فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۶۱ تا ۲٬۵۸۰ مورد از کل ۴٬۷۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در یک اکوسیستم مرتعی، بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی مختلف ارتباط تنگاتنگی وجود دارد و آنها بر یکدیگر آثار متقابلی می گذارند. از این ارتباط می توان برای رسیدن به هدف پژوهش پیش رو استفاده کرد که همانا پیش بینی مکانی گونه های گیاهی مرتعی، بر اساس تغییرات مکانی عوامل محیطی مؤثّر بر پوشش مرتعی است. این مطالعه در مراتع رینه، واقع در دامنه ی جنوبی کوه دماوند انجام گرفته است. تعدادی از عوامل محیطی شامل 16 ویژگی خاک، 3 عامل توپوگرافیک و 16 عامل اقلیمی انتخاب شدند. تصاویر ماهواره ای IRS نیز، به عنوان داده های کمکی برای مدل سازی مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری با روش طبقه بندی تصادفی مساوی انجام گرفت و به حضور و عدم حضور گونه های غالب منطقه توجّه شد. روش رگرسیون لجستیک برای تعیین عوامل محیطی مؤثّر و ارائه ی مدل برای گونه های غالب مورد استفاده قرار گرفت. نقشه های عوامل محیطی مؤثّر بر گونه ها در محیط GIS تهیّه شد. برای تهیّه ی نقشه ی عوامل خاکی از روش درون یابی کریجینگ به کمک نرم افزار زمین آماری GS+ بهره گرفته شده است. برای تهیّه ی نقشه ی پیش بینی تیپ های گیاهی، مدل گونه ی غالب هر تیپ بر نقشه ی عوامل مؤثّر بر آن گونه، در محیط GIS اِعمال شد و نقشه ی پیش بینی حضور و عدم حضور برای آن گونه به دست آمد. آستانه ی بهینه برای طبقه بندی حضور و عدم حضور گونه ها در تهیّه ی نقشه ی پیش بینی با کمک نمودارهای حسّاسیّت، خصوصیّت و صحّت کلّی تعیین شد. نتایج نشان داد که بالاترین ضرایب همبستگی مربوط به مدل گونه های گراس چندساله و Acantholimon demawendicum با ضریب 1 است و در مرتبه ی بعدی مدل گونه Onorychis corunata با ضریب 879/0 قرار دارد و کمترین ضریب همبستگی نیز مربوط به مدل گونه Astragalus ochrodeucus با ضریب 076/0 است. نتایج پژوهش پیش رو برای مقاصد مدیریتی در توسعه ی پایدار اکوسیستم های مرتعی، حفاظت، احیا، نظارت و ارزیابی این اکوسیستم ها کاربرد دارد.
دوالیتی در ژئومورفولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طبیعت پدیده های مختلف و به نسبت جدایی وجود دارند که می توانند با یکدیگر در ارتباط باشند . در بسیاری از موارد ، ارتباط این پدیده ها با عنوان همبستگی بیان می شود و با روش های ریاضی نیز میزان این روابط سنجش می شود . از میان آنها، زوج پدیده هایی یافت می شوند که روابط خاصّی با یکدیگر دارند، ولی نمی توان این روابط را باعنوان همبستگی مطرح کرد، بلکه ویژگی ارتباط آنها باهم سبب شده با عنوان دوال مطرح شوند. دوالیتی به تشریح چنین ارتباطی می پردازد که قرینگی، عکس هم عمل کردن و بیان پاره ای از نسبت ها را می توان ازجمله ویژگی های آن تلقّی کرد. به طورکلّی دوالیتی بیانگر تباین دو پدیده یا به معنی هماهنگی منظّمی از دو قسمت متضاد یا مکمّل از یک کل است که با یکدیگر در ارتباطی خاص هستند. منظور از دوالیتی (زوجیّت) در ژئومورفولوژی پدیده ی خاصّی است که با پدیده ای ثانوی زوج شده و اگرچه می توان ماهیّتی مستقل و جدا برای آنها منظور داشت، ولی پیوندی خاص بین آنها برقرار است، به طوری که رفتار یکی را باید در ارتباط با پدیده ی دیگر بیان کرد. این مقاله که برگرفته از یک طرح پژوهشی در دانشگاه اصفهان است، تلاش دارد با استفاده از روش تداخل سنجی راداری و با بررسی پدیده ی فرونشست زمین در چند دشت ایران، مفهوم دوالیتی را بیان کند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد، اوّل اینکه برداشت مازاد از آبهای زیرزمینی، دلیل تامّه ی پدیده ی فرونشست نیست و دوم، پدیده ی فرونشست در دشت های ایران، معلول دوالیتی در تحرّکات پوسته ای بین دشت ها و کوهستان های مجاور آنهاست.
