پایه و بر اساس اختلاف زاویه طیفی تصاویر، نمونه های آموزشی جدید در سال های 2021 و 2023 تولید و نقشه های طبقه بندی با استفاده از الگوریتم RF ایجاد شدند. نتایج حاکی از بیشترین تغییرات در طی 5 سال در کاربری های پهنه آب (کاهشی)، تالاب و انسان ساخت (افزایشی) است. نتایج مدل سازی نیز بیانگر دقت بالای 87 درصد برای صحت کلی و کاپا در بازه زمانی در نظر گرفته شده است. از طرفی کاربری پهنه آب با دقت بالای 90 درصد، بیشترین مقدار را برای شاخص های صحت کاربر و تولیدکننده دارد. نتایج اهمیت نسبی نیز بیانگر آن بود که باندهای سبز، آبی، قرمز و شاخص اصلاح شده اختلاف آب نرمال بیشترین تأثیر را در تفکیک کاربری ها و انتقال نمونه های آموزشی داشته اند. ازاین رو مشخص می شود که روش نوین اتخاذشده با توجه به در نظر گرفتن پویایی و خودکارسازی تولید نمونه های آموزشی جدید، قابلیت بالایی در تفکیک پذیری و بهبود دقت طبقه بندی در مناطق تالابی دارد؛ بنابراین این روش برای مطالعات آینده و سایر حوضه های تالابی نیز قابل اتکا است.
تحلیل برخی خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در محدوده های بیشینه شتاب زمین در حوضه آبخیز تالار استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مشکلات اساسی حوضه های آبخیز است. فرسایش پذیری خاک با عواملی چون، ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مرتبط است. حوضه آبخیز تالار از جمله حوضه های فعال تکتونیکی در استان مازندران است. هدف از مطالعه، تحلیل دقیق رابطه بین شتاب زمین و خصوصیات خاک است. جهت مقایسه اثر شتاب بر خاک محدوده های شتاب بالا g(6/0- 5/0) و پایین g (4/0- 3/0) در زیرحوضه های 1 و 2 حوضه تالار تعیین شدند. سپس40 نمونه خاک از زیرحوضه های مختلف جمع آوری شده و آزمایش های بافت خاک، کربن آلی و حدروانی انجام و با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی به بررسی رابطه بین شتاب زمین و خصوصیات فیزیکی خاک پرداخته شد. نتایج نشان داد که بیشترین ضرایب همبستگی در شتاب بالا زیرحوضه 1و 2 برای متغیرهای ماسه 97/0-، 95/0- و سیلت 77/0، 81/0 بود. در شتاب پایین، زیرحوضه 1 ماسه 93/0-، سیلت 84/0، رس 78/0، کربن آلی72/0، حد روانی74/0 و زیرحوضه 2 ماسه 94/0- است. رابطه عامل شتاب با خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک همیشه به صورت خطی نبوده و بسیار وابسته به ویژگی های طبیعی حوضه آبخیز است. تحلیل متغیرها در محدوده های شتاب نشان داد که در مناطق شتاب بالا g(6/0- 5/0)، عامل بیشینه شتاب تاثیر مستقیمی بر انتقال و جابه جایی ذرات خاک (ماسه و سیلت) دارد. این نتایج با ایجاد یک مبنای علمی در جهت برنامه ریزی برای کاهش فرسایش برای مدیران و تصمیم گیران محیط زیست سودمند خواهد بود.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های ویکور و میانگین وزنی مرتب شده مطالعه موردی شهرستان سوادکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش می تواند به سبب فعالیت های انسانی و عوامل محیطی رخ دهد که اثرات مخربی در پی دارد. رسیدن به یک پهنه بندی از خطر وقوع این پدیده می تواند به اتخاذ تصمیم هایی در جهت کاهش تلفات و خسارات ناشی از این پدیده کمک کند. در این مطالعه با هدف تهیه یک نقشه خطرپذیری رخداد زمین لغزش، عوامل طبیعی مختلفی شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، بارش، جنس خاک، فاصله از آبراهه و فاصله از گسل به کار گرفته شده اند. همچنین از اطلاعات تاریخی رخداد زلزله به منظور برآورد میزان اثر هر معیار و زیر معیار استفاده شده است که به این منظور با به کارگیری روش نسبت فراوانی (FR)، میزان اثر زیرمعیارها و با استفاده از روش آنتروپی شانون، وزن هر معیار محاسبه شده است. همچنین پس از محاسبه وزن معیارها و زیرمعیارها از روش های ویکور (VIKOR) و میانگین وزنی مرتب شده (OWA) برای تهیه نقشه خطرپذیری استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، معیار جنس خاک با مقدار وزن 33/0 دارای بیشترین وزن مؤثر بوده است. برای مقایسه روش های مختلف از معیار FR استفاده شده است که بر اساس نتایج به دست آمده روش OWA به ازای مقادیر α برابر با 10 و 2 نتایج بهتری داشته است.
