فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
127 - 143
حوزه های تخصصی:
محدودیت پتانسیل آب زیرزمینی در آبخوان آبرفتی دشت اردبیل و عدم توجه به میزان برداشت مجاز و توسعه ی روز افزون مصارف کشاورزی، شرب، صنعت، بهره برداری ناموزون و نامتناجس، عدم جایگزینی آن از طریق ریزش های جوی به دلیل مواجه شدن با سال های کم آبی و خشک، موجب گردیده که آبخوان دشت اردبیل با افت سطح و در نتیجه کاهش حجم مخزن مواجه شود. این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر افت و تغییرات سطح آب های زیرزمینی دشت اردبیل در دو مقطع زمانی 1995 تا 2005 و 2005 تا 2015 انجام گرفت. برای انجام پژوهش حاضر، از داده های بارش ماهانه ایستگاه های هواشناسی اردبیل، نیارق، نمین، آبی بیگلو، هیر، سامیان واقع در داخل دشت اردبیل در طول آماری 20 ساله (1995-2015) و داده های ماهانه ارتفاع سطح ایستابی تعداد 24 حلقه چاه پیزومتری برای دشت انتخاب شد. برای تهیه ی نقشه ی کاربری اراضی در دو دوره ی زمانی، تصاویر سنجنده های OLI و TM ماهواره لندست مربوط به خرداد ماه 1993، 2005 و 2015 استفاده شد. نتایج بررسی تغییرات سطح کاربری اراضی در طول سال های 1993، 2005 و 2015 در دشت اردبیل نشان داد کاربری های زراعت آبی به ترتیب با 26/48156، 66/50678 و 68/58356 هکتار بیشترین سطح و پهنه ی آبی به ترتیب با 75/168، 65/88 و 95/380 هکتار کمترین سطح را داشتند که نشان از دخالت بالای اراضی کشاورزی در افت سطح ایستابی اراضی کشاورزی در دشت اردبیل می باشد. در نهایت بررسی روند تغییرات چاه های پیژومتری نشان داد در دشت اردبیل حداکثر تراز سطح ایستابی (1437 متر) مربوط به قسمت های جنوب دشت اطراف اراضی-نوشهر-کرگان و حداقل تراز (1300 متر) مربوط به اطراف روستای خلیفه لو شیخ می باشد. مطابق با نقشه ی پراکنش چاه ها، بیشترین تراکم چاه ها در منطقه ی شرقی و مرکزی دشت بوده است.
ارزیابی نرخ فرونشست دشت همدان-بهار و ارتباط آن با پارامترهای محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مخاطرات پیش روی دشت های کشور، مخاطره فرونشست است. قرار گیری دشت همدان-بهار در منطقه نیمه خشک سبب شده تا این دشت در معرض مخاطره فرونشست باشد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی این مخاطره پرداخته شده است. در این تحقیق به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر از روش های توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. داده های تحقیق شامل تصاویر راداری سنتنیل 1 (73 تصویر راداری در طی بازه زمانی ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، تصویر ماهواره ای لندست 8 (مربوط به تاریخ 13/06/ 2020 به منظور تهیه نقشه کاربری اراضی منطقه)، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، نقشه زمین شناسی 1:100000 و همچنین اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه است. ابزارهای تحقیق نیز شامل GMT، ENVI، ARCGIS و expert choice می باشد. بر اساس نتایج بدست آمده، این دشت در طی دوره زمانی ۵ سال (از تاریخ ۱۶/۰۱/۲۰۱۵ تا ۱۴/۰۱/۲۰۲۰)، با ۲۸۱ میلی متر فرونشست مواجه شده است که بر اساس آن می توان گفت منطقه مورد مطالعه دارای میانگین ۵۶ میلی متر فرونشست سالانه است. همچنین نتایج پتانسیل سنجی مناطق مستعد وقوع فرونشست بیانگر این است که مناطق میانی محدوده مطالعاتی، شامل محدوده های شهری همدان، بهار، لالجین و صالح آباد به دلیل نوع کاربری، نوع لیتولوژی، شیب کم، قرار گرفتن در واحد دشت و مخروطه افکنه و همچنین افت زیاد منابع آب زیرزمینی در این مناطق، پتانسیل بالایی جهت وقوع و تشدید فرونشست در آینده دارد. با توجه به اینکه این مناطق در محاسبه فرونشست منطقه، دارای بالاترین میزان فرونشست بوده اند، بنابراین بین نتایج حاصله از تصاویر راداری و پهنه بندی، انطباق وجود دارد.