پهنه بندی آلودگی هوا با استفاده از روش نوین مگنتومتری برگ های درختی گستره ی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آلودگی هوا از پیامدهای فعّالیّت بشر ، به ویژه در قرن بیستم است که آثار مستقیم و غیر مستقیمی بر انسان و محیط پیرامون آن دارد . شهر تهران یکی از آلوده ترین شهرهای جهان به شمار می رود ؛ به طوری که 120 روز از سال با یک یا چند مورد از آلاینده های اصلی آلوده است . در این پژوهش با استفاده از روش نوین پذیرفتاری مغناطیسی و جمع آوری نمونه از سه گونه ی درختی موجود در خیابان های شهر تهران ، به پهنه بندی میزان آلودگی هوا در مناطق بیست و دو گانه ی شهر تهران اقدام شد . نمونه های برگی سه گونه توت (Morus alba)، زبان گنجشک (Fraxinus excelsior) و کاج تهران (Pinus eldarica)، از 100 نقطه واقع در مناطق بیست ودوگانه ی شهر تهران جمع آوری شد و پس از خشک کردن برگ ها، میزان پذیرفتاری مغناطیسی در آنها اندازه گیری شد و درنهایت با استفاده از نتایج به دست آمده، به پهنه بندی آلودگی هوا در کلِّ شهر تهران پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که مناطق واقع در جنوب شرق تهران، از آلوده ترین مناطق به شمار می آیند. در بین مناطق بیست ودوگانه، منطقه های 14 و 15 آلوده ترین مناطق تشخیص داده شدند. همچنین با توجّه به نتایج پژوهش، گونه ی توت بیشترین جذب آلودگی را در بین گونه های بررسی شده داشته است. گفتنی است که نتایج به دست آمده از پهنه بندی مگنتومتری گستره ی شهر تهران با نتایج مطالعات پیشین در مورد پهنه بندی گاز مونواکسیدکربن و همچنین جهت بادهای غالب در فصل پاییز همخوانی کامل دارند. به طوری که متوسّط بالاترین میزان پذیرفتاری در سامانه ی بین المللی در گونه ی توت بوده و مقدار آن برابر (10-6 m3 kg) 498 است.
روابط کمّی بین حجم مخروط افکنه ها و ارتباط آن با تکتوتیک فعّال (نمونه ی موردی: حوضه ی آبخیز کویر دق سرخ در ایران مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از مهم ترین لندفرم های کواترنری شمرده می شوند که می توان از آنها به عنوان پدیده ایی ژئومورفیک، در شناخت میزان فعّالیّت های تکتونیکی بهره جست. در این پژوهش نخست، مخروط افکنه های حوضه ی آبخیز دق سرخ در ایران مرکزی از نظر تعداد، مساحت و نحوه ی پراکنش در ارتباط با ویژگی های فیزیکی حوضه های آبریز بالادست، همچون مساحت، طول، ارتفاع کم، متوسّط و مطلق محاسبه شد. سپس تلاش گردید بر اساس رابطه های موجود، ارتباط معناداری میان میزان فعّالیّت های تکتونیکی و حجم مخروط افکنه ها و مساحت حوضه ی آبریز آنها برقرار شود. در گام بعد با استفاده از 6 شاخص ژئومورفیک، میزان فعّالیّت های تکتونیکی منطقه (Lat) ارزیابی شد. پارامترهای (S)، (R)، (h) با استفاده از نرم افزارهای Arc GIS وAuto CAD به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد، گرچه بین عوامل حجم مخروط افکنه ها (V) و مساحت حوضه ی آبخیز بالادست (BA)، می تواند روابط معنادار بالایی وجود داشته باشد، اما در محدوده ی مطالعاتی، مساحت حوضه های بالادست مخروط افکنه ها (BA) تأثیر معناداری بر حجم آنها (V) ندارد؛ بنابراین با مطالعه ی ویژگی های زمین شناسی، استخراج لایه ها و روی هم اندازی محدوده های حوضه های آبریز بالادست، محدوده ی مخروط افکنه ها و گسل ها، مشخّص شد. بررسی ها نشان داد وجود گسل در حوضه های بالادست مخروط افکنه ها تأثیر زیادی در افزایش حجم آنها ایفا کرده، به گونه ای که در هر حوضه، بالاترین مقدار عامل V مربوط به مخروطی است که در حوضه ی بالادست آن گسل وجود دارد. بنابراین عامل تکتونیک نقش اصلی در افزایش یا کاهش حجم مخروط افکنه ها داشته و مساحت حوضه ی بالا دست(BA) ، به عنوان یک عامل فرعی شمرده می شود.