نقش باد شمال تابستانه و زمستانه در رخداد توفان های گرد و غبار در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور شناسایی توفان های گردوغبار در غرب ایران، داده های هواشناسی 33 ایستگاه همدیدی طی دوره زمانی 2022-1987 استفاده شد. روزهایی که پدیده تعلیق با دید افقی کمتر یا مساوی یک کیلومتر حداقل در سه ایستگاه مشاهده شده باشد به عنوان رویداد گردوغبار در نظر گرفته شد. به منظور استخراج الگوهای همدیدی از داده های ERA-Interim استفاده شد. با بهره گیری از نقشه فشار سطح و نقشه ارتفاع ژئوپتانسیل در سطوح پایین جو الگوی باد شَمال تابستانه و زمستانه که از مهم ترین الگوهای جوی انتقال و انتشار گردوغبار به غرب ایران هستند، جداسازی شدند. از 229 رخداد بررسی شده، 70 مورد توفان ناشی از باد شَمال تابستانه و 25 مورد ناشی از باد شَمال زمستانه بودند. در توفان های ناشی از وزش باد شَمال تابستانه، بیشترین میزان خیزش گردوغبار از کانون های گردوغبار نیمه شمالی کشور عراق بوده است. به عبارتی نقش کانون های اطراف دریاچه ثرثار، استان نینوا و استان کرکوک در توفان های ناشی از باد شَمال تابستانه قابل توجه است. در توفان های ناشی از باد شَمال زمستانه نقش دریاچه های مرکزی عراق در خیزش گردوغبار کمتر و در حدود 15 درصد و نقش کانون های واقع در شرق و جنوب شرق عراق، شمال عربستان، کویت و جنوب غرب ایران نسبت به توفان های ناشی از باد شمال تابستانه بیشتر است.
تحلیل گروه های زمانی حاکم بر تغییرات زمانی-مکانی بارش سالانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به تحلیل گروه های زمانی بارش60 ساله ایران با استفاده ازتحلیل روند و همسازها پرداخته شد. دراین راستا از داده های ECMWF- ERA5 با تفکیک مکانی 25/0* 25/0 برای بازه زمانی 2022-1963بهره گرفته شد. ابتدا میانگین و ضریب تغییرات بارش 60 ساله کشور بررسی و سپس با برازش مدل رگرسیون خطی به روش پارامتری، روند بارش وارسی شد. در نهایت با استفاده از تحلیل طیفی، همسازهای مربوط به بارش سالانه استخراج گردید. با توجه به نتایج پژوهش، گستره روند منفی معنادار بارش طی دوره آماری وسیع تراز گستره روند مثبت معنادار بوده است. روند منفی بارش عموماً منطبق بر نواحی شمالغرب، شمال و شرق محدوده مطالعاتی و روند مثبت معنادار منطبق بر زاگرس مرتفع است. خروجی حاصل از تحلیل طیفی که در مطالعات دیگر مشهود نبود گویای نقش کمرنگ همسازهای معنادار درنواحی شمالی ساحلی کشور است. همچنین نیمه جنوبی کشور عمدتاً تحت تاثیر چرخه های 7-2 ساله و نواحی غربی عموماً تحت سیطره سیکل های درازمدت 20-7 ساله است. براین اساس الگوهای مربوط به این چرخه ها را می توان به عوامل محلی، سیستم های کلان مقیاس جوی، همسایگان و گاهی ترکیب تمام عوامل که سبب تنوع چرخه ها در یک مکان شده است، نسبت داد.
