فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
145 - 162
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر افت منابع آب زیرزمینی به عنوان مهم ترین چالش در مسائل مدیریت منابع آب مطرح است. اولین گام در جهت مدیریت آب زیرزمینی، ش بیه سازی سطح آب زیرزمینی و شناسایی عوامل مؤثر بر سطح آب زیرزمینی است. از این رو در این پژوهش جهت شب یه سازی سطح آب زیرزمینی دشت سلسله واقع در استان لرستان از مدل ترکیبی رگرسیون بردار پشتیبان (SVR) با موجک و الگوریتم های فرا ابت کاری گرگ خاک ستری (GWO) و خفاش (BA) در مقیاس زمان ی ماهانه طی دوره ی آماری 2020-2010 استفاده ش د. م عیارهای ضریب همبستگی (R2)، م جذور میانگین مربعات خطا (RMSE) ، میانگین مطلق خطا (MAE)، ضریب بهره وری نش-ساتکلیف (NSE)، درصد بایاس (PBIAS) برای ارزیابی و مقایسه ی عملکرد مدل ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد هر سه مدل هیبریدی، در الگوهای ترکیبی نتایج بهتری نسبت به سایر الگوهای تعیین شده دارند. همچنین، با توجه به معیارهای ارزیابی مشخص شد که از بین مدل های به کاررفته در شبیه سازی سطح آب زیرزمینی، مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک با ضریب تعیین (988/0-975/0R2=)، ری شه ی میانگین مربعات خطا (146/0-112/0RMSE=)، میان گین قدرمطلق خطا (m093/0-076/0MAE=) ضریب نش ساتکلیف (978/0-963/0NS=) و درصد بایاس (001/0PBIAS=) در مرحله ی صحت سنجی عملکرد بهتری نسبت به سایر مدل ها از خود نشان داده است.
ارزیابی تغییرات ذخیره آب زیرزمینی با استفاده از داده های ماهواره GRACE در آبخوان دشت روانسر در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
43 - 23
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات آب زیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.افت سطح آب در آبخوان های استان کرمانشاه به قدری شدید بوده به طوری که در دهه های اخیر به حدود10 متر در برخی نقاط رسیده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی داده های ماهواره GRACE جهت برآورد ذخیره ی آب زیرزمینی آبخوان روانسر در استان کرمانشاه می باشد. لذا در این پژوهش ضمن بررسی سطح ایستابی چاه های مشاهداتی آبخوان روانسر و نیز پهنه بندی مکانی این تغییرات با استفاده از روش کریجینگ در نرم افزار GIS وضع موجود منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس به منظور ارزیابی داده های ماهواره GRACE کدنویسی الگوریتم های JPL,GFS,CSR,CRI در محیط محاسبات ابری گوگل ارث اینجین صورت گرفت و پس از آن تغییرات ماهانه و سالانه ی آب معادل مایع (LWE) محاسبه گردید. همچنین مقدار رطوبت خاک(SM) از مدل هیدرولوژیکی GLDAS برآورد گردید و با کسر مقدار رطوبت خاک از مقادیر برآوردی ماهواره GRACE میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در مقایسه با مقادیر مشاهداتی آن به دست آمد. این پژوهش نشان داده است که نه تنها می توان از داده های ماهواره GRACE در برآورد میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در آبخوان ها استفاده نمود بلکه داده های مذکور از دقت قابل قبولی نیز برخوردار م ی باشند. مقایسه ی نتایج الگوریتم های مختلف نشان داد که الگوریتم JPL با ضریب همبستگی 73/0، بیشترین همبستگی را با داده های مشاهداتی داراست. ضمناً مقادیر تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی برآوردی از ماهواره GRACE در مقایسه با مقادیر مشاهداتی نشان دهنده ی کاهش ذخیره ی آب زیرزمینی معادل 8/1- سانتی متر بر اساس الگوریتم JPL بوده است.
بررسی و پهنه بندی آسیب پذیری آبهای زیرزمینی، با کمک روش DRASTI و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
108 - 87
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مدل های DRASTIC و فازی ،پتانسیل آلودگی آبخوان و همچنین پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی با شاخص GQI دشت تبریز بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت.در این ارزیابی، از نرم افزار Arc map و همپوشانی هفت لایه اطلاعاتی: عمق سطح آب، تغذیه خالص، محیط آبخوان، جنس خاک، توپوگرافی، محیط غیر اشباع، هدایت هیدرولیکی بهره گیری شد.نتایج بررسی ها و ارزیابی ها با استفاده از مدل در استیک نشان داد که، شاخص آسیب پذیری 57 تا 165 است که در تقسیم بندی توصیفی در طبقات بدون خطر آلودگی تا خطر آلودگی زیاد قرار می گیرد. نتایج حاصل از مدلسازی فازی نیز نشان داد که47درصد از مساحت دشت ،دارای آسیب پذیری زیاد است . نقشه های ترسیمی نیز نشان می دهد که در هر دو نقشه حاصل از دور روش مورداستفاده ، قسمت های شمال غربی تا جنوب غربی که محل قرار گیری شهر تبریز می باشد، بیشترین پتانسیل و قسمت های جنوب غربی کمترین پتانسیل برای آلودگی را دارا می باشد. در نهایت ،با استفاده از شاخص GQI و بر اساس استاندارد شرب WHO و با بهره گیری از ده پارامتر: هدایت هیدرولیکی، کلر، کلسیم، بیکربنات، منیزیم، پتاسیم،کل جامدات محلول، سدیم، سولفات و سختی کل ، شاخص کیفی منطقه مورد مطالعه بررسی شد و نتیجه حاصل نشان داد که کیفیت آب در قسمت های پر خطر(شمال غربی و جنوب غربی آبخوان) که بر اساس دو مدل پیشین شناسایی شده ،دارای کمترین شاخص کیفیت نسبت به قسمت های جنوب شرقی آبخوان می باشد.