معرفی و مقایسة دو روش تداخل سنجی راداری مبتنی بر پراکنشکننده دائمی به منظور اندازه گیری فرونشست زمین (مطالعه موردی: جنوب غربی دشت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های سنتی و نوین تداخل سنجی راداری با اینکه در برآورد جابه جایی بسیار توانمندند، اما به دلیل پاره ای محدودیت ها، قادر به پایش جابه جایی در مناطق عاری از عوارض دست ساز بشری با نرخ جابه جایی بالا با دسترسی تصاویر راداری با نمونه برداری زمانی مناسب نیستند. لذا در این مقاله دو روش جدید به منظور بهبود الگوریتم تداخل سنجی راداری مبتنی بر پراکنشکننده های دائمی (روش های جدید) در برآورد جابه جایی در مناطق خارجی شهری با نرخ جابه جایی بالا با رفتار نسبتاً خطی ارائه شده است. روش نخست، تلفیقی از دو روش جدید StaMPS (Stanfford Method for Persistent Scatterer) و DePSI (Delft implementation of Persistent Scatterer Interfermetry) و روش دوم بهبودی بر روش StaMPS است. هدف عمده در دو روش، بهبود عملکرد بازیابی فاز پیکسل های پراکنشکننده دائمی است که با روش StaMPS انتخاب شدند. هدف اصلی مقاله، مقایسه عملکرد این دو روش در منطقه واقع در خارج شهر و با رفتار جابه جایی سریع است، به همین دلیل منطقه ای با حداکثر سرعت جابه جایی در جنوب غربی دشت تهران تحت تأثیر پدیده فرونشست به منظور بررسی انتخاب شد. پس از اجرای هر دو روش مورد مطالعه در این منطقه با استفاده از داده های مسیر 149، نتایج با نقشة نرخ جابه جایی متوسط استخراجی از روش تداخل سنجی راداری سنتی و با استفاده از داده های مسیر 378 مقایسه شد. نتایج نشان داد که روش افزایش کارایی الگوریتم StaMPS، با وجود سرعت عملکرد بالاتر تحت تأثیر خطای بازیابی فاز بیشتری قرار دارند و در نتیجه صحت نتایج حاصل از آن کمتر است.
تأثیر خزه ها بر ایجاد و توسعه ی لاپیه ها ی حفره ای در سنگ های کربناته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله اشکال کارست سطحی، حفره های کوچک انحلالی روی سنگ ها هستند که در اصطلاح لاپیه های حفره ای نامیده می شوند. در ایجاد لاپیه های حفره ای، عواملی چون، اثر قطره های باران، انحلال سنگ در محل تقاطع درزها و تبلور نمک مؤثر هستند. در این پژوهش اثر خزه های سطح سنگ در ایجاد این اشکال بررسی شده است. بر این اساس حداکثر ابعاد هر کدام از خزه ها، به همراه حداکثر ابعاد حفره ی سنگی موجود در زیر 414 مورد از خزه ها با استفاده از دستگاه کولیس اندازه گیری شد. سپس رابطه ی تعداد خزه های سطح سنگ با تعداد حفره های زیر آنها در شرایط رویشی خزه ها روی دو نوع سنگ کربناته با آزمون کای دو بررسی شد. برای نشان دادن تأثیر شکل خزه ها در شکل حفره های زیر خزه ها نیز، ابعاد حفره ها به ابعاد خزه ها محاسبه و اختلاف آنها در شرایط مختلف سطح سنگ شامل، جنس، شیب و جهت سنگ با استفاده از آزمون تی جفتی در سطح معنادار 5/0 بررسی شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد خزه ها و ابعاد حفره های سنگی زیر آنها، همبستگی معناداری وجود دارد. در زیر 70 درصد خزه هایی که روی سنگ آهک رشد کرده بودند، حفره ی سنگی قابل اندازه گیری مشاهده شد. در حالی که در نمونه های مربوط به سنگ دولومیت، تنها در زیر 20 درصد خزه ها حفره ی سنگی قابل انداره گیری مشاهده شد؛ ولی آزمون تی جفتی درباره ی آنها به نتایج مثبتی منجر نشد و از این رو تلاش شد این آزمون درباره ی مرحله ی تحول به اجرا گذاشته شود. درنتیجه آزمون نشان داد در شرایطی که لاپیه ها رشد می کنند، شکل آنها و به ویژه، عمق آنها با خزه های رویی تطابق پیدا می کنند.