ارزش گذاری خدمات طبیعت گردی به منظور برنامه ریزی توسعه گردشگری، مطالعه موردی: منطقه زرین گل شهرستان علی آباد کتول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، ارزش گذاری اقتصادی منابع زیست محیطی به منظور نمایان ساختن اهمیت محیط زیست، نقش آن در اقتصاد ملی و حفاظت از منابع، به یکی از موضوعات موردتوجه پژوهشگران تبدیل شده است. در این راستا پژوهش حاضر به برآورد ارزش بوم گردی منطقه زرین گل در شهرستان آزادشهر، استان گلستان با استفاده از روش تمایل به پرداخت افراد پرداخته است. برای این منظور، از روش ارزش گذاری مشروط، پرسش نامه انتخاب دوگانه و الگوی کیفی لاجیت بهره گیری شده است. پارامترهای مدل با استفاده از روش حداکثر درست نمایی برآورد گردیدند. تعداد پرسش نامه های جمع آوری شده برای این تحقیق 181 عدد بوده که در بازه زمانی یک ساله (97-96) تکمیل گردیدند. برای محاسبه ارزش اقتصادی سالانه این منطقه، از آمار جمعیت استان گلستان به عنوان نماینده ای از گردشگران غالب منطقه استفاده شد. با توجه به جمعیت استان گلستان در سال 1395 معادل 1868819 نفر، تحت دو سناریوی مختلف بازدید 5 و 10 درصدی از منطقه، ارزش اقتصادی سالانه منطقه موردمطالعه به ترتیب برابر با 5/1282 و 2565 میلیون ریال برآورد گردید، که بیانگر ارزش بالای این منطقه از دیدگاه گردشگران می باشد. همچنین نتایج نشان داد، متغیرهای جنسیت افراد، مبلغ ارائه شده برای پرداخت، درآمد ماهیانه افراد و اقامت شبانه تأثیر معنی داری بر روی میزان تمایل به پرداخت گردشگران داشته اند. لذا به نظر می رسد با واگذاری بخش کوچکی از عرصه به بخش خصوصی می توان با دریافت ورودیه، امکانات رفاهی و بهداشتی مناسبی را جهت رفاه حال گردشگران، افزایش کارایی منطقه و افزایش رشد اقتصادی از طریق اشتغال زایی فراهم ساخت.
کاربرد تئوری آنتروپی و تحلیل مؤلفه اصلی جهت تعیین متغیرهای ورودی تخمین تابش خورشیدی با الگوریتم های یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تابش خورشیدی به عنوان یکی از متغیرهای مهم در مدل های بیلان انرژی و شبیه سازی رشد گیاهان اهمیت زیادی دارد. در این پژوهش عملکرد روش تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) و تئوری آنتروپی شانون (ENT) برای تعیین ورودی مدل های یادگیری ماشین جنگل تصادفی (RF)، رگرسیون خطی (LR)، ماشین بردار پشتیبان (SVR)، نزدیک ترین همسایه (KNN)، درخت تصمیم (DT) و (XGB) XGBoost در برآورد تابش خورشیدی در ایستگاه سینوپتیک یزد در حد فاصل سال های 2006 تا 2023 موردبررسی قرار گرفت. متغیرهای میانگین دما، دمای کمینه، دمای بیشینه، ساعات آفتابی، رطوبت نسبی و تابش خورشیدی به صورت روزانه از سازمان هواشناسی دریافت و متغیرهای تابش فرازمینی، فاصله نسبی زمین تا خورشید، زاویه میل خورشیدی و حداکثر ساعات آفتابی با روابط موجود محاسبه و به عنوان ورودی روش های پیش پردازش انتخاب شدند. نتایج الگوریتم های یادگیری ماشین حاکی از دقت قابل قبول آن ها در تخمین تابش خورشیدی بود. با کاهش بعد داده های ورودی به الگوریتم های یادگیری ماشین، نتایج نشان داد که روش تحلیل مؤلفه اصلی دقت مدل را افزایش داد و در بین مدل های به کاررفته، مدل PCA-SVR با ضریب تبیین 923/0 و دقت 84/92% بهترین نتیجه را در ایستگاه یزد نشان داد. لازم به ذکر است که روش تئوری آنتروپی شانون نتوانست نتایج مدل سازی را نسبت به روش بدون پیش پردازش اولیه بهبود بخشد. این تحلیل نشان می دهد که استفاده از تکنیک های کاهش ابعاد و انتخاب مدل های مناسب می تواند منجر به دقت بیشتر و پیچیدگی محاسباتی کمتر در مسائل پیش بینی شود، هرچند در انتخاب مدل پیش پردازش داده های اولیه باید دقت کافی داشت.