شبیه سازی تراز آب زیرزمینی مرودشت و بررسی سناریوهای پیش بینی با استفاده از کد ریاضی MODFLOW(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
172 - 149
حوزه های تخصصی:
برداشت بی رویه از سفره های آب زیرزمینی در کشور سبب افت شدید سطح ایستابی آبخوان و از بین رفتن لایه های آبدار زمین گردیده است. در این پژوهش به منظور بررسی وضعیت تراز آب زیرزمینی آبخوان مرودشت- خرامه، واقع در استان فارس در رابطه با برداشت بی رویه ی آب های زیرزمینی از داده های 81 حلقه چاه پیزومتری در بازه ی زمانی (2008- 2018) با استفاده از مدل Modflow شبیه سازی انجام گرفت. هم چنین نتایج حاصل از محاسبه ی بیلان آبی تعداد7500 حلقه چاه بهره برداری در حوضه حاکی از آن است که میزان 1100 میلیون مترمکعب آب از ذخیره ی ثابت آبخوان در بازه ی 10 ساله کاسته شده است. با توجه به نقشه های درون یابی تهیه شده بیشترین میزان افت آب زیرزمینی مربوط به مناطق درودزن، رامجرد و شول اتفاق افتاده است. از این رو با آمار سازمان آب منطقه ای فارس مبنی بر وجود چاه هایی با آبدهی بالا در این مناطق هماهنگی دارد. با استناد به نقشه های تهیه شده از آبخوان مرودشت با توجه به آبرفتی بودن سفره ی آب زیرزمینی اثر افت سطح آب را می توان با فاصله مکانی کم مشاهده کرد. از سوی دیگر در نقشه های میان یابی ضریب پارامتر هدایت هیدرولیکی بیان کننده ی این است که میزان افت تراز آبخوان در مناطق شمال غرب، مرکز و جنوب شرق حوضه دارای بیشترین مقدار می باشد که با 11درصد خطای نسبی مؤید مدل سازی مناسب است. در نهایت با انجام دو سناریوی کاهش 10 و 30 درصدی، میزان تغییرات آب زیرزمینی در طی سال های 2018- 2028 پیش بینی شد و نتایج نشان داد که در سناریوی اول بیشترین میزان افت با 83/24 متر و کمترین افت نیز به میزان 184/2 متر است. در سناریوی دوم نیز افت به میزان 523/4 متر کاهش یافته و سطح ایستابی به 30/20 متر رسیده است.
آسیب پذیری آبخوان دشت حاجی آباد براساس مدل های DRASTIC و SINTACS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
202 - 183
حوزه های تخصصی:
با توجه به نیاز روزافزون جوامع بشری به منابع آب زیرزمینی، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران، حفاظت و جلوگیری از آلودگی این منابع امری ضروری تلقی می گردد. بدین منظور، ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی می تواند نقشی حیاتی در حفاظت و بهره برداری از این منابع ایفا نماید. دشت حاجی آباد با وسعت حدود 158 کیلومتر مربع در فاصله 160 کیلومتری شمال بندرعباس واقع شده است. نظر به اهمیت این دشت از جهت تأمین آب کشاورزی و شرب منطقه و با توجه به روند افت سطح آب زیرزمینی منطقه، برداشت از منابع آب در سال های اخیر ممنوع شده است. در از این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت حاجی آباد توسط مدل های DRASTIC و SINTACS انجام گرفت. در نهایت نقشه های نهایی آسیب پذیری با مقادیر EC واسنجی شد. به منظور بررسی خصوصیات هیدروژئوشیمیایی منابع آب زیرزمینی دشت، از نقاط تعیین شده 26 نمونه آب در دوره های مختلف سال آبی 1398 برداشت گردید که آنالیز نمونه ها آب در آزمایشگاه آب و خاک هرمزگان انجام گردید. همچنین، از نتایج داده های نمونه های آب آنالیز شده توسط سازمان آب منطقه ای هرمزگان نیز استفاده شده است. اندیس آسیب پذیری مدل دراستیک برای منطقه موردمطالعه، مقداری بین (94-128( و برای SINTACS (115-156( به دست آمده است. طبق برآورد نقشه های آسیب پذیری تهیه شده برای هر دو مدل، بیشترین پتانسیل آسیب پذیری مربوط به قسمتی از بخش مرکزی و شرقی منطقه مورد مطالعه می باشد. مقدار شاخص همبستگی بین EC و مدل های آسیب پذیری DRASTIC و SINTACS به ترتیب 39 و 35 برآورد شده است.