پژوهشی در زمینه ی ژئومورفولوژی صحرایی دامنه ی شمال شرقی کوه کرکس
حوزه های تخصصی:
ژئومورفوتوریستم کوهستان کلات: بررسی همبستگی میان چشمه ها و سازندهای زمین شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساس ژئومورفوتوریسم را پتانسیلهای زمین شناسی و چشم اندازهای ژئومورفولوژی در هر منطقهای برای جذب گردشگر تشکیل داده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی پراکنش چشمهها در سطح شهرستان کلات به عنوان جاذبههای نقطهای واجد ارزش ژئومورفوتوریسم در واحد ارضی هر کدام از سازندهای زمین شناسی است. شهرستان کلات در دامنههای شمالی زون کوهستانی کپه داغ قرار دارد که پوشیده از سازندهای آهکی چین خورده دوره ژوراسیک است. در این مطالعه از روش زمین مختصات جاذبههای زمین شناختی و ژئومورفولوژی استفاده شده است. در ابتدا نقاط مورد نظر توسط GPS شناسایی و نمونه برداری شدند و سپس با کمک تحلیلهای فضایی و منطقهبندی در ArcGIS ، همبستگی میان تمرکز جاذبهها در واحدهای ارضی هر سازند زمین شناسی ارزشیابی گردید. همبستگی بین پراکنش چشمه ها و مجموع آبدهی سالانه آنها در واحد ارضی هر کدام از سازندها طبق آزمون پیرسون نشان دهنده همبستگی قوی در بازه معناداری 95% بود ( R2=0.8 ). منطقهبندی فضایی چشمهها در GIS هم نشان داد که ظهور چشمهها بیشترین تمرکز را در سازندهای شوریجه، سنگانه، تیرگان و مزدوران داشته اند و همین طور بیشترین آبدهی سالانه چشمهها به ترتیب در سازندهای تیرگان، مزدوران، شوریجه و آبدراز به وقوع پیوسته است. مقایسه نتایج با مشاهدات میدانی هم مشخص کرد که چشمه ها و سایر مظاهر ژئومورفوتوریستی در منطقه عموماً بر روی سازندهای آهکی ضخیم لایه همچون سازند مزدوران و تیرگان نمود بیشتری داشته است. چشمه ها و آبشارهای واقع در این قلمروها نیز سایت ها ی گردشگری مهمی چون قره سو، اورتاکند، زاوین و سینی را به وجود آورده است. در پایان می توان گفت که سازندهای آهکی پتانسیل بالاتری را از نظر برخورداری از پدیده های ژئومورفوتوریستی همچون چشمه ها دارند.