تعیین آستانه های اقلیمی و توپوگرافیکی برای شروع فرسایش خندقی در شیب های نواحی نیمه خشک (مطالعه موردی: حوضه اوجان چای، دامنه های شرقی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
431 - 445
حوزه های تخصصی:
انرژی حاصل از شیب و فشار برشی آب و عدم حفاظت کامل دامنه ها توسط پوشش گیاهی سبب شده است دامنه ها به شدت آشفته شوند و رسوبات زیادی را در اختیار آب های جاری قرار دهند. دامنه ها در حوضه اوجان چای واقع در موقعیت جغرافیایی ' 54 ° 37° تا' 44° 37 عرض شمالی و' 50 ° 46 تا '31 '46 طول شرقی تحت فرسایش خطی شدید قرارگرفته است. در این مطالعه با استفاده از رابطه HTK آستانه اقلیمی پهنه ها تعیین شده و با استفاده از رابطه . نتایج نشان می دهد سطح دامنه های محدوده مورد مطالعه در بعضی از ماه های سال برای شروع فرسایش خندقی بسیار مساعد است. نقشه و نمودارهای ترسیمی نشان می دهد بیشتر بخش های حوضه اوجان برای فرسایش خندقی بسیار مستعد است. شیب و مساحت حوضه های جمع آوری آب زمینه مناسبی برای تشکیل شیارها و خندق ها فراهم می سازد. بررسی میدانی نیز حاکی از این است که دیواره خندق های محدوده مورد مطالعه بسیار ناپایدار است و با ورود روان اب ها از بخش های بالایی مواد دیواره ای به داخل خندق ها فرومی ریزند.
تحلیل زمانی- مکانی شاخص کیفیت هوای شهر تهران در دوره ده ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۸)
447 - 463
حوزه های تخصصی:
آلودگی هوا، با توجه به پیامدهای زیان بار آن، به یکی از ملموس ترین معضلات زیست محیطی تهران تبدیل شده است و بررسی و مطالعه بر روی آلودگی هوای تهران به عنوان مسئله بسیار مهم در پژوهش های مختلف مدنظر قرار گرفته است. اندازه گیری آلودگی هوا با استفاده از شاخص کیفیت هوا و توسط ایستگاه های سنجش کیفیت هوا انجام می گیرد. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی- مکانی آلودگی هوا در دو ماه آذر و دی در طی ده سال (1389-1398) با استفاده از میانگین داده های شاخص کیفیت هوا در سطح شهر تهران است. بدین منظور، داده های کیفیت هوا از 21 ایستگاه کنترل کیفیت هوای شهر تهران استخراج و میانگین داده های کیفیت هوا در دو ماه موردنظر محاسبه شد و نقشه های درون یابی به روش IDW در محیط نرم افزار ArcGIS ترسیم شد. سپس، درصد وسعت پهنه های آلودگی هوا در سطح شهر تهران محاسبه شد و نقشه ها روی هم انداخته شد و تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در ماه های آذر و دی، طی سال های 1389 تا 1398، بیشترین وسعت شهر تهران به ترتیب در پهنه های نسبتاً سالم (54 درصد)، ناسالم برای گروه های حساس (23 درصد)، سالم (20 درصد) و پاک (5 / 1 درصد)، و ناسالم (5 / 0 درصد) قرار دارد. به عبارتی، کمتر از 2 درصد وسعت شهر تهران در پهنه پاک قرار گرفته است و حتی در برخی از سال ها در شهر تهران هوای پاک در این دو ماه وجود نداشته است. از نظر زمانی، سال 1389، با دارابودن بیش از 70درصد پهنه ناسالم برای گروه های حساس، جزو آلوده ترین و سال 1393 جز پاک ترین سال های مورد بررسی محسوب می شود. همچنین، ایستگاه صنعتی شریف و شاداباد بدون داشتن پهنه پاک و با داشتن AQI 75 به بالا جزو آلوده ترین ایستگاه ها در همه سال ها بوده اند. بنابراین، مسئله آلودگی هوای شهر تهران، علاوه بر بُعد مکانی (قرارگرفتن وسعت وسیعی از شهر در پهنه ناسالم)، مسئله ای زمانی (آلودگی زیاد در دوره زمانی طولانی مدت) نیز هست. در پایان دلایل مؤثر بر توزیع زمانی- مکانی اعم از طبیعی و انسانی (حمل و نقل و صنعت) بررسی و در مقیاس های ایستگاهی یا کلی تحلیل شده است.
تحلیل اقلیمی و بررسی طوفان های گرد و غبار در خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۷)
305 - 318
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل آماری رخداد طوفان های گرد و غبار با استفاده از داده های ایستگاه هواشناسی همدیدی خراسان رضوی پرداخته شد. بر اساس دستورالعمل سازمان جهانی هواشناسی، هرگاه در ایستگاهی سرعت باد از 30 نات بیشتر شود و دید افقی به علت پدیده گرد و غبار به کمتر از یک کیلومتر برسد، طوفان گرد و غبار گزارش می شود. کدهای 30 تا 35 مربوط به طوفان گرد و غبار یا شن معرفی می شود. در این تحقیق، نخست فراوانی رخداد طوفان های گرد و غبار در ایستگاه های همدیدی خراسان رضوی طی سال های 1331-1398 بررسی شد. سپس، به صورت موردی به بررسی رخداد طوفان گرد و غبار در مشهد به علت ایجاد وضعیت بحرانی در این کلان شهر در تاریخ 25/7/1396 برای بررسی مسیر ورودی این طوفان ها پرداخته شد. بررسی تصاویر ماهواره مودیس و تحلیلی الگوی گرد و غبار و همچنین ردیابی بسته های هوا حامل ذرات گرد و غبار با استفاده از مدل HYSPLIT با روش پسگرد و پیشگرد در ایستگاه مشهد به عنوان یکی از مهم ترین ایستگاه های هواشناسی شمال شرق کشور انجام شد. نتایج نشان داد بیشترین فراوانی طوفان های گرد و غبار در سطح استان مرتبط با سبزوار با 136 طوفان ملایم و 79 طوفان شدید و شهرهای سرخس و گناباد در رتبه های بعدی بوده اند. با ردیابی و آشکارسازی پدیده طوفان گرد و غبار به صورت موردی مشاهده شد که این پدیده نخست بر روی ترکمنستان شکل می گ ی ر د و با نفوذ به مرزهای شرقی کشور شهر مشهد را تحت تأثیر قرار می دهد.