بررسی الگو و دینامیک رودخانه قره سو اردبیل محدوده پل سامیان تا سد سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
35 - 19
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، مورفولوژی و تغییرات جانبی بازه ای از مجرای رودخانه قره سو (از پل سامیان تا سد سبلان) با چهار شاخص ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی کورنیس، نرخ مهاجرت مجرا و روش ترانسکت طی دوره های زمانی 2000، 2010 و 2019 میلادی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از چهار شاخص ارزیابی شده، نشان می دهد که رودخانه قره سو در بازه مطالعاتی در بیشتر قسمت ها دارای الگوی مئاندری توسعه یافته می باشد. مئاندرهای منطبق بر دشت های منطقه عمدتاً از نوع مئاندرهای آزاد هستند و از پتانسیل زیادی برای توسعه و جابجایی برخوردار می باشند؛ در حالی که مئاندرهای بازه های کوهستانی از نوع محصور بوده و زاویه مرکزی این مئاندرها در طی دوره های زمانی مطالعاتی تقریباً ثابت باقی مانده است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که در طی 19 سال گذشته در مجموع 45/22 هکتار از اراضی حاشیه رودخانه قره سو در بازه مطالعاتی در نتیجه فرآیندهای فرسایشی از دست رفته اند. میانگین نرخ جابجایی طی سال های 2000 تا 2010 در حدود 5/0 متر در سال بوده است. مقدار این شاخص برای دوره زمانی 2010 تا 2019 به حدود 3/0 متر در سال کاهش یافته است. با توجه به محاسبات صورت گرفته، مقدار این شاخص در طی 19 سال گذشته (از سال 2000 تا 2019 میلادی) در حدود 4/0 متر در سال بالغ می شود. بنابراین پیشنهاد می شود اقدامات سازه ای و غیر سازه ای در نواحی مشخص شده در این تحقیق برای کاهش فرآیندهای فرسایشی و از بین رفتن اراضی طرفین رودخانه که عمدتا اراضی کشاورزی هستند، صورت گیرد.
پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری با استفاده از مدل FUZZY-SAW مطالعه موردی: حوضه آبریز لیلان چای، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
103 - 81
حوزه های تخصصی:
جریان های آواری از جمله حرکات توده ای هستند که همیشه فعالیت های انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی می شوند. تحقیق حاضر با هدف پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروط افکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، لیتولوژی، بارش، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده جهت پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری استفاده شده است. از روش تصمیم گیری چند معیاره و مدل فازی جهت تعیین وزن و اهمیت معیارها استفاده گردید. نتایج وزن دهی معیارها با روش SAW نشان داد که سه معیار لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با وزن 260/0، 211/0 و 190/0 نقش مهمی در وقوع جریان آواری در منطقه دارند. نقشه نهایی خطر وقوع جریان آواری با هم پوشانی و ضرب وزن نهایی معیارها در لایه های فازی شده در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 16 درصد مساحت منطقه در طبقه خطر زیاد و خیلی زیاد از نظر وقوع جریان آواری قرار دارد. این مناطق بیشتر ارتفاعات بالا، شیب های زیاد و دامنه های شمالی و غربی را شامل می شوند. بنابراین با توجه به وقوع این پدیده در مناطق بالادست حوضه، امکان انتقال این مواد به مناطق پایین دست و حتی سطح مخروط افکنه به دلیل مسافت خیلی طولانی و همچنین وجود سیل بندهای متعدد بر روی آبراهه های منطقه بسیار پایین است و این مخاطره خطری برای مخروط افکنه لیلان نمی تواند داشته باشد.
پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و شاخص آماری در حوضه آبخیز اوغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر در ایجاد پدیده زمین لغزش و تعیین مناطق دارای پتانسیل زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان با استفاده از روش نسبت آماری و شاخص آماری انجام شده است. به این منظور مهم ترین عوامل موثر در زمین لغزش مانند درجه شیب، جهت شیب، انحنای سطح، انحنای نیم رخ، طبقات ارتفاعی، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص وضعیت توپوگرافی، بارش، کاربری اراضی، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آن ها شناسایی شدند. به این منظور موقعیت زمین لغزش های رخ داده در منطقه با استفاده از تصاویر گوگل ارث و بازدید های گسترده میدانی که با استفاده از دستگاه موقعیت یاب جهانی صورت گرفت، شناسایی گردید. برای اعتبار سنجی مدلها از منحنی ROC و سطح زیر منحنی ROC استفاده شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مدل شاخص آماری برای دادههای تعلیمی و اعتبارسنجی به ترتیب مقادیر 925/0 و 916/0 را به خود نسبت میدهد و در مقایسه با مدل نسبت فراوانی کارایی بهتری برای تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دارد که بر طبق آن 91/34، 51/28 و 59/36 درصد از مساحت حوضه و 42/5 ، 46/20 و 72/35 درصد از جمعیت منطقه مورد مطالعه به ترتیب در معرض خطر خیلی کم - کم، متوسط و زیاد- خیلی زیاد زمین لغزش قرار دارند. هم چنین عوامل زمین شناسی و بارش به عنوان مهم ترین عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های منطقه معرفی گردیدند.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل جدید ترکیبی الگوریتم مبنا (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
130 - 146
حوزه های تخصصی:
زمین لغزش ها به عنوان یکی از مخرب ترین پدیده های طبیعی محسوب می شوند. به دلیل تهدید آن ها، باید یک نقشه جامع حساسیت زمین لغزش برای کاهش آسیب های احتمالی به افراد و زیرساخت ها تهیه شود. کیفیت نقشه های حساسیت زمین لغزش تحت تأثیر بسیاری از عوامل، از جمله کیفیت داده های ورودی و انتخاب مدل های ریاضی است. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک مدل ترکیبی جدید داده کاوی به نام Rotation Forest - Functional Trees (RF-FT) که یک رویکرد هوشمند ترکیبی از دو تکنیک یادگیری ماشین مدل Functional Trees (FT) و تکنیک طبقه بندی مدل Rotation Forest (RF) برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش های اطراف شهر کامیاران واقع در استان کردستان می باشد. در ابتدا، بیست و یک عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه شامل درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، تابش خورشید، عمق دره، شاخص قدرت جریان، شاخص نمناکی توپوگرافی، شاخص طول دامنه، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از جاده، تراکم جاده، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، همباران و لیتولوژی به همراه نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی برای جمع آوری داده های آموزشی و آزمون جمع آوری شدند. سپس، بر اساس شاخص Information Gain Ratio هفده عامل مؤثر از بین آن ها انتخاب و جهت مدل سازی به کار گرفته شدند. در مرحله بعد مدل هیبریدی RFFT برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مجموعه داده های آموزشی ساخته شد. عملکرد مدل پیشنهادی RFFT با استفاده از چندین پارامتر آماری از جمله حساسیت، شفافیت، صحت، مجذور مربعات خطا، منحنی نرخ موفقیت و سطح زیر این منحنی مورد ارزیابی قرار گرفت.
تحلیل اقلیمی و بررسی طوفان های گرد و غبار در خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
305 - 318
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل آماری رخداد طوفان های گرد و غبار با استفاده از داده های ایستگاه هواشناسی همدیدی خراسان رضوی پرداخته شد. بر اساس دستورالعمل سازمان جهانی هواشناسی، هرگاه در ایستگاهی سرعت باد از 30 نات بیشتر شود و دید افقی به علت پدیده گرد و غبار به کمتر از یک کیلومتر برسد، طوفان گرد و غبار گزارش می شود. کدهای 30 تا 35 مربوط به طوفان گرد و غبار یا شن معرفی می شود. در این تحقیق، نخست فراوانی رخداد طوفان های گرد و غبار در ایستگاه های همدیدی خراسان رضوی طی سال های 1331-1398 بررسی شد. سپس، به صورت موردی به بررسی رخداد طوفان گرد و غبار در مشهد به علت ایجاد وضعیت بحرانی در این کلان شهر در تاریخ 25/7/1396 برای بررسی مسیر ورودی این طوفان ها پرداخته شد. بررسی تصاویر ماهواره مودیس و تحلیلی الگوی گرد و غبار و همچنین ردیابی بسته های هوا حامل ذرات گرد و غبار با استفاده از مدل HYSPLIT با روش پسگرد و پیشگرد در ایستگاه مشهد به عنوان یکی از مهم ترین ایستگاه های هواشناسی شمال شرق کشور انجام شد. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی طوفان های گرد و غبار در سطح استان مرتبط با سبزوار با 136 طوفان ملایم و 79 طوفان شدید و شهرهای سرخس و گناباد در رتبه های بعدی بوده اند. با ردیابی و آشکارسازی پدیده طوفان گرد و غبار به صورت موردی مشاهده شد که این پدیده نخست بر روی ترکمنستان شکل می گ ی ر د و با نفوذ به مرزهای شرقی کشور شهر مشهد را تحت تأثیر قرار می دهد.