واکاوی پراکنش و تغییرات زمانی –مکانی توفان های تندری در جنوب ایران در سه چرخه خورشیدی اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توفان های تندری، به عنوان یکی از پدیده های متداول و شاخص سامانه های همرفتی، موجب خسارت های شدید و آثار روانی بر افراد می شوند. بدین منظور، ابتدا کدهای مربوط به پدیده توفان تندری در دوره آماری ۳۳ ساله که متناظر با سیکل های ۲۲، ۲۳ و ۲۴ خورشیدی (۲۰۱۸-۱۹۸۶) بودند از داده های سازمان هواشناسی کشور برای ایستگاه های سینوپتیک که در هر چرخه اقلیمی دارای آماره کامل بوده اند، استخراج گردید. در ادامه به منظور نمایش تغییرات زمانی-مکانی توفان های تندری، از روش IDW استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از چرخه خورشیدی ۲۲ الی ۲۴، فراوانی رخداد توفان های تندری از الگوی منظمی پیروی نمی کند و چرخه ۲۳ بالاترین رخدادها را داشته است. در مجموع در دوره آماری 33 ساله بالاترین رخداد مربوط به سال 1997 و کمترین رخداد توفان تندری در سال 1990 گزارش شده است. از لحاظ پراکنش مکانی توفان های تندری در فصول سرد سال که سامانه های سودانی پدیده غالب این دوره از سال می باشد هسته پر رخداد توفان های تندری بر روی ایستگاه بوشهر قرار دارد. این هسته پر رخداد به سمت شرق و شمال روندی کاهشی دارد. درحالی که ایستگاه های جزیره سیری و بندرلنگه کمترین میزان را داشته اند. بیشترین رخداد در ماه های دسامبر و ژانویه و از نظر مکانی در ماه های سرد بر ایستگاه بوشهر متمرکز است درحالی که در تابستان جابجایی هسته ها به سمت شرق، به ویژه در ایستگاه های بندرعباس، لار و حاجی آباد، به دلیل فعالیت سامانه های مونسونی، قابل توجه بود.