بررسی ژئومورفولوژیکی کواستای تکتونیکی نگور(کوه تولکی) و نقش آن بر گسترش سکونت گاه های شهری و روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های مختلفی در رابطه با عارضه کواستا در ایران وجود دارد. برخی مخالفان با ذکر دلایل زمین شناختی معتقدند کواستا وجود نداشته و برخی دیگر عوارض موجود را شبه کواستا می نامند. اما نویسندگان بر این باورند که هر دو عارضه کواستا و شبه کواستا وجود داشته و عوارض ژئومورفولوژی به فرم وابسته اند. بنابراین با استفاده از RS و GIS اقدام به تأیید علمی این نظریه شده و ژئومورفولوژی بزرگترین کواستای جنوب شرق کشور به نام کواستای نگور که عامل اصلی تأمین منابع آبی و گسترش سکونتگاه های شهری و روستایی بوده تحلیل گردیده است. نتایج حاصل از تداخل سنجی راداری ماهواره سنتینل1 در دو سری پردازش بین سال های 2018، 2019و2020 در نرم افزارSNAP نشان داد که این عارضه قسمتی از سواحل بالاآمده بوده و تشکیل آن حاصل دو نوع حرکت بالاآمدگی حاصل از فرورانش پوسته دریای عمان به زیر ایران و عملکرد گسل عرضی در بالاآمدن پیشانی کواستا است. بنابراین در این دوره زمانی، حداکثر بالاآمدگی کواستا در قسمت پیشانی آن 8/2سانتی متر و حداقل بالاآمدگی آن در محل لولای کواستا 4میلی متر محاسبه شده است که نویسندگان برای اولین بار نوع جدیدی از فرآیند تشکیل کواستا را در ایران و جهان ارائه داده اند. از آنجایی که ارتفاع پیشانی کواستا از سطح جلگه ساحلی 545 متر بوده و هیدروژئومورفولوژی و اقلیم منطقه را تحت تاثیر خود قرار داده، طبق محاسبه شاخص پوشش گیاهیSAVI با تصاویر ماهواره سنتینل2، بیشترین میزان پوشش گیاهی در پایین دست مسیر جریان آبراهه کاتاکلینال بوده که رواناب حاصل از بارندگی در آبگیرهایی انسان ساخت به نام هوتک ذخیره شده و نیازهای آبی و کشاورزی منطقه را تامین می نمایند.
تعیین نوع رابطه بین شروع آستانه همزمان رواناب و فرسایش با خصوصیات شیمیایی خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق تعیین رابطه بین شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش و خصوصیات شیمیایی خاک در کاربری های مختلف سازند گچساران به کمک رگرسیون تک متغیره انجام گرفت. سپس نمونه برداری شروع همزمان رواناب و فرسایش در 6 نقطه و با 3 تکرار و در شدت های مختلف بارش 75/0، 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه در سه کاربری مرتع، منطقه مسکونی و اراضی کشاورزی به کمک دستگاه شبیه ساز باران انجام شد و به همین تعداد نمونه-برداری شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش، نمونه برداری از خصوصیات شیمیایی خاک مانند ماده آلی، شوری خاک، اسیدیته خاک و کربنات کلسیم انجام گرفت. به منظور انجام تحلیل های آماری از نرم افزار SPSS و EXCEL استفاده گردید. نتایج نشان داد در مجموع در سازند گچساران و در هر سه کاربری مرتع، کشاورزی و مسکونی و در هر سه شدت 75/0، 1 و 25/1 میلی متر در دقیقه، ماده آلی خاک در سه مورد رابطه منفی و در شش مورد رابطه مثبت با شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش از خود نشان داد و شوری خاک نیز در نه مورد رابطه منفی از خود نشان داد و اسیدیته خاک نیز در هفت مورد رابطه منفی و در دو مورد رابطه مثبت از خود نشان داد و کربنات کلسیم خاک نیز در شش مورد رابطه منفی و در سه مورد رابطه مثبت با شروع همزمان آستانه رواناب و فرسایش از خود نشان داد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از الگوریتم تطبیقی MABAC و ANP (مطالعه ی موردی: شهرستان نیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
136 - 155
حوزه های تخصصی:
شهرستان نیر با توجه به وضعیت زمین شناسی، فیزیوگرافی، اقلیمی و انسانی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات لغزشی را داراست و لذا هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر زمین-لغزش در این شهرستان می باشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت ایجاد لغزش در منطقه شناسایی شدند و سپس نسبت به تهیه ی لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام گردید. در مرحله بعد وزن دهی عوامل مورد بررسی، با استفاده از روش ANP و در محیط نرم افزار Super Decision انجام گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش MABAC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. در نهایت، نقشه ی حاصله در پنج رده ی با خطر بسیار کم تا خطر بسیار زیاد طبقه بندی گردید. با توجه به نتایج مطالعه، عوامل کاربری اراضی، لیتولوژی، شیب و طبقات ارتفاعی بیشترین ضریب وزنی را به خود اختصاص دادند. همچنین، نتایج مطالعه نشان داد؛ به ترتیب 93/171 و 38/312 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقات بسیار پرخطر و پرخطر، قرار دارند. لذا، می توان گفت که نتایج حاصل از این مطالعه، حاکی از توان بالای شهرستان نیر، از لحاظ رخداد حرکات لغزشی می باشد و مناطق بسیار پرخطر و پرخطر در سازندهایی با زیربنای سنگ سخت به همراه مواد رسوبی و سست سطحی، کاربری های زراعی و مرتع، شیب های 35-20 درصد و ارتفاعات بیش از 1500 متر قرار دارند. به علاوه، نتایج مطالعه نشلن داد که استفاده تلفیق روش های ANP و MABAC ، از دقت نسبی بالایی جهت مطالعه ی زمین لغزش برخوردار است.