بررسی ژئومورفولوژیکی کواستای تکتونیکی نگور(کوه تولکی) و نقش آن بر گسترش سکونت گاه های شهری و روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های مختلفی در رابطه با عارضه کواستا در ایران وجود دارد. برخی مخالفان با ذکر دلایل زمین شناختی معتقدند کواستا وجود نداشته و برخی دیگر عوارض موجود را شبه کواستا می نامند. اما نویسندگان بر این باورند که هر دو عارضه کواستا و شبه کواستا وجود داشته و عوارض ژئومورفولوژی به فرم وابسته اند. بنابراین با استفاده از RS و GIS اقدام به تأیید علمی این نظریه شده و ژئومورفولوژی بزرگترین کواستای جنوب شرق کشور به نام کواستای نگور که عامل اصلی تأمین منابع آبی و گسترش سکونتگاه های شهری و روستایی بوده تحلیل گردیده است. نتایج حاصل از تداخل سنجی راداری ماهواره سنتینل1 در دو سری پردازش بین سال های 2018، 2019و2020 در نرم افزارSNAP نشان داد که این عارضه قسمتی از سواحل بالاآمده بوده و تشکیل آن حاصل دو نوع حرکت بالاآمدگی حاصل از فرورانش پوسته دریای عمان به زیر ایران و عملکرد گسل عرضی در بالاآمدن پیشانی کواستا است. بنابراین در این دوره زمانی، حداکثر بالاآمدگی کواستا در قسمت پیشانی آن 8/2سانتی متر و حداقل بالاآمدگی آن در محل لولای کواستا 4میلی متر محاسبه شده است که نویسندگان برای اولین بار نوع جدیدی از فرآیند تشکیل کواستا را در ایران و جهان ارائه داده اند. از آنجایی که ارتفاع پیشانی کواستا از سطح جلگه ساحلی 545 متر بوده و هیدروژئومورفولوژی و اقلیم منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده، طبق محاسبه شاخص پوشش گیاهیSAVI با تصاویر ماهواره سنتینل2، بیشترین میزان پوشش گیاهی در پایین دست مسیر جریان آبراهه کاتاکلینال بوده که رواناب حاصل از بارندگی در آبگیرهایی انسان ساخت به نام هوتک ذخیره شده و نیازهای آبی و کشاورزی منطقه را تامین می نمایند.
نوتعریفی از ساختار فرم شناسی بنیادین در دانش ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
215 - 228
حوزه های تخصصی:
شاخه های مختلف علمی در طول دوران رشد و تکامل خود با فاز های مختلفی رو به رو می شوند. در این پژوهش دو فاز اصلی که شبکه-های علمی را در ادوار مختلف تحت تأثیر قرار می دهند، به نام فاز ایستای ترمینولوژیک و فاز پویای ترمینولوژیک تبیین شد. از مروری اجمالی بر روند پژوهشی حاکم بر علم ژئومورفولوژی، نازایی در خلق مفاهیم و معانی جدید استنتاج می گردد که می توان شرایط فاز ایستای ترمینولوژیک را به آن انتساب داد. برون رفت از شرایط ایستای ترمینولوژیک و ورود به شرایط پویا، توجه بیشتر به مطالعات بنیادین و بازتعریف مفاهیم از پیش موجود در قالب ترمینولوژی جدید را می طلبد. در این راستا، ساختار فرم شناسی بنیادین در ژئومورفولوژی (در 7 سطح شامل: زمین معنا، زمین فضا، زمین منظر، زمین شکل، زمین عارضه و زمین شئی)، نظام ارتباطی در این ساختار (در 10 سطح شامل: روابط سلسله مراتبی و یا غیر سلسله مراتبی، درون سطحی یا میان سطحی، یک سویه و یا دوسویه)، سطوح مقیاس (شامل: مقیاس های جهانی، سراسری، منطقه ای، بخشی، کانونی، محلی و نقطه ای) و جریان انرژی تبیین و تشریح گردید.
بررسی تطبیقی طراحی المان های شهری با رویکرد هویت شهری در ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن پرداختن به جایگاه المان های خاص در شهر یاسوج، اثرات آنها در هویت بخشی به شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، تحلیلی – پیمایشی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. سپس به بررسی تطبیقی المانهای شاخص ایران و جهان با المانهای میادین اصلی شهر یاسوج پرداختیم. در انتها بامقایسه اصول کارشناسی طراحی المان های شهری که به صورت تئوری به انها دست یافتیم و نظرات عمومی مردم میزان تطبیق ها مشخص شد. با تلفیق این دو معیار به اصولی برای طراحی المان های شهری رسیدیم ک علاوه بر دارا بودن پارامتر های تئوری معماری و شهرسازی، با در نظر گرفتن روانشناسی شهری مردم منطقه موجب رضایت عمومی مردم نیز می شود. نمونه های مورد مطالعه شامل شش المان شهری در شهر یاسوج است که مورد توجه شهروندان و گردشگران قرار دارد. نتایج بدست آمده از تحلیلهای توصیفی و استنباطی روی داده های جمع آوری شده نشان میدهد ارزیابی کیفی شهروندان از هویت (کالبدی) المانها، متأثر از جنسیت و سطح تحصیلات آنها است. بر پایه نتایج، المانهای فلکه سنگی درمحله راهنمایی و خیابان جمهوری به ترتیب دارای بیشترین امتیاز و کمترین امتیاز کسب شده از طرف شهروندان (کاربران) هستند. همچنین نتایج نشان میدهد مهمترین مؤلفه های اثرگذار بر هویت کالبدی المانهای شهری بر اساس نظر شهروندان شامل «طراحی، فرم و معماری المان»،«تاریخی بودن» و «بومی بودن(زمینه گرایی)» است.