خوشه های مکانی و روند تغییرات نواحی هم رخداد خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی هنجاری های بارشی به ویژه خشکسالی و تغییرات آن از مورد توجه ترین موضوعات اقلیم شناسی است. مطالعه حاضر باهدف ناحیه بندی رخدادهای خشکسالی و ارزیابی روند تغییرات گستره آن در مقیاس های زمانی سالانه، فصلی و ماهانه انجام پذیرفت. به این منظور از داده های بارش ماهانه EAR5 و شاخص خشکسالی RAI بهره گرفته شد. برای استخراج خوشه های مکانی و روند تغییرات آنها، از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی مبتنی بر فاصله همبستگی - ادغام وارد و آزمون من کندال و شیب خط رگرسیونی استفاده گردید. تعداد خوشه های مکانی (نواحی) هم رخداد خشکسالی در فصل و ماه های بارشی نسبت به ماه های کم بارش مانند فصل تابستان، وسیع و همگن تر است. نواحی مشخص جغرافیایی -اقلیمی مانند: جنوب شرق، مرکز، شمال غرب و غرب -جنوب غرب، در بیشتر زمان ها دیده می شود. تغییرات خشکسالی سالانه در هیچ یک از نواحی روند معنی داری نشان نمی دهد که این می تواند از تضاد درون فصلی و ماهانه در روند تغییرات خشکسالی باشد. به طوری که در فصل زمستان و بهار (دوره اصلی بارش کشور) روند افزایشی و در مقابل در فصل پاییز، روندی کاهشی خشکسالی مشاهده شد. در مقیاس ماهانه نیز مشهودترین روند افزایشی در دو ماه اصلی بارش کشور یعنی ژانویه، مارس و کاهشی در ماه نوامبر رخ داده است. نتایج پژوهش می تواند گویای جابه جایی زمانی بارش یا تغییر رژیم بارش کشور باشد
ارزیابی آسیب پذیری بلوک های ساختمانی شهر کرمانشاه در برابر زلزله و مکان یابی محل اسکان موقت جمعیت آسیب پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از خطراتی که سکونتگاه ها و مخصوصاً شهرها را تهدید می کند، وقوع زلزله است. در این پژوهش ابتدا نقشه آسیب پذیری بلوک های ساختمانی کلان شهر کرمانشاه تهیه و تعداد افراد آسیب پذیر در زمان وقوع زلزله برآورد شده و سپس سایت های مناسب برای اسکان جمعیت آسیب پذیر شناسایی گردیده است. برای اجرای بخش اول با استفاده از لایه های اطلاعاتی گسل ها، عمر سازه، استحکام بلوک های ساختمانی و مساحت زیربنای بلوک ها و بهره گیری از یک سیستم استنتاج فازی نقشه آسیب پذیری آماده شده و با حد آستانه گذاری بر روی نقشه، بلوک های با ریسک بالا شناسایی و مجموع جمعیت ساکن در آن بلوک ها به دست آمده است. برای بخش دوم این پژوهش نیز از لایه های اطلاعاتی فاصله از رودخانه ها، گسل ها، خطوط برق فشارقوی، پست برق، جایگاه های سوخت، راه ها، بیمارستان ها، ایستگاه های آتش نشانی و پلیس استفاده شده است. سپس نقشه های تولیدشده فازی سازی شده و وزن معیارها با فرآیند تحلیل سلسه مراتبی فازی (FAHP) برآورد گردیده است. پس ازآن با اعمال وزن هر معیار به نقشه مربوط به آن معیار و ادغام نقشه ها، نقشه های شایستگی مکانی برای اسکان جمعیت آسیب پذیر در زلزله به دست آمده است. در نهایت بهترین سایت های پیشنهادی داخل شهری و برون شهری برای اسکان مردم در زمان وقوع زلزله انتخاب شده است. علاوه بر آن، مکان های اسکان داخل سایت های پیشنهادی و ظرفیت آن ها برای اسکان موردبررسی قرار گرفت. بررسی میدانی نشان داد که سایت های انتخاب شده دارای شرایط موردنظر برای اسکان در زمان بحران زلزله می باشند