تغییرات لبه بیرونی چرخش فصلی سلول هادلی نیمکره جنوبی در کمربند گرمسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چرخش سلول هادلی برای سیستم آب و هوایی از اهمیّت اساسی برخوردار است و تغییرات آن مخاطرات و دگرگونی های آب و هوایی مهمی بر آب و هوای کمربند گرمسیری و نیمه گرمسیری دارد. میزان گسترش مناطق گرمسیری و متعاقب آن خشک شدن مناطق نیمه گرمسیری زیر شاخه های فرونشینی سلول هادلی رو به افزایش است؛ بنابراین در این مطالعه به بررسی تغییرات فصلی لبه بیرونی سلول هادلی در نیمکره جنوبی از داده های بازتحلیل پیش بینی میان مدت هواسپهر اروپایی (ECMWF) نسخه (ERA5) با تفکیک مکانی 25/0*25/0 درجه و بازه زمانی 40 سال (2018-1979) از تابع جریان عملکرد نصف النهاری در سطح 500 هکتوپاسکال با استفاده از نرم افزارهای گردس و متلب پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان داد، تغییرات لبه بیرونی سلول هادلی در فصل زمستان از عرض های 35 تا 38 درجه جنوبی، در فصل بهار از عرض های 29 تا 32 درجه جنوبی، در فصل پاییز از عرض های 30 تا 5/35 درجه جنوبی و در فصل تابستان از عرض های 28 تا 29 درجه جنوبی قابل مشاهده است؛ و همچنین با افزایش هر سال، لبه بیرونی سلول هادلی در فصلهای زمستان، پاییز، بهار و تابستان به طور متوسط به اندازه 039/0-، 048/0-، 014/0- و 012/0- درجه جغرافیایی افزایش می یابد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که گسترش لبه بیرونی سلول هادلی نیمکره جنوبی در فصلهای زمستان و پاییز به اندازه 2 تا 5/3 درجه عرض جغرافیایی افزایش یافته است و نسبت به فصول تابستان و بهار بسیار برجسته و آشکار است و شواهدی از تغییرات و گسترش چرخش سلول هادلی را به سمت عرض های جغرافیایی بالاتر را نشان می دهد و افزایش خشکی و بیابان زایی را در پیش رو خود دارد.
معرفی و ارزیابی فنی و اقتصادی تهیه و نصب لوله های GRP
حوزه های تخصصی:
روند رو به رشد پروژه های عمرانی ازجمله خطوط آب رسانی و فاضلابی و همچنین تمایل کارفرمایان و سرمایه گذاران به استفاده از فنّاوری های نوین نیازمند ارزیابی فنی و اقتصاد دقیق در پذیرش مصالح و فنّاوری های جدید قبل از اجرا می باشد زیرا از این طریق می توان از ریسک های منفی که منجر به هزینه گزاف کارفرمایان می گردد کاسته شود.یکی از مصالح جدید که استفاده از آن در خطوط آب رسانی ،فاضلاب و انتقال آب با درجه اسیدیته بالا به طور چشمگیری افزایش پیداکرده لوله G.R.P می باشد که با توجه به ویژگی های مهم شاخص لوله ،مقام در برابر خوردگی ، عدم نیاز به پوشش های داخلی و خارجی و حفاظت از کاتدگ و سبکی وزن زمینه پذیرش این لوله را برای جایگزین مناسبی لوله ها (فولادی ،بتنی ،آزیستی و اقطار بزرگ تر از 400میلی متر پلی اتیلن) فراهم نموده است .ارزیابی اقتصاد تهیه و نصب این لوله ها به صورت مواردی در انتقال نشان می دهد که هزینه حفر و جایگذاری لوله در روش حفاری می باشد ولی هزینه تهیه و خرید لوله مخصوص پایپ چک به خاطر تقویت GRP برای استفاده در روش پایپ جکینگ بیشتر از روش حفاری باز می باشد .درجایی که درجه اسیدیته (خوردگی)بالا باشد استفاده لوله های GRP راهکار بسیار خوبی می باشد که با توجه این که کشور لوله های GRP مخصوص تولید می گردد ازاین رو استفاده از روش حفاری بدون ترانشه می تواند ضمن صرفه اقتصادی در کاهش مشکلات اجتماعی و زیست محیطی که حفاری رو باز شاهد آن هستیم نقش بسزایی داشته باشد.