تغییرات لبه بیرونی چرخش فصلی سلول هادلی نیمکره جنوبی در کمربند گرمسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرخش سلول هادلی برای سیستم آب و هوایی از اهمیّت اساسی برخوردار است و تغییرات آن مخاطرات و دگرگونی های آب و هوایی مهمی بر آب و هوای کمربند گرمسیری و نیمه گرمسیری دارد. میزان گسترش مناطق گرمسیری و متعاقب آن خشک شدن مناطق نیمه گرمسیری زیر شاخه های فرونشینی سلول هادلی رو به افزایش است؛ بنابراین در این مطالعه به بررسی تغییرات فصلی لبه بیرونی سلول هادلی در نیمکره جنوبی از داده های بازتحلیل پیش بینی میان مدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه (ERA5) با تفکیک مکانی 25/0*25/0 درجه و بازه زمانی 40 سال (2018-1979) از تابع جریان عملکرد نصف النهاری در سطح 500 هکتوپاسکال با استفاده از نرم افزارهای گردس و متلب پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد، تغییرات لبه بیرونی سلول هادلی در فصل زمستان از عرض های 35 تا 38 درجه جنوبی، در فصل بهار از عرض های 29 تا 32 درجه جنوبی، در فصل پاییز از عرض های 30 تا 5/35 درجه جنوبی و در فصل تابستان از عرض های 28 تا 29 درجه جنوبی قابل مشاهده است؛ و همچنین با افزایش هر سال، لبه بیرونی سلول هادلی در فصلهای زمستان، پاییز، بهار و تابستان به طور متوسط به اندازه 039/0-، 048/0-، 014/0- و 012/0- درجه جغرافیایی افزایش می یابد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که گسترش لبه بیرونی سلول هادلی نیمکره جنوبی در فصلهای زمستان و پاییز به اندازه 2 تا 5/3 درجه عرض جغرافیایی افزایش یافته است و نسبت به فصول تابستان و بهار بسیار برجسته و آشکار است و شواهدی از تغییرات و گسترش چرخش سلول هادلی را به سمت عرض های جغرافیایی بالاتر را نشان می دهد و افزایش خشکی و بیابان زایی را در پیش رو خود دارد.
مطالعه و تحلیل مکان گزینی نیروگاه های خورشیدی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین انرژی پایدار در دنیای امروزی امری ضروری است. از آنجا که معیارها و فاکتورهای مختلفی بر یافتن مکان مناسب نیروگاه خورشیدی تأثیر می گذارد، مقایسه مؤثر این معیارها با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) میسر است. همچنین، روش های هوش مصنوعی نظیر شبکه عصبی مصنوعی برای یافتن دقیق ترین مکان های مناسب می تواند سازنده باشد. در این پژوهش با به کارگیری روش بهترین- بدترین به عنوان یکی از تکنیک های MCDM و واردکردن نتایج آن در شبکه عصبی مصنوعی (ANN) جهت تعلیم شبکه اقدام به یافتن مناسب ترین مکان ها برای استقرار صفحات خورشیدی در استان آذربایجان شرقی به عنوان یک استان دارای ناهمواری های طبیعی نسبتاً زیاد شد. پس از تولید لایه تناسب اولیه با شبکه عصبی مصنوعی، با تولید لایه های محدودیت و اعمال آن ها روی نتایج به دست آمده از شبکه عصبی، مکان هایی که امکان اولیه را برای استقرار این صفحات نداشتند از نتایج اولیه حذف شدند. نتایج نهایی نشان داد که 1854206.25 هکتار از زمین های استان تناسب کمتر از 0.3 و 1460887.5 تناسبی بین 0.3 تا 0.5 را جهت استقرار نیروگاه خورشیدی دارند. همچنین، فقط 69762.5 هکتار از اراضی استان دارای تناسب بیش از 0.75 برای استقرار صفحات خورشیدی هستند.