برآورد دبی حداکثر جریان و تحلیل تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه، مطالعه موردی: بخش کوهستانی رودخانه قرانقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع از مقدار دبی حداکثر، لازمه مقابله با سیلاب می باشد و از مشکلات اساسی در برنامه ریزی های آبخیزداری، کمبود یا عدم وجود آمار لازم، بخصوص آمار هیدرولوژیکی است. لذا، عدم وجود و یا کمبود اطلاعات هیدرومتری در حوضه های آبخیز، ک اربرد روش ه ای تجرب ی مناس ب جهت برآورد دبی حداکثر را الزامی می نماید. لذا، هدف این پژوهش برآورد دبی حداکثر در بخش کوهستانی قرانقوچای و تحلیل تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه می باشد. این پژوهش بر کارهای میدانی، استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی متکی می باشد. در این تحقیق ابت دا س رعت آب ب ا اس تفاده از روش کاستا و جارت اندازه گیری شده و سپس بر اساس آن، میزان دبی سیلابی برآورد شده است. شرایط هیدرولوژیکی رودخانه نیز با توجه به داده های ایستگاه های بالادست و پایین دست محدوده و با استفاده از 18 شاخص، محاسبه شد. نتایج تحقی ق نش ان م ی ده د، ح داکثر سیلاب برآورد شده از روش کاستا (60/89 m3/s) به مقادیر مشاهده ای نزدیک تر است که این موضوع بیانگر کارایی این روش می باشد. بر اساس یافته های پژوهش؛ الحاق شاخه های سراسکندچای، شورچای و خاتون آباد چای، شیب زیاد و سازندهای نفوذناپذیر، مقطع عرضی کم و کانالیزه شدن جریان، سد شدگی محلی ناشی از سقوط قطعات سنگی بزرگ و پرشدگی مقطع را می توان، علّت بالا بودن مقادیر سیلاب حداکثر در بخش کوهستانی قرانقوچای دانست. به علاوه؛ نتایج مطالعه نشان داد که احداث سد سهند، در رژیم جریانی پایین دست، تغییر اساسی ایجاد کرده است و این تغییرات بر ویژگی های هیدرولوژیکی تأثیر گذاشته است
برآورد نیاز آبی درخت انگور کشمشی (Vitis Vinifera) در ایران در دهه های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم یکی از مهم ترین چالش ها در آینده محسوب می شود. تحقیق حاضر در قلمرو زمانی دوره گذشته (2005-1980) و دوره آینده به صورت دوره آینده میانی (2055-2020) و دوره آینده دور (2090-2056) بر مبنای داده های واقعی ایستگاه های هواشناسی و داده های مدل های گردش عمومی جو بررسی شد. قلمرو مکانی تحقیق، کل ایران را پوشش داده است. برای دستیابی به تغییر اقلیم دوره آینده، از داده های شبیه سازی شده پنج مدل پیشنهادی (BCC-CSM1.1، MRI-CGCM3، GFDL-CM3، MIROC-ESM و GISS-E2-R) از سری مدل های CMIP5 در قالب گزارش پنجم و سناریوهای RCP تغییر اقلیم استفاده گردید. بعد از بررسی آماری خروجی مدل MRI-CGCM3 به عنوان مدل نهایی برای ارزیابی ها استفاده شد. برای اعتبار سنجی مدل ها، از روش وزن دهی استفاده شد. در دهه های آینده مقدار تبخیر – تعرق مرجع (ET0) و نیاز آبی فصل رشد انگور نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت، به طوری که بر اساس سناریوی RCP8.5 در مناطق کشت انگور در دوره آینده نزدیک (2055-2020) و آینده دور (2090-2056)، به ترتیب، 31 و 98 میلی متر بر مقدار ET0 افزوده خواهد شد. مقدار نیاز آبی مراحل رشد انگور نیز در دهه های آینده افزایش خواهد یافت. بیشترین افزایش در مرحله میانی رشد انگور رخ خواهد داد. بنابراین تغییر اقلیم موجب افزایش مقدار ET0 و نیاز آبی انگور خواهد شد. در دهه های آینده بیشترین افزایش نیاز آبی در مناطق کم ارتفاع حاشیه نواحی مرتفع و کوهستانی رخ خواهد داد. مناطق مرتفع و سردسیر شمال غرب و زاگرس مرتفع از نیاز آبی کمتری نسبت به دیگر مناطق برخوردار خواهند بود.