ارزیابی تکتونیک فعال حوضه دینور (غرب ایران) با استفاده از تحلیل پارامترهای مورفومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های زهکشی به شدت تحت تأثیر فعالیت های تکتونیکی قرار می گیرد و ارزیابی پارامترهای مورفومتریک به درک بهتر وضعیت تکتونیک فعال در حوضه ها منجر می شود. شرایط زمین شناسی و وقوع زلزله های متعدد بیانگر وضعیت ناآرام تکتونیکی حوضه دینور بوده و تحلیل پارامترهای مورفومتریک شبکه زهکشی می تواند به درک بهترِ وضعیت تکتونیک فعال این حوضه منجر شود. هدف اصلی از اجرای این مطالعه ارزیابی و شناخت وضعیت تکتونیک فعال حوضه دینور و زیرحوضه های آن است. در این پژوهش از پانزده شاخص مورفومتریک برای ارزیابی وضعیت تکتونیک فعال استفاده می شود. با استفاده از آنالیز مؤلفه های اصلی پارامترهای مورفومتریک با بیشترین همبستگی انتخاب شد و بر اساس آن ها Relative Active Tectonic Index برای حوضه دینور و زیرحوضه های آن محاسبه شد. نتایج نشان می دهد زیرحوضه هایی با فعالیت تکتونیکی خیلی زیاد و زیاد 91درصد مساحت حوضه دینور را دربر گرفته اند. پراکنش فضایی زیرحوضه ها از نظر میزان فعالیت تکتونیکی نظم خاصی را در دو زون زمین شناسی سنندج- سیرجان و زاگرس نشان نداده و این امر بیانگر فعالیت تکتونیکی در کل محدوده حوضه دینور بر اثر کوتاه شدگی فلات ایران و زون زاگرس تحت فشارش صفحه عربی است. شواهد ژئومورفولوژیکی و وقوع زلزله های دستگاهی از دیگر شاهدهای فعال بودن تکتونیک منطقه در عصر حاضر است.
ارزیابی آسیب پذیری و تخریب میراث ژئومورفولوژیکی تحت تأثیر توسعه شهری خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث ژئومورفولوژیکی شهری مستعد تخریب ناشی از فعالیت های انسانی مرتبط با توسعه شهری و ایجاد ساختارهای زیربنایی است. برای درک اثر توسعه شهری بر میراث ژئومورفولوژیکی و ضرورت حفاظت از این میراث ارزشمند، پژوهش حاضر به صورت موردی در شهر خرم آباد انجام شده است. داده های تحقیق از طریق کارهای میدانی، نقشه های موضوعی و منابع تصویری موجود به دست آمده است. این تحقیق با یک رویکرد نوآورانه از طریق تلفیق کارهای میدانی، روش های سنجش از دور و ارزیابی کمی انجام شده است. بدین صورت که ابتدا میراث ژئومورفولوژیکی محدوده شهری خرم آباد طی چندین مرحله کار میدانی فهرست برداری و تحلیل اهمیت شده است. در مرحله بعد میزان توسعه شهری خرم آباد طی سه دهه اخیر از طریق تصاویر ماهواره ای استخراج شده و اثرات آن بر میراث ژئومورفولوژیکی مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت میزان خطر تخریب هرکدام از میراث های ژئومورفولوژیکی شهر خرم آباد بر اساس شاخص خطر تخریب بریلها (2016) مشخص گردیده است. نتایج نشان داد که منطقه شهری خرم آباد طی دوره 1990 تا 2018 حدود سه برابر افزایش یافته و در این زمان بسیاری از آثار میراث ژئومورفولوژیکی مورد تخریب واقع شده و یا ارزش های عمده آن (زیبایی شناسی، علمی، آموزشی، گردشگری و ...) از بین رفته اند. نتایج ارزیابی خطر تخریب نیز نشان داد که ژئومورفوسایت های مخملکوه، آبشار طلایی و همین طور غار کنجی به علت گسترش سریع مناطق مسکونی، کنترل نشده و حتی غیرقانونی، در معرض بیشترین تخریب ناشی از فعالیت های انسانی از جمله ساخت وساز، تسطیح و جاده سازی، رها سازی زباله، استفاده و بهره برداری خصوصی و غیره قرار دارند.
بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه لتیان با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
203 - 213
حوزه های تخصصی:
فرسایش حوضه های آبریز و بار رسوب رودخانه ها، از چالش های جدی مدیریت منابع آب کشور است که تبعات منفی در بهره برداری از تأسیسات آبی و سدها دارد. SAWT یک مدل فیزیکی و نیمه توزیعی است که برای پیش بینی اثر تغییر کاربری، تغییر اقلیم و مدیریت آب در حوضه های آبریز بزرگ و پیچیده توسعه داده شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SAWT) ،شبیه سازی رواناب و رسوب در بالا دست سد لتیان انجام شد و اثرات آن بر شرایط سد لتیان مورد بررسی قرار گرفت و زیرحوضه ها و واحدهای پاسخ هیدرولوژیک منطقه شامل 34 زیر حوضه و 206 واحد پاسخ هیدرولوژیک(HRU ) استخراج شد. پس از تعیین واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی حوضه مورد نظر با استفاده از داده های روزانه سینوپتیک، مقدار CN حوضه برابر 82.1 تعیین شد که به معنای آنست که از 395.9 میلی متر بارش سالانه در منطقه، خاک این حوضه تنها توانایی جذب 17.9 درصد آن را دارد و باقی بارش بر روی سطح به صورت رواناب سطحی و تبخیر و تعرق درمی آید که مقدار نسبتا بالایی است. بنابر نتایج مدل مقدار رواناب سطحی حوضه برابر67.06 میلی متر و مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز مورد نظر برابر 117.7 میلی متر در سال می باشد. همچنین مقدار رسوب میانگین تولیدی در حوضه معادل 1240.41 میلی گرم بر هکتار و بیشینه رسوب تولیدی در حوضه آبریز 3369.93 میلی گرم بر هکتار در سال است که ازین مقدار، 1231.65 میلی گرم بر هکتار در پایین دست حوضه رسوب می کند.
بررسی الگو و دینامیک رودخانه قره سو اردبیل محدوده پل سامیان تا سد سبلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
35 - 19
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، مورفولوژی و تغییرات جانبی بازه ای از مجرای رودخانه قره سو (از پل سامیان تا سد سبلان) با چهار شاخص ضریب خمیدگی، زاویه مرکزی کورنیس، نرخ مهاجرت مجرا و روش ترانسکت طی دوره های زمانی 2000، 2010 و 2019 میلادی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از چهار شاخص ارزیابی شده، نشان می دهد که رودخانه قره سو در بازه مطالعاتی در بیشتر قسمت ها دارای الگوی مئاندری توسعه یافته می باشد. مئاندرهای منطبق بر دشت های منطقه عمدتاً از نوع مئاندرهای آزاد هستند و از پتانسیل زیادی برای توسعه و جابجایی برخوردار می باشند؛ در حالی که مئاندرهای بازه های کوهستانی از نوع محصور بوده و زاویه مرکزی این مئاندرها در طی دوره های زمانی مطالعاتی تقریباً ثابت باقی مانده است. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که در طی 19 سال گذشته در مجموع 45/22 هکتار از اراضی حاشیه رودخانه قره سو در بازه مطالعاتی در نتیجه فرآیندهای فرسایشی از دست رفته اند. میانگین نرخ جابجایی طی سال های 2000 تا 2010 در حدود 5/0 متر در سال بوده است. مقدار این شاخص برای دوره زمانی 2010 تا 2019 به حدود 3/0 متر در سال کاهش یافته است. با توجه به محاسبات صورت گرفته، مقدار این شاخص در طی 19 سال گذشته (از سال 2000 تا 2019 میلادی) در حدود 4/0 متر در سال بالغ می شود. بنابراین پیشنهاد می شود اقدامات سازه ای و غیر سازه ای در نواحی مشخص شده در این تحقیق برای کاهش فرآیندهای فرسایشی و از بین رفتن اراضی طرفین رودخانه که عمدتا اراضی کشاورزی هستند، صورت گیرد.
ارزیابی تغییرات ذخیره آب زیرزمینی با استفاده از داده های ماهواره GRACE در آبخوان دشت روانسر در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
43 - 23
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات آب زیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.افت سطح آب در آبخوان های استان کرمانشاه به قدری شدید بوده به طوری که در دهه های اخیر به حدود10 متر در برخی نقاط رسیده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی داده های ماهواره GRACE جهت برآورد ذخیره ی آب زیرزمینی آبخوان روانسر در استان کرمانشاه می باشد. لذا در این پژوهش ضمن بررسی سطح ایستابی چاه های مشاهداتی آبخوان روانسر و نیز پهنه بندی مکانی این تغییرات با استفاده از روش کریجینگ در نرم افزار GIS وضع موجود منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس به منظور ارزیابی داده های ماهواره GRACE کدنویسی الگوریتم های JPL,GFS,CSR,CRI در محیط محاسبات ابری گوگل ارث اینجین صورت گرفت و پس از آن تغییرات ماهانه و سالانه ی آب معادل مایع (LWE) محاسبه گردید. همچنین مقدار رطوبت خاک(SM) از مدل هیدرولوژیکی GLDAS برآورد گردید و با کسر مقدار رطوبت خاک از مقادیر برآوردی ماهواره GRACE میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در مقایسه با مقادیر مشاهداتی آن به دست آمد. این پژوهش نشان داده است که نه تنها می توان از داده های ماهواره GRACE در برآورد میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در آبخوان ها استفاده نمود بلکه داده های مذکور از دقت قابل قبولی نیز برخوردار م ی باشند. مقایسه ی نتایج الگوریتم های مختلف نشان داد که الگوریتم JPL با ضریب همبستگی 73/0، بیشترین همبستگی را با داده های مشاهداتی داراست. ضمناً مقادیر تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی برآوردی از ماهواره GRACE در مقایسه با مقادیر مشاهداتی نشان دهنده ی کاهش ذخیره ی آب زیرزمینی معادل 8/1- سانتی متر بر اساس الگوریتم JPL بوده است.