سنجش و تحلیل اثرات درجه خشکی اقلیم با استفاده از شاخص های خشکی ماهانه طاوسی، بارش انگوت (K) و یونپ (UNEP) (مورد مطالعه: شهرستان های استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش و تحلیل میانگین بلندمدت بارش (P) و تبخیر و تعرق پتانسیل (PET) مبتنی خشکی اقلیم در شهرستانهای علی آبادکتول،گرگان،بندرگز،بندرترکمن،کلاله،گمیشان،مینودشت،اینچه برون،گنبد کاووس با استفاده از شاخص های خشکی ماهانه طاوسی، بارش انگوت (K) و یونپ (UNEP) به منظور آشکارسازی تغییرات رخ داده در دوره زمانی30 ساله می باشد. همچنین در این مطالعه جهت برآورد تبخیر و تعرق پتانسیل از روش هارگریوز – سامانی(Hargreaves-Samani) استفاده گردید. برای نشان دادن معنی داری روند از معیار U -U´ استفاده شد. مقادیر U -U´ برای تمام ماهها و کل سالها در محیط نرم افزار اکسل برآورد گردید، مناطق مورد مطالعه با استفاده از روش منکندال (Menkendal) به کمتر از 96/1+ یا بیشتر از 96/1+ یا مناطق دارای روند تفکیک گردید. پس از محاسبه فاکتور خشکی (AI) برای ایستگاه های موجود در مناطق شهری مورد نظر از طریق نرم افزار Excel، با استفاده از روش دورنیابی کریجینگ نقشه تغییرات منطقه ای خشکی پهنه مورد مطالعه در محیط نرم افزار ArcGis ترسیم گردید بدین منظور جهت بهترین نتیجه و کمترین میزان خطا از روش میانیابی مجذور فاصله با پراکنش (Expotntial) و جهت انتخاب بهترین روش درونیابی از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا RMS قدر مطلق خطا MAE استفاده گردید. در ادامه در بعدی دیگر با توجه به رویکرد پژوهش حاضر مدل مفهومی نهایی در قالب تاثیر خشکی بر تنش زایی گیاهان و کاهش عملکرد اقتصادی جوامع محلی روستایی نیز ارائه گردید. نتایج نشان داد روش عکس فاصله به عنوان بهترین روش در میان روش های مورداستفاده برای برآورد تغییرات درجه خشکی (AI) می باشد. نتایج نشان داد که خطر خشکی به همراه آن آلودگی ناشی از گرد و غبار در هر پهنه مورد مطالعه دور از انتظار نیست، در تمام شهرهای مورد مطالعه بنظر میرسد که با کاهش و تغییر روند حاکمیت بارندگی به همان میزان شدت تبخیر و تعرق افزایش یافته و پدیده خشکی به مراتب بیتشر خود را نمایان کند این پدیده میتواند بر روند محصولات کشاورزی و کاهش میزان تولید و سطح زیرکشت محصولات پهنه استان گلستان و کاهش میزان عملکرد آن ها تاثیر گذار باشد بین ماه های موردسنجش واقع شده، بیشترین روند رو به خشکی در قسمت شمالی استان گلستان نمایان بوده و بیش از 35 درصد مساحت این استان را شامل می شود. روند تغییرات این شیب از لحاظ آماری معنی دار است.
ارزیابی بارش و دما بر مبنای توسعه و تعمیم شاخص دریای شمال-خزر برای دوره آتی در سواحل جنوبی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرپذیری مولفه های دما و بارش و نقش تغییر اقلیم بر روی آنها و همچنین تأثیر شاخص های بزرگ مقیاس اقلیمی در سالهای اخیر توسط محققین در حوزه های مختلف علمی مورد توجه خاصی قرار گرفتند. یکی از مهم ترین شاخص ها با مقیاس منطقه ای که به نوعی در شرق اقیانوس اطلس با شاخص NAO در یک محدوده عمل می کند به شاخص دریای شمال- خزر (NCP) اشاره نمود. در این پژوهش، از سه دسته داده شامل مولفه های دما و بارش، داده های بازکاوی شده ارتفاع ژئوپتانسیل 500 هکتوپاسکال و داده های ارتفاع ژئوپتانسیل 500 هکتوپاسکال بر اساس 14 مدل اقلیمی استفاده کردیم. در مرحله اول شاخص NCP برای دوره های آتی توسعه و تعمیم و سپس فازهای مثبت و منفی آن برای دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 مشخص شد و همچنین مولفه های حداکثر دما، حداقل دما، نرخ بارش و تعداد روزهای بارشی نیز برای دوره های آتی ریزمقیاس نمایی گردیدند. با توجه به آینده نگری انجام شده برای فازهای مثبت و منفی این شاخص مشخص شد که برای دوره آتی 2060-2041 دمای حداکثر و حداقل در هر دو فاز بر مبنای دو سناریو افزایش خواهند یافت. آینده نگری نرخ و تعداد روزهای بارشی نیز نشان داد که رفتار تغییرات بارش در دوره آتی نسبت به دوره پایه بی نظم تر از مولفه دما خواهد بود. بطوریکه مشخص گردید میانگین تعداد روزهای بارش در سناریوی RCP4.5 در هر دو فاز از روند کاهشی برخوردار خواهند بود و همچنین در هر دو فاز نرخ بارش در ایستگاههای که با بدنه آبی دریای خزر فاصله نزدیکی دارند افزایش قابل توجهی را خواهند داشت. همچنین بر مبنای سناریوی RCP8.5 متوسط تعداد روزهای بارش منطقه مورد مطالعه در فاز مثبت نسبت به دوره پایه در حدود ۵ روز کاهش و در فاز منفی ۴ روز افزایش خواهد یافت.
بررسی تغییرپذیری فضایی- زمانی بارش سالانه و بیشینه بارش روزانه در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
335 - 349
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با توجه به نقش و اهمیت بارش های سنگین در غرب ایران، با هدف بررسی تغییرپذیری فضایی - زمانی بارش سالانه و بیشین ه بارش روزانه در منطق ه غرب ایران انجام شد. بدین منظور ، از داده های بارش شش ایستگاه سینوپتیک واقع در منطق ه یاد شده که از آمار بلندمدت برخوردار بودند استفاده شد. در این راستا، نخست با استفاده از تابع توزیع گامبل[1]، آستان ه بارش سنگین برای هر ایستگاه تعریف، آنگاه با کاربرد آزمون گرافیکی ITA [2] و من - کندال [3] روند تغییرات بیشین ه بارش های روزانه و مجموع سالان ه هر ایستگاه محاسبه شد. نتایج حاصل از روش ITA نشان داد روند نایکنواختی در سری زمانی بارش های سالان ه ایستگاه های خرم آباد و همدان وجود دارد. اما در ایستگاه های کرمانشاه، دزفول، اهواز ، و آبادان روند مشخص شده در همه طبقاتْ کاهشی و یکنواخت بود . همچنین ، بیشین ه بارش روزان ه ایستگاه دزفول و اهواز یکنواخت و کاهشی بوده است ؛ در صورتی که بارش های طبق ه 10 50 میلی متر ایستگاه خرم آباد بدون روند اما بارش های روزانه طبق ه 50 70 میلی متر روند افزایشی را نشان می دهند. در ایستگاه آبادان بارش های طبق ه 5 45 بدون روند و بارش هایی با دور ه برگشت پنجاه ساله روند کاهشی را نشان دادند.
ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژئوتوریسم گزینه شاخص بخش گردشگری است که اهم اهداف آن، پایداری، افزایش سودمندی، کاهش اثرات مخرب حین استفاده از منابع زمین شناسی و ژئومورفولوژیک و ایجاد کمترین تغییرات در محیط طبیعی است. هدف از این پژوهش ارزیابی اثرات زیست محیطی توسعه ژئوتوریسم در جزیره هرمز است. برای نیل به این هدف، طی مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی، ویژگی های محیط طبیعی و انسانی جزیره هرمز به عنوان داده های پژوهش، در قالب فرم های شناسنامه مکان گردآوری شده و ارزیابی اثرات توسعه ژئوتوریسم بر پایداری محیط به روش RIAM اصلاح شده انجام گرفت. بر اساس نتایج، توسعه ژئوتوریسم آثار مثبت زیادی بر عدم مهاجرت جمعیت از جزیره، توسعه مشاغل، حفظ آثار تاریخی، آسایش مردم، توسعه زیرساخت ها، اقتصاد جوامع محلی و نیز تبادلات فرهنگی در جزیره داشته و باعث شده است که کیفیت اثرات بر محیط انسانی جزیره در طبقه متوسط تا خوب قرار گیرد. اگرچه محیط های فیزیکی و بیولوژیکی جزیره هرمز ماهیتاَ شکننده اند، ژئوتوریسم نه تنها خسارتی بر این اجزاء وارد نکرده، آثار مثبتی نیز بر آن ها داشته است. ژئوتوریسم، کمترین تغییرات را بر محیط فیزیکی باعث شده است. در مجموع با توجه به تغییرات جزئی و عمدتاَ مثبت محیط ، می توان نتیجه گرفت که توسعه ژئوتوریسم در هرمز با اهداف اکوتوریسم و توسعه پایدار هماهنگ بوده و پتانسیل بالایی برای ایجاد اثرات سودمند زیست محیطی در جزیره هرمز دارد. در این راستا با تقویت مدیریت و لحاظ ضوابط و استانداردهای خاص بهره برداری نشأت گرفته از ماهیت ژئوتوریسم می توان از اثرات جزئی مخرب آن کاسته و اثرات مثبتش بر محیط های طبیعی و انسانی جزیره را تقویت کرد.
ارزیابی نتایج تغییرات کاربری اراضی بر دبی رودخانه دره رود در بازه زمانی سی ساله با استفاده از مدل HEC_HMS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق از روش مبتنی بر شی گرا در تهیه ی نقشه کاربری اراضی حوضه آبریز دره رود با استفاده از تصاویر لندست 5 با سنجنده TM و لندست 8 با سنجده OLI در یک بازه زمانی 30 ساله، از سال 1990 تا 2019 و تاثیرات آن بر تغییرات دبی رودخانه دره رود مورد بررسی قرار گرفت. تصاویر ماهواره ای در چهارده کلاس طبقه بندی شد که کلاس های کشت آبی، زراعت دیم، مناطق سنگی، مناطق مسکونی، باغات و دریاچه دارای افزایش مساحت و زمین های بایر، مراتع، اراضی جنگلی و بستر رودخانه دارای کاهش مساحت بوده اند برای پی بردن به تغییرات روند جریانی رودخانه ، از روش SCS در مدل HEC_HMS استفاده شد و به صورت چهار زیر حوضه مشیران، هوراند، سمبور و بوران تقسیم شده و با توجه به کاربری اراضی شماره منحنی CN و زمان تاخیر رواناب زیرحوضه ها به همراه ضریب K و X به مدل معرفی شد و اجرا گردید. نتایج نشان داد که اوج رواناب در زیرحوضه مشیران با کاهش 7 مترمکعب و کاهش 5/8 میلیمتر حجم رواناب و در زیرحوضه هوراند با کاهش 6/8 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب و زیر حوضه سمبور با کاهش 2/2 متر مکعب اوج رواناب و کاهش 12 میلیمتر حجم رواناب همراه بوده است در حالی که در زیر حوضه بوران بر خلاف سه زیر حوضه قبلی افزایش اوج رواناب به میزان 10 متر مکعب در ثانیه و افزایش حجم رواناب به میزان 6/9 میلیمتر برآورد شده است.