نقش پرفشار سیبری در پراکنش دماهای کمینه روزانه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تغییرات زمانی پرفشار سیبری ( SH ) در تراز Slp با استفاده از داده های روزانه فشار تراز دریا در ساعت GMT 12 پایگاه داده ( NCEP/NCAR ) و با تفکیک مکانی 5/2×5/2 درجه قوسی در یک دوره زمانی 55 ساله شامل 20089 روز از اول ژانویه سال 1951 (یازدهم دی ماه 1329) تا 31 دسامبر سال 2005 (دهم دی ماه 1384) بررسی شد. بدین منظور با انتخاب چارچوب پوش مناسب، میانگین فشار تراز دریا برای هر یک از روزهای تقویم خورشیدی1383- 1330 محاسبه و استانداردسازی شد. بدین ترتیب، آرایهای به ابعاد 1×19724 با عنوان شاخص استاندارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) به دست آمد که شامل ناهنجاری های فاز مثبت (نمود پرفشار سیبری) و منفی (نبود پرفشار سیبری) در هر روز بود . تحلیل سری های زمانی شاخص مزبور آشکار ساخت که شاخص مزبور سرشتی دو وضعیتی دارد. مقایسه فراوانی روزهای رخداد فاز مثبت با فراوانی روزهای رویداد فاز منفی در تراز مورد بررسی نیز نشان داد که در طی نیم سده گذشته روزهای حضور پرفشار سیبری کمتر از روزهای نبود این سامانه بوده است. در عین حال تعداد روزهای فعالیت این سامانه در نیم سده گذشته رو به افزایش بوده است. در مجموع، شاخص استانـدارد شده شدت پرفشار سیبری ( SSHI ) که در این پژوهش تعریف و محاسبه گردید؛ این توانایی را نشان داد که به عنوان معیاری برای بررسی رفتار زمانی این سامانه پرفشار مورد استفاده قرار گیرد. اجرای روش جدول توافقی و محاسبه آماره کای دو(2 χ ) در طول دوره آماری(1382-1340) آشکار ساخت که در سطح اطمینان 95 درصد، کمینه دمای روزانه در 93 درصد از ایستگاههای مورد بررسی(393 ایستگاه از مجموع 423 ایستگاه) مستقل از تأثیر پرفشار سیبری در تراز Slp نیست و به عبارتی متأثر از آن است.
تحلیل سینوپتیکی - دینامیکی توفان های تندری در جنوب غرب کشور
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی
حوزه های تخصصی:
مسائل مربوط به جابجایی شن و ماسه و ذرات ریز (گردوخاک) به وسیله باد در سرزمین های خشک و کم آب
حوزه های تخصصی:
الگوی توزیعی جهت و شدت روند تغییرات خشکسالی ایران به کمک نمایه توزیعی شدت خشکسالی پالمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشکسالی در طول تاریخ یکی از تهدیدهای اصلی ساکنان و تمدنهای کشور ایران بوده است. نمایه های زیادی بر مبنای داده های هوانشناسی، ماهواره ای و مدل های شبیه سازی به منظور تعیین شدت خشکسالی توسعه داده شده است. در این تحقیق توزیع مکانی نمایه شدت خشکسالی پالمر برای یک دوره 36 ساله (1975 تا 2010) با استفاده از دادههای شبکهای شده خاک و هواشناسی (متشکل از 296 ایستگاه سینوپتیک و بیش از 1500 ایستگاه بارانسنجی) با تفکیک مکانی 4 کیلومتر و تفکیک زمانی ماهانه، توسط کد نویسی در نرم افزار مطلب در مقیاس کشوری محاسبه و استخراج شد. برای مشاهده الگوی شدت و روند خشکسالی از روندیابی با روش رگرسیون خطی با گام زمانی یک ماهه و بصورت توزیع مکانی استفاده شد. نتیجه محاسبات نشان می دهد که بیش از 60 درصد از سطح مورد مطالعه دارای روند منفی (افزایش خشکسالی) بوده و کمتر از 4 درصد از آن روندی مثبت (بهبود ترسالی) دارد (در سطح 5 درصد معنی دار). شیب روند نیز بین 12/0 تا 22/0- متغیر است.