ارزیابی مخاطره زمین لغزش در ارتباط با توسعه شهری پاوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد شتابان جمعیت شهری پاوه و توسعه شهری آن در سال های اخیر از موضوعات مورد توجه برنامه ریزان شهری منطقه بوده است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیرات فرم و فرایندهای ژئومورفولوژیکی در توسعه شهری و تحلیل مخاطرات محیطی پاوه است. در این راستا با مطالعات میدانی فرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژیک منطقه شناسایی و نقشه ژئومورفولوژی منطقه در مقیاس 25000/1 تهیه گردید. مهم ترین محدودیت های ژئومورفیک توسعه فیزیکی شناسایی شد و وضعیت بخش های مختلف شهر پاوه در ارتباط با این محدودیت ها مورد تحلیل قرار گرفت. مخاطره زمین لغزش به عنوان عامل محدودکننده مهم با استفاده از مدل ویکور بررسی شد. نتایج حاکی از آن است که محدودیت های توپوگرافی و در راس آن ها شیب زیاد، دره های یالی، آبراهه ها و مخاطره زمین لغزش مهم ترین موانع در راه توسعه فیزیکی پایدار شهر پاوه هست. پهنه بندی مخاطره زمین لغزش نشان داد که بیش از 43 کیلومتر مربع از منطقه مورد مطالعه در محدوده خطر زیاد واقع شده است و این در حالی است که 41 درصد از سطح کنونی شهر پاوه بر روی مناطق ناپایدار واقع شده است. شیب زیاد، وجود رسوبات منفصل و هوازده، نزدیکی به خطوط گسلی و جاده، توان بالای آبراهه و از بین رفتن پوشش گیاهی احتمال وقوع ناپایداری های دامنه ای را در بخش های شمالی شهر پاوه، دامنه شرقی دوریسان و نوریاب افزایش داده است. تخطی از مقررات ساخت و ساز شهری و خروج فرایندهای ساخت و توسعه از قیود برنامه ریزی شهری، مانعی برای تحقق توسعه پایدار شهری در پاوه خواهد بود و در نتیجه ضریب ریسک مخاطرات دامنه ای را در این منطقه بالا برده است.
بررسی و پهنه بندی آسیب پذیری آبهای زیرزمینی، با کمک روش DRASTI و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
108 - 87
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مدل های DRASTIC و فازی ،پتانسیل آلودگی آبخوان و همچنین پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی با شاخص GQI دشت تبریز بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت.در این ارزیابی، از نرم افزار Arc map و همپوشانی هفت لایه اطلاعاتی: عمق سطح آب، تغذیه خالص، محیط آبخوان، جنس خاک، توپوگرافی، محیط غیر اشباع، هدایت هیدرولیکی بهره گیری شد.نتایج بررسی ها و ارزیابی ها با استفاده از مدل در استیک نشان داد که، شاخص آسیب پذیری 57 تا 165 است که در تقسیم بندی توصیفی در طبقات بدون خطر آلودگی تا خطر آلودگی زیاد قرار می گیرد. نتایج حاصل از مدلسازی فازی نیز نشان داد که47درصد از مساحت دشت ،دارای آسیب پذیری زیاد است . نقشه های ترسیمی نیز نشان می دهد که در هر دو نقشه حاصل از دور روش مورداستفاده ، قسمت های شمال غربی تا جنوب غربی که محل قرار گیری شهر تبریز می باشد، بیشترین پتانسیل و قسمت های جنوب غربی کمترین پتانسیل برای آلودگی را دارا می باشد. در نهایت ،با استفاده از شاخص GQI و بر اساس استاندارد شرب WHO و با بهره گیری از ده پارامتر: هدایت هیدرولیکی، کلر، کلسیم، بیکربنات، منیزیم، پتاسیم،کل جامدات محلول، سدیم، سولفات و سختی کل ، شاخص کیفی منطقه مورد مطالعه بررسی شد و نتیجه حاصل نشان داد که کیفیت آب در قسمت های پر خطر(شمال غربی و جنوب غربی آبخوان) که بر اساس دو مدل پیشین شناسایی شده ،دارای کمترین شاخص کیفیت نسبت به قسمت های جنوب شرقی آبخوان می باشد.