واکاوی اثر سیل خیزی در جنوب شهر تبریز بر اجرای پروژه آزاد راه قطعه شش ارومیه – تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۲۹)
115 - 131
حوزههای تخصصی:
برآورد پتانسیل رواناب در مدیریت منابع آبی و طراحی زیرساخت راه های دسترسی و سازه های عمرانی مانند پل ها و تونل ها به ویژه در جای برخورد با گذر آب های سطحی از ارزش بسیاری برخوردار است. آزادراه تبریز - ارومیه با هدف ساختن راه درخور بین شهر تبریز و ارومیه در ادامه ساخت کریدور خاور به باختر از تهران تا مرز بازرگان در ۶ قطعه طراحی شده است. در این پژوهش به واکاوی اثر سیل خیزی بر روی قطعه شش آزاد راه تبریز - ارومیه در جنوب شهر تبریز در چارچوب پروژه پژوهشی کاربردی پرداخته شد. ازاین رو، توان تولید رواناب، گنجایش آبگذری، ابعاد هندسی آبروهای مسیر قطعه شش آزادراه تبریز – ارومیه برای هر زیر حوضه ارزیابی شد. برای برآورد رواناب، روش استدلالی به کاررفته و پس ازآن با در نظر گرفتن دبی 100 ساله، ضریب مانینگ 014/0 و شیب طولی 025/0، گنجایش آبگذری آبروها محاسبه و در نهایت کمینه استاندارد آبروها از ابعاد طول و عرض کانال تعیین شد. برآورد کلی نشان از آن است که با توجه به شرایط طبیعی زیر حوضه ها و ضریب مانینگ و شیب طولی مناسب، از ابعاد کانال برای تخلیه رواناب تولیدی در نظر گرفته شود. بر این پایه زیر حوضه شماره 10 با مساحت بیشتر و دبی 29/38 مترمکعب بر ثانیه نسبت به سایر زیر حوضه ها، با ژرفا و کانال با پهنای بیشتر برای هدایت و تخلیه سیلاب پیشنهادشده است. همچنین نشان می دهد که از بین پارامترهای به کار گفته شده در زیر حوضه ها، پارامتر مساحت تأثیر بیشتری در پتانسیل سیل خیزی دارد.
ارزیابی تأثیر کشاورزی شهری در افزایش تاب آوری مناطق پرجمعیت شهری: رویکردی جامع مبتنی بر ذخیره و ترسیب کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری و پوشش اراضی متأثر از گسترش سریع شهرنشینی و رشد جمعیت در دهه های اخیر چالش های مانند انتشار کربن در مناطق پرجمعیت شهری به وجود آورده است. زیرساختهای سبز مانند کشاورزی شهری، نقش قابل توجهی جهت مقابله با چالش های مذکور و ارتقای تاب آوری اکولوژیکی شهری دارند. در این تحقیق نقشه های کاربری و پوشش اراضی محدوده کلان شهر تبریز به مساحت 63/660 کیلومترمربع برای سال های 1395 و 1402 با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-2 در بستر سامانه تحت وب گوگل ارث انجین تهیه گردید. با استفاده از مدل InVEST ارزیابی و مدل سازی ذخیره کربن در محدوده موردمطالعه برای سال های مذکور انجام گردید. آشکارسازی هم زمان نقش کاربری های مختلف با تأکید بر کشاورزی شهری با استفاده از داده های دورسنجی و فناوری های نوین از نوآوری های تحقیق مذکور می باشد. نتایج نشان می دهد که منطقه توسعه یافته تبریز با افزایش مساحت ساخت وسازهای انسانی، اراضی بایر و فضاهای سبز و کاهش کشاورزی شهری، مراتع و پهنه های آبی در دوره 1402-1395 مواجه است. مدل InVEST مقدار محتوای کل کربن ذخیره شده در سراسر محدوده موردمطالعه را در سال 1395 و 1402 به ترتیب 43/2 و 27/2 میلیون تن پیش بینی می کند که نشان دهنده کاهش ذخیره کربن به دلیل تغییر کاربری می باشد. کاربری کشاورزی شهری در هر دو سال بیشترین میزان ذخیره کربن را به خود اختصاص داده و کاهش مساحت این کاربری عامل اصلی انتشار کربن شناسایی می شود. این پژوهش، اهمیت کشاورزی شهری را در افزایش تاب آوری اکولوژیکی و دستیابی به اهداف توسعه پایدار شهری با استفاده از داده های دورسنجی و فناوری های نوین آشکار می کند.