تحلیل سامانه های همدید بارش های شدید دوره سرد سال در استان های خراسان رضوی و شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شرایط جوی همزمان با بارشهای شدید دوره سرد سال در استانهای خراسان رضوی و شمالی در مقیاس همدید و چگونگی توزیع زمانی - مکانی بارشها در ارتباط با این شرایط هدف اصلی این پژوهش است. در این مطالعه پراسنجهای فشار سطح دریا و دما سطحی به منظور بررسی شرایط سطح زمین در هنگام وقوع بارشهای شدید استفاده شده است، نم ویژه و جهت باد در تراز 700 هکتوپاسکال به منظور رهگیری منبع رطوبتی این بارشها مورد بررسی قرار گرفته، ضمن آنکه تراز 500 هکتوپاسکال به عنوان سطح مطلوب در بررسی الگوهای همدید مطالعه شده است. جهت و سرعت باد در تراز 300 هکتوپاسکال نیز برای بررسی نقش جت باد در ایجاد بارشهای شدید، ارزیابی شدهاند. دادههای مذکور در بازه زمانی 11 ساله (1995- 2005) و به صورت روزانه اخذ شدهاند. از پارامترهای مذکور برای بارشهای مربوط به هر ماه، میانگینگیری به عمل آمد تا رفتار کلی جو در هنگام وقوع بارشهای شدید در منطقه مطالعاتی و در هر ماه مشخص گردد. نتایج کسب شده نشاندهنده آنند که کانون بارشهای شدید در دوره سرد سال در استان خراسان رضوی (جنوب منطقه) قرار دارد. الگوی همدیدی همزمان با بارشهای شدید فرود بلند مدیترانه میباشد و دریای سرخ به عنوان منبع اصلی این بارشهای تعیین گردید. نکته قابل توجه دیگر، استقرار رودباد جنب حارهای در تراز 300 هکتوپاسکال در اکثر موارد بارش شدید در منطقه میباشد.
بررسی تغییرات الگوی هندسی رودخانه قزل اوزن با استفاده از تحلیل هندسه فراکتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محققان علم ژئومورفولوژی رودخانه همواره در پی روشهای جدیدی برای بررسی ژئومورفولوژی رودخانهای و تغییرات الگوی مسیر رودخانهها میباشند، هندسه فراکتال یکی از روشهای جدیدی است که میتواند در علم ژئومورفولوژی رودخانهای به کار گرفته شود. اهمیت اصلی هندسه فراکتال در این است که مـدل و تـوصیفی ریاضی بـرای بسیاری از اشکال پیچـیده که در طبیعت یافت میشوند ارائه میکند. هدف این تحقیق تحلیل فراکتالی مسیر رودخانه قزل اوزن و تغییرات صورت گرفته حدفاصل میانه تا زنجان میباشد، بدین منظور از تصاویر ماهوارهای ETM+ و IRS در سه دوره زمانی 2007 و 2004، 2000 استفاده شد، جهت تحلیل فراکتالی مسیر مورد مطالعه به سه بازه تقسیم گردید که هر بازه به لحاض خصوصیات مورفولوژیکی از بازه دیگری متفاوت میباشد. برای تعیین بعد فراکتالی از روش بعد شمارش خانه استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بازه اول (بازه شریانی) بیشترین میزان تغییرات در سالهای مورد بررسی را داشته و بازه دوم (بازه کوهستانی) کمترین میزان تغییرات را داشته است و بازه سوم (بازه نیمهکوهستانی) حالت بینابنی داشته است.
پیش بینی تغییرات هیدرولوژیکی تراز آب دریاچه ی ارومیه با رویکرد به طرح های فرضی متفاوت گرمایش جهانی در دهه های آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مدل سازی تغییرات تراز دریاچه ی ارومیه در بستر گرمایش جهانی است. برای دست یافتن به این هدف و شبیه سازی مقادیر دما و بارش کشور تا سال 2100، از نتایج دو مدل گردش عمومی جوMIROC_3-2_MEDRES و MPI_ECHAM5 و سه طرح فرضی a1b ، a2 و b1 استفاده شده است. در ادامه برای مدل سازی آماری تغییرات تراز دریاچه ی ارومیه با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره، از تأثیر تغییرات چهار مؤلفه ی مستقل دما، بارش، نوع اقلیم (روش دمارتن) و خشکسالی (روش SPI) با تأخیر یک ساله نسبت به متغیر وابسته (تراز دریاچه) استفاده شد. آنچه از میانگین تمام طرح های فرضی برای دوره ی مطالعاتی 2010 تا 2100 به دست آمده است، نشان می دهد که به طور میانگین دما به میزان 73/0+ درجه سانتی گراد و بارش به مقدار 44/9- میلی متر نسبت به دوره ی مشاهداتی 1968 تا 2009 تغییر خواهند کرد. همچنین میانگین کلی تمام طرح های فرضی تا سال 2100 از کاهش شاخص اقلیمی دمارتن به مقدار 10/0- درصد در هر دهه خبر می دهد. اما آنچه از مدل سازی آماری به دست آمد، نشان دهنده ی بیشترین کاهش تراز آب دریاچه به میزان 73/2- متر در هر دهه تا سال 2100 برای خروجی های مدل MPI_ECHAM5 و طرح فرضی a1b و کمترین تغییرات کاهشی تراز دریاچه به میزان 28/2- متر برای مدل و طرح فرضی MPI_ECHAM5/b1 تا سال مورد نظر است. به هرحال آنچه از مجموع تمام طرح های فرضی نتیجه شد، وجود روند کاهشی و معنادار تراز آب دریاچه ی ارومیه (میانگین 50/2- متر) برای هر دهه از سال 2010 تا 2100 است که می تواند تأثیر بسیار سوء و نامناسبی بر محیط زیست دریاچه و اطراف آن داشته باشد.