پتانسیل تاثیرگذاری فورانِ آتشفشان های بزرگ قرن بیستم بر روی تغییر دمای ایستگاه های منتخب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت آتشفشانی می تواند از طریق ایجاد اختلال در ورود تابش خورشید نوسانات آب و هوایی ایجاد کند. در این پژوهش سعی شده تا اثر فعالیت های آتشفشانی عمده دنیا بر روی تغییرات دمایی در ایران واکاوی شود. برای رسیدن به این منظور ابتدا 16 ایستگاه هواشناسی دارای آمار بلند مدت در سطح ایران انتخاب و از سازمان هواشناسی کشور سری زمانی بلند مدت دما دریافت شد. در ادامه برای انتخاب آتشفشان های عمده از شاخص VEI و DVI استفاده و شش آتشفشان عمده انتخاب شدند. برای بررسی تاثیر فعالیت های آتشفشانی عمده بر روی دمای در ایران از تکنیک های SEA و رگرسیون خطی چندگانه بهره برده شد. نتایج نشان داد که بعد از فوران های آتشفشانی عمده می توان اثرات کاهشی دما را با تاخیر زمانی صفر، یک و دو ساله مشاهده کرد و بیشترین شدت کاهش دما در سال اول بعد از وقوع آتشفشان مشاهده شد. مقایسه سه متغیرِ دمای میانگین، دمای میانگین حداقل و دمای میانگین حداکثر نشان داد که فعالیت های آتشفشانی بیشترین تاثیر کاهشی را بر روی دمای میانگین حداکثر دارند. نتیجه بررسی برای تفکیک فصول نیز مشخص کرد که در زمستان شدت اثرگذاری کاهشی بیشتری رخ می دهد ولی در تابستان اثر کاهشی آتشفشان ها مدت زمان بیشتری دوام دارد. در نهایت یافته های این تحقیق نشان می دهد که به طور میانگین در سال وقوع فوران آتشفشان های عمده کاهش ۶۷.۰- درجه سانتی گرادی، در سال اول بعد از فوران آتشفشان ها میزان کاهش 1- درجه سلسیوس و در تاخیر زمانی دو ساله میانگین کاهش دما 0.47- درجه سلسیوس مشاهده شده است. از این رو می توان تایید کرد که فوران آتشفشان های عمده بر روی دمای ایران تاثیر گذار بوده و باعث کاهش دما در ایران شده اند.
نوتعریفی از ساختار فرم شناسی بنیادین در دانش ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
215 - 228
حوزه های تخصصی:
شاخه های مختلف علمی در طول دوران رشد و تکامل خود با فاز های مختلفی رو به رو می شوند. در این پژوهش دو فاز اصلی که شبکه-های علمی را در ادوار مختلف تحت تأثیر قرار می دهند، به نام فاز ایستای ترمینولوژیک و فاز پویای ترمینولوژیک تبیین شد. از مروری اجمالی بر روند پژوهشی حاکم بر علم ژئومورفولوژی، نازایی در خلق مفاهیم و معانی جدید استنتاج می گردد که می توان شرایط فاز ایستای ترمینولوژیک را به آن انتساب داد. برون رفت از شرایط ایستای ترمینولوژیک و ورود به شرایط پویا، توجه بیشتر به مطالعات بنیادین و بازتعریف مفاهیم از پیش موجود در قالب ترمینولوژی جدید را می طلبد. در این راستا، ساختار فرم شناسی بنیادین در ژئومورفولوژی (در 7 سطح شامل: زمین معنا، زمین فضا، زمین منظر، زمین شکل، زمین عارضه و زمین شئی)، نظام ارتباطی در این ساختار (در 10 سطح شامل: روابط سلسله مراتبی و یا غیر سلسله مراتبی، درون سطحی یا میان سطحی، یک سویه و یا دوسویه)، سطوح مقیاس (شامل: مقیاس های جهانی، سراسری، منطقه ای، بخشی، کانونی، محلی و نقطه ای) و جریان انرژی تبیین و تشریح گردید.
بررسی تطبیقی طراحی المان های شهری با رویکرد هویت شهری در ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن پرداختن به جایگاه المان های خاص در شهر یاسوج، اثرات آنها در هویت بخشی به شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، تحلیلی – پیمایشی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. سپس به بررسی تطبیقی المانهای شاخص ایران و جهان با المانهای میادین اصلی شهر یاسوج پرداختیم. در انتها بامقایسه اصول کارشناسی طراحی المان های شهری که به صورت تئوری به انها دست یافتیم و نظرات عمومی مردم میزان تطبیق ها مشخص شد. با تلفیق این دو معیار به اصولی برای طراحی المان های شهری رسیدیم ک علاوه بر دارا بودن پارامتر های تئوری معماری و شهرسازی، با در نظر گرفتن روانشناسی شهری مردم منطقه موجب رضایت عمومی مردم نیز می شود. نمونه های مورد مطالعه شامل شش المان شهری در شهر یاسوج است که مورد توجه شهروندان و گردشگران قرار دارد. نتایج بدست آمده از تحلیلهای توصیفی و استنباطی روی داده های جمع آوری شده نشان میدهد ارزیابی کیفی شهروندان از هویت (کالبدی) المانها، متأثر از جنسیت و سطح تحصیلات آنها است. بر پایه نتایج، المانهای فلکه سنگی درمحله راهنمایی و خیابان جمهوری به ترتیب دارای بیشترین امتیاز و کمترین امتیاز کسب شده از طرف شهروندان (کاربران) هستند. همچنین نتایج نشان میدهد مهمترین مؤلفه های اثرگذار بر هویت کالبدی المانهای شهری بر اساس نظر شهروندان شامل «طراحی، فرم و معماری المان»،«تاریخی بودن» و «بومی بودن(زمینه گرایی)» است.