بررسی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر وقوع سیلاب ها در حوضة صوفی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر وقوع و افزایش سیل در حوضة صوفیچای مراغه صورت گرفته است. منطقة مورد مطالعه با مساحت 250 کیلومترمربع مناطق بالادست حوضة سد علویان را تشکیل میدهد. سیلابهای منطقه براساس مقایسه آمار دبی روزانه ایستگاه دبیسنجی تازهکند با سیل مبنا محاسبه شده است. در این تحقیق سیل مبنا براساس برازش مدلهای مختلف توزیع احتمالی بر دادههای حداکثر سالانه و محاسبه سیل با دورة بازگشت دو ساله بعد از انتخاب مناسبترین مدل توزیع احتمالی بر مبنای میزان RSS محاسبه شده است. یافتههای این تحقیق نشان میدهدکه تعداد وقوع و تداوم سیلابهای منطقه در دهة اخیر کاهش یافته است. تغییرات پوشش گیاهی به صورت آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی براساس تفسیر رقومی تصاویر ماهوارهای چندزمانه با استفاده از روش شیءگرا بوده است. نتایج این بررسی نشان داد که تغییرات کاربری منطقه به صورت تغییر در الگوی کشت و تبدیل کاربری اراضی در جهت مثبت آن بوده است. مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای شبیهسازی بارش-رواناب و نشان دادن تأثیر تغییرات پوشش گیاهی حوضه بر افزایش و یا کاهش سیلابها درحوضه بکار گرفته شده است. شبیهسازی مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS برای مقادیر CN سالهای 2005 و 2000 کاهش 36 درصدی دبی سیلابی در دهة اخیر را نشان میدهد. ناگفته نماند احداث حجم قابل توجهی از عملیات سازهای در قسمتهایی از حوضه در کاهش روانابهای سطحی و ذخیرة آنها نقش عمدهای داشتهاست.
نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه آبخیز کارون بزرگ با استفاده از مدل AHP درمحیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به موضوع فراوانی و پراکنش زمین لغزشهای بزرگ و وسیع پس از احداث سدهای بزرگ کارون 1 و 2 و 3 در حوضه آبخیز کارون بزرگ میپردازد. با بررسیهای به عمل آمده، عامل اصلی و فراوانی زمین لغزشهای منطقه در احداث سدهای مذکور و تغییرات کاربری اراضی، زه کشی و اضافه شدن انشعابات رودخانهها و کانالهای آبیاری است. از سوی دیگر تغییرات توپوگرافی منطقه به علت جابجایی حجم عظیمی از خاک و سنگ در منطقه به عنوان عاملی دیگر در تشدید زمین لغزشها نقش داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی عوامل موثر در زمین لغزشهای منطقه به روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) و تهیه نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش نوین حوضه آبخیز کارون بزرگ است. در این تحقیق، ابتدا پس از بررسی ادبیات پژوهش و مطالعات کتابخانهای، 8 عامل شامل: شیب دامنه، ارتفاع از سطح دریا، بارندگی، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از شبکه زه کشی، کاربری اراضی و سنگ شناسی به عنوان عوامل مؤثر در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی این عوامل در محیط GIS با استفاده از نرم افزارهای 9,3 Arc GIS تهیه شده و وزن کلاسهای هر کدام از عوامل با روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) تعیین گردیدند. آنگاه با تلفیق نقشههای لایههای اطلاعاتی در محیط GIS ، اقدام به تهیه نقشه نهایی در 4 کلاس: خیلی پر خطر، پر خطر، با خطر متوسط و کم خطر صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که نواحی خیلی پرخطر متأثر از عامل زمین شناسی منطقه به عنوان عامل اصلی(سنگ های آهکی، آهک متخلخل، آهک مارنی، مارن آهکی و مارن ) و عوامل تأثیرگذاری همچون، شیب بین 5 تا 30 درصد، بارندگی بیش از 1250میلیمتر، ارتفاع بین 500 تا 2000 متر، فاصله از شبکه زهکشی بین 0 تا 4 کیلومتر عوامل مؤثر در پراکنش زمین لغزشهای منطقه هستند. با مطالعه نقشه نهایی میتوان گفت، نواحی خیلی پرخطر و پرخطر اغلب در مجاورت مراتع و تپه ماهور با حاشیه دامنههای بلند و متوسط ارتفاع در مجاورت روستاها هستند. تغییرات کاربری اراضی و توپوگرافیکی ناشی از احداث سدها و جابجایی خاک در کنار عوامل جانبی همچون، فعالیت دامها و عشایر کوچ رو به منظور دسترسی به مراتع و آب، زراعت آبی در سطوح شیبدار توسط روستاییان کمک فراوانی به تشدید زمین لغزشهای منطقه میکنند. در نتیجه گیری نهایی میتوان گفت که روش AHP به دلیل برخورداری از متغیرهای بیشتر و کلاس بندی اصولی و بدون اعمال نظر مستقیم کارشناسان نسبت به روشها دیگر برتر بوده و از دقت بیشتری برخوردار است. از سوی دیگر مطالعات میدانی صورت گرفته، مشاهدات تصاویر ماهواره ای ETM+ تأکیدی بر یافته های تحقیق است. که دلیل بر مناسب بودن انتخاب مدل ( AHP ) برای این پروژه است.
مطالعه ی الگوهای هواشناسی، شناسایی چشمه های تولید گردوغبار و مسیر حرکت ذرات معلق برای طوفان جولای 2009(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هفته ی اوّل جولای سال 2009، طوفان بسیار گسترده ای روی بخش هایی از کشورهای عراق و سوریه شکل گرفت که گردوخاک ناشی از آن، بخش گسترده ای از کشور، ازجمله تهران را به شدّت تحت تأثیر قرار داد. در این مطالعه بر اساس اطلاعات هواشناسی شامل نقشه های هواشناسی سطوح استاندارد ترازهای 1000، 850، 700، و 500 هکتوپاسکالی، گزارش های همدیدی دیدبانی شده، تصاویر ماهواره ای ویژه ی گردوغبار و برخی از محصولات مدل های منطقه ای پیش بینی عددی وضع هوا، شرایط هواشناختی مؤثّر در ایجاد طوفان های گردوخاک، منابع انتشار و مسیر حرکت ذرّات معلّق ناشی از طوفان هفته ی اوّل جولای 2009 بررسی شده است. نتایج حاصله نشان می دهند که چشمه های اصلی تولید گردوغبار در نواحی شرقی سوریه و شمال غربی عراق بوده که با حرکت طوفان به سمت شرق، غلظت ذرّات معلّق افزایش یافته و ایران را تحت تأثیر قرار داده است. الگوهای جوّی مؤثّر بر ایجاد طوفان و انتقال ذرّات معلّق روی کشور عبارتند از: گسترش زبانه ی سامانه ی کم فشار گرمایی از مرکز ایران تا شمال عراق و همچنین بخش هایی از جنوب ترکیه و توسعه ی سامانه ی پُرفشار از روی دریای سیاه تا روی خزر، شمال غرب ایران و جنوب شرق ترکیه. این الگوی میدان فشار سطح زمین، باعث ایجاد شیو فشاری زیاد بین سامانه های کم فشار و پُرفشار مذکور شده است و درنتیجه، سرعت باد در روی چشمه های تولید گردوخاک افزایش یافته و شرایط مناسبی برای تولید گردوخاک فراهم می شود. همراهی این شرایط با عبور امواج ناشی از ناوه ی مدیترانه در تراز میانی جو، افزون بر اینکه نقش مهمّی در شکل گیری طوفان دارد، حرکات صعودی لازم برای بلندشدن ذرّات معلّق و همچنین انتقال این ذرّات به نیمه ی غربی و بخش های مرکزی ایران را فراهم می کند.